برگزیده های پرشین تولز

صلوات

وضعیت
موضوع بسته شده است.

aka

Registered User
تاریخ عضویت
18 نوامبر 2004
نوشته‌ها
324
لایک‌ها
0
معنی صلوات

صلوات در لغت:
برای واژه ی "صلوات" معانی و ریشه های مختلف ذکر کرده اند که به برخی از آنها اشاره می گردد:
1- صاحب تفسیر " کشاف" و برخی دیگر "صلوة" را از "اصلی" به معنی حرکت دادن " صلوین" گرفته اند و "صلوین" در لغت دو استخوان است در عجز حیوان ، که دم حیوانات از قبیل اسب ، حمار،و... از میان آن دو استخوان می گذرد ، و چون نماز گزارنده در وقت رکوع و سجود ، آن دو استخوان را حرکت می دهد ، او را " مصلّی" و آن عمل را "صلوة" نام نهاده اند و بنابر این وجه تسمیه ، درود فرستادن را "صلوة" گفته اند، به اعتبار اینکه فرستنده ی درود در خشوع و خضوع و تضرّع ، به نماز گزارنده شبیه است.
2- برخی دیگر ، صلوة را از " صلی" که به معنی " داخل آتش شدن" می باشد، گرفته اند و گفته اند که جهت تعبیر نماز به "صلوة" به این معنی است که نماز گزارنده ی حقیقی آن کسی است که در حال نماز از مشاهده ی انوار تجلی معبود محترق و گدازان گردد و همچنین درد دهنده باید که در بوته محبت حبیب الله (ص) ذوب شود و از هر غل وغشی پاک گردد، تا نقد صلواتش در دارالضرب اخلاص ، به سکه قبول رسد.
3- برخی گفته اند که "صلوة" از"تصلیه" مشتق است که به معنی " متابعت" می باشد و آیه " فلا صدق و لا صلّی" رابر این معنی حمل نموده اند و در این معنی مصلی " تابع" است و وجه تسمیه آن است که نماز گزارنده تابع شرع است و به عبارتی درود دهنده، تابع خداوند متعال و ملائکه است در آنجا که می فرماید: " انّ الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلوا علیه و سلّموا تسلیما".
4- گروهی دیگر در اشتقاق صلوة گفته اند: که از " صله" است و می گویند نماز گزار واقعی آن است که در حال نماز ، از خلق منفصل گردد، و درود دهنده ی کامل، آن کسی است که به انوار سنت متصل و از آثار بدعت منقطع باشد.
5- برخی گفته اند ممکن است کلمه ی "صلوة" از "صلی" گرفته شده باشد. ( "صلیت العود علی النار" یعنی" راست نمودم چوب را بر آتش") و امکان دارد که از " مصلی" و "صله" که به معنای پیوستن است گرفته شده باشد. ممکن است که صلوة به معنای پیوستن است گرفته شده باشد. ممکن است که صلوة به معنای زیارت باشد چنانکه از امیر المومنین علی (ع) در تفسیر " قدقامت الصلوة" رسیده است که آن حضرت فرمودند " یعنی وقت زیارت و دیدار رسیده" و یا اینکه به معنای رحمت باشد و تمام این معانی برای کلمه ی صلوة ، مناسبتی با این معجون الهی دارد.
6- صلوات اسم مصدر است که جاری بر وزن مصدر نبوده و بجای آن به کار می رود چنانچه گویند صلّی صلوة ، یعنی خواند ( خداوند را) خواندنی.
7- صلوات به یک معنا ، پرستشگاه جهودان است که ریشه ی عبری آن " صلوتا" یا صلوثا است که قرآن کریم نیز بدان اشاره دارد: " ولولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیرا..." در این آیه صلوات بنابر مشهور میان مفسرین به معنی کنیسه و معبد جهودان است و از امام صادق (ع) نیز روایت شده که آن را با ضم صاد و لام قرائت نموده و تفسیر به قلعه های محکم اهل مدینه فرموده است .
صلوات در اصطلاح
صلوات در اصطلاح به دو معنا به کار می رود:
الف) صلوة به معنای " نماز" و آن عبارت است از عبادتی مخصوص که مشتمل به حرکات و سکنات و ادعیه و اذکار مخصوصه است.
ب) صلوة به معنای درود و آن دعایی است خاص که استدعای رفعت و درجه دارد و در آن ازدیاد قرب برای پیامبر و آل او خواسته شده است.

آثار و فوائد صلوات

فائده صلوات به چه کسی می رسد؟ آیا فقط به شخص صلوات فرستنده بر می گردد و اختصاص به او دارد؟ یا اینکه پیامبر اکرم آل طاهرینش از آن بهره می برند؟
سخنان دانشمندان و علمای دین د راین باره مختلف و بلکه برخی معارض یکدیگر است:
شهید ثانی "ره" در شرح لمعه گفته است: نتیجه صلوات بر پیامبر اکرم "ص" فقط به صاحبش بر می گردد، برای اینکه خداوند متعال به قدری مرتبت بلند و منزلت ارجمند در نزد خودش به پیامبرش اعطا کرده که مجالی برای بالا رفتن مقام او باقی نمانده چنانکه اخبار به عظمت مقام پیامبر گویا و علما به آن تصریح کرده اند.
از ملا محمد تقی مجلس"ره" حکایت شده که ایشان معتقد بودند که اگربنا باشد که پیغمبر"ص" ازدعا وصلوات امتش بهره مند گردد و بر کمال او افزوده شود باید کامل از ناقص بهره ببرد و این امر در نزد عقل محال است.
دانشمند محقق آقا جمال الدین خوانساری"ره" در حاشیه شرح لمعه فرموده است: ... "علاوه بر اینها که گفتیم ، اثر بخشیدن صلوات را در بالا رفتن درجات ایشان نیز استبعادی نیست و مانعی ندارد زیرا مراتب نزدیکی به خداوند متعال و آبرومندی در نزد او بی پایان است پس می شود که هر بار صلوات بر آن بزرگوار او را از مرتبه ای به مرتبه بالا تر ببرد." "علامه سید علی خان مدنی " در شزح صحیفه ی سجادیه در این باره آورده است:"معنای صلوات بر رسول خدا"ص" در دنیا بزرگداشت آن حضرت به اعلا کلمه ( بالا ترین حد) و ابقاء شریعت ( باعث تداوم دین او) است و در اخرت نیز باعث بالا رفتن جایگاهش و رفعت درجه ی آن حضرت می شود" و رد ادامه می گوید:(و گفته اند فائده ی صلوات به مصلی و صلوات فرستنده بر می گردد زیرا خدای تعالی به آن حضرت مقامی بلند و درجه ای عالی و منزلتی رفیع داده است که صلوات، صلوات فرستنده ای و دعای دعا کننده ای در ان موثر نیست و گفته اند بلکه غایت صلوات طلب نمودن زیادت کمال است برای آن حضرت، و او را به خدای تعالی نزدیکتر می کند" قرب الهی " چون مراتب استحقاق نعمت های خداوندی غیر متناهی است) از انچه در باره ی فوائد صلوات گفته شدقول "محقق خوانساری" و "علامه سید علی خان مدنی" به صواب نزدیک است: در اینکه ذکر صلوات باعث ارتقاء درجه و مقام عالی پیامبر و آل طاهرینش باشد زیرا قابلیت نفوس مقدسه را برای پذیرفتن کمال اندازه ای نیست و فیوضات و رحمت های خداوندی را نیز پایانی نباشد و هر کس در هر مقام و درجه ای از قرب باشد باز د پیشگاه الهی همچون فقیرانی خواهد بود که همواره محتاج و نیازمند درگاه اوست چنانچه خداوند در قران کریم می فرماید: " یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله ..." پس پیامبر اکرم"ص" و بزرگواران از خاندان او گرچه به مقامی از نزدیکی و ارجمندی نزد خداوند رسیده اند که به گفتن و نوشتن در نیامده بلکه خرد را یارای درک و فهم آن نیست ولی با این وصف حضرتش به امر خداوند می گوید :"ربّ زدنی علماً" ودر مقام بندگی و پرستش خداوند به اندازه ای کوشش می کند که از دربار عظمت خداوندی به او خطاب می رسد:"طه، ما انزلنا علیک القرآن لتشقی" شگفت آور، حالت حضرت زین العابدین "ع" است که با اینکه در عبادت به آن مرتبه عالیه رسیده است باز قانع نشده و در شب آخر ماه مبارک رمضان از غلامان خود پس از اینکه ازخطاهای آنان گذشته وایشان را آزاد میکند در خواست دعا و طلب بخشش وآمرزش از خداوند برای خودش می نماید.

ذکر فضایل و فوائد صلوات

انسان با همه نورانیتی که در فطرت اوست گرفتار چهار گونه ظلمت و تاریکی است: 1- تاریکی طینت و سرشت 2- تاریکی افکار نا پاک 3- تاریکی اخلاق و خویهای پست 4- تاریکی گناهان پس هر کس بخواهد از این تاریکی ها و تیرگی ها بیرون آید و در فضای وسیع نورانیت در آید باید به رشته ی محکم الهی که آویخته میان زمین و آسمان است یعنی محمد و آل محمد"ع" دست آویز شده و از آن نفوس پاک و پاکیزه کمک خواسته و از تعلیمات و تربیت های ایشان بهره مند شود و برای فراموش نکردن آنان و بر قراری و استوار بودن این رابطه می بایست پیوسته با این ذکر ملکوتی یعنی صلوات دم ساز بوده و هر زمان بگوید: " صلی علی محمد و آل محمد" چنانکه در کتاب " اصول کافی" " کلینی" به سند خود از " اسحق بن فروخ" روایت کرده که امام صادق (ع) فرمودند:
" ای اسحق بن فروخ ، هر کس ده بار صلوات بر محمد (ص) بفرستد خداوند و فرشتگانش ، هزار بار بر او صلوات می فرستند، آیا نمی شنوی گفتار خداوند عزوجل را که می فرماید: هو الذی یصلی علیکم وملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور و کان باالمومنین رحیما".
از این حدیث شریف استفاده می شود که راه بیرون شدن از تاریکیها ، و در آمدن در جهان نور و رحمت ، دست آویز شدن به ذکر شریف "صلوات" است زیرا آن سبب می شود که خداوند و فرشتگانش بر آدمی به نظر رحمت نگریسته و بر او صلوات فرستند و بدین وسیله با توجه به مفاد آیه شریفه از تاریکی ها رهائی یافته و نورانیت پیدا کند.
در زیارت جامعه کبیر که از حضرت امام هادی (ع) رسیده ، عبارتی است که درد و درمان را بیان نموده و به این تاریکی های چهارگانه اشاره کرده و صلوات بر این خاندان را موجب خلاصی و رستگاری از آنها معرفی فرموده است ، در آنجا که می گوید : " و جعل صلواتنا علیکم و ما خصّنا به من ولایتکم، طیبا لخلقنا و طهارة لا نفسنا و تزکیة لنا و کفّارة لذنوبنا..."
در این جمله ، چهار اثر و خاصیت برای صلوات معین شده است: 1- پاکی طینت و آفرینش 2- پاکیزگی جان و دل از اندیشه های ناپاک و وسوسه های شیطانی 3- پاکیزه کردن جان و روان آدمی 4- نابود کردن گناهان.



وجوب صلوات

در آیه ی 56 سوره ی احزاب با توجه به سیاق آیه که امر به فرستادن صلوات شده است و همچنین با توجه به شان نزول این آیه که پیامبر از لفظ " قولوا" که خود نیز امر به فرستادن صلوات است استفاده فرموده و از آنجایی که صلوات قسمتی از تشهد می باشد و چون نماز نیز بدون تشهد ممکن نیست، لذا ذکر صلوات واجب است و بایستی همان طور که خاصه و عامه بر آن اتفاق دارند ، در صلوات بر پیامبر (ص) آل محمّد نیز باید ملحق شود .
شیعه و برخی از اهل تسنن صلوات را در نماز واجب می داند. امّا بعضی از علمای عامه صلوات را در تشهد اول مستحب و در تشهد دوم واجب می دانند . و برخی نیز آن را در تشهد دوم هم مستحب می دانند و برخی دیگر آن را در نماز واجب ندانسته اند.
گفتار بعضی از علمای اهل تسنن در مورد وجوب صلوات در نماز:
" دار قطنی" و "بیهقی" از " ابومسعود" روایت کرده اند که گفت: اگر من نماز بخوانم و بر آل محمد صلوات نفرستم ، می بینم که آن نماز تمام نیست.
" محب الدین طبری" از جابر نقل کرده است که می گفت : اگر نمازی بخوانم و در آن نماز بر محمد و آل محمد صلوات نفرستم ، نمی بینم که آن نماز قبول شود .
حاکم در مستدرک و بیهقی در سنن به سند های خود از عبدالله بن مسعود روایت کرده اند که رسول خدا (ص) فرمودند: در وقتی که یکی از شماها تشهدی می خواند بگوید: اللهمّ صل علی محمد و علی آل محمد الی آخر الحدیث"
روایات در این باره از عامه فراوان است ولی آنچه مسلم است، امر در آیه 56 سوره ی احزاب و همچنین روایات وارده درباره ی صلوات ، حقیقتا برای وجوب است، و بایستی حتما صلوات بر آل را نیز ملحق به صلوات بر پیامبر نمود، در روایتی آمده است که پیامبر فرمود " لا تصلوا علیّ الصلاََة البتراء" بر من صلوات نا تمام نفرستید ، گفتند: درود ناتمام چیست؟ فرمودند: اینکه بگویید :" اللهم صل علی محمد" و بس کنید، بلکه بگویید : اللهم صل علی محمد و علی آل محمد"
رازی در تفسیرش گفته است: درود بر خاندان پیغمبر منصبی بزرگ است که به همین جهت آن را در پایان تشهد نماز آورده و گویند:" اللهم صل علی محمد و علی آل محمد و ارحم محمدا و آل محمد" و نیشابوری نیز در تفسیرش در ذیل آیه :" قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی" گفته است: در شرف و فخر خاندان رسول خدا همین بس که تشهد همه نمازها به یاد و درود بر آنها پایان می یابد.


صلوات برتر از بیست هزار سال طاعت فرشته
وقتی که پیامبر اکرم (ص) در شب معراج به آسمان چهارم رسید، فرشته ای را دید که لوحی در پیش روی خود نهاده و در آن نگاه می کند و مانند رودی اشک از دیدگان می ریزد . آن ملک متوجه حضور رسول خدا در آسمان چهارم نشد و لذا جبرئیل با بال خود بر او زد و هنگامی که ملک متوجه شد ، بلافاصله رکاب آن حضرت را بوسید و تعظیم و اکرام نمود و عرض کرد : یا رسول الله مرا معذور دارید ، چرا که نور زیادی از این لوح متصاعد بود و به همین جهت من متوجه حضور شما نشدم. آن حضرت فرمودند: در این لوح چه چیزی نوشته شده است؟ ملک عرض کرد، در این لوح نوشته است: لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله. سپس ملک گفت که من دو رکعت نماز بجا آورده ام که بیست هزار سال طول کشیده است. به امر خدا پنج هزار سال در قیام و پنج هزار سال در رکوع و پنج هزار سال در سجود و پنج هزار سال در حال تشهد بودم. حالا ثواب این نماز را به شما هدیه می کنم که از قصور من بگذرید. حضرت فرمودند: من به طاعت و نماز تو احتیاج ندارم. فرشته عرض کرد: پس آن را هدیه می کنم به امت شما. حضرت باز فرمودند که امت من احتیاج به نماز تو ندارند. پس به عزت خدا هر کس از گناهکاران امت من یک بار صلوات بفرستند ، ثواب آن از بیست هزار سال طاعت تو برتر است.

پس صلوات !




:)
 

s_habibee

Registered User
تاریخ عضویت
30 جولای 2005
نوشته‌ها
37
لایک‌ها
1
سن
42
محل سکونت
meshkin shahr
با تشكر از شما كه تاپيكي به درد بخور در اين آشفته بازار به راه انداختيد :)
بالاترين ذكر صلوات است

چرا؟
چون در صلوات همه ي اصول دين نهفته است.
در ابتداي آن مي گويي اللهم: يعني فقط خدا و تنها از خدا است كه استعانت مي جويي و به او مي گويي خدايا بر محمد و خاندان او صلوات بفرست. اين يعني توحيد و شهادت به يگانگي خدا
خداوند در جايي از قرآن مي گويد ان الله و ملائكته يصلون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما. اين يكي از اصول مديريت نيز هست و آن اصل اين است كه مديري كه از زيردستان خويش كاري را مي خواهد بايد ابتدا خود عامل به آن باشد تا زيردستان نيز نسبت به انجام آن كار رغبت نشان دهند.
در تعقيبات نماز صبح اين عبارت را مي خوانيم: اللهم اني اسئلك بحق محمد و آل محمد عليك صل علي محمد و آل محمد: خداوند صلوات فرستادن بر محمد و خاندان او را بر خود فرض نموده و اين حقي مي داند كه محمد و خاندان او بر خدا دارند.
اين نشان گر عدل خداست عدل مقابل ظلم است يعني اگر خداوند بر محمد و آل محمد صلوات نفرستد ظالم است اما چون اين قضيه را بر خود فرض كرده بنابراين عدل خدا نيز از اين عبارت آشكار مي شود.
نبوت و امامت كه از ادامه عبارت يعني صل علي محمد و آل محمد معلوم است
اما معاد:
بسياري از مردم مي گويند كه صلوات چه فايده اي دارد غافل از اين كه آن ها كمال را منحصر به اين دنيا مي دانند و نمي دانند كه در آن دنيا نيز مراحل كمال طي مي شود و انسان به اعلي درجه تكامل مي رسد.
ما وقتي صلوات مي فرستيم علاوه بر اين كه درجه پيامبر و ائمه بالا مي رود از سوي ديگر درجه و مرتبه صلوات فرستنده نيز بالا مي رود. پس چون صلوات در بالارفتن درجه ي معصومين عليهم السلام تاثير دارد از اينجا اعتقاد به معاد نيز مشخص مي شود.
پس صلوات
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
دوست گرامي با سلام,
آشفته بازار يعني چه و آيا مي توانم خواهش كنم اين لغت را معني كنيد؟!و به بنده حقير بي سواد عنايت فرماييد كه به كجا تعميم داده ايد؟!
دوم اينكه يادي از حرف لائو تزو مي افتم كه مي گويد:
"آن كس كه هيچ نمي داند بسيار مي گويد و آن كس كه بسيار مي داند هيچ نمي گويد".
فكر مي كنم در تاپيكي پرسيده بوديد كه در باب عقايد مديران برايتان صحبتي شود.خوب اين هم بخشي از عقايد من.
البته اين حرف لائوتزو آويزه ذهن من است و فصل الخطاب آن هم منم,فكر مي كنم در مواردي كه از اين ذهنيت عدول كرده ام,آشفتگي پيامد آن بوده است.
البته صريح بگويم از نگارش ادبي شما محلوظ گرديدم.موفق باشيد.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا