- تاریخ عضویت
- 23 اکتبر 2005
- نوشتهها
- 4,230
- لایکها
- 17,830
مراسم گره زدن سبزه و به آب انداختن آن در سیزده بدر ، باز شدن بخت و رسیدن به آرزوها
شکستن لنگ سیزده تعبیریست که به یک رسم متداول نوروزی در میان عشایر و روستائیان برخی نقاط ایران (بویژه عشایر و روستائیان مناطقی از کرمان) اشاره دارد که بر مبنای آن سیزده به صورت فردی پلید یا دیوی منحوس تجسم مییابد که لنگ (پای) او در میانهٔ نوروز و سیزده بدر و یا در نیمروز و ظهرگاه این روز شکسته و بدین ترتیب و سعد و برکت و باروری جایگزین نحوست و فقر و خشکسالی میشود. بر اساس این آیین باید تا قبل از شکستن لنگ سیزده از انجام هر کار یا شروع هر فعالیت جدیدی خودداری نمود، امّا پس از این واقعه انجام هرکاری میمون و بابرکت خواهد بود.
از آنجا که عشایر و روستائیان پایبند بدین رسم از جملهٔ کهنترین اقوام ایرانی محسوب میشوند و فرهنگ و آداب و رسوم رایج در بین آنها از بکرترین و دست نخوردهترین فرهنگهای رایج در ایران به شمار میرود، بررسی دقیق و جزء به جزء این رسم افزون بر این که بر مقولهٔ نحس یا سعد بودن عدد سیزده در فرهنگ اساطیری ایران دریچهای تازه میگشاید، از ارتباط آن با تولد زرتشت و به پیامبری رسیدن او خبر میدهد و همینطور بویژه از مربوط بودن آن با یکی دیگر از مهمترین اسطورههای کهن ایرانی یعنی نبرد تیشتر با اپوش دیو حکایت دارد.
تیشتر یا همان «تیر» که با نام: «ایزدبانوی باران»، «فرشته باران» یا «ستاره باران» نیز شناخته شده، معادل ستارهای مشهور به همین نام است که پارسیان بدان نام شباهنگ داده و اعراب آن را معادل با شعرای یمانی خواندهاند. روز سیزدهم فروردین ماه در اساطیر ایران و اعتقادات عصر باستان روز متعلق به این ایزدبانو به شمار میآید و او (بر اساس مندرجات تیشتریشت که یشت متعلق به او در اوستا است)، پیوسته در نبردی حماسی با «اپوشه» یا دیو خشکسالی و قحطی است و سرانجام این الهه در نیم روز یا ظهر گاه روز سیزدهم فروردین بر اپوشه غلبه میکند و وی را شکست میدهد. این لحظه درست معادل با لحظه شکسته شدن لنگ سیزده در اعتقادات فولکلوریک و آیینهای عشایر و روستائیان مناطقی از ایران است.
گره زدن سبزه و انداختن در آب
به حضور دختران نابالغ در آیینهای مرتبط با اعتقاد شکستن لنگ سیزده نشان از ارتباط این آیین با تیشتر و نبرد مشهور او با اپوش دیو و میتوان آن را دختران نورسته در رسوم ایرانیان سیزده بدر و حضور دختران نابالغ در
زرتشتیان کرمان در سیزدهم نوروز حتماً سبزه گره میزدند، مخصوصاً دختران دم بخت که در آخرین لحظات گره سستی به سبزه میزدند تا باد آن را باز کند و پیش از تمام شدن سیزده بدر این شعر را میخواندند: سیزده بدر، چهارده به تو، درد و بلام ورتوکتو (به گویش کرمانی یعنی درد و بلایم داخل سوراخ برود)، که درد و بلاها و نحسی سیزده دور شود" یا در "سیرجان" که:"غروب سیزده، موقعی که میخواهند به منزل برگردند، علفها را گره زده و میگویند: "سیزده در، چهارده به تو، درد و بلام(=بلای من) توی این کتو(=سوراخ)، بعضی از زنها میگویند:" سیزده به در، چهارده به تو، درد و بلام تو سر مرد قدقدو(=نقنقو)! و بعضی از دخترهای دم بخت میگویند: "سیزده به در، چهارده به تو، سال دگر، بچه بغل، خونه شوی (=شوهر)" و نیز در بم:" (در روز سیزدهم) مخصوصاً دختران دم بخت ساقه گندم را گره میزدند و میخواندند: "سیزده به در، چهارده به تو، از این کتو ور اون کتو، فردا میشه قیامتو، سال دگر، بچه ور (=بر) بغل خونه شوی(=شوهر)" وقس علیهذا.
حتی در استانهای دیگر به جز کرمان نیز رسوم مربوط به سیزدهم نوروز با دختران دم بخت و ازدواج آنان و به طور کلی با زایش و تسلسل حیات پیوند ناگسستنی دارد به عنوان مثال:
{{نفل قول|در گناباد روز سیزده به در دختران دم بخت ملکه یی برای خود انتخاب میکنند و به رقص و پایکوبی میپردازند. در همدان در روز سیزده به در بعد از بازگشت از صحرا دخترها سوار شیر سنگی میشوند و بر این باورند که این کار بخت آنها را باز میکند و…"
شکستن لنگ سیزده تعبیریست که به یک رسم متداول نوروزی در میان عشایر و روستائیان برخی نقاط ایران (بویژه عشایر و روستائیان مناطقی از کرمان) اشاره دارد که بر مبنای آن سیزده به صورت فردی پلید یا دیوی منحوس تجسم مییابد که لنگ (پای) او در میانهٔ نوروز و سیزده بدر و یا در نیمروز و ظهرگاه این روز شکسته و بدین ترتیب و سعد و برکت و باروری جایگزین نحوست و فقر و خشکسالی میشود. بر اساس این آیین باید تا قبل از شکستن لنگ سیزده از انجام هر کار یا شروع هر فعالیت جدیدی خودداری نمود، امّا پس از این واقعه انجام هرکاری میمون و بابرکت خواهد بود.
از آنجا که عشایر و روستائیان پایبند بدین رسم از جملهٔ کهنترین اقوام ایرانی محسوب میشوند و فرهنگ و آداب و رسوم رایج در بین آنها از بکرترین و دست نخوردهترین فرهنگهای رایج در ایران به شمار میرود، بررسی دقیق و جزء به جزء این رسم افزون بر این که بر مقولهٔ نحس یا سعد بودن عدد سیزده در فرهنگ اساطیری ایران دریچهای تازه میگشاید، از ارتباط آن با تولد زرتشت و به پیامبری رسیدن او خبر میدهد و همینطور بویژه از مربوط بودن آن با یکی دیگر از مهمترین اسطورههای کهن ایرانی یعنی نبرد تیشتر با اپوش دیو حکایت دارد.
تیشتر یا همان «تیر» که با نام: «ایزدبانوی باران»، «فرشته باران» یا «ستاره باران» نیز شناخته شده، معادل ستارهای مشهور به همین نام است که پارسیان بدان نام شباهنگ داده و اعراب آن را معادل با شعرای یمانی خواندهاند. روز سیزدهم فروردین ماه در اساطیر ایران و اعتقادات عصر باستان روز متعلق به این ایزدبانو به شمار میآید و او (بر اساس مندرجات تیشتریشت که یشت متعلق به او در اوستا است)، پیوسته در نبردی حماسی با «اپوشه» یا دیو خشکسالی و قحطی است و سرانجام این الهه در نیم روز یا ظهر گاه روز سیزدهم فروردین بر اپوشه غلبه میکند و وی را شکست میدهد. این لحظه درست معادل با لحظه شکسته شدن لنگ سیزده در اعتقادات فولکلوریک و آیینهای عشایر و روستائیان مناطقی از ایران است.
گره زدن سبزه و انداختن در آب
به حضور دختران نابالغ در آیینهای مرتبط با اعتقاد شکستن لنگ سیزده نشان از ارتباط این آیین با تیشتر و نبرد مشهور او با اپوش دیو و میتوان آن را دختران نورسته در رسوم ایرانیان سیزده بدر و حضور دختران نابالغ در
زرتشتیان کرمان در سیزدهم نوروز حتماً سبزه گره میزدند، مخصوصاً دختران دم بخت که در آخرین لحظات گره سستی به سبزه میزدند تا باد آن را باز کند و پیش از تمام شدن سیزده بدر این شعر را میخواندند: سیزده بدر، چهارده به تو، درد و بلام ورتوکتو (به گویش کرمانی یعنی درد و بلایم داخل سوراخ برود)، که درد و بلاها و نحسی سیزده دور شود" یا در "سیرجان" که:"غروب سیزده، موقعی که میخواهند به منزل برگردند، علفها را گره زده و میگویند: "سیزده در، چهارده به تو، درد و بلام(=بلای من) توی این کتو(=سوراخ)، بعضی از زنها میگویند:" سیزده به در، چهارده به تو، درد و بلام تو سر مرد قدقدو(=نقنقو)! و بعضی از دخترهای دم بخت میگویند: "سیزده به در، چهارده به تو، سال دگر، بچه بغل، خونه شوی (=شوهر)" و نیز در بم:" (در روز سیزدهم) مخصوصاً دختران دم بخت ساقه گندم را گره میزدند و میخواندند: "سیزده به در، چهارده به تو، از این کتو ور اون کتو، فردا میشه قیامتو، سال دگر، بچه ور (=بر) بغل خونه شوی(=شوهر)" وقس علیهذا.
حتی در استانهای دیگر به جز کرمان نیز رسوم مربوط به سیزدهم نوروز با دختران دم بخت و ازدواج آنان و به طور کلی با زایش و تسلسل حیات پیوند ناگسستنی دارد به عنوان مثال:
{{نفل قول|در گناباد روز سیزده به در دختران دم بخت ملکه یی برای خود انتخاب میکنند و به رقص و پایکوبی میپردازند. در همدان در روز سیزده به در بعد از بازگشت از صحرا دخترها سوار شیر سنگی میشوند و بر این باورند که این کار بخت آنها را باز میکند و…"