• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

هاروکی موراکامی

TURK_AVENGER

کاربر فعال عکاسی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
13 جولای 2009
نوشته‌ها
3,422
لایک‌ها
891
محل سکونت
in Bruges
من اولش فکر می کردم بانو لیلی به خاطر برد دربی دیگه به ما محل نمی زارن ولی الان متوجه شدم که از وقتی ایشون پست خارجکی می نویسن ، این حس به وجود اومده
i145731_bluegrin.gif

راستش امروز بعد از چند ماه ، بلاخره فرصتش پیش اومد تا برم کتابفروشی و بیعتی با خانومه فروشنده ی جوان و کتاباش تازه کنم .
i145731_bluegrin.gif

کیدینگ این بوث لاینز :blush:

وقتی چشمم به قفسه ی داستان ها و رمان ها افتاد ، باور نمی کردم که تعداد نزدیک به نیمی از کتاب ها مربوط به جناب موراکامی باشه . از کافکا در ساحل و کافکا در .... ( دقیقآ یادم نمونده ) تا نفر هفتم و سرزمین عجایب بی رحم و ...
البته چون با قلم هاروکی موراکامی آشنا نبودم و اینکه بیشتر کتاباش قطور و در حال حاضر خوندنشون خارج از حوصله ی من هستند ، فقط کتاب نفر هفتم رو خریدم .
خیلی امیدوارم که تجربه ی خوبی رو با این نویسنده ی نامی شروع کنم و همین طور ادامه بدم :)
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
من اولش فکر می کردم بانو لیلی به خاطر برد دربی دیگه به ما محل نمی زارن ولی الان متوجه شدم که از وقتی ایشون پست خارجکی می نویسن ، این حس به وجود اومده
i145731_bluegrin.gif

من کی به تو didn't care ؟! البته از برد تیمم so happy هستم but همیشه به یاد friend هام هستم !

راستش امروز بعد از چند ماه ، بلاخره فرصتش پیش اومد تا برم کتابفروشی و بیعتی با خانومه فروشنده ی جوان و کتاباش تازه کنم .
i145731_bluegrin.gif

کیدینگ این بوث لاینز :blush:

وقتی چشمم به قفسه ی داستان ها و رمان ها افتاد ، باور نمی کردم که تعداد نزدیک به نیمی از کتاب ها مربوط به جناب موراکامی باشه . از کافکا در ساحل و کافکا در .... ( دقیقآ یادم نمونده ) تا نفر هفتم و سرزمین عجایب بی رحم و ...
البته چون با قلم هاروکی موراکامی آشنا نبودم و اینکه بیشتر کتاباش قطور و در حال حاضر خوندنشون خارج از حوصله ی من هستند ، فقط کتاب نفر هفتم رو خریدم .
خیلی امیدوارم که تجربه ی خوبی رو با این نویسنده ی نامی شروع کنم و همین طور ادامه بدم :)

اون یکی کافکا ، در کرانه بوده. اگر خواستی بخونی همین در کرانه اش رو بگیر که ترجمه ی بهتریه. (مهدی غبرایی) بعدش هم به ضخامت کتاب های هاروکی سان توجه نکن. دستت که می گیری ، نمی تونی بذاریشون زمین.

اگر خواستی داستان های کوتاهش رو بگیری حتما به فهرست داستان ها یه نگاهی بنداز. چون هر مترجمی اومده چند تا از داستان های کوتاه موراکامی رو ترجمه کرده. گاهی می بینی چند تا از داستان های کوتاهش توی یک کتاب دیگه که مترجمش فرد دیگه ایه تکرار شده.

از فضای داستانی موراکامی لذت ببر!
 

S.M.H

‏‎کاربر فعال خاطرات و آشپزي و خوراکي ها
کاربر فعال
تاریخ عضویت
25 فوریه 2011
نوشته‌ها
5,666
لایک‌ها
6,608
سن
34
هاروکی سان؟

سان میشه جناب؟
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
خبرهای خوبی هم اکنون ، گرچه با تاخیر فراوان دریافت کردم ! این که دو اثر بزرگ موراکامی در حال ترجمه هستند و حتی ممکنه همین حالا هم کار ترجمشون تموم شده باشه. ان شاء الله تعالی !
_______________________

1Q84

نقل قول از "مهدی غبرایی" :

«سادگی و جهان شمولی جز ادبیات او است. خیلی ها می گویند موراکامی مثل دیگر نویسنده های ژاپنی، خیلی ژاپنی نیست اما در کتاب «کافکا در کرانه» نمی توانید منکر تاثیر فرهنگ ژاپنی بر ادبیات او شوید. آخرین اثر موراکامی «1Q84» است که من در حال ترجمه آن هستم و در آینده ای نزدیک روانه بازار خواهد شد.» huepf.gif

و

جنگل نروژی

کار ترجمه‌ی رمان بلند ‌جنگل نروژی‌ نوشته‌ی هاروکی موراکامی توسط مجتبا ویسی به‌روزهای پایانی خود نزدیک شد.
مجتبا ویسی از ادامه‌ی ترجمه‌ی ‌جنگل نروژی‌ رمان بلند هاروکی موراکامی خبر داد و گفت: «به‌دلیل این‌که در دو‌سال‌و‌نیم گذشته روند کار ترجمه‌ام فشرده شده بود این اواخر کمی این روند را آرام و کند کرده و بیش‌تر روی کتاب ‌جنگل نروژی‌ که رمانی 400 صفحه‌ای‌ست متمرکز شده‌ام که از ترجمه‌ی آن 100 صفحه باقی مانده است.»
او ادامه داد: «بعضی از منتقدان و صاحب‌نظران معتقد هستند این کتاب بهترین اثر در کارنامه‌ی موراکامی‌ست ضمن این‌که از آثار پرفروش او نیز به‌حساب می‌آید. رمان درباره‌ی عشقی ناکام است که در آن مردی به بازگویی ماجرایی تغزلی که در گذشته داشته است، می‌پردازد و می‌گوید این‌ها خاطراتی هستند که اگر نگویم می‌ترسم از یادم برود. او با فلاش‌بک به‌ گذشته‌‌ این داستان ‌را روایت می‌کند.»

پ.ن: البته خبر دوم مربوط به سال گذشته اس که من تازه دیدم . در هر صورت اگر ترجمه ی جنگل نروژی به پایان هم رسیده باشه ، فعلا که من اثری ازش ندیدم. با توجه به اطلاعاتی که در مورد داستانش دارم ، فکر می کنم از اون دست داستان هاست که احتمالا سانسور زیادی باید داشته باشه. اخیرا یه نسخه ی پی دی اف ازش پیدا کردم که براتون می ذارم.

منابع : شبکه رادیویی فرهنگ - سادگی و حهان شمولی ویژگی آثار هاروکی موراکامی هستند و فروشگاه هزار کتاب ؛ توسط مجتبا ويسی؛/ ترجمه‌ی «جنگل نروژی» به‌زودی تمام می‌شود
 

فایل های ضمیمه

  • Haruki Murakami - Norwegian Wood.pdf
    848.4 KB · نمایش ها: 10

TURK_AVENGER

کاربر فعال عکاسی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
13 جولای 2009
نوشته‌ها
3,422
لایک‌ها
891
محل سکونت
in Bruges
من کی به تو didn't care ؟! البته از برد تیمم so happy هستم but همیشه به یاد friend هام هستم !

اون یکی کافکا ، در کرانه بوده. اگر خواستی بخونی همین در کرانه اش رو بگیر که ترجمه ی بهتریه. (مهدی غبرایی) بعدش هم به ضخامت کتاب های هاروکی سان توجه نکن. دستت که می گیری ، نمی تونی بذاریشون زمین.

اگر خواستی داستان های کوتاهش رو بگیری حتما به فهرست داستان ها یه نگاهی بنداز. چون هر مترجمی اومده چند تا از داستان های کوتاه موراکامی رو ترجمه کرده. گاهی می بینی چند تا از داستان های کوتاهش توی یک کتاب دیگه که مترجمش فرد دیگه ایه تکرار شده.

از فضای داستانی موراکامی لذت ببر!
ارادتمندم :happy:
ممنون بابت راهنمایی ها . ولی فکر کنم اشتباه کردم که داستان کوتاه گرفتم . دی . خودم اول نمی دونستم که مجموعه ی داستان کوتاه هستش . :| البته داستان هاش لذت بخش بودند ، گاهآ توام با تلخی ، ولی با یه چشم به هم زدن تموم می شن و نمی شه باهاشون ارتباط برقرار کرد .
حتمآ سری بعد یکی دو تا داستان خوب ازش می گیرم .
فقط سوال اینکه تلفظ این کتابی که تو پست بالا نوشیتید ، one Q eighty four هستش یا 1984 ؟؟


هاروکی سان؟
سان میشه جناب؟
جناب یا آقا میشه فکر کنم ! ایکیو سان :دی البته خطاب به خانم ها هم گفته میشه گویا.

درسته . سان هم به آقا و هم به خانوم اتلاق می شه که در فارسی یا انگلیسی معادل چنین کلمه ی موجود نیست .
البته به طور اختصاصی برای آقا از کلمه "کان" و برای خانوم از "چان" استفاده می شه :blush:

بلاخره این همه انیمه ژاپنی دیدن ، یه جا به درد خورد . :cool:
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
ارادتمندم :happy:
ممنون بابت راهنمایی ها . ولی فکر کنم اشتباه کردم که داستان کوتاه گرفتم . دی . خودم اول نمی دونستم که مجموعه ی داستان کوتاه هستش . :| البته داستان هاش لذت بخش بودند ، گاهآ توام با تلخی ، ولی با یه چشم به هم زدن تموم می شن و نمی شه باهاشون ارتباط برقرار کرد .
حتمآ سری بعد یکی دو تا داستان خوب ازش می گیرم .
فقط سوال اینکه تلفظ این کتابی که تو پست بالا نوشیتید ، one Q eighty four هستش یا 1984 ؟؟

خواهش می کنم.
پس اگر تونستی و فرصت خوندنش رو داشتی "کافکا در کرانه" با ترجمه ی مهدی غبرایی رو بگیر و بخون. اگر انگلیسی می خونی بگو پی دی افش رو برات بذارم!

اون کتاب هم همون 1Q84 هستش. کیو در زبان ژاپنی میشه عدد 9. این کتاب در دو سه سال اخیر ، در سه جلد منتشر شده و در حال حاضر آخرین اثر موراکامی محسوب میشه.

در مورد داستان از ویکی پدیا : (من متن رو کامل نخوندم چون دوست ندارم کل داستان دستم بیاد :دی)
سال ۱۹۸۴ در کشور ژاپن «آئو مامه» در میان ترافیک شهر توکیو از تاکسی پیاده می‌شود. چرا که نمی‌خواهد یک قرار ملاقات بسیار مهم را از دست بدهد. او برای آن که به اتوبان برسد، از پله‌های اتوبان استفاده می‌کند، و بدون آن که متوجه شود، وارد یک دنیای موازی با دنیای واقعی می‌شود. تنها در نگاه دوم است که متوجه تغییرات کوچکی مانند اونیفورم متفاوت پلیس‌ها می‌شود. او با یک فرقه برخورد می‌کند که تا کنون در مورد آن هیچ چیزی نشنیده‌است. او درست به موقع به قرار ملاقاتش می‌رسد و در یک هتل مردی را با یک سوزن بسیار کوچک به قتل می‌رساند. ناگهان دو ماه از آسمان آویخته می‌شود. «موراکامی» در طرف دیگر داستان به یک نویسنده غیر حرفه‌ای به نام «تنگو» پرداخته‌است.«تنگو» زمانی که سفارش ویرایش اولین رمان نوجوان ۱۷ ساله‌ای به نام «فوکائری» با عنوان «عروسکی از هوا» را می‌پذیرد، چیزهای عجیب و غیر عادی را پشت سر می‌گذارد. در این کتاب نه تنها ماهیت روح مانند «لیتل پیپل»، بلکه همچنین یک فرقه مذهبی با آیین‌های هولناک آشکار می‌شود. زمانی که این کتاب با موفقیتی بزرگ روبرو می‌شود، اینگونه به نظر می‌رسد که داستان درحال به واقعیت پیوستن است. «موراکامی» هوشمندانه در فصل‌های کتابش به تناوب رشته ماجراها را برای ساختن داستان به هم می‌بافد. به زودی روشن می‌شود که قهرمانان او به عنوان دانشجو شناخته شده‌اند و در برهه زمانی به دست فراموشی سپرده نشده‌اند.«آئو مامه» و «تنگو» نه فقط به این دلیل قهرمانان معمولی «موراکامی» هستند. بلکه باهوش، با استعداد، جذاب و دچار اختلال روابط هستند. این خصلت‌ها برای «موراکامی» شرط‌های مهم و لازم قهرمانانش هستند. البته «موراکامی» تنها به روایت یک داستان عاشقانه نمی‌پردازد. او بارها مشکلات بزرگی همچون پیروی از اصول جمعیت‌های مذهبی و سوء استفاده از کودکان زیر سن قانونی را مطرح کرده‌است. چنانچه پیداست این نویسنده پرفروش مرموز خودش هم از فرقه مطرح شده در این کتاب رنج می‌برد. «موراکامی» پیش از این در یک کتاب غیر داستانی با عنوان «جنگ زیرزمینی» به مسئله مذهب و تعصب پرداخته و حمله فرقه «آئوم» با گاز به مترو توکیو را بررسی کرده‌است. «موراکامی» به طور مرتب نقل قول‌ها و اشارات تلویحی را مورد استفاده قرار داده‌است. بنابر این سال موازی داستان «۱ کیو ۸۴»، از روی تصادف یادآور رمان «۱۹۸۴» نوشته «جورج اورول» نیست و حرف انگلیسی «کیو»، در ژاپن مانند شماره «۹» خوانده می‌شود. اجزای سازنده این رمان جدید نیستند؛ آن‌ها مفصل و دقیقند. توصیفات به ظاهر بی اهمیت از موسیقی، ادبیات و آماده سازی غذا، رشته‌های روایی خیالی را آنقدر خوب به هم وصل می‌کند که این ویژگی تنها در آثار «موراکامی» به چشم می‌خورد. او به گونه‌ای به توصیف دنیاهای موازی، زنان قاتل و ارواح می‌پردازد که انگار همه آن‌ها واقعی اند. هزار صفحه بعد،«آئومامه» و «تنگو» اگر چه هنوز پیدا نشده‌اند، اما همچنان ماجراهای عجیب و غریب را از سر می‌گذرانند. در پایان کتاب، «آئومامه» همانند آغاز کتاب در یک اتوبان شلوغ قرار دارد. تا این جای کتاب برداشت‌ها اندک هستند و به جای پاسخ برای خواننده سوال باقی می‌ماند.«موراکامی» در این اثر می‌خواست چیزی را به باد انتقاد بگیرد، به همین دلیل او می‌توانست کروشه‌های روایی بعضی بخش‌ها را کوتاه کند. آنچه «تنگو» با ویرایش کتاب «عروسکی از هوا» انجام می‌دهد، برای «۱ کیو ۸۴» نیز بی ضرر بوده‌است.«تنگو» در صفحه آخر این کتاب می‌گوید: «من آئومامه را خواهم یافت».

اگر کسی تونست پی دی اف این کتاب رو برامون بذاره بی نهایت سپاس گزار خواهم شد! ترجمه به انواع و اقسام زبان ها رو دیدم ولی انگلیسیش رو پیدا نکردم!

درسته . سان هم به آقا و هم به خانوم اتلاق می شه که در فارسی یا انگلیسی معادل چنین کلمه ی موجود نیست .
البته به طور اختصاصی برای آقا از کلمه "کان" و برای خانوم از "چان" استفاده می شه :blush:

بلاخره این همه انیمه ژاپنی دیدن ، یه جا به درد خورد . :cool:

ممنون بابت راهنمایی. هر چیزی به یه دردی می خوره بلاخره !
 

Kasandra

کاربر افتخاری و فعال خاطرات
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
2,876
لایک‌ها
5,889
محل سکونت
Among the untrodden ways...
اگر کسی تونست پی دی اف این کتاب رو برامون بذاره بی نهایت سپاس گزار خواهم شد! ترجمه به انواع و اقسام زبان ها رو دیدم ولی انگلیسیش رو پیدا نکردم!

درود

تقديم به شما نازنين:

کد:
http://www.4shared.com/folder/OUZMvEBJ/Hrk_Mrkm.html
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
درود

تقديم به شما نازنين:

کد:
http://www.4shared.com/folder/OUZMvEBJ/Hrk_Mrkm.html

درود

بی نهایت از شما سپاس گزارم دوست گلم. 558246apx4o99pxy.gifمطمئنم برای پیدا کردنش حسابی توی زحمت افتادید. 1040068x24wdwml8b.gifراستش من تا همین یکی دو هفته ی قبل هم دنبال ای بوک و پی دی اف و این حرف ها نبودم. داستان از اینجا شروع شد که دنبال نسخه های چاپی آثار موراکامی توی ایران می گشتم که متوجه شدم قیمت کتاب ها سرسام آوره ! باور می کنید که دارم فکر می کنم به خاطر خرید آثار موراکامی به زبان انگلیسی یه مسافرت خارجی ترتیب بدم ؟ :lol: بیشتر کتاب ها رو بصورت پی ای اف پیدا کردم و اونهایی رو که لازم داشتم رو دادم پرینت گرفتن برام. چون اصلا نمی تونم از توی مانیتور کتاب بخونم ، اون هم انگلیسی که باید با این وضع زبانم دم به دقیقه به دیکشنری مراجعه کنم!

باز هم از شما ممنونم . به زودی و با کمک شما ، با کامل کردن آرشیو پی دی اف کتاب های موراکامی عزیز، توی پست اول همه ی آثار ایشون رو قرار خواهم داد.
 

Kasandra

کاربر افتخاری و فعال خاطرات
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
2,876
لایک‌ها
5,889
محل سکونت
Among the untrodden ways...
درود

بی نهایت از شما سپاس گزارم دوست گلم. مشاهده پیوست 108244مطمئنم برای پیدا کردنش حسابی توی زحمت افتادید. مشاهده پیوست 108245راستش من تا همین یکی دو هفته ی قبل هم دنبال ای بوک و پی دی اف و این حرف ها نبودم. داستان از اینجا شروع شد که دنبال نسخه های چاپی آثار موراکامی توی ایران می گشتم که متوجه شدم قیمت کتاب ها سرسام آوره ! باور می کنید که دارم فکر می کنم به خاطر خرید آثار موراکامی به زبان انگلیسی یه مسافرت خارجی ترتیب بدم ؟ :lol: بیشتر کتاب ها رو بصورت پی ای اف پیدا کردم و اونهایی رو که لازم داشتم رو دادم پرینت گرفتن برام. چون اصلا نمی تونم از توی مانیتور کتاب بخونم ، اون هم انگلیسی که باید با این وضع زبانم دم به دقیقه به دیکشنری مراجعه کنم!

باز هم از شما ممنونم . به زودی و با کمک شما ، با کامل کردن آرشیو پی دی اف کتاب های موراکامی عزیز، توی پست اول همه ی آثار ایشون رو قرار خواهم داد.

درود

خواهش مي كنم عزيزم!:wub: براي شما آدم هر كاري بكنه باز هم احساس مي كنه كمه! :wub::heart:

در مورد يافتن كتابهاي مورد نظر شما حالا چه از موراكامي و چه از هر نويسنده ديگري، بنده همه تلاشم رو مي كنم كه كمك كنم. در ضمن بعضي نسخه هاي مربوط به تلفن همراه هم يافت ميشه كه اگه احساس مي كنيد كمتر از استفاده از رايانه آزاردهنده ست، حتما بفرماييد تا چنين مواردي رو هم براتون قرار بدهم.

قرار دادن همه كتابها در پست اول هم پيشنهاد بسيار خوبيه چرا كه صد در صد كار جستجو رو براي بازديدكنندگان آسانتر مي كنه.
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
درود

خواهش مي كنم عزيزم!:wub: براي شما آدم هر كاري بكنه باز هم احساس مي كنه كمه! :wub::heart:

در مورد يافتن كتابهاي مورد نظر شما حالا چه از موراكامي و چه از هر نويسنده ديگري، بنده همه تلاشم رو مي كنم كه كمك كنم. در ضمن بعضي نسخه هاي مربوط به تلفن همراه هم يافت ميشه كه اگه احساس مي كنيد كمتر از استفاده از رايانه آزاردهنده ست، حتما بفرماييد تا چنين مواردي رو هم براتون قرار بدهم.

قرار دادن همه كتابها در پست اول هم پيشنهاد بسيار خوبيه چرا كه صد در صد كار جستجو رو براي بازديدكنندگان آسانتر مي كنه.

باز هم ممنونم از لطف شما. راستش من کلا من برای کتاب خوندن ، همون روش های سنتی رو ترجیح می دم. ولی اگر موافق باشید ، می تونیم یه مجموعه کامل از آثار رو تهیه کنیم که هم نسخه های مربوبه رایانه رو در برداشته باشه و هم نسخه های مربوط به تلفن همراه. البته لازم نیست عجله کنیم. میشه سر فرصت مجموعه رو کامل کرد.
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
معرفی داستان های کوتاه هاروکی موراکامی

مجموعه داستان های کوتاه موراکامی در سه کتاب مختلف به چاپ رسیده:

The Elephant Vanishes-1
(فیل ناپدید می شود)

این کتاب شامل داستان های کوتاهی است که بین سال های 1983 تا 1990 نوشته شده و برای اولین بار در سال 1993 تحت عنوان یاد شده به چاپ رسیده.این داستان ها قبلا در مجله هایی مثل The New Yorker و (The Magazine (Mobil Corp به چاپ رسیده بوده.

داستان ها:

"The Wind-up Bird And Tuesday's Women"
"The Second Bakery Attack"
"The Kangaroo Communique"
"On Seeing the 100% Perfect Girl One Beautiful April Morning"
"Sleep"
"The Fall of the Roman Empire, The 1881 Indian Uprising, Hitler's Invasion of Poland, And The Realm of Raging Winds"
"Lederhosen"
"Barn Burning"
"The Little Green Monster"
"A Family Affair"
"A Window"
"TV People"
"A Slow Boat to China"
"The Dancing Dwarf"
"The Last Lawn of the Afternoon"
"The Silence"
"The Elephant Vanishes"
__________________________________________________

2- Blind Willow, Sleeping Woman (بید کور ، زن خفته)

داستان های این مجموعه ، بین سال های 1981 تا 2005 نوشته شده و در سال 2006 برای اولین بار به زبان انگلیسی در یک مجموعه منتشر میشه.

داستان ها :
Blind Willow, Sleeping Woman
Birthday Girl
New York Mining Disaster
Aeroplane:Or, How He Talked to Himself as If Reciting Poetry
The Mirror
A Folklore for My Generation: A Prehistory of Late-Stage Capitalism
Hunting Knife
A Perfect Day for Kangaroos
Dabchick
Man-Eating Cats
A 'Poor Aunt' Story
Nausea 1979
The Seventh Man
The Year of Spaghetti
Tony Takitani
The Rise and Fall of Sharpie Cakes
The Ice Man
Crabs
Firefly
Hanalei Bay
Where I'm Likely to Find It
The Kidney-Shaped Stone That Moves Every Day
A Shinagawa Monkey

__________________________________________________

3-after the quake ( بعد از زلزله)

زمين لرزه شهر كوبه ژاپن در سال 1995 بهانه اي شد تا موراكامي پس از سالها اقامت دور از ژاپن به كشورش باز گردد و اثرات پس لرزه اي اين زلزله مهيب ويرانگر را در قالب مجموعه داستاني به قلم بكشد.

داستان ها:

UFO in Kushiro
Landscape with Flatiron
All God's Children Can Dance
Thailand
Super-Frog Saves Tokyo
Honey Pie



منابع: The Elephant Vanishes - Wikipedia, the free encyclopedia
after the quake - Wikipedia, the free encyclopedia
Blind Willow, Sleeping Woman - Wikipedia, the free encyclopedia
 
Last edited:

TURK_AVENGER

کاربر فعال عکاسی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
13 جولای 2009
نوشته‌ها
3,422
لایک‌ها
891
محل سکونت
in Bruges
من مجموعه داستان های کوتاهشو تموم کردم :)) خیلی خوشم اومد ازش :D مخصوصآ از داستان birthday girl . فوق العاده بود به نظر من .

در مورد قیمت کتاب ها هم ، به نظرم قیمت ها منصفانه هست :| چون اگر انتشارات کاغذهاشونو ببرن تو بازار آزاد بفروشن ، سود بیشتری عایدشون می شه تا اینکه بیان کار فرهنگی بکنن :دی
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
I had been playing the piano from the time I was four years old, but it occurred to me that I had never once played for myself. I had always been trying to pass a test or practise an assignment or impress somebody. Those are all important things, of course, if you are going to master an instrument. But after a certain age you have to start performing for yourself. That’s what music is

Haruki Murakami - Norwegian Wood​
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
از کافکا در کرانه

جانی واکر گفت:"حالا نوبت گربه ی سیامی است." و سیامی شل و ولی را از کیف بیرون کشید_که البته معلوم شد همان میمی است. " پس حالا می رسیم به می کیامانو میمی . از اوپرای پوچینی . این گربه کوچولو واقعا طنازیِ برازنده ای دارد، نه؟ من خودم شیفته ی اپرای پوچینی هستم. موسیقی پوچینی یک جور _ چه جور بگویم ؟_ ستیزه جویی ابدی با زمان دارد. شاید بشود استدلال کرد که سرگرمی عامه پسند است ، اما هیچ وقت کهنه نمی شود. کاری است کاملا هنرمندانه و استادانه."

قسمتی از"می کیامانو میمی" را با سوت نواخت.




Si, mi chiamano Mimi


جاکومو پوچینی

پ.ن: فکر می کنم سی، می کیامانو میمی میشه: بله ، نام من میمی است.
 

Kasandra

کاربر افتخاری و فعال خاطرات
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
2,876
لایک‌ها
5,889
محل سکونت
Among the untrodden ways...
I had been playing the piano from the time I was four years old, but it occurred to me that I had never once played for myself. I had always been trying to pass a test or practise an assignment or impress somebody. Those are all important things, of course, if you are going to master an instrument. But after a certain age you have to start performing for yourself. That’s what music is

Haruki Murakami - Norwegian Wood​


درود و سپاس فراوان ! :wub:
46076765699656316998.gif


واقعا بايد يك سپاسگزاري ويژه از شما انجام بشه كه اين بخش از نوشته رو از متن ترجمه شده به انگليسي قرار داديد!
46076765699656316998.gif


و چه نوشته زيبايي! راستي شما خودتون هم با اين ديدگاه درباره نواختن پيانو موافقيد؟ اينكه فرد يه مدتي كه گذشت ديگه بايد براي خودش پيانو بنوازه و نه براي گذراندن يك آزمون ، انجام دادن يك تكليف و يا برانگيختن تحسين يك نفر؟ :rolleyes:
 
Last edited:

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
درود و سپاس فراوان ! :wub:
46076765699656316998.gif


واقعا بايد يك سپاسگزاري ويژه از شما انجام بشه كه اين بخش از نوشته رو از متن ترجمه شده به انگليسي قرار داديد!
46076765699656316998.gif


و چه نوشته زيبايي! راستي شما خودتون هم با اين ديدگاه درباره نواختن پيانو موافقيد؟ اينكه فرد يه مدتي كه گذشت ديگه بايد براي خودش پيانو بنوازه و نه براي گذراندن يك آزمون ، انجام دادن يك تكليف و يا برانگيختن تحسين يك نفر؟ :rolleyes:
خواهش می کنم blumen_3.gif

کاملا موافقم! به خصوص سن آدم که بالاتر میره کم کم به این نتیجه میره که بهتره بیشتر به فکر خودش باشه و سعی کنه از زندگی، به خاطر خودش لذت ببره. برای خود من اوایل خیلی سخت بود که در برابر جمع آهنگ یزنم ولی بعدها به این نتیجه رسیدم که بهتره آدم خودش رو از این قید و بندها رها کنه و اگر هم نمی تونه توی جمع به خوبی بنوازه، اصلا این کار رو نکنه! البته این مورد بیشتر برای خودم مصداق داره که یادگیری موسیقی رو خیلی دیر شروع کردم و هدفم این بود که در قدم اول خودم از نوای سازم لذت ببرم وگرنه کسی که از کودکی موسیقی رو یاد می گیره ، از همون اول هم روی صحنه اس! اکثر بچه ها هم خودنمایی در جمع رو دوست دارن :happy: گرچه بلاخره استرس یادگیری و اجرای خوب همیشه باهاشون هست. در کل با حرف موراکامی عزیز و شما کاملا موافقم!
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
I Talked with Mr. Seiji Ozawa about Music : Haruki Murakami and Seiji Ozawa

6a00d83451c83e69e200e552b0ed018834-800pi.jpg

I couldn't write a new journal on weekday, because I had too many things to do. Today is the Emperor's birthday, which is a holiday, so I can began to write this journal now. But the topic has no relationship with the Emperor's birthday.

I've read Haruki Murakami's latest book , I Talked with Mr. Seiji Ozawa about Music

Seiji Ozawa
is the most famous Japanese conductor, who had worked as a music director of the Boston Symphony Orchestra for 29 years and used to be a principal conductor of the Vienna State Opera.

He suffered from esophageal cancer and took a break for treatment. But he had unexpected free time and Haruki Murakami was able to interview him for a large portion of it.

Seiji Ozawa and Haruki Murakami are the most respected living Japanese artists in the world now, so this book is quite interesting and worth reading for fans of classical music and literature.

I'd like to quote and translate some passage in this book.

In the preface Haruki Murakami wrote about things in common between them.

I began to think that Mr. Seiji Ozawa and I have something in common between us.

At first, both of us feel very pure pleasure about working. Although our specialities are different, music and literature, we are happiest while we devote to our work. The fact that we concentrate on them gives us the deepest satisfaction.

Secondary, we are as hungry as when we were young. The most important motivation of working and living is our spirits of inquiry that make us go forward. I can feel deeply his greediness in a good sense from his words.

Finally we are stubborn. We are patient, tough, and stubborn. We could do just what we want to do, even if anyone said anything. If it caused hardship or made someone hate us, we would accept responsibility without excuse.


I remembered the Stevie Jobs's words in his speech "Stay hungry, stay foolish." (See my journal "Reading the Air") They really "stay hungry and stay foolish." It might be the reason why they touch the people beyond Japanese boarder.

Seiji Ozawa talked about growing as follows.

Ozawa "I'm changing, even when I became so old. I'm changing through the experience, and it might be the feature of the occupation of conductor. We change at the field. A conductor can do nothing without the real sound of an orchestra. I read a score and make sound in my brain. And then the players of the orchestra and I make the real sound. This process creates many things, for example, the practical human relationship or the musical judge about focusing the part of the music. Sometimes we should check the music in the wide view, and other times we should deeply stick to the short phrase. I have to decide the point of focus. We change ourselves through these experiences."


Although Seiji Ozawa said that this was the feature of conductors, I think that everyone, who works with someone else, must experience the same thing of what Seiji Ozawa said.

I'm one of managers in my company. I always think about how the members of my team help each other and work together. Sometimes I think about it in the long term, and other times I concentrate on the fine detail. With this interaction inside my head, the team, myself included, comes into state of change.

We shouldn't be afraid of changing


Everyday Life in Uptown Tokyo

Seiji Ozawa
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
Maybe it was an illusion, I thought. I stood there a long time, gazing at the rainswept streets. Once again I was a twelve-year-old boy staring for hours at the rain. Look at the rain long enough, with no thoughts in your head, and you gradually feel your body falling loose, shaking free the world’s reality. Rain has the power to hypnotize.

Haruki Murakami - South of the Border, West of the Sun​
 
بالا