shahkey
Registered User
- تاریخ عضویت
- 16 نوامبر 2005
- نوشتهها
- 1,235
- لایکها
- 5
الان 1 نصف شبه.
دیروز چه روز بدی بود!
اول صبح با صدای زمین خوردن مامانم از بالای نردبوم از خواب پریدم! لی لی کنان(چون پای خودمم تو گچه!) رفتم بالای سرش دیدم رفته پرده اتاق رو در بیاره افتاده پاش شکسته(یه لحظه پاشو دیدم یجوری شدم! از چندچا شکسته بود)
غیر از من چلاغ هم هیچکی خونه نبود. با همین وضع زنگ زذم اورژانس 115
خلاصه برداشتنش بردنو و معلوم شد ساق پا از دوجا شکسته بود و استخون قوزک(درست نوشتم؟) هم خورد شده بود مجبور شدن پلاتین بذارن/
منم که با این وضع تو خونه بودم و هی زنگ میزدم از فک و فامیل خبر میگرفتم....
حالا تو این هیری بیری خالم خبرو شنید باز جالش بد شده بود باز زن داییم از یه طرف کلا امروز همه حالی به حولی شدن!!
خدایی این چه رسم مزخرفیه که خونه ای که تمیز و مرتب هست رو دوباره دم عید زیرو رو میکنن تا بلکه ذره این کثیفی پیدا بشه تا پاکش کنن؟
یارو آمبولانسیه میگفت نزدیکای عید کار ما جمع کردن دست و پا شکسته ته خاطر خونه تکونی هست!!
مامانم هنوز تو بیمارستانه و گفتن پس فردا مرخص میشه
براش دعا کنید (برای همه میرض ها هم دعا کنید)
قدر سلامتیتون رو بدونید!
دیروز چه روز بدی بود!
اول صبح با صدای زمین خوردن مامانم از بالای نردبوم از خواب پریدم! لی لی کنان(چون پای خودمم تو گچه!) رفتم بالای سرش دیدم رفته پرده اتاق رو در بیاره افتاده پاش شکسته(یه لحظه پاشو دیدم یجوری شدم! از چندچا شکسته بود)
غیر از من چلاغ هم هیچکی خونه نبود. با همین وضع زنگ زذم اورژانس 115
خلاصه برداشتنش بردنو و معلوم شد ساق پا از دوجا شکسته بود و استخون قوزک(درست نوشتم؟) هم خورد شده بود مجبور شدن پلاتین بذارن/
منم که با این وضع تو خونه بودم و هی زنگ میزدم از فک و فامیل خبر میگرفتم....
حالا تو این هیری بیری خالم خبرو شنید باز جالش بد شده بود باز زن داییم از یه طرف کلا امروز همه حالی به حولی شدن!!
خدایی این چه رسم مزخرفیه که خونه ای که تمیز و مرتب هست رو دوباره دم عید زیرو رو میکنن تا بلکه ذره این کثیفی پیدا بشه تا پاکش کنن؟
یارو آمبولانسیه میگفت نزدیکای عید کار ما جمع کردن دست و پا شکسته ته خاطر خونه تکونی هست!!
مامانم هنوز تو بیمارستانه و گفتن پس فردا مرخص میشه
براش دعا کنید (برای همه میرض ها هم دعا کنید)
قدر سلامتیتون رو بدونید!