چه تاپيک خوبي
و اما کتاب:
دنياي شگفت انگيز نو (A Brave New World ) نوشته ي آلدوس هاکسلي. داستان اين کتاب در واقع در آينده اتفاق مي افتد، زماني که انسان ها در لوله ي آزمايش به وجود مي آيند و از همان ابتدا مواد سازنده ي آنها را طوري تنظيم ميکنند که گروه هاي مختلف با بهره هاي هوشي مختلفي به وجود آيد. آلفا ها برترين ها هستند و اپسيلون ها پست ترين. بتا ها، گاما ها و دلتا ها هم در اين بين قرار ميگيرند. در اين جامعه همه چيز فراهم است و در زمان هاي سخت ماده اي به نام سوما در اختيار افراد قرار داده ميشود تا ناراحتي را فراموش کنند. ولي مسائلي نيز در اين جامعه نکوهيده انگاشته ميشود که يکي از آنها زايمان است. ولي يکي از بتاهاي اين جامعه، در يکي از تورهايي که مردم را به مناطق وحشي زمين ميبرده از گروه جا ميماند و مجبور به اقامت در آنجا به مدت چندين سال و ازدواج ميشود و کودکي نيز از او به وجود مي آيد که اين فرد بتا نميداند اصلا بايد با او چه کند. سال ها ميگذرد تا او را بالاخره پيدا ميکنند و به همراه فرزندش که اينک پسر بزرگي شده بوده به جامعه بر ميگردانند. و اينجاست که مشکلات پسر آغاز ميشود، او که در يک محيط عادي رشد کرده و زندگيي طبيعي داشته است در مواجه با شرايط آرماني اين جامعه دچار مشکل ميشود و ...
البته من اين کتابو چند سال پيش خوندم (در واقع به عنوان تحقيق من براي يکي از درس هاي پيش نيازم بود که استاد اين کتابو به من معرفي کرد و گفت به جاي نوشتن تحقيق اينو بيا کنفرانس بده و من مجبور به خوندنش شدم چون قبلا هم مامانم گفته بود اين کتاب جالبيه بخونش و من نخوانده بودمش، چه اجبار شيريني
) و شايد خيلي خوب نتونستم توضيحش بدم، ولي کتاب معروفي است و داستان زيبايي دارد و قابل بحث (شباهت هايي هم با کتاب 1984 شاهکار جرج اورول دارد). البته نسخه اي که ما از اين کتاب داشتيم مربوط به پيش از انقلاب بود و ظاهرا در چاپ هاي جديد آن (متاسفانه فراموش کرده ام که آيا مال همان مترجم بوده و يا ترجمه ي جديدي از آن ارائه شده بود! اين نمونه ي يک حافظه ي بي نظيره!) بخش هايي از داستان حذف و به عبارتي سانسور شده است.