برگزیده های پرشین تولز

بچه بودي.. ميخواستي چيكاره بشي ؟

barbary629

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 جولای 2005
نوشته‌ها
66
لایک‌ها
0
1 ..2 ..3 .. مراقب پرواز , اجازه پرواز ميده.. هواپيما حركت ميكنه ... هواپيما نبود.. جنگنده بود..هووووفففف
مجهز به همه چيز بود.. موشك داشت.. دكمه موشك ميزنم.. پووفف.. موشك ميخوره .. دشمن از بين ميره

هنوز مدرسه نرفته بودم..با ماشين بازي ميكردم.. ولي به فكر پرواز و هواپيما بودم..
هيچ وقت يه هواپيما كوچولو اسباب بازي نداشتم... براهمين خودم هواپيما كاغذي درست ميكردم..
لازم نبود شب خواب ببينم..همه خوابها و روياها رو موقع بيداري ميديدم..
لباس جنگي .. اف 16 .. چهره اي جدي .. خوش تيپ و بازو..
ولي آخرش خلبان نشدم.. البته اوون عشق اولم بود.. عشق اول فراموش شدني نيست

ديدم برام لباس فرم ميخرن.. و فردا بايد بري اوونجا.. مدرسه..
پدرم ميگفت: بچه درس بخون.. مدير ميشي.. كارت صدآفرين و هزارآفرين.. و ستاره هاي رنگي كه معلما رو دفترام ميزدند..

چند روزي رفتيم مدرسه.. گل كوچك بازي ميكرديم.. ديگه تمومه..فوتباليست ميشم
همين كه پايي به توپ ميزديم.. توسري ميخورديم : بچه بشين..برو درست بخون.. فوتبال چي چيه؟ بازي چي چيه؟ فوتبال مال بدبختاست..لاتهاست..

راهنمايي بودم.. چنتا كلاس تابستوني قرآن و زبان رفته بودمي.. ديگه مدرسه قرآن ميخوندم.. حسابي مست شده بودم .. ميخواستم روهاني شم

اين شراب روهاني چند روزي بيش ننوشيدم.. بعدش فهميدم.. همه چيز رو فهميدم.. همه چيز رو با يه سلام فهميدم.. همون سلام و همون اولين نگاه و اولين لبخند و اولين ناز و..

شديم دبيرستاني.. اينترنت بودي.. ديگه ايراني گوش نميدادم.. ديگه بريتني بود و اگليسياس و..رولينگ ستونو..
ديگه شدم استاد.. ديگه همش پي اچ پي بود.. ديگه سايت درست ميكنم.. بله از تبليغات پول درميارم..

ناظم مياد تو كلاس: كي ميخواد كنكور آزمايشي شركت كنه؟ فورن دستم رفت بالا..ديدم همه ساكتن..چشماشون رو منه.. ترسيدم ..گفتم نكنه غلطي كردم..دستمو پايين آوردم
ديگه كنكوري بوديم.. روزاي جمعه..هر جمعه از خواب ناز مي پريديم.. ميريم امتحان ميديم..
اونجا حوسله سوالاي تخسسي رو نداشتم.. عمومي رو سياه ميكردم.. يه چاي .. كيك ميدادن ..

كنكور راهم ندادن..يه سال پشت كنكور ايستادم..
حالا هنوز ايستادم.. نميدونم چيكاره بشم؟
خلبان؟ مدير؟ فوتباليست؟ روهاني؟ ويب ماستر؟

شما چي؟
تو چه خوابي بوديد؟
ميخواستيد چه غلطي كنين؟
ميخواستين چيكاره بشين؟ و چيكاره شديد؟
 

barbary629

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 جولای 2005
نوشته‌ها
66
لایک‌ها
0
خوهالا يه چيزي بگيد..خب..
ساعت 4 صبه .. ونستون تموم شدو شما چيزي نگفتيد..

آهي ..فغاني .. فحشي.. لعنتي
 

barbary629

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 جولای 2005
نوشته‌ها
66
لایک‌ها
0
اذان صبو خوند كه... اه
 

sefid

Registered User
تاریخ عضویت
7 می 2005
نوشته‌ها
401
لایک‌ها
0
نمیخواستم سیگاری بشم :D
 

nendoke

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
31 آگوست 2003
نوشته‌ها
425
لایک‌ها
9
سن
38
محل سکونت
Some Where in Moon !
ها ؟
من می خواستم فضانورد بشم .
ولی بجاش الان دارم مهندس برق می شم .
ولی کار اصلیم برنامه نویسی کامپیوتر و طراحی شده . :blink:
 

El Che

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
13 فوریه 2005
نوشته‌ها
43
لایک‌ها
20
به نقل از nendoke :
ها ؟
من می خواستم فضانورد بشم .
ولی بجاش الان دارم مهندس برق می شم .
ولی کار اصلیم برنامه نویسی کامپیوتر و طراحی شده . :blink:

چه تفاهمي :D :D :D منم دلم ميخواست فضانورد بشم :blush:

اما بعدن فهميدم كه تو اين كشور فقط ميتونم فضا رو از پشت بوم خونمون ببينم :eek: :eek:
 

mohsenmx

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژانویه 2004
نوشته‌ها
993
لایک‌ها
1
سن
41
محل سکونت
يه جاى خوب
من عاشق تبلیغ بودم :D همیشه دوست داشتم بدونم چطوری این تبلیغای TV رو می سازن . الان کارم بی ربط به تبلیغ نیست خوشبختانه :D
 

meli

Registered User
تاریخ عضویت
19 اکتبر 2004
نوشته‌ها
1,393
لایک‌ها
23
سن
36
محل سکونت
tehran
ای بابا من از همون اولشم فقط بدبختی داشتم
بچگی هام اصلا به این چیزا فکر نمی کردم چون حرف حرف رئیس خونه بود
یه مدت می خواستم گرافیست بشم که زدن تو سرم
بعد زدم تو خط ورزش که بدبختانه با این که خوب پیش می رفتم و استعدادش رو داشتم بازم زدن تو سرم
بعد می خواستم فضانورد بشم که بغیر از اینکه زدن تو سرم بهم کلی خندیدن
بعد می خواستم هتلداری بخونم که بازم زدن تو سرم
حالا که نمی خوام کامپیوتر بخونم بازم می زنن تو سرم!!!!!
حالا من موندم و این ویرونه ها.....
 

PersianPC

کاربر فعال صفحات داینامیک
کاربر فعال
تاریخ عضویت
9 فوریه 2005
نوشته‌ها
583
لایک‌ها
1
سن
34
محل سکونت
Tehran
من .....
اممممممممممممممممممممم

اولاش دوست داشتم دریانورد بشم ! بعد یواش یواش فکر کردم ، که دزد و قاتل و این جور کارا هم بد نیست ! اما خب دوباره به راه راست هدایت شدم ، و فکرم رفت دنبال ، الکترونیک !

که الان ، حتی دزدم نشدم ! چه برسه به مهندس الکترونیک !
 

ROZEGAR

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
4 فوریه 2003
نوشته‌ها
138
لایک‌ها
13
می خواستم آدم باحالی بشم ....
 

Synix.Shayan

Registered User
تاریخ عضویت
1 آگوست 2005
نوشته‌ها
473
لایک‌ها
0
سن
31
محل سکونت
Tehran, Iran
به نقل از meli :
ای بابا من از همون اولشم فقط بدبختی داشتم
بچگی هام اصلا به این چیزا فکر نمی کردم چون حرف حرف رئیس خونه بود
یه مدت می خواستم گرافیست بشم که زدن تو سرم
36_2_49.gif

بعد زدم تو خط ورزش که بدبختانه با این که خوب پیش می رفتم و استعدادش رو داشتم بازم زدن تو سرم
36_2_49.gif

بعد می خواستم فضانورد بشم که بغیر از اینکه زدن تو سرم بهم کلی خندیدن
36_2_49.gif
36_2_34.gif

بعد می خواستم هتلداری بخونم که بازم زدن تو سرم
36_2_49.gif

حالا که نمی خوام کامپیوتر بخونم بازم می زنن تو سرم!!!!!
36_2_49.gif

حالا من موندم و این ویرونه ها.....
36_20_4.gif

!!!!!!!!!!!
 

mahdi206

Registered User
تاریخ عضویت
12 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
2,362
لایک‌ها
5
سن
41
محل سکونت
Tehran
من بچه كه بودم دوست داشتم فضانورد بشم ، كتابهاي فضايي و نجوم و ... خيلي ميخوندم (سري كامل كتابهاي ايزاك آسيموف رو داشتم) تا وقتي كه با كامپيوتر آشنا شدم! اول دبيرستان! مسير زندگي ام عوض شد! فعلا هم هموني شدم كه ميخواستم!
 

Synix.Shayan

Registered User
تاریخ عضویت
1 آگوست 2005
نوشته‌ها
473
لایک‌ها
0
سن
31
محل سکونت
Tehran, Iran
من تا 4و5 سالگی می خواستم فضانورد بشم ( نميدونم اين فضانوردي چيه كه همه مي خوان فضانورد بشن ) ولي بعدش فهميدم كه فضانوردي الكي نيست . بعد خواستم برم تو كار الكترونيك كه تو دبستان همش از اين كيت هاي الكترونيكي سره هم مي كردم و ... تا اينكه رفتم راهنمايي من از اون 4و5 سالگي به كامپيوتر علاقه داشتم و نسبت به سنم خيلي از كامپيوتر حاليم بود . تو راهنمايي مادرم رفت دوره مايكرومديا ببينه و من هم همراه با او و بيشتر از اون ياد گرفتم و بعد هم كه تو ايزيران رفتم دوره مايا رو ديدم و دو سه تا محيطشو حدودا بلد شدم . و تصميم گرفتم كه بزرگ كه شدم برم تو كار مايا و انيميشن و يا مايكرومديا . فعلا هم كه سوم راهنمايي ام و هميني ام كه هستم !
 

hwt

کاربر قدیمی پرشین تولز*مدیر سخت افزار
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
11 آگوست 2004
نوشته‌ها
15,953
لایک‌ها
2,415
خلبان هواپيماي جنگي : داداشم قضيه بمب اتم هيروشيما رو گفت پشيمون شدم .
155.gif

راننده فرمول 1 : مخمو زد كه ميوفتي ميميري !
162.gif

سواركار اسب دواني : رجوع شود به بالايي!
164.gif
 

N e M e S i S

Registered User
تاریخ عضویت
20 ژوئن 2005
نوشته‌ها
329
لایک‌ها
0
سن
39
محل سکونت
گرگان
همیشه دوست داشتم یک طراح جواهرات بشم که میخوام بشم . بهزودی ! همیشه دوست داشتم یک جواهر سازی بزرگ راه ندازم به نام یاقوت سیاه !عاشق زمرد و یاقوت و جواهرعالات هستم .از بچه گی هم این کار رو دوست داشتم
 

Synix.Shayan

Registered User
تاریخ عضویت
1 آگوست 2005
نوشته‌ها
473
لایک‌ها
0
سن
31
محل سکونت
Tehran, Iran
به نقل از N e M e S i S :
همیشه دوست داشتم یک طراح جواهرات بشم که میخوام بشم . بهزودی ! همیشه دوست داشتم یک جواهر سازی بزرگ راه ندازم به نام یاقوت سیاه !عاشق زمرد و یاقوت و جواهرعالات هستم .از بچه گی هم این کار رو دوست داشتم

:eek: :eek: :eek:
 

mohsenmx

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژانویه 2004
نوشته‌ها
993
لایک‌ها
1
سن
41
محل سکونت
يه جاى خوب
به نقل از N e M e S i S :
همیشه دوست داشتم یک طراح جواهرات بشم که میخوام بشم . بهزودی ! همیشه دوست داشتم یک جواهر سازی بزرگ راه ندازم به نام یاقوت سیاه !عاشق زمرد و یاقوت و جواهرعالات هستم .از بچه گی هم این کار رو دوست داشتم
شما با کلاغ نسبتی داری ؟ :blink: :blink: :blink:
 

Spiro

Registered User
تاریخ عضویت
26 مارس 2005
نوشته‌ها
854
لایک‌ها
6
خوب ظاهرا همه تو بچگي دوس داشتن يه سري به فضا بزنن
منم از قاعده مستثني نيستم :cool:
يه چند تا مورد ديگه هم هست بذا برم ناهار بخورم ميام ميگم

ولي الان دارم مهنس عمران ميشم
ولي در آينده ميرم تو كار تبليغات و گرافيك و طراحي و اينا :wacko:
 

N e M e S i S

Registered User
تاریخ عضویت
20 ژوئن 2005
نوشته‌ها
329
لایک‌ها
0
سن
39
محل سکونت
گرگان
چیه ؟ شما میگین میخواین برین فضا یا نمیدونم چی کاره بشین ! من میگم دوست دارم جواهر ساز بشم ! عیبی توش هست ؟
 

m_amin

Registered User
تاریخ عضویت
11 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
2,833
لایک‌ها
268
من بچه بودم دوست داشتم برم بازیگر سینما شم این فیلمای سیلوستر استالونرو میدیدم کلی حال میکردم میخواستم مثل اون شم
اما نشدم
 
بالا