به طور کلی داستان انتخاب سرمربی تیم ملی فوتبال در ایران با تمام دنیا متفاوت است ..به این ترتیب که این سناریوی از پیش تعیین شده ؛ با در بوق کردن اسامی مربیان سرشناس دنیا آغاز و پس از حرف و حدیثهای فراوان با انتصاب یک مربی ایرانی به پایان می رسد...تا درد آنهایی که مربی داخلی را منجی این فوتبال قلمداد میکنند درمان گردد و از این به بعد اوضاع به کام همه شیرین شود !!
البته شیرینی این داستان بسیار کوتاه است زیرا تجربه نشان داده که عمر مربیگری مربیان ایرانی همچون دانش آنها بسیار قلیل می باشد و با ناکامی و سرشکستگی فوتبال ملی در میادین مختلف همراه است .
جای شکرش باقیست!! ....اینجاست که بازیگر اصلی این سناریو پس از غیبتی کوتاه وارد صحنه نمایش می شود!!
(ارباب محترم جراید) نسخه جدیدی پیچیده و سی روزنامه کشور در اقدامی هماهنگ خواستار حضور مربیان خارجی می گردند. همینها که تا دیروز از مخالفین سرسخت
اجنبیها!! بودند یک شبه تغییر موضع داده و به طرز غیر قابل باوری خواستار بازگشت مربیان خارجی سابق میشوند . امثال ایویچ – بلاژ و...مربیانی که سابقا خود آنها در تخریب وجهه آنها نقش به سزایی داشتند
(بسوزد پدر بی پولی که بعضیها برای به دست آوردنش (بالا بردن تیراژ)دست به هر اقدامی می زنند)
پس از شکست تیم ملی در جام جهانی صدای مخالفان مربی خارجی با فرکانس بالاتری در فضای فوتبال کشور پیچید و ببین چه نمایشهایی بر روی صحنه آمد !!... بسیاری که عاشقانه و دلسوزانه وقایع تیم ملی را تعقیب میکردند از این شکست دلشان به درد آمد و بسیاری هم که در پی فرصتی بودند تا زدی ضربتی ضربتی نوش کن!! را در عمل نشان دهند ضربه را زدند و این را چه قبول داشته باشیم و چه قبول نداشته باشیم اینک جزئی از فوتبال ما شده است...
ما چون در این خصوص از دور به نظاره نشسته ایم سکوت میکنیم تا کارشناسان (تربیت بدنی )با رهنمودهای خود این معادلات را حل کنند و کلید گمشده فوتبال را از اعماق اقیانوسها بیرون کشیده و به دست هر کسی که مایل هستند بدهند!...
درد فوتبال ما خوب و بد بازی کردن تیم ملی یا تیمهای باشگاهی و درخشش و بد گل خوردن میرزاپور و ناهماهنگ بازی کردن مدافعان و غرق شدن بقیه بازیکنان در افکار خود و این چیزها نیست ..درد فوتبال ما باخت به مکزیک و پرتغال و یا ناکامی در میادین پیش رو نیست...درد فوتبال ما بی تاکتیکی- بی تکنیکی – بی برنامگی – بی پولی – بی استعدادی و هر چیزی دیگری که می توانیم پشت سر هم ردیف کنیم نیست ...راستش درد فوتبال ما آدمها هستند ... آدمهایی که باغ و بوستان با طراوت و شاداب خود را به کویر بدون گل و گیاه تبدیل کرده و اینک آمده اند و برای فوتبال نسخه پیچی کنند و مهمتر از همه نگرشها هستند...
تا مادامیکه نگرش بر این فوتبال که حالا تیم ملی آن الگوست تغییر نکند و هر کس بر اساس منافع فردی بر طبل آن بکوبد یقین بدانید که با آمدن بزرگترین مربیان روز فوتبال جهان هم ره به جایی نخواهیم برد و پس از گذشت مدت نه چندان درازی با او و امثال او سر ناسازگاری خواهیم گذاشت و داستان و حکایت فوتبال را به شکل و شمایل دیگری روی صحنه نمایش خواهیم آورد....
دندان روی جگر بگذارید تا چندی دیگر این حقایق تلخ اما واضح و روشن آشکارتر شود تا بدانیم که درد این فوتبال چیست و چرا بعضیها نمی خواهند برای همیشه این دندان پردرد و آزار دهنده را از بیخ و بن کنده و بیرون اندازند تا برای همیشه از شر آن خلاص شوند!!