شوربختانه در فرهنگ بهزادي چنين واژهاي را نيافتم. لطفا شمارهء صفحه را بنويسيد.
شوربختانه در فرهنگ بهزادي چنين واژهاي را نيافتم. لطفا شمارهء صفحه را بنويسيد.
دوست منبه نقل از ashena55 :من باز هم میگم هیچ دلیلی نداره که شرقاشرق همون کلمه ترکی ای باشه که آقا بهروز میگه
در ضمن اين روح آگاهي طلبي شما بسيار ارزش دارد ( لاقل براي من ) كه از كنار كلمات و تعابير به راحتي نمي گذريد .به نقل از behroozsara :دوست من
برداشت هر كسي از شعر مي تواند چيزي باشد كه خود در شعر ميبيند .
اين كلمه را شما ميتوانيد به مفهومي كه در ذهن شما تداعي ميكند تعبير كنيد و اين هم درست است .
به نظر شما اگر اين معني و ريشه را نداشته باشد چه مفهومي ميتواند داشته باشد .
لطفا تعبير خود را بفرماييد تا روي آن تعبير با هم صحبت كنيم . شايد شما تعبيري داشته باشيد كه من به آن فكر نكرده باشم . منتظر نظر شما هستم .
يا مي تواند چيزي شبيه چكاچك شمشير باشد .به نقل از ashena55 :قبلا معنای مورد نظرم رو عرض کردم
می تواند ترکیبی مثل ترکیبات دیگر از قبیل : درنگادرنگ ، خش آ خش و ... باشد البته اسم این نوع ترکیبات از خاطرم رفته ( تو کتاب های دبیرستان بود : هجا آوا ؟ )
به نقل از ashena55 :من باز هم میگم هیچ دلیلی نداره که شرقاشرق همون کلمه ترکی ای باشه که آقا بهروز میگه
چون شاملو زبان فارسي را نيك نميدانست، از تركيبات خودساخته و كودكانهاي استفاده ميكرد كه در دكان هيچ عطاريي يافت نميشد!
چون شاملو زبان فارسي را نيك نميدانست، از تركيبات خودساخته و كودكانهاي استفاده ميكرد كه در دكان هيچ عطاريي يافت نميشد!
دوستان منبه نقل از mbf :این گفت شما دوست گرامی هم با عرض شرمندگی از اون حرفایی بود که توی دکن هیچ عطاری پیدا نمی شه
دوست عزیز شماملو برای من و امثال من در برابر فردوسی بزرگ با تمام احترامی که برای فردوسی قائل هستم اگر چیزی بیشتر نداشته باشد مطمئنا کم هم ندارد
اگر فردوسی راوی بود شاملو خالق بود
این حرف منم از اون حرفایی بود که توی دکن هیچ عطاری پیدا نمی شه
منظورم اینه که در برابر این چنین بزرگان این روش تفکر اصلا سنجیده نیست هر کدام برای خود وزنه ای در ادبیات ایران و ایرانی هستند
به نقل از ashena55 :خیلی ها فارسی رو خوب بلد نیستند اما این چیزی از انسان بودنشون کم نمی کنه .
به نقل از mbf :اگر فردوسی راوی بود شاملو خالق بود
اما خالق ادبیات لمپنی !به نقل از AtoorPat :اما شاملو معتقد بود كه فردوسي خالق است.
به نقل از ashena55 :اما خالق ادبیات لمپنی !
به نقل از mbf :AtoorPat با تمام احترامات لطفا اگر مطلبی از من رو در گیومه قرار می دهید سعی کنید اون مطلب رو طبق متن نگاهی بهش بیندازید و به دنبال سوء تعبیر از گفته های دیگران نباشید
حقیقتا اگر فردوسی هم چنین مرامی داشت به مانند شما الان دیگر فردوسی نبود و ما به او افتخار نمی کردیم
باز تکرار می کنم هر کس به جای خود لطفا سعی نکنید این بحث دوستانه را بر هم زنید
اینجا کسی با کسی دشمنی ندارد و فقط مقصود تبادل اطلاعات می باشد اگر از شاملو چیزی برای گفتن دارید در این تاپیک بفرمایید و گرنه یه تاپیک باز کنید و در مورد هر چیز می خواهید صحبت کنید ممنون می شوم
چون شاملو زبان فارسي را نيك نميدانست، از تركيبات خودساخته و كودكانهاي استفاده ميكرد كه در دكان هيچ عطاريي يافت نميشد!
پس با اين حساب از 2 جهت شما بسيار سعادت مند هستيد .به نقل از AtoorPat :درود گرامي
با سپاس از شما، من نيز بدنبال دشمني نيستم و اگر دقت كرده باشيد نخستين نامهاي كه در اين جستار نوشتم پرسشي بود از منبع ادعا شده. اما بجاي پاسخ، انگ و توهين شنيدم. من هم نميگويم دوستداران شاملو از او ببرند اما ادعايي كه ميكنند را پاسخگو باشند نه آنكه تا كسي سند و مدرك خواست و نتوانستند پاسخگو باشند او را متهم به برهم زدن جو دوستانه كنند!
اگر قرار باشد كه هر ناداني چيزي از ديگري كپي كند و در برابر درخواست سند و مدرك خود را ببازد كه به آن جو دوستانه نميگويند. بنده هم ميتوانم بگويم شاملو بدترين آدم روي كرهء زمين بود و هميشه در اشعارش گفته است كه زبان فارسي را نميداند و اين زنش بوده است كه شعر ميگفته و شاملو به نام خود ميدزديده. آيا نبايد در برابر كسي كه از من مدرك و سند براي سخنم ميخواهد پاسخگو باشم؟!
اگر دوست داريد كه هر كسي هرچه بگويد و ديگران بدون هيچ انديشهاي برايش به به و چه چه كنند، اشكالي ندارد. من هم پرسش خود را پس ميگيرم اما اگر كسي ميخواهد با دانش و پژوهش سخني بگويد نياز به مدرك دارد مگر آنكه در برابر درخواست سند بگويد كه اين چيزي را كه نوشته از خودش نيست و فلاني گفته است. من هم ميگويم اشكالي ندارد، گوينده نادان بوده است و راوي بيگناه!
به نقل از AtoorPat :درود گرامي
با سپاس از شما، من نيز بدنبال دشمني نيستم و اگر دقت كرده باشيد نخستين نامهاي كه در اين جستار نوشتم پرسشي بود از منبع ادعا شده. اما بجاي پاسخ، انگ و توهين شنيدم. من هم نميگويم دوستداران شاملو از او ببرند اما ادعايي كه ميكنند را پاسخگو باشند نه آنكه تا كسي سند و مدرك خواست و نتوانستند پاسخگو باشند او را متهم به برهم زدن جو دوستانه كنند!
اگر قرار باشد كه هر ناداني چيزي از ديگري كپي كند و در برابر درخواست سند و مدرك خود را ببازد كه به آن جو دوستانه نميگويند. بنده هم ميتوانم بگويم شاملو بدترين آدم روي كرهء زمين بود و هميشه در اشعارش گفته است كه زبان فارسي را نميداند و اين زنش بوده است كه شعر ميگفته و شاملو به نام خود ميدزديده. آيا نبايد در برابر كسي كه از من مدرك و سند براي سخنم ميخواهد پاسخگو باشم؟!
اگر دوست داريد كه هر كسي هرچه بگويد و ديگران بدون هيچ انديشهاي برايش به به و چه چه كنند، اشكالي ندارد. من هم پرسش خود را پس ميگيرم اما اگر كسي ميخواهد با دانش و پژوهش سخني بگويد نياز به مدرك دارد مگر آنكه در برابر درخواست سند بگويد كه اين چيزي را كه نوشته از خودش نيست و فلاني گفته است. من هم ميگويم اشكالي ندارد، گوينده نادان بوده است و راوي بيگناه!