برگزیده های پرشین تولز

واقعاً مردم آذربایجان ترک نیستند؟

raanagol

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
10 مارس 2006
نوشته‌ها
8
لایک‌ها
0
سن
39
محل سکونت
teh
واقعاً مردم آذربایجان ترک نیستند؟


روزنامه دوم خردادي آفتاب يزد در شماره 1580 روز پنج شنبه بيست خرداد و در صفحه ((خليج فارس)) خود گزارشي موهن را با عنوان (( آذربايجاني ها ترك نيستند)) به نقل از ((ميراث خبر)) به چاپ رسانده كه با اعتراضات و عكس العمل هاي شديد مردم آذربايجان و ترك هاي سراسر ايران روبه رو شده است.

اين گزارش غرض آلود و تحريك آميز چنين شروع مي شود: (( سالهاست كه آذربايجاني ها را ترك و زبان آنان را تركي خوانده ايم و اين ترك گفتن ها تا بدان جا پيشرفته كه امروز عده اي از آذربايجاني ها خود را ترك مي پندارند.))

به نظر گزارشگر فقط عده اي از آذربايجاني ها خود را ترك مي پندارند آنهم به علت اينكه مردم ايران سالها آنها را ترك و زبانشان را تركي خوانده اند و اگر مثلا آنها را هندو مي خواندند آنها خود را هندو مي پنداشتند.

در ادامه اين گزارش كه منبع آن ((ميراث خبر)) ذكر گرديده آمده است (( ترك خطاب كردن نا آگاهانه مردم به ايرانيان ساكن در آذربايجان به اين پندار دامن زده كه مردم اين استان ترك اند و در سال هاي اخير موجي از پان تركيست ها در اين خطه از سرزمين ما بوجود آمده اند)). يعني 70 ميليون جمعيت ايران از نظر شخص گزارشگر ما نا آگاه و نادان هستند كه مانند شخص وي، آذربايجانيان و ديگر تركان ايران را ترك نمي دانند و اين ترك خطاب كردنشان باعث گرديده كه موجي از پان تركسيت ها در سرزميني به ارث رسيده از كوروش و داريوش به ايشان بوجود آيد.

اين گزارش مدعي است كه (( نخستين كسي كه پي برد زبان آذربايجان تركي نيست احمد كسروي بود.)) و سپس به معرفي اثر اين اسلام ستيز و ضد ترك شناخته شده پرداخته كه به تازگي توسط انتشارات خورشيد آفرين تجديد چاپ گرديده است. كشف و يا درستر بگوييم اختراع زبان آذري پس از هزاران سال توسط احمد كسروي و آنهم درست در سال به تخت نشستن رضا شاه ضد آذربايجان (1304) و ارتقاي وي به سمت هاي بزرگي چون رياست دادگستري چندان عجيب نيست و نيز قتل او در سال 1324 توسط برادران امامي از فداييان اسلام به علت جسارت وي به اسلام و مذهب تشيع درس عبرتي است براي رهروان نژادپرست كسروي كه همزمان به موازات يكديگر دشمني با اسلام و تركان سيف الاسلام را تبليغ و تشويق مي نمايند.

در ادامه دكتر يدالله منصوري عضو هيات علمي فرهنگستان زبان و ادب فارسي با ديدگاهي غير علمي و فارس گرايانه مدعي شده كه: (( در دوره صفويه و به دستور شاه اسماعيل صفوي و شيخ صفي الدين اردبيلي زبان تركي زبان رسمي و ديواني آذربايجان شد و از آن زمان اين زبان رفته رفته جايگزين زبان بومي شد)). وي همچنين در جاي ديگري با نقل اين مطلب از كسروي كه: ((بهترين راه شناخت نژاد يك قوم زبان ايشان است)) به نقض ادعاهاي خويش در رابطه با ترك نبودن و تركي نبودن نژاد و زبان آذربايجاني ها پرداخته است.

دكتر محسن ابوالقاسمي استاد دانشگاه تهران نيز به تفسيري مغاير با اصول زبانشناسي و بي سابقه از اصطلاح (( تركي آذري)) دست زده كه از طرف مجامع علمي و دانشگاهي براي بازشناختن تركي رايج در آذربايجان وديگر ايالات ايران و جمهوري آذربايجان با تركي استانبولي معمول در تركيه به كار ميرود. وي دشمني خود را با هويت تركان آذربايجان اينگونه نشان مي دهد (( در اثر تسلط اتابكان و ايلخانان و قره قويونلو و آغ قويونلو در آذربايجان، از زبان تركي و فارسي و آذري زباني به وجود آمده كه تركي آذري ناميده شد. اين زبان به تدريج تا زمان صفويه جاي زبان آذري را كه زبان ايراني بود گرفت)). ابوالقاسمي بدين ترتيب و با غرض ورزي كه شايسته يك استاد دانشگاه نيست كلمه آذري را كه مخفف كلمه آذربايجاني است و مفهوم جغرافيايي دارد به شكل يك زبان ساختگي كه از نظر وي ايراني يعني فارسي است تحريف و مصادره به مطلوب مي نمايد. وي و همفكران ايشان چرا مشخص نمي كنند كه سلسله هاي ترك كه هزار سال بر اين كشور حكمراني كرده اند مانند غزنويان، خوارزميان، سلجوقيان، اتابكان، ايلخانان، قره قوينلوها و آق قويونلوها و صفوييان كه اتفاقا بر ديگر نقاط ايران و خاورميانه بيشتر از آذربايجان حكومت كرده و پايتخت اكثر آنها خارج از آذربايجان امروزي بوده است به چه علتي زبان آن مناطق و كشورها را به زبان تركي تبديل نكرده اند؟!

مگر تبديل يك زبان ملت به زبان ديگر آنهم در آن دوران و با امكانات ابتدايي به اين آساني بوده كه امروزه و در عرض اين 80 سال حكومتهاي مختلف و با اين امكانات گسترده آموزشي و رسانه اي و اجبار و تحميل و تحقير تئوريسين هاي فاشيستي نتوانستند زبان شيرين و خدادادي و مظلوم مردم آذربايجان را به فارسي تبديل نمايند؟! در ثاني به فرض محال هم اگر مردم آذربايجان زبان تركي را قبول كرده اند حتما زباني كاملتر و مفيدتر و شيرينتر از زبان خيالي آذري فارسي بوده و الا چه علتي داشته كه زبان مانوس خود را فراموش كنند؟!

فرهنگستان زبان و ادب فارسي كه حزينه آن از بودجه بيت المال و ماليت پرداختي تمام مردم كشور و از جمله 30 ميليون ترك ايراني تامين مي شود علاوه بر اينكه تنها به يكي از زبان هاي ايراني اختصاص داده شده و به آن ارائه خدمت مي نمايد گويا وظيفه دارد به تخريب و تضعيف زبان نصف جمعيت ايران (تركي) اتفاقا سومين زبان دنيا از نظر غنا بعد از انگليسي و فرانسوي و از نظر تعداد متكلمين زبان اول جهان اسلام است بپردازد.

عضو فرهنگستان مذكور، بدون اينكه نگراني خاصي بر حسب وظيفه علمي و انساني خود از تضعيف و محدود شدن زبان تركي هموطنانش داشته باشد با سماجت غرض آلودي از نابودي زبان خيالي به نام آذري سخن مي گويد (( تركي پنداشتن زبان مردم آذربايجان خطاست. زبان آذري يك زبان ايراني است كه در حال احتضار است و شايد بتوان با اجراي شيوه هاي پژوهشي و زبانشناختي از زوال آثار و بقاياي آن جلوگيري كرد و اين زبان را از مرگ حتمي نجات داد)). منصوري علاوه بر آشنا ساختن خوانندگان با افراد تركي ستيز معروفي مانند منوچهر مرتضوي رئيس دانشگاه تبريز در رژيم شاه و يحيي ماهيار نوابي استاد دانشگاه مذكور در آن زمان، ايراني را معدل و مساوي فارسي در گرفته و نظرات نژاد پرستانه، ترك ستيزانه و توسعه طلبانه بي سابقه اي ارائه مي كند و نشان مي دهد كه وي ذاتا دشمن زبان و فرهنگ تركي در هر كجاي جهان است: ((گذشته از زبان، از نظر نژادي و قومي نيز مردم اين منطقه و مردم جمهوري آذربايجان ايراني اند. حتي مردم تركيه اصالتا نژاد ترك نداشته اند و مغلوب فرهنگ چيره شدند تا جايي كه امروزه خود را ترك نژاد مي پندارند.))

مردم آذربايجان و تركان ايران از اين ناراحت هستند و نمي توانند اين سياست يك بام و دو هوا را هضم كنند كه چرا در روزگاري كه با آوردن خليج عرب در زير اصطلاح خليج فارس و آنهم در داخل پرانتز در يكي از مجلات جغرافيايي كشورهاي غربي، اين مسئله به اصلي ترين موضوع يك كشور اسلامي و اخبار و رسانه هاي آن تبديل مي شود و به بهانه اي براي توهين به مسلمانان عرب هموطن و خارج كه در چهار سمت خليج فارس ساكن هستند و حتي شوراي عالي انقلاب فرهنگي در اين مورد موضع گيري كرده و روزي را به نام خليخ فارس براي ثبت در تقويم رسمي كشور تصويب مي نمايد و نمايشگاه هاي متعدد فرهنگي و هنري توسط وزارت خانه هاي مختلف از جمله ارشاد، امور خارجه براي ثبت نام خليج فارس برگزار مي گردد و از طرف ديگر (( ميراث خبر)) كه ارگان رسمي خبري سازمان ميراث فرهنگي است و يكي از ارگان هاي دولتي به شمار مي رود به توليد خبرهاي نژادپرستانه و فارسگرايانه كه با اصول حقوق بشر، اسلام، قانون اسالسي و تعريف جمهوري اسلامي مخالف است مي پردازد؟ آيا توهين به هويت دها انسان مسلمان و تعريف نام، هويت و زبان خدادي آنها كه خداوند در قرآن آنرا از آيات الهي دانسته- به اندازه خليج فارسها براي مسئولان كشور، سازمان هاي فرهنگي، سياسي و امنيتي اهميت ندارد كه به آن اعتراض كرده و مانع تكرار آن در آينده حداقل از جانب دستگاه هاي دولتي و بهره گيران از بودجه ملي باشند؟!

چرا فرهنگستان زبان و ادب فارسي كه به ناحق بر خلاف عدالت و مساوات اسلامي بر سرنوشت زبان هاي رايج در ايران مسلط شده و فقط بودجه خود را علاوه بر احياي زبان فارسي كه تنها يكي از زبان هاي ايران است، صرف ضديت با زبان تركي و تخريب آن و تغيير و تحريف نام هاي تركي اماكن جغرافيايي، كه نمونه اخير آن تبديل نام 102 جزيره درياچه اورميه به فارسي است، مي نمايد؟! آيا اين اقدامات خلاف اصول صريح قرآن كريم (( ان اكرمكم عندالله اتقيكم)) و فرمايش بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران كه مي فرمايد: (( در اسلام ملي گرايي نيست)) نيست؟! چرا عده اي در **** مقدس جمهوري اسلامي مي خواهند بعد از گذشت ربع قرن از انقلاب شكوهمند اسلامي، اين **** را به سوي آپارتايد، ملي گرايي فارس، نژادپرستي و باستان گرايي آريايي و در يك كلام جومهوري فارس – آريايي ببرند! آيا نمي انديشند كه رهاساختن و بازگشت به دست نژادپرستان آريايي در توهين به ديگر ساكنان ايران، هويت هاي مظلوم و مستضعف را به فكر دفاع از موجوديت خود و يا يافتن راه هاي نجات به هر طريق ممكن مي اندازد! چگونه است كه در يك كشور اسلامي رفتن به قلعه بابك در آذربايجان حرام و بابك مدافع سرزمين خويش ملحد و ضددين معرفي مي گردد ولي رفتن به تخت جمشيد و زيارت قبر كوروش و داريوش آتش پرست و مجوس در فارس – كه تمام ملتهاي همسايه را به بند و تسخير كشيده و خود به ازدواج خواهر و مادر و محارم ديگر مي پرداخته اند- تبليغ و ترغيب مي شود و هزينه هاي سرسام آوري از بودجه كشورهاي اسلامي به تبليغ و مرمت آنها اختصاص داده مي شود به طوري كه حتي يكي از كانديداهاي رياست جمهوري نيز سفر تبليغاتي خود را از آنجا شروع و مراسم سوگند تبليغاتي در آنجا برگزار مي نمايد. با سقوت رژيم منحوس پهلوي خبرگزاري رسمي شاهنشاهي كه ((پارس)) ناميده مي شدجاي خود را به خبر گزاري ((جمهوري اسلامي )) مي دهد ولي بعد از طي ربع قرن دوباره خبرگزاري (( فارس)) كه شكل پررنگ و عريان ((پارس)) مي باشد به ميدان مي آيد. اكثريت قريب به اتفاق شركت هاي دولتي و غير دولتي محصولات آنها از خودرو گرفته تا تلويزيون و آلمنيوم و نفت و پتروشيمي و ميادين نفتي نام (( پارس)) به خود مي گيرد كه منشانه اي باشد از كشيده شدن كشور به سوي ملي گرايي فارس و نژادپرستي. از بانك هاي خصوصي پارسيان گرفته تا هتل هاي زنجيره اي سازمان دولتي تامين اجتمايي در سراسر كشور كه همگي به نام ((پارس)) يكي از اقوام ساكن و غالب بر ايران، مزين گشته اند. مثلث شوم و نژادپرستانه ي ((آريا، پارس و پرشيا)) مشقات آنها تمام ظهن و فكر جوانان نا آگاه ايراني را پر كرده و آنها را از وحدت اسلامي و انسان دوستي و دانش طلبي و ترقي و پيشرفت به سوي خوابهايي كه استعمارگران براي اين مملكت ديده اند سوق مي دهند. به جاي اينكه ظهن خلاق جوان ايراني را به توليد و كشف و اختراع و قطع وابستگي از خارج عادت دهند خودروي پژوي فرانسوي داخل را ابتدا با نام پرشيا ((وطن فارس زبانان)) سپس پارس (( فارس زبان)) و اخيرا با نام آريان ((آريايي و نجيب، گويي اينكه غير آريايي ها نجس هستند)) وارد بازار كشور مي كنند و اين محصولات را به نمايشگاه و جلوه گاه ملي گرايي فارسي تبديل مي نمايند. نمايش آرش كمانگير را كه مربوط به افسانه ي فارسي زبانان قبل از اسلام و دوران جاهليت مي باشد و هيچ ربطي به اسلام و كشورهاي اسلامي و كل ساكنان ايران ندارد در بازيهاي (مسابقات) كشورهاي اسلامي در تهران به اجرا در مي آورند و فردوسي عرب ستيز، ضد ترك، زن ستيز و داستان پرداز آتش پرستان و مداح شاهان و خالق شاهنامه را به سمبل ملي ايران كثير المله و اكثرا شيعه مذهب تبديل مي نمايد و نام و مجسمه او را در خيابان ها، ميادين و ساختمان ها تحميل مي كنند. در سازمان ارتباطات اسلامي كه هدف آن تبليغ و گسترش اسلام و ارتباط با كشورهاي اسلامي است شوراي گسترش زبان فارسي راه مي اندازد و از بودجه امكانات آن به جاي برقراري ارتباطات اسلامي، براي گسترش زبان فارسي به غير فارس زبانان و برگزاري كلاس ها و دوره هاي پر هزينه براي اساتيد و دانشجويان زبان فارسي سو استفاده مي نمايند در برنامه بيست ساله توسعه كشور جايگاه مشخصي براي گسترش زبان فارسي (( را براي فارس زبان كردن تركان )) در نظر گرفته مي شود در حالي كه براي گسترش اسلام و صدور انقلاب اسلامي كه اساس وظيفه انقلاب اسلامي بوده در اين برنامه ها جايگاه مشخصي وجود ندارد. در تمام هشت سال حكومت اصلاحات نام مقبول و شناخته شده ي درياي خزر به بهانه اينكه تركي است در تمام كتب درسي و نقشه ها تبديل به درياي مازندران مي گردد كه تنها در سال آخر دولت خاتمي نام درياي خزر در داخل پرانتز و در زير نام جديد درياي مازندران قرار مي گيرد. همه اينها در حالي صورت مي گيرد كه يك مسلمان ترك شيعه مذهب ايراني براي انتخاب يك نام تركي ميراث گذشتگان براي فرزند خويش بايد متحمل مشكلات زيادي شده و هفته ها بايد دوندگي كند چرا كه در دفترچه ي اسامي موجود در اداره ثبتد احوال فقط نام هاي همچون ساسان، سامان، اردشير، كامبيز، ماندانا، آتوسا، كتايون، منوچهر، هوشنگ، هرمز، كوروش، داريوش و … وجود دارد كه به اصطلاح فارسي بوده و مربوط به شاهان هخامنشي، ساساني، اشكاني و يا نام هاي موجود در شاهنامه فردوسي مي باشند و گذاشتن نام هاي تركي به بهانه اينكه ايراني (( مساوي فارس)) نيستند و در دفترچه ثبت احوال وجود ندارند جلوگيري مي شود.

صاحب نظران بر اين عقيده اند كه مهمترين خطري كه كشوري را تهديد مي كند تعريف نادرست و يك طرفانه و فارسي گرايانه از وحدت ملي است به گونه اي كه اگر عوامل وحدت ملي در چيزهاي ديده شوند كه در بين مردم ايران مشترك نباشد اين وحدت به بنبست خواهد رسيد به نظر آنها مهمتريت عوامل وحدت بخش مردم ايران مي توان دين اسلام، جغرافياي واحد و اقتصاد مشترك باشد و تقليل عوامل وحدت افرين به زبان فارسي – كه تنها يكي از زبان هاي رايج در اين كشور مي باشند- علاوه بر ايجاد تصوير نژاد پرستانه از وحدت ملي در بيت هموطنان كه اكثرا غير فارس زبان مي باشند باعث تضعيف حسن ايراني بودن و دشمني اقوام با يكديگر و قوم غالب خواهد شد. اينگونه تلقي از وحدت ملي بر اساس زبان فارسي به جاي دين مبين اسلام كه در دوره سازندگي بنيان نهاده شده در دوره اصلاحات به اوج خود رسيده و به تضعيف باورهاي موضوعي و اعتقادات اسلامي، موجب تضعيف حسن وطن دوستي و گرايش به كشورهاي همسايه و همزبان مي گردد. دولت جديد كه خود بر اساس شعار تبعيض به حكومت رسيده لازم است با از بين بردن تبعيض زباني، فرهنگي و اقتصادي موجود در كشور با به رسميت شناختن هويت هاي مختلف غير فارس از جمله توركي در تحكيم وحدت مردم مسلمان ايران بكوشد. در درجه اول، صاحبان افكار نژادپرستانه و آريا محور كه بازماندگان رژيم پهلوي هستند و در طي دوران شانزدن ساله سازندگي و اصلاحات وارد دستگاه هاي فرهنگي و سياسي و از جمله وزارت خانه هاي علوم، آموزش و پرورش، فرهنگ ارشاد اسلامي، وزارت امور خارجه و سازمان هاي ميراث فرهنگي، صدا و سيما، برنامه و بودجه، فرهنگستان زبان و ادب فارسي، بنياد ايران شناسي و غيريه شده اند تصويه نمايد. فرهنگستاني همانند زبان فارسي براي زبان تركي تاسيس نموده و كانال هاي سراسري راديو و تلويزيون كه همگي به زبان فارسي برنامه پخش مي نمايند بر اساس عدالت علوي در بين اقوام ساكن در ايران تقسيم كند و اجازه تحصيل به زبان تركي در تمام مقاطع تحصيلي و دانشگاه ها در كنار رسمي و اارتباطي فارسي داده شود. امكانات اقتصادي و بيت المال به طور مساوي بين مردم ايران، فارغ از قوميت و زبان تقسيم گردد و اجازه توهين و تحقير به هيچ يك از اقوام ساكن در اين كشور كه شناسنامه ايراني دارند و يا به قول مولوي متقازيان ((يا برادر ديني تو هستند يا در آفرينش مانند تو هستند)) داده شوند.

تنها در اين صورت است كه مي توان به تعالي و ترقي ايران اسلامي اميدوار بود و در قرن بيست و يك كه عصر ناسيوناليسم و ملي گرايي و تجزيه كشورهاي چند قومي و كثير المله نام گرفته از فروپاشي كشور بزرگمان براستسي آخرين امپراتوري متحد اسلامي باقي مانده از ميان تمام امپراتوري هاي چند قومي است جلوگيري كرد. در پايان براي اينكه خوانندگان عزيز به عمق اهانت گزارش ((ميراث خبر)) مندرج در روزنامه آفتاب يزد پي ببرند و عكس العمل هاي مسئولان، مطبوعات و سازمان هاي مدافع حقوق بشر در قبال چاپ گزارش همانند آنها منتها براي اينكه ديگر از اقوام ايرا بسنجند ابتدا گزارش مذكور را با تغيير اندكي در پي مي آوريم: (( سالهاست كه اصفهاني ها، شيرازي ها، كرماني ها و يزدي ها را فارس و زبان آنها را فارس خوانده ايم و اين فارس گفتن ها تا بدانجا پيشرفته كه امروز عده اي از اصفهاني ها، شيرازي ها، كرماني ها و يزدي ها خود را فارس مي پندارند. فارس خطاب كردن نا آكاهانه مردم به ايرانيان ساكن در اصفهان، شيراز ، كرمان و يزد به اين پندار دامن زده كه مردم اين استان ها فارس اند و در سالهاي اخير، موجي از پان فارسيست ها در اين خطه ار سرزمين، بوجود آمده اند…
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
اده نه خبر دي -بي دقه دور -هارا گدير سن؟؟؟
بابا چه خبره يواش
شما كه ديگه پدر و مادر ايران و ايراني را يكي كردي .هيچكسي مخالف زبان آذري و آذر بايجاني نبوده و نيست
اينجوري كه شما داري ميگي خوب بهش ميگن پان تركيسم-ازديد شما آريائيها و پارسها يكسري زنديق كافر و زناكارن كه ازدواج با محارم ميكنن و ......
من خودم به شخصه كاملا با زبان و فرنگ آذري موافقم ولي اين دليل نمي شه كه اين آب و خاكي را كه توش به دنيا اومدم نفي كنم در ضمن ذكرچند نكته ضروريه:
1-ريشه تمام زبانهاي تركي كاملا از آريايي جداست زبانهاي تركي شاخه از زبانهاست به نام اورال آلتايي كه ريشه در پاي كوههاي اورال در مغولستان داره.گئوك ترك اولين شاخه مادر اين زبانهاست در حدود 250 ميليون ترك زبان در دنيا وجود داره كه از مغولستان و سيبري تا كانادا محدوده جغرافيايي سكونت اونهاست.
2-آذري هاي ايران از لحاظ نژادي با تركهاي آسياي ميانه و مغولستان كاملا متفاوتند.
3-نژاد مردم تركيه حدود بسيار زيادي مخصوصا در استانبول نزادي رومي است.
و در ضمن گفتي كه اسم جزاير درياچه رضاييه عوض شده مثلا: ايشك آده سي- به جاش چي معني كردن.
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
ريشه زبان تركي
زبان ترکي، که يکي از شاخه هاي آن در آذربايجان مورد تکلم واقع ميشود، همانند ساير زبانهاي مرسوم در جهان، زباني است که ساختار قانونمند دستوري خود را دارد و تا کنون آثار ماندگاري به اين زبان چاپ شده است.

زبان امروزي ترکي که مردمان بسياري به آن صحبت مي کنند، شاخه اي از خانواده بزرگ زبانهاي ترکي Turkic languages” است. خود اين خانواده نيز در طبقه بندي زبانها، از زبانهاي زير خانواده گروه زبانهاي آلتائيک Altaic شناخته ميشود.

"خانواده زبانهاي ترکي اشتراکات خيلي نزديکي به يکديگر نشان مي دهند. اين همانندي در عرصه آواشناسي، مورفولوژي (تحولات لغوي) و ساختار نحوي آنهاست. در بين اين زبانها تنها زبانهاي چوواش، خلج، و ياکوت با ديگر خانواده زبانهاي ترکي تفاوت قابل توجه دارند. نزديکترين سوابق اين زبانها در کنار رودخانه اورخون در مغولستان و نيز دره رودخانه يئني سئي در روسيه مرکزي و جنوبي وجود دارند که به قرن 8 برميگردد."

براي نشان دادن خانواده زبانهاي ترکي و درک ريشه هاي زبان ترکي اينجا عين ترجمه طبقه بندي زبانها از ديد زبانشناسان معتبر آورده ميشود. جالب اينجاست که بيشتر عالمان زبانشناسي تاريخي در اين مورد هم نظرند:

زبانهاي ترکي با توجه به ريشه هاي تاريخي، معيارهاي جغرافيايي و اصول زبانشناسي به شاخه هاي زير تقسيم ميسوند:

1-زبانهاي اوغوز يا زبانهاي جنوب غربي که شامل زبانهاي ترکي عثماني، قاقوزGagaus، ترکي (آذربايجان)، ترکمن، و ترکهاي خراسان." در اين طبقه بندي به لحاظ توجه به اشتراک زبانها از نظر موقعيت جغرافيايي جايگاه زبان ترکي امروزي آذربايجان ايران نيز مشخص مي شود.

2-زبانهاي قبچاق يا زبانهاي شمال غربي: اين شاخه شامل زبانهايي از خانواده زبانهاي ترکي است که عبارتند از زبانهاي قازاک، قره قالپاک، نوقاي، تاتار، و باشقير، لهجه هاي سيبري غربي، تاتارهاي کريمه، کوموک، کاراچاي، بالکار و کاراايت.Karaite”

3-شاخه جنوب شرقي يا گروه اويغور چاغاتي uyghur chagati” “که در برگيرنده زبانهاي اوزبک، اويغور، اويغور زرد، و سالار Salar” “با ريشه اوغوز.

4-گروه شمال شرقي ياسيبريايي شامل زبانهاي ياکوت Yakut(ساخا)، دولقان “Dolgan”، آلتاي، خاکاس ، شور Shor تووان Tuvan ، و توفا (.( Tofa

5-زبان چوواش که زبان منطقه ولگاست.

6-زبان "خلج" khalaj) ) زبان متباعد مرکزي ايران است.



"زبانهاي ترکي به چندين شاخه و شعبه تقسيم مي شوند که ترکي آذربايجاني به گروه غربي خانواده زبانهاي ترکي وابسته است. منابع اصلي زبانهاي منسوب به شاخه غربي خانواده- هاي ترکي و از آن جمله زبان آذربايجاني عبارت ميباشد از: زبانهاي قبايل و طوايفي که به نام هاي ساک- سکيف- سکا، گاس، گاسبي، گاسيت، خزر، سابير، سووار، هون، گوي ترک، تورک غز، اوغوز، قبچاق، و... شناخته شده اند. اينان در سده هاي پيش از ميلاد و نيز در نخستين هزاره ميلادي در اطراف درياي خزر مسکن گزيده اند. زبان آذربايجاني نيز به مانند ساير زبانهاي وابسته به گروه غربي تحت تاثير حوادث اجتماعي-تاريخي پيچيده اي به صورت زبان واحد خلق تشکل يافته است.

دليل عمده اي که زبانشناسان تاريخي مي آورند که زبانهاي ترکي از خانواده زبانهاي هند و اروپايي نيستند، توجه به ساختار هجايي و آواشناسي اين زبان است. البته اشکال ديگر دستور و نحو زبان ترکي نيز نشانگر اين است که اين زبان خود استقلال زباني دارد. تفاوت و در واقع خصيصه بارز زبانهاي ترکي در کميت حروف صدادارست. وجود نه صدادار به اين زبانها "هارموني هجايي"( مي دهد که در زبانهاي" دري" (فارسي) نيست. علاوه نوع پيچيده پيشوندها و پسوندها نيز نشان مي دهد که ساختار زبان ترکي و ظرفيتهاي آن با زبانهاي هند واروپايي متفاوت است. مثال ,واژه کول (خاکستر) کول-لر(خاکسترها)، کول-لر-ي (خاکسترهايش) و واژه قول (برده) قول-لار (برده ها)، قول-لاري (برده هايش) نشان مي دهد چه هماهنگي و هارموني در زبان و نوع تلفظ واژه هاي صدادار وجود دارد. به هارموني صداها در پسوند"لر" "لري" و نيز "لار" و لاري" توجه کنيد، با مقايسه اين نوع هارموني مصوتها مي توانيد پي ببريد که در زبان دري فارسي اين امکان گردش هجايي وجود ندارد.

اين که شکل گيري کامل فرم زبان ادبي ترکي چه زماني بوده، اطلاع دقيقي نداريم،اما کتيبه هاي اورخون يئني سئي يا يئني سو را ميتوان نام برد که ترکيب دستوري واژه ها و صوت شناسي کلمات موجود نشان مي دهد که اين سند از قدمت بيشتري برخورداراست. با اين حال اکثر منابع بر آنند که زبان هاي شکل يافته خانواده ترکي بيشتر از قرن هشتم ميلادي آغاز شده است. در اين مورد زبانشناسان با توجه به نوع زبانهاي ترکي، تکامل هر کدام را به قرون مختلف نسبت مي دهند. زبانهاي ترکي آسياي ميانه قرن هشتم شکل ميگيرند، حال آنکه شکل گيري زبان ادبي "اويغوري" را ما بين قرون نه تا چهارده مي دانند.

از زبانهاي رايج دنيا که در امروز ميليونها نفر به آن زبان تکلم مي کنند، يکي هم زبان ترکي است که علاوه بر کشورهاي ترکيه، آذربايجان ، در بلغارستان، اوزبکستان، کازاخستان، قيرقيزستان، تاجيکيستان، يونان و قبرس نيز به اين زبان سخن مي گويند. البته در ديگر کشورهاي جهان نيز ميليونها ترکي گوي زندگي مي کنند، که تنها در آلمان بيش از سه ميليون نفر و در ممالک امريکاي شمالي نيز به عنوان "کارگران مهمان" ترکان زندگي مي کنند. اينان به شاخه هاي مختلف خانواده زبان ترکي سخن مي گويند. در شاخه هاي اين زبان، زبانهاي ترکي ترکمن، آذربايجاني، قفقازي، لهجه هاي ترکي خراساني وجود دارند که از شعبه اصلي زبانهاي آلتائيک هستند. البنه زبانهاي مغولي و tungusic نيز از زبانهاي زير همين خانواده محسوب مي شوند. زبان ترکي همان گونه که ذکر شد مسير طولاني پيموده و پس از تغييرات و تحولات فراوان، که ناشي از وضع زيستي اجداد ترکان آذربايجان بوده، به شکل امروزي رسيده است. اجدادي که به آنها از نظر زباني ترکان اوغوز مي گويند ، که کارنامه ادب شفاهي آنان از پيشينه ادبي 1500 ساله برخوردار است. يعني ادبياتي که به "ادبيات اوغوز" معروف است. کتاب معروف "دده قورقوت" از داستانهاي مردم ترک زبان" اوغوز"از زمره اين گنجينه به شمار ميرود. بعدها داستانهاي "کور اوغلو"، نوشته هاي يونس امره، فضولي و اشعار مختوم قلي، وارث ادبيات اوغوزها و در مجموع دربر گيرنده تروت معنوي ادبيات ترکان آذربايجانند.
 

linkhoo

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
9 آگوست 2005
نوشته‌ها
237
لایک‌ها
6
محل سکونت
موطن آدمی را در هیچ نقشه ای نشانی نیست.....موطن آد
سلام
دوستان میخواهم یک چیز بگم .ترک بودن من منافاتی با ایرانی بودن من نداره . من یک ترک ایرانی ام
نژاد هندو اروپایی زبان ترکی تبعه ایران و....
 

raanagol

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
10 مارس 2006
نوشته‌ها
8
لایک‌ها
0
سن
39
محل سکونت
teh
mamnonam az nazareton vali maghaleie man fagaht janbeie gozareshi dashte va nazare shakhsie man nis..........pas ziad khodetono aziat nakonin
 

hamedsullivan

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
16 دسامبر 2005
نوشته‌ها
6,664
لایک‌ها
137
سن
44
محل سکونت
on the road
خدایا توبه!!!!!!

من ترک نیستم ولی:یاشاسین اذربایجان
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
نمی دونم این حرف من به چه حسابی گذاشته خواهد شد..ولی فکر کنم گفتنش واجبه..:)
اگرچه ممکنه برادران کاشف فیلترینگ در موسسات مربوطه اینو به حساب یه چیز دیگه بذارن....:D

من با کلماتی نظیر عرق ملی و ناسیونالیستی و ایسم و....کاملا مخالفم....
بنده آذری هستم..ترک نیستم...اینجا آذربایجان است..ترکستان جای دیگه است...
احترام همه هم واجبه...چه ترک چه لر و چه فارس و چه بلوچ و....
من با این بحث ها مخالفم چون فقط باعث می شه یه عده از این وضع سو استفاده کنن....:eek:
اگه کسی می گه من آذری هستم و یا ترک هستم و یا احمق هستم یا نیستم..خوب نظر خودشو گفته....:D
دلیل نیست که نظرش صحت داشته باشه یا ....:lol: که حالا من هم باید فسفر بسوزونم و بیام تصحیح کنم...وقتی من به اندازه کافی از فرهنگ خودم-حالا چه غنی چه غیر غنی-اطلاع درست-و نه صد البته مغرضانه-دارم
همین برام کافیه که چندان حساس چنین موضوعاتی نشم...
ضمن اینکه این صحبت ها در راستای مقدمه چینی برای یه مطلب دیگه هستش که اونم مسائل تجزیه طلبی و سیاسیه...که یه عده می خوان از اون بحران بسازند و سو استفاده کنن....
من با این مطلب هم مخالفم...:hmm: من به عنوان آذری در کنار تمامی هموطنان خودم در اقصی نقاط ایران جزو این آب و خاک هستم...باقی می مانم و باقی خواهم ماند..گرچه این حرف برای برخی چون پان ترکیست ها خوشایند نیست...
ما فقط در ایران کنونی احتیاج به آرامش داریم..نه سفسطه و مغلطه و جنگ و دعوا...
حالا اون آقای محقق چقدر پول گرفته تا اون مقاله را نوشته بجای خود..
من نه به نژادم حساس هستم..نه می گم برترم..نه پست ترم....
یادمون باشه که اینجا ایران هستش..ملوک الطوائفی نیست....قومی و قبلیه ای هم نیست....:happy:
نه من مجازم که به عشیره ام افتخار کنم..نه نسبت به کسی رجحان دارم...نه باید به باور کسی بی احترامی کنم-حالا هرچند از دید من غلط هم بوده باشه که ممکنه نباشه..چون با باور خودم دارم اونا را می سنجم-نه مختارم که خودمو به رخ دیگری بکشم....;)
یادتون باشه که همگی تو یک مطلب حداقل مشترکیم..و اونم انسان بودن ماست...ایرانی بودن و آذری بودن و تبریزی بودن و ....همگی به ترتیب در درجات بعدی اهمیت قرار می گیرند..:happy:
همه در کنار هم...:happy:
مهم این نیست که من چه پیشینه و تاریخی دارم..مهم اینه که الان چی هستم و چه کاری برای مملکتم می تونم انجام بدم که مفید فایده باشه....بدور از غوغا سالاری مغرضانه...
آیا مثلا یه اندیشمند آذری زبان-لر زبان-کرد زبان-فارس زبان و... در یک دانشگاه معتبر آمریکایی و یا اروپایی به عنوان استاد دانشگاه میاد بگه چون من آذری و یا لر و یا کرد و... هستم پس باید فلان کنم و بهمان؟!اصلا و ابدا...اون داره در راستای علمی خدمت خودشو به جامعه بشریت می کنه...واقعا زیبا نیست؟!
اون وقت من اینجا چسبیدم از یه قضیه تاریخی شونصد سال پیش و دارم هی بهش افتخار می کنم!!!!مهم اینه که الان من چه خدمتی به هموطنان خودم (و نه لزوما صرفا آذری ها!!)می تونم بکنم و چه گرهی از مشکلات اونا می تونم باز کنم؟!(در راستای مسئولیت شغلی که خودم دارم)
بازم می گم نظر شخصی خودم بود و الان دوستان تعابیر مختلف نکنن...!!!!
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
حرفای اسفندیار کاملا تائید میشه
20.gif
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
منم حرفهای اسفندیار را کاملا تائید میکنم اونایی که حرف آذربایجان شمالی و جنوبی را میزنن چیزی جز تجزیه این مملکت نمی خواهند . ایرانی یعنی غیرت و همیت و وطن دوستی و این ربطی به نژاد نداره .
یاعلی
 

AtoorPat

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 ژانویه 2006
نوشته‌ها
100
لایک‌ها
2
درود بر ايران‌ياران
من بتازگي اين جستار را ديدم و از كاربر گرامي رعنا‌گل براي ارسال اين گزارش سپاسگزارم. دوست عزيز اينگونه نوشته‌ها را اغلب بيسوادان پانترك جمهوري جعلي آذربايجان بويژه در باكو مي‌نويسند. اگر دقت كنيد كمترين مدرك و سند و بيشترين انگ زدن و ناسزا و دشنام و توهين را در اينگونه مقالات پانتركيسمي مي‌بينيد.

به هر روي، برخي از نكته‌ها و آراي نويسندهء مقاله را در لابلاي سخنش پاسخ خواهم داد:

نخست آنكه، ترك خطاب كردن آذربايجانيان، بدست انگليسها در همين يكي دو قرن اخير صورت گرفته كه سپس روسها كار انگليسيها را در ترك خطاب كردن آذري‌ها ادامه دادند. در همهء متنها و دفترهاي پيشين حتي يكبار هم كسي آذربايجانيان را ترك خطاب نكرده است اما از آنجاييكه كه نويسندهء‌ مقاله ناآگاه هستند اين نكته را نمي‌دانند.

اما گفتارهاي ديگر نويسندهء‌ مقاله در نقد گزارش روزنامه :

اين گزارش مدعي است كه (( نخستين كسي كه پي برد زبان آذربايجان تركي نيست احمد كسروي بود.)) و سپس به معرفي اثر اين اسلام ستيز و ضد ترك شناخته شده پرداخته كه به تازگي توسط انتشارات خورشيد آفرين تجديد چاپ گرديده است. كشف و يا درستر بگوييم اختراع زبان آذري پس از هزاران سال توسط احمد كسروي و آنهم درست در سال به تخت نشستن رضا شاه ضد آذربايجان (1304) و ارتقاي وي به سمت هاي بزرگي چون رياست دادگستري چندان عجيب نيست و نيز قتل او در سال 1324 توسط برادران امامي از فداييان اسلام به علت جسارت وي به اسلام و مذهب تشيع درس عبرتي است براي رهروان نژادپرست كسروي كه همزمان به موازات يكديگر دشمني با اسلام و تركان سيف الاسلام را تبليغ و تشويق مي نمايند.

زبان آذري بدست سيد كسروي تبريزي اختراع نشده است. بارها و بارها در متنهاي كهن به واژهء آذري اشاره مي‌گردد و كسروي تبريزي كه خود آذربايجاني است اين نكته را نمايان ساخت كه براي آگاهي بيشتر بنگريد به كتاب "آذري زبان باستان" از سيد احمد كسروي تبريزي.
سيد كسروي بخاطر محكوم كردن دربار رضا شاه از عدليه اخراج شد و به زندان رفت(بنگريد به كتاب كاروند كسروي) منتها چون پانتركيست‌ها هميشه دروغگو هستند به اين نكته اشاره نمي‌كنند.
درباهء‌ اسلام ستيزي، نويسنده به خطا رفته است زيرا كه هيچگاه كسروي تبريزي اسلام ستيز نبوده است. او خواهان اين بود كه همهء مذاهب، كيش‌ها، فرقه‌ها اختلافات را كنار گذاشته و متوجه اصول مشترك و كلي مذهب باشند و به كليت اسلامي بودن بجاي تفاوتهاي فرقه‌اي توجه كنند.
در زمينهء سياست، خواهان حفظ استقلال كشور بود در عين حال براي حفظ منافع، ايران بايد با همهء كشورها رابطهء نيك داشته باشد.

ابوالقاسمي بدين ترتيب و با غرض ورزي كه شايسته يك استاد دانشگاه نيست كلمه آذري را كه مخفف كلمه آذربايجاني است و مفهوم جغرافيايي دارد به شكل يك زبان ساختگي كه از نظر وي ايراني يعني فارسي است تحريف و مصادره به مطلوب مي نمايد.

شوربختانه شما آگاه نيستيد و نمي‌دانيد كه واژه‌هايي كه براي نام شهر و يا استان بگونهء‌ «نسبت» بكار مي‌روند، در بيشتر زمانها نتنها نام جغرافيايي كه نام زبان و يا گويش آن منطقه نيز هست همچون «اصفهاني» كه هم به جغرافياي اصفهان اشاره دارد و هم به گويش آنجا. يا مشهدي، تهراني، تبريزي، لري، گيلكي ... همينطور است براي آذري!

اگر با اين توضيح قانع نشديد مي‌توانيد به دفترها و كتابهاي كهن مراجعه كنيد مانند كتاب «انساب سمعاني» كه سرگذشت ابوالعلاي معري و شاگرد او ابوزكريا خطيب تبريزي را بازگو مي‌كند و هنگاميكه از او پرسيده مي‌شود به چه زباني سخن مي‌گفتيد، دقيقا اشاره مي‌كند كه : " آذري " (البته چون اين متن كهن به عربي نوشته شده اين واژه بگونهء «الآذريه» آمده است) ... و بسياري دفترهاي ديگر از اين دست را مي‌توانيد ببينيد كه پي به دروغگويي و تحريف خود ببريد!

وي و همفكران ايشان چرا مشخص نمي كنند كه سلسله هاي ترك كه هزار سال بر اين كشور حكمراني كرده اند مانند غزنويان، خوارزميان، سلجوقيان، اتابكان، ايلخانان، قره قوينلوها و آق قويونلوها و صفوييان كه اتفاقا بر ديگر نقاط ايران و خاورميانه بيشتر از آذربايجان حكومت كرده و پايتخت اكثر آنها خارج از آذربايجان امروزي بوده است به چه علتي زبان آن مناطق و كشورها را به زبان تركي تبديل نكرده اند؟!
چون در آغاز اين هزار سال، تركان زباني نداشته‌اند كه بخواهند بر كسي تحميل كنند. در آن زمان تركها تنها با اشاره و صداهايي كه از گلو خارج مي‌كردند با يكديگر ارتباط داشتند و به اين صداها و هجاها نمي‌توان نام زبان داد زيرا كه زبان تركي به ياري فارسي و عربي و اويغوري و سغدي و چيني و... نهايتا ساخته شد(البته به شيوهء‌ بياباني و كوچگري). در چند سدهء اخير بود كه پس از شكل‌گيري تركي و جنگهاي پياپي با عثماني همچون چالدران، زبان رسمي تركي شد و از آنجاييكه عثمانيها بيشتر يورشها را به آذربايجان داشتند زبان آنجا كم كم دگرگون شد. افزون بر اين در دو سدهء گذشته استعمار انگليس و روس براي جدايي آذربايجان از ايران تنها راه چاره را دگرگوني زبان آنجا دانستند و براي همين است كه بيمارستانها و درمانگاه‌هايي براي ده‌ها سال در آنجا داير كردند كه دكترها و پرستارهاي انگليسي و روسي كه تركي آموخته بودند و براي همين پرورش يافته بودند تنها به زبان تركي با مردم سخن بگويند تا مردم رنج ديده و ستم كشيده از جنگ و ويراني عثمانيان و روسها و انگليسها، ناچار باشند كه تنها به تركي دربارهء بيماري خود سخن گويند!

اين شد كه زبان زيباي آذري كم رنگ شد و جاي آنرا زبان نيمه‌تركي نيمه‌فارسي گرفت.

فرهنگستان زبان و ادب فارسي كه حزينه آن از بودجه بيت المال و ماليت پرداختي تمام مردم كشور و از جمله 30 ميليون ترك ايراني تامين مي شود علاوه بر اينكه تنها به يكي از زبان هاي ايراني اختصاص داده شده و به آن ارائه خدمت مي نمايد گويا وظيفه دارد به تخريب و تضعيف زبان نصف جمعيت ايران (تركي) اتفاقا سومين زبان دنيا از نظر غنا بعد از انگليسي و فرانسوي و از نظر تعداد متكلمين زبان اول جهان اسلام است بپردازد.
نخست آنكه واژهء هزينه را با «ح» نمي‌نويسند. ديگر آنكه، در ايران 30 ميليون ترك وجود ندارد. اين آمار را از كجايتان درآورديد؟! طبق آمار رسمي سال 1375 ايران، جمعيت غير آريايي كمتر از 2% است اما زبانهاي غير آريايي ده برابر آن يعني 20% جمعيت كل كشور است نه نيمي از آن! بنابراين اگر ترك‌زبانان را هم ترك‌تبار، و عرب‌زبانان را هم عرب‌تبار در شمار آوريم، حداكثر جمعيتشان 20% كل جمعيت ايران خواهد شد كه كمتر از 14 ميليون نفر خواهد بود. از اين تعداد 12 تا 13 ميليون ترك‌‌زبان هستند نه 30 ميليون!

روزنامه اميد زنجان كه يك روزنامهء شوونيستي پانتركيسيت بود گفته بود كه يونسكو اعلام كرده سومين زبان جهان از نظر غنا تركي است اما نتنها يونسكو كه هيچ منبع جهاني چنين دروغ شاخداري را نگفته است آقاي پانتركيست مزدور علي‌اف!

اگر زبان تركي غني بود، مي‌بايست در زمينه‌هاي فرهنگي نيز حرفي براي گفتن مي‌داشت زيرا كه تنها واژه‌هاي جنگي و تخريب و ناسزا و دشنام و ... بوده است كه از طريف اين به جهانيان ارائه شده است! براي همين است كه در همهء زبانها و گويشهاي تركي امروز جهان واژهء «فرهنگ» وجود ندارد! زماني كه مردم تركيه به آلمان كوچ كردند واژهء كلتور را از زبان آلماني ياد گرفتند كه همريشه با Culture انگليسي است و سپس به زبان مردم تركيه نيز راه يافت زيرا كه اساسا كارهاي فرهنگي در زبان تركي ناشناخته بود!

مردم آذربايجان و تركان ايران از اين ناراحت هستند و نمي توانند اين سياست يك بام و دو هوا را هضم كنند كه چرا در روزگاري كه با آوردن خليج عرب در زير اصطلاح خليج فارس و آنهم در داخل پرانتز در يكي از مجلات جغرافيايي كشورهاي غربي، اين مسئله به اصلي ترين موضوع يك كشور اسلامي و اخبار و رسانه هاي آن تبديل مي شود و به بهانه اي براي توهين به مسلمانان عرب هموطن و خارج كه در چهار سمت خليج فارس ساكن هستند و حتي شوراي عالي انقلاب فرهنگي در اين مورد موضع گيري كرده و روزي را به نام خليخ فارس براي ثبت در تقويم رسمي كشور تصويب مي نمايد و نمايشگاه هاي متعدد فرهنگي و هنري توسط وزارت خانه هاي مختلف از جمله ارشاد، امور خارجه براي ثبت نام خليج فارس برگزار مي گردد و از طرف ديگر (( ميراث خبر)) كه ارگان رسمي خبري سازمان ميراث فرهنگي است و يكي از ارگان هاي دولتي به شمار مي رود به توليد خبرهاي نژادپرستانه و فارسگرايانه كه با اصول حقوق بشر، اسلام، قانون اسالسي و تعريف جمهوري اسلامي مخالف است مي پردازد؟ آيا توهين به هويت دها انسان مسلمان و تعريف نام، هويت و زبان خدادي آنها كه خداوند در قرآن آنرا از آيات الهي دانسته- به اندازه خليج فارسها براي مسئولان كشور، سازمان هاي فرهنگي، سياسي و امنيتي اهميت ندارد كه به آن اعتراض كرده و مانع تكرار آن در آينده حداقل از جانب دستگاه هاي دولتي و بهره گيران از بودجه ملي باشند؟!

درياي پارس(خليج فارس) نامي كهن است كه در متنهاي گذشتگان آمده است اما نامهاي عربي و تركي قدمت ندارند و با يورش تازيان و تركان به ايران ساخته شده است.

چرا فرهنگستان زبان و ادب فارسي كه به ناحق بر خلاف عدالت و مساوات اسلامي بر سرنوشت زبان هاي رايج در ايران مسلط شده و فقط بودجه خود را علاوه بر احياي زبان فارسي كه تنها يكي از زبان هاي ايران است، صرف ضديت با زبان تركي و تخريب آن و تغيير و تحريف نام هاي تركي اماكن جغرافيايي، كه نمونه اخير آن تبديل نام 102 جزيره درياچه اورميه به فارسي است، مي نمايد؟! آيا اين اقدامات خلاف اصول صريح قرآن كريم (( ان اكرمكم عندالله اتقيكم)) و فرمايش بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران كه مي فرمايد: (( در اسلام ملي گرايي نيست)) نيست؟! چرا عده اي در **** مقدس جمهوري اسلامي مي خواهند بعد از گذشت ربع قرن از انقلاب شكوهمند اسلامي، اين **** را به سوي آپارتايد، ملي گرايي فارس، نژادپرستي و باستان گرايي آريايي و در يك كلام جومهوري فارس – آريايي ببرند! آيا نمي انديشند كه رهاساختن و بازگشت به دست نژادپرستان آريايي در توهين به ديگر ساكنان ايران، هويت هاي مظلوم و مستضعف را به فكر دفاع از موجوديت خود و يا يافتن راه هاي نجات به هر طريق ممكن مي اندازد!

فارسي زبان رسمي كشور است و هيچ ضديتي با هيچ زبان و گويشي ندارد. اين تخيلات شماست.

تمام ظهن و فكر جوانان نا آگاه ايراني را پر كرده و آنها را از وحدت اسلامي...

ذهن را با «ظ» نمي‌نويسند آقاي مدافع عربيت!

به جاي اينكه ظهن خلاق جوان ايراني را به توليد و كشف و اختراع و قطع وابستگي از خارج عادت دهند...
نخست آنكه ذهن را با «ظ» نمي‌نويسند و ديگر آنكه شما بعنوان يك نويسندهء‌ آگاه (!) براي توليد و كشف و اختراع و قطع وابستگي از خارج، چه كاري براي ايران انجام داده‌ايد كه ديگران را شماتت مي‌كنيد؟!

يك مسلمان ترك شيعه مذهب ايراني براي انتخاب يك نام تركي ميراث گذشتگان براي فرزند خويش بايد متحمل مشكلات زيادي شده و هفته ها بايد دوندگي كند چرا كه در دفترچه ي اسامي موجود در اداره ثبتد احوال فقط نام هاي همچون ساسان، سامان، اردشير، كامبيز، ماندانا، آتوسا، كتايون، منوچهر، هوشنگ، هرمز، كوروش، داريوش و … وجود دارد كه به اصطلاح فارسي بوده و مربوط به شاهان هخامنشي، ساساني، اشكاني و يا نام هاي موجود در شاهنامه فردوسي مي باشند و گذاشتن نام هاي تركي به بهانه اينكه ايراني (( مساوي فارس)) نيستند و در دفترچه ثبت احوال وجود ندارند جلوگيري مي شود.

در ثبت احوال براي نامهاي ايراني به قول شما فارسي، بسيار مشكل وجود دارد زيرا مي‌گويند كه بايد از نامهاي عربي و بويژه پيامبر گرامي اسلام و امامان و... بهره برد. دين بيشتر مردم ايران اسلام است و نامهاي عربي همچون نامهاي ايراني نيز در متنهاي كهن آمده است، اما نامهاي تركي هيچگاه در ايران بكار نمي‌رفته است و هيچ سند و مدركي براي آنكه مردم آذربايجان از نامهاي تركي بهره مي‌بردند وجود ندارد. بنابراين ربطي به جمهوري اسلامي و پهلوي‌ها ندارد و اين نشان از عدم آگاهي شما از دانش تاريخي است.

اجازه تحصيل به زبان تركي در تمام مقاطع تحصيلي و دانشگاه ها ... داده شود.

ايران كه مانند كشورهاي ترك‌زبان نيست كه چنين اجازه‌اي ندهد! در دانشگاهاي ايران ساليان درازي است كه كلاسهاي تركي برگزار مي‌گردد. افزون بر آن كتابها و مجلات و روزنامه‌هاي زيادي به زبان تركي چاپ شده و مي‌شود و شبكهء تلويزيوني محلي براي همهء‌ بخشهاي ايران از ‌جمله آذربايجان به زبان محلي هميشه برنامه پخش مي‌كند. آيا يكي از كشورهاي ترك‌زبان(همچون جمهوري جعلي آذربايجان و تركيهء تازه‌ساخت) را مي‌توانيد نام ببريد كه براي ملل تحت ستم خود همچون ارمني‌ها و كرد‌ها و تاتي‌ها و طالشي‌ها و يوناني‌ها و ... چنين كاري انجام دهد؟!

امكانات اقتصادي و بيت المال به طور مساوي بين مردم ايران، فارغ از قوميت و زبان تقسيم گردد
با اين نظر موافقم زيرا كه از نظر اقتصادي در بين همهء‌ استانهاي كشور كمترين بيكاري در آذربايجان است و برخلاف كويرنشينان از جايگاه سرسبز و زمين پر بركت بهره برده‌اند و بيشترين سران مملكت آذري هستند. بنابراين مي‌بايد كه در اين زمينه هرچه زودتر تجديد نظر كرد و از همهء‌ اقوام ايراني در كارهاي مملكتي بهره برد نه اينكه شمار زيادي از آذربايجاينان سمتهاي مهم دولتي را در اختيار داشته باشند. بيش از نيمي از جمعيت آذربايجان غربي را كردان تشكيل مي‌دهند اما حتي يكنفر از كردان آذربايجان غربي در هيچ سمت بالاي دولتي آنجا بكار گرفته نشده است و همه ترك‌زبان مي‌باشند.

كسي با تركي سخن گفتن مشكلي ندارد زيرا كه ما ايرانيان فرهنگي غني داريم براي همين است كه در زمان هخامنشيان هر فرماني به چند زبان بر كتيبه‌ها نوشته مي‌شد! كدام كشور ترك‌زبان چنين كرده است و يا مي‌كند؟!

در پايان باز هم از كاربر گرامي رعناگل براي يافتن و فرستادن اين نوشته سپاسگزارم.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
از جوابیه فوق ممنونم!!!:D جالب و معنی دار بود..:)
ضمن اینکه از دوستانی که حرف مرا معاند تشخیص ندادند نیز سپاس..:D
یک نکته دیگه هم اضافه کنم....
در بخشی از همین مسائل جنجال بر انگیز چنین نمود می شود که باید زبان ترکی آموزش داده شود و فقط ترکی و فقط ترکی(البته در اصل آذری).....خوب این نکته یک ایراد بزرگ دارد....
حتی شنیده ام که گفته می شود چرا نباید یک آذری بتواند به زبان مادری خود سخن بگوید و بنویسد و....
مشکل این افراد در این است که به تبعات فرهنگی مطلب اصلا واقف نیستند..من با مسائل سیاسی کاری ندارم...
الان کشور ما دارای متنوع ترین بافت قومی و عشیره ای و قبیله ای و قومیت های مختلف است....
خوب باید یک زبان مشترک بوده باشد که در ترجمان احساسات ما برای یکدیگر مفید واقع شود..
تصور کنید من در شغل خودم به بیماری برخورد می کنم که کرد زبان است..حال بنده هم آذری زبان هستم..بازهم تصور کنید ایشان بیمار است و بنده باید وی را معاینه نمایم و تشخیص بیماری بدهم..حالا اگر زبان مشترک پارسی در بین نباشد من و او چگونه اطلاعات راجع به بیماری وی را می توانیم رد و بدل کنیم؟!:blink:
کاملا محدود به ناحیه خود می شویم...:wacko:
الان در فرانسه و آلمان به این نتیجه رسیده اند که زبان انگلیسی در باره ترجمه احساس بین دول بسیار مهم است...
اینم نظر من نیست..نظریه نوام چامسکی است....
جمعیت با رشد منفی و حساسیت به زبان مادری در این دو کشور باعث شده که الان رویکرد خود را کمی عوض کنند..
شما آیا در شبکه های ماهواره ای به کانال های فرانسوی و آلمانی نیم نگاهی می اندازید؟!یقینا خیر..مگر اینکه بدانید و بزبان و گویش آن کاملا واقف باشید...
فکر می کنید چرا سفارت آلمان با هوار و کرنا در حال جا انداختن آموزش زبان آلمانی در بین جوانان ایرانی با جاذبه های تحصیلی است؟!خوب در همین راستای مطالب بالا بوده..جوان ایرانی ترجیح می دهد بجای آموختن زبان دشوار آلمانی و فرانسوی زبان انگلیسی خود را تقویت کند تا در صورت تعامل با دنیا حرفی برای گفتن داشته باشد....این یک نیاز است..البته منظورم نفی آموزش این دو زبان نبوده و نیست..
همین مطلب در مورد زبان پارسی هم صدق می کند...باید به زبان و گویش خود آشنا باشیم و سپس به زبانی که مارا در کشور با هموطنان خود مرتبط می سازد نیز مسلط باشیم....
جای تاسف نیست که من نتوانم پارسی را درست تکلم و صحبت کنم(حفظ گویش مشکلی ندارد و تنها ناآگاهان آن را به سخره می گیرند)در حالیکه مثلا به زبان مادری خودم کاملا واقفم!!!!این اصلا معنای خوشایندی ندارد...;)
 

Dong Fang BuBai

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژانویه 2006
نوشته‌ها
886
لایک‌ها
13
حرفهای برادر esfandiyar2002 سخت تایید و حمایت میشود .. :specool: :thumbsup:

خدا لعنت کند کسانی را که با آن کارها قصد تخریب یک فرهنگ و ملت را دارند..:grrr:
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
سخنان برادر عزيزم جناب اسفنديار كه نشان از فهم و فرهنگ بالا و غني ايشان مي باشد را 100درصد تاييد مي كنم . اميد به روزي كه همه ما اين چنين بيانديشيم .
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
به نقل از khlhz :
یاشاسین بیتوو آذربایجان
الوم السین فارس فاشیسمینه

یعنی

زنده باد آذربایجان متحد
مرگ بر فاشیسم فارس

برای فاشیست بودنتان هم دلیلم این است که زبان ما را در تمام امور اجتماعیمان ( تعلیم و تربیت، رادیو و تلویزیون، ادارات و ... ) ممنوع کرده اید و تاریخمان را جعل می کنید؛ تاریخی که در آن شما مشتی وحشی هستید نه ما.

مرگ بر شووونیسم و فاشیسم و مرگ بر مظهر ان یعنی فردوسی و فردوسی پرستان.
دوست عزيز

شما مجاز نيستيد به عقايد و آرا ديگران توهين كنيد كه اين راه اثبات و حقانيت يك نظر نيست .
من در اين سايت هم فاشيسم فارس نمي بينم .
اينجا همه دوستاني هستند كه در نهايت احترام سخن هود را ابراز مي نمايند .

در مورد فردوسي و دوستداران فردوسي هم با شما موافق نيستم . حضرت فردوسي يكي از مفاخر ما ايرانيان است و همه ما به آن و اثر بزرگش افتخار مي كنيم .
 

Mehdi

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 آگوست 2004
نوشته‌ها
5,602
لایک‌ها
49
محل سکونت
Anywhere
من ميگم زياد تعصب به خرج نديد...هرچي ميخوان بگن
ترك يا اذري....چيزي از ما كم نميشه ;)
مهم اينه كه ايراني هستيم
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
به نقل از khlhz :
یاشاسین بیتوو آذربایجان
الوم السین فارس فاشیسمینه

یعنی

زنده باد آذربایجان متحد
مرگ بر فاشیسم فارس

برای فاشیست بودنتان هم دلیلم این است که زبان ما را در تمام امور اجتماعیمان ( تعلیم و تربیت، رادیو و تلویزیون، ادارات و ... ) ممنوع کرده اید و تاریخمان را جعل می کنید؛ تاریخی که در آن شما مشتی وحشی هستید نه ما.

مرگ بر شووونیسم و فاشیسم و مرگ بر مظهر ان یعنی فردوسی و فردوسی پرستان.

چرا اینقدر تند میری نه بحث توهین بوده نه افترا بعد هم بیا با دلیل و مدرک حرفتا بزن .هیچکسی نگفته که آذری ها وحشیند .اصلا غلط میکنه کسی توهین کنه (ببخشید.از حظور همه اساتید معذرت می خوام .)
آذربایجان جانمیزدی
ایران وطنمیز دی
عزیزجان برادر- فردوسی از مفاخر ادب فارسیه و در کتاب خودش هم با متجاوزین شمال شرقی ایران که اکثرا اقوام بر بر بودند مشکل داشته و هیچ جای اون کتاب حرفی از معاندت با آذری زبانان نزده و اگر از تورانیان بحث میکنه بیشتر میشه اونها را از قرقیزها و تاتارها به حساب آورد تا قومیتی دیگر.
در ادبیات آذری هم بسیاری از بزرگان وجود دارند آیا کسی به اونها توهین میکنه ؟ خیر .
پس سعی کن با دلیل و مدرک حرف بزنی .
و یک چیز دیگه ایران وایرانیون درکنار هم و با هم معنا دارند و گرنه هر قومی در ایران می تونه ادعای استقلال کنه و اونوقت هیچ چیزی از این کشور باقی نمی مونه .
بخدا امروزه دستایی در کاره که هر قومی در کشور را با وعده استقلال از این میهن عزیز جدا کنه .یک نگاه به کردستان و خوزستان و سیستان بلوچستان بکنید . اونوقت ببینید من چی میگم.
 

keyvan_itman

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 مارس 2006
نوشته‌ها
122
لایک‌ها
2
به نقل از Behrooz :
سخنان برادر عزيزم جناب اسفنديار كه نشان از فهم و فرهنگ بالا و غني ايشان مي باشد را 100درصد تاييد مي كنم . اميد به روزي كه همه ما اين چنين بيانديشيم .
یه نکته کوچیک!(بدون جنگ و دعوا)
هیچ دقت کردید اغلب فارسها تو چنین بحثهایی حرف از اتحاد و یکی بودن و ملت واحد میزنن
ولی وقتی میخوان فیلم بسازن هرچی بی فرهنگ هستش رو ترک زبان میکنن
وقتی میخوان جک بگن به ترکها میگن
و...
بهتر نیست یه نظر هم به کارهای خودمون بندازیم؟;)
البته میدونم که تو پی تی تُرک و فارس و کُرد نداریم.
با تشکر
به امید ایرانی متحد و آزاد
چو ایران مباشد تن من مباد
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
دوستان عزيز سعي نماييد كه بدون جنگ و جدل و به دور از هرگونه توهين به قوميت هاي ايراني بحث را ادامه بدهيد وگرنه مجبور مي شوم تاپيك را ببندم .
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
به نقل از keyvan_itman :
یه نکته کوچیک!(بدون جنگ و دعوا)
هیچ دقت کردید اغلب فارسها تو چنین بحثهایی حرف از اتحاد و یکی بودن و ملت واحد میزنن
ولی وقتی میخوان فیلم بسازن هرچی بی فرهنگ هستش رو ترک زبان میکنن
وقتی میخوان جک بگن به ترکها میگن
و...
بهتر نیست یه نظر هم به کارهای خودمون بندازیم؟;)
البته میدونم که تو پی تی تُرک و فارس و کُرد نداریم.
با تشکر
به امید ایرانی متحد و آزاد
چو ایران مباشد تن من مباد

جک ساختن در مورد ترکها هم از همون موقع شروع شده اگه یک نگاه کوچولو توی کتابای قدیمی بکنی میفهمی که قدمت اینکار از 100سال بیشتر نیست پس چرا قبلا توی ایران این باب نبوده و حالا باب شده !!!!!!!!!
 
بالا