این اطراف،گمان لهجه دار آدم ها مرا ازار می دهدمن "دوستت دارم" را
با ترسی کودکانه
اینجا میان تاریکی شب
زیر نور ماه
توی دفتر همیشه تَر و پنهانیِ
شعرهایم
برای تو می نویسم
من از گمان ناشیانه ی بعضی آدم ها غمگینم
همان ها که فکر می کنند
"دوستت دارم"
تنها کلامی عاشقانه است یا واژه ای
برای شروع یک گناه!
و باور نمی کنند
که من تو را
بی آنکه در ذهنم خطوطی از تو تصویر شود
یا بی آنکه صدایی از تو شنیده...
"دوستت دارم"
عزیز من!
دوست داشتن
که بهانه نمی خواهد
و من تو را بی بهانه
"دوستت دارم"....
همیشه بدترین گمان میشود اولین گمانشان
پ.ن:متنی که در انجمنی دیگر نوشتم و پاک شد.حالا خوبه در مورد شمع نوشتم.واقعا نمی دونم چی بگم!
منـ : ولـش کن.شاید خـودش بیاد.
منـ : نـه اشتباه می کنی!این دنـیا هیچ چیزش منطق نـداره.نمی تونم به دنـیا اعتماد کنم.
منـ : به اون کـه می تونی اعتـماد کنی.
منـ : می ترسم رهاش کنم و تـو شب تولدم من بمـونم و شمع هایی که ارضا نـشدنــ...
مرتضیـ