• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

مقالات و اخبار مرتبط با ادبیات

zirnevis

Registered User
تاریخ عضویت
15 می 2006
نوشته‌ها
992
لایک‌ها
8
داريوش شايگان گفت كتابي را در حال نگارش دارد كه به مسأله‌ي اسكيزوفرني فرهنگي مي‌پردازد.

به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين اثر «نگاه شكسته» نام دارد كه شايگان هنوز براي انتشارش تصميمي ندارد.

او درباره‌ي آشفتگي‌هايي كه بازار نشر و كتاب اين روزها شاهد آن است، توضيح داد: اولا تعداد ناشران از خواننده‌ها بيش‌تر است؛ ازسويي كتاب‌ها براي بررسي انباشته شده‌اند و مديريت جديد ظاهرا فرصت نمي‌كند آن‌ها را بخواند؛ گران شدن كاغذ هم دليل ديگري براي اين آشفتگي است.

همچنين چاپ سوم «هانري كربن» تمام شده و كتاب براي تجديد چاپ چهارم در دست نشر است.

«آسيا در برابر غرب»، «اديان و مكاتب فلسفي هند» (دو جلد)، «بت‌هاي ذهن و خاطره ازلي»، «سرزمين سراب‌ها» و «آيين هندو» ازجمله كتاب‌هاي منتشرشده شايگان هستند.
 

zirnevis

Registered User
تاریخ عضویت
15 می 2006
نوشته‌ها
992
لایک‌ها
8
همه مجموعه‌هاي شعر سياوش كسرايي تا پايان سال جاري تجديد چاپ خواهند شد.

به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين شاعر معاصر درمجموع 16 دفتر شعر دارد كه تعداد 11 عنوان از آن‌ها پيش از اين، به‌صورت كتاب‌هاي مستقلي منتشر شده‌اند: «آوار»، «آرش كمانگير»، «از خون سياوش»، «سنگ و شبنم»، «با دماوند خاموش»، «خانگي»، «به‌ سرخي آتش، به طعم دود»، «از قرق تا خروسخوان»، «تراشه‌هاي تبر»، «مهره سرخ» و «هواي آفتاب».

از ميان اين مجموعه‌ها كه تا پايان امسال توسط نشر كتاب نادر تجديد چاپ خواهند شد، اخيرا تعدادي تجديد چاپ شده‌اند كه ازجمله آن‌ها، مجموعه شعر «از خون سياوش» (منتخب سيزده مجموعه شعر) اين شاعر به چاپ پنجم رسيده است.

همچنين «يادنامه‌ي سياوش كسرايي»، حاوي عكس‌ها و خاطرات و دست‌نوشته‌هاي او، توسط نشر يادشده در حال آماده شدن است و به زودي منتشر مي‌شود.

سياوش كسرايي پنجم اسفندماه سال ‌1305 در اصفهان به‌دنيا آمد و 19 بهمن‌ماه سال ‌1374 در وين درگذشت.
 

zirnevis

Registered User
تاریخ عضویت
15 می 2006
نوشته‌ها
992
لایک‌ها
8
خانم كاترين پاترسن نويسنده‌ي آمريكايي برنده‌ي جايزه استر ليندگرن سال 2006 شد.

به گزارش ايسنا، اين جايزه طي مراسمي ويژه در تاريخ 31 مي (‌دهم خرداد) در اسكانس سوئد، به وي اهدا شد.

پيش از اين هوشنگ مرادي كرماني از سوي شوراي كتاب كودك، توران ميرهادي از سوي موسسه‌ي پژوهشي تاريخ ادبيات كودكان و محمدرضا بايرامي از سوي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان به عنوان نامزدهاي ايران براي دريافت اين جايزه معرفي شده بودند.

جايزه‌ي استر ليندگرن دومين جايزه‌ي معتبر ادبيات كودكان پس از جايزه‌ي اندرسن است كه هر ساله به فعال‌ترين نويسنده، مترجم و فعال عرصه‌ي ادبيات كودكان و نوجوانان در جهت تبليغ خواندن اهدا مي‌شود
 

zirnevis

Registered User
تاریخ عضویت
15 می 2006
نوشته‌ها
992
لایک‌ها
8
«رستم و اسفنديار» و «سفرنامه ناصرخسرو» ذبيح‌الله صفا تجديد چاپ مي‌شوند.

به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، كتاب «رستم و اسفنديار» تا سال گذشته به چاپ هفدهم و «سفرنامه ناصرخسرو» به چاپ شانزدهم رسيده بود كه به زودي توسط انتشارات اميركبير تجديد چاپ خواهند شد.

ذبيح‌الله صفاي شهميرزادي در سال 1290 درشهميرزاد سمنان به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در همان‌جا و بابل گذراند. سپس به تهران آمد و تحصيلات خود را تا درجه دكتري ادامه داد و به استادي دانشكده ادبيات رسيد. با نوشتن مقالات ادبي و تاريخي در مجلاتي همچون «مهر»، «ايران امروز» و «تعليم و تربيت» استعداد خود را نشان داد. وي مديريت سال اول مجله «سخن» و مديريت سال پنجم و هفتم مجله «مهر» را نيز برعهده داشته و تأسيس روزنامه «شباهنگ» نيز از اقدامات اوست.

مدتي دبير كل كميسيون ملي يونسكو در ايران و زماني رييس دانشگاه تهران بود. دكتر صفا در سال‌هاي آخر عمر در شهر لوبك (آلمان) مي‌زيست و در سال 1378 درگذشت.

از جمله آثار منتشرشده اين اديب و محقق، به «تاريخ ادبيات در ايران» (در پنج جلد)، «حماسه‌سرايي در ايران»، «تاريخ علوم عقلي» (در تمدن اسلامي تا قرن پنجم هجري)، «مزداپرستي در ايران قديم»، ترجمه و تصحيح «اسرارالتوحيد»، تصحيح «ديوان عبدالواسع جبلي»، «جشن‌نامه ابن سينا»، «آيين سخن در معاني بيان»، «تربيت معلمين روستايي»، ترجمه «شاهكارهاي ادبيات فارسي» (در چند مجلد)، «فلسفه لايب نتيس»، «گنج سخن»، «مرگ سقراط» (ترجمه)، «نگهبانان ايران»، «يادنامه خواجه نصير» و «مادر ديوانه» ( ترجمه) مي‌توان اشاره كرد.
 

zirnevis

Registered User
تاریخ عضویت
15 می 2006
نوشته‌ها
992
لایک‌ها
8
با ترجمه‌ي رضا قيصريه نمايشنامه‌اي از "لئوناردو شاشا" منتشر شد.

به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين كتاب با عنوان "نقاب بركش بناپارت"، در قطعي كوچك و 32 صفحه‌يي، با قيمت پنج‌هزار ريال، توسط انتشارات مشكي منتشر شده است.

كتاب يادشده حاصل ميزگرد تلويزيوني ناپلئون بناپارت، شاتو بريان، ساوي نيو، يك ‌جوان امروزي و مجري، نمايشنامه‌اي به قلم اين نويسنده‌ي ايتاليايي است.


بنا بر اين گزارش، جشن‌ دويست‌ سالگي‌ انقلاب‌ فرانسه‌ فرصتي‌ را براي‌ شاشا فراهم‌ آورد تا اين‌ ولتريست‌ سيسيلي‌ به‌ يك‌ بازي‌ ذهني‌ بر اساس‌ شيوه‌هاي‌ ولتري‌ دست‌ زند. اين‌ بازي‌ ذهني‌ و يا به‌ قول‌ نويسنده، طالع‌بيني‌ رويدادهاي‌ گذشته، در قالب‌ يك‌ مناظره‌ي تخيلي‌ تلويزيوني‌ (Talkshow) با شركت‌ ناپلئون‌ بناپارت‌ و يكي‌ از مخالفان‌ سرسختش -‌ نويسنده‌ و شاعر رمانتيك‌ فرانسوي‌ شاتو بريان -‌ و يك‌ جوان‌ امروزي‌ كه‌ آن‌ دوران‌ را تنها در كتاب‌هاي‌ تاريخ‌ خوانده‌ است،‌ شكل‌ مي‌گيرد تا در كنار كوهي‌ از مقالات‌ و تفاسير درباره‌ي‌ اين‌ انقلاب‌ و نقش‌ بناپارت‌، جنبه‌هاي‌ متفاوت‌تري‌ نمايانده‌ شود.

قيصريه درباره‌ي نويسنده اين كتاب چنين نگاشته است: لئوناردو شاشا، ولتريسم‌ را تنها راه‌ براي‌ يافتن‌ منطق‌ رويدادها و فهم‌ آن‌ها مي‌داند. اين‌ منطق‌ در درون‌ شخصيت‌هاي‌ اصلي‌ (پروتاگونيست) خود رويداد نهفته‌ است، يعني‌ بستگي‌ تام‌ دارد به‌ ويژگي‌هاي‌ شخصيتي‌ افراد بازيگر رويداد. بنابراين‌ تاريخ‌ را از زواياي‌ ايدئولوژيكي يا فلسفي‌ ديدن‌ يعني‌ بي‌راهه‌ رفتن. زيرا رويدادها ساخته‌ و پرداخته‌ي ذهن‌ و زبان‌ انسان‌هايند و نه‌ زمان. پويايي‌ انسان‌ حاصل‌ فعاليت‌ ذهني‌ اوست، حذف‌ ذهن‌ معنايش‌ جماديت انسان‌ است‌ و گردش‌ زمان‌ به‌ عنوان‌ عامل‌ غير اختياري‌ بر آن‌ تأثيرناپذير. اين‌ شيوه‌ي‌ نگرش‌ را شاشا حتا‌ در رمان‌هاي‌ خود به‌كار مي‌گيرد، خيلي‌ از رمان‌هاي‌ او حول‌ و حوش‌ مافيا مي‌گردد. اما مافيا پيش‌ از آن‌كه‌ تشكيلاتي‌ تبهكارانه‌ باشد، حاصل‌ فكر و ذهن‌ انسان‌ و به‌عبارت‌ ديگر يك‌ نياز ذهني‌ است‌، وگرنه‌ موجوديت‌ نمي‌يافت و آن‌چه‌ جنبه‌هاي‌ اسرارآميزش‌ مي‌خوانند، تنها بازي‌ ذهني‌ مي‌تواند باشد و بس.
 

zirnevis

Registered User
تاریخ عضویت
15 می 2006
نوشته‌ها
992
لایک‌ها
8
ميراحمد ميراحسان در ادامه نشست‌هاي ماهانه «پوئتيك نو و بازخواني‌هاي نيمايي»، شعر و انديشه محمدرضا شفيعي كدكني را بررسي خواهد كرد.

به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين برنامه از اين پس چهارشنبه پاياني هر ماه در تماشاخانه آيينه،‌ واقع در ميدان آرژانتين، بلوار بيهقي، خيابان شانزدهم شرقي،‌ شماره 21 برگزار مي‌شود.

طبق اعلام، اين سلسله نشست‌ها با هدف ارزيابي، تحليل و آسيب‌شناسي جريان‌هاي ادبي و چهره‌هاي اثرگذار بر «شعر انقلاب» و تبيين آثار مثبت يا تبعات منفي اين جريان‌ها تشكيل مي‌شود.

در نشست‌هاي پيشين اين برنامه، شعر و انديشه شاعراني مانند سيدعلي موسوي گرمارودي و طاهره صفارزاده مورد بررسي قرار گرفته است.
 

zirnevis

Registered User
تاریخ عضویت
15 می 2006
نوشته‌ها
992
لایک‌ها
8
رویکرد به ادبیات نمی‌تواند کلید رفع همه ضعف‌های سینما باشد. ادبیات ما در سطحی متوسط قرار دارد و تعداد نویسندگان شاخصی که بتوان از آثار آنها فیلمنامه خوب نوشت محدود است.
سعید شاهپوری در گفتگو با خبرگزاری "مهر" در مورد حضور ادبیات در سینمای ایران گفت: "می توان گفت تا به حال اصلاً استفاده چندانی از ادبیات در سینمای ایران صورت نگرفته و تعداد اثار ادبی که تبدیل به فیلم شده اند به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسد. مسئولان سینمایی تازه به فکر استفاده ادبیات در سینما افتاده اند و شاهدیم در صدا و سیما و بنیاد سینمایی فارابی تلاش های جدی صورت می گیرد."

این کارگردان و فیلمنامه نویس درباره تأثیر استفاده از ادبیات در فیلمنامه نویسی گفت: "ما همانقدر که ضعف فیلمنامه نویسی داریم، در بازیگری و کارگردانی هم ضعیف هستیم. ولی ظاهراً قرار است همه کاسه کوزه ها و کاستی ها را معطوف به فیلمنامه نویسی کنند. مگر ما چند کارگردان شاخص و صاحب سبک در سینما داریم؟ بیشتر کارگردانان ما خودشان تمایل دارند فیلمنامه بنویسند و چندان بهایی به فیلمنامه نمی دهند. فیلمنامه چه به لحاظ مادی و چه معنوی در کمترین حد ارزشگذاری می شود."

فیلمنامه نویس "ام البنین" افزود: "دستمزد یک فیلمنامه نویس سرشناس به مراتب از یک بازیگر دست چندم سینما پائین تر است. دوستانی که عنوان می کنند ضعف سینما فیلمنامه است بیایند این مساله را پیگیری کنند که یک فیلمنامه نویس که حدود یکسال زمان صرف نوشتن فیلمنامه می کند، چقدر به لحاظ مالی و معیشیتی و اعتباری مورد حمایت قرار می گیرد. به جرات می توان گفت هیچ."

شاهپوری تاکید کرد: "البته رویکرد به ادبیات نمی تواند کلید برطرف شدن همه ضعف ها در سینما باشد. ادبیات ما هم در سطح متوسطی قرار دارد و مگر ما چند نویسنده شاخص ادبی داریم که بتوان از آثار آنها فیلمنامه های خوب نوشت؟ تعداد این نویسندگان و اثارشان محدود است. ما در ادبیات و رمان دستمان به لحاظ ممیزی باز است. نویسنده تا حد زیادی برای نوشتن آثارش آزاد است. ولی آیا در سینما این امکان وجود دارد که وارد هر عرصه ای شد و درباره آن فیلم ساخت؟"

وی در مورد اقتباس سینمایی از کتب مذهبی گفت: "در عرصه استفاده از متون کهن ادبی و مذهبی کار انجام می شود، اما متاسفانه خواستار چندانی برای تولید و ساختن این آثار وجود ندارد. باید در این خصوص با یک کار حساب شده مجالی فراهم آوریم تا سینماگران ما تشویق شوند و بر اساس این منابع فیلم بسازند."
 

zirnevis

Registered User
تاریخ عضویت
15 می 2006
نوشته‌ها
992
لایک‌ها
8
ماري واتسون -‌ نويسنده‌ي آفريقاي جنوبي - جايزه‌ي 15هزار دلاري نويسندگي آفريقا را با عنوان «كين» كه يكي از معتبرترين جوايز ادبي اين قاره است، به خود اختصاص داد.

به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، به نقل از بي‌بي‌سي، داستان كوتاه او به نام «جانگ فرا» با موضوع تبعيض نژادي از نگاه يك كودك به رشته‌ي تحرير درآمده است.

واتسون به همراه نويسندگاني از كشورهاي نيجريه، كنيا، مراكش و آفريقاي جنوبي، كانديداي دريافت اين جايزه شده بود.

اين نويسنده‌ي آفريقاي جنوبي كه هفتمين برنده‌ي جايزه‌ي «كين» به شمار مي‌آيد، در حال حاضر در دانشگاه كيپ تاون به تدريس ‌مشغول است و بر روي اولين رمان بلند خود كار مي‌كند.

نام اين جايزه از نام سر مايكل كين - تاجر بريتانيايي كه براي 25 سال جايزه ادبي بريتانيا را اهدا كرد -، برگرفته شده و به نويسندگان آفريقايي اهدا مي‌شود كه آثارشان را در اين قاره يا جاي ديگري منتشر كرده‌اند
 

zirnevis

Registered User
تاریخ عضویت
15 می 2006
نوشته‌ها
992
لایک‌ها
8
«شازده كوچولو»، «شاهزاده و گدا» و «مادر» با ترجمه محمد قاضي تجديد چاپ مي‌شوند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، «شازده كوچولو» نوشته آنتوان سنت اگزوپري است كه در سال 1333 محمد قاضي آن‌را به فارسي برگردانده و به زودي به چاپ بيست‌ودوم خواهد رسيد.

«شاهزاده و گدا» نوشته مارك تواين نيز با ترجمه اين مترجم كه در همان سال منتشر شده، توسط نشر اميركبير به چاپ سيزدهم مي‌رسد.

همچنين چاپ هشتم «مادر» نوشته پرل باك با ترجمه محمد قاضي به زودي عرضه خواهد شد.

محمد قاضي 12 مردادماه سال 1292 در مهاباد متولد شد. به‌رغم اينكه هيچ‌گونه تحصيلات آكادميكي را طي نكرد، اما به‌صورت تجربي زبان‌هاي انگليسي و فرانسه را آموخت.

او در مجموع نزديك به 66 كتاب را به زبان فارسي برگرداند. «كلود ولگرد» ويكتور هوگو در سال 1317 اولين اثري است كه قاضي ترجمه كرد. «زارا» داستان تاليفي، 1319، «سپيددندان» جك لندن، 1331، «جزيره پنگوئن‌ها» آناتول فرانس، 1330، «شاهزاده و گدا» مارك تواين، 1333، «شازده كوچولو» سنت اگزوپري، 1333، «ساده‌دل» ولتر، 1333 و «زورباي يوناني» نيكوس كازانتزاكيس نيز ازجمله آثار او هستند.
 

zirnevis

Registered User
تاریخ عضویت
15 می 2006
نوشته‌ها
992
لایک‌ها
8
گزيده‌اي از شعرهاي شل سيلور استاين - شاعر و نويسنده آمريكايي - با ترجمه احمد پوري منتشر شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، به گفته پوري كه پيش از اين «پاك‌كن جادويي» را از سيلوراستاين ترجمه كرده است، در گزينش اين شعرها ترجمه‌پذير بودن آن‌ها درنظر گرفته شده تا زيبايي كلام شاعر حفظ شود و فهمشان براي خواننده آسان باشد.

گزيده شعرهاي شل ‌سيلوراستاين شامل حدود 200 قطعه از نوشته‌هاي او را نشر افكار در سه‌هزار نسخه و با قيمت 25هزار ريال منتشر كرده است.

به عقيده‌ي پوري، شل سيلوراستاين از آدم‌هاي نادر روزگار است كه ظاهرا براي بچه‌ها مي‌نويسد، ولي با استعداد شگفتش توانسته طيفي را وارد شعرش كند كه مرز سني نداشته باشد.

او همچنين معتقد است، با همه‌ي هياهويي كه درباره اين هنرمند بسيار بزرگ وجود دارد، اما هنوز خوب شناخته نشده است.
 

zirnevis

Registered User
تاریخ عضویت
15 می 2006
نوشته‌ها
992
لایک‌ها
8
«آواي وحش» با ترجمه پرويز داريوش تجديد چاپ شده و «داشتن و نداشتن» اين مترجم نيز به زودي به چاپ چهارم خواهد رسيد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، «آواي وحش» نوشته جك لندن به چاپ ششم رسيده است.

همچنين چاپ سوم «داشتن و نداشتن» اثر ارنست همينگوي از اين مترجم به اتمام رسيده كه به زودي توسط نشر اميركبير به چاپ چهارم خواهد رسيد. چاپ آخر اين اثر با ويرايش جديد در سال 1380 منتشر شده بود.

پرويز داريوش 23 فروردين 1301 در مشهد به دنيا آمد.

بعضي از رمان‌هاي بزرگ ادبيات جهان را او به فارسي برگردانده: «سيذارتا»ي هرمان هسه، «موش‌ها و آدم‌ها»ي اشتاين ‌بك، «تام ‌ساير» مارك تواين و «خيزاب‌ها» و «خانم دالووي» ويرجينيا وولف كه داريوش با ترجمه آن، وولف را به فارسي‌زبان‌ها معرفي كرد.

اين مترجم اسفند 1379در تهران درگذشت.
 

zirnevis

Registered User
تاریخ عضویت
15 می 2006
نوشته‌ها
992
لایک‌ها
8
نخستين جشنو‌اره شعر دريايي آذرماه برگزار مي‌شود.


به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خوزستان، اين جشنواره را سازمان كشتيراني با هدف اشاعه فرهنگ دريايي و آشنايي مردم با دريا در پنج موضوع بندر، كشتي، دريا، دريانوردي و دريا در عرصه دفاع مقدس برگزار مي‌كند.

آخرين مهلت ارسال آثار براي اين جشنواره سراسري كه در تهران برگزار مي‌شود، چهار مهر 85 اعلام شده است.

جشنواره يادشده هفتم آذرماه سال جاري همزمان با روز نيروي دريايي برگزار مي‌شود.

داوران نخستين جشنواره شعر دريايي عبدالجبار كاكايي، غلامرضا كافي و بهمن ساكي هستند و دبيري آن‌را فرزاد آبادي برعهده دارد.

اين جشنواره شعر در دو بخش كلاسيك و آزاد برگزار مي‌شود كه شعرهاي برگزيده در قالب يك مجموعه چاپ خواهند شد.

همچنين در هر يك از بخش‌هاي جشنواره پنج نفر به عنوان برگزيدگان جشنواره و پنج نفر شايسته قدرداني انتخاب مي‌شوند.

سازمان كشتيراني جمهوري اسلامي ايران پيش از اين جشنواره عكاسي و كاريكاتور نيز برگزار كرده است.
 

zirnevis

Registered User
تاریخ عضویت
15 می 2006
نوشته‌ها
992
لایک‌ها
8
محمدباقر كلاهي اهري از انتشار تازه‌ترين مجموعه شعرش خبر داد.

به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، كلاهي اهري با انتقاد از وضعيت پخش و نيز ضعف رسانه‌ها در معرفي آثار شعري و داستاني پديدآورندگان ساكن شهرهاي ديگري غير از تهران گفت كه كتاب قبلي‌اش با عنوان «دامنه‌هاي پري‌آباد» نيز به خوبي توزيع نشده است.

«كلاغ» مجموعه شعر تازه‌ي كلاهي اهري است كه به زودي به ناشر سپرده مي‌شود.

او همچنين قصه‌هاي كوتاهي را نيز براي انتشار آماده‌ دارد.

اين شاعر 56ساله ساكن مشهد تاكنون «بر فراز چار عناصر»، «باغي در منقار بلبلي»، «از نو تازه مي‌شويم»، «كاش»، دفتري از «گزيده‌ي ادبيات معاصر» و مجموعه داستان « دامنه‌هاي پري‌آباد» را منتشر كرده است.
 

zirnevis

Registered User
تاریخ عضویت
15 می 2006
نوشته‌ها
992
لایک‌ها
8
محمدعلي اسلامي ندوشن مجموعه‌اي از سخنراني‌ها و مقاله‌هايش را به زبان انگليسي و فرانسه منتشر مي‌كند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، كتاب «ارمغان ايراني» در دو جلد انگليسي و فرانسه با ترجمه‌ي فارسي براي انتشار آماده شده كه به زودي از سوي انتشارات نغمه‌ي زندگي براي كسب مجوز نشر مي‌رود.

كلمه‌ها (گزيده‌ي نوشته‌ها) در دوجلد درباره‌ي ايران و فرهنگ نيز از طرف انتشارات واژه‌نگار در انتظار كسب مجوز نشر است.

نه كتاب اين پژوهشگر و نويسنده نيز تا اوايل پاييز تجديد چاپ خواهند شد كه عبارت‌اند از: «باغ سبز عشق» (گزيده‌ي مثنوي مولوي، چاپ دوم)، «سرو سايه‌فكن» (درباره‌ي فردوسي و شاهنامه با خوشنويسي انجمن خوشنويسان ايران، چاپ پنجم)، «فرهنگ و شبه‌ فرهنگ» (چاپ پنجم)،‌ «ايران را از ياد نبريم» (چاپ پانزدهم)، «به دنبال سايه‌ي هماي» (چاپ چهاردهم) و ترجمه‌ي «شور زندگي» (سرگذشت ونسان ونگوك ـ نقاش هلندي -، چاپ پانزدهم) كه همگي توسط انتشارات يزدان عرضه خواهند شد.

همچنين كتاب‌هاي «زندگي و مرگ پهلوانان در شاهنامه» (چاپ هفتم)، «داستان داستان‌ها» (درباره‌ي رستم و اسفنديار، چاپ ششم) و «سخن‌ها را بشنويم» (مجموعه‌ي مقاله‌ها، چاپ هشتم) هم ازسوي شركت سهامي انتشار براي تجديد چاپ آماده مي‌شوند.
 

zirnevis

Registered User
تاریخ عضویت
15 می 2006
نوشته‌ها
992
لایک‌ها
8
جلد پنجم «تاريخ نهضت‌هاي ملي ايران» (از جدال مشروطه تا سقوط جبهه ملي) از عبدالرفيع حقيقت منتشر مي‌شود.

به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، هر چهار جلد منتشرشده «تاريخ نهضت‌هاي ملي ايران»، به يكي از نهضت‌هاي ايران پرداخته كه جلد پنجم، نهضت مشروطه و جبهه ملي را مورد نظر دارد. كتاب به تازگي مجوز نشر گرفته و تا هفته آينده توسط نشر كومش منتشر خواهد شد.

حقيقت اكنون مشغول آماده كردن جلد دوازدهم «نگين سخن» است كه شامل شيواترين آثار ادبي از رودكي تا عصر حاضر است. اين اثر نيز به زودي توسط نشر يادشده منتشر خواهد شد.

همچنين «تاريخ هنرهاي ملي و هنرمندان ملي» (از ماني تا كمال‌الملك) اين نويسنده كه 20 سال پيش منتشر شده بود، به تازگي به چاپ دوم رسيده است.

«كتاب مولانا از بلخ تا قونيه» حاصل بيست‌وچند سال بررسي زندگي مولانا از تولد تا مرگ نيز از حقيقت منتشر شده است. اين كتاب تحقيقاتي را كه به صورت آكادميك يا غيرآكادميك درباره مولانا به وسيله خارجي‌ها يا ايرانيان صورت گرفته، شامل مي‌شود.
 

zirnevis

Registered User
تاریخ عضویت
15 می 2006
نوشته‌ها
992
لایک‌ها
8
احمد فريدمند گزيده شعرهاي منتشرنشده‌اش را با عنوان «صرف‌ عشق و نحو مرگ» منتشر مي‌كند.

به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، به گفته‌ي‌ اين‌ شاعر، اين دفتر در دو بخش «عاشقانه‌ها» و «نگاه به مرگ» تدوين شده است و برخلاف مجموعه‌هاي قبلي او كه منظومه بودند، بيش‌تر ساختار شعر كوتاه را دارد.

او پيش‌تر «عاشقانه‌ها و درد»، «از عشق چراغي بيفروز»، «پرنده روشن»، «رگ ارغوان»، «به اين شكل:»،«اوديسه‌ي كاغذ»، «هفت خواب برم‌دلك» و «افسانه‌ي هو» را منتشر كرده است.
 

zirnevis

Registered User
تاریخ عضویت
15 می 2006
نوشته‌ها
992
لایک‌ها
8
نشست نقد کتاب " درنگی بر سرگردانی های شهرزاد پسامدرن " نوشته جواد اسحاقیان در نشر گل آذین برگزار می شود.
به گزارش خبرنگار فرهنگ و ادب مهر، کتاب " درنگی بر سرگردانی های شهرزاد پسامدرن " را جواد اسحاقیان نوشته است . بینش و کنش در سووشون ، در گستره ادبیات فمنیستی ، نقد جامعه شناختی جزیره سرگردانی ، نگرش و هنجارهای نقد پسامدرن و از رگتایم دکتروف تا جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان ، عناوین موضوعات مطرح شده در این کتاب است.

نشست " درنگی بر ... " در وصف و نقد جهان داستانی " سیمین دانشور" روز یکشنبه اول مردادماه ساعت 17 در تالار گفتگو واقع در خیابان انقلاب ، خیابان اردیبهشت ، بن بست مبین ، شماره 233 ، ساختمان ققنوس برگزار خواهد شد .
 

zirnevis

Registered User
تاریخ عضویت
15 می 2006
نوشته‌ها
992
لایک‌ها
8
مراسم جشن آغاز هفتمين سال انتشار نشريه‌ي «نافه» با سخنراني جمعي از اهالي ادبيات برگزار مي‌شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين برنامه ناهيد توسلي - مديرمسؤول و صاحب‌امتياز اين نشريه - فتح‌الله بي‌نياز، علي معصومي، سعيد آذين و عليشاه مولوي به عنوان كادر تحريريه گزارش شش‌ساله‌اي را از فعاليت اين نشريه‌ي ادبي، فرهنگي، هنري ارايه مي‌دهند.

علي دهباشي سخنران بعدي است و در ادامه نيز محمود دولت‌آبادي درباره‌ي ادبيات داستاني در مطبوعات، محمد شمس لنگرودي درباره‌ي شعر در مطبوعات و محمد صنعتي درباره‌ي جنبه‌هاي روانشناختي ادبيات در مطبوعات سخنراني مي‌كنند.

در پايان نيز آريانا بركشلي چند قطعه از باخ را به وسيله‌ي پيانو اجرا مي‌كند.

برنامه يادشده روز پنجشنبه 29 تيرماه از ساعت 17:30 تا 20 در محل خانه‌ي هنرمندان ايران برگزار مي‌شود.
 

zirnevis

Registered User
تاریخ عضویت
15 می 2006
نوشته‌ها
992
لایک‌ها
8
۱- وقتى تصميم گرفته شده را مورد سئوال قرار مى دادى مى شدى دشمن اتحاد آلمان . همان طور كه اگر انتقادى از آمريكا داشته باشى فوراً به ضدآمريكايى بودن
متهم مى شوى.
۲- در پايان جنگ من هفده ساله بودم و با وجودى كه جوانى روشن بودم تا آخر به پيروزى نهايى اعتقاد داشتم. مسئله اى كه تا به امروز روحم را عذاب مى دهد. بدون اينكه بخواهم براى خودم پاپوش درست كنم
و يا به ديگران اجازه بدهم آن را برايم درست كنند بايد اعتراف كنم كه عذاب هميشگى ام از اين مسئله تا امروز محركى براى كار ادبى ام بوده است.
۳ - وقتى من سال هاى ۱۹۹۰- ۱۹۸۹ پيشنهاد تشكيل يك كنفدراسيون را دادم اين مسئله يك تابو بود. همه مى خواستند فقط يك آلمان واحد، يك سرزمين پدرى واحد، داشته باشند.

پتر هاندكه قصد دارد از دريافت جايزه ادبى هاينريش هاينه امتناع كند. اما سئوالاتى در اين رابطه مطرحند: آيا نويسندگان بزرگ مجازند كه اشتباهات بزرگ مرتكب شوند؟ آيا استبدادى در اخلاق درست سياسى وجود دارد؟ اين جايزه شهر دوسلدورف چه آتيه اى دارد؟ در اين رابطه گفت وگوى زير با گونترگراس انجام شده و بيشتر در باب تعامل بين آراى سياسى و ادبى او و مسئله پيتر هاندكه و اوضاع روز بحث شده است.
• • •


•تسايت: آقاى گراس، شما تجربه مشابهى با جوايز ادبى داريد كه شخصى را مورد تاييد قرار مى دهند اما به دلايل سياسى اعطا نمى شوند.
همين طور است.
•سال ۱۹۶۰ هيات داوران مستقلى شما را لايق دريافت جايزه ادبى شهر برمن دانست اما دولت ايالتى برمن با آن مخالفت كرد. آيا مشاجره جايزه هاينه براى شما چيز آشنايى نيست؟
علت رد جايزه در اين دو مورد با هم قابل مقايسه نيست. آن زمان مرا سرزنش مى كردند كه طبل حلبى اثرى پورنوگرافيك است. اما وضعيت اسفناكى كه هنوز باقى مانده اين است كه يك هيات داورى با صلاحيت جايزه اى را به نويسنده اى تخصيص مى دهد و يك كميته سياسى تعيين مى كند كه اين جايزه اساساً بايد به او اهدا شود يا نه.
اين شيوه اى است كه در مورد آن تنها مى توان اين اميد را داشت كه به همان گونه اى تغيير كند كه آن زمان در شهر برمن رخ داد. از آن زمان تاكنون اين جايزه در برمن از سوى يك بنياد اهدا مى شود. اما اين دو هيات داوران را از لحاظ نقصان هايشان مى توان با هم مقايسه كرد. در برمن نيز سناتورهايى بودند كه به اعتراف خودشان اصلاً كتابم را نخوانده بودند.
•اما آيا آن كميته سياسى كه به هر حال پنجاه هزار يورو از ماليات را به نويسنده اى اعطا مى كند داراى مسئوليت نيست و نبايد به نظر خودش اجازه داشته باشد جلوى يك تصميم نادرست را بگيرد؟
يك پارلمان ايالتى چطور مى تواند اين صلاحيت را داشته باشد كه يك داورى اشتباه را تشخيص دهد؟ تصميم هاندكه مبنى بر نپذيرفتن اين جايزه كاملاً درست است. من با او در مورد ارزيابى اش از ميلوشويچ و صربستان هم عقيده نيستم. روشن است كه نظر او اشتباه است. اما در حال حاضر در اين موضوع تابوهاى فراوانى نيز وجود دارد. براى نمونه قصور حكومت هاى اروپايى در فاجعه يوگسلاوى.
هيچ كس جرات ندارد از نقطه نظر سياسى، آلمان فدرال آن زمان را- تحت حكومت هلموت كهل و گشنر- در اين قضيه مسئول بداند. اگرچه آلمان در آن زمان بدون هيچ دليلى عجولانه اسلوونى و كرواسى را به رسميت شناخت. بعداً نيز فرانسه و آمريكا در حمايتى يك جانبه همين كار را براى صربستان كردند. بدون پشتيبانى اين ديوانه- براى ميلوشويچ با آن روياى صربستان بزرگش واژه ديگرى نمى توانم به كار برم- هرگز مجال و ميدان پيدا نمى كرد. در مقايسه با پيامدهاى اين تصميمات غلط داورى اشتباه هاندكه چندان مهم نبود.
•اما آيا اين انتخاب درستى بود براى جايزه اى كه قرار است شخصيت هايى را ارج بگذارد كه «با آثار معنوى شان به مفهوم حقوق بنيادى بشر، كه هاينه نيز خود از آن پشتيبانى مى كرد- به تفاهم ميان ملت ها خدمت مى كنند يا معرفت در زمينه تعلق همه انسان ها به يكديگر را گسترش مى دهند»؟
هاينه - و نيز گوته- تا هنگام مرگش طرفدار ناپلئون بود. وحشت و ترورى كه ناپلئون به راه انداخت و نيز استفاده هاى نادرستى كه از سپاهيانش به عمل آورد و آنها را در مسير روسيه تحليل برد، همه اينها براى طرفداران او مطرح نبودند. طبق ديدگاه هاى امروز، كه با آنها هاندكه را به خاطر طرفدارى پوچ و يكجانبه اش از صرب ها محكوم مى كنند، هاينه را نيز مى توان محكوم كرد.
•پس بنابراين هاندكه از هر حيث نويسنده لايقى براى دريافت اين جايزه خواهد بود.
هاندكه هميشه تمايل داشته با مهمل ترين دلايل موضعى مخالف اتخاذ كند. آنچه را كه من در اين بحث قبول ندارم نسبى كردن قضيه است. انگار مى توان نسبت به نويسندگان التفات خاصى داشت و براى آنها حق اشتباه قائل شد. بوتو اشتراوس، منتقد ادبى، مطلبى در اين زمينه گفته است كه من آن را مصداق قائل شدن حقى به صورت يكجانبه مى دانم. او گفته كه نمى توان نويسنده هايى را كه در قضاوت هايشان در كنار ديكتاتورى قرار گرفته اند و يا حتى با آنها همكارى كرده اند با قاطعيت محكوم كرد؛ هايدگر، گوتفريد بن، برشت و ديگران. اما نويسندگان بسيارى بوده اند كه همكارى نكرده اند بلكه قضاوتى روشن و دقيق داشته اند و نه فقط در مورد فاشيسم بلكه همچنين در مورد كمونيسم. مثلاً كتاب «كاتالونياى من» از جورج اورول كه درباره جنگ داخلى اسپانيا است: او بعدها به عنوان نويسنده اى چپ در انگلستان منزوى شد. دليل اين امر اين بود كه وى از كمونيست هاى داخل جبهه جمهوريخواهان به اين دليل كه در پس خط مشى سياسى شان دست به ترور زده بودند انتقاد كرده بود.
مخالف اينم كه براى نويسندگان نوعى امتياز نخبگى قائل شويم تا اين امتياز به آنها اجازه بدهد با بزرگترين و خطرناك ترين حماقت ها همكارى كنند.
•بوتو اشتراوس در دفاع از هاندكه نوشته است كه قصور و اشتباه «لكه هاى ننگ و گاهى حتى محرك هاى بزرگى»اند.
تنها مى توانم نام آن را مطرح كردن مجدد «ستايش نخبگى» بگذارم. شكى نيست كه قصور و اشتباه، فرقى نمى كند كه آدم در چه سنى مرتكب آن شده باشد، بعدها به يك موتور محرك تبديل مى شود. در پايان جنگ من هفده ساله بودم و با وجودى كه جوانى روشن بودم تا آخر به پيروزى نهايى اعتقاد داشتم. مسئله اى كه تا به امروز روحم را عذاب مى دهد. بدون اينكه بخواهم براى خودم پاپوش درست كنم و يا به ديگران اجازه بدهم آن را برايم درست كنند بايد اعتراف كنم كه عذاب هميشگى ام از اين مسئله تا امروز محركى براى كار ادبى ام بوده است.
اما مخالف اينم كه بخواهيم آن را شرط موفقيت بدانيم و يا از آن به عنوان التفاتى خاص و سطح بالا نام ببريم.
•هاندكه و نيز اشتراوس مدعى اند كه با نگاه شاعرانه قادرند دنيا را روشن تر ببينند.
اما هاندكه نقطه مقابل روشن بينى است. او در حالى كه واقعيات عليه او بوده ساليان متمادى با كله شقى تحسين برانگيزى موضع گيرى جانبدارانه اش را اتخاذ كرده است. واقعاً كه اصلاح ناپذير است. كجاى اين موضع گيرى روشن بينانه است؟ اينكه شخصى بعدها در مورد مسائل خاصى نظرش را تغيير داده و جور ديگرى قضاوت كند در مورد من نيز صادق است. من با حمله نظامى عليه اعمال وحشت صرب ها در كوزوو موافق بودم. اما بعد تحت تسلط ايالات متحده هر روز شاهد خسارات غيرنظامى بوديم.
•چه چيزى باعث مى شود نويسنده درباره وقايع سياسى كه گاه بيش از ديگر شهروندان از آن مطلع نيست قضاوتى داشته باشد؟
نگاه خاص او به بازندگان جريان هاى اجتماعى. نويسنده مى تواند نظرات كامل كننده اى در رابطه با مسائل سياسى داشته باشد. من هيچ گاه از اين فراتر نمى روم.
•شما مدام تاكيد مى كنيد كه نويسنده طرف بى پناهان و قربانيان را مى گيرد. براى هاندكه، ميلوشويچ هم يك قربانى است. همكار نويسنده شما، مارتين موزباخ، نيز نوشته كه نويسنده در موضع گيرى اش جانب مطرودشدگان را مى گيرد. اما مطرودشدگانى وجود دارند كه آدم هايى موجه اند. وگرنه رمانى كه درباره هيتلر نوشته مى شود بايد با او احساس همدلى نيز به وجود بياورد.
اما موزباخ همچنين مى گويد كه شخصيت يك دست منفى در رمان تاثير خوبى به جا نمى گذارد. حتى در مورد رهبران نازى اين تمايل وجود داشته كه آنها را به صورت آدم هايى فى نفسه بد، به عنوان كاريكاتورهاى خودشان تا حد ناباورى ترسيم كنند.
اما برگرديم به ميلوشويچ؛ من او را جزء قربانيان گمنام و ناشناخته تصميم گيرى هاى غلط سياسى به حساب نمى آورم. قربانى هاى واقعى در نقاط مختلفى از جمله در سربرنيكا (Srebrenica) و جاهاى ديگر دسته دسته مدفونند.
•آيا ميلوشويچ شخصيتى دارد كه از نظر ادبى علاقه شما را جلب كند؟
نه، ابداً. او شخصى بود كه يكى از بدترين شكست هاى صرب ها، نبرد آمزلفلد (Amselfeld)، را بدان گونه سياسى كرد...
•نظر شما درباره حضور هاندكه كنار قبر ميلوشويچ چيست؟
از نقطه نظر او اين كار نشانه سازش ناپذيرى است. اما اين نقطه نظر كار او را موجه نمى كند. در ضمن سازش ناپذيرى به تنهايى هيچ كيفيت شاعرانه اى با خود ندارد. هاندكه قصد داشت هنگام اهداى جايزه درباره تفاوت زبان شاعرانه و زبان ژورناليستى سخن بگويد. به نظر من چنين جدا كردنى بى فايده است. هر كدام از اين زبان ها در مقابل ديگرى هيچ برترى كيفى ندارد. هم زبان شاعرانه آشفته وجود دارد و هم زبان ژورناليستى رياكارانه.
•آيا اصلاً نويسنده قرار است به جامعه حساب پس بدهد؟
كسى از هاندكه نخواسته است درباره آثار ادبى اش حساب پس بدهد بلكه اين درخواست در مورد نظرات سياسى او مطرح است و اينها نظراتى هستند كه مى توان با دليل و مدرك بطلان آنها را ثابت كرد.
•باز سخن از اين است كه در آلمان نوعى جريان عمده اخلاقى وجود دارد و كسى اجازه ندارد از مسير آن منحرف شود. به نظر شما چنين استبدادى به عنوان معيار سياسى وجود دارد؟
نه، ترور عقيده وجود ندارد، اما تابو چرا. در مورد اين تابوها مشكل است كه عقيده مخالفى را ابراز كنى بدون اينكه مورد سوء ظن بى دليلى قرار نگيرى. وقتى من سال هاى
۱۹۹۰- ۱۹۸۹ پيشنهاد تشكيل يك كنفدراسيون را دادم اين مسئله يك تابو بود. همه مى خواستند فقط يك آلمان واحد، يك سرزمين پدرى واحد، داشته باشند.
•نمى توانستيد موضع تان را به راحتى اعلام كنيد؟
چرا، اعلام مى توانستم بكنم اما ديگر كسى به آن گوش نمى داد. وقتى تصميم گرفته شده را مورد سئوال قرار مى دادى مى شدى دشمن اتحاد آلمان . همان طور كه اگر انتقادى از آمريكا داشته باشى فوراً به ضدآمريكايى بودن متهم مى شوى.
•بوتو اشتراوس در دفاعيه اش از هاندكه از «پرورش جامعه بسته هم راى» صحبت كرده است.
همين بحثى كه بر سر اهداى جايزه در جريان است دليلى براى اين است كه اين طور نيست. اين بحث از ابتدا بسيار مناقشه آميز شروع شد و مطمئناً در آينده نيز ادامه پيدا خواهد كرد.
•آيا اين طبيعى نيست كه جامعه اى در مسائل بغرنج دنبال اتفاق نظر باشد؟
البته آروغ زدن هم غيرطبيعى نيست.
•اما آيا اتفاق نظر در برخى مسائل نمى تواند مفيد باشد، مثلاً در رد كردن يا محكوم كردن انديشه ها و اعمال راست گراهاى افراطى؟
بله، اما بحث در اين باره كه چه كسى به اين فضاى راست گرايى افراطى دامن مى زند همچنان مثل گذشته تابو است. به نظر من بابت آنچه كه در براندنبورگ و آلمان غربى اتفاق افتاده بود در درجه اول آدم هايى مثل اشتويبر و ديگران مسئول هستند. آنها با تدابير پوپوليستى شان به خارجى ستيزى پنهان جهت دادند.
•اصلاً چرا نويسندگان مشتاق مداخله در اين مورد هستند؟ اين اشتياق به موضع گيرى كه شما و همكارانتان از خود نشان مى دهيد به چه دليل است؟
شما مدعى هستيد كه چنين اشتياقى وجود دارد. من قادر به قضاوت نهايى در اين باره نيستم. بسيارى آن را اين گونه بيان مى كنند. شما چيزى گفته ايد كه كم و بيش در انديشه من نيز وجود دارد اما قادر به بيان آن نبوده ام. شايد ما نويسندگان كمك مى كنيم تا نظرات موجود و گسترش يافته به بيان درآيد. شايد علت آن اين نيز باشد كه نويسندگانى كه به لحاظ مادى وابسته نيستند- و من نيز به اين گروه تعلق دارم- تا حدودى خودكفا هستند و اين درحالى است كه سياستمداران امروز ديگر چنين خودكفايى ندارند. واقعاً آرزو مى كردم تعداد بيشترى از اين شهروندان خوش ظاهر از استقلالشان استفاده مى كردند.
•تاكنون شده است كه نسبت به موضع گيرى تان و تاثير آن دچار ترديد شويد؟
بدون شك لحظات ترديد وجود داشته است. ترديد وقت و انرژى زيادى از آدم مى گيرد و نيز با خودش سرخوردگى به همراه مى آورد. اما همواره موقعيت هايى وجود داشته كه برايم موضع گيرى علنى را ضرورى كرده است. اولين موضع گيرى هنگامى شروع شد كه من در سال ۱۹۶۰ از پاريس بازگشتم و يك سال بعد ديوار برلين ساخته شد.
آن وضعيت قابل تحمل نبود. آن هنگام من نامه سرگشاده اى به آنا زگرس۱ در واقع به اتحاديه نويسندگان آلمان شرقى نوشتم. به موازات ساختن ديوار تب انتخابات به وجود آمد و آدنائر درباره فرام و ويلى برانت سخنرانى معروف و انگ زننده اى كرد و در آن درباره ويلى برانت گفت كه او يك فرزند نامشروع و يك مهاجر است. اين مسئله در مطبوعات آلمان آن روز همچون يك جرم مطرح شد. اينجا بود كه احساس كردم بايد وارد ماجرا شوم. موضع گيرى من درباره اين ماجرا باعث شد مشكلاتى برايم به وجود بيايد اما نمى توانستم از آن صرف نظر كنم.
•برگرفته از روزنامه تسايت
پى نوشت:
۱- Anna Seghers نويسنده رمان هاى «آخرين صليب» و «مرده ها جوان مى مانند». او بعد از پايان جنگ جهانى دوم و تقسيم آلمان به خاطر مواضع ايدئولوژيك اش ترجيح داد در آلمان شرقى ساكن شود. وى سال هاى زيادى رئيس اتحاديه نويسندگان و همچون برشت محبوب حكومت آنجا بود.
Buridans Esel مثلى كه به غلط به يوهانس يوريدان - فيلسوف اسكولاستيك- نسبت داده شده و از آن عليه اين آموزه استفاده مى شود كه اراده تنها در مورد انگيزه هايى كه قدرت يكسان داشته باشند آزاد است و آن مثل خرى است كه ميان دو كپه يونجه كه به صورت كاملاً مساوى تقسيم شده اند قرار مى گيرد و از گرسنگى مى ميرد.
 

zirnevis

Registered User
تاریخ عضویت
15 می 2006
نوشته‌ها
992
لایک‌ها
8
رومن رولان در ايران با نام دو كتاب «ژان كريستف و جان شيفته» شناخته مى شود و شهرتش را مديون نگارش آن است. دو كتاب كه شايد بتوان آن را يك مجموعه در نظر آورد. ژان كريستف حقيقتاً يك رمان موزيكال است. رمانى كه گام ها و اصوات موسيقى را لابه لاى سطورش پنهان ساخته و هنگامى كه سطر هاى آن خوانده مى شود گويى همه چيز در فضايى مه آلود فرو مى رود و تنها موسيقى به گوش مى رسد. رولان در اين كتاب با زبان موسيقى سخن مى گويد و گاه كه كلامش از سخن گفتن باز مى ايستد تنها مى نوازد و نت ها و اصوات موسيقى را در قالب كلمه ها و واژگان درمى آورد. موسيقى اى كه گاه آدمى را به شور و هيجان وامى دارد و گاه متاثر مى سازد.
ژان كريستف موسيقيدان آلمانى است كه پس از درگيرى با پليس مجبور به ترك كشور شده و به فرانسه مهاجرت مى كند. ژان كه طى دوران بلوغ فكرى اش دست خوش تحولاتى فراوان بوده و تا حدودى داراى روحى چند شخصيتى است، شخصيت اصلى و با دوامش به آرامى شكل مى گيرد و به يك ثبات معقول و منطقى مى رسد. زندگى ژان كريستف كرافت تا حد زيادى به زندگى و انديشه هاى بتهوون، موتسارت و واگنر شبيه است اما از آنچه معلوم است ژان بيشتر به خالق خود مانند است تا به فردى ديگر. موسيقى در ژان نياز شديدى به دوست داشتن برمى انگيزد و كسى كه خوب دوست مى دارد، ديگر كم و بيش نمى شناسد. خود را به تمامى در راه همه كسانى كه دوست مى دارد ايثار مى كند. اين عشق افلاطونى نصيب كسى نمى شود جز روح اليويه فرانسوى كه روانش چون پناهگاهى است نرم و اطمينان بخش تا ژان سراسر هستى خود را به او بسپرد. ژان در دوستى با اليويه جهان را از منظرگاه دوست مى نگرد و هستى را با حواس دوست در آغوش مى كشد غافل از آن كه طبيعت بى رحم در جدا كردن دو قلب كه به يكديگر عشق ورزيده اند هرگز عشق را در يك زمان از هر دو قلب برنمى كند بلكه چنان مى كند كه يكى از آن دو زودتر از دوست داشتن باز ايستد تا هميشه آن يك كه بيشتر دوست دارد فدا شود و اين ژان است كه هرگز نمى تواند در دوست داشتن لحظه اى به خود مجال سستى و اهمال راه دهد.
شباهت هاى زيادى بين زندگى خود نويسنده و ژان كريستف وجود دارد. براى مثال به گفته خود رومن رولان شخصيت پدربزرگ ژان تا حد زيادى شبيه به پدر بزرگ خود او بوده است. ژان شخصيت صلح جويى دارد اما اليويه تا حدى ناسيوناليست است. رولان در طول زندگى خود با فردى به نام لويس ژيله دوستى داشت كه تضاد فكرى اش با او شبيه به اختلاف سليقه هاى فكرى ژان و اليويه است. رولان به جنگ نمى رود و ژيله در مقابل در نبرد شركت مى كند. اما جدايى خبر نمى كند. لويس در يك برهه زمانى از دوست خود جدا مى شود و باز به وى مى پيوندد. همان سرنوشتى كه بر سر اليويه و ازدواجش مى آيد. دوستى آن دو هيچ گاه به پايان نمى رسد و لويس پس از ۲۷ سال سكوت در نامه اى علاقه وصف ناپذيرش را به رولان يادآور مى شود. نگارش كتاب ژان كريستف هشت سال به طول انجاميد و مى توان گفت كه نويسنده در طول اين ساليان شخصيت هاى داستان خود را به بلوغ مى رساند.
در خواندن اين كتاب آدمى گاه خود را به جاى شخصيت هاى داستان مى انگارد، گاه اين تصور پيش مى آيد كه رولان شخصيت هاى متفاوتى را در قالب يك نفر آفريده است. ژان كريستف منعكس كننده انديشه ها و گرايشات صلح طلبانه رولان است تا جايى كه جايزه نوبل ادبياتى كه به خاطر نگارش اين كتاب به وى اهدا شد بيشتر جايزه صلح است تا ادبيات. رولان در اين كتاب وقوع جنگ بين دو كشور آلمان و فرانسه را پيش بينى مى كند و درست دو سال پس از اتمام كتاب است كه جنگ جهانى اول رخ مى دهد. ژان كريستف رمانى ده جلدى است كه رولان آن را در مجله دوست قديمى خود چالز پگى به چاپ رساند.
و اما- جان شيفته- كه گويى رونوشتى ديگرى است از ژان كريستف در قالب شخصيت مونث آنت. آنت همانند ژان شخصيتى بخصوص و استثنايى دارد. شخصيتى كه در مقايسه با ژان از دوام و ثبات روحى بيشترى برخوردار است. جان شيفته نيز همانند ژان كريستف نمونه كاملى است از كتابى كه آن را به فرانسه رومن فلو مى نامند، چرا كه هر فصلش به تنهايى ماجرايى جداگانه دارد و در عين حال مكمل جريان اصلى داستان است. داستان با گذر زمان شكل مى گيرد و آنت نيز در ذهن نويسنده به بلوغ مى رسد.
هر دو كتاب را مرحوم به آذين به پارسى برگردانده است. محمود اعتمادزاده متخلص به م.ا. به آذين از بنيانگذاران كانون نويسندگان، مترجم قدرى است كه قلم شيوا و توانايش كارى در حد معجزه مى كرد. گويى كه داستان را دوباره مى آفريند. ژان و آنت هر دو به همان ميزان به رولان تعلق دارند كه به اين مترجم گرانقدر پارسى زبان. اشرافش به زبان فرانسه همچون محمد قاضى شگفت انگيز است و از ترجمه هاى بنام ديگرش مى توان به رمان روسى دن آرام اشاره كرد. او خوب با موسيقى متن كتاب هاى رومن رولان آشنا است و تلاشش در اجراى دوباره آن در قالب موسيقى پارسى و گنجاندنش در ربع پرده هاى موسيقى ايرانى تحسين برانگيز است.
رومن رولان نمرده و مرگ همان دروغ است. چرا كه با عشق در تماس بود و هر چيز كه با عشق تماس يابد از مرگ مى رهد. او تنها در گورستان كوچكى در قلب آنانى كه دوستش مى دارند خفته است و منتظر روزى است كه گودال شكافته شود و مردگان از گور هاى خود بيرون بيايند تا به عاشق و معشوقى كه خاطره شان مانند بچه اى در شكم مادر در سينه اش آراميده است، لبخند بزند. زندگى برايش غم انگيز نبود اما ساعات غمناكى داشت و با تمام رنجى كه مى كشيد سعى داشت همانى باشد كه بايد: انسان.
 
بالا