حالا خوبه سرباز صفر نیستی ! تا گیره یه گروهبات سه چلقوض بیافتی ! که باباش گوسفند دستش نمی داد واسه تو فرمانروایی کنه !
حالا **** هم هستی که دیگه هیچ ! ...
موبایل رو توصیعه می کنم نبری چون از این دژبانها هر چیزی بر می یاد ! یه دفعه دید یا موبایلتو خراب کردن یا رفتی فیش بگیری می بینی طرف زنگ زده فک و فامیلش احوال پرسی
خلاصه طمینان نداره !
در مورد نون هم نمی دونم آخه نون دوام چندانی نداره و هم برات جا می گیره و هم دردسره !
جوراب اضافه حتما با خودت ببر چون هم هوا سرده و جورابایی که می دن هم باریکه و هم زود پاره میشه
البته اونجا همه چیزو بهتون می گن
لیوانه شیشه ای با خودت ببر
قاشق
یه سری دارو چیزای اصلی رو با خودت ببر مخصوصا چیزای که مخصوص سرماست ! چون این موقعها آنتی بیوتیک اونجا حکم طلا رو داره !
صعی که یکی دو تا رفیق خوب پیدا کنی چون اونجا به دردت می خورن
همون طور که گفتم خرما پسه بادام گردو و اگه یه خورده با خودت شکلات ببری هم خوبه که وقتی شب ساعت 3 گفتن بری نگهبانی بدی یکی بوخوری گرمت کنه
توجه کن که همه اینارو دقیق جمع کن که زیاد نشه
من وضیعت اون پادگان رو نمی دونم
ولی 05 که ما بودیم حق نداشتی ساک شخصی هرات ببری تو آسایشگاه ! یعنی همشو جمع کردن انداختن تو یه انباری روزه آخر تحویل دادن !!!
هیچ مسئولیتی قبول نکن ! خودتو تابلو نکن ! چون اسمت که تابلو شه هر موقع یه کاره سختی باشه به تو می گن بکن یا بیشتر نگهبانت می کنن
از همون اول یه جوری نشون بده که مثلا پات درد می کنه !!! و مورد داره که نمی تونی رژه بری
شاید بهت گن مثلا یه جا رو جارو بزن یا بترسونن که شما تجدید دوره میشی ! یا اصلا گروهبانت می کنیم ! ولی همه اینها فقط ....
چون موقع رژه خیلی به زانوت فشار می یاد و روزهای آخر هم خیلی ازیتت می کنن
خلاصه اگه جای تیغ جراحی رو هر حای بدنت هست ازش تا می تونی استفاده کن
هموای منشی گروهانت رو داشته باش
تنها مسئولیتی که بهت توصیعه می کنم که دنباش رو بگیری مسئوال بهداریه !
چون هر روز صبح یه چند نفر رو بر می داری می ری بهداری و هر موقع کارشون تموم شد بر می گیردی !
این وسط که بقیه دارن زور می نن تو داری واسه خودت کیف می کنی
سعی کن موقع تقسیم غذا جزو اولین نفرها باشی ! چون هم راحت غدات رو می خوری و هم وقت شستن ظرف بشقاب سلف یا یغلویت رو داری ولی نفرای آخر هم باید سریع بخورن و هم وقت شستن پیدا نمی کنن
واسه ما که حساب کن 300 نفر بودیم مثلا ده دقیقه به 2 تقسیم غذا شروع میشد
گروهبان خودش سریع می کشید البته از جاهای خوب غذا
و می گفت ساعت 2 با آماره کامل به خط شید !!!
حالا چی نفرات آخر خودشون سر ساعت 2 غذا رو تحویل می گرفتن !!!
که باید هم سریع و هم یه خوردش رو می خوردن و یغلویشونو همین جوری می نداختن اونجا و برن
سر پست نگهبانی یه وقت اون رگت بالا نزنه و کل نگهبانی رو سیخ وایستیا ! تا اونجایی که میشه بشین و منظقه رو تحت نظر داشته باش :f34r:
خوب فلان چیزه دیگه ای ندارم بگم
کی بهتون می گن کجا افتادی ؟