برگزیده های پرشین تولز

براي شروع يك كار تجربه كنيم يا عبرت بگيريم؟

O_o O_O o_O

Registered User
تاریخ عضویت
29 آپریل 2007
نوشته‌ها
1,197
لایک‌ها
555
محل سکونت
طهران
كلا هدف ما از زندگي كردن اينه كه يه درآمدي داشته باشيم و از طريق اون درآمد امرارمعاش كنيم ، ديگه فكر نكنم هدف مهمتري تو اين دوره زمونه وجود داشته باشه؟
يكي به كار دولتي علاقه داره و خودش رو ميكُشه و به اين در و اون در ميزنه تا تو يكي از شركت هاي دولتي استخدام بشه و به قول خودش تا آخر 30 سال بازنشستگي راحت باشه و يكي مثل من كه تو سازمان هاي دولتي كار كرده و از كارش هيچ خيري نديده و الان ميخواد براي خودش كاري دست و پا كنه و از اون طريق امرارمعاش كنه و در حالت ايده آل دست يكي دو نفري رو هم بگيره.
دسته ي اول رو ميزاريم كنار چون اين دسته چه تو سازمانشون كار كنن و چه كار نكنن آخر ماه يك حقوق مشخصي ميره تو حسابشون ، هدفم از ايجاد تاپيك براي گروهيه كه ميخوان خودشون كاري رو ايجاد كنن ، همه ي ماها ميدونيم كه ايجاد شغل به همين راحتيا نيست و بايد قبلش حسابي دودوتاچهارتا كنيم و چون ننه بابا مايه دار هم نيستيم پس بايد خيلي سنجيده و بافكر به جلو قدم بزاريم تا يه دفعه از تمامي جهات كله پا نشيم و همون سرمايه ي اندكي كه داريم رو از دست نديم ، اگه اهل ريسك باشيم اصولا دوست داريم تجربه كنيم و اگه مثل من كمي محافظه كار باشيد بهتره از سرنوشت ديگران عبرت بگيريم.
تو اين تاپيك به زبون ساده ميخوايم درباره ي نكاتي صحبت كنيم كه در ايجاد يك شغل بايد رعايت كنيم تا كله پا نشيم ، همين
 

O_o O_O o_O

Registered User
تاریخ عضویت
29 آپریل 2007
نوشته‌ها
1,197
لایک‌ها
555
محل سکونت
طهران
تو هر جائي كه تصميم گرفتيم كاري رو شروع كنيم بايد يك سري نكات مهمي رو رعايت كنيم تا مجبور نشيم كاسه كوزمون رو جمع كنيم و بريم سي خودمون
تو اين پست ميخوام درباره ي يكي از دوستانم صحبت كنم و بلائي كه كاسب هاي ديگه سرش آوردن رو براتون بگم
اصولا تو محيط هاي كوچيك هر چي مُد بشه سريع تو كل اون محيط اثراتش مشاهده ميشه ، تو محيطي كه من زياد رفت و آمد دارم و يكي از شهرستان هاي استان هاي غربي هم هست سريع كاسب ها ايده هاي همديگرو ميدزدن ، هر كي خونش رو ميكوبه و از نو ميسازه يه مغازه هم درمياره و به احتمال 95 درصد يا ميكنتش بقالي يا ميده به خانومش و خانومش ميكنه آرايشگاه زنانه
تو بقالي ها هم بلااستثنا يه يخچال گزاشتن و توش سوسيس و كالباس ميفروشن ، يه دفعه ميبيني تو يه كوچه ي باريك و كوچيك 3 تا بقالي چسبيده به هم هست يا مثلا تو يه خيابون كوچيك 3 تا آرايشگاه زنونه
يكي از دوستان ما يه غلطي كرد و با خودش گفت كه تو اين شهرستان به اين بزرگي يدونه پروتئينه يا به قول خودمون سوسيس كالباسي نيست و چه بهتر كه من بيام و اين مغازه رو ايجاد كنم ، اين رفيق ما چون بچه ي تهران بود فكر كرده بود كه اون محيط هم مثل تهرانه ديگه و هيچ كي به هيچ كي نيست ، اين رفيق ما نمايندگي سوسيس و كالباس آندره رو گرفت و با پولي كه داشت اون مغازه رو ايجاد كرد ، يه هفته اي از شروع به كارش گزشته بود و هنوز بنر سوسيس و كالباس آندره آماده نشده بود تا تو سر در مغازش بزنن و اوضاع رفيقمون توپ بود و بيشتر مردم ديگه نميرفتن از بقالي ها سوسيس و كالباس مونده و پلاسيده و آشغال بخرن(البته ناگفته نماند كه سوسيس و كالباس هاي شركت هاي بزرگ هم دست كمي از اين سوسيس و كالباس هاي متفرقه نداره ها) و مردم ترجيح ميدادن از جائي خريد كنند كه تنوع محصولي داشته باشه و محصولاتش هم تازه باشه ، سرتون رو درد نيارم اين رفيقمون كل اون بقالي ها رو تو يه هفته خلع سلاح كرده بود ، بعد يه هفته بنر تبليغاتي آندره نصب شد و از اون روز بود كه بدبختي هاي رفيقمون شروع شد ، روز به روز بود كه مشتري هاش كم ميشدن ، قضيه چي بود؟ ، مردم(منظور از مردم همون بقال هائي هستن كه تو مغازشون يخچال گزاشتن و سوسيس و كالباس ميفروشن) شايعه كرده بودن كه اين سوسيس و كالباس ها مال ارمني هاست و گوشتش حرومه و از اين حرف ها و از اين يارو سوسيس و كالباس نخريد كه نخريد ، به همين راحتي رفيق ما كله پا شد.
 
بالا