برگزیده های پرشین تولز

نژاد پرستي(مسله اينه)؟

rockmetal

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 ژانویه 2007
نوشته‌ها
0
لایک‌ها
0
محل سکونت
great iran
در مورد تاریخ هم لطفا بهش دروغ نبندید، اگر در موردی شک دارید (پیروزی متفقین و الخ) به کتاب های تاریخ رجوع کنید، اگرم باور نمی کنید تقصیر خود شماس، نه تاریخ.

متوجه این سخن شما نشدم؟ ما به تاریخ دروغ می بندیم؟ کتاب های تاریخ رو همون هایی نوشتن که فاتح شدن! نمی دونم چرا نمی تونید درک کنید. وضعیت امروز خودمون رو مشاهده کنید... رضا شاه با وجود برخی بی لیاقتی ها خدمت هایی انجام داد، اما امروز در تلوزیون ما و «کتاب های تاریخ» کتابفروشی های ما عمدتا فقط بی لیاقتی های رضا شاه رو اشاره کردن... .
باز هم گم: «نصف حقیقت، یک دروغ کامل است.»
 

08610023

Registered User
تاریخ عضویت
21 آگوست 2007
نوشته‌ها
531
لایک‌ها
9
محل سکونت
iran
دوست عزیز مساله برتری نژادی نیست... . امروز مردم ما جزء عقب افتاده ترین و بی فرهنگ ترین ها هستن چون که فرهنگ خودشون رو فراموش کردن... ما فرهنگ خودمون رو کاملا فراموش کردیم... خارجی ها رو ببین... جشن هاشون که میشه چطوری لباس های مخصوص می پوشن و مطابق فرهنگشون کارناوال راه می ندازن و ... .
اما ما چی؟ چهارشنبه سویمون شده ترقه زدن... عیدمون هم که شده فقط فکر عیدی دادن و تلفن زدن به این و اون تبریک گفتن... اصلا 98 درصد مردم یا شاید هم بیشتر از خاستگاه و ریشه های نوروز و مسائل مربوط به اون بی اطلاع هستن... جشن سده و جشن های ماهانه و ... هم که بماند اصلا هیچ کس نمی دونه جشن سده چیه... . مردمی که هویت و فرهنگشون رو فراموش کنن، مطمئنا حتی اگه ذاتا افرادی خلاق باشن باز هم به عنوان مردمی فرومایه و پست محسوب می شن... .

دوست عزیز مقصر مردم نبودن.
وقتی رسوم پلید اعراب در ایران به جای مراسم ایرانی جا باز کند همین میشود.
اگه کسی تو ایران بخواد رسوم ایرانی رو به جا بیاره مجرم شناخته میشه و ممکنه تا حد اعدام هم پیش بره.
پس مردم ما عقب نیفتادن عقب انداختنشون.الان اظهار ایرانی بودن تو ایران یه جورایی جرم حساب میشه.
من معتقدم اگه خون نجس عربها 1400 سال پیش وارد ایران نمیشد میشد ایرانیا رو خیلی برتر دونست اونم نه از لحاظ نژادی بلکه از نظر زیاد تغییر نکردن تو رگ و ریشه.
 
Last edited:

Duke

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 نوامبر 2006
نوشته‌ها
1,314
لایک‌ها
105
این یاوه هاییه که دموکراسی های غربی کردن تو مخ مردم ساده کشور هایی مثل کشور ما... اونها اگه دم از انسانیت می زنن چرا یک ایرانی که بخواد شهروند اونجا بشه دیگه انسان بودن مهم نیست، اون موقع می گن ایرانیه؟؟؟ ولی هر وقت صحبت از ناسیونالیسم ایرانی بشه میگن انسان بوده مهمه!!!
بیچاره میگن دیوار چین شناسنامه ی ما چینی هاس و به فرهنگشون معتقدن... همینطور کره ای ها و ژاپنی ها... و حتی غربی ها هنوز به «تمدن غرب» افتخار می کنن، در حالی که ما میگیم «تمدن ایرانی» ما مال گذشته هاس و دیگه امروز عصر عصر جهانی شدنه... . افرادی مثل شما هستن که این مملکت رو به غربی ها می فروشن... و شما با اون تازی هایی که مملکت رو به عرب ها فروختن هیچ فرقی ندارید... هر دو تون در یک چیز مشترک هستید: خیانت به میهن!
میهن جاییه که ما ازش متولد شدیم و پدران ما برای اون جنگیدن و کشته شدن تا ما بهش افتخار کنیم و اگر ما میهن پرستی رو حفظ نکنیم به فرزندان و نسل های بعد خیانت کردیم.
شما میگید حتی ناسیونالیسم هم در دنیای امروز جایی نداره... دنیای امروز رو کی ساخته؟
بریتانیایی ها: بزرگترین کشور استعمارگر تاریخ که حالا اومده و حرف از دموکراسی غربی و آزادی و جهانی شدن می زنه!!!
فرانسوی ها: رقیب مستعمراتی بریتانیا که حالا دقیقا همون حرف بریتانیایی ها رو تکرار می کنه!
امریکا: جانشین استعماری بریتانیا و فرانسه که با شیوه ای نو به استعمار ملت ها می پردازه و همین الان جنگ طلب ترین کشور روی زمینه: ارتش امریکا در کلمبیا، در افریقاّ، در عراق و در افغانستان جز برای ویرانی و نابودی برای هیچ کار دیگری حضور نداره.

اینها اونایی هستن که حرف از جهانی شدن می زنن... مساله ی اونها جهانی شدن نیست!! این کشور ها که استعمار گر ترین کشور های تاریخ بوده اند اکنون شیوه ی استعمار خود را تغییر داده اند. اگر تا دیروز به زور سر نیزه بر کشور ها مختلف حکومت می کردند، امروز فهمیدن که دیگه نمیشه با اسلحه حکومت کرد... به ویژه پس از زمانی که گاندی در هند پارچه های خارجی رو سوزاند... از اون موقع فهمیدن باید در فرهنگ کشور های مختلف نفوذ کنن و بعد از اون می تونن اون کشور ها رو به هر شیوه ای که بخوان اداره کنن... برای امریکا، بریتانیا، فرانسه (و صد البته اسرائیل و سرمایه داران یهودی در امریکا و اروپا)، جهانی شدن ابزاری برای اجرای اهداف استعماریشون... .
تعصب رو بزارید کنار و کمی با منطق فکر کنید.

خیلی لازم نیست یقه ی خودتون رو پاره کنید دوست عزیز.;)
کلا عقاید از نوع عقاید شما سالهاست که در دنیا رنگ باختن، چه از لحاظ فکری - فلسفی و چه از لحاظ علمی و اجتماعی...
yes.gif


مشخصا اصلا با اندیشه های اون طرفی ها آشنا نیستید، و از یه طرف دیگه با اندیشه های مخالفشون هم حتی آشنایی ندارید که این حرفها رو می زنید. کسی صحبت از فرهنگ ما نکرد، فرهنگ رو با مسایل سیاسی و اندیشه هایی در مورد حکومت قاطی نکنید.

وقتی گفته می شه که ناسیونالیسم جایگاه مستحکمی نداره به همین علته، چون علاقه به فرهنگ و تاریخ یک مملکت ارتباطی به طریقه ی پیشرفت کردنش نداره. مثلا جذب سرمایه های خارجی، دقیقا مستلزم این هست که ناسیونالیسم اقتصادی وانهاده بشه، چه که در غیر این صورت سرمایه های خارجی فرصت جذب ندارن. علت رشد اقتصادی چین به دیوار چین بر نمی گرده، علتش دقیقا به مناطق آزاد تجاری ای بر می گرده که برای جذب سرمایه های خارجی درست کرده.

ناسیونالیسم سیاسی (به اون شکلی که مورد نظر شماست، نژاد پرستانه) هم محکوم به شکست هست، چون باعث تهدیر منابع انسانی می شه.
دقیقا نمونه اش هم آلمان نازی هست، وقتی که افرادی مثل اینشتین از این کشور فرار می کنن و در جای دیگری به تحقیق و کشفیات علمی می پردازن، دودش مستقیما به چشم همون کشور می ره. جالبه که حتی عقاید این دانشمندان در دانشگاه های آلمان نازی تدریس نمی شده.

از جنبه ی فرهنگی هم ناسیونالیسم عملا بی معنا هست، چه که خود فرهنگ خود به خود در درونش وجهه ی ناسیونالیستی داره.

---------------------

یه نکته هم برای من جالبه، آی دی شما RockMetal هست، که تلفیقی از دو نوع موسیقی هست که هیچ ربطی به کشور خود ما نداره!

---------------------

در هر صورت، شما چه بخواید چه نخواید، چه حرفهایی از این دست بزنید یا نزنید، و چه تعصبات خودتون رو حفظ بکنید یا نکنید، جهتی که دنیا داره به طرفش حرکت می کنه جهانی بودن و جهانی اندیشیدن هست. شما هم قطعا نمی تونید در مقابل این جریان بایستید...
 
Last edited:

Duke

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 نوامبر 2006
نوشته‌ها
1,314
لایک‌ها
105
متوجه این سخن شما نشدم؟ ما به تاریخ دروغ می بندیم؟ کتاب های تاریخ رو همون هایی نوشتن که فاتح شدن! نمی دونم چرا نمی تونید درک کنید. وضعیت امروز خودمون رو مشاهده کنید... رضا شاه با وجود برخی بی لیاقتی ها خدمت هایی انجام داد، اما امروز در تلوزیون ما و «کتاب های تاریخ» کتابفروشی های ما عمدتا فقط بی لیاقتی های رضا شاه رو اشاره کردن... .
باز هم گم: «نصف حقیقت، یک دروغ کامل است.»

بله، شما به تاریخ دروغ می بندید، چون در جایگاهی نیستید که در موردش تصمیم بگیرید، ولی با این حال مردودش اعلام می کنید. امروز شما ادعا می کنید در مورد (مثلا) رضا شاه می دانید (اینکه که بود و چه بود و الخ). اگر از شما بپرسم "از کجا می دانید؟" چه جوابی دارید که بدید؟

شما محقق تاریخید؟ مدارک و اسناد معتبر دارید؟ در مورد اون شاه و وقایع اون دوره تحقیق کردید؟ اگر جوابتون نه هست، بنا بر این این حق رو به خودتون ندید که در مورد مسایلی که ازشون اطلاع کافی ندارید اظهار نظر کنید. یا حداقل ابتدای کلامتون بنویسید "به نظر من" که بعدا بتونید بگید نظر شخصی شما این بوده. (هر چند که نظر شخصی دادن در مورد تاریخ اصلا معنایی نداره)... اگر کسی می خواد در مورد تاریخ ادعایی رو مطرح کنه، حرفش باید مستدل باشه.
129fs238648.gif


اینکه تاریخ را فاتحان می نویسند از کسی نقل شده که خودش اگر دستش می رسید حتما و یقینا این کار رو انجام می داد، این مساله از صحت کلامش در مورد بقیه ی تواریخ و تاریخ دانان تا حد بسیار زیادی کم می کنه. اگر در این زمینه ها حرفی دارید، با سند و مدرک در تاپیک های مربوطه بگید که بشه بررسیشون کرد، و اگر ندارید که خوب، دیگه بحثی باقی نمی مونه.;)
 

rockmetal

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 ژانویه 2007
نوشته‌ها
0
لایک‌ها
0
محل سکونت
great iran
خیلی لازم نیست یقه ی خودتون رو پاره کنید دوست عزیز.;)
کلا عقاید از نوع عقاید شما سالهاست که در دنیا رنگ باختن، چه از لحاظ فکری - فلسفی و چه از لحاظ علمی و اجتماعی...
yes.gif

خیلی از عقاید در این سال ها رنگ باختن... اما دلیلی نداره که بگیم چون رنگ باختن غلط هستن... دین زرتشت در مقابل دین اسلام 1400 ساله که در ایران رنگ باخته... اما دلیلی نداره چون این دین تضعیف شده بگیم اسلام از زرتشت بهتره... . این پاسخ اول که مطمئنا جوابی براش نخواهید داشت. :p



مشخصا اصلا با اندیشه های اون طرفی ها آشنا نیستید، و از یه طرف دیگه با اندیشه های مخالفشون هم حتی آشنایی ندارید که این حرفها رو می زنید.

شاید فکر می کنید علم غیب دارید که با این اعتماد حرف می زنید. از همین سخنان شما آشکارا که بدون اطلاع هر چیزی رو ذکر می کنید. شما که خیال می کنید سطح آگاهی من آگاه هستید -در حالی که نیستید- مطمئنا ادعا می کنید از خیلی چیزهای دیگر هم آگاه هستید-در حالی که نیستید!
اگر دانسته های شما درباره عقاید نازیسم و سایر عقاید سیاسی در حد چند کتاب و یاوه های چند رسانه است، دانسته های بنده در حد صد ها کتاب فارسی و صد ها کتاب انگلیسی می باشد که از صفحه صفحه ی هر کدومش با دقت کامل نت برداری کرده ام.



کسی صحبت از فرهنگ ما نکرد، فرهنگ رو با مسایل سیاسی و اندیشه هایی در مورد حکومت قاطی نکنید.
فقط می تونم بخندم :lol: اما برای اینکه بدونید چرا می خندم بهتون دلیلش رو می گم: فرهنگ و موضوع سیاسی از یکدیگر غیر قابل تفکیک هستن... . به عنوان نمونه در حکومت خودمون با به دلایل سیاسی با فرهنگ ایران باستان مخالفت زیادی وجود داره!!! پس فرهنگ و حکومت با هم ارتباط نزدیک دارند.
دوم، یک امریکایی اگر بخواد از ایران منافعی بدست بیاره، مطمئنا می تونه این منافع رو از یک ایران با فرهنگ غربی بدست بیاره تا یک ایران با فرهنگ ملی... . ملتی که هویت خودش رو ندونه یک ملت زنده نیست... همین امریکایی ها که چند صد سال بیشتر تاریخ ندارن به تاریخ خودشون افتخار می کنن!!



وقتی گفته می شه که ناسیونالیسم جایگاه مستحکمی نداره به همین علته، چون علاقه به فرهنگ و تاریخ یک مملکت ارتباطی به طریقه ی پیشرفت کردنش نداره. مثلا جذب سرمایه های خارجی، دقیقا مستلزم این هست که ناسیونالیسم اقتصادی وانهاده بشه، چه که در غیر این صورت سرمایه های خارجی فرصت جذب ندارن.

اتفاقا علاقه مردم به فرهنگ و تاریخشون بسیار به پیشرفت یک کشور موثر... .
مثال:
ایران باستان: مردمی که به هویت ملی خودشون افتخار می کرد و بر پایه اون تبدیل به یک ابرقدرت شدن
ایران معاصر: مردمی که هویت ملی خودشون رو فراموش کردند و هنوز درگیر بدبختی هستند
جذب سرمایه های خارجی یک موضوع اقتصادی... اگر یک حکومت ملی بر سر کار جذب سرمایه های خارجی رو برای پیشرفت کشور موثر تر بدونه مسلما این کار رو انجام خواهد داد. اقتصاد موضوعی که روش های اون بر اون بر حسب شرایط و موقعیت در جهت پیشرفت ملت می تونه تغییر کنه... .
حالا که بحث ناسیونالیسم و اقتصاد شد موضوعی رو مطرح می کنم. اگر در ایران حکومت به ناسیونالیسم و ملیت و فرهنگ باستانی اهمیت می داد... امروز وضعیت جهانگردی ما اینقدر اشفته نبود.



ناسیونالیسم سیاسی (به اون شکلی که مورد نظر شماست، نژاد پرستانه) هم محکوم به شکست هست، چون باعث تهدیر منابع انسانی می شه.
دقیقا نمونه اش هم آلمان نازی هست، وقتی که افرادی مثل اینشتین از این کشور فرار می کنن و در جای دیگری به تحقیق و کشفیات علمی می پردازن، دودش مستقیما به چشم همون کشور می ره. جالبه که حتی عقاید این دانشمندان در دانشگاه های آلمان نازی تدریس نمی شده.
بحث اقتصاد و آلمان نازی رو پیش کشیدید... اما ظاهرا چیزی از اقتصاد در آلمان نازی نمی دونید. امروز تمام مورخان (حتی مورخان ضد نازی و ضد هیتلر) پذیرفته اند که اقتصاد آلمان نازی بهترین اقتصاد در دوران خودش بود. در حالی که جهان (و امریکا) در بحران اقتصادی از بین می رفت، آلمان نازی (در همون سال اول حکومت هیتلر) مشکلات اقتصادی رو پی در پی پشت سر می گذاشت.
در اینجا یک نمونه مثال می زنم تا فرق اقتصاد در یک حکومت ملی (مثل آلمان نازی) و یک حکومت دموکراتیک (مثل آلمان در دوران پیش از نازی ها یعنی در دوران جمهوری وایمار) رو بدونید.
در دوران جمهوری وایمار آلمان دارای میلیون ها بیکار بود.
هیتلر طی سه سال بیکاری در آلمان رو ریشه کن کرد.
پس از اقتصاد در یک حکومت ملی (مثل آلمان نازی) محکوم به شکست نیست!



از جنبه ی فرهنگی هم ناسیونالیسم عملا بی معنا هست، چه که خود فرهنگ خود به خود در درونش وجهه ی ناسیونالیستی داره.

از جنبه ی عقلی هم این حرف شما کاملا بی معنا است!!! :p:lol::happy:
هرگز خود فرهنگ خود به خود در درونش وجه ناسیونالیستی نداره.
به عنوان نمونه عزاداری هایی که در ایران برگزار میشه امروز بخشی از فرهنگ مردم ایرانه... اما هیچ کدوم از این عزاداری ها ریشه ی ملی نداره... بنابراین فرهنگ خود به خود ملی نیست! پیشهاد می کنم این بار مطلبی می خواید بنویسید حداقل خوب بخونید چی داربد می نویسید!



یه نکته هم برای من جالبه، آی دی شما RockMetal هست، که تلفیقی از دو نوع موسیقی هست که هیچ ربطی به کشور خود ما نداره!

درسته... اما متوجه نشدم این سخن چه ربطی به موضوع ما داشت؟
شما فکر می کنید یک شخص ملی گرا باید از موسیقی غربی فرار کنه؟


در هر صورت، شما چه بخواید چه نخواید، چه حرفهایی از این دست بزنید یا نزنید، و چه تعصبات خودتون رو حفظ بکنید یا نکنید، جهتی که دنیا داره به طرفش حرکت می کنه جهانی بودن و جهانی اندیشیدن هست. شما هم قطعا نمی تونید در مقابل این جریان بایستید...

من تعصبی ندارم... اگر حرف های شما درست بود شهامتش رو داشتم بپذیرم... اما بسیاری از سخنان شما رو با دلیل رد کردم...
درسته جهتی که استعمارگران سابق دارن جهان رو به ان سو پیش می برن جهانی شدن هست... خب شاید جهان به هر سوی دیگری هم پیش بره... دلیلی نداره من بخوام مثل یک برگ از درخت کنده شده ی بیجان خود رو در مسیر باد قرار بدم... این کار افراد نادان یا اشیا بی جانه که منتظر سرنوشت می مونن... من ترجیح می دم در برابر سرنوشت شوم مقاومت کنم.
 

Duke

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 نوامبر 2006
نوشته‌ها
1,314
لایک‌ها
105
خیلی از عقاید در این سال ها رنگ باختن... اما دلیلی نداره که بگیم چون رنگ باختن غلط هستن... دین زرتشت در مقابل دین اسلام 1400 ساله که در ایران رنگ باخته... اما دلیلی نداره چون این دین تضعیف شده بگیم اسلام از زرتشت بهتره... . این پاسخ اول که مطمئنا جوابی براش نخواهید داشت. :p

چرا دارم،
وقتی علم و عقل چیزی رو مردود می دونن، قضیه با زمانی که در مورد ادیان و گزاره های ارزشی صرف صحبت می کنیم متفاوته. وقتی می گیم "نژاد پرستی باعث تهدیر منابع انسانی یک جامعه می شه"، داریم یک گزاره ی قابل تحقیق در علوم اجتماعی رو مطرح می کنیم. این گزاره قطعا بیان کننده ی حقیقتی در دنیای ماست که در دسترس ما قرار داره و می تونیم در موردش تحقیق کنیم.
مساله ی علوم اجتماعی و گزاره های اون ها با مساله ی ادیان و ادعاهای غیر قابل تحقیق اونها متفاوته.
مساله ی این علوم با گزاره های ارزشی نژاد پرستانه و ناسیونالیستی شما هم متفاوته.


شاید فکر می کنید علم غیب دارید که با این اعتماد حرف می زنید. از همین سخنان شما آشکارا که بدون اطلاع هر چیزی رو ذکر می کنید. شما که خیال می کنید سطح آگاهی من آگاه هستید -در حالی که نیستید- مطمئنا ادعا می کنید از خیلی چیزهای دیگر هم آگاه هستید-در حالی که نیستید!
اگر دانسته های شما درباره عقاید نازیسم و سایر عقاید سیاسی در حد چند کتاب و یاوه های چند رسانه است، دانسته های بنده در حد صد ها کتاب فارسی و صد ها کتاب انگلیسی می باشد که از صفحه صفحه ی هر کدومش با دقت کامل نت برداری کرده ام.

بسیار عالی، بد نیست نام چند تا از منابع خودتون رو برای نمونه ذکر کنید. یا بهتر از اون وقتی خواستید موردی رو ذکر کنید از منبعتون نقلش کنید.


فقط می تونم بخندم :lol: اما برای اینکه بدونید چرا می خندم بهتون دلیلش رو می گم: فرهنگ و موضوع سیاسی از یکدیگر غیر قابل تفکیک هستن... .
دوم، یک امریکایی اگر بخواد از ایران منافعی بدست بیاره، مطمئنا می تونه این منافع رو از یک ایران با فرهنگ غربی بدست بیاره تا یک ایران با فرهنگ ملی... . ملتی که هویت خودش رو ندونه یک ملت زنده نیست... همین امریکایی ها که چند صد سال بیشتر تاریخ ندارن به تاریخ خودشون افتخار می کنن!!

خوب خوب، بذارید ببینم درست متوجه شدم:

چون حکومت ما می خواد سر به تن بخشی از فرهنگ گذشته ی ما نباشه، پس فرهنگ و سیاست جدا از هم نیستن؟!

ممکنه بشه ادعا کرد که آدم هایی که حکومت می کنند، از دل فرهنگ یک جامعه بیرون اومدن. اما هرگز نمی شه ادعا کرد که حاضر نخواهند بود در جهت اعتلای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی اون جامعه و در بسیاری موارد در جهت نفع شخصی خودشون حتی اقدام به تغییرش بکنند. این ممکنه درست باشه که اون ها از فرهنگ جامعه تاثیر می پذیرند، اما نمی تونید ادعا کنید نقش خود فرهنگ در سیاست های اونها در موارد فغیر فرهنگی بزرگه یا حتی نقشی داره. مضافا اینکه هدف حاکمین جامعه ممکنه خود فرهنگ رو نشونه گرفته باشه، حتی ممکنه تغییر یک فرهنگ خاص رو نشونه گرفته باشه.

یه مورد دیگه: به عنوان نمونه در حکومت خودمون با به دلایل سیاسی با فرهنگ ایران باستان مخالفت زیادی وجود داره!!! پس فرهنگ و حکومت با هم ارتباط نزدیک دارند.

این جمله تون از لحاظ منطقی و استدلالی به شدت مشکل داره. (اگه لازمه بگم چرا...)

اتفاقا علاقه مردم به فرهنگ و تاریخشون بسیار به پیشرفت یک کشور موثر... .
مثال:
ایران باستان: مردمی که به هویت ملی خودشون افتخار می کرد و بر پایه اون تبدیل به یک ابرقدرت شدن
ایران معاصر: مردمی که هویت ملی خودشون رو فراموش کردند و هنوز درگیر بدبختی هستند
جذب سرمایه های خارجی یک موضوع اقتصادی... اگر یک حکومت ملی بر سر کار جذب سرمایه های خارجی رو برای پیشرفت کشور موثر تر بدونه مسلما این کار رو انجام خواهد داد. اقتصاد موضوعی که روش های اون بر اون بر حسب شرایط و موقعیت در جهت پیشرفت ملت می تونه تغییر کنه... .
حالا که بحث ناسیونالیسم و اقتصاد شد موضوعی رو مطرح می کنم. اگر در ایران حکومت به ناسیونالیسم و ملیت و فرهنگ باستانی اهمیت می داد... امروز وضعیت جهانگردی ما اینقدر اشفته نبود.

نوع مطالبی که مطرح می کنید به شدت نادرسته. این دید کاملا در دنیا منسوخه، و الان هم دلیلش رو از دید یک اندیشمند امروزی بیان می کنم:

کارل پاپر، فیلسوف مشهور علم در یکی از سخنرانی های خودش در دانشگاه Eichstatt می گه:

تفسیر ناسیونالیستی یا نژاد پرستانه که حتی قبل از قدرت یابی هیتلر رواج یافته بود یک فضای روشنفکری به وجود آورد، نوعی جهان بینی که بدون آن ظهور هیتلر امکان پذیر نمی شد. ناپلئون و هگل تا اندازه ای موجب شکل گیری این جهان بینی بودند. بر پایه ی این نگرش تاریخ عرصه ی مبارزه ی سلطه جویانه بین ملت ها و نژادها است که در آن مساله ی مورد نظر نابودی کامل است. بنا بر این نظریه، مثلا شکست رایش هیتلری به معنای نابودی کامل ملت آلمان بود. همه به خوبی می دانند که هیتلر در پایان کار همه نوع گام های عملی را برای تحقق نظریه ی پیش بینی شده ی نابودی کامل مردم آلمان برداشت. اما به رغم تلاش های وی، این پیشگویی خوشبختانه نادرست از کار در آمد.
نظریه ای که ارزش ملاحظه ی جدی دارد، چنانچه پیش بینی های آن به واقعیت نپیوندد، بی اعتبار می شود و چیزی از این نوع در مورد تفسیر بسیار متداول ناسیونالیستی از تاریخ اتفاق افتاد.


دقیقا مساله بر سر فقر اینطور تفکر کردنه، اینکه در گذشته مردم کشوری اونطوری بودن و موفق شدن، حالا هم باید همونطوری باشن که موفق بشن کاملا بی پایه هست.

بحث اقتصاد و آلمان نازی رو پیش کشیدید... اما ظاهرا چیزی از اقتصاد در آلمان نازی نمی دونید. امروز تمام مورخان (حتی مورخان ضد نازی و ضد هیتلر) پذیرفته اند که اقتصاد آلمان نازی بهترین اقتصاد در دوران خودش بود. در حالی که جهان (و امریکا) در بحران اقتصادی از بین می رفت، آلمان نازی (در همون سال اول حکومت هیتلر) مشکلات اقتصادی رو پی در پی پشت سر می گذاشت.
در اینجا یک نمونه مثال می زنم تا فرق اقتصاد در یک حکومت ملی (مثل آلمان نازی) و یک حکومت دموکراتیک (مثل آلمان در دوران پیش از نازی ها یعنی در دوران جمهوری وایمار) رو بدونید.
در دوران جمهوری وایمار آلمان دارای میلیون ها بیکار بود.
هیتلر طی سه سال بیکاری در آلمان رو ریشه کن کرد.
پس از اقتصاد در یک حکومت ملی (مثل آلمان نازی) محکوم به شکست نیست!

غلطه،
علت موفقیت ظاهری هیتلر در بازگردوندن ثبات به اقتصاد آلمان اتفاقا ماهیت بحران جهانی بود. از منظر **** اقتصادی، اقتصادهای دولتی تر از بحران های جهانی کمتر تاثیر می پذیرن، یا لااقل در بحران های رکودی در کنترل نرخ بیکاری کمتر تاثیر می پذیرن. در اون دوره هنوز عقاید جان مینارد کینز (اقتصاددان انگلیسی) مطرح نشده بود، و اهمال کاری اقتصاددانان و دولت های جهان نسبت به سر و سامان بخشیدن به اقتصاد جهانی، باعث شد که هیتلر با کمک دکتر شاخت (اقتصاددان آلمانی) و کروپ (صاحب بزرگترین صنایع فولادسازی آلمان) موفق بشه اقتصاد آلمان رو به شکلی دولتی سر و سامان بده.
در حقیقت این هیتلر و **** اقتصادی نسبتا سوسیالیستی آلمان نبود که کار خارق العاده ای کرد، بلکه این سایر دنیا بود که در کار خودش اهمال کرد.

در حالت عادی اقتصادهای دولتی اصلا در مقابل اقتصادهای مبتنی بر **** بازار آزاد شانسی برای ایجاد پیشرفت و توسعه ی پایدار بیشتر ندارن.

(برای مطالعه ی بیشتر رجوع کنید به کتاب **** های اقتصادی تالیف حسین نمازی)

از جنبه ی عقلی هم این حرف شما کاملا بی معنا است!!! :p:lol::happy:
هرگز خود فرهنگ خود به خود در درونش وجه ناسیونالیستی نداره.
به عنوان نمونه عزاداری هایی که در ایران برگزار میشه امروز بخشی از فرهنگ مردم ایرانه... اما هیچ کدوم از این عزاداری ها ریشه ی ملی نداره... بنابراین فرهنگ خود به خود ملی نیست! پیشهاد می کنم این بار مطلبی می خواید بنویسید حداقل خوب بخونید چی داربد می نویسید!

از منظر عقل شما البته دوست من.;)
عموما چیزی نمی نویسم که نتونم تشریحش کنم.

تعریف فرهنگ: مجموعه ی ارزش ها، هنجارها و کالاهای مادی مصرفی مردم یک جامعه.
با توجه به اینکه ارزش ها و هنجارها (نهادهای غیر رسمی در جامعه) کاملا وابسته به بستر تاریخی شکل گیری خودشون در یک جامعه هستن، بنابراین ناسیونالیسم تاریخی شما هم لاجرم در فرهنگ یک جامعه به طور طبیعی وجود داره، به همراه خیلی چیزهای دیگه که در فرهنگ همون جامعه وجود داره، از جمله دین.

درسته... اما متوجه نشدم این سخن چه ربطی به موضوع ما داشت؟
شما فکر می کنید یک شخص ملی گرا باید از موسیقی غربی فرار کنه؟

نخیر، نباید فرار کنه، منتها شما که در همه ی موارد سنگ ملی رو به سینه می زنید، بد نیست این مورد رو هم بهش اضافه کنید.
icon10.gif


من تعصبی ندارم... اگر حرف های شما درست بود شهامتش رو داشتم بپذیرم... اما بسیاری از سخنان شما رو با دلیل رد کردم...
درسته جهتی که استعمارگران سابق دارن جهان رو به ان سو پیش می برن جهانی شدن هست... خب شاید جهان به هر سوی دیگری هم پیش بره... دلیلی نداره من بخوام مثل یک برگ از درخت کنده شده ی بیجان خود رو در مسیر باد قرار بدم... این کار افراد نادان یا اشیا بی جانه که منتظر سرنوشت می مونن... من ترجیح می دم در برابر سرنوشت شوم مقاومت کنم.

دلیلی که دلیل نیست، یا لااقل فقط برای خود شما دلیله...;)
سرنوشت شوم هم تنها زاییده ی ذهن شماست، هیچ سرنوشت شومی در پیشرفت و توسعه ی یک کشور وجود نداره.
 

Captive

کاربر قدیمی پرشین تولز* مدیر بخش ارز دیجیتال
مدیر انجمن
تاریخ عضویت
2 سپتامبر 2007
نوشته‌ها
12,718
لایک‌ها
16,655
محل سکونت
Shiraz 4 Ever

rockmetal

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 ژانویه 2007
نوشته‌ها
0
لایک‌ها
0
محل سکونت
great iran
منطقی پشت سخنان شما ندیدم!
موضوعات گسترده شد و شما هیچکدوم از اونها رو پاسخ منطقی ندادید. یکیش رو ذکر می کنم اگر سر این به نتیجه رسیدیم به موضوعات دیگر هم می پردازیم.

شما فرمودید:
کلا عقاید از نوع عقاید شما سالهاست که در دنیا رنگ باختن، چه از لحاظ فکری - فلسفی و چه از لحاظ علمی و اجتماعی

من گفتم:
خیلی از عقاید در این سال ها رنگ باختن... اما دلیلی نداره که بگیم چون رنگ باختن غلط هستن... دین زرتشت در مقابل دین اسلام 1400 ساله که در ایران رنگ باخته... اما دلیلی نداره چون این دین تضعیف شده بگیم اسلام از زرتشت بهتره... . این پاسخ اول که مطمئنا جوابی براش نخواهید داشت.

شما فرمودید:
چرا دارم،
وقتی علم و عقل چیزی رو مردود می دونن، قضیه با زمانی که در مورد ادیان و گزاره های ارزشی صرف صحبت می کنیم متفاوته. وقتی می گیم "نژاد پرستی باعث تهدیر منابع انسانی یک جامعه می شه"، داریم یک گزاره ی قابل تحقیق در علوم اجتماعی رو مطرح می کنیم. این گزاره قطعا بیان کننده ی حقیقتی در دنیای ماست که در دسترس ما قرار داره و می تونیم در موردش تحقیق کنیم.
مساله ی علوم اجتماعی و گزاره های اون ها با مساله ی ادیان و ادعاهای غیر قابل تحقیق اونها متفاوته.
مساله ی این علوم با گزاره های ارزشی نژاد پرستانه و ناسیونالیستی شما هم متفاوته.

و من پاسخ می دهم که هیچ تفاوتی نداره... نمونه هم میارم و اون مهاجرت «اجباری» زرتشتیان از ایران به هند بود که فقط دلیل مذهبی داشت!
پس هیچ تفاوتی نداره... .
اگر شما عقیده دارید عقایدی که جامعه امروز تضعیف شدن پس عقاید غلطی هستند شما یک فرد غیر منطقی هستید. هیچ دلیلی وجود نداره چون که یک عقیده امروز تعضیف شده پس حتما یک عقیده غلطه... .
هر وقت تونستید برای اثبات گفته هاتون دلایل بیشتری بیارید اون می تونم به ادامه بحث با شما بپردازم. چونکه منطقی تو سخنان شما نیافتم.

فکر می کنم با شناختی که از شما پیدا کردم با دلایل نامعقول بخواید بحث رو ادامه بدید... پس ممکنه بحث رو ادامه ندم. چون بی نتیجه خواهد بود.
در هر صورت اگر در این بحث به دلیل گوناگون سخن یا گویش من رو به خودتون توهین آمیز تلقی کردید پوزش می طلبم. فقط چیزی رو باید بگم و اون اینه که من دارای نفرت نژادی نیستم... نژادگرا هستم، یعنی نژاد و هویت خودم رو دوست دارم اما به هر نژاد و هویت دیگری (حتی عرب ها و سیاهان) احترام می گذارم. در هر صورت، آرزوی هر «انسانی» اینه که در جهان صلح ایجاد بشه... من گمان می کنم با این روند هرگز چنین چیزی نخواهد شد، اما در هر صورت اگر آرزوی شما هم صلح جهانی است امیدوارم روزی به این آرزو برسیم.
موفق باشید.
 

Duke

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 نوامبر 2006
نوشته‌ها
1,314
لایک‌ها
105
شما فرمودید:
کلا عقاید از نوع عقاید شما سالهاست که در دنیا رنگ باختن، چه از لحاظ فکری - فلسفی و چه از لحاظ علمی و اجتماعی

من گفتم:
خیلی از عقاید در این سال ها رنگ باختن... اما دلیلی نداره که بگیم چون رنگ باختن غلط هستن... دین زرتشت در مقابل دین اسلام 1400 ساله که در ایران رنگ باخته... اما دلیلی نداره چون این دین تضعیف شده بگیم اسلام از زرتشت بهتره... . این پاسخ اول که مطمئنا جوابی براش نخواهید داشت.
شما فرمودید:
چرا دارم،
وقتی علم و عقل چیزی رو مردود می دونن، قضیه با زمانی که در مورد ادیان و گزاره های ارزشی صرف صحبت می کنیم متفاوته. وقتی می گیم "نژاد پرستی باعث تهدیر منابع انسانی یک جامعه می شه"، داریم یک گزاره ی قابل تحقیق در علوم اجتماعی رو مطرح می کنیم. این گزاره قطعا بیان کننده ی حقیقتی در دنیای ماست که در دسترس ما قرار داره و می تونیم در موردش تحقیق کنیم.
مساله ی علوم اجتماعی و گزاره های اون ها با مساله ی ادیان و ادعاهای غیر قابل تحقیق اونها متفاوته.
مساله ی این علوم با گزاره های ارزشی نژاد پرستانه و ناسیونالیستی شما هم متفاوته.

و من پاسخ می دهم که هیچ تفاوتی نداره... نمونه هم میارم و اون مهاجرت «اجباری» زرتشتیان از ایران به هند بود که فقط دلیل مذهبی داشت!
پس هیچ تفاوتی نداره... .
اگر شما عقیده دارید عقایدی که جامعه امروز تضعیف شدن پس عقاید غلطی هستند شما یک فرد غیر منطقی هستید. هیچ دلیلی وجود نداره چون که یک عقیده امروز تعضیف شده پس حتما یک عقیده غلطه... .
هر وقت تونستید برای اثبات گفته هاتون دلایل بیشتری بیارید اون می تونم به ادامه بحث با شما بپردازم. چونکه منطقی تو سخنان شما نیافتم.

قطعا اینکه شما منطقی نمی بینید دلیل بی منطق بودن حرفای من نیست.;)

وقتی گفته می شه عقیده ای منسوخ است، اول از همه باید پرسید "چرا منسوخ است؟" این کاریه که شما انجام ندادید.
یک مکتب فکری (اگر اسمش مکتب فکری باشه) باید برای موفقیت و دوام در طول تاریخ دو مولفه رو دارا باشه: سازگاری درونی و سازگاری بیرونی.
سازگاری درونی به این معنا هست که عقاید مطرح شده در این مکتب فکری و خصوصا بنیان های اون نباید متناقض همدیگه باشن. مثلا مکتب مرکانتیلیسم (سوداگری) از اون دست مواردی هست در طول تاریخ اندیشه ی سیاسی و اقتصادی که سازگاری درونی نداره. به عبارت بهتر تحت شرایطی خودش خودش رو نقض می کنه.
همین طور سازگاری بیرونی به مقاومت یک مکتب در مقابل اندیشه های مخالف و همین طور پیش بینی ها و موفقیت سیاست گذاری های اون مکتب بر می گرده. که مثال ما (مرکانتیلیسم) از اون هم بی بهره بود. نه پیش بینی های صحیحی انجام داد و نه سیاست های موفقی رو به اجرا گذاشت.

پس مکتب مرکانتیلیسم به پایان رسید، از بین رفت، تمام شد، به قدری ضعیف شد که حتی طرفدارانش هم ازش دست برداشتن و الی آخر.

در مورد ناسیونالیسم نژادپرستانه از نوع فاشیستی و نازی هم این موارد صدق می کنن.

سازگاری درونی: ( قسمت ایتالیک به نقل از مقاله ی هومان دوراندیش در شماره ی 68 مجله ی شهروند امروز اومده)

خصلت چند بعدی و التقاطی ایدئولوژی فاشیسم در کنار بسط ید رهبران این جنبش در ترسیم و تبیین ایدئولوژی نوپای خود، سبب می‌شد كه فاشیسم همزمان قادر به پاسخگویی به گرایش‌های رادیكال دهقانان و خرده‌بورژوازی و گرایش‌های محافظه‌كارانه طبقات بالای سنتی باشد. دو گروه اول مخالف سرمایه‌داری ارضی، مالی و صنعتی بودند و گروه دوم نیز مخالف لیبرالیسم، مدرنیسم، سوسیالیسم و كمونیسم بود. سوسیالیست‌ها و كمونیست‌ها شاید نظرا كم‌وبیش قادر به جذب دهقانان و خرده‌بورژوازی بودند اما به هیچ وجه نمی‌توانستند طبقات بالای سنتی را جذب كنند.

ملاحظه می کنید که؟! این مکتب [ی که مکتب نیست!] از آنچنان ابهامی در ایدئولوژی خودش برخورداره که بی اغراق دهها بار خودش رو نقض می کنه، شایدم بیشتر. تنها چیزی که باعث شد فاشیسم در اروپای اون دوره موفق بشه که حاکمیت رو به چنگ بیاره هرج و مرج های ناشی از جنگ اول جهانی و رکود اقتصادی بود. وگرنه اصولا دکترین و مبنای ایدئولوژیکی برای ناسیونالیسم نژادپرستانه متصور نیست.

سازگاری بیرونی:

در این مورد نقل قولم از کارل پاپر کفایت می کنه:

تفسیر ناسیونالیستی یا نژاد پرستانه که حتی قبل از قدرت یابی هیتلر رواج یافته بود یک فضای روشنفکری به وجود آورد، نوعی جهان بینی که بدون آن ظهور هیتلر امکان پذیر نمی شد. ناپلئون و هگل تا اندازه ای موجب شکل گیری این جهان بینی بودند. بر پایه ی این نگرش تاریخ عرصه ی مبارزه ی سلطه جویانه بین ملت ها و نژادها است که در آن مساله ی مورد نظر نابودی کامل است. بنا بر این نظریه، مثلا شکست رایش هیتلری به معنای نابودی کامل ملت آلمان بود. همه به خوبی می دانند که هیتلر در پایان کار همه نوع گام های عملی را برای تحقق نظریه ی پیش بینی شده ی نابودی کامل مردم آلمان برداشت. اما به رغم تلاش های وی، این پیشگویی خوشبختانه نادرست از کار در آمد.
نظریه ای که ارزش ملاحظه ی جدی دارد، چنانچه پیش بینی های آن به واقعیت نپیوندد، بی اعتبار می شود و چیزی از این نوع در مورد تفسیر بسیار متداول ناسیونالیستی از تاریخ اتفاق افتاد.


این مکتب سازگاری بیرونی نداشت، چون نتونست سیاست های موفقیت آمیزی رو طرح کنه، و مهمتر از اون نتیجه ی موفقیت آمیزی برای سیاست هاش به دست بیاره. دقیقا عدم وجود سازگاری بیرونی در همین نکته نهفته هست.

فکر می کنم با شناختی که از شما پیدا کردم با دلایل نامعقول بخواید بحث رو ادامه بدید... پس ممکنه بحث رو ادامه ندم. چون بی نتیجه خواهد بود.
در هر صورت اگر در این بحث به دلیل گوناگون سخن یا گویش من رو به خودتون توهین آمیز تلقی کردید پوزش می طلبم. فقط چیزی رو باید بگم و اون اینه که من دارای نفرت نژادی نیستم... نژادگرا هستم، یعنی نژاد و هویت خودم رو دوست دارم اما به هر نژاد و هویت دیگری (حتی عرب ها و سیاهان) احترام می گذارم. در هر صورت، آرزوی هر «انسانی» اینه که در جهان صلح ایجاد بشه... من گمان می کنم با این روند هرگز چنین چیزی نخواهد شد، اما در هر صورت اگر آرزوی شما هم صلح جهانی است امیدوارم روزی به این آرزو برسیم.
موفق باشید.

احساسات شما قطعا درونیات شما هستن، و در این مورد نه مخالفت کارسازه و نه منطق. ولی خوب، اینکه این درونیات بتونن برای تبیین یک برنامه ی کارساز به کار بیان برای من جای تردید داره.

قطعا فکر کنم آرزوی همه ی ما همون باشه،
ممنون...
 

shapur_sassani

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
17 ژانویه 2009
نوشته‌ها
0
لایک‌ها
0
درود؛
دیگر بر کسی پوشیده نیست که ژنتیک تا چه حد و اندازه بر رفتار آدمی موثر است، شخصی که وطن فروش است، و یک دشمنی ذاتی و عمیق با میهن خود دارد، نمی تواند تنها از محیط تاثیر پذیرفته باشد... به همین دلیل بحث با اسلام گرایان، غرب گرایان و کمونیست های متعصب هیچ سودی نخواهد داشت تنها آب در هاون کوبیدن است و بس.

به همین دلیل وارد بحث نمی شوم، تنها سخن یک کاربر را می نگریم :

تقریبا چیزی به نام نژاد خالص دیگه الان در ایران وجود نداره.آریاییهای اولیه به گفته هرودوت از قفقاز مهاجرت کردند و چهرهای شبیه مردم ژرمانیا داشتند وسفید و قد بلند و دارای موهای طلایی و چشمان آبی بودند اما در ایران با گذشت قرن ها با اختلاطات نژادی با عرب ها و مغول ها و ترکها نژادهای دیگر و همینطور عوامل محیطی نژاد آریایی دستخوش تغییر شده.

یکی از زشت ترین کارها بستن دروغ به دیگران است. در هیچ کجای نوشته های هرودوت چنین چیزی نمی یابید که گفته باشد ایرانیان مردمانی بور و موطلایی و چشم آبی هستند... نمی دانم چرا بیهوده زور می زنید که آریاییان (= ایرانیان و ایرانی نژادان) را به نوردیک های بلوند و چشم آبی پیوند دهید؟

بروید همان تخت جمشید را بنگرید تا ببینید آن سربازان هخامنشی با چهره ها و چشمان ایرانی و بینی های عمدتاً عقابی چه شباهتی به ژرمن ها و نوردیک هایی دارند که بینی سربالا و استخوان بندی صورتشان ، ملیتشان را فریاد می زند. استخوان بندی صورت حجاری های باستانی ایران به کل متفاوت است با استخوان بندی صورت آلمانی ها و نوردیک ها. حتی بر پایه یافته های تازه ژنتیکی، نژاد ایرانیان به یونانیان، ایتالیایی ها، یهودیان اصیل و سامیان اصیل بیشتر نزدیک است تا به اقوام شمالی اروپا... امروزه هم بروید در یونان، بروید اسرائیل، بروید سوریه ، (به جز عربستان و دیگر کشورهای تازی که نژادشان با سیاهان مخلوط شده) تا ببینید تفاوت چندانی میان ایرانیان و آن ها وجود ندارد.
 
Last edited:

reza_badkonaki

کاربر فعال سریال های تلویزیونی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
4 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
3,465
لایک‌ها
325
سن
35
محل سکونت
با قيد وثيقه فعلا ازادم
duke ......................
 

ocarina4

Registered User
تاریخ عضویت
3 دسامبر 2007
نوشته‌ها
160
لایک‌ها
25
محل سکونت
مشهد
تعفن آمیز....
 

پدر پسر شجاع

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
3 جولای 2010
نوشته‌ها
60
لایک‌ها
0
-------

حتی ناسیونالیسم هم در دنیای امروز جایگاه مستحکمی نداره، چه که عصر، عصر جهان و جهانی شدنه.
عصر، عصر انسان بودنه.

---------

این بخش برای من جالب بود

کدام کشور شما می شناسید که بیاد مرز هاش را باز کنه و به دیگران اجازه بده که ثروتهای ملیش را ببرند ؟
 

MasoudM

Registered User
تاریخ عضویت
8 جولای 2008
نوشته‌ها
1,870
لایک‌ها
651
محل سکونت
in the shadow of the statue
این بخش برای من جالب بود

کدام کشور شما می شناسید که بیاد مرز هاش را باز کنه و به دیگران اجازه بده که ثروتهای ملیش را ببرند ؟

مگه باز کردن مرز به معنی بردن ثروت های ملیه ؟ الان کشورهای اروپا اکثرا مرزشون بازه برای همدیگه ... فرض کن 100 سال دیگه نسل هاشون تا حدی با هم قاطی میشه و این غیرت و تعصب های مسخره که من نژاد فلان جا رو دارم بیش از پیش اونجا رنگ میبازه ...
 

پدر پسر شجاع

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
3 جولای 2010
نوشته‌ها
60
لایک‌ها
0
مگه باز کردن مرز به معنی بردن ثروت های ملیه ؟ الان کشورهای اروپا اکثرا مرزشون بازه برای همدیگه ... فرض کن 100 سال دیگه نسل هاشون تا حدی با هم قاطی میشه و این غیرت و تعصب های مسخره که من نژاد فلان جا رو دارم بیش از پیش اونجا رنگ میبازه ...

کشور های توسعه یافته به راحتی اجازه نمی دن که هر کسی از هر جایی وارد آن کشور بشه
چون هر فرد اضافه یک هزینه ای برای دولت میاره
رو این حساب این کشور های دنبال افرادی می گردند که سرمایه بیارن و کار ایجاد کنند نه این که وارد این کشور های بشند و بخوان اونجا کار کنند, چون یه موقعیت شغلی را اشغال می کنند. دولت کلی هزینه کرده برا شخصی که مثلا به سن 18-20 سال برسه که بره سره کار و هزینه هایی که دولت براش کرده را پس بده, ولی وقتی یه خارجی اون کار را اشغال میکنه حساب کتابها به هم می ریزه

کشور های اروپایی هم از نظر وضعیت اقتصادی نزدیک به هم هستند , اگر مثلا 4 نفر از آلمان وارد فرانسه می شوند برا کار کردن, از فرانسه هم 4 نفر به آلمان میان برای کار کردن و روابط اقتصادی زیادی با هم دارند , هر چی با هم دیگه بیشتر قاطی بشن , منابع و نیروی کار ارزون تری گیرشون میاد , از یه کشور کوچکتر می شن به کشور قوی و بزرگتر ولی به این معنی نیست که اجازه بدن کشور های جهان سومی هم واردشون بشه

مثل دو تا شرکت بزرگ که در حال سود دادن هستند که وقتی با هم ادغام می شن مثل ( Yahoo search marketing و Microsoft adcenter دی: ) باعث می شه که بیشتر سود کنند و بازاره بیشتری در دست بگیرند ولی اگر یه شرکت پرسود با یه شرکت در حال ورشکست شدن با هم ادغام بشن نتیجه کار جالب نمی شه
 

Grape

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
29 دسامبر 2009
نوشته‌ها
243
لایک‌ها
9
من یه نژادپرست صد در صد افراطیم ولی تا جایی که در محدوده خودم کسی کاری بهم نداشته باشه کاری بهش ندارم.

تو مسائلی مثل ازدواج و رفاقت و ... به ترتیب مسائل زیر رو در الویت قرار می دم و بهشون توجه می کنم.

1. نژاد 2. فرهنگ 3. زبان 4. مذهب 5. افکار و عقاید

با برخی گروه ها مثل ه.م.ج.ن.س.ب.ا.ز.ه.ا هم مشکلات جدی دارم. فرقی نمی کنه از چه رنگ و ملیت و ... باشند.

تنها سیستم سیاسی هم که در طول تاریخ بهش اعتقاد داشته ام و دارم سیستم نازی آلمان هست. هر چند به احتمال قریب به یقین اون ها اگه الان بودند منو و امثال من رو قبول نداشتند. پوست من سفیده و موهام به رنگ بوره ولی آلمانی بلد نیستم و این در اون زمان مشکل بزرگی بوده:D
 
بالا