• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

ديوان حضرت حافظ شامل غزليات ، قصايد و . . . - حافظ شناسي

my7xN

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
3,354
لایک‌ها
1,343
بیت اول دلالت دارد براینکه جام جهان نما یا ضمیر روشن در خود ماست وآنرا از بیرون واز بیگانگان میجوئیم! بیت دوم هم دلالت دارد بر اینکه گوهر وجودی آدمی از کون ومکان بیرون است وازگمشدگان دیگر طلب میکند علی (ع) فرمود تعجب میکنم از کسی که دنبال گمشده اش جار میزند وبه دنبال خود گم کرده‌اش نمیگردد. حافظ از قول پیر مغان میگوید: این گوهر از همان ابتدای خلقت به انسان تفویض شده (پیر مغان نمایانگر آنست ودر دیگران نمایان نشده وطاقت فهم آنرا ندارندوقابل افشانیست)ومنصوربه خاطر افشای اسرار به دار اویخته شدودر انسان خاصیتی نهفته که با فیض روح القدس میتواند آنچه را مسیحا میکرد انجام دهد.
دیگه تا جایی که تونستیم کمک کردیم عزیز
امیدووارم به دردت هم بخوره
 

my7xN

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
3,354
لایک‌ها
1,343
توضیح بیشتر در مورد بیت اول
سالها دل طلب جام جم از ما مي كرد
آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا مي كرد
سالها دل از ما جام جم طلب مي كرد آنچه را كه خود داشت از بيگانه مي طلبيد
از آنجا كه غزل سراسر زمينه عرفاني دارد مناسب است كه ابتدا راجع به مصطلحت عرفاني آن توضيحي كوتاه بدهيم:
دل به تعبير عرفا اينه اي است كه انوار حق در آن تجلي مي كند ولي دلي كه مراحل سير و سلوك را طي كرده صفا و صيقل يافته و به درجه كمال رسيده باشد نه هر دلي پس فرض اين است كه استعداد و شايستگي جام جم شدن بالقوه در دل آدمي وجود دارد ولي تحقق يافتن آن موكول به تزكيه نفس و تمرين و رياضت است جام جم يا جام جهان نماكنايه از دل است در مراحل والاي معرفت دل پاك و روشن مهذب عارف است كه جلوه گاه جمال حقيقت و متجلي معشوق ازلي و آئينه تمام نماي كليه رازهاي ناگشودني و مبهم آفرينش به شمار مي رود و در تفسير آن بر اين سه بيان سنايي چيزي نمي توان افزود.
 
Last edited:

sina86

Registered User
تاریخ عضویت
27 آپریل 2008
نوشته‌ها
3,309
لایک‌ها
35
از حافظ شيرازي چه مي دانيم

سايت خبري وطن(watan.ir) به مناسبت 20 مهر ماه روز ملي حافظ ، مختصرا به معرفي اين شاعر بزرگ ايرانيان مي پردازد .

خواجه شمس الدين محمد بن محمد حافظ شيرازي (حدود ۷۲۷-۷۹۲ هجري قمري)، شاعر بزرگ قرن هشتم ايران و يكي از سخنوران نامي جهان است كه اغلب اشعار وي در غالب غزل سروده شده است.
در خصوص سال دقيق ولادت او بين مورخين و حافظ شناسان اختلاف نظر وجود دارد. دكتر ذبيح الله صفا ولادت او را در ۷۲۷ (تاريخ ادبيات ايران) و دكتر قاسم غني آن را در ۷۱۷ (تاريخ عصر حافظ) مي دانند. برخي ديگر از محققين همانند علامه دهخدا بر اساس قطعه اي از حافظ ولادت او را قبل از اين سال ها و حدود ۷۱۰ هجري قمري تخمين مي زنند (لغتنامه دهخدا، مدخل حافظ). آنچه مسلم است ولادت او در اوايل قرن هشتم هجري قمري و بعد از ۷۱۰ واقع شده و به گمان غالب بين ۷۲۰ تا ۷۲۹ روي داده است.
سال وفات او به نظر اغلب مورخين و اديبان ۷۹۲ هجري قمري است. (از جمله در كتاب مجمل فصيحي نوشته فصيح خوافي (متولد ۷۷۷ ه.ق.) كه معاصر حافظ بوده و همچنين نفحات الانس تاليف جامي (متولد ۸۱۷ ه.ق.) صراحتاً اين تاريخ به عنوان سال وفات خواجه قيد شده است). مولد او شيراز بوده و در همان شهر نيز وفات يافته است.
نزديك به يك قرن پيش از تولّد او (يعني در سال ۶۳۸ ه ق - ۱۲۴۰ م) محي الدّين عربي ديده از جهان فروپوشيده بود، و ۵۰ سال قبل ازآن (يعني در سال ۶۷۲ ه ق - ۱۲۷۳ م) مولانا جلال الدّين محمد بلخي (رومي) درگذشته بود.

درباره زندگي حافظ هيچ اطلاعات دقيقي در دست نيست. حتي به مقدار يك خط منبعي كه هم عصر او باشد و خاطره اي از حافظ نقل كرده باشد وجود ندارد . اولين شرح حال هاي مكتوب در مورد حافظ مربوط به بيش از 100 سال بعد از وفات او است . تمام شرح حال هايي كه در حال حاضر در مورد حافظ نوشته مي شود بر اساس برداشت شخصي نويسنده از اشعار او و بعضي نشانه هاي تاريخيست كه مستقيم ربطي به حافظ ندارد (مثل شرح حال شاهان هم عصر حافظ و احوالات عمومي شيراز در آن دوران )
يكي از باب هاي عمده در حافظ شناسي مطالعهٔ كمي و كيفي ميزان، گستره، مدل، و ابعاد تأثير پيشينيان و هم عصران بر هنر و سخن اوست. اين نوع پژوهش را از دو ديدگاه عمده دنبال كرده اند: يكي از منظر استقلال، يگانگي، بي نظيري، و منحصربه فرد بودن حافظ، و اينكه در چه مواردي او اينگونه است. دوّم از ديدگاه تشابهات و همانندي هاي آشكار و نهاني كه مابين اشعار حافظ و ديگران وجود دارد.
از نظر يكتا بودن، هر چند حافظ قالب هاي شعري استادان پيش از خودش و شاعران معاصرش همچون خاقاني، نظامي، سنايي، عطار، مولوي، عراقي، سعدي، امير خسرو، خواجوي كرماني، و سلمان ساوجي را پيش چشم داشته، زبان شعري، سبك و شيوهٔ هنري، و نيز اوج و والايي پيام ها و انديشه هاي بيان گرديده با آن ها چنان بالا و ارفع است كه او را نمي توان پيرو هيچ كس به حساب آورد (صفحهٔ ز، پيش گفتار در ديوان حافظ با ترجمه و شرح اردو توسط عبادالله اختر).
كس چو حافظ نگشاد از رخ انديشه نقاب تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند
از منظر تأثير آثار ديگران بر حافظ و اشعارش، پيش زمينهٔ بسياري از افكار، مضامين، صنايع و نازك خيالي هاي هنري و شعري حافظ در آثار پيشينيان او هم وجود دارد.

تأثير حافظ بر شعر دوره هاي بعد

تبحر حافظ در سرودن غزل بوده و با تركيب اسلوب و شيوه شعراي پيشين خود سبكي را بنيان نهاده كه اگر چه پيرو سبك عراقي است اما با تمايز ويژه به نام خود او شهرت دارد. برخي از حافظ پژوهان شعر او را پايه گذار سبك هندي مي دانند كه ويژگي اصلي آن استقلال نسبي ابيات يك غزل است (حافظ نامه، خرمشاهي).
ديشب به سيل اشك ره خواب مي زدم نقشي به ياد خطّ تو بر آب مي زدم
چشمم به روي ساقي و گوشم به قول چنگ فالي به چشم و گوش درين باب مي زدم
ساقي به صوت اين غزلم كاسه مي گرفت مي گفتم اين سرود و مي ناب مي زدم
خوش بود وقت حافظ و فالِ مراد و كام بر نام عمر و دولتِ احباب مي زدم

امروز ه در خانهٔ هر ايراني يك ديوان حافظ يافت مي شود. ايرانيان طبق رسوم قديمي خود در روزهاي عيد ملي يا مذهبي نظير نوروز بر سر سفره هفت سين، و يا شب يلدا، با كتاب حافظ فال مي گيرند. براي اين كار، يك نفر از بزرگان خانواده يا كسي كه بتواند شعر را به خوبي بخواند يا كسي كه ديگران معتقدند به اصطلاح خوب فال مي گيرد ابتدا نيت مي كند، يعني در دل آرزويي مي كند. سپس به طور تصادفي صفحه اي را از كتاب حافظ مي گشايد و با صداي بلند شروع به خواندن مي كند. كساني كه فال مي گيرند هنگام فال گرفتن فاتحه اي مي خوانند و سپس كتاب حافظ را مي بوسند، آنگاه آن را مي گشايند و فال خود را مي خوانند.
برخي حافظ را لسان غيب مي گويند يعني كسي كه از غيب سخن مي گويد
يكي از صنايع شعري ايهام است بدين معني كه از يك كلمه معاني متفاوتي برداشت مي شود. ايهام در اشعار حافظ بصورت گسترده مورد استفاده قرار گرفته. همچنين از مهم ترين خصوصيات شعر حافظ اين است كه غزليات او گستردگي مطالب ذكر شده در يك غزل مي باشد بگونه اي كه در يك غزل از موضوعهاي فراواني حرف مي زند. حافظ زماني كه درمانده مي شود به فال روي مي آورد:
از غم هجر مكن ناله و فرياد كه دوش زده ام فالي و فرياد رسي مي آيد
در ديوان حافظ كلمات و معاني دشوار فراواني يافت مي شود كه هر يك نقش اساسي و عمده اي را در بيان و انتقال پيام ها و انديشه هاي عميق بر عهده دارد. به عنوان نقطهٔ شروع براي درك اين مفاهيم بايد با سير ورود تدريجي آن ها در ادبيات عرفاني آغاز گرديده از قرن ششم و با آثار سنايي و عطار و ديگران آشنايي طلبيد. از جملهٔ مهم ترين آن ها مي توان به رند و صوفي و مي اشاره داشت:
رند
شايد كلمه اي دشوار ياب تر از رند در اشعار حافظ يافت نشود. كتب لغت آن را به عنوان زيرك، بي باك، لاابالي، و منكر شرح مي دهند، ولي حافظ از همين كلمه بد معني، واژه پربار و شگرفي آفريده است كه شايد در ديگر فرهنگ ها و در زبان هاي كهن و نوين جهان معادلي نداشته باشد.
اهل كام و ناز را در كوي رندي راه نيست رهروي بايد جهان سوزي نه خامي بي غمي
آدمي در عالم خاكي نمي آيد به دست عالمي ديگر ببايد ساخت وز نو آدمي

(حافظ)
صوفي
حافظ، همواره، صوفي را به بدي ياد كرده، و اين به سبب ظاهر سازي و ريا كاري صوفيان زمان او بوده است. آنان، به جاي آن كه به راستي مردان خدا باشند و روندگان راه حقيقت، اغلب، خرقه داران و پشمينه پوشاني بودند كه بويي از عشق نابرده به تند خويي شهرت داشتند و پاي از سراي طبيعت بيرون نمي نهادند.
درين صوفي وشان دَردي نديدم كه صافي باد عيش دُرد نوشان
نقد صوفي نه همه صافي بيغش باشد اي بسا خرقه كه مستوجب آتش باشد
در برابر صوفي، حافظ از عارف با نيكويي و احترام ياد كرده، و عارف را اغلب همان صوفي راستين، با كردار و سيمايي رندانه، دانسته است.
در خرقه چو آتش زدي اي عارف سالك جهدي كن و سرحلقۀ رندان جهان باش
آرامگاه حافظ
آرامگاه حافظ در شيراز در منطقهٔ حافظيّه و در فضايي آكنده از عطر و زيبايي جان پرور گل هاي شيراز، درهم آميخته با شور اشعار خواجه، واقع شده است. اين مكان يكي از جاذبه هاي مهمّ توريستي هم به شمار مي رود، و در زبان عاميانهٔ خود اهالي شيراز، رفتن به حافظيّه معادل با زيارت آرامگاه حافظ گرديده است. اصطلاح زيارت كه براي اماكن مقدّس است به خوبي نشان گر آن است كه حافظ چه چهرهٔ مقدّسي نزد ايرانيان دارد. معتقدان به حافظ رفتن به آرامگاه او را با آداب و رسومي آييني همراه مي كنند، از جمله با وضو به آنجا مي روند، و در كنار آرامگاه حافظ كفش خود را از پاي بيرون مي آورند، كه در فرهنگ مذهبي ايران نشانهٔ احترام و قدسي بودن مكان است.
آرامگاه حافظ هم چنين مكاني فرهنگي است. به عنوان مثال، برنامه هاي مختلف شعرخواني شاعران مشهور يا كنسرت خوانندگان بخصوص سبك موسيقي ايراني و عرفاني در كنار آن برگزار مي شود.
حافظ شيرازي در شعري پيش بيني كرده است كه مرقدش، پس از او، زيارت گاه خواهد شد:
بر سر تربت ما چون گذري، همّت خواه كه زيارت گه رندان جهان خواهد بود
ديوان حافظ كه مشتمل بر حدود ۵۰۰ غزل، چند قصيده، دو مثنوي، چندين قطعه، و تعدادي رباعي است، تا كنون بيش از چهارصد بار به اشكال و شيوه هاي گوناگون، به زبان اصلي فارسي و ديگر زبان هاي جهان به چاپ رسيده است. شايد تعداد نسخه هاي خطّي ساده يا تذهيب گرديدهٔ آن در كتابخانه هاي ايران، افغانستان، هند، پاكستان، تركيه، و حتي كشور هاي غربي از هر ديوان فارسي ديگري بيشتر باشد. (ص ص ۲۶۵ - ۲۶۷، ذهن و زبان حافظ)
حافظ به زبان عربي يعني نگه دارنده و به كسي گفته مي شود كه بتواند قرآن را از حفظ بخواند.
 

sina86

Registered User
تاریخ عضویت
27 آپریل 2008
نوشته‌ها
3,309
لایک‌ها
35
تعطیلی آرامگاه حافظ در روز حافظ!



آرامگاه حافظ همزمان با بيستم مهر يادروز اين شاعر بزرگ تعطيل است.
به گزارش روابط عمومي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان فارس به مناسبت 20 مهرماه روز بزرگداشت حافظ و همزمان با برگزاري آيين هاي بزرگداشت يادروز حافظ، آرامگاه اين شاعر بزرگ ايراني نوزدهم و بيستم مهرماه جاري تعطيل است.

اين روابط عمومي افزود: آرامگاه حافظ در روزهاي نوزدهم و بيستم مهرماه به منظور آماده سازي براي برگزاري مراسم بزرگداشت اين شاعر گرانمايه تعطيل است.
در اين گزارش آمده است: با فرا رسيدن ياد روز حافظ، بازديد از آرامگاه اين شاعر، براي عموم مردم و علاقه مندان به فرهنگ و هنر در روز سه شنبه 21 مهرماه رايگان است.
 

sina86

Registered User
تاریخ عضویت
27 آپریل 2008
نوشته‌ها
3,309
لایک‌ها
35
20 مهر، روز حافظ
حافظ ! بیدار باش که ما آسوده خوابیم !


یک منتقد ادبی و شاعر معاصر، در آستانه روز بزرگداشت "حافظ" در انتقاد از روند توجه به اصالت و محتوای شعر این شاعر بلند آوازه، اظهار داشت: ما فقط می توانیم به حافظ بگوییم: "حافظ ! بیدار باش که ما آسوده خوابیم !

علی آبان (شفایی) در گفتگو با خبرنگار مهر در ورامین افزود: تقویم در هر سال که به بیستم مهرماه می رسد، تب "حافظ دوستی" و "حافظ خواهی" در جماعت بی شماری از سازمانها، ارگانها و دانشگاهها گل می کند.

وی تصریح کرد: مسئولان فرهنگی و ادبی سرخوشند که نام شاعران را در روزهای گوناگون خرج می کنند و نامگذاری با کلی پز و بالندگی که مثلا ما به فکر ادبیات و فرهنگ خود نیز هستیم؛ اما به تبع آن، اهالی دلسوزتر و عزلت نشین تر، هوشیارانه در می یابند که دوره سوء استفاده از این نام هاست.

این منتقد ادبی افزود: در اینکه تمام رسانه های ما اعم از صدا و سیما و روزنامه ها، پر از برنامه های سرگرم کننده، خانواده، سیاست، اقتصاد، ورزش و...است، تردیدی نیست؛ ولی هر از گاهی،
دو سخنرانی مفید و بعضا بحث و تبادل سطحی درباره مسائل گوناگون ادبی، چاشنی می شود!

آبان تاکید کرد : در این میان جای خالی شخصیتهای اندیشمند، پژوهشگر و ادیب واقعی تا حدود بسیار زیادی خالی است.

گوته و تاگور در حسرت حافظ

وی افزود: وقتی شاعرانی مثل "گوته" و "تاگور" حسرت سرزمین "حافظ" و شعرای او را می کشند؛ وقتی به ادعای خیلی ها کنار قرآن، "دیوان حافظ" قرار می گیرد؛ وقتی این همه آثار گذشتگان و امروزیان درباره "حافظ" نوشته شده است؛ وقتی در کشورهای دیگر، نام حافظ و ذکر ابیاتی هر چند مغلوط از او بر سر زبانهاست، آیا مسئولان فرهنگی و رسانه ای توانسته اند حافظ را برای نسل جدید، از طریق تریبونهای انحصاری و در اختیار، معرفی کنند؟

آبان خاطر نشان کرد: متاسفانه مسئولان امر برای معرفی، تفسیر و تزریق افکار و ارزشهای نهفته در اشعار بزرگانی چون عطار، سنایی، مولانا، سعدی، حافظ و حتی شاعران معاصر تاکنون نتوانسته اند کاری انجام دهند.

وی افزود: به عقیده من در "حافظ شناسی" کاری در خوری انجام نشده است.

زبان و ادبیات فارسی مهجور است

آبان تصریح کرد: آنچه جای تاسف دارد، این است که در این سالها، رشته "زبان و ادبیات فارسی" چه در دبیرستانها و چه در دانشگاهها، سرکوفت می خورد و مهجور مانده است.

وی افزود: جای سئوال است که چه خیانت و جنایتی رخ داده که دانشجوی ادبیات با شرمندگی و اظهار عجز، رشته تحصیلی اش را در جامعه به زبان می آورد؟

آبان ادامه داد: چه کسی یا کسانی مسئول این خودخوری، خودسانسوری و خودکم بینی هستند؟ آیا صرف چند واحد "حافظ" در دانشگاه و چند غزل در طی دبیرستان، می تواند دین این شاعر بزرگ را ادا کند؟

وی تصریح کرد: بر سر ادبیات این مرز و بوم چه آمده که جهان باید برابرش تعظیم کند، اما شاعر ما باید از بسیاری شاعران کوچه و بازاری و مثلا آوانگارد خارجی تقلید کند و داستان کلاغ و کبک روی دهد؟!

قطار مولانا و قطار حافظ

علی آبان افزود: بسیار شادیم که استان فارس در منطقه ای قرار گرفته که در طول تاریخ از کشور عزیز ایران جدا نشد تا خدای ناکرده مثل خاقانی، نظامی و مولوی در کشور دیگری قرار بگیرد.

وی خاطر نشان کرد: ترکیه "قطار مولانا" راه اندخت و در جهان فریاد که مولوی مال ماست و ما نیز یک حرکت مثلا غافلگیرانه کرده و یکی دو همایش برگزار کردیم!

این منتقد ادبی افزود: حالا هم خوشحالیم که "قطار حافظ" در جهان راه نیفتاده تا حرکتی دیگر داشته باشیم و با فریاد، اعلام کنیم که حافظ مطلقا مال ماست و همین!

وی تاکید کرد : این غفلتها - آگاهانه یا ناآگاهانه - ناخوشایند و موجب نکوهش آیندگان و امروزیان است.

این استاد دانشگاه افزود: مسئولیت و تکلیف اصلی بر عهده صاحبان رسانه ها به ویژه رسانه های تصویری است که کمی از درآمدزایی صرفنظر کنند و بدون واهمه از "حافظ" به روح، ذوق، اخلاق و فرهنگ جامعه بیندیشند.

علی آبان (شفایی) تصریح کرد: حافظ! دلتنگ مباش از این بازی های کودکانه و غافلانه؛ خوشا به حال تو که بیداری و ما آسوده خوابیم... و به قول دکتر رعدی آذرخشی :

حافظا! فردا به ری برگردم از شیراز تو کاش پروازم شکوهی داشت چون پرواز تو

ما در این قرنیم و گوشی نشنود آواز ما از فراز هفت قرن آید به گوش آواز تو

علی آبان شاعر غزلسرای معاصر و مولف کتابهایی از جمله "ساعت نه و ربع به عقربه آویخته می شوم"، "پنجشنبه ها با تو"، " از کوچه تا پرواز " در نقد، بررسی و گزینش اشعار فریدون مشیری و ... است.
 

sina86

Registered User
تاریخ عضویت
27 آپریل 2008
نوشته‌ها
3,309
لایک‌ها
35
حافظ شاعر الگو سازیهای صحیح/ خواجه اهل راز از نقاق و ریا بیزار است

شهرکرد - خبرگزاری مهر: مدرس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاهای چهارمحال و بختیاری با بیان اینکه حافظ شخصیتی اجتماعی داشته و در اشعار خود به مسائل روزمره زمان خود پرداخته، گفت: الگو سازی صحیح و قابل فهم در اشعار حافظ بیشتر از شعرای دیگر دیده می شود.

احمد رحیم خانی در گفتگو با خبرنگار مهر در شهرکرد اظهار داشت: تحلیل شخصیت حافظ کاری بس مشکل است چرا که ما در دوران کنونی با سطح درک خود نمی توانیم بگوییم حافظ یک شاعر بوده بلکه مسئله مهم این است که حافظ نه عارف بوده نه رند و او شاعر، عارف و منتقد بوده که تمام این ویژگیها را با هم در وجودش می توان دید.

وی با بیان اینکه مهمترین نکته در زندگی حافظ که موجب شده تا شعرهای او برای مردم قابل درک باشد، این است که حافظ بیش از همه چیز یک محقق بزرگ در زمان خود بوده است، افزود: همانطور که یک محقق با یک مسئله مهم روبرو می شود و به کشف آن می پردازد و بعد از مشخص شدن مسئله به ارائه راه حل می رسد، حافظ هم زیرکانه به کشف مشکلات در دوران زندگی خود و مردم می پردازد و بعد از بیان آن سعی در معرفی راه حل و جهت برطرف کردن این مشکل گام بر می دارد.

رحیم خانی با اشاره به اینکه مهمترین نکته ای که حافظ در کشفیات خود بدان رسید وجود نفاق و ریا در دوران خود بود، تصریح کرد: حافظ از نفاق و ریا به شدت بیزار بوده و کشف این موضوع موجب شد تا او در صدد حل آن برآید، بعد از تحلیل و تجزیه بهترین را حل برای مبارزه با نفاق و ریا ساختن شخصیتهای در اشعارش است که بتوانند الگو مردم قرار گیرد.

وی تصریح کرد: حافظ در بحث الگو سازی در اشعارش به تیپ شناسی افراد می پردازد به طوری با استفاده از شخصیت به ظاهر منفی "رند" از او برای مردم الگوی کسی را می سازد که با وجود خوب نبودن این شخصیت اهل ریا و نفاق نیست و یا شخصیت "پیر میکده" یا "پیر مغان" که این فرد نیز با وجود اینکه تمام وقت خود را در میکده می گذراند اما انسانی است که از دورویی و ریا اجتناب می کند.

رحیم خانی بیان داشت: مسئله بعدی که حافظ در شناخت مشکلات توجه کرد است این بود که بعد از مشخص کردن مشکل ریا در جامعه به شناخت جغرافیایی ریا در عصر خود می پردازد، به طور مثال در عصر حافظ اغلب مردم بر این باورند که مسجد محل عبادت می باشد اما حافظ بیان می کند که نه مسجد محل عبادت است و نه افرادی چون زاهدان و واعظان به کار خود می رسند، بلکه در مسجد فقط عمل ریا دیده می شود و زاهدان نیز در آنجا دین فروشی می کنند.

وی عنوان کرد: حافظ با بیان این مسائل به این نکته مهم می رسد که اگر چه پیر مغان چهره خوبی ندارد اما اهل ریا نیست و او را به عنوان الگو معرفی می کند و میکده مکانی است که در آن با ریا و نفاق روبه رو نیستیم.

رحیم خانی تاکید کرد: رابطه حافظ با شاعرانی چون مولانا رابطه ای مکمل کننده بوده است چرا که مولانا شاعریست که هدف اشعار او ساختن روح و معنویات انسانهاست به طوری که در دنیای امروزه به ویژه در اروپا مردم به علت بحران معنویت و تهی شدن سعی در شناخت اشعار مولانا دارند که در مقابل، حافظ شاعریست که آموزه ها را اساس شعر خود قرار داده و هدف اشعارش بیان مسائل بیرونی مردم است.

وی عنوان کرد: اشعار مولانا در کنار اشعار حافظ برای انسان کامل هستند و نیاز درونی و بیرونی انسان را در کنار هم برطرف می کنند.

وی با بیان اینکه استان چهارمحال و بختیاری به دلیل نزدیکی به استانهایی چون اصفهان و داشتن شاعران به نام چون "عمان سامانی"، "دهقان سامانی" ، "میرزا حبیب دستان بنی" و... در حداقل 200 سال گذشته در شعر جایگاه داشته است، یاد آور شد: مسئله مهم تفاوت فاحش سطح آگاهی مردم از خواص علم و ادب است که متاسفانه امروزه این فاصله بسیار زیاد شده است.

به گفته وی در استان چهار محال و بختیاری گروهی از مردم هستند که اکثرا شاعران را خوب می شناسند و با اشعار شاعران آشنا هستند و همچنین شعر هم می گویند اما در مقابل افرادی هستند که داشتن دغدغه معیشت را دلیلی برای سراغ نگرفتن در امر شعر بیان می کنند.

وی افزود: دلیل عمده این مشکل عدم احساس نیاز نسبت به مقوله های ادبی، فرهنگی و هنری است که در مردم تقویت نشده است به طوری که مشغله های روزمره باعث شده مردم از مقوله فرهنگی غافل شوند.

دلخوش کردن به گذشتگان بدون مطالعه بیماری فرهنگی ایجاد می کند

رحیم خانی افزود: این استان با همه مشکلات در زمینه فرهنگی در مقابل با استانهای هم تراز خود عالی بوده است اما نباید این نکته را فراموش کنیم که دلخوش کردن به گذشتگان بدون مطالعه بر روی آثار آنهاهم موجب ایجاد بیماری فرهنگی می شود به طوری که همه مردم مسئول هستند که آثار گذشتگان را به شکل دقیق مطالعه کنند و شناخت شاعران با تکیه بر اسم ها و رسم ها فرق می کند.

وی در مورد خوانش اشعار حافظ به خبرنگار مهر اظهار داشت: در خواندن اشعار حافظ باید دقت کنیم به طوری که با خواندن اشعار به مسائلی چون چگونه شعر گفتن حافظ برسیم، تا از مشکلاتی چون روزمرگی که هر انسانی در دنیای امروزه برای خود به وجود آورده رها شویم.

وی تاکید کرد: در امر شناخت شاعرانی مثل حافظ به مردم، مسئولان و برنامه ریزان امر فرهنگی می توانند دو راهکار را در پیش بگیرند، یک آنکه درجه فهم و آگاهی های مردم را بالا ببرند در حدی که دست مایه لازم به مردم ارائه شود تا آثار هنری را بهتر درک کنند و دومین راهکار این که آثار فرهنگی را پایین تر بیاوریم که روش درستی نیست و متاسفانه بیشتر از راه دوم استفاده می کنند اما باید سطح آگاهی و درک مردم را بالا برد و آن اثر فاخر را به سطح پایین تبدیل نکنیم.

وی تصریح کرد: مردم با بهره گیری از منابع و مکانهایی چون کتابخانه می توانند در شناخت شاعران موفقتر باشند اما متاسفانه امروز مشاهده می کنیم از کتابخانه ها افراد کنکوری یا دانشجویان جهت تحقیقات درسی استفاده می کنند و کمتر برای مطالعه شاعری به خاطر نیاز وجودی خود به کتابخانه ها می روند.

رحیم خانی بیان داشت: رسانه ها نیز در امر معرفی، شناخت شاعران به مردم و بالا بردن سطح آگاهی مردم موثر هستند اما امروزه به عینه می بینیم که در مجلات به تبلیغات، مسایل سیاسی و اجتماعی و بیان مطالبی که کمتر به درد مردم می خورد بیشتر بها داده می شود.

وی خاطر نشان کرد: رسانه ها می توانند شرایطی برای مردم به وجود آوردند که مردم به مسائل سطحی نگاه نکنند زیرا در دنیای امروز بسته به شرایط نوع مطالعه مردم عوض شده که با بهره بردن از این امر می توان آگاهی بخشی مردم در زمینه های مختلف را به بهترین شکل ترقی بخشید.

رحیم خانی اذعان داشت: با کمک از رسانه ها می توان سطح فهم مردم در زمینه ی ادبیات را بالا برد تا مردم به اصالت و قداست ادبیات در سرزمین خود پی ببرند.

وی با اشاره به سریال " افسانه جومونگ" که بعضی از مسائل مطرح شده در این سریال با اقتباس از داستانهای رستم و سهراب بوده و شباهت این سریال به داستانهای کهن ایرانی و اینکه شباهتهایی که در این زمینه بوده موجب شد تا مردم از این سریال استقبال کنند، بیان داشت: چرا در کشور تولیدات سینما نباید به سمت داستانها و افسانه های ایرانی پیش برود.

رحیم خانی با بیان اینکه ایران سرزمینی است که در دوره های مختلف مورد هجوم اقوام غیر ایرانی قرار گرفته که شاید بدترین آنها حمله مغول به این سرزمین بود، اذعان داشت: اما ایرانی ها در بدترین شرایط به بهترین نحو و شکل ممکن علم و ادب سرزمین خود را با ویژگی ایرانی حفظ کردند، به طوری که امروزه مردم ایران با در دست داشتن این میراث از گذشتگان نباید آنها را سطحی بدانند بلکه باید با نگاه عمیق مطلب مورد نظر شاعر را دریابیم.

وی در مورد بن مایه اساسی اشعار حافظ به خبرنگار مهر گفت: در مطالعه شعرهای حافظ دانستن یک نکته الزامیست اینکه شعر های حافظ در دو محور افقی و عمودی می چرخند، در محور افقی کلمات و واژه ها در یک بیت قرار دارند و در محور عمودی تمام ابیات با هم یک کل را می سازند به طوری که در ظاهر این طور به نظر می رسد که محور عمودی شعر حافظ بیشتر خود را نشان می دهد.

وی افزود: با کمی توجه به این نکته می رسیم که محور افقی بارزتر است حال می توان به این نتیجه رسید که بن مایه اساسی در شعرهای حافظ امید، صبر، تحمل، با چشم باز به مسائل نگاه کردن، انتقاد زیرکانه و...بوده است.

رحیم خانی اظهار داشت: لسان الغیب گرچه در ظاهر به معنی زبان غیب است اما حافظ در اشعارش از غیبها و نهفته ها سخن نمی گوید بلکه لسان الغیب زبان دردها و دغدغه های نهفته در دلهاست و دغدغه هایی چون عدالت، ریا، یکرنگی و ...در اشعار حافظ پدیدار است.

وی تاکید کرد: اشعار حافظ بیشتر همان عشق زمینی مورد نظرشاعر است به طوری که باید ببینیم این عشق زمینی آلوده به بدیهیات است یا باعث تعالی انسان می شود.

رحیم خانی خاطر نشان کرد: حافظ در اشعار خود به تمام واژه هایی که در شعر خود به کار می برد شناسنامه خاص می داد به شکلی که واژه ها هویت پیدا می کنند.

وی یادآور شد: اگر بخواهیم بگویم چگونه باید حافظ را شناخت باید این نکات را در نظر بگیریم که برای شناخت حافظ و درک اشعار وی باید غزل به غزل و واژه به واژه شعرها را خوب و با جان دل خواند و درست درک کرد.

---------------------------

گفتگو : حمیده محمد قاسمی سامانی
 

sina86

Registered User
تاریخ عضویت
27 آپریل 2008
نوشته‌ها
3,309
لایک‌ها
35
نشست علمی حافظ/
شیرازی بودن حافظ از خورشید روشن تر است/ سیر نزولی کتابهای حافظ


شیراز - خبرگزاری مهر: اسماعیل آذر حافظ را به یقین شیرازی دانست و این امر را حتی از خورشید نیز روشن تر توصیف کرد.

به گزارش خبرنگار مهر در شیراز، این حافظ شناس که خود اصفهانی است در نشستهای تخصصی و علمی یاد روز حافظ که در کتابخانه ملی شعبه فارس برگزار شد، افزود: اخیرا مطالبی در خصوص اصفهانی بودن حافظ مطرح شده اما باید گفت که این بدآموزی ها تاثیر خوبی در ذهن بیدار جامعه باقی نمی گذارد.

وی خاطرنشان کرد: حافظ به حتم اهل شیراز بوده و مصداق آن نیز از آفتاب روشن تر است.

سخنرانی اسماعیل آذر به "حافظ در غرب و پیوند آن با هویت ملی" اختصاص داشت.

وی با اشاره به ارتباط و نقطه وصل حافظ و گوته بیان کرد: تنها موضوعی که گوته را با حافظ پیوند زده عشق بوده و آن هم نه عشق غربی بلکه عشق شرقی و آنچه حافظ را به غرب برد شستن ومحدودیتها و وصل کردن انسان به نامحدود است.

وی تصریح کرد: گوته پس از اینکه حافظ را شناخت و او را یاد گرفت مبادرت به ترجمه شعر او کرد، "ویکتور هوگو" نیز در پی دیوان شرق و غرب آلمانیها دیوان شرقیات خود را ایجاد کرد و با آشنایی که با ایران زمین و حافظ داشت حتی آرزو می کرد که در این کشور به دنیا آمده بود.

این حافظ شناس و پژوهشگر ادبی در بخش دیگری از سخنرانی خود گفت: حافظ فرهنگ 800 ساله ایران است و یک هزار بیتی که سروده وی است مجموعه هویت ایرانی را می سازد.

164 عنوان نشر در پیوند با حافظ شیرازی/ سیر نزولی کتابهای حافظ در هفت سال گذشته

در ادامه نشستهای تخصصی یاد روز حافظ کاووس حسنلی نیز به ارائه گزارشی از وضعیت نشر در سال 87 پرداخت و گفت: در سال 87 حدود 55 هزار عنوان کتاب در ایران منتشر شده که از این تعداد 10 هزار و 405 عنوان مربوط به ادبیات است.

وی با اعلام اینکه از این 10 هزار و 405 عنوان نیز 164 عنوان در پیوند با حافظ شیرازی منتشر شده، افزود: در سال 87 نیز مانند سالهای گذشته بیشترین کتابهای منتشر شده هم از نظر عنوان و هم از نظر شمارگان به فالنامه ها مربوط می شود.

وی این تعداد را شامل 54 عنوان کتاب با شمارگان 284 هزار و 300 نسخه دانست و ادامه داد: برخی از فالنامه ها در یکسال پنح بار تجدید چاپ شدند و هر بار در شمارگانی بین پنج تا هشت هزار نسخه به چاپ رسیده اند.

مدیر علمی مرکز حافظ شناسی با بیان اینکه کتابهای منتشر شده در پیوند با حافظ از هفت سال گذشته سیر نزولی داشته است، خاطرنشان کرد: در سال 80 شمارگان کتابهای منتشر شده یک میلیون و 682 هزار و 500نسخه بوده اما در سال 87 به 655 هزار و 200 نسخه کاهش یافته است.

حسنلی یادآور شد: در سال 87 در کنار کتابهای دیگر چند کتاب منتشر شد که شایسته توجه بوده که شامل انتشار دیوان حافظ به خط وصال شیرازی بوده که از سوی فرهنگستان هنر برای نخستین بار منتشر شد و نسخه خطی این اثر در دانشگاه فردوسی مشهد بود که به مناسبت گردهمایی مکتب شیراز با همکاری مدیران فرهنگستان هنر از این نسخه عکسبرداری شد و به چاپ رسید.

وی خاطرنشان کرد: در همین برنامه های مکتب شیراز نسخه دیگری از غزلیات حافظ که تاریخ 805 دارد و در کتابخانه آکادمی علوم تاجیکستان نگهداری می شود بر اساس توافقات صورت گرفته مقرر شد این نسخه نیز برای همایش مکتب شیراز آماده شود و این کار نیز انجام شد.

وی اضافه کرد: نسخه دیگری که در سال گذشته منتشر شد مربوط به نسخه پر سر و صدای علامرندی بود که به کوشش دکتر علی فرودسی با عنوان قدیمی ترین نسخه معرفی شد و به چاپ رسید.
 

sina86

Registered User
تاریخ عضویت
27 آپریل 2008
نوشته‌ها
3,309
لایک‌ها
35
بررسی جنجالی ترین بیت حافظ

اولين بحث درباره بيت "پير ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت / آفرين بر نظر پاك خطاپوشش باد"، حدود ‌٤٠ سال پس از مرگ حافظ آغاز مي‌شود
نشست «بررسي جنجالي‌ترين بيت حافظ» برگزار شد.

به گزارش ایسنا در خراسان رضوي، عضو هيأت‌علمي دانشگاه فردوسي مشهد در مراسم بزرگداشت حافظ كه در دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه فردوسي مشهد برگزار شد، در سخنراني خود با عنوان "جنجالي‌ترين بيت حافظ" با خواندن بيت "پير ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت، آفرين بر نظر پاك خطاپوشش باد"، به نقد و بررسي اين بيت پرداخت.

محمود فتوحي تصريح كرد: اولين بحث درباره بيت "پير ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت / آفرين بر نظر پاك خطاپوشش باد"، حدود ‌٤٠ سال پس از مرگ حافظ آغاز مي‌شود. اين بيت به دو صورت قرائت مي‌شود که يك صورت با لحني جدي است و در صورت دوم قرائت اين بيت تا حدودي معنا و لحن، شيطنت‌آميز مي‌شود.

او با بيان اين‌كه از زمان حافظ تا به امروز اين بحث در باب اين بيت ادامه داشته است، تاكيد كرد: بغرنجي اين بيت از اين‌جا آغاز مي‌شود كه سرانجام حافظ قائل به اين است كه بر قلم آفرينش خطا رفته است يا نه؟

اين استاد زبان و ادبيات فارسي خاطرنشان كرد: اولين واكنش نسبت به اين بيت از سوي قاسم انوار ديده مي‌شود، هرچند بر خلاف اقوال مشهور که در تذکره‌ها از جمله تذکره دولت شاه آمده است، قاسم انوار چندان به حافظ نظر نداشته است و بيش‌تر از آن‌كه از حافظ تقليد كند، از مولوي تقليد مي‌كند و برخلاف آن‌چه گفته شده، وي از معارضان حافظ بوده است و با تعريضي كه به حافظ مي‌زند، گمان نمي‌رود كه او هميشه شعر حافظ مي‌خوانده است.

فتوحي اظهار كرد: دومين واكنش نسبت به اين بيت در كتابي به نام "جواهرالاسرار" از آذري توسي است كه ‌‌٤٨ سال پس از مرگ حافظ نوشته شده است. فصل چهار اين كتاب به بعضي از مشكلاتي كه درباره برخي از ابيات در محافل ادبي بوده است، مي‌پردازد؛ از جمله همين بيت از حافظ است "پير ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت / آفرين بر نظر پاك خطاپوشش باد".

او افزود: بيش‌تر بحث درباره ضمير "ش" در مصراع دوم در واژه "خطاپوشش" است. در اين جا سؤال اين است كه خطاپوش چه كسي؟ خطاپوشي خدا يا خطاپوشي شيخ؟ و اگر خطاپوشي را به خدا نسبت دهيم، دشواري برطرف مي‌شود و مؤلف نيز پيشنهاد كرد كه خطاپوشي را بايد به خدا نسبت دهيم.

عضو هيأت‌علمي دانشگاه فردوسي مشهد گفت: پس از آذري توسي، به شخصي به نام ابراهيم فاروقي مي‌رسيم كه در سال ‌‌٨٧٨ در هندوستان، لغت‌نامه‌اي به نام لغت‌نامه منيري تدوين كرده که در آن حدود ‌‌١٠٠ بيت از حافظ به عنوان شاهد لغت‌ها آورده است و در ذيل واژه خطا مطرح مي‌كند كه مصرع دوم يك جمله معترضه است و اگر از پير سؤال كنند كه در قلم صنع خطا نرفته است، خطاپوشش چرا گويند و اين سؤال خطاست؛ بدين ترتيب همه مي‌خواهند به وجهي حافظ را توجيه كنند كه حافظ هيچ‌گاه بر كارگاه آفرينش خطا نگرفته است.

او خاطرنشان كرد: در حدود سال ‌‌٩٥٠ كتابي به نام "لطايف اشرفي" نوشته شده است كه جنجالي را در باب حافظ شناسي به راه انداخته است و شخصي به نام "جهانگير اشرف سمناني" در جنوب هند، خانقاهي داشته است و در سفري به شيراز حافظ را ملاقات مي‌كند و در گفت‌وگو و بحثي با حافظ سخناني بين اين‌ها رد و بدل مي‌شود و حاوي اطلاعات زيادي بوده است.

فتوحي افزود: زماني كه اين نسخه پيدا شد، جنجالي را در باب حافظ شناسي ايجاد كرد؛ چون در مورد زندگي حافظ اطلاعات دقيقي وجود ندارد؛ به جز مواردي كه محمد گل‌اندام كه همدرس حافظ بوده، در مقدمه‌اش آورده است.

او تصريح كرد: نكته‌ جالب توجه در باب اين بيت در كتاب لطايف اشرفي اين است كه اين بيت را به دو وجه خوانده‌اند؛ بعضي به باطن بيت توجه كرده‌اند و بعضي ديگر ظاهر آن را مورد توجه قرارداده‌اند و كساني كه به باطن آن توجه داشته‌اند، معتقدند كه خداوند هر چه انجام داده، خير است و چيزي به نام شر در كارگاه آفرينش وجود ندارد.

فتوحي به معناي ظاهري بيت اشاره كرد و گفت: اما معناي ظاهري آن جالب است و داستاني بدين ترتيب دارد كه خواجه حافظ شيرازي دوستي داشته به نام خواجه صنع‌الله كه با همديگر، همدرس بودند و غزل مي‌گفتند و روزي آن‌ها شعرهاي‌شان را پيش استاد مي‌برند و استاد مي‌گويد که خطا بر قلم صنع نرفت و منظور از صنع، همدرسش صنع‌الله بوده است و حافظ دارد با رقيب شعري‌اش سخن مي‌گويد و البته تمام اين‌ها جعلياتي است كه در قرن ‌‌١٠ و‌ ‌١١ در تذكره‌ها وجود داشته است.

او همچنين گفت: در استانبول نيز جرياني شديدا عليه حافظ شكل گرفت و حتا فتوايي دادند و خواندن شعر حافظ را تحريم كردند و پس از اين نيز اين‌گونه جريان‌ها همچنان ادامه پيدا مي‌کند.

فتوحي افزود: از منظر تاريخ ادبي هرمنوتيکي، معنا و حيات متن در تاريخ تابع افق انتظارات خوانندگان است و تاريخ قرائت‌هاي مختلف اين متن نشان مي‌دهد که يک انتظار غالب بوده است و آن تبرئه حافظ از خطاگيري بر آفرينش است؛ اما قرائت دوم تقريبا در گذر تاريخ مکتوب نشده؛ هرچند پيوسته وجود داشته و قرائت‌هاي کتابت‌شده پاسخي به آن قرائت نامکتوب است.
 

sina86

Registered User
تاریخ عضویت
27 آپریل 2008
نوشته‌ها
3,309
لایک‌ها
35
كتابي درباره «حافظ» منتشر شد


خبرگزاري فارس: كتاب «ز شعر دلكش حافظ» اثر جواد مرتضايي با همكاري مركز تحقيقات زبان و ادبيات فارسي دانشگاه تربيت مدرس و نشر معين چاپ شد.
A0755053.jpg


ابراهيم خدايار رئيس مركز تحقيقات زبان و ادبيات فارسي، به خبرنگار فارس، گفت: كتاب «ز شعر دلكش حافظ» اثر جواد مرتضايي منتشر شد. به گفته وي اين اثر تحقيق در حوزه معاني و انديشه‌هاي مطرح در شعر حافظ است.
چند گفتار فراهم آمده در اين كتاب تلاشي بري بازنمايي گوشه‌هايي از زيبايي زبان يگانه و ممتاز غزل‌هاي حافظ است كه بخشي از آنها پيش از اين در نشريات مختلف چاپ شده ‌است و تعدادي نيز براي نخستين بار در اين كتاب عرضه مي‌شود.
اين كتاب حاصل همكاري مشترك مركز تحقيقات زبان و ادبيات فارسي و نشر معين است.
 

bsh1234

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2010
نوشته‌ها
1
لایک‌ها
0
سلام

آقای محمد جعفر محجوب توضیحات کاملی درباره این غزل داده ،اگر میخواهی Upload کنم.
 

Impassivex

Registered User
تاریخ عضویت
5 نوامبر 2008
نوشته‌ها
366
لایک‌ها
76
محل سکونت
تهران
تفسیر از غزل رو میخواستم ، اگر کمک کنید فوق العاده ممنون میشم

بنال بلبل اگر با منت سر یاریست *** که ما دو عاشق زاریم و کار ما زاریست

در آن زمین که نسیمی وزد ز طره دوست *** چه جای دم زدن نافه‌های تاتاریست

بیار باده که رنگین کنیم جامه زرق *** که مست جام غروریم و نام هشیاریست

خیال زلف تو پختن نه کار هر خامیست *** که زیر سلسله رفتن طریق عیاریست

لطیفه‌ایست نهانی که عشق از او خیزد *** که نام آن نه لب لعل و خط زنگاریست

جمال شخص نه چشم است و زلف و عارض و خال *** هزار نکته در این کار و بار دلداریست

قلندران حقیقت به نیم جو نخرند *** قبای اطلس آن کس که از هنر عاریست

بر آستان تو مشکل توان رسید آری *** عروج بر فلک سروری به دشواریست

سحر کرشمه چشمت به خواب می‌دیدم *** زهی مراتب خوابی که به ز بیداریست

دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ *** که رستگاری جاوید در کم آزاریست​

با تشکر و سپاس از شما دوستان :happy:
 
Last edited:

مارمولک

Registered User
تاریخ عضویت
15 مارس 2010
نوشته‌ها
35
لایک‌ها
3
محل سکونت
حوزه هنری
این که معنی همه بیت هاش واضح هست . تفسیر چی رو می خوای ؟
 

my7xN

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
3,354
لایک‌ها
1,343
خیلی واضحه !
دقیقا کدوم بیتش ؟
 

nedi

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
4 اکتبر 2007
نوشته‌ها
892
لایک‌ها
5
محل سکونت
shiraz
از كي تا حالا تفسير حافظ اينقد اسون شده؟؟؟؟ تازه كلي به تفسيرهاي مختلف مراجعه ميكني بازم ميفهمي اشتباه كردي. تفسير واقعي و محكم رو ميگم ايني كه ميگيد اسونه تفسير شعر نيست برداشت شخصيه كه هر كسي به اقتضاي فكر و دريافت خودش داره
 

MasoudM

Registered User
تاریخ عضویت
8 جولای 2008
نوشته‌ها
1,874
لایک‌ها
651
محل سکونت
in the shadow of the statue
من دو تا كتاب تفسير دارم ( البته تفسير نميشه اسمشو گذاشت بيشتر معني لغاط و ريشه يابي مفاهيم و ... ) اگر فكر ميكني ميتونه كمك كنه بگو برات صفحات مربوط به اين غزل رو اسكن كنم .... هرچند كه همونطور كه گفتن تفسير يك شعر خيلي چيزا ميتونه ، خيلي وقت ها رو يك بيت از غزل بين استاد هاي ادبيات اختلاف نظر هست ديگه چه برسه به مفهوم كلي شعر كه حافظ مد نظرش بوده .
 

pme

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
14 آگوست 2009
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
4
این مقاله را اولین بار در این آدرس نوشتم : http://7tir.info/index/viewtopic.php?t=44867

حافظ در خانواده ای مسلمان متولد می شود . به همین دلیل است که در کودکی به مکتب مسلمانان می رود . مکتبی که در آن قرآن آمورش داده می شود و او به دلیل استعدادی که دارد حافظ کل قرآن می شود . اما آنچنان که در قسمت اول حافظ شناسی اوس پیمان نشان دادم ، از زمانی به بعد او دیگر مسلمان نبود و نه تنها به ارزش های اسلامی احترام نمی گذارد بلکه به صورت مستقیم بر علیه آنان می نوشت و به دفعات با طنزی رندانه آن باورها را رد می کرد . به احتمال فراوان آشنایی و نشست و برخواست با زرتشتیان در این تصمیم حافظ موثر بوده است . چنان که او شرابش را در خرابات زرتشتیان می خورد و به پیشوای وقت دین زرتشتی در شیراز ارادت دارد .
البته این ارادت و نشست و برخواست که سلاح حافظ برای مقابله با باورهای مسلمانی بود به ما ثابت نخواهد کرد که حافظ زرتشتی بوده است اما اگر کسی بگوید حافظ زرتشتی بوده مسلما بر اساس دیوان همین شاعر حرفش تا حدود زیادی قابلیت اثبات پذیری دارد . تنها چیزی که ما به یقین از دیوان حافظ می فهمیم آن است که او از قسمتی از عمر به بعد مسلمان نبوده است .

در همه دیر مغان نیست چون من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی


دهخدا مغ را اینگونه معنی می کند :
مغ : آتش پرست ، طایفه ای از پارسیان که پیرو زرتشت هستند .
مغان : زرتشتی ها . جمع مغ
پیر مغان : بزرگ و شیخ زرتشتی ها ، پیشوای دین زرتشت . مالک و **** دیر زرتشتی ها
دیر : عبادتگاه غیر مسلمانان . معمولا یهودی ها و زرتشتیان
دیر مغان : عبادتگاه زرتشتیان ، آتشکده زرتشتیان ، محل اجتماع پیروان زرتشت .
خرابات : شرابخانه . میخانه
صومعه : عبادتگاه (مسلمانان)
مغبچه : بچه زرتشتی ، بچه می فروش .

در این مقاله سعی دارم با کمترین توضیحات و حاشیه نویسی نشست و برخواست و ارادت حافظ به زرتشتیان را نشان دهم . ارادتی که شاید سلاحی برای مقابله با مسلمانان و باورهای ایشان بوده باشد :
.

مقابله بین عبادتگاه مسلمانان و زرتشتیان - مسلما تنها در عبادتگاه زرتشتیان است که شراب خواری آزاد می باشد و در عبادتگاه مسلمانان ممنوع ، از همین رو حافظ دلش از چنین جایی می گیرد و آنگاه که هوس شراب می کند به دنبال دیر مغان می گردد :
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
.
دلیل آوردن حافظ مبنی بر زرتشتی بودن او / می گوید آتشی در دل من است که از آتش هر آتشکده ای جاوید تر است برای همین من را در آتشکده ها عزیر می دارند :
از آن به دیر مغانم عزیز می دارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست .



شاید اشاره به داستان شیخ صنعان دارد :
زاهد ایمن مشو از بازی غیرت زنهار
که ره صومعه تا دیر مغان این همه نیست

مسلمانی را دوران جاهلی خود می داند و خود را بنده پیشوای زرتشتیان می نامد که او را از جهل و نادانی نجات داد :
بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاند
پیر ما هرچه کند عین عنایت باشد
.

به شیخ که پیشوای دوران مسلمانی او بود کنایه می رند . می گوید ای شیخ ار تغییر دین من مرنج چرا که تو همش وعده داد و پیر مغان ( پیشوای زرتشتیان ) عمل می کرد
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد .

یا جای دیگر مقابله می کند و می گوید :
گر مدد خواستم از پیر مغان عیب مکن
شیخ ما گفت که در صومعه همت نبود
.
اشارات فراوان حافظ با شاهدان و مغبچگان که در دیر مغان وجود دارد ، نشان از آن دارد که شاید این ارادت او به دین زرتشتی حاصل علاقه مندی ها عاطفی و جنسی ابتدایی او به به یک یا چند نفر از زرتشتیان است . شاید ماجرای عاشقانه ای در میان بود که حافظ را این چنین از راه به در کرد و به سمت دیر مغان سوق داد :
گر چنین جلوه کند مغ بچه باده فروش
خاکروب در میخانه کنم مزگان را

من به خیال اینکه زاهد و مسلمانم ، ولی مگه این مغبچه ها می زارند :
من به خیال زاهدی گوشه نشین و طرف از آنک
مغبچه ای ز هر طرف می زندم به چنگ و دف


عشق باری او با شاهدی زرتشتی :
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست.

.
در برابر وعده بهشت در دین اسلام به طنز می گوید :
قصر فردوس به پاداش عمل می بخشند
ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس
و یا جای دیگر به طعنه می گوید که بهشت ارزش این همه عبادت و خون جگر خوردن و سختی کشیدن در این دنیا را ندارد :
دولت آن است که بی خون دل آید به کنار
ورنه با سعی و عمل باغ جنان این همه نیست .
.
.
آن روز بر دلم در معنی گشوده شد
کز ساکنان درگه پیر مغان شدم
.

به دلیلی نامشخص شاید به دلیل سفر یا توبه از دیر مغان دور افتاده بود . وعده می دهد که اگر باز گذرش به دیر مغان بیافتد حاصل سجاده ( سالها عبادت ) را به آسانی کنار خواهد گذاشت .
در خرابات مغان گر گذر افتد بازم
حاصل خرقه و سجاده روان در بازم
.
.
این بیت بیش ار سایر ابیات ثابت می کند در شیرار آن روز زرتشتیان صاحب آتشکده بوده اند و اشارات حافظ حقیقی است :
سینه گو شعله آتش کده پارس بکش
دیده گو آب رخ از دجله بغداد ببر
دولت پیر مغان باد که باقی سهلست
دیگری گو برو و نام من از یاد ببر

.
پیر مغان را به دلیل آنکه لباسی سرخ رنگ می پوشید پیر گلرنگ نیز می گفتند . حافظ در این بیت گروهی از مسلمانان که شاید زرتشتیان را مورد آزار و اذیت قرار می دادند تهدید می کند که حیف پیر گلرنگ اجازه خبث نمی دهد وگرنه نشانتان می دادیم و شاید منظورش این است که اگر فرصت خبث می داد حکایت های بسیاری از بدی های ایشان نقل می کرد :
نیکی پیر مغان بین که چو ما بد مستان
هرچه کردیم به چشم کرمش زیبا بود
پیر گلرنگ من اندر حق ازرق پوشان
فرصت خبث نداد ارنه حکایت ها بود
توجه شود طبق معنی دهخدا ، ازرق پوشان صوفیانی بودند که جامه نیلگون می پوشیدند.
.

و بسیاری ابیات دیگر که بدون ارادت به دین زرتشتی و همنشینی با زرتشتیان حاصل نمی شد :
به باغ تازه کن آیین دین زرتشتی
کنون که لاله بر افروخت آتش نمرود

پیمان روشن ضمیر
25/3/89
 

yegane34

Registered User
تاریخ عضویت
14 فوریه 2010
نوشته‌ها
23
لایک‌ها
0
محل سکونت
تهران
آقای محترم
این جوری ننویس
بخاطر این که گفتن مولوی هم- جنس - گراست ، ولش کردن ترکیه صاحبش شد
و الان ترکیه نهایت استفاده را از این موضوع می کنه.
دیگه شما بگی حافظ زردشتی بوده
یک کشور دیگه می آید و صاحب این شاعر می شه



ولی حرفتون را تایید می کنم
شراب یکی از موضوع های اصلی اشعار حافظه، اگه مشروب خور نبود این قدر بهش توجه نداشت
 

my7xN

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
3,354
لایک‌ها
1,343
نمیدونم چه شعرایی توی این تاپیک گذاشته شده
در مورد زندگی حافظ هم جدیداً یه چیزایی شنیدم که هیچ وقت نشنیده بودم
بیش تر تحقیق می کنم و توی این تاپیک هم میذارم
شعرای حافظ زمینی نیست
اینو حتی با خوندن یه شعر هم میشه فهمید
ولی این که چرا؟
احتمالاً ربط داره به همون زندگی نامه ای که می گم
شعر هایی هم که میذارم اگه تکراری باشن از حالا معذرت میخوام از دوستان
 

my7xN

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
3,354
لایک‌ها
1,343
دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود .......... تا کجا باز دل غمزده‌ای سوخته بود
رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی ........... جامه‌ای بود که بر قامت او دوخته بود
جان عشاق سپند رخ خود می‌دانست .........و آتش چهره بدین کار برافروخته بود
گر چه می‌گفت که زارت بکشم می‌دیدم ...... که نهانش نظری با من دلسوخته بود
کفر زلفش ره دین می‌زد و آن سنگین دل ......... در پی اش مشعلی از چهره برافروخته بود
دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت ......... الله الله که تلف کرد و که اندوخته بود
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد .......... آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود
گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ ......... یا رب این قلب شناسی ز که آموخته بود
 
بالا