عزیز از شما خودتون که اینو گفتی می پرسم : تا حالا از کتابهایی که این ساحران دارن و هزار سال پیش نوشته شده چیزی دیدی؟ یه صفحه ازشون بخون میفهمی چی به چیه.
این چیزا که بعضیها جن رو از تن ادمیزاد می کشن بیرون سحر باطل می کنن وجود داره.
اما این حرفتون که بولد کردم من جای تامل داره... دقیقا به همچین عبارتهای سختی بر می خوری تو کتابهای ساحری و جادوگری اینقدر کارای سختی ( نمیگم نماز خوندن سخته) بهت میگن که اگه یه کم اشتباه کنی مثلا عمل نمیکنه مثلا میگن دو قدم به عقب خورشید رنگش این باشه یه چیزی دست چپت بگیری اینقدر وایسی سر قبر بری اینقدر از این کارا ی سخت می گن بهت که وقتی بخواهی عمل کنی و حاجتت روا نشه با خودت میگی اشکال از منه نه حاج آقا.
بله من هم مدتي بود كه از اين كتاب ها ديده بودم، اين چيز هايي رو هم كه ميگيد توش ديده بود.
اما نكته اصلي اينه كه: (و همه هم برش متفق القول هستند )
"به پيري عهد و پيمان كن كه با حق است پيمانش"
منظورم لزوم استاد كامل هست.
از آقاي قاضي طباطبايي نقل هست كه گفتند : "اگر تمام عمر را در طلب استاد باشي ارزش دارد"
از حافظ هم كه حتما شنيديد:
"به مي سجاده رنگين كن گرت پير مغان گويد"
"كه سالك بي خبر نبود ز راه و رسم منزل ها"
اين بحث كلي.
اما در مورد آقاي قنبري، خودشون گفتند كه " نه اين است كه مجبور به اين طريقه باشم" (يك هفته قضا نشدن نماز) بلكه ميخوام ارتباط بندگان با منشا اصلي درست باشه.
(نقل به مضمون كردم و قسمت آخر عين عبارات نبود)
پ.ن: بعضي از دوستان هم كه رفته بودن ، بعضا ازشون پرسيده بودند كه نماز ظهر رو خوانديد يا نه؟ اگر نخوانده بودن ميگفتن كه بخوانيد و بياييد. (يعني اون شرط يك هفته هم كه گفتيد سخته، بعضا اين طوري ميشه.)
در مورد وقت گرفتن هم ، هر كس طريقي داره.
ايشون هم بار ها گفتند كه جز براي نظم نيست. در ضمن ما خبر نداريم، (ملاقات ها روز هاي يكشنبه و چهارشنبه هستند) كه چه فرق هايي اوقات با هم دارند. چه ميدونيم كه روز يكشنبه و چهارشنبه چه شرفي بر روز هاي ديگر هفته دارند ؟!