برگزیده های پرشین تولز

شعرها و نثرهای کوتاه و زیبا

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
ه خانه می رفت.
با کیف
و با کلاهی که بر هوا بود.
چیزی دزدیدی؟
مادرش پرسید.
دعوا کردی باز؟
پدرش گفت.
و برادرش کیفش را زیر و رو می کرد.
به دنبال آن چیز٬
که در دل پنهان کرده بود.
تنها مادربزرگش دید٬
گل سرخی را در دست فشرده کتاب هندسه اش٬
و خندیده بود.

"شادروان حسین پناهی"
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
گریه های شبانه من
ارزانی نگاه های عاشقانه تو باد
از امروز تا فردا و فرداها
باز هم من هر روز
روی جاده های مه گرفته انتظار
به انتظار تو خواهم نشست
می دانم که روزی تو باز می آیی
تا آن روز
ای سبز ترین خاطره من
چشمانم را به احترامت نخواهم بست
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
سال‌هاست که گم شده‌ام
و نیست تک ستاره‌ای!
نشانه‌ای ندارم
تو اگر همانی که باید،
مرا پیدا کن!
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
بودی و نبودم


بودم و نبودم

بودم و برایت بد بودم

بودم و هیچ بودم

بودم و غم بودم

بودم و اشک بودم

بودم و کاش هرگز با تو نبودم

هستم و کاش هرگز بی تو نباشم
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
خداوندا
از بچگی به من آموختند همه را دوست بدارم
حال که بزرگ شده ام و
کسی را دوست می دارم
می گویند:فراموشش کن

دکتر علی شریعتی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
عشق

عشق یک واژه ی زلال است ، تو باید باشی

قلب من زیر سوال است ، تو باید باشی

فال حافظ زدم آن رند غزلخوان هم گفت...

زندگی بی تو محال است ، تو باید باشی...


لیلا قربانیان
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
وقتی جهان،

از ریشه‌ی جهنم!

و آدم،

از عدم!

و سعی،

از ریشه‌های یأس می‌آید...

وقتی که یک تفاوت ساده

در حرف؛

کفتار را

به کفتر

تبدیل می‌کند!

باید به بی‌تفاوتی واژه‌ها

و واژه های بی‌طرفی

مثل "نان" دل بست

نان را

از هر طرف بخوانی،

"نان" است!

قيصر امين پور
 

jeeex.2

Registered User
تاریخ عضویت
15 ژانویه 2011
نوشته‌ها
774
لایک‌ها
160
محل سکونت
اهواز
خودم هم خوب میدانم که در یادت نمی مانم ولی این شعر نیما را برایت باز میخوانم :
گرم یاد آوری یا نه من از یادت نمی کاهم . . .
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
اشتباه می‌کنند
بعضی‌ها
که اشتباه نمی‌کنند !
باید راه افتاد …
مثل رودها که بعضی به دریا می‌رسند،
بعضی هم به دریا نمی‌رسند
رفتن، هیچ ربطی به رسیدن ندارد …!
سیدعلی صالحی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
میدانم عطر تن تو به فراموشی سپارده نمیشود!
باد هم میداند چگونه مرا دیوانه کند،
مدام عطر تو را از پس کوچه های خیال من عبور میدهد!
این ماجرا به سر نمیاید!
این بار خودت را به باد بسپار …
پریچهر
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
تو ماه را
بیشتر از همه دوست می‌داشتی
و حالا ماه هر شب
تو را به یاد من می‌آورد
می‌خواهم فراموش‌ات کنم
اما این ماه
با هیچ دستمالی
از پنجره‌ها پاک نمی‌شود!
رسول یونان
 

عرفان 13

Registered User
تاریخ عضویت
20 نوامبر 2013
نوشته‌ها
1,778
لایک‌ها
3,494
كسـی چـه میـدانـد
امــــــــــــروز
چـند بـار فــرو ریخـــتم
از دیـدن کسـی کـه
تنــها لباسـش شبــیه "تــــــــو" بــود
 

عرفان 13

Registered User
تاریخ عضویت
20 نوامبر 2013
نوشته‌ها
1,778
لایک‌ها
3,494
تمام دنیا محله کوچکی است
که تو در آن متولد می شوی
و من میان بازی بچه های محله
به عشق تو پیر می شوم
کامران رسول زاده
 

AMD.POWER

مدیر بخش کامپیوتر
مدیر انجمن
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
26 جولای 2009
نوشته‌ها
20,098
لایک‌ها
23,611
سن
44
محل سکونت
طهران
باران شاعر نیست
بی تردید اما
شعبده باز تر دستی است
که می تواند دار و ندارش را
در چشم های شاعرکش تو
پنهان کند .
عباس صفاری
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
پیچک نگاهم
دزدانه تا پشت پنجره ی
اتاق تو
بالا آمده
به کجا خیره شده ای!
باران که بگیرد
تمام پنجره پر از پیچک خواهد بود.
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
چشمانت کارناوال آتش بازی است

یک روز در هر سال برای تما شا یش می روم

و باقی روزهایم را

وقف خاموش کردن آتشی می کنم


که زیر پوستم شعله می کشد....



( نزار قبانی )
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
ترسم این است که پاییز تو یادم برود
حس اشعار دل انگیز تو یادم برود

ترسم این است که بارانی چشمت نشوم
لذت چشم غزلخیز تو یادم برود

بی شک آرامش مرگ است درونم٫وقتی
حس از حادثه لبریز تو یادم برود

من به تقویم خدایان زمان شک دارم
ترسم این است که پاییز تو یادم برود

با غزلها ت بیا چون همه چیزم شده اند
قبل از آنی که همه چیز تو یادم برود



( علي اكبر رشيدي )
 
بالا