• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

واقعاً مردم آذربایجان ترک نیستند؟

rezadignity

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,588
لایک‌ها
6
محل سکونت
Iran
جناب آتابای دانیل

شما مشتی مطلب غیر واقعی و نادرست را نقل فرموده اید .
گمان می کنید می توانید با دراز نویسی و پستهای دراز حقاینت خود را ثابت کنید ؟

در یک کلام آسمان و ریسمان است . همه چیز را به یک چیز ربط دادن و بر مبنای یک اصل دیگر اصول را تفسیر کردن دلیلی بر درست بودن ادعاهای تفسیر کننده نیست .

به جای کپی و پیست نمودن استنباط خودتان را بنویسید تا روشن شود شمایی که معتقد به درستی نوشته های بالا هستید چه نظری دارید !

این یک اصل است که برای درک معانی عوارض جغرافیایی و ... اولویت اول با زبان ساکنین آن منطقه است و گرنه خیلی ازکلمات رامیتوان در زبانهای دیگر با شعبده معنا نموداما کاربرد آن در مجالس سر کوچه پیرزن ها خواهد بود.
مبنای مقاله و نتیجه گیری غلط است .
اگر اولویت را با ساکنین هر منطقه بدانیم ، باید این را در نظر بگیریم که ترکان ساکنان تازه وارد این منطقه هستند ، بنابراین این نوشتار از بیخ و بن دچار انحراف و نیرنگ است .
در ضمن اتفاقا آنکه دست به شعبده بازی زده ، خود نویسنده مقاله است که این با تکیه بر حقیقت سکونت ترکان در آذربایجان کوشیده موضع خود را برحق جلوه دهد ، غافل از اینکه ترکان ساکنان کهن این منطقه نیستند !!! به علاوه ایشان کوشیده همه واژه های غیر ترکی را یا ترکی نامیده یا به گونه ای کوشیده ریشه اش را ترکی بنامد .

متاسفم ...
 

rezadignity

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,588
لایک‌ها
6
محل سکونت
Iran
اگر من اصالت ایرانی نداشتم ( البته با این طور صحبت مخالفم ) بهتره بگم اگر ایرانی نبودم ، بیشتر ناراحت می شدم

چون به یقین برخی از مطالب فوق الذکر را از روی غرض و اهانت برخی می پنداشتم ، نه از روی جهالت !
بیشتر توضیح دهید ...

لطفا زبان اصلی ایرانیان را نیز نام ببرید.
تا همینقدر بدانید که پیش از ورود ترکان به ایران زبان ترکی در ایران نبوده است .

درباره رد اظهارات شما همین بس که ترک های ایران از لحاظ چهره و رنگ پوست و ... متفاوت هستند

می خواهید بگویید همه آذربایجانی ها ترک هستند و پیوند تیره و تباری با دیگر ایرانی ها ندارند ؟
پس بفرمایید ایرانیانی که در آن منطقه می زیسته اند چه بر سرشان آمده ؟ همگی به آسمان رفته اند ؟

مثل همان تغییری که در ژن آلمان ها شده و آنها تنها نژادی شده اند که به ایرانیان اصلا شبیه نیستند
یعنی چه ؟
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
جناب آتابای دانیل
???

ايشان آتاباي دان يلي هستند . ( دان يلي به معناي نسيم صبحگاهي مي باشد )
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
جناب آقاي rezadignity


شما غير از آسمان ريسمان و كپي پيست كلمات ديگري بلد نيستيد كه فقط سعي در انحراف تاپيك داريد ؟؟؟

اگر حرف منطقي داريد بفرماييد اگر نه با اين شيوه و روش نمي توانيد نوشته اي را نقد كنيد .

گمان می کنید می توانید با دراز نویسی و پستهای دراز حقاینت خود را ثابت کنید
در یک کلام آسمان و ریسمان است
به جای کپی و پیست نمودن استنباط خودتان را بنویسید

شما ايشان را مي شناسيد كه اينقدر با قاطعيت صحبت مي كنيد ؟؟ مطمئن هستيد كه كپي پيست مي كند ؟؟


شما بيش از اندازه از حوصله من سوءاستفاده مي كنيد و مرا در نهايت مجبور به كاري خواهيد كرد كه علاقه اي به آن ندارم .
 

atabay danyeli

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
12 می 2006
نوشته‌ها
32
لایک‌ها
0
فضای بسیار تاثر برانگیزی است و بسیار متاسفم که کسی اعتراضی ندارد.

اگر قرار باشد هر کسی از زیبایی های فرهنگی اقوام سخن براند و متهم به " پان " شود در حالیکه خود از بیماری خود بزرگ بینی در عذاب است ، چه جای سخن گفتن است .
یک بار به شعری از احمد شاملو اشاره کردم " فرزانه در خیال خودی ... "اما متاسفم که مدیر دانای این بخش چرا به اراجیف این داشناک دیوانه که بی مدرک و دلیل فضا را مسموم میکند جواب نمیدهد.
پان به کسی اطلاق میشود که حق و حقوق اقوام دیگر را نادیده بگیرد و اسیر اوهام خود برتر بینی و... گردد

جناب آتور برگرد و تمام نوشته هایت را یک بار دیگر مرور کن. چه کسی سعی در وارونه جلوه دادن و تحریف و توهین به یکی از با سابقه ترین و موثرترین اقوام تاریخ ایران است؟ چه کسانی حق حیات فرهنگی اقوام ایرانی را مسدود وسعی در پارس کردن آنان دارند؟
اگر من به این همه ظلم فرهنگی اعتراض کنم پان هستم و آنوقت تو که این همه را تایید میکنی ایرانی خوش خط و خال؟
پان کسی است که با دست یازی به قدرت سیاسی و در اختیار گرفتن قدرت اقتصادی سعی در اضمحلال دیگر اقوام دارد. حال چه در ترکیه باشد وبه حقوق کرد ها تجاوز کند و چه در ایران.
پان ها همپالگیهای جنابعالی هستند که در قره باغ بیش از 30000 زن وکودک را سر بریدند. وترا هم تغذیه میکنند که تخم نفاق را بین اقوام ایرانی پراکنده کنی.

برای اینکه دیگر دوستان بدانند که این آتور خان داشناک با بیسوادی محض دیگران را دست انداخته اند به موارد زیر اشاره میکنم .

درهمین بخش آخر ایشان ادعا کرده اند

" دوست خوبم مطمئن باشيد چيزي كه جناب atabay danyeli ادعا كردند وجود خارجي ندارد. من پس از پنج سال پژوهش در همين زمينه -براستي در شرايط سختي بود- اين را عرض مي‌كنم و اگر از ايشان چنين درخواستي كردم صرفا بخاطر اين بود كه دروغگويي پانتركيست‌ها را نشان دهم "

من از دوستان خواهشمندم به جای مراجعه به هر کتابخانه ای که بیش از هزاران کتاب و مرجع در آن یافت میشود همانطوریکه پشت کامپیوتر نشسته اند در yahoo یا هر موتور جستجویی این دو عنوان را جستجو کنید:
Kul tigin و orhun inscription

منابع ترکی را اهمیت ندهید و آنوقت ببینید به سایت معتبر علمی و دانشگاهی در همین مورد برمی خورید.
آنوقت خودتان قضاوت کنید که این داشناک پژوهشگر که بیش از پنج سال تحت فشار بوده اند ، کجاو چرا عقده ای از آب در آمده اند.

ایشان ادعا میکنند که خط عربی فارسی است . از ایشان مدرک بخواهید.
از ایشان بخواهید یک سطر به زبان پهلوی با دلیل و مدرک ارائه کنند.
به ایشان بگویید تنها یک دیوانه به خود اجازه میدهد برعلیه آثار ادبی اقوام دیکر توهین کند. توهین به اثری چون دده قورقوت تنها نشانه جنون است.

شغالی اگر ماه بلند را دشنام گفت
چه باک
پیران قومش مگر نجات ار بیماری را تجویزی اینگونه فرموده بودند. (احمد شاملو)
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7

پیرامون کتیبه های ارخون



من نمیدانم به چه انگیزه ای این کتیبه ها را نمونه آوردید! برای نمونه چه چیز را میخواستید ثابت کنید!
این کتیبه ها در سال 1889 در شمال مغولستان و جنوب دریاچه ی بایکال بدست آمد(ربطی به آذرآبادگان ندارد و در آذرآبادگان پیدا نشده!) اینها را در سال 732 و 735 پس از میلاد به افتخار شاهزاده ی ترک kul و برادرش امپراتور bilge نگاشته اند.

این کتیبه ها دارای متن کوچکی به زبان چینی, و نیز کهن ترین نمونه ی مکتوب زبان ترکی هستند. که بخش های ترکی این کتیبه نیز دارای وام واژه های فراوان سغدی هست(که به ترک ها پیوندی ندارد) همچنین خط و دبیره ی بکار رفته نیز از دبیره و خط آرامی برگرفته شده هست.

این مدارک و نمونه هایی که می آورید براستی در راه رسوایی پان ترکهاست و جاعلان تاریخ و هویت مردم اذرابادگان. چرا که این بی خردان به این باور دارند ترکان دارای تمدن و شهریگری ده هزار ساله هستند(آن هم در آذرآبادگان که تا 700 سال پیش پای یک قبیله ی ترک هم به آنجا نرسیده بود) اما یکی از مهم ترین بخشهای فرهنگ و شهریگری که زبان و نوشتار است, کهنترین مدرکشان به سده ی هشتم میلادی برمیگردد. و این هست تمدن و شهریگری ترکی.

همین ها نیز به همراه دده قورد(که نویسنده ی آن هم مشخص نیست چه کی هست) ربط و پیوندی به مردم اذرابادگان ندارد که بسادگی هم از دید ژنتیک و هم تاریخی و فرهنگی نشان داده شد, آذری ها تیره ی اریایی از بخش ماد خرد هستند و تا پیش از فرمانروایی ترکان در ایرن و هجوم وحشیانه ی قبائل ترک در این بخش به زبانی ایرانی و هم ریشه با دیگر زبانهای ایرانی بنام پهلوی آذری سخن میگفتند. و این زبان ترکی بیگانه در آذرآبادگان دارای اصالتی نیست. شاید به ریخت فراگیر تنها 400 سال!
 

jaberi

Registered User
تاریخ عضویت
11 جولای 2006
نوشته‌ها
24
لایک‌ها
0
محل سکونت
تبریز - طهران و بالعکس
به نقل از rezadignity :
بیشتر توضیح دهید ...


تا همینقدر بدانید که پیش از ورود ترکان به ایران زبان ترکی در ایران نبوده است .



می خواهید بگویید همه آذربایجانی ها ترک هستند و پیوند تیره و تباری با دیگر ایرانی ها ندارند ؟
پس بفرمایید ایرانیانی که در آن منطقه می زیسته اند چه بر سرشان آمده ؟ همگی به آسمان رفته اند ؟


یعنی چه ؟

دوست عزیز از اینکه می بینم آنچه را که نمیدانید سوال می کنید خوشحال می شوم.ولی پاسخ من به شما باعث خواهد شد دوباره سر جای اولمان برگردیم.

اگر پست های ترک ها با دقت بخوانید موضوع را متوجه میشوی و اگر متوجه نشدی می توانی پی ام یا ایمیل بزنی و از خودم بپرسی .

البته در مسائلی که به شما مربوط نیست دخالت نکن.
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
ترکها نخستین کشتار و قتل عام گسترده را در سده ی20 راه اندازی کرده اند:

ترکها همچون گذشتگان خود(چنگیز و آتیلا و تیمور و ...) این بار در سده ی 20 از آنجایی که این ددمنشی در خونشان هست, یک کشتار بزرگ دیگر راه اندازی کردند تا این هم افتخاری باشد برای تمدن و شهریگری نه چندان کهنشان!

(شاید نیاز نباشد به دوباره ی گویی اینکه ترکها و آذری ها هیچ پیوندی با هم ندارند و دیدگاهمان هم میهنان آذری نیستند)


***********************************************************************
چرا ارامنه همچون دیگر ملل(ایرانیها و اعراب و روسها و یونانی ها ...) کینه ی ترکها را بدل دارند؟
***********************************************************************

قتل عام ارامنه درترکیه 1915

dashnak_p.jpg


قبل از آغاز جنگ جهانی اول (1914) حدود دو و نیم میلیون نفر ارمنی در قلمرو امپراطوری عثمانی زندگی می کردند ، اما پس از سال 1923 یعنی بعد از قتل عام نهایی ارامنه فقط تعدادی اندک (50,000 نفر ) آنهم در شرایطی بسیار اسفناک در قسطنطنیه ، استامبول امروزی ، زندگی می کردند . پس بقیه کجا رفتند ؟

هنگامیکه در تابستان سال 1914 دنیا در آتش جنگ جهانی اول شعله ور شد و توجه اروپائیان به رویدادهای جنگ معطوف گردید، دولت وقت ترکیه فرصت مناسبی یافت تا مساله ارامنه را برای همیشه حل کند. کاری که هیچکدام از سلاطین قبلی عثمانیان و بویژه سلطان عبدالحمید موفق به انجام آن نشده بودند یا بهتر بگوئیم فرصت آن را بدست نیاورده بودند . در آن زمان ترکان جوان تحت کمیته اتحاد و ترقی ، زمام امور را در دست داشتند . سه تن از رهبران اصلی این حزب به نامهای محمد طلعت پاشا وزیر اعطم وقت ترکیه ، اسماعیل انور پاشا وزیر جنگ و احمد جمال پاشا و.یر درایداری که اندیشه های پان ترکیستی نژاد پرستانه و گرایش به آلمان داشتند، در راس امور قرار گرفتند . انهدام کامل نژاد ارمنی توسط این کمیته و بویژه سه شخص فوق به شکلی دقیق ، برنامه ریزی شده و محرمانه طرح ریزی شد .

آنها برای اجرای این سیاست غیر انسانی ، ابتدا مردان بین 15 تا 50 ساله را به بهانه بردن به جبهه های نبرد به ارتش فراخواندند . همچنین دستور صادر شد هر کس که اسلحه دارد باید به ارتش تحویل دهد و هر آنچه که ممکن است در خلال جنگ مورد احتیاج ارتش قرار گیرد نظیر لباس ، قاطر ، غذا و غیره را ضبط خواهد نمود . ولی جالب آنجاست که دولت فقط اموال ارامنه را به نفع ارتش ضبط می نمود . ماموران جمع آوری اموال وقتی به خانه های ارمنی وارد می شدند ، همه چیز را اعم از اینکه مورد احتیاج ارتش باشد یا نباشد ، نظیر لباسهای زنانه ، اشیای زینتی و تزئینی و غیره را جمع کرده و با خود می بردند .

DEPORT_P.JPG


سرانجام در روز 24 آوریل 1915 بدستور دولت عثمانی حدود 300 نفر از رهبران، روحانیون، اندیشمندان، نویسندگان و سیاستمداران ارمنی دستگیر شده و پس از انتقال به کشتارگاه همگی آنها بجز اسقفی به نام کومیتاس « او نیز هوش و هواس خود را در اثر آنچه که دیده بود ، از دست داد » بطرز فجیعی سلاخی شدند و این سرآغاز قتل عام بود. همچنین در همان روز حدود 5000 نفر از ارامنه استامبول در کوچه ها و منازلشان بقتل می رسند .

کوچ اجباری ارامنه از موطن اجدادی خود در ارمنستان ترکیه

آنان سپس سربازان ارمنی در جبهه های جنگ را خلع سلاح کرده و پس از انتقال آنان به گردان های بیکاری در پشت جبهه « راه سازی و خدمات » آنان را گروه گروه بقتل رساندند . رهبران و کسانیکه توانایی هدایت و ***** مردم را داشتند . بقتل رسیدند ، مردان و کسانیکه نیروی مقاومت جامعه ارمنی محسوب می شدند . در ارتش بقتل رسیدند . حالا دیگر دولت بزرگ عثمانی مانده بود و ملت بی دفاع ارمنی بدون هیچ **** و مغز متفکری . دیگر چه چیز می توانست مانع اجرای سیاست ضد بشری آنان گردد ؟

سرانجام زمانیکه اوضاع بر وفق مراد بود، آنها به شهرها و روستاهای ارمنی نشین رفته و آنها را به این بهانه که در منطقه جنگی قرار دارند و باید به جاهای امن منتقل شوند ، از خانه هایشان بیرون کشیدند . ماموران حتی فرصت نمی دادند تا آنان غذا ، لباس و لوازم ضروری را به همراه خود بردارند . آنان دسته های ارمنی را که بیشتر آنها را زنان ، کودکان و سالخوردگان تشکیل می دادند ، بصورت کاروان هایی بطرف تبعیدگاه روانه می ساختند . تبعید گاهی که برای آنان در نظر گرفته شده بود، صحرای مرکزی سوریه واقع در منطقه درالزور در نزدیکی شهر حلب بود، جائیکه قرار بود در زیر آفتاب سوزان از تشنگی و گرسنگی بمیرند . ماموران ترک از رسیدن هر گونه آذوقه و مواد غذایی به ارامنه ، به شدت جلوگیری می کردند .

دولت برای سرعت بخشیدن به کشتار ارامنه ، گروه هایی را از زندانیان جنایتکار و بیرحم ترک و کرد ، تشکیل داد . آن زندانیان به شرط شرکت در کشتار کاروان های تبعیدی ارمنی از زندان آزاد می گشتند . آنها در سر راه مسیر کاروان های تبعیدی قرار گرفته و تا آخرین نفر را به وحشیانه ترین شکل قتل عام می کردند و اندک چیزهایی هم که داشتند غارت می کردند . هر شب تا به صبح چندین نفر از افراد هر کاروان کشته و چندین دختر ربوده می شدند . آنان تعداد مردان معدودی را هم که در دسته ها بودند، از دسته ها جدا کرده و بطر فجیعی قصابی می کردند . زنان خوش صورت ارمنی را جدا کرده و با خود می بردند . ژاندارمهای ترک تبعیدیان را زیر تازیانه و شلاق و با سر نیزه به جلو می راندند . کودکان را از مادران خود جدا کرده و بقتل می رساندند تا راحت تر بجلو حرکت کنند .


genomap_p.jpg


دختران ارمنی برای آنکه آتش شهوت ژاندارمها ناموس آنها را نشانه نرود ، گیسوان خود را کاملاٌ می تراشیدند و یا سر و صورت خود را می پوشانیدند . ماموران ترک و ساکنین محلی برای خاموش کردن آتش شهوت خود ، حتی از تجاوز به اجساد زنان مرده کاروان نیز خودداری نمی کردند. در بسیاری از موارد از یک کاروان چند ده هزار نفری فقط عده ای انگشت شمار به تبعیدگاه می رسید و در اغلب موارد همگی تلف شده یا قتل عام می شدند و

هیچکس از یک کاروان به تبعید گاه که همانا صحرای سوزان سوریه بود نمی رسید . مادران ارمنی برای آنکه کودکانشان از گزند قتل عام در امان بمانند، آنان را به التماس به خانواده های کرد و یا حتی ترک می سپردند . بسیاری در بین راه طاقت نیاورده، جان باختند . رودخانه های دجله و فرات همواره از اجساد ارامنه پر بود . گاهی اعدام های دسته جمعی ارمنیان و جنایات وحشیانه جلادان ترک سبب می شد تا در مواردی اندک همسایگان کرد به یاری ارامنه اقدام کنند ، هر چند که خود کردها نیز از یاری به ارامنه وحشت داشتند هر کرد یا حتی ترکی که از ارامنه حمایت می کرد کشته می شد . جنایات آنان بحدی بود که تعدادی از سیاستمداران ترک همچون صلال استاندار آلپو ( حلب ) ، مظهر استاندارد آنکارا با کشتار ارامنه مخالفت ورزیده و از کار برکنار شدند . جلادان در ترابوزان واقع در ساحل جنوبی دریای سیاه روش جدیدی از کشتار را در پیش گرفتند . آنان دسته های ارمنی را در قایق های کوچک سوار کرده و آنان را از قایق به دریا می ریختند . در بعضی شهرهای دیگر مانند وان نیز از همین روش برای کشتار استفاده می شد . بعضاٌ تبعیدیان را در رودخانه های دجله و فرات نیز غرق می کردند .

دنیا که در آن زمان دستخوش جنگ جهانی اول بود از عمق فاجعه ای که در ترکیه در حال وقوع بود ، بی اطلاع بود . طرح نژاد کشی و قتل عام تا آنجا که ممکن بود مخفی و با برنامه اجرا شد. دولت آلمان که با عثمانی متحد شده بود و از نزدیک رویدادها و حوادث ترکیه را نظاره می کرد ، نه تنها جلوی آتش شهوت ، کشتار و جنایات ترکها را نمی گرفت، بلکه در مواردی نیز عمل عثمانی را تائید می نمود .

امروزه ارامنه در سرتاسر جهان پراکنده شده اند که بیشتر آنان از فرزندان یا نوادگان بازماندگان کشتارها هستند . اگرچه هنوز هم تعدادی از بازماندگان آن جنایات در بین ما زندگی می کنند . ارمنیانی که موفق به فرار شدند ، به کشورهایی چون سوریه ، لبنان ، روسیه ، آمریکا ، اروپا و تعدادی نیز به ایران پناه برده و زندگی جدیدی را آغاز کردند .

امروزه دولت ترکیه نژاد کشی ارامنه را تکذیب نموده و ادعا می کند ارامنه تنها از منطقه جنگی شرق منتقل شده اند و درخصوص کشته شدگان با ناچیز خواندن شمار قربانیان ادعا می کند که آنها در جنگ و درگیریهای قومی کشته شده اند . نژادکشی ارامنه برعکس آنچه که دولتمردان کنونی ترکیه ادعا می کنند . در سرتاسر آناتولی و قلمرو امپراطوری عثمانی اجرا شد .

همه ساله ارامنه سراسر جهان در روز 24 آوریل بعنوان سالروز قتل عام 1915 در کلیسا گرد هم آمده و یاد قربانیان آن فاجعه بزرگ را گرامی می دارند . آنچه که در سال 1915 در ترکیه در قبال ملت ارمنی رخ داد و بیش از یک و نیم میلیون قربانی گرفت ، همچون لکه ننگی است در تاریخ بشریت . جنایات ، کشتارها ، تجاوز بعنف زنان ارمنی و اعمال وحشیانه دولتمردان ترک بحدی فجیع است که مطالعه آنها تن هر انسان آزاده ای را می لرزاند .

http://www.ourararat.com/far/F_1915.HTM
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
کسی ما را به ارمنی بودن متهم نکند, اما از آنجایی که سخن از قتل عام بود و کشتار گسترده این ها را آوردم این هم سخن م ننیست و مدارک و اسناد وجود دارد.

شناسايی و محکوميت نسل کشی
ارامنه توسط جامعه بين‌الملل


ونزوئلا:
14 ژوئیه 2005: مجلس ونزوئلا در نشت خود با اکثریت مطلق آرای نمایندگان قتل عام ارامنه را به عنوان واقعیتی انکار ناپذیر به رسمیت شناخت. مجلس در این مصوبه از اتحادیه اروپا خواسته است تا از پذیرش عضویت ترکیه تا زمان به رسمیت شناختن قتل عام ارامنه توسط آن کشور، خودداری کند.

آلمان:
16 ژوئن 2005: بوندستاگ – مجلس شورای آلمان – در 188– مین اجلاس خود با تصویب طرح کشتار ارامنه که به تائید کلیه احزاب حاضر در بوندستاگ رسید، به نقش آلمان به عنوان متحد امپراطوری عثمانی در جنگ جهانی اول اعتراف کرده و از ترکیه خواست که به مسئولیت تاریخی خود عمل و

به کشتار و آواره کردن ارامنه در امپراطوری عثمانی اعتراف کند. متن این طرح با این جمله آغاز می شود. " کشتارها و کوچ اجباری ارامنه در سال 1915 را باید به یاد داشت و نسبت به آن ادای احترام نمود. آلمان باید به آشتی ترکیه و ارمنستان کمک کند."

لهستان:
آوربل 2005: مجلس ملی لهستان به ‌رغم داشتن همكاريهاي خوب با تركيه بويژه در مناسبات دو كشور با اتحاديه اروپا، طرح شناسايي قتل عام ارامنه در دوران عثماني را به تصويب رساند.

هلند:
21 دسامبر 2004: مجلس هلند در نشت خود با اکثریت قاطع آرا قتل عام ارامنه را به رسمیت شناخت. نمایندگان ضمن شناسایی قتل عام ارامنه از دولت هلند خواستند تا قبل از آغاز مذاکرات برای ورود ترکیه به اتحادیه اروپا آنکارا را مقید سازند تا قتل عام ارمنیان را مورد شناسایی رسمی قرار دهد. در بخش دیگری از این مصوبه از دولت خواسته شده است در خلال مذاکرات و گفتگو با مقامات ترکیه موکداُ موضوع قتل عام ارامنه پیگیری شود.

اسلواکی:
30 نوامبر 2004: مجلس ملی جمهوری اسلواکی در نشت خود با اکثریت مطلق آرا قطعنامه شناسایی قتل عام ارامنه را به تصویب رساند. در بخشی از این قطعنامه آمده است: "ما ضمن شناسایی واقعیت قتل عام ارامنه در سال 1915 توسط دولت عثمانی ، آنرا جنایتی علیه بشریت می دانیم."

ایران:
9 سپتامبر 2004: سيد محمد خاتمی ريس جمهور سابق جمهوري اسلامی ايران از مجتمع و بنای يادبود قتل عام ارامنه 1915- زيزرناکابرت - واقع در ايروان پايتخت ارمنستان ديدن کرد و با نثار گل به قربانيان اين فاجعه ادای احترام کرد.

کانادا:
21 آوریل 2004: مجلس کانادا لایحه ای را به تصویب رساند و طی آن نسل کشی ارامنه را به رسميت شناخت و آنرا جرمی علیه بشریت اعلام نمود.

ایالات متحده آمریکا:
7 آوريل 2004: ايالت مونتانا 32- مين ايالت از ايالتهای ايالات متحده است كه قتل عام ارامنه در سال 1915 را به رسميت شناخت. «جودی مارتز» فرماندار اين ايالت در نامه خود به دفتر «های دات» نوشت: " من از تلاشهای کميته «های دات» برای شناسايی قتل عام فجيع ارامنه که توسط دولت ترکيه عثمانی در سالهای 1915-1923 اجرا شد، استقبال می کنم؛ قتل عامی که طی آن يک و نيم ميليون از ارامنه مسيحی اعم اززن و مرد و کودک قربانی شدند. انجام مراسم 89- مين سالگرد نژادکشی ارامنه ضروری است چرا که آن نقش بزرگی در جلوگيری از فجايع اينچنينی ايفا می کند."

آرژانتین:
31 مارس 2004: سنای ملی آرژانتين با صدوربيانيه ای در رابطه با نژادکشی ارامنه اعلام کرد:

1- همبستگی با جامعه ارمنی - قربانيان اولين قتل عام قرن بيستم- برای اجرای مراسم يادبود جنايتی که به قيمت جان بيش از يک و نيم ميليون ارمنی ختم شد و توسط دولت ترکيه در سالهای 1915- 1918 انجام شد.

2- محکوميت همه اشکال نقض حقوق بشر و جلوگيری از اينکه جنايات عليه انسان بدون مجازات بمانند.

اروگوئه:
6 مارس 2004: مجلس اروگوئه لایحه ای را در دو ماده به تصویب رساند که به موجب آن روز 24 آوریل بعنوان روز نسل کشی ارمنیان اعلام شد.

سوئیس:
13 دسامبر 2003: پارلمان سوئيس کشتار ارامنه در آخرين سالهای امپراطوری عثمانی را به عنوان نسل کشی به رسميت شناخت.

آرژانتین:
20 آگوست 2003: سنای ملی آرژانتين با صدوربيانيه ای در رابطه با نژادکشی ارامنه اعلام کرد:

با تاسف عميق، ما امسال مراسم 88-مين سالگرد نژادکشی يک و نيم ميليون از ارامنه که توسط دولت ترکيه بين سالهای 1915- 1923 انجام شد، برگزار می کنيم. همچنين اين اعلاميه ايست از همدردی بسيار برای انکار جنايات فراوان عليه بشريت که تاکنون بدون مجازات مانده اند.

سنای کانادا:

13 ژوئن 2002: سنای کانادا از دولت اين کشور می خواهد:

1- شناسايی رسمی نسل کشی ارمنيان و محکوم نمودن هرگونه تلاشی برای انکار آن يا تحريف واقعيات تاريخی مثل بودن چيزی کمتر از نژادکشی، جنايت عليه بشريت، و غيره


2- اعلام 24 آوريل هر سال بعنوان روز يادبود یک و نيم ميليون ارمنی که قربانی اولين نسل کشی قرن بيستم گشتند.

ایران:
13 آوریل 2002: در گردهمایی اعتراض آمیز ارامنه تهران علیه تجاوزات اسرائیل بر ضد فلسطینیان سید علی اکبرمحتشمی پور و سید هادی ***** ای – دو تن از نمایندگان تهران در مجلس شورای اسلامی ایران – در سخنرانی خود به موضوع قتل عام ارامنه نیز اشاره کردند. محتشمی پور در بخشی از سخنان خود گفت : " در آغاز قرن بیستم شاهد قتل عام ارامنه مظلوم در ترکیه بودیم که روح و روان بشریت را در طول هشتاد سال گذشته همواره آزرده بود و بشریت آن قتل عام را محکوم کرده و ما آنرا محکوم می کنیم ". سید هادی ***** ای نیز در بخشی از سخنان خود در خصوص قتل عام ارامنه گفت: " سلسله جنایاتی که در گذشته تا به امروز صورت گرفته در مقطعی نیز شامل حال ارامنه تحت امر کشور عثمانی بوده که ما با آنها همدردی کرده و می کنیم. همه ساله صدای عزیزان ما بعنوان اعتراض به این کشتار وحشیانه عثمانیها شنیده می شود".

ایران:
آوریل 2002: براى اولين بار در سال 1381 ، 30 نفر از نمايندگان مجلس ششم به عنوان مقام هاى دولتى ايران با امضاى تومارى واقعه نژادکشی ارمنیان در سال 1915 در ترکیه عثمانی را محكوم کردند.

پارلمان اروپا:
28 فوريه 2002: با تاکيد و تكرار موضع خود در خصوص قطعنامه 18 ژوئن 1987 مبني بر شناسايي نسل کشی ارامنه در سال ۱۹۱۵، از ترکيه خواست تا زمينه آشتی را ايجاد نمايد.

واتيكان:
26 سپتامبر2001: پاپ ژان پل روم با ادای احترام در مقابل بناي يادبود قربانيان نژادكشي ارامنه واقع در ايروان پايتخت ارمنستان، براي قربانيان اين فاجعه دعا كرد. او همچنين به يادبود قربانيان نهالي در محوطه آن كاشت. ( متن اصلي دعاي پاپ در زيزرناكابرت را از وب سايت رسمي واتيكان دريافت نمائيد.)

فرانسه:
30 ژانويه 2001: لايحه تصويب شده توسط پارلمان فرانسه به امضاي ژاك شيراك – ريس جمهور فرانسه – و ليونل ژوسپن – نخست وزير سابق- رسيد و جنبه قانوني يافت . از آن پس انكار نژادكشي ارامنه در فرانسه جرم محسوب مي شود.

29 ژانويه 2001: شهرداري پاريس تصميم گرفت تا مجسمه كوميتاس – روحاني، موسيقيدان و تنها بازمانده قتل عام روز 24 آوريل- را به يادبود قتل عام ارامنه در يكي از ميادين پاريس برپا كند.

18 ژانويه 2001: پارلمان فرانسه لايحه نژادكشي ارامنه را با اكثريت قاطع به رسميت شناخت و آنرا در كتاب قانون جمهوري درج نمود.

10 ژانويه 2001: كميسيون روابط خارجي پارلمان فرانسه لايحه ‌اي را در ارتباط با نسل كشي ارامنه پذيرفت و آن را در دستور كار شوراي عالي پارلمان فرانسه قرار داد.

ايتاليا:
17 نوامبر 2000: پارلمان ايتاليا قطعنامه اي را در ارتباط با نسل كشي ارامنه تصويب نمود.

فرانسه:
8 نوامبر 2000: سناي فرانسه قتل عام ارامنه را به رسميت شناخت. در قطعنامه تصويب شده آمده است : سناي فرانسه كشتار ارامنه در سال 1915 در امپرطوري عثماني را نژادكشي مي داند.

ایران:
ژوئن 2000: یک هيات نمايندگى وزارت دفاع جمهوری اسلامی ایران و در راس آن شمعخانی – وزیر دفاع - در دفتر يادبود موزه نژادكشى در ایروان پایتخت ارمنستان اين واقعه را تاسف بار خواند و اين كشتارجمعى را طبق معيارهاى حقوقى و اصول بين المللى شايسته محكوميت ناميد و انتقال صحيح و بى كم و كاست آن را به نسل هاى آينده براى جلوگيرى از تكرار اين وقايع لازم دانست.

لبنان:
11 مارس 2000: پارلمان لبنان نژادكشي ارامنه را با اكثريت قاطع به رسميت شناخت و در آن دولت تركيه را در انكار آن محكوم نمود و از پارلمانهاي ساير كشور ها خواست تا در اين زمينه به لبنان بپيوندند.

سوئد:
29 مارس 2000: پارلمان سوئد قطعنامه اي را تصويب نمود كه مطابق آن نسل كشي ارامنه به رسميت شناخته شد و در اين ميان تاكيد نمود كه شناسايي اين نژادكشي توسط دولت تركيه براي برقراري ثبات در منطقه قفقاز و تقويت دموكراسي در تركيه ضرورت دارد.

بلژيك:
26 مارس 1998: پارلمان بلژيك قطعنامه اي را مبني بر درخواست خود از تركيه براي شناسايي نژادكشي ارامنه در سال 1915 توسط آخرين حكومت امپراطوري عثماني، تصويب نمود.

لبنان:
3 آوريل 1997: پارلمان لبنان قطعنامه اي را در رابطه با اعلام روز 24 آوريل بعنوان روز همدردي با ارامنه، با اكثريت قاطع به تصويب رساند.

يونان:
25 آوريل 1996: پارلمان يونان بعد از سخنراني بسياري از نمايندگان كه همگي نسل كشي ارامنه توسط تركيه را محكوم نمودند، قانوني را با سه بند با اكثريت كامل به تصويب رساند كه مطابق آن روز 24 آوريل بعنوان روز گراميداشت قربانيان قتل عام ارامنه، اعلام شد.

كانادا:
23 آوريل 1996: مجلس عوام كانادا 81– مين سالگرد فاجعه كشتار يك و نيم ميليون از ارامنه توسط تركيه را برسميت شناخت و هفته 20-27 آوريل هر سال را بعنوان هفته گراميداشت قربانبان اعمال غير انساني بشر عليه يكديگر اعلام نمود.

بلغارستان:
20 آوريل 1995: مجلس بلغارستان با حفظ یک دقیقه سکوت یاد و خاطره یک و نیم میلیون شهدای اولین قتل عام قرن بیستم را گرامی داشت. سنتوف عضو آکادمی و ریس مجلس آن کشور اعلامیه ای را در ارتباط با کشتار ارامنه قرائت نمود.

روسيه:
14 آوريل 1995: دوماي روسيه (پارلمان روسيه) اعلام كرد كه مطابق اسناد و مدارك انكارناپذير موجود در رابطه با وقوع كشتار وسيع ارامنه در منطقه ارمنستان غربي بين سالهاي 1915- 1922 و نيز اجراي كنوانسيونهاي پذيرفته شده از طرف سازمان ملل در اين زمينه، همچنين به منظور برقراري مجدد سنتهاي انسان دوستانه دولت روسيه و با تاكيد بر اين مطلب كه در همان سال (1915) با ابتكار عمل روسيه دول اروپايي اقدامات انجام گرفته از طرف حكومت تركيه عليه ملت ارمني را (جنايت عليه بشريت) عنوان نمودند. دوماي دولتي روسيه فدرال ضمن محكوم كردن عاملان قتل عام هاي سالهاي 1915-1922 همدردي خود را نسبت به ملت ارمني ابراز نموده و روز 24 آوريل را روز يادبود قربانيان نسل كشي اعلام نمود.

اروگوئه:
آوريل 1995: مجلس اروگوئه بار ديگر مسئله نژادكشي عليه ملت ارمني را مطرح نموده و ضمن محكوم كردن تركيه خواستار شناسايي اين قتل عام از آن دولت شد.

روسيه:
22 آوريل 1994: دوماي روسيه قطعنامه اي را در رابطه با شناسايي نسل كشي ارامنه بعنوان اولين قتل عام قرن بيستم، با اكثريت قاطع به تصويب رساند.

قبرس:
آوريل 1990: پارلمان قبرس ضمن محكوم نمودن نژادكشي ارمنيان، 24 آوريل را بعنوان روز ملي يادبود اين نژادكشي اعلام نمود.

پارلمان اروپا:
18 ژوئن 1987: پارلمان اروپا قتل عام ارامنه را مورد شناسايي قرار داد و طي اين تصميم به كليه دول عضو اين پارلمان ابلاغ شد كه روزي را به يادبود قربانيان جنايات و قتل عام هايي كه طي قرن بيستم بوقوع پيوسته، اختصاص دهند.

آرژانتين:
23 آوریل 1985: كنگره ملی آرژانتين با تصويب قطعنامه اي نژادكشي ارامنه توسط ترکیه را محکوم کرد.

اروگوئه:
20 آوریل 1965: مجالس سنا و نمایندگان کشور اروگوئه طی جلسه مشترکی تصمیم های زیر را اتخاذ نمودند:

1- روز 24 آوریل سال جاری به یاد قربانیان کشتار سال 1915 روز یادبود شهدای ارامنه اعلام شود.

2- فرستنده های رادیوهای دولتی کشور موظف اند بخشی از برنامه های عادی آن روز خود را به طرح مطالبی پیرامون مسائل ملت ارمنی اختصاص دهند.

3- برای ارمنیان بازمانده از این نژادکشی که در زمینه های دولتی مشغول به خدمت هستند، روز 24 آوریل روز تعطیل محسوب می شود.

4- دبیرستان شماره 156 واقع در شهر مونته ویدئو از این پس به نام ارمنستان نامگذاری می شود.
 

jaberi

Registered User
تاریخ عضویت
11 جولای 2006
نوشته‌ها
24
لایک‌ها
0
محل سکونت
تبریز - طهران و بالعکس
اگر مطالب مضحک و جعلی شما را باور کنیم و قبول کنیم که ترک ها میلیون ها نه حتی میلیاردها ارامنه را کشته اند ،

باز دلیلی نمیشود که ما بگوییم ترک نیستیم.

هارای هارای من تورکم
 

rezadignity

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,588
لایک‌ها
6
محل سکونت
Iran
کپی و پیست کردن مطالب تحقیقی و پژوهشی ایراد یا کراهت ندارد ، من از بیان اینکه ایشان مطلب را کپی و پیست کرده خدا نکرده قصد سوء نداشته ام . ایشان خود ننوشته اند که این مطلب از خودشان است ( شاید هم من ندیده ام ) ، بنابراین استنباط من برداشتی طبیعی است . اگر ایشان مقاله را با نام خود پست کرده بود و من با دانش بر این ، مقاله را کپی برداری قلمداد می کردم آنوقت بی تردید کار من نادرست و ناپسند بود !

اگر از ایشان خواستم که استنباط خودشان را بیان کنند بدین دلیل بود که چکیده ای از بینش حاصل شده از آن مقاله در ذهنشان را در اختیار ما قرار دهند تا در ادامه بهتر بتوانیم بر سر این موضوع بحث کنیم .

همینجا از دوستمان آقای آتابای دان یلی خواهش می کنم بفرمایند اگر این مقاله خودشان است تا پست خود را ادیت کنم .

جناب آقای بهروز من نقد خود را کاملا منطقی بیان کردم ، من نه به ایشان خدای نکرده حرف ناروایی نزدم .

شما نگاه خسمانه به من دارید !
شما دوباره با پیدا کردن بهانه ای مرا تهدید فرمودید !!

شما بيش از اندازه از حوصله من سوءاستفاده مي كنيد و مرا در نهايت مجبور به كاري خواهيد كرد كه علاقه اي به آن ندارم .
من کی و کجا از حوصله شما سوء استفاده کردم ؟
 

rezadignity

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,588
لایک‌ها
6
محل سکونت
Iran
به نقل از jaberi :
دوست عزیز از اینکه می بینم آنچه را که نمیدانید سوال می کنید خوشحال می شوم.

البته در مسائلی که به شما مربوط نیست دخالت نکن.
من توضیح بیشتر درخواست کردم ، اگر فرض نادان بودن من شما را خوشنود می کند باشد من نادانم .

کدام مسئله به من مربوط نمی شود ؟
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
به نقل از jaberi :
اگر مطالب مضحک و جعلی شما را باور کنیم و قبول کنیم که ترک ها میلیون ها نه حتی میلیاردها ارامنه را کشته اند ،

باز دلیلی نمیشود که ما بگوییم ترک نیستیم.

هارای هارای من تورکم
هارای هارای من تورکم :D از همین هارای هارای میتوان به خیلی چیزها پی برد!
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
یک بازگویی:

آذربايجان قلب ايران زمين است :

احمد ابن يعقوب جغرافي دان نامدار ( در کتاب البلدان ) که درسال 250 هجري مي زيسته پيرامون آذرآبادگان گفته است

هر کس که آهنگ آذربايجان کند از زنجان بيرون رود چهار منزل تا شهر اردبيل رهسپار خواهد بود . اردبيل نخستين شهري است که از آذربايجان ديده ميشود . از اردبيل تا برزند سه روز راه است . مراغه مرکز آذربايجان از نظر تجاري و رونق بسيار مهم است . شهرهاي مهم اين منطقه اينها مي باشد : اردبيل - برزند - ورثان - برذعه - شيز - سراه - مرند - تبريز - ميانه - ارميه ( اروميه ) - خوي - سلماس اهالي شهر آذربايجان مردمي هستند بهم آميخته از عجمان کهن که "آذريه" خوانده ميشنود و جاودانگان که "جاودانيه" خوانده مي شوند . جاودانيه اهالي شهر بذ هستند که بابک در آن بود سپس چون اعراب آنجا را فتح کردند آنجا سکني گزيدند . آذربايجان در سال بيست و دو توسط مغيره بن شعبه ثقفي در خلافت عثمان براي نخستين بار فتح شد و پس از حذيفه پيمان صلحي با مردمان آنجا منعقد ساخت . پس قرارداد به گرفتن خراج از آنان بسته شد که مبلغ آن چهار ميليون درهم مي باشد و سالي کم مي شود و سالي بيشتر





ابواسحق ابراهيم اصطخري جغرافي دان نامدار سال 300 هجري در کتاب مشهور مسالک ممالک پيرامون آذربايجان ميگويد

بزرگترين شهر در آذربايگان اردويل ( اردبيل ) است و مقدار دو بهر فرسنگي داراز و پهنا دارد . ديوارهاي بلند دارد با چهار دروازه و جايي است پر نعمت . روستا دارد و در دو فرسنگي آن کوهي عظيم است به نام سبلان . تابستان و زمستان برف از آن خالي نمي باشد . مرغه ( مراغه ) چند اردويل بود . در قديم آنرا ساختماهاي عظيم بوده . اين شهر را ابن ابي الساج فرمانده عرب ويران کرد . ارميه ( اروميه ) شهري است پر نعمت و ارزان قيمت . بر کناره دريا نزهت گاه بسيار دارد . بردع از ديگر شهرهاي آذربايگان است که فندق اش به از فندق سمرقند است . ارميه ( اروميه ) بيشتر به دين ترسايي هستند . رودهاي کر و ارس و اسفيد رودکي ميان اردبيل و زنگان ( زنجان ) قرار دارد . به آذربايگان دريايي است که آنرا ارميه خوانند . آبي شور دارد و در او هيچ جانداري نباشد . گويند سگي آبي در آن باشد . گرد تا گرد آن دريا همه عمارت است از اين دريا تا مراغه سه فرسنگ راه مي باشد . درازاي اين دريا پنج روز راه است حدود آذربايگان از تارم است تا زنگان - تا دينور - تا حلوان - شهر زور تا دجله . در اين اقيلم ( آذربايجان ) پادشاهان بزرگ چون "شروانشاه" بوده اند . شهري است سردسير . حدود اين شهر زبانها همگي "تازي و پارسي و ارمني" است . نواحي بردع زبانهاي مختلفي گويش ميکنند . اردبيل سنگي دارد همچون سنگ ولايات پارس . يک نوع سنگ بزرگ به وزن يک من هزار و چهل درم و ديگري کوچک سنگ بيضا يک من و هشتصد درمسنگ


آذربايجان در لغت نامه ها

در فرهنگ نامه عميد از آذربايجان به نام اصلي اش آذرآبادگان نام برده است و نوشته شده است که اين شهر در معني محل آتش و نگهبان آتش است که بيشتر بزرگان و پادشاه هان ايران در آنجا تاج گذاري ميکرده اند


در لغت نامه دهخدا

وي از آذرآبادگان با آذربايگان نام برده است که آنرا شهر مرکزي آتشکده هاي ايران دانسته است و آتشکده شيز و آذرگشنسب بزرگترين آتشکده هاي ايران را از اين شهر دانسته است




شادروان استاد پورداوود استاد ايران شناس و دانشمند فقيد ايراني ( در کتاب ايران باستان ) و همچنين دکتر جهانگير اوشيدري ايران شناس مشهور ( در کتاب دانشنامه ايرانيان ) درباره آذربايجان گفته اند

آذربايجان موطن اصلي اشو زرتشت پيامبر ايران است که در زبان پهلوي آتورپاتکان بوده است که آنهم از آتورپات گرفته شده است به معني نگهبان آتش . تاريخچه آن به هزاران سال پيش بازميگردد . به پيش از شاهنشاهي هخامنشيان . اين شهر يکي از هفت اقليم ايران زمين در زمان پيشداديان و کيانيان است . فريدون آن را به ايرج داد . دگير اقليمهاي ايران عبارت است از : عراقين - پارس - خراسان - قفقاز - حجاز - يمن و . . . معروف ترين اثر باستاني جهاني آذرآبادگان آتشکده آذرگشنسب است که تاريخ آن به بيش از 2500 سال باز ميگردد . کوه معروف اين شهر اسنوند است . گنجک از شهرهاي بسيار مهم اين منطقه است که با شيز يکجا بوده است . شيز يا گنجک شهري بسيار مهم بوده است که پادشاهان ايراني براي زيارت به آنجا ميرفتند . اين محل بعدها قلعه اشکاني تيب ارمائيس ناميده شد و در پس از اسلام به تخت سليمان تغيير نام گرفت . اين نام را مردمان بومي به روي آتشکده آذر گشنسب دادند تا آنرا به حضرت سليمان نسبت دهند تا از تخريب آن توسط **** اسلام جلوگيري کنند . در دوره ساساني بدليل اهميت آذربايجان يکي از مرزبانان بزرگ دولت ساساني براي محافظ از آن مامور آنجا گشت و در اواخر دوره ساساني محافظت از آذربايجان به دست خداندان فرخ قرار ميگيرد


در کتاب نامدار مروج الذهب مسعودي تاريخ نگار نامدار اسلامي آمده است

شهر شيز در آذربايجان پايتخت شاهان پارتي ( اشکاني ) بوده است و آتشکده معروف آذرجشنس ( آذرگشنسب ) در آنجا واقع است . در سال 220 قبل از ميلاد "ارت برزن" پادشاه آذربايجان که زير فرمان شاهشاهان اشکاني بود . وي قلمرو شهر خود را تا درياي سياه ( در اطراف ترکيه ) گسترش داد . از ديگر پادشاهان آذربايجان در آن سالها آريوبرزن و پسر او ارت وزد از معروف ترين آنها مي باشد در دوره ساساني پادشاهان آذربايجان به نام " آتورپاتکان شاه " ناميده مي شود . پادشاهان ايراني در دوره ساساني براي تعظيم به آذرگشنسب با پاي پياده راهي اين منطقه مي شدند . از نقشهاي برجسته و شگقت انگيز آذرگشنسب در آذربايجان صور افلاک و ستارگان - نقشه جهان نما از خشکي ها و دريا ها و آباديها است که براي ديدن عموم قرار دارد

پاينده ايران

www.ariarman.com
 

jaberi

Registered User
تاریخ عضویت
11 جولای 2006
نوشته‌ها
24
لایک‌ها
0
محل سکونت
تبریز - طهران و بالعکس
به نقل از rezadignity :
من توضیح بیشتر درخواست کردم ، اگر فرض نادان بودن من شما را خوشنود می کند باشد من نادانم .

کدام مسئله به من مربوط نمی شود ؟

من نه از نادان شدن کسی خوشنود شده ام و نه از دانا بودن کسی.

آنچه مهم است اعتراف به ندانسته های یک فرد است تا شامل آن کس که نداند و بداند که نداند شود.

اینکه من و سایر همشهری و هم تیره هایم ترک هستیم یا نه به شما وهم مسلکانتان هیچ ربطی ندارد.

مطمئن باش ;)
 

jaberi

Registered User
تاریخ عضویت
11 جولای 2006
نوشته‌ها
24
لایک‌ها
0
محل سکونت
تبریز - طهران و بالعکس
به نقل از korosh bozorg :
هارای هارای من تورکم :D از همین هارای هارای میتوان به خیلی چیزها پی برد!

جناب دانشمند!! لطفا برای زیاد شدن پستتان محل دیگری را انتخاب کنید.

مثل یک انسان با فهم منظور خود را بیان کنید . و اگر می ترسید و با کنایه حرف می زنید. حق با شماست چرا که خشمی که ملت شریف ترک ایران از شما و همپالگی هایتان دارند . شما را در جای خود خواهد نشاند.
 

rezadignity

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,588
لایک‌ها
6
محل سکونت
Iran
به نقل از jaberi :
اینکه من و سایر همشهری و هم تیره هایم ترک هستیم یا نه به شما وهم مسلکانتان هیچ ربطی ندارد.

مطمئن باش ;)
طبیعتا به من ربطی ندارد که اصلیت و تیره شما چیست !
مگر من بیکارم که درباه ترک بودن یا نبودن شما دوست عزیز جر و بحث کنم ؟!

همانگونه که پیشتر نوشتم موضوع بحث روشن ساختن اصالت تاریخی اکثریت مردم آذربایجان بر پایه حقایق و مستندات تاریخی است . اگر شما شامل آن دسته از مردمانی که ما از آن سخن می رانیم نیستید چرا خون خودتان را کثیف می کنید ؟

در هر صورت در آذربایجان شهروندانی که اصالت ترکی دارند نیز هستند ، و بی تردید آنها نیز حقوق کامل شهروندی را می بایست دارا باشند .

سوء تفاهم نشود موضوع سخن نفی حقوق شهروندی هیچ ایرانی نیست ، موضوع سخن بررسی علمی و تاریخی اصالت گروه بیشینه مردم آذربایجان است .

موضوع بحث کاملا علمی است .
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
شما نگاه خسمانه به من دارید !
شما دوباره با پیدا کردن بهانه ای مرا تهدید فرمودید !!

جناب رضا خان
من نگاه خصمانه به شما ندارم البته اين خسمانه كه شما نوشته بوديد من متوجه نشدم . شايد اين نگاه را داشته باشم اما خودم نمي دانم !!!!
من حتي نام واقعي شما را نمي دانم پس هياهوي اينكه من به دنبال بهانه اي هستم ناشي از نگاه شما به مسائل است كه همه را دشمن مي پنداريد .

نمي دانم فيلم كازابلانكا را ديده اي يا نه ؟؟؟
در اول فيلم قاچاقچي انساني به نام اورگاتي به نزد ريكي ( همفري بوگارت ) مي آيد و از ريكي مي پرسد تو چرا از من بدت مي آيد ؟؟؟ ريكي پاسخ مي دهد . . .
نمي دانم چرا يا خواندن اين نوشته شما به ياد آن صحنه فيلم افتادم .


در ضمن اينجا قوانيني دارد كه نه دست من است نه دست شما . اينجا يك فروم خصوصي است و صاحباني دارد و قوانين را آنها وضع مي كنند و شما در زمان ثبت نام توافق نامه را امضا كرده ايد ( مطمئن هستم نخوانده ايد ) كه اكنون ملزم به اجراي آن هستيد

در يك تاپيك كه همه حرفها جدي است شما با آوردن حرفهاي مضحك به ميان اينگونه القا مي كنيد كه تنها قصد انحراف تاپيك را داريد . پس اگر مي خواهيد حضوري در اين فروم با اين نام كاربري داشته باشيد لاقل پيشنهاد مي كنم در اين انجمن از اين بازي ها دست برداريد .



يقين بدانيد كه اين آخرين مرتبه است كه به شما اخطار مي دهم .
 

turkvox

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
24 می 2006
نوشته‌ها
32
لایک‌ها
0
اول باید دید که چه کسی چه چیز دارد؟؟؟؟
شما فارس ها (البته فارس های اصیل که با هیچ قومی قاطی ندارند) که اینقدر ادعا ناسیونالیستی دارید
و خودتان را از هر قومی برتر می بینید
مفاخر خودتان رو معرفی کنید

مفاخر ما ترکان :

شاعر :
1- شهریار
2- فضولی
3- سهند
و...

این همه شاعر دارید (سعدی و حافظ و مولوی و فردوسی و...) و چرا حضرت علی میاد شاعر ترک ها رو تایید میکنه؟؟منظورم شهریار است.


ورزشکاران :
1- رضا زاده : بهترین وزنه بردار جهان
2- هادی ساعی : بچه بستان آباد و بهترین تکواندو کار
3- بهنام محمودی : بهترین والیبالیست ایران و هم اکنون در ایتالیا بازی میکنه و بچه میانه است
4-علی دایی: بهترین گل زن جهان
5- کل تیم ملی دوچرخه سواری رو تیم پتروشیمی تبریز تشکیل میده
و بقیه شون یادم نیست
بدبخت ها اگه اینا نرن مدال بیارن شما چی دارین

برگردیم یکم به عقب :
اولین روزنامه رو کی به ایران آورد و کجا چاپ شد؟؟؟
اصلا خط رو کی به ایران آورد؟؟
انقلاب مشروطه رو کی کرد؟؟
کی جلوی عرب ها رو گرفت تا به ایران نیاند

بدبخت ها اگه بابک جلوی عرب ها رو نگرفته بود الان اسم شما جلوش یه ال داشت
مثل : الکورش و الداریوش

برگردیم به زمان جنگ با عراق:
فکر نکنم که لازم به توضیح باشه

الان هم یکم ایران از طرف کشورهای دیگه تحدید میشه رهبرتون میاد پشت تریبون و زود ترک ها رو تعریف و
توصیف می کنه که شاید بتونه ترک ها رو بفرسته واسه جنگ

بدبخت ها کل ترانزیت کشور از تبریز رد میشه
تنها راه ارتباط با اروپا فقط تبریز است
جاده ابریشم از تبریز رد میشه



من که خسته شدم

حالا نوبت شما است .


گلجک بیزیمدیر
 

turkvox

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
24 می 2006
نوشته‌ها
32
لایک‌ها
0
لا ای داور دانا تو میدانی که ایرانی
چه محنتها کشید از دست این تهران و تهرانی
چه طرفی بست از این جمعیت ایران جز پریشانی
چه داند ***** سر گشته صحرای نادانی
چرا مردی کند دعوی کسی کو کمتر است از زن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

تو ای بیمار نادانی چه هذیان و هدر گفتی
به رشتی کله ماهی خور به طوسی کله خر گفتی
قمی را بد شمردی اصفهانی را بتر گفتی
جوانمردان آذربایجان را ترک خر گفتی
تو را آتش زدند و خود بر آن آتش زدی دامن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

تو اهل پایتختی باید اهل معرفت باشی
به فکر آبرو و افتخار مملکت باشی
چرا بیچاره مشدی و بی تربیت باشی
به نقص من چه خندی خود سراپا منقصت باشی
مرا این بس که میدانم تمیز دوست از دشمن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

گمان کردم که با من همدل و همدین و همدردی
به مردی با تو پیوستم ندانستم که نامردی
چه گویم بر سرم با ناجوانمردی چه آوردی
اگر میخواستی عیب زبان هم رفع میکردی
ولی ما را ندانستی به خود هم کیش و هم میهن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

به شهریور مه پارین که طیارات با تعجیل
فرو میریخت چون طیر ابابیلم به سر سجیل
چه گویم ای همه ساز تو بی قانون و هردمبیل
تو را یک شب نشد ساز و نوا در رادیو تعطیل
ترا تنبور و تنبک بر فلک میشد مرا شیون
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

بدستم تا سلاحی بود راه دشمنان بستم
عدو را تا که ننشاندم به جای از پای ننشستم
به کام دشمنان آخر گرفتی تیغ از دستم
چنان پیوند بگسستی که پیوستن نیارستم
کنون تنها علی مانده است و حوضش چشم ما روشن!
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

چو استاد دغل سنگ محک بر سکه ما زد
ترا تنها پذیرفت و مرا از امتحان وا زد
سپس در چشم تو تهران به جای مملکت جا زد
چو تهران نیز تنها دید با جمعی به تنها زد
تو این درس خیانت را روان بودی و من کودن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

چو خواهد دشمنی بنیاد قومی را براندازد
نخست آن جمع را از هم پریشان و جدا سازد
چو تنها کرد هریک را به تنهایی بدو تازد
چنان اندازدش از پا که دیگر سر نیفرازد
تو بودی آنکه دشمن را ندانستی فریب و فن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

چرا با دوستدارانت عناد و کین و لج باشد
چرا بیچاره آذربایجان عضو فلج باشد
مگر پنداشتی ایران ز تهران تا کرج باشد
هنوز از ماست ایران را اگر روزی فرج باشد
تو گل را خار میبینی و گلشن را همه گلخن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

تو را تا ترک آذربایجان بود و خراسان بود
کجا بارت بدین سنگینی و کارت بدینسان بود
چه شد کرد و لر و یاغی کزو هر مشکل آسان بود
کجا شد ایل قشقایی کزو دشمن هراسان بود
کنون ای پهلوان پنبه چونی نه تیر ماند و نی جوشن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

کنون گندم نه از سمنان فراز آید نه از زنجان
نه ماهی و برنج از رشت و نی چایی ز لاهیجان
از این قحط و غلا مشکل توانی وارهاندن جان
مگر در قصه ها خوانی حدیث زیره و کرمان
دگر انبانه از گندم تهی شد دیزی از بنشن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من
 
بالا