همین شنبه اتفاقا اونجا بودم. رفته بودم برای کسی گوشی بخرم . این رفیقم خودش قالتاقه رفت تو یه مغازه قیمت گرفت من بیرون داشتم با تلفن حرف میزدم بعد دیدم عصبانی اومد بیرون گفت این طرف خیلی کلاهبرداره منم باهاش دعوام شد میخواست 200 تومن بکشه رو گوشی . منم گفتم حالا برو جاهای دیگه قیمت بگیر منم میام. همینجوری پشت ویترین طرف داشتم تلفن حرف میزدم تموم شد داشتم با گوشیم ور میرفتم که یه پسره اومد بیرون گفت بفرمایید قربان چه گوشی ای میخواید
اولش یادم نبود این همونه که دوستم باهاش دعواش ده ولی دیگه نصفه رفته بودم تو برا قیمت گرفتن که یادم اومدو دیگه تابلو بود برگردم.
رفتم تو طرف گفت گوشی قیمتش مثلا 2100 هست من 2300 از اینترنت قیمت داشتم گفتم خیلی خوبه آقا بیرون خیلی گرون میدن
طرفم با غرور یه چیزایی میگفت آدم میمرد از خنده . یکیشون گفت بله خوشبختانه ما این افتخار رو داریم که از طرف سازمان تعزیرات به عنوان فروشنده ی منصف این پاساژ انتخاب شدیم :general304: . بعد گفتم خوبه آقا همینو بده بهمون . طرف گفت ریجستر براتون فقط همراه اول کنم یا همه ی سیمکارتا :general404: منم با چهره ای ساده میگفتم آقا منم جای داداشت خودت ببین کدومش بهتره برام همونو بزن. طرفم جو میگرفتش میگفت والا من اکثرا برا بقیه این کارو نمیکنم ولی برا تو چون داداشمی ریجستر کاملو میزنم 100 تومن گرونتره ولی خیالت از همه بابت راحته و رجیسترش هم گارانتی شرکتی داره :general304: ینی واقعا سخت بود خودمو کنترل کنم. خنده ام رو جمع میکردمو میگفتم دمت گرم داداش ایشالا عروسیت . خدا خیرت بده . طرف هم یه دونه از این لبخندای مدل بدجنسی به رفیقش میزد که بگه آخ آخ ببین من چقدر قالتاقم
بعد با حرکت سر آرومی رو به رفیقش این نکته رو متذکر میشد که حالا وایستا هنوز تموم نشده . بعد رو میکرد به من و میگفت خب برسیم به مبحث شیرین نرم افزار . نرم افزار های IOS شرکتی داریم که خود اپل برامون تو DVD هر ماه میفرسته :general503::general503::general503::general404::general404::general404::general304::general304::general304::general107::general107: اینا رو ما به هر کسی نمیدیم ولی براشما به قیمت همون نرم افزارای غیر اورجینال که 200تومنه میزنیم . منم از خوشحالی بالا پایین میپریدم میگفتم آآآآآآقاا دمت گرم خداوکیلی تو بهترین دوست منی :general304::general304::general304::general304:
طرف هم باز این مورد رو هم فاکتور میکرد . بعد گفت آقا حله جمع فاکتور شد 2600 که من چون خیلی باهات حال کردم 50 تومن هم تخفیف میدم بهت اینجا دیگه اشک تو چشم من جمع شد و به فروشنده گفتم حیف که اونور ویترینی وگرنه به آغوش میکشیدمت :general404::general404::general404:
بعد دیگه اینجا رفیقم سر رسید و گفت بیا بیرون بابا اون تو چیکار میکنی بیا قیمت گرفتم مغازه بغلی 2200 میده . فروشنده هم دید من رفیق همون پسره ام که باهاش 5 دقیقه پیش دعواش شده شروع کرد به فوش کشیدن به هیکلم :general404::general404::general404: من فقط داشتم در میرفتم رفیقم هم داشت میخندید .
البته همه ی جزئیات داستان واقعیت نداره و صرفا جهت خنده دار تر شدن اضافه شده ولی کلیت داستان و مخصوصا اون سر رسیدن رفیقم و فرار آخرش واقعیت داره . تو راه نزدیک بود بیفتم طبقه پایین پاساژ . :general304: خودم تصمیم داشتم موقع پرداخت گوشیمو دربیارم از جیبم بگم یه لحظه صبر کنید تماس مهم دارم . برم بیرونو دیگه بر نگردم ولی رفیقم گند زد به برنامه دیگه منم نمیدونستم چیکار کنم فرارو ترجیح دادم :general404: