H_R
مدیر بازنشسته
سلام ، اینجا چقدر سوت و کوره ؟!:blush:
دیروز توی اختامیه "ملاقات بانوی سالخورده" بودم ، عجب چیر معرکه ای بود . هنرپیش های درجه 1 و کارگردانش پدر تاتر ایران استاد "حمید سمندریان" بودن که به گفته خودشون بار سومی بود که این نمایش نامه رو روی صحنه میارن بار اول زمان شاه بوده که کمی سانسور شده بار دومش توی خود آلمان و با بازیگران آلمانی بوده که قبل از روی صحنه بردن این نمایش نامه با نوسندش که اون موقع هنوز زنده بوده صحبت کرده بودند و بار سوم باز توی ایران و همین اجرایی بود که ما دیدیم .ظاهرا برای اینکه نمایش نامه از سانسور نجات پیدا کنه استاد خیلی تلاش کرده بودند و تونسته بودند اکثر قسمتهاش رو نجات بدند .
جالب بود در پایان اجرا وقتی همه کلی دست زنده بودیم اینقدر که دستمون درد گرفته بود خانوم گوهر خیر اندیش جمعیت رو به سکوت دعوت کرد و از استاد سمندریان ( که زمانی استاد ایشون بودند ) تشکر کرد که به ایشون اجازه دادند این نمایش نامه رو باهاشون کار کنند و میخواست دستشون رو ببوسه که استاد امتنا کردند دوباره استاد سمندریان پس ا دقیقه ای تشویق جمعیت رو به سکوت دعوت کردند و گفتند که از این حرکت خانوم خیر اندیش غافلگیر شدند و بعد چند دقیقه ای صحبت کردند . ای کاش اونجا بودید و همش رو میشنیدید، من چیزی که خود نویسنده بهشون گفته بوند رو بازگو میکنم .
"این که ما در طول زندگیمون جنایت نمیکنیم به این دلیل نیست که ما انسانهای خوبی هستیم ، بلکه به این دلیل اه که ما توی زندگیمون در شرایطی قرار نمیگیریم که مجبور شیم جنایت کنیم ! "
البته باید داستان رو ببنید یا بخونید تا مفهوم این صحبت رو دقیقا درک کنید
در سالهای اخیر ( فکر میکنم بعد از انقلاب ) این دومین کاری اه که استاد سمندریان روی صحنه میبره ، قبلیش "دایره گچی قفقازی" بود که بسیار شاد تموم شد (اختتامیه اون رو هم حضور داشتم ) دومیش هم این بود که در پایان نمایش بیشتر هنرپیشه ها گریه میکرند اینقدر که آرایش های خانوم خیر اندیش با اشکهاش پایین اومده بود !
امیدوارم عمر استاد سمندریان قد بده تا چند تا نمایش عالی دیگه رو هم به ملت هدیه کنن.:happy:
دیروز توی اختامیه "ملاقات بانوی سالخورده" بودم ، عجب چیر معرکه ای بود . هنرپیش های درجه 1 و کارگردانش پدر تاتر ایران استاد "حمید سمندریان" بودن که به گفته خودشون بار سومی بود که این نمایش نامه رو روی صحنه میارن بار اول زمان شاه بوده که کمی سانسور شده بار دومش توی خود آلمان و با بازیگران آلمانی بوده که قبل از روی صحنه بردن این نمایش نامه با نوسندش که اون موقع هنوز زنده بوده صحبت کرده بودند و بار سوم باز توی ایران و همین اجرایی بود که ما دیدیم .ظاهرا برای اینکه نمایش نامه از سانسور نجات پیدا کنه استاد خیلی تلاش کرده بودند و تونسته بودند اکثر قسمتهاش رو نجات بدند .
جالب بود در پایان اجرا وقتی همه کلی دست زنده بودیم اینقدر که دستمون درد گرفته بود خانوم گوهر خیر اندیش جمعیت رو به سکوت دعوت کرد و از استاد سمندریان ( که زمانی استاد ایشون بودند ) تشکر کرد که به ایشون اجازه دادند این نمایش نامه رو باهاشون کار کنند و میخواست دستشون رو ببوسه که استاد امتنا کردند دوباره استاد سمندریان پس ا دقیقه ای تشویق جمعیت رو به سکوت دعوت کردند و گفتند که از این حرکت خانوم خیر اندیش غافلگیر شدند و بعد چند دقیقه ای صحبت کردند . ای کاش اونجا بودید و همش رو میشنیدید، من چیزی که خود نویسنده بهشون گفته بوند رو بازگو میکنم .
"این که ما در طول زندگیمون جنایت نمیکنیم به این دلیل نیست که ما انسانهای خوبی هستیم ، بلکه به این دلیل اه که ما توی زندگیمون در شرایطی قرار نمیگیریم که مجبور شیم جنایت کنیم ! "
البته باید داستان رو ببنید یا بخونید تا مفهوم این صحبت رو دقیقا درک کنید
در سالهای اخیر ( فکر میکنم بعد از انقلاب ) این دومین کاری اه که استاد سمندریان روی صحنه میبره ، قبلیش "دایره گچی قفقازی" بود که بسیار شاد تموم شد (اختتامیه اون رو هم حضور داشتم ) دومیش هم این بود که در پایان نمایش بیشتر هنرپیشه ها گریه میکرند اینقدر که آرایش های خانوم خیر اندیش با اشکهاش پایین اومده بود !
امیدوارم عمر استاد سمندریان قد بده تا چند تا نمایش عالی دیگه رو هم به ملت هدیه کنن.:happy: