• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

واقعاً مردم آذربایجان ترک نیستند؟

radkish

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 آپریل 2006
نوشته‌ها
27
لایک‌ها
0
محل سکونت
tehran
آقا یا خانوم محترم از اینکه نوشته های من موجب رنجش شما شده بودعذر من رو بپذیرید .
من از اول هم گفتم بحث با شما بیفایده است چه در جامعه مجازی که در برخورد نزدیک با دوستان شما هم این مساله بارها ثابت شده (این رو از طرف یک جوان آذربایجانی میگم نه به عنوان القابی که شما به من اون هم نه با شناخت قبلی بل فقط به خاطر اسمم و مطالبی که در تقبیح گروه های نژاد پرست نوشته بودم مطرح کردید.)
.چرا مي گويي بحث با من بي فايده است؟ مگر من از گروه هاي نژادپرست حمايت كرده ام؟ من تنها به نقد پان تركيسم پرداختم ! آيا اين سبب رنجش شماست؟
اما در مورد نامتون . باز هم مي گويم اين نام مثل نام هايي چون چنگيز وتيمور است كه در كشتار همتا نداشتند. آتيلا خونخوارتر از چنگيز بوده است كه دهشتناك ترين دوره ي تاريخ اروپا را رقم زد. و اينكه تنها پان تركيست ها و يا عوام بسيار ناآگاه هستند كه اين نام ها را با افتخار ياد مي كنند و بر فرزندان خود مي گذارند
نسبت به مساله پان تورکیسم : من یک پان تورک نیستم و لزومی نمیبینم نه اینجا و نه هر جای دیگه ازشون دفاع کنم . مساله اینجاست که کسایی رو که میبینید بقیه رو محکوم میکنند به پان تورکیسم از اون فقط کلمش رو یاد گرفتن و حواله این و اون میکنن اگر پان تورکیسم (که گفتم من لزومی نمیبینم از اهدافش دفاع کنم ) حرکتی است(هر چی میخاین بخونید) برای هویت طلبی تورکها ،پان آریانیسم حرکتی است ضد اسلامی شوونیست وکه هیچ حقی برای غیر از آریایی قائل نیست گرچه درد من و شما این نیست
اينكه شما پان توركيست نيستيد را به سختي مي شود قبول كرد . نوشته هاي شما تا كنون نشان داده كه يا به آنها گرايش داريد و يا بسيار ناآگاهيد. اينكه مي گوييد پان توركيست حركتي است براي هويت طلبي ترك ها درست است اما دروغ و جعل بي سابقه و ديوانه وار را مي توان هويت طلبي ناميد.اراجيفي چون ؛سومريان ترك بودند و اشو زرتشت ترك بود و اوستا تركي است دروغ هاي بسيار شاخ داري كه فقط در محدوده ي تركيه و كشور اران رايج است ،اين تحريف هاي وقيحانه آيا هويت طلبي است؟
منظورتان از پان آريانسم چيست ؟ اگر منظورتان گروههاي ملي افراطي است بايد بدانيد كه اين گروهها قابل قياس با پان توركيسم و يا پان عربيسم نيستند زيرا به جعل گسترده ي تاريخ نپرداخته اند و دستشان به خوني آلوده نشده و اگر گرفتار افراطگري شده اند ،اين افراط گري واكنشي است . مردم ايران در طول 1400 سال گذشته هماره مورد هجوم وحشياني بودند كه در كنار شهرهايشان كله مناره ها مي ساختند و شهر ها را به تمامي قتل عام مي كردند. مغول ها، تركان زردپوست خونخوار غز(انوري در اين مورد قصيده اي به صورت نامه گفته است كه بسيار مشهور است)
آخرين آنها هم سردار قادسيه بود كه هشت سال اين از كشتار ايراني ها و كرد ها پرهيز نداشت. سفاكي كه براي پان عربيسم قهرمان است و منجي نجات
من هم افراطگري و نژادپرستي را محكوم مي كنم ولي اين گونه كردارها را درك مي كنم زيرا اين گونه كردارها تنها واكنشي است به سفاكي و جعل بافي دهشتناك پان ترك ها و پان عرب ها
و اينكه اگر برخي ميهن پرستان ضد اسلام هستند ، دليلي بر نا آگاهيشان نيست .شايد آنها شناخت بهتري نسبت به اسلام دارند!
خودتون هم بهتر از من میدونید.ما داریم سر ابتدائی ترین حق هر انسان چانه میزنیم .(یک دوست داشتم اهل کره بود در تورکیه درس میخوند وقتی بهش میگفتم ما زبان خودمون رو نمیتونیم بخونیم نمیخندید عربده میکشید اینقدر براش مضحک بود .

اينكه شما نمي توانيد زبان خودتان را بخوانيد تقصير خودتان است. مگر شهريار شعرهاي تركي آذربايجاني ندارد؟در اين كشور هم نشريات تركي هست و هم كتاب هايي به زبان تركي چاپ مي شود. اگر كاستي هايي هم باشد شرايط بسيار بهتر از تركيه است . تا همين چندسال پيش در تركيه كردي حرف زدن جرم بود و اگر ترك ها نمي خواستند به نوكري اتحاديه ي اروپا درآيند با سر نيزه زيانشان را به كردها مي آموختند . همچنين وضعيت تالشي ها و تات ها در اران چنان است كه هويتشان را با دژخيمي به نابودي كشانده اند
بحث من و شما مضحک تر از اونه.. در باره کلمه حرکت هم بگم .من که نفهمیدم مشکلش کجاست از دوستان خواهش میکنم یک تعریف بگن از حرکت ما هم متوجه بشیم اشتباه کجا بوده . در این تاپیک بحث هایی مطرح شده که به دور از انصاف بوده کسی هم جواب شما رو داده متهمش میکنید به نادانی و پانیسم .اگر انصاف داشتید به این صورت مساله آز+آر رو مسخره خطاب نمیکردید . حداقل کمی راجه به زبان تورکی تحقیق میکردید. .
نوشته هاي شما غرض آلود بوده است . مظلوم نمايتان براي پان توركيسم ؛ كه "بماند از پان تورکیسم و تاریخش فقط کلمه ش رو بلدن . هیچ شناختی از این حرکت ندارن" و همچنين تاييد آتاباي و آوردن شعري از زهتابي كه پريشان گويي حرفه ايست ، باعث شد تا پان تركيست را كمي معرفي كنم. پان تركيسم بيشتر به پريشان احوالي عده اي جاهل مي ماند تا حركت. اگر به نظر تو حرف هاي ما از پان توركيسم از بي اطلاعي است بيا بحث كن. حداقل به حرف هايم در درمورد پان توركيسم در پست قبلي پاسخ بده ،
در مورد (آز+ار) كه در نوشته اي از زهتابي خواندم و آنچنان بي پايه و مسخره و بي سند است كه بهتراست بازش نكنم .
در مورد نام آذربايجان يا همان آذرآبادگان اسناد فراواني وجود دارد. يكي از اين ها گفته ي استرايو است؛به نظر استرايو، جغرافي نگار معروف يوناني آذربايجان از نام سرداري به نام «‌آتورپات» اقتباس شده است. بدين ترتيب كه چون دوران پادشاهي هخامنشيان به پايان آمد، الكساندر ماكدوني به ايـران دست يافت، سرداري به نام «‌آتورپات» در آذربايجان برخاسته، آن سرزمين را، كه بخشي از خاك مادان و نام «ماد كوچك» معروف بود، از افتادن به دست يونانيان نگاه داشت و آن سرزمين به نام «‌آتورپاتكان» خوانده شد
انصاف اگر داشتید که دست به دامن ارمنی ها نمیشدید. جنایات ارامنه در سلماس خوی اورمیه رو به تورکان عثمانی نسبت میدهید
نمي دانم چرا از عثماني دفاع مي كنيد . حتما كشتار آزادمردان آذربايجاني را هم به ارامنه نسبت مي دهي!
منابعي هم كه در اخر نوشته ات آوردي مال همان روان پريشاني است كه در جعل استادند و روياي الحاق آذربايجان به تركيه را در سر مي پرورانند و نوچه هاي پان توركيسم هستند . كشتار ارامنه واقعيتي تاريخي است كه ترك ها نتوانستند آن را بپوشانند . فعلا هم يكي از شرط هاي اروپا براي پذيرش تركيه اعتراف ترك ها به اين جنايت وحشييانه است و حتما زماني كه خود تركيه به اين جنايت اعتراف كند شما انكار مي كني!!
باکی هم که ندارید روزی حقایق بر ملا بشه یک عمر با تحریف این چند سال هم روش.
فعلا كه دروغ بافي امثال زهتابي ها و پورپيرار ها آنچنان هويدا است كه به نوشته هاي روان نژندان مي ماند ( اگر در اين مورد بحثي داري خوشحال ميشم. مخصوصا در مورد دكتر پرفسور استادوعالم كبير و اموزگار اول و وسط و آخر....زهتابي . )
حتما اين كه اروپايي ها از كشتار ارامنه اطلاع دارند به خاطر طرفداريشون از فاشيسم فارس است!
راجع به اسمم هم بگم دوست عزیز افرادی که شما ذکر کردید جنگجو بودند در این شکی نیست ولی اعمالی که اینها مرتکب شده اند و تعریفش از زمین تا آسمان فرق داره مگر هخامنشیان در دوران خود حمله نکردهاند؟ تا جایی که من خوندم **** پارس تا آفریقا هم نفوذ داشته بخشی از تورکیه امروزی و... نگید که اینها رو با روابط دیپلماتیک حل و فصل کردند.
وقتی از هخامنش حرف میزنید حملات اونها رو فتوحات غرور آفرین و امپراطوری پر افتخار میدونید ولی مال اینها رو توحش قتل عام و... اینها نکاتیست که بیشتر استدیوهای خبرگذاری باهاش سر وکار دارند .
خوب است كه كشتار حيوان صفتاني چون هولاكو و چنگيز و تيمور و آتيلا در تاريخ ثبت شده و همه ي تاريخ نويسان در مورد آن نوشته اند . قياس هخامنشيان با گرگ زادگان وحشي آدمكش بسيار مسخره است . كوروش شاه هخامنشي هرگز مردم را كشتار نمي كرد و به مذهبشان احترام مي گذاشت . چه در كتاب تورات و چه در تاريخ هاي يوناني كوروش به بزرگ منشي و پاك نهادي وصف شده . در هيچ كتاب تاريخي يوناني كشتاري از هخامنشيان ذكر نشده با اينكه يوناني ها دشمن ايراني ها بودند به بزرگ منشي ايرني ها اعتراف دارند
هخامنشيان از خودشان كتيبه هاي فراوان به يادگار گذاشتندو در آن از يگانه پرستي و مبارزه شان با دروغ و تباهي گفته اند. آيت اللله طباطبايي كه تبريزي هم هست گفته است كه ذوالقرنين در قران همان كوروش است . ذوالقرنين در قران مثل يك پيامبر شرح داده شده است ،شما كه به اسلام باور داري، آيا ممكن است كتاب اللله دروغ بگويد؟؟

كاخ هخامنشيان نمايانگر تمدن بزرگ ايرانيان در آن دوران است و هخامنشيان به گفته ي بيشينه ي مورخان به همه ي ملت هاي زير دست احترام مي گذاشتند و آنها در حفظ زبان و دين و هويت خود آزاد بودند
اخر نمي دانم چگونه حرامزادگان خونخوارو چادر نشين بدوي چون هولاكو و چنگيزو آتيلا كه مي آمدند و قتل عام مي كردند و مي سوزاندن و غارت مي كردند را با هخامنشيان مقايسه مي كني. اين ديو سيرت ها آنچنان شناخته شده هستند كه شما با فقط جنگجو خطاب كردنشان خودت را خراب مي كني . اگر از تاريخ اطلاع نداري بهتر است سكوت كني .

در ضمن ، براي بسياري از ميهن پرستان اشو زرتشت و بزرگاني چون فردوسي ، حافظ ، سعدي ، نظامي ،... ابوريحان بيروني ، پورسينا و....و پهلواناني چون بابك خرمدين ، يعقوب ليث ، مازيار و... مايه مباهات هستند
(البته چه بيچاره اند وحشياني كه در گذشته شان جز گرگ پرستي و خون ريزي چيزي ندارند و به تاراج تاريخ ديگران مي پردازند . بدبخت ها گمان مي كنند كه تاريخ و هويت را نيز مي توان مثل دسترنج مردماني كه در گذشته مي كشتند ، به تاراج برد)
کسی که از ارمنی در مقابل هموطنش دفاع کنه دیگه حرفی باقی نمیگذاره همون ارمنی که در نقشه ارمنستان بزرگ تبریز رو به عنوان محل انتقام یاد میکنه .دشمن دشمن من دوست من است . سیاستی که آینده خوبی در انتظارش نیست این رو مطمئن باشید با این حرفها به ایران ضربه میزنید.
من از كشتار ارمني ها توسط عثمانيي گفتم كه ترك پرست بودند، به تو چه ربطي دارد، مگر تو پان توركيست هستي كه به خودت گرفته اي . اصلا آذربايجان را با تركيه و يا اران چه كار، اگر تركيه و اراني ها با ارمني ها درگيرند به توي آذربايجاني ايراني چه مربوط است؟
اين كشور اران است كه نام آذربايجان عزيز ما را دزديده است و سرزمين هاي آذرآبادگان و گيلان و زنجان را در كتاب هاي مدرسه اش جزو نقشه ي خودش كرده و به تحريف هاي وقيحانه اي در مورد اشو زرتشت و نوروز وبسياري مسايل تاريخي مي پردازد

اگر مي خواهي در مورد تاريخ و فرهنگ آذربايجان و يكپارچگي آن با ايران بداني و پان تركيست ها را بهتر بشناسي در كنار نوشته هاي استادان اعظم و معظم و پرفسور ي چون استاد ازل ...زهتابي، به اين سايت هم نگاهي بينداز

http://www.azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/main.htm
 

radkish

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 آپریل 2006
نوشته‌ها
27
لایک‌ها
0
محل سکونت
tehran
به نقل از ATILA AZAD :
ضمنا پدرم هم از شما عذر خواهی کردند که در باره اسمم از شما نظری نخواسته بودند.(آتیلا یعنی نامی .)
آزاد رو هم باید یقه ثبت احوال صد سال پیش رو بگیری . و این که نسبتا آزادم :انسان آزاد به دنیا میاد این افکار اوست که او رو به اسارت میکشه شاید من هم افکاری دارم که من رو اسیر خودش کرده .ولی فکر نکنم افکارم به اندازه افکار شما و در قیاس با شمامن رو در بند کرده باشه.
نيازي به عذر خواهي نيست ، ولي من احساس شرم مي كنم كه در كشورم كساني هستند كه نام سفاكان تاريخ رو روي فرزندانشان مي گذارند مثل چنگيزو تيمور و آتيلا ، اين براي هر ايراني شرم آوره

انسان زماني آزاد است كه اسير تعصب نشه و به دنبال شناخت واقعيت باشه. در مورد هرچيز نظر موافق و مخالف را بي غرض خوندن ؛آزادگي و آزاد انديشي است

اين كه اگه هر بحثي داري مثل يك مرد رفتار كن و بيا و حرفت رو بزن منتها با سند و مدرك ، چيزي كه متاسفانه پان ترك ها بلد نيستند مثل همين آتاباي خلاصه اگه فكر مي كني من و يا دوستانم چيزي از پان توركيسم نمي دونيم ، تو كه مي دوني بيا بحث كن
در ضمن اين شعر هايي است از شاعران بزرگوار آذرآبادگان بر ضد ترك هايي كه از سفاكي زبانشان هم را به مردم آذرآبادگان تحميل كردند

خاقانی شیروانی می سراید:

آشنای دل بيگانه مشو / آب و نان از در بيگانه مخور

نان ترکان مخور و بر سرخوان / با ادب نان خور و ترکانه مخور



خون خوری ترکانه کاین از دوستی است//
خون مخور ، ترکی مکن ، تازان مشو //
کشتیم پس خویشتن نادان کنی//
این همه دانا مکش ، نادان مشو//



نظامی گنجوی می سراید:

تُرکی صِفَت وَفای ما نيست // تُرکانِه سُخن سِزای ما نيست

آن کز نَسَبِ بُلَند زايد// او را سُخن بُلند بايد

به نِفرين تُرکان زَبان بَرگُشاد // که بی فِتنِه تُرکی زِ مادَر نَزاد

زِ چينی بِجُز چينِ اَبروُ مَخواه //ندارند پِيمان مردم نِگاه

سُخن راست گُفتند پيشينيان // که عَهد و وَفا نيست در چينيان

همه تَنگ چِشمی پَسنديده اند// فَراخی به چَشمِ کَسان ديده اند

خبر نی که مهر شما کين بُوَد// دل تُرکِ چين پُر خَمُ و چين بُوَد

اگر تُرکِ چينی وَفا داشتی // جهان زيرِ چين قَبا داشتی
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
دلم نمی خواست دوباره وارد گفتگویی بشم که معلومه با تکیه بر تعصبات به جایی نخواهد رسید .ولی این طبل توخالی که پان ترکیسم سالهاست علم کرده و چیزی جز خیالی پوچ نیست خیلی عذابم میده.
اگر کسی توانست جایی از تاریخ را که آذربایجان را مملکت دائم ترکان بدانند پیدا کند به ما هم نشان دهد تا روشن گردیم چه تحریف کنند و چه تعصب پوچ به خرج دهند ترکان قومی مهاجر بودند چه از اقوام اولیه التایی چه عثمانلو های مهاجر به شبه جزیره بالکان و هیچ کسی نمی تواند با تحریف تاریخ این کار را بکند .مگر نیست امروزه در استامبول تاریخ اولیه را طوری تحریف میکنند که گویی آناتولی همیشه مسکن آنها بوده -از دیگر تحریفها ربط دوقوم سومر و آلتائیان به هم است که این دیگر مضحک ترین گفته هاست.
در مورد آتیلا هم بگویم که از اقوام هون(هیاطله)یک خونخوار سفاک برخاست که دامنه تاخت و تاز این قوم از آسیای میانه تا تمام اروپا و روم بود .او با متحد کردن تمام اقوام آلتائی (ترکها )و تاتارها چنان بر پایه اعتقاد به خدای مارس(مریخ)بود که تاریخ بعد از چنگیز خونریزتر از او سراغ ندارد.جالب اینکه وزیر ایرانی به نام هرمز داشت.
اگر کسی آذریان شریف این مرزو بوم را بخواهد به آتیلا و امثال او (تیمور گورگان)منصوب کند جز توهین به این قوم دلیر کاری دگر انجام نداده و نخواهد داد.
بدانید کشور آران قدیم(آذربایجان روسیه)اگر حرف از اتحاد آذریان میزند در اصل نه به خوشبختی اقوام آذری بلکه به منابع و امکانات این کشور چشم دوخته وگرنه کافیست به انسوی مرزهای آذبایجان خودمان برویم تا تفاوت فرهنگ و سطح رفاه زندگی مردم را دریابیم .بگذرید از شهر پر زرق و برق باکو چون به دیگر شهرها سفرکنید آنوقت می فهمید که چه از لحاظ فرهنگ و چه مذهب و چه وضع مالی ما کجاییم و آنها کجا .

در مورد کورش بزرگ هم بدانید که هم در قرآن از او به نام اسکند ذوالقرنین به نیکی تمام یاد شده و هم در تورات که در حد پیامبران مقامش مقرب است.
ر کسانی که اینهمه سنگ پان ترکسیم بر سینه می زنند .خواهش میکنم حداقل تاریخ کشورمان را با گفته های نابخردانه آلوده مکنند .مگر گفتن و توهین کردن بدون دلیل هنر است که هر کسی را قربانب کنی تا خود را برتر کنی.
آذریان نورچشم میهنند و نه دشمن همخانه .
اینهمه جنگ وجدل حاصل کوته نظریست
چون نکو می نگرم حاصل افسانه یکیست

ایران یعنی همه ما با اسامی و اقوام متفاوت پس جدا از میهن نیندیشیم و سخن مگوییم و مام میهن را فدای اغراض پست بیگانگان نسازیم.
 

radkish

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 آپریل 2006
نوشته‌ها
27
لایک‌ها
0
محل سکونت
tehran
دوست عزيز roje_aria79
از اطلاعاتي كه در مورد آتيلا ي خونخوار دادي ممنونيم
من هم مثل تو آذربايجان عزيز رو پاره اي جدا نشدني از ايران مي دانم
اما در مورد كورش اينكه كوروش تنها با نام ذوالقرنين در قران آمده و عده اي از مفسران ذوالقرنين را اسكندر و عده اي ديگر از جمله آيت اللله طباطبايي او را كوروش مي دانند . البته نظر آيت اللله طباطباي بسيار محكم است زيرا ؛ ذوالقرنين يعني دارنده ي دو شاخ كه در پاسارگاد تصويري از كوروش وجود دارد كه كلاهي با دو شاخ بر سر دارد. همچنين اين موضوع به گفته هاي يكي از پيامبران بني اسراييل به گمانم دانيال بر مي گردد كه كوروش را با اين صفت مي ناميد
 

AtoorPat

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 ژانویه 2006
نوشته‌ها
100
لایک‌ها
2
درود بر گراميان

رادكيش گرامي سپاس فراوان از توضيحات شما همچنين سپاس از دوست گرامي روژ آريا براي نكته‌هايي كه فرمودند.

آدرسي كه جناب آزاد دربارهء‌ دروغ بودن قتل‌عام ارمنيان داده‌ بودند را خواندم اما هيچ سند و مدركي دربارهء آن عكاس و زمان عكس‌برداري و غيره نديدم. ياد زماني افتادم كه پانتركست‌هاي روزنامهء اميد زنجان به دروغ از قول يونسكو مطالبي آورده بودند كه باعث خندهء جهانيان شد و دست آخر حتي پس از 6 سال نتوانستند شمارهء مقاله و آن چيزي كه مي‌گويند در نوشته‌هاي يونسكو ارائه دهند!
 

radkish

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 آپریل 2006
نوشته‌ها
27
لایک‌ها
0
محل سکونت
tehran
بررسي روند جايگزيني زبان آذري كنوني به جاي «‌‌آذري مادي»
خان‌محمد آذري
( بر گرفته از سايت آذرپادگان



تو همايون مهد زرتشتي و، فرزندان تو
پور ايرانند و پاك آيين نژاد، آريان
اختلاف لهجه، مليت نزايد بهر كس
ملتي با يك زبان، كمتر به ياد آرد زمان
گر بدين منطق تو را گفتند، ايراني نه‌اي
صبح را خوانند شام و، آسمان را ريسمان



محمدحسين بهجت تبريزي

(شهريار)




براي شناخت ديرينه‌ي تاريخي آذربايجان و اطلاع از فرهنگ و تمدن و زبان مردم آن‌سامان، دانشمندان، باستان شناسان غربي، مورخان و جغرافي نويسان عرب و پژوهشگران و فرهيختگان نام آور ايراني، از دير باز تلاش جانانه و تحقيق درخور انجام داده‌اند که حاصل کار اينان، صدها کتاب و مقاله و سند تاريخي است.

اکثر دانشمندان ايران و عرب و شرق شناس، در بيان ريشه‌ي تاريخي زبان ديرين مردم آذربايجان، معتقدند که زبان باستاني آذربايجانيان بازمانده و متحول شده‌ي زبان مادان است و ريشه‌ي آريايي دارد که مورخين و جغرافي نويسان اسلامي و عرب آن‌ را فارسي(ايراني)، فهلوي و آذري خوانده‌اند. با اين وجود، کج‌انديشان مغرض، منابع تاريخي را ناديده مي‌گيرند و در انديشه‌ي تلبيس حقيقت‌اند، جعليات تراويده از تفکر خود را، به جوانان پاک سرشت آذربايجان القاء مي‌کنند. اين حضرات به زعم خود از ظلم فاحشي که بر مردم ترک زبان آذربايجان رفته است سينه چاک مي‌کنند: " وانفسا اين فارس‌هاي ظلم آشنا پيشينه‌ي تمدن و فرهنگ و زبان ما را از صحايف تاريخ زدوده و به طاق نسيان کوبيده اند" اينان در نوشته هايي كه تهي از مباني علمي و تاريخي است، آذربايجاني را ترک مي‌شمارند و ريشه‌ي زبان او را از پنج‌هزار سال پيش، ترکي مي‌دانند. اما مطالعه‌ي متون و منابع قديم و جديد، گفتارها و نظريات مدون بسياري از دانشمندان نام آور ايراني، عرب و مستشرقين درباره‌ي زبان باستان مردم آذربايگان، بيان‌گر اين حقيقت است که هيچ يک از اين دانشمندان نه ترکي را زبان اصلي مردم آذربايجان شمرده اند و نه آن را ريشه‌ي زبان آذري دانسته اند. بلکه بر اين باورند که در اثر هجوم ترک‌هاي آسياي مرکزي به آذربايجان و ساير عوامل که عموما در فاصله سده‌هاي پنجم تا هفتم هجري رخ داده است و تداوم اين تهاجمات که ذيلا به آن‌ها اشاره خواهيم کرد، زبان ترکي، که در واقع بايسته است آنرا زبان وارداتي و مهمان ناخوانده بخوانيم بتدريج زبان اصيل و ريشه در تاريخ مردم آذربايجان، يعني "آذري مادي" را به بوته‌ي فراموشي سپرده، خود جاي آنرا گرفته است.



اما با اين‌همه، مردم ميهن دوست خم به ابرو نياورده، در برابر شدايد، سرو سان قد بر افراشته و مردوار مدافع قوميت و مليت ايراني خود بوده و خصلت ايران خواهي را که ميراث گران‌سنگ و يادگار پدران آنها است، حفظ کرده و همواره سپر بلا شده‌اند. ولي نويسندگان ساکن ماوراي ارس (اران)، يا در راستاي اهداف منويات خويش و يا در اجراي منويات سياسي مرکز نشينان آن خطه، طريق تسامح و تجاهل پيش گرفته و در باره‌ي زبان و پيشينه تاريخي مردم خود، نظريات پيچيده‌ي گمراه کننده و بي اساس ارائه مي‌دهند، که بدون ترديد آبشخور سياسي داشته و اجراي اين شيوه از دوران تزارهاي روس اجراء مي‌شده و سياستگران تزاري براي بسط اقتدار و سياست توسعه طلبي خود نمي‌خواستند مردم از گذشته خويش و قوميت و مليت خود با خبر شوند. پروفسور سليمان عليارلي يکي از مورخين جمهوري آذربايجان مي‌نويسد:


1


"ظهور ترکان آذربايجان(1) بمنزله يک ملت بزرگ در گستره‌ي تاريخ، در عرصه علم الاجتماع يکي از موضوعات اشتياق بر انگيز و جذاب است. اما تا کنون تاريخ نگاران از ديدگاه علمي به موضوع نپرداخته بلکه آنرا از منظر سياست ديرين و رايج امپراتوري ملحوظ نظر داشته و همواره مي‌کوشيدند طبق ارائه‌ي رهنمودهاي مرکز امپراتوري، ملتي را از تاريخ حيات و هويتش دور دارند. بي سبب نيست که پرداختن فرهيختگان بومي به مسئله‌ي ظهور آذربايجانيان در پهنه‌ي تاريخ، موجبات رنجش خاطر و نارضائي دانشمندان سنت پترزبورگ و مسکو را فراهم مي‌کرد. اين مسئله خود به خود پديد نيامده بود، بلکه قدرت برخاسته از مرکز، به منظور راه برد و بسط سياست عظيم خود در همه‌ي زمينه‌ها، مدام مي‌کوشيد تا مردم تحت انقياد و آقايي خود را به راهي کشد که از گذشته‌هاي دور و نزديکشان بي خبر سازد و در ترکيبي از جامعه شناسي که خود مبدع و مبتکر آن است، قرار دهد. تاريخ آذربايجان، از گذشته‌هاي دور تا سالهاي (1870 م)، از انتشارات دانشگاه دولتي م. ا. رسول زاده، ج 1، بخامه‌ي هيئت استادان، بخش6 و 7 بقلم سليمان عليارلي، ترجمه‌ي (ي.خ.آ) .



و اينک علل عمده و مهم نفوذ زبان عاريتي ترکي را به آذربايجان به تفصيل و در حد بضاعت در معرض مطالعه‌ي خوانندگان قرار مي‌دهيم، اميد که اطناب حاصله بيرون از حوصله ايشان نباشد و از اطاله‌ي کلام نرنجند.

شادروان احمد کسروي تبريزي، مورخ و محقق و زبان شناس نامدار ايران و جهان، افزون بر تحقيقات محلي و علمي در باره‌ي زبان مردم آذربايگان، با دستيابي به ريشه‌ي اصلي زبان آذري و با عنايت به اسناد و مدارک و نوشته هاي بسياري از نويسندگان عرب و ايراني و شرق شناسان، معتقد است که زبان" آذري"، يکي از شاخه هاي زبان پهلوي است و لاغير که بعد از حمله‌ي اعراب و هجوم اقوام ترک هم‌چنان به حيات خود ادامه داده است. اما با پا گرفتن زبان ترکي در آن ديار، رفته رفته زبان " آذري" رو به ضعف و نابودي نهاده است. گو اين‌که هنوز در پاره اي از روستاها و بخش هاي آذربايجان نقشي و نشاني از آن باقي است، اما با گسترش روز افزون ارتباطات و رسانه هاي جمعي و ديگر ابزارهاي ارتباطي، طولي نمي پايد که اين مختصر اثر بازمانده نيز در غروب بي خيالي مسئولين افول مي‌کند.

زنده‌ياد دکتر محمد جواد مشکور درباره‌ي آمدن قبايل ترک به آذربايجان مي نويسد:
2



"از حوادث مهم زمان وهسودان(2) بن مملان مهاجرت گروهي از ترکان غز به آن استان بود که نخستين هسته‌ي ترک را در آذربايجان تشکيل مي‌دهند، که در آغاز سلطان محمود غزنوي در سفر به ماوراء النهر با خود به ايران آورد.

آنان را که قريب پنجاه هزار تن بودند در خراسان نشيمن داد .... "نظري به تاريخ آذربايجان، دکتر محمد جواد مشکور، ج 1، تهران 1339، ص 152



در سال 416 هجري قمري، سلطان محمود غزنوي اجازه داد فوجي ديگر از ترکان سلجوقي از رود جيحون بگذرند و در خراسان سکونت گزينند. اين ترکان بالغ بر چهار هزار خانوار با خيمه و خرگاه از رود گذشته و اندر بيابان سرخس و فراوه و باورده (ابيورد) فرود آمدند و رحل اقامت افکندند. اما پس از چندي، به مصداق:

عاقبت گرگ‌زاده گرگ شود
گرچه با آدمي بزرگ شود(3)





3


گروهي از ايشان سر به طغيان برداشته از راه کرمان رهسپار اصفهان شدند و از آنجا يغما کنان به آذربايجان رفتند. و امير وهسودان مملان، آمدن آنان را مغتنم شمرده، از وجود آنها **** خويش را تقويت نمود.





مورخ معروف ارمني، چامچيان در حوادث سال 1021 ميلادي (400 خ)، مي‌نويسد:

"در اين سال ترکان که همچون تند سيلي به آذربايجان رسيده بودند، به ارمنستان و به ناحيه‌ي واسپورکان هجوم آوردند و چنان وحشت در دل‌ها افکندند که پادشاه سلسله‌ي آرجرونيان ارمنستان، تختگاه خود را به امپراتور روم شرقي واگذار کرد و خود با خانواده و **** و يک سوم از مردم کشورش، واسپورکان که به چهارصد هزار تن مي‌رسيدند به شهر سيواس آناطولي پناه برده، در آنجا اقامت گزيدند " (نظري به تاريخ آذربايجان، ص 154)

سرانجام ترکان مذکور به دو دسته تقسيم شدند. گروهي به ري و گروه ديگر به همدان و قزوين رفتند. احتمالا تاريخ سازان آن‌سوي ارس اين تهاجم را بخاطر آورده، پس از گذشت سالهاي بسيار تجديد مطلع کرده، در کتب درسي کشورشان مرزبندي ماليخوليايي آذربايجان (اران) را تاري و همدان و قزوين امتداد داده اند.



" طرح روي جلد کتاب نقشه‌اي است که محدوده‌ي قفقاز و استان‌هاي آذربايجان شرقي، غربي، اردبيل، زنجان و بخش‌هايي از استان قزوين، همدان و کردستان را در داخل يک مرز و زير پرچم آذربايجان نشان مي‌دهد ... قلمرو کنوني جمهوري آذربايجان برنگ زرد پر رنگ و بقيه مناطق زرد کمرنگ چاپ شده، و بقيه‌ي خاک‌ايران سفيد رنگ است. اين محدوده تداعي کننده‌ي وطن بزرگ آذربايجان از دربند تا قزوين است ". فصلنامه هستي،
دوره‌ي دوم، سال چهارم، شماره 13، بهار 1383 صص 114-115 .



شگفتا که اين کتاب‌ها موقعي به ايران مي‌رسد که دو کشور اخيرا قراردادهاي مودت آميز امضاء کرده‌اند و دوستداران هر دو کشور، آرزومندند تا موانع باز دارنده، براي ممانعت از شيطنت هاي اين‌چنين ايجاد شود.

چنان‌که اشاره شد اولين گروه ترکان در زمان حکومت سلطان محمود غزنوي به آذربايجان رسيدند، (تاريخ کامل ابن اثير، حوادث سال 420 ه.ق). اما بعد از آمدن اين گروه، پاي سلجوقيان به اين خطه‌ي بلا ديده گشوده مي‌شود و نفوذ روز افزون مي‌يابد. با آمدن سلجوقيان به آذربايجان که خود از نژاد ترک بودند، راه براي ورود ترکان بيشتر به آن سرزمين هموار شد. ابن اثير در حوادث سال 456 هجري مي‌نويسد:

" چون آلب ارسلان سلجوقي به مرند رسيد، يکي از اميران ترکمان که طغتکين نام داشت با گروه انبوهي از ايل و تبار خود به آذربايجان آمد. قبايل نيم وحشي ترک که در همه جاي آن ديار پراکنده شده بودند، از آزار و اذيت مردم فروگذار نمي کردند. " (نظري به تاريخ آذربايجان، ج 1، صص 157-158)

حوادث متناوب يکي بعد از ديگري آذربايجان را آماج تهاجمات پياپي قرار داد. بعد از سلجوقيان، دورِ سلسله جنباني ترکان آتاباي يا اتابکان آغاز و با نفوذ اين اقوام و گسترش زبان ترکي، سيطره‌ي زبان آذري، محدود و رفته رفته رو به کاهش نهاد.



بعد از سلجوقيان قوم ايلغارگر مغول که اغلب لشگريان از طوايف ترک بيابان‌گرد نيمه وحشي بودند، روي به جانب آذربايجان آوردند. نخست يک دسته از آنان در 616 هجري به آن سرزمين حمله بردند، غرامت و غنيمت بي حساب از مردم تبريز ستاندند و رفتند. و بار ديگر که حمله آوردند سال 628 بود. سلطان جلال‌الدين خوارزم شاه را وادار به عقب‌نشيني کرده، تبريز را مرکز حکومت و تختگاه خويش ساختند. و لذا با کثرت قوم مغول در آن خطه بازهم نفوذ زبان وارداتي ترکي در آذربايجان وسعت يافت. بعد از مغول‌ها نوبت به ساير اقوام ترک مي‌رسد که عبارت از جلايريان، آق قويونلوها، قراقويونلوها، تيموريان و غيره بودند که اغلب مقر حکومت وحکمراني آنان آذربايجان بود. چنان‌چه بخواهيم شرح وقايع و رخدادهاي هر دوره از اقوام را در اين مقال آوريم، شرح مثنوي هفتاد من کاغذ شود، گرچه براي تکميل آگاهي ضرور مي‌نمايد. علي‌هذا از شرح يورش‌هاي اقوام مختلف به آذربايجان عنان زبان در مي‌کشيم و از تهاجمات پياپي عثمانيان به آن خطه که هربار مدت‌هاي مديد آن سرزمين بلاديده را تحت اشغال خود مي‌داشتند، مي‌گوييم.

و اينک شرح تهاجمات عثمانيان را به اختصار مي‌نگاريم:

ـ بعد از شکست شاه اسماعيل در چالدران در سال 920 سلطان سليم عثماني راه آذربايجان را بروي ترکان باز کرده لشکر عثماني به تبريز درآمد و خزاين ايران را به يغما برد.

ـ در زمان سلطنت شاه طهماسب اول (930 – 984) لشکر سلطان سليمان اول به فرماندهي وزير خود ابراهيم پاشا به آذربايجان حمله کرد و تبريز را اشغال نمود.

ـ در زمان سلطان محمد خدابنده (985- 996) سلطان مراد ثالث (982 – 1003) پس از خبر يافتن از مرگ شاه اسماعيل دوم سردار مشهور خود را موسوم به اوزد ميرزاده عثمان پاشا با سپاهي گران به آذربايجان فرستاد و در (993)، تبريز را اشغال کرد و اين خطه مدت هجده سال در تصرف دولت عثماني بود.

ـ در حوالي سال (1284 ه ق . / 1905 م)، عثماني ها اختلافات مرزي را بهانه کردند و لاهيجان را به تصرف خود در آوردند

ـ در دوره جنگ جهاني اول (1914-1918 م.) قواي عثماني قسمت غربي آذربايجان را اشغال کردند و در هشتم ژوئن (1917 م.) به تبريز آمدند و يک حکومت طرفدار ترکها در آنجا برقرار ساختند. تاريخ مذکور مصادف است با زماني که انقلاب بلشويکي در روسيه پاگرفت و محمد امين رسول زاده به همراه يارانش در آذربايجان (اران) علم استقلال بر افراشته، اعلام خود مختاري کردند. اين استقلال نيم بند ديري نپاييد که بلشويک‌ها آن سرزمين را ضميمه متصرفات خود ساخته و تازمان فروپاشي دولت شوروي، نام "آذربايجان شمالي" به خود گرفت.



گرچه در اين مورد سخن بدرازا کشيد، اما به نظر مي‌رسد اهميت موضوع ايجاب مي‌کرد که اين اطناب پيش آيد. و اينک در مراحل پاياني مقال خلاصه اي از آنچه گذشت براي دستيابي سريع خوانندگان مي‌نگاريم:

1ـ نخستين گروه ترکان در زمان حکومت سلطان محمود غزنوي به آذربايجان راه يافتند.

2ـ در زمان سلجوقيان ترک‌هاي بيشتري به آذربايجان روي آورده‌اند.

3ـ با ادامه تسلط ترکان در دوران اتابکان باز هم عده ترک‌ها در آن سرزمين فزوني يافت و مآلاً زبان ترکي رونق بيشتري گرفت.

4ـ در دوران مغول‌ها که بيشتر سربازان آنان ترک بودند و آذربايجان را تختگاه خود قرار دادند بازهم به نفوذ ترکان افزوده شد.

5ـ حکومت ترکمانان آق قويونلو و قراقويونلو و اسکان آن‌ها در آذربايجان بيش از پيش موجب رونق ترکي و تضعيف زبان "آذري" شد.

6ـ جنگ‌ها و عصيان‌هايي که در فاصله‌ي بر افتادن و برخاستن صفويان، پيش آمد سربازان ترک بيشتري را به آذربايجان سرازير کرد. وجود قزلباش‌هاي ترک نيز مزيد بر علت شد و زبان ترکي را در آن سرزمين رونق بخشيد.



پي‌نويس‌ها:

1- مولف کتاب هرکجا سخن از ترکان رفته، آنان را منسوب به آذربايجان نموده است. در حالي که تقريبا بعد از سده‌ي دهم ميلادي يعني قرن پنجم هجري، کوچ و مهاجرت ترکان به نجد ايران خصوصا به سرزمين ارزشمند، وسيع و غني آذربايجان رو به فزوني نهاد و اسکان آن‌ها در آذربايجان تداوم يافت، به ويژه اين‌که اعراب اين ترکان را به منظور تقويت نيروي نظامي خود به‌کار مي‌گرفتند و مآلاً موجبات نفوذ ترکان به آذربايجان و گسترش زبان ترکي در آن سرزمين فراهم آمد.

2- رواديان يکي از کثير خاندان‌هاي آذربايجانند که وهسودان، پسر مملان به سال 420 هجري پادشاه آذربايگان بوده است و به روايتي ديگر در 410 هجري پادشاهي مي‌کرد. در تاريخ خاندان هاي کهن آذربايجان، وهسودان ديگري وجود داشته است که به سال 250 هجري پادشاه ديلمان بود.

رک: شهرياران گمنام، اثر شادروان احمد کسروي تبريزي، ج 2، تهران 1335، صص 40-178

3- به استناد يکي از داستان‌هاي کتاب ده ده قور قود جده‌ي طايفه‌ي ترک اوغوز گرگ بوده است
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
رادکیش عزیز تمام گفتار بالا از لحاظ تاریخی کاملا مورد تائید تمام تاریخ نگاران دنیاست و کلا سابقه نفوذ اقوام ترک در آذربایجان از زمان غزنویان و اقوام غز(اقوز)هاست و حتی اگر عدهای بخواهند خلاف آن را ثابت کنند مدرک کافی در رد آن ندارند .هرچند بسیاری از مطالب نیز وجود دارد که ذکر آن در این مقال دامن زدن به بعضی واکنشهاست .مانند گفته دادخواهی اقوامی که در زمان سلطان محمود از ورود غزها به ایران به ایشان آوردند و.... که بماند.هرچند در زمانهای قبل از اسلام نیز اقوام هونها(هیاطله)و خزرها(اگر آنها را از اقوام آلتائیک بدانیم)نیز تک و توک در این سرزمین وارد شده اند ولی نفوذ اصلی ترکها از زمان سلطان محمود غزنویست.
 

karate-kid

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 فوریه 2006
نوشته‌ها
56
لایک‌ها
0
به نقل از roje_aria79 :
رادکیش عزیز تمام گفتار بالا از لحاظ تاریخی کاملا مورد تائید تمام تاریخ نگاران دنیاست و کلا سابقه نفوذ اقوام ترک در آذربایجان از زمان غزنویان و اقوام غز(اقوز)هاست و حتی اگر عدهای بخواهند خلاف آن را ثابت کنند مدرک کافی در رد آن ندارند .هرچند بسیاری از مطالب نیز وجود دارد که ذکر آن در این مقال دامن زدن به بعضی واکنشهاست .مانند گفته دادخواهی اقوامی که در زمان سلطان محمود از ورود غزها به ایران به ایشان آوردند و.... که بماند.هرچند در زمانهای قبل از اسلام نیز اقوام هونها(هیاطله)و خزرها(اگر آنها را از اقوام آلتائیک بدانیم)نیز تک و توک در این سرزمین وارد شده اند ولی نفوذ اصلی ترکها از زمان سلطان محمود غزنویست.


تو یک پانترکیست تمام عیار هستی !
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
به نقل از karate-kid :
تو یک پانترکیست تمام عیار هستی !
من مگه چی گفتم که یک پان ترکیسم باشم .تمام حرفایی که گفته شده باید باسند تاریخی باشه که هست .در ضمن من به هیچوجهه اقوام ایرانی را جدا و بیگانه از هم نمی دونم .
 

radkish

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 آپریل 2006
نوشته‌ها
27
لایک‌ها
0
محل سکونت
tehran
QUOTE]اهرچند در زمانهای قبل از اسلام نیز اقوام هونها(هیاطله)و خزرها(اگر آنها را از اقوام آلتائیک بدانیم)نیز تک و توک در این سرزمین وارد شده اند ولی نفوذ اصلی ترکها از زمان سلطان محمود غزنویست[/QUOTE]
روژي آرياي گرامي
به گمانم انچه سبب تغيير زبان آذربايجاني ها گشت يك تحول فرهنگي گسترده به همراه يك مهاجرت زياد بود. اين رخداد با رسمي شدن شيعه و آمدن هفت ايل قزلباش به آذربايجان به وقوع پيوسته است. مثل كشور تركيه كه با تغيير دين مردم بسياري سرزمين هاي آناتولي توسط تركان مهاجم به اسلام وسيطره ي تركان ،مردم آنجا ترك زبان شده اند . چه در تحقيقات آنتروپولوژي و يا ژنتيك شناسي تاييد شده است كه بيشينه ي مردم آناتولي به همسايگانشان نزديكي نژادي دارند تا تركان زرد پوست
تغييرات نژادي در آذربايجان با ورود تركان قزلباش اندك بوده اما هنوز بازماندگان تركان را مي توان در آذربايجان يافت . اين گروه كه در آذربايجان اندكند داراي ريختاري متفاوت با ديگر ايرانيان هستند ( ؛گونه هاي ضمخت ، چشمان مورب، بيني پخ به صورتي كه بيني در بين دو چشم پهن و با بر آمدگي كم است، قدي معولا كوتاه و گاهي متوسط )
خودم به شخصه در بين اندكي از دوستان و آشنايان آذربايجاني ام اين ريختار را ديده ام اما اين طور كه تا كنون ديده ام و تحقيق كردم اكثر آذربايجاني ها ريختاري ايراني ( ايرانو افغان، ارمني سان) دارند و اين خود گواه آريايي باقي ماندن اين سرزمين است
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
به نقل از radkish :
QUOTE]اهرچند در زمانهای قبل از اسلام نیز اقوام هونها(هیاطله)و خزرها(اگر آنها را از اقوام آلتائیک بدانیم)نیز تک و توک در این سرزمین وارد شده اند ولی نفوذ اصلی ترکها از زمان سلطان محمود غزنویست
روژي آرياي گرامي
به گمانم انچه سبب تغيير زبان آذربايجاني ها گشت يك تحول فرهنگي گسترده به همراه يك مهاجرت زياد بود. اين رخداد با رسمي شدن شيعه و آمدن هفت ايل قزلباش به آذربايجان به وقوع پيوسته است. مثل كشور تركيه كه با تغيير دين مردم بسياري سرزمين هاي آناتولي توسط تركان مهاجم به اسلام وسيطره ي تركان ،مردم آنجا ترك زبان شده اند . چه در تحقيقات آنتروپولوژي و يا ژنتيك شناسي تاييد شده است كه بيشينه ي مردم آناتولي به همسايگانشان نزديكي نژادي دارند تا تركان زرد پوست
تغييرات نژادي در آذربايجان با ورود تركان قزلباش اندك بوده اما هنوز بازماندگان تركان را مي توان در آذربايجان يافت . اين گروه كه در آذربايجان اندكند داراي ريختاري متفاوت با ديگر ايرانيان هستند ( ؛گونه هاي ضمخت ، چشمان مورب، بيني پخ به صورتي كه بيني در بين دو چشم پهن و با بر آمدگي كم است، قدي معولا كوتاه و گاهي متوسط )
خودم به شخصه در بين اندكي از دوستان و آشنايان آذربايجاني ام اين ريختار را ديده ام اما اين طور كه تا كنون ديده ام و تحقيق كردم اكثر آذربايجاني ها ريختاري ايراني ( ايرانو افغان، ارمني سان) دارند و اين خود گواه آريايي باقي ماندن اين سرزمين است
البته همین مذهب شیعه کلیه آذریان ایران را به کل در فرهنگ با دیگر ترکان جهان جدا میکند و من میدانم که تعصبی ترین قومیت ایرانی در مذهب شیعه همین قوم آذری ست و جالب اینکه در مورد شیعه گری این قوم در احادیث و روایات معصومین هم مواردی وجود دارد .
و جالب تر اینکه همین پان ترکیسمهای بیگانه چون آذربایجان روسیه (آران) و عثمانلوها اصلا دشمن شیعه و شیعه گریند و سنی مذهبند .
در مورد نژاد هم من مطمئنم که هیچ آذری دوست ندارد که او را از اعقاب نژادی زرد پوستان آلتائیک بدانند همچنانکه اگر اینگونه بود از داشتن قیافه های آریایی و سفید پوست هم شرم میکردند ولی در عمل اینگونه نیست و در پان ترکیسم گراییشان تنها نکته ای که هیچگونه اصراری بر آن ندارند همان نژاد زرد پوستان و چهره تاتاری آنهاست .
واقعا اگر ایرانیان آذری زبان از دید واقعیت و به دور از هوچی گریهای بیگانه به موضوع بنگرند من مطمئنم که نه تنها حاظر به عوض کردن کیش و مذهب و ملیت خویش نمی شوند بلکه ثمره سالها خون دل اجداد خویش را بازی طماعان بیگانه نخواهند نمود.این سرزمین آذربایجان مسکن آبا و اجدادی آنهاست و ایران زمین هم ملت و میهن یگانه تمام ماها.
سخنی دیگر چرا کشور آران که همیشه جزئی از ایران بوده و با دو قطعنامه ننگین مالکیت غیر پذیرفته امروز برای خود ما مایه دردسر گشته .چرا در قبل از این- اینگونه نبود و چرا با افزایش بودجه نظامی و استقبال از امریکاییان و اسرائیلیان به یکباره دشمن تمام اقوام ایرانی و آریایان گشته و با جعل تاریخ یاران همخانه را برای ما تبدیل به دشمن در خانه نموده ؟کاش کمی دوستان و یاران هم خانه با دید وسعتری به این موضوع مینگریستند .
ما همه سالهاست در کنار هم و با هم بوده ایم حال چگونه است که به یکباره علم جدایی و استقلال را در دست گرفته و ساز خویش کوک کرده و راه جدا می نماییم .
می بینم که بیگانگان به چه سهولتی یاران را به جان هم انداخته اند بقول معروف :از آب گل آلود ماهی میگیرند.
چو ایران مباشد تن من مباد
شرم بر کسانی که از داشتن نام ایرانی بر خود احساس حقارت کنند این کسان پای بر خون تمام شهیدان در راه وطن میگذارند که جان خویش را فدای حفظ استقلال کشور خویش نموده اند چه در زمان حال و چه در گذشته .کافی است نگاهی به همین دشت خونین چالدران بیندازیم تا ببینیم که چگونه همین آذریان در برابر عثمانلوها تا آخرین نفر شهید راه وطن گشتند .هنوز اندک زمانی نگذشته که همان دشمن دیروز یار امروز گشته و دم از برادری و هم نژادی می زند .مگر نه اینکه فاصله نژادی در گذشته کمتر بود پس چه طور آنروز دشمن بودیم و خونمان حلال و امروز برعکس.
باز هم میگویم شرم بر هر ایرانی که از داشتن ملیت ایرانی احساس حقارت کند.
 

atabay danyeli

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
12 می 2006
نوشته‌ها
32
لایک‌ها
0
به نقل از AtoorPat :
هيچ عكسي از اين كتيبه كه بتوان خطوط آنرا ديد و اين دروغها را باور كرد وجود ندارد!





با درود

نازنین ، حقیقت دست نیافتنی نیست آن را در زیر بزرگترین دروغها مدفون خواهی یافت.

میگویند جرج بارنارد شاو (خدایش بیامرزاد ) آدم شوخ و بذله گویی بوده است. روزی به یک مصاحبه مطبوعاتی دعوت داشته و اندکی دیر میرسد. عادتا که با خبرنگارها دور یک میز مینشسته ، بعداز نشستن رو میکند به خبرنگارها که: آقایان و خانمها کسی میداند لای پاهای من چیست ؟
همه با شرم سر را به پایین انداخته وسرخ میشوند
بارنارد شاو با لبخند میگوید چیزی نیست پایه میز است .
بلا فاصله عذر خواهی میکنند و جای اورا عوض میکنند ، شاو بلافاصله سوال اول را تکرار میکند و ایندفعه خبرنگاران در حالیکه میخندیدند یک صدا میگویند : پایه میز
شاو با خونسردی میگوید : نه ! همانکه اول فکر کردید ....

Atoorخان فکر نمیکردم اینقدر ناشی و عجول باشی
مرغ کم حوصله را گو غم خود خور..... حافظ

از کلی مطلب که برایت نوشته بودم و میباید جواب میدادی (اگر اهل منطق میبودی) رفته ای و راست چسبیده ای به شوخی های ما با جمال گل خودت. توکه تحمل دو کلمه شوخی ادبی را نداری ،جان برادر پس چرا به خودت این حق را میدهی که به اقوام شریف ایرانی هرچه دلت خواست بگویی و هر کسی را هم خواست جوابت را بدهد به انگ بی معنی پان ترکیست مزین کنی؟
یکجایی نوشتم و دانسته هم نوشتم :"" و خواهید دید که ...برهنه وسط معرکه خواهد پرید.""
وتو هم پریدی
جان برادر اگر ذهنت کج اندیش نیست چرا فکر نکردی که گفته ام " پا برهنه " یا " سر برهنه " ؟
بعد هم آمده ای و گفته ای که گویا من پهلوان مغلوبی ام که یک بار زمین خورده و رفته و گریم کرده و برگشته ام. آقای خودبزرگ بین من در خیلی از جبهه ها زمین خورده ام و عادت هم دارم. اما علت در رفتن را نمی فهمم . من که ادعای علامه گی ندارم آمده ایم گفتکو میکنیم و چیز یاد میگیریم ، روزی که احساس کنم در این اتاق چیزی برای یاد گرفتن وجود ندارد البته که خداحافظی خواهم کرد. حیرانم که چقدر در رفته ای که ذهن بدبینت عین طوطی آن بازرگان نگونبخت شده است. نه دادا همه که روغن نریخته اند بعضی هم مثل من از بس با آدم های کم جنبه و بی منطق سرو کله زده ،طاس شده اند.
و اما از زور بی مطالعه گی در بد دامی خودت را انداخته و دو عدد سوال کرده ای و باز به حساب روغن ریختن های خودت گذاشته ای ، قرار نیست من هم مثل جنابعالی بدون مدرک حرف بزنم در این صورت به من هم میگفتند پان ایرانیست !!!
توصیه میکنم از این به بعد وقتی وارد مردانه میشوی رو سری ات را سر کن تا نگویم که سربرهنه دویده ای وسط معرکه
و یا اینکه خدای ناکرده کاری نکنی که به قول مرحوم بارنارد شاو بگویم : نه ! همانکه اول فکر کردی ....


اینقدر بدبینی خوب نیست.

ازگل های مجالس شرق شناسی یکی هم آن سیزده سنگ نوشته معروف به سنگ نوشته های اورخون می باشد که یکی از آنها معروف به گول تکین مورد بحثم بوده و شما خواسته اید که دلیل و مدرک رو کنم. آن روغن ریخته اینجا هم کار دستت داد . از دو حال خارج نیست یا این سنگ نوشته ها را اصلا نمی شناسی و یا آنها را با جعلیات انگلیسی اشتباه گرفته ای ، در هرصورت توصیه میکنم ذهن بدبین خودت را اندکی مراقبت کن و تمرین بده وگرنه فردا در زندگی خصوصی ات هم کار دستت میدهد.
اگرمیتوانی ترکی قدیم بخوانی بگو تا متن اصلی را هم برایت بفرستم و یا اگر لازم میدانی ترجمه اش را هم همراه کنم و یا کتاب معرفی کنم و یا یک کم زحمت به خودتان بدهید در اینترنت جستجو کنید کلی مطلب آموزنده راجع به این بخش از تاریخ بشریت گیرتان می آید.آخر سر اگر اهل تحقیقی آدرس بده برایت پست کنم



سنگ نوشته گول تکین
001.JPG




دید از غرب
002.JPG





دید از شرق
003.JPG




و این هم مجسمه خود گول تکین
004.JPG
 

AtoorPat

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 ژانویه 2006
نوشته‌ها
100
لایک‌ها
2
در نوشتارتان كه جز هاشيه رفتن و اهانت چيز ديگري نديدم بنابراين نيازي به پاسخ نمي‌بينم.

من دو مدرك كه بيشتر گفتارتان بر آن پايه بود خواستم. يكي گفتار ابن هشام و ديگري نوشته‌اي كه منسوب به يك كتيبهء خيالي كرديد. شوربختانه پس از گذشت زمان بسيار، هيچكدام را ارائه نداديد و از مدرك دومي تنها به نمايش سنگهايي بسنده كرديد كه در همهء سايتها و كتابها نمايش مي‌دهند اما هرگز نوشته‌هاي روي سنگ را نشان نمي‌دهند! زيرا كه دروغشان آشكار مي‌شود.

هر سايتي و يا كتابي را ببينيد، يا عكسي نمايش نمي دهند و يا چند عكس كوچك كه هرگز نوشته‌هاي آن نمايان نيست را ارائه مي‌دهند اما به سرعت يك نوشتهء خيالي را بدان منسوب مي‌كنند و كلي هم برايش دستور زبان و... مي نويسند!

من شايد با نظر نظامي گنجوي (پانتركيستها او را ترك ميدانند) كه ميگويد : هيچ تركي در جهان نيست كه بدون فتنه از مادر زاييده شود، موافق نباشم اما دروغگويي براي مصادرهء به مطلوب كار درستي نيست!
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
دوست گرامی atabay danyeli خوش حال میشم نوشته های روی اونها را هم برای ما به نمایش بذارید .مطمئن نیستم ولی خطوط ماندارین یا خطوط تبتی را من در جایی بر روی آنها دیدم .خواهش میکنم اگر من اشتباه میکنم بنده رو راهنمایی کنید.هر چند که به علت نزدیکی اقوام آلتاییک با کشور چین و منطقه تبت --گاها خط آنها استعمال میشد .مخصوصا در بین اقوام ایغور از خط تبتی زیاد استفاده شده.
 

easter

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 می 2006
نوشته‌ها
108
لایک‌ها
4
به نقل از roje_aria79 :
دوست گرامی atabay danyeli خوش حال میشم نوشته های روی اونها را هم برای ما به نمایش بذارید .مطمئن نیستم ولی خطوط ماندارین یا خطوط تبتی را من در جایی بر روی آنها دیدم .خواهش میکنم اگر من اشتباه میکنم بنده رو راهنمایی کنید.هر چند که به علت نزدیکی اقوام آلتاییک با کشور چین و منطقه تبت --گاها خط آنها استعمال میشد .مخصوصا در بین اقوام ایغور از خط تبتی زیاد استفاده شده.


البته اویغورها از چندین خط مختلف استفاده می کردند.

خط چینی

خط عربی

و خطی خاص خودشان
 

AtoorPat

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 ژانویه 2006
نوشته‌ها
100
لایک‌ها
2
با درود

دوستمان easter به خط عربي اشاره كردند كه با اجازهء ايشان بنده تصحيح مي‌كنم و مي‌گويم كه نام اين خط فارسي است نه عربي. اعراب هرگز چنين خطي نداشتند. حتي يك جمله و يا يك واژه با چنين خطي پيش از يورش تازيان به ايران در نزد اعراب نبوده است؛ نه بر سنگ و نه بر چوب و نه بر پوست و نه بر استخوان!

اگر ايرانيان قرآن را با خط فارسي نسك كردند دليلي بر آن نيست كه اين خط اختراع تازيان باشد. آنان سواد نداشته كه بخواهند خط داشته باشند.

خدمت سرور گرامي كورش عرض كنم كه اين نمايي كه فرستاديد در برخي از ISPها بخاطر فيلتر شدن ديده نمي‌شود. با اجازهء شما من دوباره آپلود مي كنم:

14czbpl.jpg
 

easter

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 می 2006
نوشته‌ها
108
لایک‌ها
4
با درود

دوستمان easter به خط عربي اشاره كردند كه با اجازهء ايشان بنده تصحيح مي‌كنم و مي‌گويم كه نام اين خط فارسي است نه عربي. اعراب هرگز چنين خطي نداشتند. حتي يك جمله و يا يك واژه با چنين خطي پيش از يورش تازيان به ايران در نزد اعراب نبوده است؛ نه بر سنگ و نه بر چوب و نه بر پوست و نه بر استخوان!

اگر ايرانيان قرآن را با خط فارسي نسك كردند دليلي بر آن نيست كه اين خط اختراع تازيان باشد. آنان سواد نداشته كه بخواهند خط داشته باشند.

می دانم منظور شما چیست.

آن خطی که مد نظر شماست ( که ایرانیان قبل از اسلام به کارمی بردند)


خط آرامی بوده است که خطی متعلق به اقوام سامی است.
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
به نقل از easter :
می دانم منظور شما چیست.
آن خطی که مد نظر شماست ( که ایرانیان قبل از اسلام به کارمی بردند)
خط آرامی بوده است که خطی متعلق به اقوام سامی است.
منظور دوست ما آتروپات عزيز اين است كه به گفته خود حضرت محمد در كل عربستان شايد فقط سه چهار نفر باسواد وجود داشته و اونها هم خودشون مبدع اين خط نبودند كه ما به اون خط خط عربي بگيم بلكه بيشتر اقوامي كه با ايرانيها مراوده داشتند با تاثير پذيري از ايران باعث تكامل فرهنگ خودشون شدند.
بايد به ياد داشته باشيد كه اولين ديوان و دفتر اداري اعراب را برامكه كه ايراني بودند براي اونها درست كردند وگرنه قبل از برامكه اعراب كار ديوانداري خود را به شكل ايراني و با خط و زبان ايراني انجام ميدادند.
 
بالا