spamer*girl
Registered User
بهزاد و مکتب او
* اهمیت هنر نقاشی (مینیاتور)
علیهاالسلام در تمام مأخذهای شرقی از «بهزاد» به عنوان مهمترین نقاش ایرانی یاد شده است. اگرچه محققین اروپایی بعد از بررسیهای به عمل آمده، این امر را قبول کردهاند، اما اخیرا پارهای از محققان مدعی شدهاند که وی چندان برجسته نبوده و در حق او گزافهگویی شده است؛ هر چند به نظر نویسندگان، این ارزیابی نابجا است و او سر آمد هنرمندان هم ردیف خود و ـ واقعا ـ دارای نبوغ بوده است. بهزاد کسی بود که سعی کرد همهی ابتکارات متجدد عهد خود، به ویژه مکتب «هرات» را به ثمر برساند و زمینههای توسعهی آن را هموار نماید. نقاشیها با رقمهای معتبر به وسیلهی چنین سبک خاصی مشخص شده و جای تعجب است که چطور بعضی از آثاری که کمترین نشان و یا رابطهای با کار او ندارد به او منسوب شده است.
از طرف دیگر بسیار مشکل است که معین کنیم کدام یک از این مینیاتورها که رقم ندارند اما فقط به کار بهزاد نزدیک هستند، عملاً کار او بوده است. تفکیک بین کارهای او و آثاری که متعاقبا به او نسبت داده شده، نیاز به وقت زیادی دارد و با این وجود اگر کسی به دلیل شوق و ذوق و یا تعصب خود تنها آن نقاشیهایی را که رقمهای بیشبهه دارند به عنوان کار واقعی استاد قبول کند، دیگر نمیتواند ایدهی کافی از سهم هنری او بدست آورد. در تحلیل نهایی، استادی بزرگ، نقاشیهای رقمدار باید نقطهی مبدأ باشد، نه نقطهی مقصد. به این دلیل باید مشخص شود که آیا سایر آثار، حتی آثاری که رقم ندارد و از نظر سبک و کیفیت تشابه دارند، موثّق است یا خیر؟
در بوستان سعدی، موجود در کتابخانهی سلطنتی مصر در شهر قاهره (مورخ ۱۴۸۸.م) چهار مینیاتور با امضای بهزاد یافت شده و این خود بهترین گواه برای بررسی منتقدانهی بر روی آثار اوست. فرمول رقم در همهی موارد بدین گونه است: «عمل العبد بهزاد». در سه مورد طوری نامشخص است که شکی نمیماند که رقم متعلق به بهزاد است. چهارمین رقم به صورت تزیینی بعد از تاریخ ۱۴۸۹.م ثبت شده، سه صحنه از اندرونی دارای تزیینات مجلل و مفصلی است و در دو صحنه معماری نقش اهمیت بیشتری نسبت به چهرهها ایفا میکند. در صورتی که در سومین صحنه همآهنگی میان شخصیتها و زمینه موجود است. از بسیاری جهات، اجرا کاملاً مطابق رسوم مکتب هرات است. نه تنها معماری رنگی و شرح جزییات، بلکه قسمت نسبتا نامنظم چهرهها در صحنه به هیچ وجه ابداعی نیست. پیشرفت عمدهی ایران بعد از دوران مغول در طرز نقاشی به ویژه ترسیم پیکرههاست. با استفاده از رنگ آمیزی خاص، ویژگیهایی کاملاً مشهود در حالات و حرکات حاصل شده و نشان گر آن است که بهزاد، خود را از قواعد قراردادی کاملاً آزاد نگاه میدارد.
چهارمین صفحهی رقم زدهی داراشاه و ریتم اسبان، جلوهگری خاصی را از استاد نشان میدهد. زیرا او در این جا به عنوان نقاش دورنما ظاهر میشود و بدین گونه برای نخستین بار تواناییهای استثنایی خود را به معرض نمایش میگذارد. دورنما دیگر، صحنهای دل فریب، خوب و فاقد حرکت نیست. زیرا تمام عواملی که در صحنه جمع شدهاند به وسیلهی نقاش با ترکیبی هماهنگ نشان داده میشود؛ مرغزارها، تپهها، صخرهها و درختان رابطهی نزدیکی با اسبان دارند و اینها تا حدودی به استاد امکان میدهد که رنگآمیزی خود را با سایههای متعدد گستردهتر کند. در این جا صورتگر، در قالب مردی ظاهر میشود که هنر را در مسیر طبیعتگرایی به تصویر میکشد.
در صفحهی اول این کتاب خطی که مهمانی سلطان حسین را نشان میدهد (که متعلق به بهزاد میباشد) طرح معماری با جزییات آرایشی در تمام جهات با مینیاتورهای دیگر مطابقت دارد. دست خطها،پرداخت همان خطاط است و مهمتر این که چهرهها در محیط با هم هماهنگی دارند، به نحوی که در نوع و چشمانداز و همین طور در تنوع رنگآمیزی، چهرهها و لباسها قابل رؤیت هستند. همهی این نقطه نظرها موزون مینماید، بیشک توانایی او را اثبات میکند و رقم پاک شده در آخرین آرایش طوماری سمت راست، اجازهی حدس و گمان را به کسی نمیدهد. ما در زمینهی دورنما برای نخستین بار فرم دو بعدی درخت که جزء فرعی و دلخواه همهی کارهای مکتب بهزاد است را میتوانیم ببینیم.
کتاب خطی نظامی در موزهی بریتانیا (مورخ ۱۴۴۲.م) شامل چندین مینیاتور کوچک است که سه عدد آن دارای رقم «صاوره العبد بهزاد» به معنی نقاشی به وسیلهی بهزاد بنده، با دقت بین ستونهای اشعار قرار دارد و اعتبار آنها کاملاً مؤکد است. در جنگ بین تعدادی اسبسوار، جزییات آرایشی، دوباره نقش مهمی ایفا میکند که در حال حمله به اژدها در دورنمایی از صخرهای جذاب به تصویر کشیده شده است. مینیاتورهای بدون رقم در این کتاب خطی بیشک از آثار بهزاد هستند. در یکی از این نمونههای جالب، مجنون را در کعبه نشان میدهد که نمونهای از جلوهی تباین میان این اشخاص و معماری است و تنها تاریخ این مینیاتورها مشکوک مینماید زیرا وقتی متعلق به تاریخ ۱۴۴۲.م میباشد، یعنی سالی که خطاط نسخه برداری خود را به اتمام رسانده است، واضح است که تصاویر بعدها اجرا شده و از خیلی جهات در ارتباط با سنتهای تصویری تیموریان بوده است.
برای نمونه، تشابه مشهود میان شتر سوارانی که در حال جنگاند و صحنههایی که متعلق به کتابهای خطی قرن ۱۵ است، بیننده قانع میشود که این نقاشیها مربوط به دوران جوانی بهزاد است. از طرفی دیگر سادگی و ناپختگی کار به نحو قابل توجهی و به نوعی ترکیب دایرهای که در تصویر بوستان سال ۱۴۸۹. م. یافت شده، این تصوّر را خنثی میکند. بنابراین، این نکته باید مد نظر باشد که او به طور اختیاری، برخی از ویژگیهای قبلی را پذیرفته است. چون کتاب خطی قدیمی را مصور نموده و این موضوع با کشف اخیر بر روی یکی از صفحات مینیاتور تاریخ ۱۴۹۳.م تأیید شده است.
یکی دیگر از نقاشیهایی که قطعا کار بهزاد است، ترکیب دایرهای و تزیینی پیکرههاست که دارای همان «صاوره العبد بهزاد» است. این نقاشی در مجموعهی کوچک، نمونهای است که شامل مهر سه امپراطور مغول میباشد و متعلق به «گیورکیان» شهر نیویورک میباشد. این نوع طرح (شمسه) دایره مانند و غیر متداول است. معمولاًتذهیب کنندگان، این اشکال گرد و دایرهای را با نقوش «ارابسک» تزیین میکردند؛ نظیر صحنهای پر احساس از یک پیر و جوان در کنار جوی آب با دورنمایی از کوهستان که دو نمونه از دستخطها مورخ ۱۵۲۴.م است. اما صفحهای که مینیاتور بهزاد در آن است، ممکن است مربوط به زمانی زودتر از آن بوده باشد. زیرا طرز کار، ماهرانه و استادانه است و شرح جزییات به طور کلی نشان میدهد که او از هر حیث در اوج قدرت خود بوده است . این نمیتواند سبک سن پیری وی باشد و اگر ما قرار است امضای «پیر غلام بهزاد» که به صورت کم رنگ و با قلممو بر روی مینیاتور موزهی «لوور» که عکس شاه طهماسب را در جوانی و بر روی درختی دارد، بپذیریم باید بگوییم که تصویر، گرچه از نظر فرم غیر متداول است، ولی ویژگی نوشته قابل اعتبار است.
این طرح که از هر لحاظ نشان دهندهی تمایلات جدید قرن ۱۶ م بوده و از منظر طراحی، استادانه و جزییات آن بسیار وزین مینماید، اما در تعیین هویّت نمونههای دیگر کار او کم تر مورد توجه قرار میگیرد. یعنی براساس شواهد سن و سال شاهزاده باید تاریخ ۱۵۲۸.م باشد. یک فرم غیر متداول دیگر از رقم در طراحی است که مطابق اسناد، سلطان حسین را روی اسب نشان میدهد و رقم زده به نام «پرتره سلطان حسین میرزا بهزاد» که در زیر لباس اسب سوار مشهود است. تصویر دیگری که اسب سوار نوجوانی را همراه با شمشیری که حمایل دارد، نشان میدهد و میتوان رقم «الاحقر بهزاد» را در آن مشاهده کرد. ظرافت دستخط دلیل مبرهنی است بر انتساب آن به استادی معتبر، همچون بهزاد. از کارهای غیر متداول با ویژگیهای متفاوت که ارزش انتساب به استاد بهزاد را ندارد، عبارتست از: تصویر شخصی زشت و نسبتا خشن با گردن درازِ اغراقآمیز و نگاه خیره که در یک بوستان یافت شده. اگر این تصویر، واقعا «سلطان حسین میرزا» است باید خیلی جوانتر از پرتره بوستان قاهره باشد که امر محال است، اگر چه شباهت کمی بین آنها وجود دارد، اما تعیین هویت او قانع کننده نیست. در تمام نقاشیها، دو وجه مشترک میتوان یافت: اول کیفیت برتر در مفهوم و اجرا، دوم، رقم در محل نامشخص که همیشه با تواضع و فروتنی عجین است.
* اهمیت هنر نقاشی (مینیاتور)
علیهاالسلام در تمام مأخذهای شرقی از «بهزاد» به عنوان مهمترین نقاش ایرانی یاد شده است. اگرچه محققین اروپایی بعد از بررسیهای به عمل آمده، این امر را قبول کردهاند، اما اخیرا پارهای از محققان مدعی شدهاند که وی چندان برجسته نبوده و در حق او گزافهگویی شده است؛ هر چند به نظر نویسندگان، این ارزیابی نابجا است و او سر آمد هنرمندان هم ردیف خود و ـ واقعا ـ دارای نبوغ بوده است. بهزاد کسی بود که سعی کرد همهی ابتکارات متجدد عهد خود، به ویژه مکتب «هرات» را به ثمر برساند و زمینههای توسعهی آن را هموار نماید. نقاشیها با رقمهای معتبر به وسیلهی چنین سبک خاصی مشخص شده و جای تعجب است که چطور بعضی از آثاری که کمترین نشان و یا رابطهای با کار او ندارد به او منسوب شده است.
از طرف دیگر بسیار مشکل است که معین کنیم کدام یک از این مینیاتورها که رقم ندارند اما فقط به کار بهزاد نزدیک هستند، عملاً کار او بوده است. تفکیک بین کارهای او و آثاری که متعاقبا به او نسبت داده شده، نیاز به وقت زیادی دارد و با این وجود اگر کسی به دلیل شوق و ذوق و یا تعصب خود تنها آن نقاشیهایی را که رقمهای بیشبهه دارند به عنوان کار واقعی استاد قبول کند، دیگر نمیتواند ایدهی کافی از سهم هنری او بدست آورد. در تحلیل نهایی، استادی بزرگ، نقاشیهای رقمدار باید نقطهی مبدأ باشد، نه نقطهی مقصد. به این دلیل باید مشخص شود که آیا سایر آثار، حتی آثاری که رقم ندارد و از نظر سبک و کیفیت تشابه دارند، موثّق است یا خیر؟
در بوستان سعدی، موجود در کتابخانهی سلطنتی مصر در شهر قاهره (مورخ ۱۴۸۸.م) چهار مینیاتور با امضای بهزاد یافت شده و این خود بهترین گواه برای بررسی منتقدانهی بر روی آثار اوست. فرمول رقم در همهی موارد بدین گونه است: «عمل العبد بهزاد». در سه مورد طوری نامشخص است که شکی نمیماند که رقم متعلق به بهزاد است. چهارمین رقم به صورت تزیینی بعد از تاریخ ۱۴۸۹.م ثبت شده، سه صحنه از اندرونی دارای تزیینات مجلل و مفصلی است و در دو صحنه معماری نقش اهمیت بیشتری نسبت به چهرهها ایفا میکند. در صورتی که در سومین صحنه همآهنگی میان شخصیتها و زمینه موجود است. از بسیاری جهات، اجرا کاملاً مطابق رسوم مکتب هرات است. نه تنها معماری رنگی و شرح جزییات، بلکه قسمت نسبتا نامنظم چهرهها در صحنه به هیچ وجه ابداعی نیست. پیشرفت عمدهی ایران بعد از دوران مغول در طرز نقاشی به ویژه ترسیم پیکرههاست. با استفاده از رنگ آمیزی خاص، ویژگیهایی کاملاً مشهود در حالات و حرکات حاصل شده و نشان گر آن است که بهزاد، خود را از قواعد قراردادی کاملاً آزاد نگاه میدارد.
چهارمین صفحهی رقم زدهی داراشاه و ریتم اسبان، جلوهگری خاصی را از استاد نشان میدهد. زیرا او در این جا به عنوان نقاش دورنما ظاهر میشود و بدین گونه برای نخستین بار تواناییهای استثنایی خود را به معرض نمایش میگذارد. دورنما دیگر، صحنهای دل فریب، خوب و فاقد حرکت نیست. زیرا تمام عواملی که در صحنه جمع شدهاند به وسیلهی نقاش با ترکیبی هماهنگ نشان داده میشود؛ مرغزارها، تپهها، صخرهها و درختان رابطهی نزدیکی با اسبان دارند و اینها تا حدودی به استاد امکان میدهد که رنگآمیزی خود را با سایههای متعدد گستردهتر کند. در این جا صورتگر، در قالب مردی ظاهر میشود که هنر را در مسیر طبیعتگرایی به تصویر میکشد.
در صفحهی اول این کتاب خطی که مهمانی سلطان حسین را نشان میدهد (که متعلق به بهزاد میباشد) طرح معماری با جزییات آرایشی در تمام جهات با مینیاتورهای دیگر مطابقت دارد. دست خطها،پرداخت همان خطاط است و مهمتر این که چهرهها در محیط با هم هماهنگی دارند، به نحوی که در نوع و چشمانداز و همین طور در تنوع رنگآمیزی، چهرهها و لباسها قابل رؤیت هستند. همهی این نقطه نظرها موزون مینماید، بیشک توانایی او را اثبات میکند و رقم پاک شده در آخرین آرایش طوماری سمت راست، اجازهی حدس و گمان را به کسی نمیدهد. ما در زمینهی دورنما برای نخستین بار فرم دو بعدی درخت که جزء فرعی و دلخواه همهی کارهای مکتب بهزاد است را میتوانیم ببینیم.
کتاب خطی نظامی در موزهی بریتانیا (مورخ ۱۴۴۲.م) شامل چندین مینیاتور کوچک است که سه عدد آن دارای رقم «صاوره العبد بهزاد» به معنی نقاشی به وسیلهی بهزاد بنده، با دقت بین ستونهای اشعار قرار دارد و اعتبار آنها کاملاً مؤکد است. در جنگ بین تعدادی اسبسوار، جزییات آرایشی، دوباره نقش مهمی ایفا میکند که در حال حمله به اژدها در دورنمایی از صخرهای جذاب به تصویر کشیده شده است. مینیاتورهای بدون رقم در این کتاب خطی بیشک از آثار بهزاد هستند. در یکی از این نمونههای جالب، مجنون را در کعبه نشان میدهد که نمونهای از جلوهی تباین میان این اشخاص و معماری است و تنها تاریخ این مینیاتورها مشکوک مینماید زیرا وقتی متعلق به تاریخ ۱۴۴۲.م میباشد، یعنی سالی که خطاط نسخه برداری خود را به اتمام رسانده است، واضح است که تصاویر بعدها اجرا شده و از خیلی جهات در ارتباط با سنتهای تصویری تیموریان بوده است.
برای نمونه، تشابه مشهود میان شتر سوارانی که در حال جنگاند و صحنههایی که متعلق به کتابهای خطی قرن ۱۵ است، بیننده قانع میشود که این نقاشیها مربوط به دوران جوانی بهزاد است. از طرفی دیگر سادگی و ناپختگی کار به نحو قابل توجهی و به نوعی ترکیب دایرهای که در تصویر بوستان سال ۱۴۸۹. م. یافت شده، این تصوّر را خنثی میکند. بنابراین، این نکته باید مد نظر باشد که او به طور اختیاری، برخی از ویژگیهای قبلی را پذیرفته است. چون کتاب خطی قدیمی را مصور نموده و این موضوع با کشف اخیر بر روی یکی از صفحات مینیاتور تاریخ ۱۴۹۳.م تأیید شده است.
یکی دیگر از نقاشیهایی که قطعا کار بهزاد است، ترکیب دایرهای و تزیینی پیکرههاست که دارای همان «صاوره العبد بهزاد» است. این نقاشی در مجموعهی کوچک، نمونهای است که شامل مهر سه امپراطور مغول میباشد و متعلق به «گیورکیان» شهر نیویورک میباشد. این نوع طرح (شمسه) دایره مانند و غیر متداول است. معمولاًتذهیب کنندگان، این اشکال گرد و دایرهای را با نقوش «ارابسک» تزیین میکردند؛ نظیر صحنهای پر احساس از یک پیر و جوان در کنار جوی آب با دورنمایی از کوهستان که دو نمونه از دستخطها مورخ ۱۵۲۴.م است. اما صفحهای که مینیاتور بهزاد در آن است، ممکن است مربوط به زمانی زودتر از آن بوده باشد. زیرا طرز کار، ماهرانه و استادانه است و شرح جزییات به طور کلی نشان میدهد که او از هر حیث در اوج قدرت خود بوده است . این نمیتواند سبک سن پیری وی باشد و اگر ما قرار است امضای «پیر غلام بهزاد» که به صورت کم رنگ و با قلممو بر روی مینیاتور موزهی «لوور» که عکس شاه طهماسب را در جوانی و بر روی درختی دارد، بپذیریم باید بگوییم که تصویر، گرچه از نظر فرم غیر متداول است، ولی ویژگی نوشته قابل اعتبار است.
این طرح که از هر لحاظ نشان دهندهی تمایلات جدید قرن ۱۶ م بوده و از منظر طراحی، استادانه و جزییات آن بسیار وزین مینماید، اما در تعیین هویّت نمونههای دیگر کار او کم تر مورد توجه قرار میگیرد. یعنی براساس شواهد سن و سال شاهزاده باید تاریخ ۱۵۲۸.م باشد. یک فرم غیر متداول دیگر از رقم در طراحی است که مطابق اسناد، سلطان حسین را روی اسب نشان میدهد و رقم زده به نام «پرتره سلطان حسین میرزا بهزاد» که در زیر لباس اسب سوار مشهود است. تصویر دیگری که اسب سوار نوجوانی را همراه با شمشیری که حمایل دارد، نشان میدهد و میتوان رقم «الاحقر بهزاد» را در آن مشاهده کرد. ظرافت دستخط دلیل مبرهنی است بر انتساب آن به استادی معتبر، همچون بهزاد. از کارهای غیر متداول با ویژگیهای متفاوت که ارزش انتساب به استاد بهزاد را ندارد، عبارتست از: تصویر شخصی زشت و نسبتا خشن با گردن درازِ اغراقآمیز و نگاه خیره که در یک بوستان یافت شده. اگر این تصویر، واقعا «سلطان حسین میرزا» است باید خیلی جوانتر از پرتره بوستان قاهره باشد که امر محال است، اگر چه شباهت کمی بین آنها وجود دارد، اما تعیین هویت او قانع کننده نیست. در تمام نقاشیها، دو وجه مشترک میتوان یافت: اول کیفیت برتر در مفهوم و اجرا، دوم، رقم در محل نامشخص که همیشه با تواضع و فروتنی عجین است.