• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

مقالات و اخبار مرتبط با ادبیات

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
کتاب "دائویسم در تاریخ: مقالاتی در تجلیل از لیو سونیان" با ویرایش بنجامین پنی، در 304 صفحه از سوی انتشارات راتلج منتشر شد.
به گزارش خبرگزاری "مهر" به نقل از منابع اینترنتی، طی دهه گذشته مطالعه آیین دائویسم بویژه در ژاپن، چین و غرب به نحو چشمگیری افزایش یافته که این روند با نسل تازه پژوهشگرانی که در راستای گسترش درک این آیین فعالیت می کنند قابل مشاهده است.

مجموعه مقالات این اثر در تجلیل "لیو سونیان" یکی از پیشگامان عرصه مطالعات دائوئیسم نوشته شده است.

مقاله "آیا زانگ، استاد نجوم یک شخصیت تاریخی است" ازمهمترین مقالات وی بوده که به یکی از پرسشهای محوری در طول تاریخ دائویسم پرداخته و به عنوان آخرین مقاله در کتاب " دائویسم در تاریخ" ارائه شده است.

این کتاب اولین اثر از مجموعه کتابهایی است که راتلج در زمینه دائویسم منتشر می کند و ارائه کننده نوعی تفکر تازه درباره دائویسم است.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
دومين سالگرد تولد سايت آكادمي فانتزي به همراه مراسم معرفي برگزيدگان مسابقه‌ي داستانهاي علمي–تخيلي،پنجشنبه يازدهم خرداد ماه در تالار بتهوون خانه‌ي هنرمندان ايران برگزار شد.در اين مراسم «مديا كاشيگر»، «گيتا گركاني» و جمعي از نويسندگان ادبيات علمي –تخيلي فانتزي حضور داشتند. به گزارش سايت خبري خانه ي هنرمندان ايران، در ابتدا «فرهاد آذر نوا» به عنوان يكي از موسسان سايت آكادمي فانتزي پيشينه‌ي شكل گيري اين سايت را عنوان کرد.








مديا كاشيگر درباره‌ي ادبيات علمي وتخيلي سخن گفت

آكادمي فانتزي دومين سالگرد خود را جشن گرفت
بر اساس توضيحات وي سايت آكادمي فانتزي در راستاي سايت بعد هفتم(اولين سايت ادبيات علمي-تخيلي-فانتزي) شكل گرفته است. متاسفانه اين سايت به دليل عدم ملاقات كننده منحل مي‌شود وگروه موسس آن، سايت زير آبنوس را راه‌اندازی می‌کنند واز طريق اين سايت ارتباطات زيادي با كاربران برقراز می‌سازند. اين سايت با برگزاري جلسات ادبيات علمي –تخيلي در انتشارات كاروان و مسابقه‌ي داستان نويسي علمي –تخيلي –فانتزي ،به جذابيت سايت خود مي افزايد. سرانجام سايت زيرآبنوس با همكاري گروه موسسان سايت بعد هفتم، به سايت آكادمي فانتزي تغيير نام می‌دهد.
سخنراني «گيتا گركاني» ، «مديا كاشيگر»، «حميدنوايي لواساني»، «حسين شهرابي» و پخش تصاوير علمي،تخيلي و فانتزي بخش هاي گوناگون اين برنامه را تشكيل مي دادند.
گيتا گركاني مترجم داستاهاي «هورويبس» درباره‌ي تخيل و داستانهاي علمي –تخيلي گفت: «بسيار خوشحالم كه به ادبيات علمي و تخيلي نگاه جدي داريد و با تشكيل چنين گردهمايي در صدد گسترش و بسط آن هستيد. تشكيل چنين جمع هايي نشانگر آن است كه تخيل رفته رفته جاي خود را در ادبيات ما باز مي كند و از پيله‌ي سخت و بسته‌اي كه اسيرش هستيم به بيرون مي كشاند.»
وي ادامه داد: «تخيل و نگاه نو به زندگي، ما را تبديل به كساني مي كند كه دوستشان داريم. من هوروبيس را به همين خاطر دوست دارم. او به زندگي جور ديگري نگاه می‌کند و جرات متخيل بودن را به ما آموزش مي‌دهد. جرات خيال كردن مهمترين بخش زندگي است.»
مديا كاشيگر نیز، درباره‌ي ادبيات علمي وتخيلي گفت:« آنچه امروز به عنوان ادبيات علمي و تخيلي وجود دارد ، در گذشته به عنوان عناصر واقعي در ادبيات نمود پيدا مي كرد . خداوندگار ابر ، باران ، عشق،رشك،اژدها و ديو موجوداتي واقعي بودند كه همگان از آنها مي ترسيدند. تفاوت ادبيات امروز با ادبيات 2000 سال پيش در آنست كه آنها از اين موجودات مي ترسيدند و ما از آنها لذت مي‌بريم.»
كاشيگر افزود: «تولد ادبيات علمي- تخيلي و فانتزي بسيار مهم است. ادبيات جهان مدتها است كه ژول ورن به خود نديده است.»
حميد نوايي لواساني نويسنده كتاب كودكان و نوجوان در زمينه علمي –تخيلي، سخنران بخش ديگر برنامه بود. او همچنين نقش ادبيات علمي –تخيلي كودكان را مهم تلقي كرد و گفت: «اصولا اگر جامعه ايي بخواهد متحول شود بايد بر كودكان و نوجوانان خود نگاه جدي بيندازد.ادبيات علمي وتخيلي در ارتقا ء سطح كيفي نگاه كودكان و نوجوانان بسيار موثر است و آنان را به سمت نگريستن ماوراي زندگاني سوق مي دهد.»
لوساني اضافه كرد:«سايت آكادمي فانتزي قابليت به وجود آوردن چنين نگاهي را در نوجوانان دارد.»
حسين شهرابي به عنوان يكي ديگر از موسسان سايت آكادمي فانتزي، پيشينه‌ي كاري سايت را بيان كرد و نكاتي به موارد نقل شده افزود.
در ادامه «محمد حاجي زمان» بيانيه‌ي هيئت داوران (متشكل از حسين شهرابي،محمد حاجي زمان ومهدي مرعشي ) مسابقه‌ي داستان نويسي علمي –تخيلي-فانتزي را قرائت كرد و پس از آن جوايز مسابقه در سه بخش زير اهدا شد:
1. «آرمان سلاح ورزي» در بخش سوم به دليل ايجاد سبك خاص ، استفاده از عناصر پست مدرن، كشف شيو ه هاي جديد روايت و آميختن فضاي علمي و داستاني ، جايزه ي خود را از گيتا گركاني دريافت كرد و مورد تقدير قرار گرفت .
2. «شيرين سادات صفوي» در بخش دوم به عنوان نويسنده ي برتر ، لوح تقدير و جايزه ي خود را از حميد نوايي لواساني دريافت كرد.
3.« شاهين يا علي مدد» نيز جايزه ولوح تقدير داستان برتر را از مديا كاشيگر دريافت كرد.

ایرانوا
 

easter

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 می 2006
نوشته‌ها
108
لایک‌ها
4
به نقل از ashena55 :
ببینم مگه به آذین چند ماه پیش فوت نکرده بود ؟!


چند روز پیش , فوت کرده است.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
ترجمه اسپانيايي شماري از آثار نامدار زبان و ادبيات فارسي اين روزها زينت‌بخش نمايشگاه سالانه كتاب مادريد است كه در پارك مركزي پايتخت اسپانيا برگزار مي‌شود.

ترجمه‌هاي تازه‌آثار شاعراني چون خيام، حافط، سعدي، مولوي، فروغ فرخزاد، انتشار اسپانيايي "اوستا" كتاب مقدس زرتشتيان و عرضه شرح و تفسيرهايي در باره فرهنگ و ادبيات از جمله هزاران جلد كتابي است كه مي‌توان آن را تا روز ‪ ۲۱‬خردادماه در پارك "رتيرو" مادريد يافت.

"عمر خيام" در اين نمايشگاه با عرضه دو ترجمه جديد به خوانندگان اسپانيايي معرفي شده است. كتاب "رباعيات" او كه آن را "آركا د سابيدوريا" در ‪ ۱۸۵‬صفحه با همكاري انتشارات "ادان" چاپ كرده و "عمر خيام، شعر و رياضيات" كه در آن، "ريكاردو موره‌نو كاستيو" در ‪ ۹۲‬صفحه به معرفي نقش خيام در پيشبرد دانش رياضيات در جهان پرداخته است. اين كتاب را انتشارات "نيوولا" روانه بازار كرده است.

چند ترجمه يا چاپ تازه ديگر از رباعيات خيام، يكي، كار مشترك "احمد طاهري" و "كلارا خانس" منتشره توسط "آليانزا اديتوريال"، ديگري، ترجمه "كارلوس آره‌آن" به همت انتشارات "ويسور ليبروس" و "ترانه‌هاي خيام" با مقدمه "صادق هدايت"، ترجمه "سارا بهنام" و "خسوس مونا ريز" و چاپ انتشارات "پوئسيا هيپريون" را هم مي‌توان در نمايشگاه امسال كتاب مادريد يافت.

برخي از اين كتابها، دو يا چند زبانه هستند.

از حافظ نيز كتابي با عنوان "حافظ، خيزش عشق" ترجمه "كارمن ليانيو" در ‪ ۱۲۷‬صفحه براي سومين بار توسط انتشارات صوفي در اسپانيا به طبع رسيده است.

انتشارات "نور" هم كتاب دو زبانه فارسي و اسپانيايي "رساله سوانح" از آثار شيخ احمد غزالي از عرفا و دانشمندان قرن دوازدهم ميلادي و برادر امام محمد غزالي را به علاقه‌مندان عرفان و تصوف عرضه كرده است.

مترجم اين اثر دكتر "جواد نوربخش" است كه تاكنون كتابهاي بسياري را در زمينه تصوف به زبان اسپانيايي برگردانده است.

"زرياب و خيزش اندلس" تاليف "خسوس گرئوس" نيز كتابي است كه به صورت رمان، نقش زرياب موسيقدان سرشناس ايراني را كه در دوره امويان به دربار حكماي مسلمان در اندلس (بخش بزرگي از اسپانياي امروزي) راه يافت و پايه حضور، تلفيق و تاثير موسيقي ايراني را در موسيقي اصيل و سنتي اسپانيايي گذاشت، بررسي كرده است.

اين كتاب كه براي نخستين بار، خردادماه امسال انتشار يافته و در واقع، در نمايشگاه كتاب مادريد به اسپانيايي زبانها معرفي شده است را انتشارات "انتره ليبروس" به قيمت ‪ ۲۰‬يورو و ‪ ۹۵‬سنت منتشر كرده است.

"اوستا" نيز از جمله تازه‌هاي نمايشگاه كتاب مادريد است كه مطالبي را درباره مزدائيسم و زرتشت به عنوان اولين مذاهب بزرگ جهان در ‪ ۴۰۰‬صفحه به خوانندگان عرضه مي‌كند.

اين كتاب كه توسط "خوان .ب برگوا" به اسپانيايي برگردانده شده، اولين بار در سال ‪ ۱۹۹۲‬ميلادي چاپ شده و اينك، چاپ دوم آن به همت انتشارات "كلاسيكوس برگوا" فراروي مخاطبان است.

انتشارات "ديكسيوناريوس دلاس سيويليزاسيونس" نيز در ‪ ۳۶۰‬صفحه كتاب "مسو پوتاميا" را براي معرفي اقوام كهن "آشوريها، سومريها و بابليها" در اختيار علاقه‌مندان اسپانيايي گذاشته است.

اين كتاب نوشته "انريكو اسكالونه" ايتاليايي است كه توسط "خوان ويوانكو" به زبان اسپانيايي برگردان شده است.

در مجموع، بيش از ‪ ۲۰۰‬ناشر اسپانيايي كه در نمايشگاه كتاب مادريد شركت كرده‌اند، هزاران جلد كتاب تازه انتشار يافته به زبان اسپانيايي را در بخشهاي مختلف از پنجم خرداد در معرض ديد علاقمندان گذاشته‌اند.

بنا به اعلام سازمان ملي آمار اسپانيا، اين كشور اروپايي در سال ‪۲۰۰۵‬ ميلادي ‪ ۱۱‬هزار عنوان كتاب را با ‪ ۲۸۱‬ميليون نسخه چاپ كرده است. در اين ميان، تعداد ‪ ۲۳۸‬ميليون جلد به زبان اسپانيايي و بقيه به زبانهاي خارجي يا محلي بوده است.

اسپانيا بخش اعظم اين كتابها را به عنوان يكي از مهمترين منابع درآمد صادراتي خود، به ديگر كشورها به ويژه كشورهاي اسپانيايي زبان آمريكاي لاتين ارسال مي‌كند.

نمايشگاه امسال كتاب مادريد علاوه بر حضور چشمگير ناشران اسپانيايي همچون "آليانزا"، "اديسيون ب" و كتابفروشي‌هاي معتبري چون "فناك"، "كاسا دليبروس" و "ال‌كورته اينگلس" ، شاهد آثار منتشره توسط مطبوعات اين كشور همچون "ال پاييس"، "آب‌ث" و "ال موندو" نيز هست.

شهرداري پايتخت، دانشگاههاي دولتي و ايالتي مادريد نيز در اين مجموعه حضور دارند تا در كنار معرفي كتابها، در مجموع بيش از ‪ ۲۰۰‬برنامه هنري مختلف را با هدف تشويق مردم به مطالعه براي كودكان و بزرگسالان اجرا كنند.

معرفي كتاب، تعريف داستان براي كودكان و بزرگسالان، اجراي نمايشهاي عروسكي و برگزاري كنسرتهاي موسيقي از جمله اين برنامه‌ها است.

علاوه بر آن، روزانه دهها تن از نويسندگان كتاب در غرفه‌هاي مختلف حاضر مي‌شوند تا ضمن پاسخ به پرسشهاي خوانندگان، كتابهاي خود را براي آنان امضاء كنند. برنامه و ساعت حضور اين افراد در غرفه‌ها، قبلا از سوي مسئولان نمايشگاه اعلام مي‌شود.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
خبرگزاري فارس: «جان آپديك»، نويسنده آمريكايي در رمان جديد خود با نام «تروريست»، انگيزه‌هاي جواني مسلمان را براي دست زدن به اعمالي تروريستي به رشته تحرير درآورده است.


به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از خبرگزاري رويترز، «جان آپديك» در بيست و دومين رمان خود با نام «تروريست»، جواني مسلمان به نام «احمد» را به تصوير مي‌كشد كه در زندگي خود با ناملايمات بسياري روبروست و سرانجام اين جوان 18 ساله تونلي در نيويورك را منفجر مي‌كند.
رمان «تروريست» سه‌شنبه گذشته منتشر شد.
در اين رمان احمد، فرزند يك زن آمريكايي_ايرلندي، و مادري مصري است كه در زمان كودكي خود مسلمان مي‌شود، به مرور نه تنها در مقطع دبيرستان مجبور به ترك تحصيل مي‌شود، بلكه به مرور از آنچه كه در دنياي صنعتي و دروغين نيوجرسي در اطراف خود مي‌بيند، متنفر مي‌شود.
«آپديك» گفت: براي من از هر چيزي ديگري در دنيا مسلم است كه هركسي مي‌تواند درباره يك تروريست ديو سيرت رمان بنويسد.
اين نويسنده برنده جايزه پاليتزر گفت: من در اين رمان تلاش كرده‌ام نشان دهم كه چگونه يك آمريكايي به تمام معنا انسان، ناگهان خود را درگير يك حادثه فاجعه‌بار مي‌بيند... در اين رمان خواسته‌ام تا خواننده را با افكاري كه در سر يك تروريست مي‌گذرد، مرتبط كنم.
«چارلز مك‌گراس»، نويسنده روزنامه نيويورك تايمز درباره شخصيت «احمد» در كتاب «تروريست» نوشت: احمد در اين كتاب شخصيت دوست‌داشتني و جذابي دارد، او در سراسر اين كتاب شخصيتي بسيار اخلاقي و متفكرانه دارد.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
مراسم بزرگداشت ششمين سالگشت درگذشت هوشنگ گلشيري عصر ديروز با حضور خانواده اين داستان‌نويس و جمعي از اهالي ادب در امامزاده طاهر كرج برگزار شد.

به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين مراسم، اميرحسن چهلتن - داستان‌نويس - گفت: ما همكاران، دوستان و دوستداران هوشنگ گلشيري كه شش سال پس از درگذشت او براي احترام به ياد و خاطره‌اش بر سر مزار او جمع شده‌ايم، احتمالا بر اين نكته توافق داريم كه حضور او بيش از سه دهه بر حيات ادبي ايران معاصر و حاشيه‌هاي نزديك به آن تاثيري جدي داشت؛ چيزي كه بخصوص غيبت او را به ما مدام يادآوري مي‌كند، دوام وضعيتي است كه او حضور خود را در ضمن مقابله و مواجهه جدي با آن مي‌ديد.

وي افزود: در چنين مناسبتي چنان كه رسم است،‌ مي‌توان از روش زندگي او در مقام يك نويسنده حرف زد كه استقلال و حرمت قلم ويژگي‌هاي آن بود، مي‌توان از تجربه‌هاي مشترك هول‌آوري گفت كه بخش مهمي از اهل قلم اين سرزمين با آن روبه‌رو بود يا هنوز هست. مي‌توان حتا سنت شكست، سخت‌گيري به خرج داد و به جست‌وجوي نقاط ضعف او برآمد كه البته هر كس بنا به طبيعت انساني‌اش، كم و بيش صاحب آن است و به اين ترتيب راه را براي ارزيابي‌هاي بي‌طرفانه و غيرمتعصبانه‌اي كه جامعه ما به طور كلي از فقدان آن رنج مي‌برد، گشود. اما اطمينان دارم آن‌چه سرانجام از هر نويسنده صاحب‌منزلتي باقي مي‌ماند، فقط و فقط نوشته‌ها و از خلال آن، نگاه ويژه او به مجموعه هستي است؛ ملاك قضاوت نهايي همين است.

وي سپس با اين پرسش كه گلشيري براي ما چه باقي گذاشت و معناي كلي نوشته‌هاي او چيست، اظهار داشت: بررسي تاريخي ادبيات معاصر ايران همچون ساير پديده‌هاي اجتماعي ما از عارضه‌اي رنج مي‌برد كه مي‌توان آن را هجوم ناگهاني چيزها و فكرها و مصنوعاتي دانست كه پيش‌تر به ما متعلق نبوده‌اند و بعد از آن نمي‌توانسته‌اند كه نباشند و ناگهان بازار بزرگي پديد آمد كه ديگر همه چيز در آن براي ما مد بود، حتا اگر پيش‌تر در خاستگاه خود به چيزي دمده (از مد افتاده) يا حتا متروك تبديل شده بود و آن‌وقت در راسته‌اي از آن كه به ادبيات تعلق داشت، به ناگهان همه چيز مي‌فروختند.

اين داستان‌نويس در ادامه اين موضوع گفت:‌ در اين بازار هر كس بنا به هوش و دانش و استعداد خود چيزي را برمي‌گزيد و سليقه خود را نشان مي‌داد،‌ رئاليسم يا سورئاليسم، فرم يا محتوا و... اين‌گونه بود كه غائله برخاست و هوشنگ گلشيري همواره يكي از طرف‌هاي اين مناقشه بود.

وي يادآور شد: شايد او فرصت بيش‌تري مي‌خواست كه دريافت‌هايش را از نظمي قابل انتقال برخوردار كند، اما به هر جهت مسير حركت او حتا اگر غريزي انتخاب شده باشد، جهت درستي بود. گمان مي‌كنم معناي كلي آثار او هنوز تبيين نشده و تا چنين نشده است، لاجرم سوء‌تفاهماتي را موجب مي‌شود كه بر بستر آن برخي نويسندگان جوان يا شايد غيرجوان هم از طريق تفنن با زبان به نام داستان، چيزي تجملاتي و لابد بي‌معنا عرضه كنند.

چهلتن افزود: نوشته‌هاي او مايه تجمل نيست، چون وقتي مي‌نوشت، پاهايش را بر روي اين زمين، همين زميني كه من و شما و ديگران بر آن ايستاده‌ايم، قرار مي‌داد و آن‌وقت زخم‌هايي را به ما نشان مي‌داد كه مواجهه با آن مثل مواجهه با هر حقيقت تلخ ديگري بيش‌تر مايه عذاب است تا رستگاري.

وي همچنين متذكر شد: گلشيري با زبان فارسي تفنن نمي‌كرد، رفتار او با زبان كه به مقدار زيادي استفاده از استعداد زبان گويشي در نوشتار است، براي وضوح فكرهايي بود كه از هجوم تجربه‌هاي تكان‌دهنده، ‌گونه‌گون و عجيب اين قرن شكل گرفته بودند، نه براي مبهم كردن آن.

چهلتن در پايان گفت: من معتقدم و بر اين اعتقاد اصرار مي‌كنم كه آموزه مهم داستان‌هاي او اين است، ادبيات؛ نه تفنن است و نه تجمل.

رضا عابد نيز در ادامه اين برنامه اظهار داشت: گلشيري در عرصه داستاني گامي نو گذاشت و از شيوه‌هاي ادبي گذشته فراتر رفت. او همچون نيما يوشيچ، صادق هدايت، احمد شاملو و فروغ فرخزاد بيرق نو را مقابل كهنه برافراشت و جانش را مصروف كارش ساخت. با راه‌اندازي جنگ ادبي اصفهان و پيوستن گلشيري به آن، اين انجمن سخنگوي تازه و پرنفوذي چون گلشيري يافت كه توانست موقعيت قوي در داستان‌نويسي بيابد.

وي سپس به ويژگي‌هاي داستان گلشيري اشاره كرد و افزود: او كار درست نويسنده را زدودن حايل‌ها و موانع مي‌دانست. داستان «شازده احتجاب» او از نخستين داستان‌هايي است كه با مضمون مكاشفه در شخصيت اشرافي ما نوشته شده و به عنوان يك هنرمند آن را در خط داستاني پي گرفت و بدون حاشيه از ديگران سخن گفت.

در اين برنامه، فرشته ساري، حسين صفاري‌دوست، علي آبيز، محمد آشور،‌ بهروز احمدزاده، ياشار زمانفر، محمد زندي، عليرضا فراهاني، اعظم محقق و... شعرهايي براي حاضران خواندند.

در پايان نيز فرزانه طاهري - همسر هوشنگ گلشيري و مترجم - گفت: امروز شعرهاي زيادي اين‌جا خوانده شد و صداي گلشيري در گوشم است كه مي‌گفت اين شاعران خيلي خوشبخت‌اند؛ هر جا كه مي‌روند، يك شعر از جيب‌شان در مي‌آورند و مي‌خوانند، ولي داستان‌نويس يك رمان را در جلسه‌اي نمي‌تواند بخواند. هر چند كه او هميشه مي‌گفت اگر شاعري يك شعر بخواند، من هم يك رمان مي‌خوانم.

سيدعلي صالحي، علي‌اشرف درويشيان و حافظ موسوي، از ديگر حاضران در مراسم بودند.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
ميرجلال‌الدين كزازي مشغول نوشتن جلد هشتم «نامه باستان» است و جلد هفتم اين مجموعه ازسوي انتشارات سمت تا ماه آينده منتشر خواهد شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين اثر ويرايش و گزارش شاهنامه از آغاز تا انجام است كه كزازي در آن، ابتدا ريخت درست بيت‌ها را بر پايه دانش‌هاي ادب به دست مي‌دهد، سپس بيت را از ديدگاه‌هاي ديگر مي‌كاود.

اين مجموعه نه جلد است كه تاكنون شش جلد آن توسط انتشارات يادشده منتشر شده و جلد هفتم آن زير چاپ است.

«تندبادي از كنج»، كتاب ديگري از كزازي است كه درباره‌ي رستم و سهراب نوشته شده و در واقع گزارشي از اين داستان و بررسي نكته‌هاي گوناگون زباني و اسطوره‌شناختي را دربر مي‌گيرد. اين كتاب به تازگي مجوز دريافت كرده و در نشر آيدين زير چاپ است.

از مجموعه «از ايران چه مي‌دانيد»، نيز «كتاب خاقاني» كه زندگي و سروده هاي اين شاعر را دربر مي‌گيرد، براي انتشار آماده است. اين اثر توسط دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي منتشر خواهد شد.

كتاب «سوزن ايثار» - گزارش يكي از چامه‌هاي خاقاني - نيز كه قبلا توسط انتشارات دانشگاه علامه طباطبايي منتشر شده بود، توسط نشر آيدين تجديد چاپ خواهد شد.

همچنين كتاب «پارسا و ترسا» - گزارشي از داستان شيخ صنعان از منطق‌الطير عطار - توسط نشر يادشده چاپ مجدد مي‌شود.

از آثار اين نويسنده و پژوهشگر، جلد اول «نامه باستان» به چاپ چهارم رسيده و «سراچه آوا و رنگ» نيز به تازگي توسط انتشارات سمت تجديد چاپ شده است.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
ترجمه شعر بلند «زوزه» آلن گينزبرگ از مهرداد فلاح منتشر مي‌شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، فلاح اين كتاب‌ را با همكاري فريد قدمي منتشر خواهد كرد كه در آن، ابتدا شرح حال و زندگي اين شاعر مبدع آمريكايي آمده است.

فلاح در اين كتاب همچنين تاويلي درباره ساختار اين شعر نوشته است.

او براي چاپ كتاب يادشده كه تقريبا به اتمام رسيده، هنوز با ناشري صحبت نكرده و در اين‌باره گفت: در دوره‌اي كه شعر داخلي كم منتشر مي‌شود و با مشكل مواجه است، اميدوارم اين كتاب كه عنوان شعر خارجي را دارد، زودتر مجوز چاپ بگيرد و با مشكل مميزي روبه‌رو نشود.

همچنين كاستي از شعرهاي فلاح از كتاب «دارم دوباره كلاغ مي‌شوم» به تازگي با صداي ماني صفي‌خاني عرضه شده است.

كتاب «بريم هواخوري» او نيز براي انتشار آماده است كه تا آخر امسال به چاپ خواهد رسيد.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
شهاب مقربين درصدد است مجموعه گزيده‌اي از آثارش را از سال 53 تا اكنون منتشر كند.

به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين گزيده شامل آثاري از چهار مجموعه قبلي اين شاعر به نام‌هاي «اندوه پروازها» (58)، «گام‌هاي تاريك و روشن» (65)، «كلمات چون دقيقه» (71) و «كنار جاده بنفش كودكي‌ام را ديدم» (82) - برگزيده جايزه شعر كارنامه - خواهد بود.

مقربين همچنين تازه‌ترين مجموعه شعرش را شامل شعرهاي سال‌هاي 81 تا 85 ، احتمالا سال آينده منتشر خواهد كرد.

او چندي پيش از انتشار اين مجموعه با نام «اين دفتر را باد ورق خواهد زد» خبر داده بود كه در حال حاضر براي انتشارش شتابي ندارد.

مقربين درباره‌ي دليل اين امر گفت، كتاب تا زماني كه دست مولف است، مسائلش مربوط به خود اوست؛ اما بعد از آن، عوامل ديگري مثل فرايند انتشار و وزارت ارشاد دخالت دارند و زمان دقيق نمي‌شود تعيين كرد.

او همچنين عقيده دارد، مشكلات انتشار مجموعه‌هاي شعر امروز و نيز مخاطب نداشتن آن‌ها، عوامل اقتصادي - اجتماعي دارد و شعر خود شاعران به طور طبيعي به سمت گريز از مخاطب مي‌رود؛ خود شاعران زباني را انتخاب كرده‌اند كه فقط مخاطبان خاصي را به طرف خود جذب مي‌كند كه اين خودش مي‌تواند معلول باشد، اما اين‌ها دست به دست هم مي دهند كه مخاطب شعر كم شود و اين البته مختص جامعه ما هم نيست.

او در عين حال ياد‌آور شد: اما در كشوري مثل ايران كه شعر، هنر اولش است، انتظار داريم اين وضعيت بهتر شود؛ هم شاعران مسؤول اين قضيه‌اند و هم مسائل اجتماعي، ضمن اين‌كه خود شاعران هم پديده‌هاي مسائل اجتماعي‌اند.

شهاب مقربين متولد 16 خردادماه سال 33 در اصفهان است و با نشريه‌هايي چون آدينه، دنياي سخن، گردون و كارنامه همكاري داشته‌ است.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
جام‌جم‌آنلاين: هيات داوران جايزه ادبي جوزف كسل اعلام كرد دوره 2006 اين جايزه ادبي به پير هاسكي روزنامه‌نگار فرانسوي براي تاليف كتاب «خون چين – وقتي سكوت مي‌كشد» انتشارات گراسه اهدا شد.
به گزارش راديو فرانس كولتور، پير هاسكي براي تاليف كتاب «خون چين – وقتي سكوت مي‌كشد» جايزه ادبي جوزف كسل را دريافت كرد. اين كتاب يك تحقيق و روايت يك سفر است كه فاجعه بي‌سابقه همه‌گيري بيماري ايدز ناشي از تجارت خون را در ميان روستاييان فقير استان هنان چين محكوم مي‌كند.
پير هاسكي روزنامه‌نگار سابق خبرگزاري فرانسه در حال حاضر معاون سردبير روزنامه ليبراسيون است كه سال‌هاي زيادي گزارشگر دائمي مقيم ليبراسيون در پكن بوده است.
از ديگر آثار مشهور پير هاسكي مي‌توان به كتاب «افريقاي سفيد، تاريخ و بازي‌هاي آپارتايد» اشاره كرد.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
همشهری-پژوهش و تحقيق: محمود سلطاني لرگاني/ چاپ اول بهار ،۱۳۸۵ناشر: نشر آرون، ۳۰۰۰نسخه، ۳۵۰۰تومان
ترديدي نيست كه فرهنگ عامه بخشي از فرهنگ بشري را مي سازد. كشور ايران به دليل تنوع فرهنگي و قومي از فرهنگ هاي متفاوتي برخوردار است كه تفحص و تحقيق در اين حوزه يقيناً چشم اندازهاي جديدي را پيش روي علاقه مندان و محققان خواهد گشود. روستاهاي ايران هر كدام از آداب و سنن و پيشينه تاريخي برخوردارند كه مي توان در حوزه هاي مختلف به تحقيق پرداخت. شايد اسامي برخي از روستاها براي همه مردم چندان آشنا نباشد، ولي در بسياري از روستاها گوهرهاي فرهنگي، تاريخي و هنري نهفته است كه بايد آنها را كشف و به مردم معرفي كرد. «لرگان» از روستاهاي زيباي كجور شهرستان نوشهر استان مازندران است كه محمود سلطاني لرگاني در كتاب خود سعي كرد آداب و سنن و موقعيت تاريخي و جغرافيايي آن را به خوبي معرفي كند. با مطالعه اين اثر مي توان با فرهنگي بكر و دست نخورده آشنا شد
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
همشهری-حبيب الله شهبازي
يك بيوگرافي مختصر
ماريو پوزو (۱۵ اكتبر ۱۹۲۰-۲ جولاي ۱۹۹۹)
پوزو در خانواده اي مهاجر از سيسيل در محله «هلز كيچن» منهتن نيويورك به دنيا آمد. هنگام جنگ جهاني دوم در نيروي هوايي آمريكا در آسيا و آلمان خدمت كرد و سپس در دانشكده علوم اجتماعي نيو اسكول نيويورك و دانشگاه كلمبيا به تحصيل پرداخت. او نويسنده چندين كتاب است كه شناخته شده ترين آن ها رمان پدرخوانده مي باشد. وي همچنين نويسنده ده فيلمنامه مي باشد. ازجمله سوپرمن ۱ و سوپرمن ۲. او براي هر دو فيلمنامه پدرخوانده ۱ و ۲ برنده جايزه اسكار شد. ماريو پوزو در سال ۱۹۹۹ درگذشت و آخرين رمانش، امرتا (Omerta)، را باقي گذاشت.
***
فيلم «پدر خوانده» را بسياري ديده اند. اين فيلم سه قسمتي براي من نيز، چون ديگران، جالب بود. نوعي علاقه به مفهومي كه فيلم سعي در بيانش داشت و به شخصيت دان ويتو كورلئونه(۱) و دان مايكل كورلئونه(۲) احساس مي كردم. مي دانستم كه فيلم بر اساس كتابي به همين نام، نوشته ماريو پوزو(۳)، آمريكايي سيسيلي الاصل، نوشته شده.
زمان گذشت. سال ها بعد در انگلستان براي اوّلين بار با كتاب هاي ماريو پوزو روبه رو شدم. شوق و كنجكاوي قديم زنده شد و همه را يك جا خريدم.
با احمق ها مي ميرند(۴) شروع كردم و با آخرين دان(۵)، سپس پدرخوانده(۶) را خواندم، بعد اُمرتا(۷)، سيسيلي(۸) چهارمين كا(۹) و صحنه تاريكي(۱۰)؛ طي اين دوران همچنين به مطالعه و جستجويي عميق و طولاني درباره تاريخچه و مفهوم «مافيا» دست زدم. از كتابخانه خاك گرفته مدرسه ام، كالج قديمي شربورن، تا روزنامه ها و مجلات و اينترنت. برايم ثابت شد كه خود رمان هاي به ظاهر داستاني ماريو پوزو بيش از هر مرجع ديگر گويا و ارزشمندند.
واژه سيسيلي مافيا، كه امروزه جهاني شده، از عربي ريشه مي گيرد و همان «مافيها»ست(۱۱). نهادي به نام مافيا، يا «مافيها» ، در سيسيل، بزرگ ترين جزيره درياي مديترانه در جنوب ايتاليا، شكل گرفت. اين واژه به همان ساختار و مناسبات عشيره اي و ايستارهاي ارزشي آشنايي دلالت دارد كه در گذشته و بعضاً امروز در ميان اعراب، مردم جنوب مديترانه و تمامي جوامع خاورميانه، از جمله ايران، ريشه ديرين دارد. دان، يا همان خان جوامع عشايري خودمان، در رأس طايفه قرار دارد. خاندان به مفهوم گسترده اش، يعني طايفه يا عشيره، تحت رياست اوست. ارزش ها و ايستارها نيز همان است: عزت، شرف، مردانگي، غيرت، كمك به نيازمند، ستيز عليه مخاصم و انتقام جويي و خون خواهي. اين مناسبات از طريق جوامع مهاجر سيسيلي به ايالات متحده آمريكا رفت، در كلان شهر يا جنگل انساني عظيمي چون نيويورك انسجام و بقا و رشد و ثروت مهاجران سيسيلي را سبب شد، در بنيان شبكه هاي تبهكاري سازمان يافته قرار گرفت و به اين ترتيب مافيا، به معناي مدرن آن را، آفريد.
سيسيل، همانند اندلس، پيشينه اي عميقاً اسلامي دارد و مدت هاي طولاني مسلمان نشين بود. اين واقعيت به سادگي در معماري، هنر، نژاد و چهره مردمانش، اخلاق ها و باورهاي شان، و حتي ريشه عربي نام بسياري از شهرها و قريه ها نمودار است. پايه گذار پالرمو(۱۲)، بزرگ ترين شهر سيسيل، مسلمانان بودند و اين از نامش نيز پيداست: «بلهرم» ؛ كه ابن حوقل در سال ۹۷۳ ق آن را «شهري با ۳۰۰ مسجد» توصيف كرده است.(۱۳) وينچنزو سالرنو، نويسنده سيسيلي اهل پالرمو، مي نويسد:
مسلمانان به مدت دو سده و چند دهه بر سيسيل فرمان راندند و تأثيرشان اعجاب انگيز بود. جمعيت جزيره دو برابر شد، تعداد زيادي شهرهاي جديد پديدار شد و شهرهاي قديم را گسترش دادند. آن ها كشاورزي و آشپزي سيسيل را متحول كردند. تأثيرات شان در علوم و صنعت بي نظير بود. اما مهم تر از تمام اين ها، ساختار جامعه را تغيير دادند. تا به امروز، اخلاق اجتماعي سيسيليان داراي غروري است كه از نياكان مسلمان و عرب هزار سال پيش شان نشأت مي گيرد.
به نوشته سالرنو، در دوران اسلامي سيسيل، با وجودي كه اهل ساير اديان مجبور به پرداخت ماليات (جزيه) بودند، اما فضا نسبت به بخش اروپايي آن بازتر بود و مساجد و كليساها و كنيسه ها در كنار هم همزيستي داشتند. او ادامه مي دهد:
مسلمانان سيستم آبياري پيشرفته تري را در سيسيل ايجاد كردند. برخي از «قنات» هاي آن ها هنوز در زير شهر پالرمو جريان دارد. آن ها صنعت «ابريشم سيسيلي» را ابداع كردند... كشاورزي سودآورتر شد. كشت برنج و نيشكر و غرس درخت پرتقال گسترش پيدا كرد و اين تحول در كشاورزي، آشپزي را نيز متحول كرد. مهم ترين و معروف ترين غذاهاي سيسيلي ريشه عربي دارد. تعداد زيادي شهر بنا شد و بازارها بيش از پيش رونق گرفت. بلهرم (پالرمو) تبديل به يكي از بزرگ ترين شهرهاي دنياي اسلام، پس از بغداد و دمشق شد و يكي از زيباترين آنها. اين شهر در سال ۱۰۵۰ [ميلادي] حدود دويست هزار نفر جمعيت داشت و پايتخت سيسيل مسلمان بود. از سال ۹۴۸م. سيسيل، به مركزيت بلهرم، پس از اندلس، پيشرفته ترين سرزمين اروپايي بود، هم در علوم، هم در اقتصاد و هم در هنر. مسلمانان سيسيلي روابط دوستانه اي با مردم ايتاليا داشتند.




سالرنو مي افزايد: اگر نورمن ها [در نيمه اوّل قرن يازدهم ميلادي] سيسيل را اشغال نمي كردند، قطعاً تا به امروز به صورت كشوري اسلامي به حياتش ادامه مي داد. جالب است بدانيم كه ميزان سواد سيسيليان در سال ۸۷۰ [ميلادي]، كه در زير حكومت مسلمانان بودند، بسيار بيش از سال ۱۸۷۰ بود كه در زير حاكميت ايتاليا قرار داشتند. سيسيل تا پايان قرن نوزدهم، و حتي تا اواسط قرن بيستم، داراي جامعه و اخلاقي عربي- اسلامي بود.(۱۴)
مردم عميقاً «شرقي» اين جزيره، كه حتي در نقشه هم گويي دارد از چكمه نوك تيز ايتاليا- كه پاي اروپا است- لگد مي خورد، از زمان استيلاي نورماندي ها (۱۰۷۱ ميلادي) تا دوران معاصر در زير يوغ و ستم حكام بيگانه بودند. آن ها طي اين تاريخ طولاني با تمام وجود آموختند كه تنها راه مقابله با حكومت، استحكام تشكيلات دروني و ساختار طايفه اي است كه در گويش محلي «كوسا نوسترا» (۱۵) خوانده مي شود: «آن چه متعلق به ماست». حكومت به فكر آن ها نبود پس آن ها نيز به آن اهميتي نمي دادند. اين بيگانگي جامعه و حكومت در سيسيل در فرهنگ اسلامي ريشه دارد: در زماني كه حكومت ظالم يا ناكارآمد است اطاعت و فرمانبرداري لازم نيست و مسلمانان بايد امور خود را در درون خود حل وفصل كنند. در سيسيل نيز، چون اندلس، مدت ها طول كشيد تا حكام نورمن مسلمانان را «مسيحي» كنند.(۱۶) اين فرايند، در فرهنگ سيسيلي پنهانكاري و دروني كردن مسائل را به شدت تقويت كرد. انسجام طايفه اي قوام بيش تر يافت و «اُمرتا»، قانون سكوت و رازداري، عميقاً شكل گرفت: «بي شرف ترين» كس آن بود كه عليه خاندان و مردمش به حكومت حرفي زند. هر چه بود بايد در درون «خاندان» حل و فصل مي شد. اين **** طي قرن ها آبديده شد و انضباطي عجيب را شكل داد. به اين ترتيب، به تدريج «مافيها» شكل گرفت: دان ها و طوايف شان، در برابر كارگزاران حكومت ها، حاكمان واقعي سيسيل بودند و قواعد و ايستارهاي طايفه اي برتر و واجب الاطاعه تر از قوانين حكومت ها شناخته شد. اين ساختار آرماني نبود. جنگ ها و مصيبت ها و انتقام جويي هاي بي رحمانه طايفه اي و رقابت و ستيزهاي خونين ميان «دان» ها نيز در ميان بود. همين سنت ها در مافياي جديد تداوم يافت.
به حكومت رسيدن موسوليني(۱۷) و **** فاشيستي در ايتاليا ضربه اي سخت بر «دان» ها و «مافيها» شان بود. موسوليني شخصاً با مافيا در افتاد و از هيچ كوششي براي نابود كردن طوايف سيسيلي فروگذار نكرد. تأثير اين وقايع در رمان حاضر نمايان است. اين دوران شبيه به دوران حكومت رضا شاه پهلوي در ايران است: حذف ايلات و قدرت هاي محلي به قيمت كشتن و تبعيد و آواره كردن انسان هاي فراوان. ولي موقعيت جغرافيايي سيسيل با ايران متفاوت بود. اگر در ايران اميرمؤيد سوادكوهي و سران طوايف سوادكوه از بيم انتقام نوكر پيشين شان، رضاخان سوادكوهي، به روسيه استاليني گريختند و سرنوشتي فجيع يافتند، «دان» ها و اعضاي طوايف سيسيل، آنان كه جان به در بردند، با كشتي راه آمريكا را در پيش گرفتند، و به قول ماريو پوزو، همان سنن را در جامعه آمريكايي پياده كردند.
به اين ترتيب، داستان ما تبديل مي شود به حكايتي عجيب از آميزش «سنت» و «مدرنيته» ! انسان هايي «سنتي» و عميقاً پرورش يافته در فضاي اخلاق و مناسبات عشيره اي مي كوشند در جامعه «مدرن» آمريكايي نه تنها زنده بمانند، بلكه رشد كنند و به ثروت هاي كلان دست يابند. براي سيسيلي هاي مهاجر «**** عشيره اي» مي شود كليد جادويي پيروزي در «جامعه مدرن» ؛ جامعه اي كه بر فردگرايي مفرط (انديويدواليسم)(۱۸)استوار است، و آنان را به قله هاي قدرت و ثروت در اين جامعه رهنمون مي گردد.
در ابتدا هدف ساده است: گذاشتن نان بر سر سفره خانواده و حفاظت از احترام و حيثيت شان. پناه بردن به «خاندان» سپري است در مقابل گزندهاي جامعه بي رحم آمريكايي. زيبايي اين داستان ها در تصوير فوق العاده شفاف و همه جانبه و واقع گرايانه اي است كه ماريو پوزو با نبوغش از اين تقابل «سنت» و «مدرنيته» به ما مي دهد: از يكسو جامعه آمريكايي است با فسادي همچون جذام نفوذ كرده از بالاترين تا پائين ترين لايه هايش؛ و در سوي ديگر مهاجراني كه مي خواهند با اتكا بر انسجام و سنن عشيره اي خود راه خويش را در اين باغ وحش بگشايند و به هدف شان برسند.
و البته كه اين «مافيها» ي افسانه اي ما هم به «فساد» كشيده شد. از نام و معني اش تا سنت و منش اش؛ زيرا، همان طور كه ماريو پوزو بارها در رمان هايش اشاره مي كند، نسل هاي جديد احترامي از براي پدران شان و سنت هاي شان ندارند. متولدين آمريكا ديگر سنت هاي پدران سيسيلي شان را نمي فهمند. از «اصل» خود، كه قدرتمند و ثروتمندشان كرد، دور شده و نابود مي شوند. و نوبت تقليد ديگران از نام «مافيا» مي رسد: كلمبيايي ها، روس ها، چيني ها، ژاپني ها، و بسياري ديگر. و اكنون «مافيا» همه جا هست: از مافياي مواد مخدر و نفت تا مافياي شيرگاو و تره بار و كود حيواني!
اما واژه «دان» ، رئيس طايفه سيسيلي كه اهميتي كليدي در دنياي مافياي آثار ماريو پوزو دارد، بنده پيشنهاد مي كنم كه به «خان» ترجمه شود ،هم به پيروي از سنت متقدمين ترجمه در ايران، كه اين گونه القاب را «بومي» مي كردند و مثلاً به جاي Lord و House of Lords انگليسي «خان» و «مجلس خوانين» مي گذاشتند، و هم به تأسي از مترجمين عرب كه در برگردانيدن متون غربي حتي المقدور از «بومي» كردن، حتي نام هاي خاص، فروگزار نمي كنند. و هم از اين نظر كه واژه «خان» براي خواننده ما آشناتر و سهل الوصول تر از «دان» است. و صد البته كه اين مفهوم از نوع سيسيلي آن است و كاملاً با معادل ايراني اش منطبق نيست.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
سفر عرفاني" نام مراسمي است كه دو سال يك بار برگزار مي شود و امسال نيز از دهم ژوئيه (20 خرداد) در كليساي حقيقت CHURCH OF TRUTH در بندر جيمز كانادا به اجرا در مي آيد. مراسم امسال به خواندن اشعار عرفاني حافظ و مولانا شاعران بزرگ ايراني اختصاص دارد.
در مراسم امسال كه هر دو سال يك بار برگزار مي شود و در آن اشعار كهن عرفاني خاورميانه با موسيقي جهان ادغام و براي علاقه‌‏مندان اجرا مي شود، قرعه به نام اشعار حافظ و مولوي افتاده است.
شايان ذكر است :" گلن تيمز" به شعرخواني در اين مراسم مي پردازد. اين مراسم از آن دسته مراسمي است كه زيبايي عظيمي را با تفكر، خيال و معنويت تلفيق مي كند. آن چه در اين مراسم ارائه مي شود، تاريخ مصرف ندارد و بي زمان است.
لازم به ذكر است : در سفرهاي عرفاني، "تيمز" و "آدله وروبي" آثار عرفاني شاعران ، مولانا جلال الدين محمد و خواجه شمس الدين محمد حافظ شيرازي را با صدايي موزون دكلمه مي كنند."
با وجودي كه در اين مراسم از آلات موسيقي هندي استفاده مي شود، نوازندگان سعي دارند نوعي موسيقي جهاني را ارائه دهند كه تنها به هند اختصاص نداشته باشد.
شايان ذكر است : اين موسيقي تاثير موسيقي هندي، موسيقي آمريكاي لاتين و موسيقي فولكلور را به صورت تلفيقي بر شنوندگان خواهد داشت اين موسيقي في البداهه در هر اجرا 90 دقيقه به طور بي وقفه اجرا مي شود.
در اين سفرهاي عرفاني، "كن هال"، نوازنده عود، ني و گيتار، "وين گوگول"، نوازنده كيبورد و پركاشن و "محمد احمد"، خواننده، گلدن را همراهي مي كنند.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
خبرگزاري فارس: يادداشت‌هاي ميرزا محسن‌خان معين‌الملك(مشيرالدوله) كه دربرگيرنده نامه‌هاي او در زمان اقامت در لندن به درباره قاجار است، با تصحيح و مقدمه «داوود پنهاني» منتشر مي‌شود.


داوود پنهاني، پژوهشگر در گفت‌وگو با خبرگزاري فارس، گفت: ميرزا محسن خان معين‌الملك(مشيرالدوله) يكي از شش مشيرالدوله‌اي بود كه درزمان قاجاريه فعاليت داشتند. اين مشيرالدوله‌ها صدراعظم و رئيس‌الوزراء بودند. ميرزا محسن خان معين‌الملك هم يك دوره‌اي اين سمت را به عهده مي‌گيرد.
وي افزود: يادداشت‌هاي ميرزا محسن‌خان مشيرالدوله با مقدمه‌اي از من به چاپ خواهد رسيد كه در آن مقدمه اين شخصيت به صورت كامل معرفي خواهد شد. منابع من براي نوشتن اين مقدمه همه سندهاي دست اول تاريخي از قبيل نامه‌ها و نسخه‌هايي است كه قبلا تصحيح شده است.پنهاني ادامه داد: يادداشت‌هاي كه تصحيح شده مجموعه‌اي از يادداشت‌ها و نامه‌هايي است كه ميرزا محسن‌خان وقتي در سال 1285 با سمت وزير مقيمي در دربار انگليس بوده است به دربار قاجار نوشته و فرستاده است. وي سه سال در لندن بود و از سال 1289 به جاي حسن علي خان گروسي با سمت سفير ايران مامور اقامت در استانبول مي‌شود. سال 1307 به دربار احضار مي‌شود و مسئوليت وزارت عدليه را يه عهده مي‌گيرد. در سال 1314 نيز وارد وزارت خارجه مي‌شود و تا آخر عمرش در اين وزارت‌خانه مي‌ماند.
اين پژوهشگر اضافه كرد: اين يادداشت‌ها كه درباره شرايط جهاني و مسايل روزمره صحبت مي‌كند، به لحاظ فن ديپلماسي بسيار با اهميت است، چون كاملا نشان مي‌دهد كه فن ديپلماسي ايران در زمان قاجاريه به چه صورتي بوده است.
پنهاني گفت: ميرزا محسن خان در علوم ادبي نيز متبحر بود و به زبان‌هاي تركي، عربي و فرانسه هم مسلط بود.
وي در پايان درباره شيوه تصحيح خود گفت: براي تصحيح نسخه خطي ابتدا بايد خط آن خوانده شود. همچنين خيلي از واژه‌هايي كه در اين‌گونه متون به كار رفته است، اكنون عوض شده‌اند و بايد معادل‌هاي آنان يافت يا ساخته شود.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
خبرگزاري فارس: يك نويسنده گفت: دوران ادبيات محفلي گذشته است؛ به چند دليل، اول اينكه نويسندگان ديگر گرايشي به جمع شدن حول يك چهره ندارند و دوم اينكه چنين چهره‌اي اصلا در ادبيات ما وجود ندارد.


عليرضا محمودي ايرانمهر -داستان‌نويس- در گفت‌وگو با خبرگزاري فارس، با بيان اينكه در هيچ كجاي دنيا ادبيات محفلي به هيچ وجه نمي‌تواند ادبيات موفقي باشد، اظهار داشت: محفل به آن دسته از نويسندگان گفته مي‌شود كه حول محور يك چهره بزرگ و نامدار جمع مي‌شوند و افكار و عقايد او را به نوعي منعكس و تقليد مي‌كنند و به صورت عاميانه مي‌توانيم بگوييم كه بازي «عمو و نوچه» است.
وي افزود: به جرات مي‌‌توانم بگويم كه كسي را ديگر در ادبيات نمي‌‌توان سراغ گرفت كه براي ديگر نويسندگان آنقدر جذبه داشته باشد كه حلقه‌ا‌ي از نويسندگان را تشكيل بدهد.
محمودي ايرانمهر اضافه كرد: اما اينكه عده‌اي در كافه جمع مي‌شوند و داستان براي هم مي‌خوانند كمي متفاوت است. به هر حال ادبيات نيازمند نقد است كه در اين جمع‌ها هم داستان‌ نقد مي‌شود.
اين نويسنده يادآور شد: من فكر مي‌كنم نسل جديد نويسندگان ايران از چند جنبه با نسل‌هاي گذشته متفاوت هستند. اولين ويژگي اين نسل مسئله زبان است. زبان اين نويسندگان به ويژه درباره داستان كوتاه با نسل گذشته بسيار متفاوت است و به نظر مي‌آيد براي آنها بسيار مهم است.
وي افزود: دومين ويژگي اين نويسندگان، مسئله تكنيك است. داستان‌نويسان امروز خيلي خوب تكنيك‌هاي داستان را مي‌شناسند و خيلي خوب استفاده مي‌كنند.
نويسنده مجموعه داستان «بريم خوشگذروني» ادامه داد: ممكن است هنوز نسل جديد به يك چارچوب منسجم‌ نرسيده باشد، اما به نظر مي‌آيد يك نسل جديد در حال شكل‌گيري است و بار امانت داستان‌نويسان گذشته به دوش آنها نهاده مي‌شود.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
خبرگزاري فارس: صمد رحماني خياوي گفت: اكنون مشغول نوشتن كتاب ادبيات معاصر آذربايجان هستم كه اميدوارم امسال منتشر شود.


صمد رحماني خياوي -پژوهشگر- در گفت‌وگو با خبرگزاري فارس، با بيان اينكه اين كتاب حدود 200 صفحه است، ظهار داشت: در اين كتاب آثار غلامحسين ساعدي، رضا براهني و فريبا وفي مورد پژوهش قرار مي‌گيرد؛ اينكه نوشته‌هاي اين نويسندگان با حال و هواي اقليمي آذربايجان چقدر همخوان است.
وي افزود: در فصل اول اين كتاب به مسائل اجتماعي، در فصل دوم به تاريخ ادبيات آذربايجان و در فصل آخر به تحليل رمان‌هاي نويسندگان آذربايجاني پرداخته‌ام.
رحماني ادامه داد: همچنين اكنون مشغول نوشتن دو كتاب درباره ادبيات معاصر ايران، نثر و نظم هستم. در كتابي كه در مورد نظم است سعي شده ادبيات بومي در نظم بومي مورد پژوهش قرار گيرد.
وي گفت: در كتابي هم كه درباره نثر فارسي است، تفسيرهاي تاريخ معاصر ايران از لابه‌لاي داستان‌ها بازگو شده است.
اين نويسنده در پايان گفت: معمولا در ادبيات معاصر فارسي نثر براي پيشرفت و تحول جامعه به كار مي‌آيد. در اين كتاب تأثير تغيير ساختار اجتماعي و سياسي در شخصيت‌هاي داستاني و اينكه آيا اين داستان‌ها مي‌توانند تفسير كاملي از تاريخ معاصر ايران بدهند يا نه، بررسي مي‌شود.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
خبرگزاري فارس: فريدون جنيدي گفت: 22 سال شعر سرودن را كنار گذاشته بودم اما ترك شعر از ترك افيون سخت‌تر است.


به گزارش خبرنگار فارس شب گذشته در مراسم بزرگداشت خواجه عبدالله انصاري كه در خانه هنرمندان ايران برگزار شد فريدون جنيدي مدرس و استاد ادبيات فارسي در سخنان كوتاهي با بيان اينكه 22 سال است كه شعر سرودن را كنار گذاشته‌‌ام گفت: ولي چند سال است كه بعضي اوقات پيمان شكستم چرا كه ترك شعر از ترك افيون سخت‌تر است.
وي سپس به قرائت شعر «پيام دوست» پرداخت كه در مورد احمد‌شاه مسعود و سرزمين افغانستان سروده بود و با ستايش از افغانستان، خواجه عبدالله انصاري، جوانان برومند افغانستان و شيرمرداني كه پشت شير را شكستند سخنش را با درود به سرزميني كه رودابه مهربان مهرجوي را پروراند و درود به جانباختگان خاك ميهن و درود به افغانستان به پايان رساند.
گفتني است: در اين جلسه همچنين سيدرضا محمدي به قرائت اشعاري پرداخت. همچنين شفق چوپان به همراه گروه خويش موسيقي زنده محلي افغانستان را اجرا كرد.
نشست بزرگداشت خواجه عبدالله انصاري با مشاركت انجمن فرهنگي افغانستان و خانه هنرمندان در تالار فريدون ناصري برگزار شد.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
خبرگزاري فارس:يك استاد و محقق زبان و ادبيات فارسي، خواجه عبدالله انصاري را اولين سجع‌ساز در زبان دري عنوان كرد و گفت: شعر وزين خواجه عبدالله انصاري سرشار از شيدايي است.


به گزارش خبرنگار فارس،شب گذشته در مراسم بزرگداشت خواجه عبدالله انصاري كه در خانه هنرمندان ايران برگزار شد، عبدالغفور آرزو استاد و محقق زبان و ادبيات فارسي و مستشار سفارت جمهوري اسلامي افغانستان در سخناني با بيان اينكه تجليل از خواجه عبدالله انصاري تجليل از پير الهي‌گوي جهان است، گفت: سخن خواجه سرشار از عشق عارفانه است.
وي گفت: بنا بود در اين محفل مستمع باشم كه سخن پيش سخن‌دانان گفتن بي‌ادبي است.
وي ادامه داد: نمي‌دانم از ملالت‌هاي زندگي خواجه، تبعيدش به جرم نوع معرفت ديني‌اش و شكيبايي‌اش و جدال او با اشاعره و تكفير او توسط آنان سخن بگويم يا پاي بست‌هاي علمي او كه علم خدايي داشت و هرگونه تفسير از خدا را سركشي از خدا مي‌دانست.
اين محقق عرصه زبان و ادبيات فارسي، خواجه عبدالله انصاري را اولين سجع‌ساز در زبان دري عنوان كرد كه شعر وزين او سرشار از شيدايي است و گفت: مي‌خواستم از نثر او بگويم. ساختار نحو او و از ناب بودن واژگاني كه در اشعارش به كار مي‌برد. مي‌خواستم از اشعار دلنشين او بگويم و از معرفت عارفانه‌اش كه بي‌انتهاست. از زادگاهش آرياي ديروز كه قرن‌هاي متمادي پذيراي پدران او و نوادگان او بوده است. مي‌خواستم از روشن‌بيني عارفانه‌ي او بگويم كه عقل‌هاي شكوفا را در تعجب دارد.
مستشار سفارت افانستان در تهران ادامه داد: خواجه در ساليان عمر خود آثار وزيني در كلام و تفسير تدوين كرد كه پرداختن به هر يك مجالي سترگ مي‌طلبد. با سير و نگاهي به آثار او دو دنيا و دو آئينه متفاوت از او مي‌بينيم. اول معرفتي فقيهانه است كه از ملالت رنج مي‌برد. دوم معرفتي عارفانه است كه مستي‌اش انتها ناپذير است.
عبدالغفور آرزو ادامه داد: انديشه‌هاي عارفانه خواجه عبدالله انصاري سرشار از عشق است. آنچه از آثار او مي‌آيد فقيهي است متشرع كه طريقش متشرعانه است و سلوكش معتدلانه و عارفانه. پس پرسش پيش مي‌آيد كه چرا اين مستي در او و آثارش عريان نمي‌شود؟ پاسخ را شايد با توجه به زمان زيست او دريابيم.
هنگامي كه بازار تكفيرها و تفسيق‌ها داغ بود. بردار زدن منصور حلاج را شاهد بود و شمع آذين كردن عين القضات را. اينجاست كه سكوت خواجه عبدالله انصاري با معني است. اگر هيجانات عشق‌آميز در او هم بروز مي‌يافت بردار شدنش حتمي بود. از اين روست كه سخنان خواجه در كلامش مستتر است.
وي افزود: بعضي محققين بر اين باورند كه از زبان پير هرات شطحي نيامده است. اما اگر در سخنانش غور كنيم مي‌بينيم سخنان او از هر شطاحي، شطحياتش موج‌آفرين‌تر بوده است.
عبدالغفور آرزو در پايان سخنش خطاب به حاضران در جلسه و برپا دارندگان مراسم بزرگداشت خواجه عبدالله انصاري چنين ابتكاري را قابل تمجيد و تشكر دانست.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
خبرگزاري فارس: جلد نهم تاريخ فلسفه كاپلستون در سلسله نشست‌هاي هفتگي شهر كتاب اين هفته موردنقد و بررسي قرار مي‌گيرد.


به گزارش خبرنگار فارس، از سلسله نشست‌هاي هفتگي شهر كتاب اين هفته جلد نهم تاريخ فلسفه كاپلستون،"از من دو بيران تا سارتر" موردنقد و بررسي قرار مي‌گيرد. سخنرانان اين نشست كريم مجتهدي استاد فلسفه دانشگاه تهران و كامران فاني محقق و استاد دانشگاه خواهند بود.
اين جلسه سه‌شنبه 23 خردادماه جاري از ساعت 17 در شهر كتاب مركزي واقع در خيابان حافظ شمالي - نبش زرتشت شرقي برگزار مي‌شود.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
خبرگزاري فارس: مهدي يزداني‌خرم گفت: خيلي از نويسندگاني كه خود را نسل پنجمي مي‌نامند، هنوز اثر شاخصي ندارند و به صورت پراكنده آثار خود را منتشر كرده‌اند.


مهدي يزداني‌خرم -نويسنده و روزنامه‌نگار- در گفت‌وگو با خبرگزاري فارس، اظهار داشت: براي من تقسيم‌بندي نسل‌هاي مختلف نويسندگان به عنوان نويسنده اهميتي ندارد، بلكه اين موضوع به عنوان يك منتقد براي من مهم است. زيرا ما نيازمنديم كه نويسندگان را از جهات گوناگون تقسيم‌بندي كنيم تا بتوانيم درباره آنها صحبت كنيم. اين امر در تمامي دنيا متداول است.
نويسنده «به گزارش اداره هواشناسي: فردا اين خورشيد لعنتي...» افزود: اينكه نويسندگان جديد در سال‌هاي اخير به كافه‌‌نشيني روي آورده‌اند يك مساله جديد نيست. در تاريخ‌ ما فقط يك دوره است كه كافه‌نشيني وجود ندارد و آن هم در سال‌هاي دهه شصت و اوايل دهه هفتاد است، زيرا در آن دوره كافه‌اي وجود نداشت.
وي افزود: گرايش به كافه‌نشيني در سال‌هاي اخير يك برخورد نوستالژيك با كافه‌نشين دهه‌هاي گذشته است و از دل آن ادبيات كافه‌اي بيرون نمي‌آيد. كافه‌ها اكنون مفهوم ابزاري دارند و حس نوستالژيك نويسنده را نسبت به نسل‌هاي پيشين ارضا مي‌كند.
يزداني‌خرم درباره ادبيات كافه‌اي گفت: ادبيات كافه‌اي، ادبياتي است كه در دهه چهل مرسوم بوده است. اين ادبيات، ادبياتي است كه با محوريت يك يا دو كافه خاص مشكل مي‌گرفت و آن كافه به عنوان يك مكان روايي و داستاني وارد ادبيات مي‌شد و نويسنده به اين منظور به كافه مي‌رفت تا آدم‌هاي آن كافه را درك كند و بر اساس آنها داستان بنويسد. اما اكنون چنين ادبياتي مطرح نيست.
وي ادامه داد: هنوز خيلي زود است تا نام نسل پنجم را به نويسندگان جديد اطلاق كنيم. وقتي از نويسندگان نسل پيشين سخن مي‌گوئيم، همه آن نويسندگان به عنوان نويسنده تثبيت و پذيرفته شده‌اند. بايد يك مدتي بگذرد تا بتوان براساس آثاري، نويسندگاني را طبق ويژگي‌هايي جزو يك نسل به شمار آورد.
اين منتقد ادبي در پايان گفت: اكنون حرف زدن از يك نسل جديد نويسندگان به نظر مي‌رسد احساسي باشد.
 
بالا