به دستور Dong Fang Bobai ادیت شد
EASPORTS گرامی، خوشحالم که در خدمت شما و دیگر دوستان عزیز خواهم بود.
راستش من تو قرارهای قبلی که البته یک قرار بیشتر نبوده ! اصلا شما رو نمیشناختم !
حالا از این به بعد سعی میکنیم بیشتر با هم باشیم !
اون دو تا مدیردیگه رو هم خبر میکنم . چشم !
اقا حالا بی شوخی از دختر ها اگه کسایی نیاد من چیکار کنم؟!!!!!!!!!!!منم ببرید !خیلی بدید !علی اقا منو تنها نذار!!!!!!!!!!
من برم نون بگیرم؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!من رو گفتی وحید!
نه بابا علی اقا قراره تاکسی بدووووو !می گم سر راش هم نون بخره هندونه هم می خوای؟!
e
سلام اسپورت خان !اگه خواستی بیایی می تینگ سعی کن پلاکش ملی نباشه!!!!!!!!!!
استار جان مبارک امضات!اصلا اگه تو بیای اسپورت خان می گم علیرضا تاکسی دربست کنه خودم برگردم!!!!!!!!!(البته پول تاکسی هم حساب می کنه!مگه نه؟!)
عجب سگ سر به هوایی ، بچه هه اون عقب جا مونده عین خیالش نیست!خواهش می کنم !چشمات قشنگ می بینه اون سگ گله است!!!!
در ضمن یه چیز کالسکه های میدون امام هم پلاکشون ملیه اسپورت!؟!
اقا حالا بی شوخی از دختر ها اگه کسایی نیاد من چیکار کنم؟!!!!!!!!!!!منم ببرید !خیلی بدید !علی اقا منو تنها نذار!!!!!!!!!!
منظورتون اینه که شما بانو هستین؟من سعي ميكنم بيام عزيزم، ناراحت نباش.
دوستان من شرمنده همه شما هستم. اول گفتم میام، ولی 5شنبه شب قراره بریم شمال تا هفته بعدش. یکدفعه اینجوریی شد. آخه ویلاهای سازمانی مجتمع فولاد هست و دیگه نمیشه تاریخشو پس و پیش کرد.
کاش میشد قرار را بندازین 5 شنبه تا من هم بتونم بیام.
منظورتون اینه که شما بانو هستین؟
سپاسگذارم بانوی گرامی
در مورد بستنی باید از جناب امین پرسش بفرمایید!
ایشان بیشتر در جریان هستند که چه کسی بستنی داد!
الان اصفهان هستم ولی آخر هفته میام تهران!
خیلی جالبه نه:lol:
Dong Fang Bobai مهربان
محبت بیدریغی روا داشتید و مرا غرق در خجالت کرده اید. راستش را بخواهید هر چه به دیده دقت و منطق مینگرم ، هرگز خودم را لایق هیچکدام از آن همه مجبتی که روا داشتید نمیدانم .
در مورد کمرویی :
یادم است مجله ای در دانشگاه بود که هر هفته اختصاص به یک رشته تحصیلی داشت .
هفته ای که متعلق به کامپیوتر بود ، سردبیر آمد و یک سری پرسش نامه توزیع کرد بین 10 نفر از ما که در چمنزار دانشگاه نشسته بودیم ! و گفت ترین ها را انختاب کنید . مثلا صمیمی ترین ، گنده ترین ، مودب ترین ، دوست داشتنی ترین ، و ....
پرسشنامه را پر کردیم و تحویل دادیم
افرادی که انتخاب شده بودند و عنوان شان را در یک مقوای بسیار بزرگ نوشتند بر دیوار کوفتند !
مثلا : محمد ع ==> گنده ترین
علی ا ==> صمیمی ترین
.
.
.
.
نام من هم بود .
میدانید به چه عنوانی ؟
پرروترین ==> البته با اکثریت قاطع آرا ! ( 9 از 10 ) و اون نفری هم که رای نداد به این موضوع خودم بودم !
هندونه رو میدونم چیه ولی تو میدونی اسم کوچیک من چیه که هی منو به فامیل صدا میکنی ؟؟؟؟
به تو هم میگن همشهری ؟؟؟
این درستشس ؟؟
)In dorosteshes??? (
اصلا من همین الان از اصفهان میرم یک جای دیگه تا با تو همشهری نباشم !!!
شما بیاین ، بقیه هم میان !
کسی نیومد ، براتون تاکسی میگیریم برین خونه !!!
پول تاکسی رو هم امین میده !
من هم بستنی رو بعد از اینکه شما رفتین میخرم !
200 تومان رو هم نمیدم !!!!
من سعي ميكنم بيام عزيزم، ناراحت نباش.
دوستان من شرمنده همه شما هستم. اول گفتم میام، ولی 5شنبه شب قراره بریم شمال تا هفته بعدش. یکدفعه اینجوریی شد. آخه ویلاهای سازمانی مجتمع فولاد هست و دیگه نمیشه تاریخشو پس و پیش کرد.
کاش میشد قرار را بندازین 5 شنبه تا من هم بتونم بیام.
ساعت خواب.
ساعت 4 خوبه ؟ زودم نيست !فقط صبح خيلي زود نباشه، چون منم خواب آلو هستم. يه جمعه تو خونه ايم، ميخوايم صبحو بخوابيم...