آلوين تافلر معتقد است که جوامع بشري از سه دوره رسانه اي عبور کرده اند، رسانه هاي شفاهي، رسانه هاي نوشتاري و رسانه هاي ديداري - شنيداري. پرفسور ماهون مک ميلان در کتاب « پنجره هاي عوضي بيل گيتس» مي گويد: انسان از چهار مرحله رسانه اي عبور کرده؛ رسانه هاي شفاهي، رسانه هاي نوشتاري، رسانه هاي ديداري - شنيداري و اينترنت. پرفسور مک ميلان معتقد است که اينترنت بطور کلي روابط بشر رو تغيير داده. البته من معتقدم که در ايران مراحل رسانه اي شبيه بقيه جاهاي دنيا نبوده و شکل خاص خودش را داشته است.
در موج اول گير مي کنيم
در ايران، ما ابتدا از رسانه هاي شفاهي استفاده مي کرديم، يا به عبارت ديگر از صبح تا شب با هم حرف مي زديم، بعدا رسانه هاي نوشتاري بوجود آمد و بلافاصله پس از ايجاد، مورد سانسور قرار گرفت و به همين دليل، رسانه هاي شفاهي مانند شايعه و چيزهاي ديگر سريعا جاي آنها را گرفت و ما به جاي اينکه روزنامه و کتاب بخوانيم، باز هم با هم حرف مي زديم. در مرحله سوم، رسانه هاي ديداري - شنيداري دولتي در ايران ايجاد شد و باعث خلق پديده بي نظيري به اسم تلويزيون 24 ساعته يا تلويزيون هاي لس آنجلسي شد و ايراني ها موفق شدند رسانه هاي ديداري - شنيداري را هم به يک رسانه شفاهي تبديل کنند تا بتوانند به جاي ديدن تصاوير، به ديدن کساني که در حال حرف زدن هستند، بپردازند. در مرحله چهارم، اينترنت وارد زندگي ما شد و اين بار ما موفق شديم اينترنت را به وسيله اي براي چت کردن و وويس چت تبديل کنيم تا اينترنت هم تبديل به يک رسانه شفاهي بشود.
دهکده جهاني علي آباد
ما از رسانه ها نه بر اساس کارکرد آن رسانه، بلکه براساس نوع نيازمان استفاده مي کنيم، به همين دليل، من معتقدم رسانه هاي ايراني دچار يک اغتشاش عميق هستند. يا به عبارت ديگر ما دچار اغتشاش رسانه اي هستيم. تلويزيون ما کار راديو را مي کند، راديوي ما کار رسانه هاي شفاهي را مي کند، اينترنت براي ما وظيفه مطبوعات را انجام مي دهد، مطبوعات کشور يا وسيله جنگي مي شود و يا کار کتاب را مي کند و کتاب هم در کشور ما بيش از آنکه خوانده شود، نوشته مي شود. در ايران، ويدئو کار سينما را مي کند و سينما گاهي وظيفه سخنراني يا کتاب را انجام مي دهد.
رسانه، ايران است
به همين دليل، مي گويم که ما به تعداد شيوه هاي رسانه اي که استفاده مي کنيم، ايران هاي مختلف داريم؛ ايران وبلاگ ها، ايران تلويزيون هاي لس آنجلسي، ايران مهران مديري، ايران وب سايت گويا، ايران راديو بي بي سي، ايران نماز جمعه، ايران روزنامه کيهان يا مثلا ايران وب سايت روزآنلاين. نکته مهم اين است که اين ايران هاي مختلف گاهي هيچ شباهتي به هم ندارند. ايران وبلاگ ها يک کشور کاملا متفاوت با ايران تلويزيون هاي لس آنجلسي است، انگار شما درباره دو کشور حرف مي زنيد.
در همين جا توضيح کوتاهي در مورد پرفسور ماهون مک ميلان بدهم، چنين شخصي وجود ندارد و بهتر است شما هم دنبال آثار و نظرات ارزشمند او نگرديد.
در موج اول گير مي کنيم
در ايران، ما ابتدا از رسانه هاي شفاهي استفاده مي کرديم، يا به عبارت ديگر از صبح تا شب با هم حرف مي زديم، بعدا رسانه هاي نوشتاري بوجود آمد و بلافاصله پس از ايجاد، مورد سانسور قرار گرفت و به همين دليل، رسانه هاي شفاهي مانند شايعه و چيزهاي ديگر سريعا جاي آنها را گرفت و ما به جاي اينکه روزنامه و کتاب بخوانيم، باز هم با هم حرف مي زديم. در مرحله سوم، رسانه هاي ديداري - شنيداري دولتي در ايران ايجاد شد و باعث خلق پديده بي نظيري به اسم تلويزيون 24 ساعته يا تلويزيون هاي لس آنجلسي شد و ايراني ها موفق شدند رسانه هاي ديداري - شنيداري را هم به يک رسانه شفاهي تبديل کنند تا بتوانند به جاي ديدن تصاوير، به ديدن کساني که در حال حرف زدن هستند، بپردازند. در مرحله چهارم، اينترنت وارد زندگي ما شد و اين بار ما موفق شديم اينترنت را به وسيله اي براي چت کردن و وويس چت تبديل کنيم تا اينترنت هم تبديل به يک رسانه شفاهي بشود.
دهکده جهاني علي آباد
ما از رسانه ها نه بر اساس کارکرد آن رسانه، بلکه براساس نوع نيازمان استفاده مي کنيم، به همين دليل، من معتقدم رسانه هاي ايراني دچار يک اغتشاش عميق هستند. يا به عبارت ديگر ما دچار اغتشاش رسانه اي هستيم. تلويزيون ما کار راديو را مي کند، راديوي ما کار رسانه هاي شفاهي را مي کند، اينترنت براي ما وظيفه مطبوعات را انجام مي دهد، مطبوعات کشور يا وسيله جنگي مي شود و يا کار کتاب را مي کند و کتاب هم در کشور ما بيش از آنکه خوانده شود، نوشته مي شود. در ايران، ويدئو کار سينما را مي کند و سينما گاهي وظيفه سخنراني يا کتاب را انجام مي دهد.
رسانه، ايران است
به همين دليل، مي گويم که ما به تعداد شيوه هاي رسانه اي که استفاده مي کنيم، ايران هاي مختلف داريم؛ ايران وبلاگ ها، ايران تلويزيون هاي لس آنجلسي، ايران مهران مديري، ايران وب سايت گويا، ايران راديو بي بي سي، ايران نماز جمعه، ايران روزنامه کيهان يا مثلا ايران وب سايت روزآنلاين. نکته مهم اين است که اين ايران هاي مختلف گاهي هيچ شباهتي به هم ندارند. ايران وبلاگ ها يک کشور کاملا متفاوت با ايران تلويزيون هاي لس آنجلسي است، انگار شما درباره دو کشور حرف مي زنيد.
در همين جا توضيح کوتاهي در مورد پرفسور ماهون مک ميلان بدهم، چنين شخصي وجود ندارد و بهتر است شما هم دنبال آثار و نظرات ارزشمند او نگرديد.