برگزیده های پرشین تولز

شعرها و نثرهای کوتاه و زیبا

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
مرد تنها در زیر نقره ای مهتاب
دل به کویر خشک سپرده
امید پیدا کردن سرابی
در زیر نور ماه
دیوونه

مجنون طالقانی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
دیگر دل شکسته راهی به تو ندارد
این ساز دل شکسته سوزی ز تو ندارد
دیگر نشان ز این عشق من پیش خود ندارم
دیگر تو را در این دل من پیش خود ندارم
می پرسم از دل خود شاید تو را بیابم
شاید تو را در این دل من پیش خود بیابم
رفتی تو از دل من دیگر تو را نخواهم
دیگر منم دل من دیگر تو را نخواهم
زین پس ز تو دل من دیگر نشان نگیرم
دیگر در این دل خود یادی ز تو نگیرم

شاعر اوین محمدی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
امشب گیسوان مهتاب

دوباره ترانه ی تنهایی سروده اند

و آهنگ سکوت را تکرار کنان

زمزمه می کنند

و میگویند :

......... زمان ٬ زمان رفتن تو نیست !...
 

miladkalantar

Registered User
تاریخ عضویت
4 آگوست 2011
نوشته‌ها
9,199
لایک‌ها
1,710
محل سکونت
همه مرغان هم آواز پراکنده شدند..
دل من يه روز به دريا زد و رفت

پشت پا به رسم دنيا زد و رفت

پاشنه ی كفش فرارو ور كشيد

آستين همتو بالا زد و رفت


يه دفعه بچه شد و تنگ غروب

سنگ توی شيشه ی فردا زد و رفت

حيوونی تازگی آدم شده بود

به سرش هوای حوٌا زد و رفت


دفتر گذشته ها رو پاره كرد

نامه ی فرداها رو تا زد و رفت

حيوونی تازگی آدم شده بود

به سرش هوای حوٌا زد و رفت

دل من يه روز به دريا زد و رفت

پشت پا به رسم دنيا زد و رفت

زنده ها خيلی براش كهنه بودن

خودشو تو مرده ها جا زد و رفت

هوای تازه دلش می خواست ولی

آخرش توی غبارا زد و رفت

دنبال كليد خوشبختی می گشت

خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت

بیاد جوانمرگ ناصر عبداللهی....روحش شاد
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
حالا بیا کنار سهمی از دل تنگی من بنشین
می خواهم رنگ چشم هایت سکوت کنم
می خواهم تا آخر دنیا
تا آخر ایینه ببوسمت
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
عشق معنی لبخند ماست
معنی لبخند ما، پیوند ماست
عشق یعنی اینکه باور کنیم
یک دل دیگر ارادتمند ماست
 

فنا

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 دسامبر 2014
نوشته‌ها
56
لایک‌ها
129
اندر دل بي وفا غم وماتم باد
آنرا که وفا نيست زعالم کم باد
ديدي که مرا هيچ کسي ياد نکرد
جز غم که هزار آفرين بر غم باد
 

فنا

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 دسامبر 2014
نوشته‌ها
56
لایک‌ها
129
در عشق توام نصيحت وپند چه سود
زهراب چشيده ام مرا قند چه سود
گويند مرا بند بر پاش نهيد
ديوانه دل است بند بر پاي چه سود
 

miladkalantar

Registered User
تاریخ عضویت
4 آگوست 2011
نوشته‌ها
9,199
لایک‌ها
1,710
محل سکونت
همه مرغان هم آواز پراکنده شدند..
image-5a676e3a21b93591e1cdca9c2966bb7c6bb6f8d6ae32e8dd0a59075adf275766-V.jpg
ﻓﺮﺻﺖ ﮔﺬﺷﺖ، ﺧﺎﻥ ﮐﺮﻡ ﻗﺴﻤﺘﻢ ﻧﺸﺪ

ﻣﻦ ﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ ﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﺭﻡ ﻗﺴﻤﺘﻢ ﻧﺸﺪ

ﯾﮏ ﺍﺭﺑﻌﯿﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺩﻋﺎﯼ ﻣﺤﺾ

ﺍﯼ ﺧﺎﮎ ﺑﺮ ﺳﺮﻡ ﮐﻪ ﺣﺮﻡ قسمتم ﻧﺸﺪ
 

miladkalantar

Registered User
تاریخ عضویت
4 آگوست 2011
نوشته‌ها
9,199
لایک‌ها
1,710
محل سکونت
همه مرغان هم آواز پراکنده شدند..
ای رفیقان که سوی شهر حسین در سفرید

این دل غمزده و زار مرا هم ببرید

زیر یک پرچم و بیرق همگی سینه زدیم

شرط و انصاف نبوده که شما ها بپرید

فکر این مساله بدجور خرابم کرده

که چرا شاه کرامت دل من را نخرید

من شنیدم که در این خانه بد و خوب یکیست

ولی فهمیده ام انگار شما خوب ترید

و ببالید به خود چون که رسیدید حرم

بین خوبان زمان از همه خوبان به سرید

به مقام علی اکبر که رسیدید مرا یاد کنید

جان زینب به سوی مقتل ارباب نرید

یک نصیحت کنم و از همگی ذکر دعا

مدیونید از آن شهر کفن ها بخرید
 

miladkalantar

Registered User
تاریخ عضویت
4 آگوست 2011
نوشته‌ها
9,199
لایک‌ها
1,710
محل سکونت
همه مرغان هم آواز پراکنده شدند..
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان ترا که من هم برسم به آرزویی
به کسی جمال خود را ننموده‌ای و بینم
همه جا به هر زبانی بُوَد از تو گفتگویی
به ره تو بسکه نالم، زغم تو بسکه مویم
شده‌ام ز ناله نایی، شده‌ام ز مویه مویی
همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار چنگی
من از این خوشم که چنگی بزنم به تار مویی
چه شود که راه یابد سوی آب تشنه کامی؟
چه شود که کام جوید، زلب تو کام جویی؟
شود اینکه از ترحم، دمی‌ای سحاب رحمت
من خشک لب هم آخر ز تو تر کنم گلویی؟
بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت
سر خمّ می سلامت، شکند اگر سبویی
همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نه، بنشین کنار جویی
ز چه شیخ پاکدامن سوی مسجدم بخواند
رخ شیخ و سجده گاهی، سر ما و خاک کویی
 

Codes

Registered User
تاریخ عضویت
16 سپتامبر 2014
نوشته‌ها
532
لایک‌ها
411
گفتی: شتاب رفتن من از برای توست
آهسته تر برو که دلم زیر پای توست
با قهر میگریزی و گویا که غافلی
سرگشته سایه ای همه جا در قفای توست
سر در هوای مهر تو رفت و هنوز هم
در این سری که از کف ما شد هوای توست
خوش میروی بخشم و به ما رو نمیکنی
این دیده از قفا به امید وفای توست
ایدل، نگفتمت مرو از راه عاشقی؟
رفتی؟ بسوز کاینهمه آتشش سزای توست
مارا مگو حکایت شادی که تا به حشر
ماییم و سینه ای که در آن ماجرای توست
بیگانه ام ز عالم و بیگانه ای ز ما
بیچاره آنکسی که دلش آشنای توست
بگذشت و گفت: این به قفس اوفتاده کیست؟
گفتم که: این پرنده ی محزون "همای" توست
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
گاه دلتنگ مي شوم

دلتنگتر از همه دلتنگي ها

گوشه اي مي نشينم

و حسرت ها را مي شمارم

و باختن ها را

و صداي شکستن ها را...

نمي دانم من کدام اميد را نااميد کرده ام


و کدام خواهش را نشنيدم

و به کدام دلتنگي خنديدم

که اين چنين دلتنگم!!
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
امــروز مــے چـیــدَم پــازلــهای دِلـــَـم را
دیــدَم کــامِـل نـمـے شــوَد،
بــے یـــادِ تــــو…
 

kyle

مدیر بورس و بانکداری
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,434
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
وقتی از تفرقه بر می گردی

تق تق گام تو بر سنگ چه آوای خوشی ست

کاش این آمدنت

تا ابدیت می رفت.
حمید مصدق
 

kyle

مدیر بورس و بانکداری
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,434
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
آن دوست که عهد دوستداران بشکست

می رفت و منش گرفته دامان در دست

می گفت که بعد از این به خوابم بینی

پنداشت که بعد از او مرا خوابی هست!
سعدی شیرازی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
وقتی تنها میشیم
تظاهر می کنیم شادیم…
گاهی با بغض می خندیم..تا نشکنیم
هیچ کس نیست تا تلخیه لبخنمون و درک کنه…
هیچ کس تلخی لبخند مرا درک نکرد
های های دل دیوانه ی من پنهانیست
کابوس نبودی که رهایت کنم…
از خاطرات عشق جدایت کنم…
ولی تو … رهایم کردی… جدایم کردی.
افسوس که دیگر کسی نیست…
افسوس.
 

فنا

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 دسامبر 2014
نوشته‌ها
56
لایک‌ها
129
اوني که قلب خاکي اش را سنگفرش قدم
هايت ميکند منم.......

ميترسم.کسي نه خودت را..که دوست داشتنت را از من بگيرد

خواستم هر چه را که بوي تو ميداد بسوزانم جانم آتش گرفت
 

seoyar

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 سپتامبر 2014
نوشته‌ها
41
لایک‌ها
21
سن
36
محل سکونت
اينترنت
در زندگی؛

زمانهایی فرا می رسد که تصور میکنی همه چیز به پایان رسیده است،

در حالی که آن زمان ، نقطه آغاز است !
 
بالا