به نقل از sia_torkeh :
جناب radkish ممنون هستم چون واقعا من هم در قتل کسروی شک داشتم
:
شما كه در درستي چگونگي قتل كسروي شك داري ، چگونه در بحث از آن استفاده مي كني؟ برو و پست كذاي ات را در مورد كسروي بخوان تا بفهمي دروغ ها و ياوه ها چگونه پشت سر هم مي آيد تا حقيقتي تاريخي را نفي كند. آخر ، انسان! چگونه مطالبي دورغي را كه در باره ي آن شك داري ، در بحث به عنوان ادله ارائه مي كني؟
شما تمامي رواياتتان درست و من هم هيچ کدام را نشنيده ام سفرنامه ناصر خسرو را که
خوانده اي
در اين سفرنامه نوشته است در تبريز قطران نام شاعري را ديدم که شعر نيکو مي سروده ولي زبان فارسي نمي دانسته
کتاب سفرنامه ناصرخسرو
شواهد علمي زيادي را رها مي كني و به يك نوشته ي تارخي استناد مي كني كه "قطران فارسي نمي دانست" . منابعي كه من آوردم مداركي است كه توسط بسياري مورخان و نويسندگان ايراني(اغلب آذري) و خاور شناسان ارائه شده. اما در مورد استناد شما به ناصر خسرو؛مگر مردمي كه در ايران فارسي نمي دانند و يا زبان اولشان فارسي نيست همه ترك هستند؟ پس با ين حساب كرد ها و بلوچ ها و مازندراني ها وگيلك ها و... بسياري آريايي زبان هاي ديگر ترك محسوب مي شوند!!!!
در هزار سال پيش زماني كه ناصرخسرو قبادياني سفر خويش را در ايران انجام مي داد .در بسياري از سرزمين هاي ايران ،ديگر زبان هاي آريايي رواج داشت و پارسي گويش سرزمين ناصرخسرو ( مرو ) و خراسان بود اما اين زبان فخيم در سرتاسر ايران بزرگ به عنوان زبان رسمي و نوشتاري بكار مي رفت( در 100 سال پيش در تمامي كردستان و قفقاز نيز پارسي زبان رسمي بوده است و در تمامي مكتب خانه ها آموزش داده مي شد)
در ساتراپ (ايالت) پهله( در پس از اسلام موسوم به جبال شد) كه شامل استان هاي اصفهان ، آذربايجان، همدان، ري ، و مركزي و كرمانشاه بود ، زبان پهلوي رايج بوده است(ابن نديم در الفهرست (قرن 9 میلادی) ). اين زبان به مرور در بسياري سرزمين ها با زبان هاي فارسي و يا تركي جانشين شد. زبان پهلوي با زبان پارسي نزديك بود اما داراي ساختاري متفاوت بود و يك زبان متفاوت به حساب مي آمد . اكنون زبان هاي رايج در مركز ايران موسوم به گويش هاي مركزي ايران بازماندگان راستين اين زبان هستند و زبان هاي تاتي و تالشي پراكنده در قزوين و آذربايجان فرزندان اين زبان به حساب مي آيند . بسياري از زبانشناسان نزديكي زبان هاي مركزي ايران( رايج در شهرستانهاي نطنز، نايين، اردستان و در ميان زردشتيان يزد) و گويش هاي تاتي و تالشي ، را نشان داده اند.
در گذشته اي نچندان دور در اغلب شهرستانهاي اصفهان و اراك گويش هاي بجا مانده از زبان پهلوي رايج بود و لي با آموزش گسترده ي پارسي گويش هاي زبان پهلوي منسوخ شد و امروزه نيز در شهرستانهاي غرب استان اصفهان اين زبان ها رو به فراموشي است.
در سفرنامه ي ناصر خسرو هيچ اشاره اي به زبان تركي در آذربايجان نشده و اينكه قطران فارسي را خوب نمي دانسته ناشي از رواج گسترده ي زبان پهلوي آذري در اين ناحيه بوده است .زيرا تمامي تاريخ نويسان و جغرافي نويسان قرون گذشته ي ايران، رواج زبان پهلوي آذري را تاييد مي كنند.
حال ببينيم نظر قطران در مورد ترك ها چه بوده است .قطران تبریزی درباره ترکان می سراید:
چه ارزد غدر با دولت چه ارزد مکر با دانش // اگر چه کار ترکان هست مکاری و غداری
نظر شاعران ديگر آذري در مورد ترك ها؛
خاقانی شیروانی می سراید:
آشنای دل بيگانه مشو / آب و نان از در بيگانه مخور
نان ترکان مخور و بر سرخوان / با ادب نان خور و ترکانه مخور
خون خوری ترکانه کاین از دوستی است//
خون مخور ، ترکی مکن ، تازان مشو //
کشتیم پس خویشتن نادان کنی//
این همه دانا مکش ، نادان مشو//
نظامی گنجوی می سراید:
تُرکی صِفَت وَفای ما نيست // تُرکانِه سُخن سِزای ما نيست
آن کز نَسَبِ بُلَند زايد// او را سُخن بُلند بايد
به نِفرين تُرکان زَبان بَرگُشاد // که بی فِتنِه تُرکی زِ مادَر نَزاد
شيوه ي بحث كردن شما جالب است . براي اثبات نظرات خود اول از دلايل غلطي كه خودت هم در آن شك داري استفاده مي كند و زماني كه قافيه تنگ مي افتد به هر سندي هر چند نامربوط چنگ مي زني و جالب تر اينكه در بحثي وارد مي شوي كه از بسياري از اسناد تاريخي و مهم آن اطلاع نداري.
جناب سيا تركه، براي رسيدن به حقيقت در مورد هر مبحثي ، ابتدا بايد بدون هيچ پيش فرضي به مطالعه پرداخت و سپس پس از بررسي كامل قضاوت كرد ، نه اينكه بي هيچ مطالعه ي و با ذهني پر از شك و غرض ، پيشاپيش فرضي را پذيرفته و بخواهي با هر دستاويزي هم كه شده بحث كني و فرضت را اثبات كني.
فکر کردین 35 میلیون ترک ایرانی بیکارن که بیان با افرادی مثل شما سرو کله بزنن
امار 35 مليون ترك هم بايد از نظراتي باشد كه در آن شك داريد و از آن استفاده مي كنيد.اما در مورد جمعيت ترك زبانان ايران؛
"در مرداد 1370، هنگام صدور شناسنامه براي نوزادان، درباره زبان ٤٩ هزار و ٥٥٨ مادر در سطح كشور سوال مطرح شد كه نتيجه حاكي از سهم حضور ٥٣٬٨ درصدي زبان هاى غيرفارسي در ايران بود. بر اساس نمونه گيري مذكور، توزيع سهم هر يك از زبان ها (به درصد) به اين شرح بود: ٤٦٬٢ فارسي؛ ٢٠٬٦ تركي آذربايجاني؛ ١٠ كردي؛ ٨٬٩ لري؛ ٧٬٢ درصد گيلكي و شمالي؛ ٥٬٣ عربي ؛ ٢٬٧ بلوچي؛ ٠٬٦ تركمني؛ ٠٬١ ارمني؛ و ٠٬٢ ساير زبان ها ". پس اگر گويشها و زبانهاي هم خانواده با فارسي را با آمار فوق جمع شود٬ زبانهايي كه "آريايي (ايراني)" خوانده مي شوند حدود ۷۶٪ ايران را دربرمي گيرند.
در دانشنامهي عمومي بریتانیکا می خوانیم:
"ایران کشوری است چندزبانی که در آن نیمی پارسیزبان هستند و یک چهارم ديگر به زبانهای هندوايرانی ديگر تکلم کنند. حدود يک پنجم جمعيت ايران ترکزبان است".
براساس سرشماری کشور در سال 1335 که داده های آن در کتاب : فرهنگ جغرافیای ایران تحت نظارت سرتیبپ حسینعلی رزم آرا تدوین گشت، جمعیت ایران در سال 1335 حدود 14 ملیون نفر بود. از این 14 ملیون تعداد جمعيت مناطق ترکی زبان 2451061 و تعداد مناطق دوزبانه فارسی-ترکی 877627 و تعداد مناطق سه زبان فارسی-ترکی-کردی 187464 نفر و تعداد مناطق ترکمنی 97491 بوده است. اگر دست بالا را بگیریم و تمام مناطق ترکمنی و فارسی-ترکی و فارسی-ترکی-کردی را با تمام مناطق ترکی زبان بنا بر اطلاعات این کتاب جمع بندی کنیم، حدود 23 تا 24% جمعیت ايران ترکی زبان می شوند.
(بنگرید به مقاله: نگاهی دیگر به داده های زبانی و مذهبی ایران معاصر، احسان هوشمند، فصلنامه گفتگو، شماره 43، مهر 1384)
http://www.magiran.com/magtoc.asp?mgID=1929&Number=43&Appendix=0
همچنین دولت ايران در 1375 سرشماري هايی نيز در استان هاي كشور انجام داد:
http://www.statoids.com/uir.html
بر طبق این آمار جمعیت استان های ایران به شرح زیر است :
استان / ساکن در شهر / ساکن در روستا
آذربایجان شرقی 2004484- 1320788
آذربایجان غربی 1315161 1181119
اردبیل 568448 596916
اصفهان 2914874 1007087
ایلام 259687 217634
بوشهر 394489 332884
تهران 9404754- 1771306
چارمحال و بختیاری 342905 417005
خراسان 3421937 2622134
خوزستان 2342514 1367945
زنجان 489518 547301
سمنان 342455 158991
سیستان و بلوچستان 794528 908579
فارس 2163119 1598913
قم 777677 75269
کردستان 705715 640668
کرمان 1060075 922883
کرمانشاه 1098282 670459
کهکیلویه و بویر احمد 213563 327685
گیلان 1049980 1191480
لرستان 850016 717059
مازندران 1783218 2237946
مرکزی 701547 527265
هرمزگان 443970 613326
همدان 810640 867115
یزد 564233 186536
مجموع کل جمعیت ایران در سال 75(هجری شمسی) برابر 60055488 نفر بود. حال این آمار را بررسی می کنیم :
استانهایی که با دقت بالاتر از 95 درصد ترك زبان هستند عبارت اند از :
آذربایجان شرقی، زنجان، اردبیل و مجموع جمعیت آن ها برابر است با 4698463 نفر. اگر فرض کنیم 50 درصد جمعیت آذربایجان غربی نیز ترك زبان هستند این عدد به 6361099 نفر می رسد (هرچند که نقشه ها بیشینه مردم آن جا را کردزبان معرفي مي كنند). بنابراین آمار، ايرانيان ترك زباني که در مناطقی زندگی می کنند که درآن ها زبان تركي تکلم می شود حدود 10.5 درصد جمعيت کل کشور را دربر مي گيرند.
البته کسان دیگری هستند که آذربايجاني تبار می باشند ولی در محیط کار و جامعه آنان زبان ترکی حاکم نیست؛ مثل آذريايجاني هاي مقيم تهران. آذربايجاني هاي تهران در آمیزش با فرهنگ های تمام کشور قرار گرفته اند ، بسیاری از آنان با افرادی که از گوشه و کنار کشور در تهران جمع شده اند ازدواج کرده اند. بسياري از آنان حتا تكلم به تركي را نيز نمي دانند.
حال با همه اين احوال اگر 30 درصد جمعيت تهران را هم ترك زبان بدانيم يعني از ۱۲ ميليون ۴ ميليون.
جمعيت مناطق ترك زبان اطراف اراك و قزوين و همدان و گیلان را هم اگر با مراجعه به آمار جمعيتي آن شهرها محاسبه شود، حداكثر حدود يك ميليون مي شود. كه جمع كل آنان مي شود: ۱۱.۳۶۱.۰۰۰
يعني 18.9 درصد جمعيت كل كشور
من نماینده مردم اردبیل هستم در پرشین تولز
يك استان با بيش از يك ونيم ميليون جمعيت ، چه نماينده ي دانشمندي دارد !!
در اثر همین عقاید چپتون اگه برین به یکی از همین شهرهای آذربایجان و فارسی صحبت کنین
مردم همچین بهتون می تازن که از رفتنت پشیمون می شی آذری همین ها هستند دیگه
در ضمن طوری وانمود نکنید که مردم آذربایجان خیلی عاشق ترک زبانشان و تغییر آن به فارسی هستند
البته اگر جاهلاني در اردبيل يافت ميشوند كه صرفا به خاطر فارسي حرف زدن به آدم بتازند ، جاي خجالت داره و بيشتر براي شما جاي شرمندگي داره كه خودت را نماينده ي استان اردبيل در پرشن تولز مي داني .
به آن جاهلان هم بفرماييد بروند به نخبگان آذري همزبان خود بتازند زيرا بيشتر نويسندگان و دانشمندان ايراني كه مسئله ي تغيير زباني اذري ها را از آذري به تركي مطرح كردند خود آذري بودند.
ديگر اينكه من در چند پست قبلي ام خواهان نابودي زبان توركي نشدم. اين زبان قابل احترام است زيرا زباني است كه آذري ها نزديك چهارسده است با آن سخن مي گويند. اصلا براي من زبان سواحيلي يا مغولي و يا زبان هر ملل بي تمدن و ابتدايي ديگري نيز قابل احترام است . زبان توركي نيز چون از صورت زبان بيابانگردان و غارتگران خارج شده و چندين سده است به عنوان زبان ادبي و كمتر از صد سال است كه زبان علمي شده ( با حاكميت دولت توركيه و نابودي عثماني)، مي تواند به عنوان زبان ملل متمدن بكار آيد.
اما من چندان علاقه ي به نابودي زبان توركي در آذربايجان ندارم اما آذري هاي چون تقي اراني ماركسيست ( كه در زندان رضاشاه جان باخت) آرزوي كمرنگ شدن اين زبان را در آذربايجان داشتند
توی آذربایجان اتحاد حرف اول رو می زنه مثلا همین تظاهرات اخیر توی سولدوز(نقده) ریش سفیدها برای جوانترها
با فرغون سنگ می آوردن تا به طرف مامورین بندازن
همه هم میدونن که یک کاریکاتور نمیتونه باعث چنین جنبشی بشه
پس خواهشا اگه مطلبی برا گفتن نداری جنایتهای رضا خان و پسر کوچولوی عزیزش رو انکار نکن
همچین میگه تو ترک هستی و بقیه آذربایجان آذری هرکی هم ندونه فکر میکنه هر روز یه درگیری توی آذربایجان
درگیری ترک و آذری صورت میگیره که جمعیت آذری به دلیل زیاد بودن نفرات پیروزانه داره جمعیت ترک رو از آذربایجان بیرون میکنه
اي كاش در ايران اتحاد حرف اول و آخر را ميزد. در مورد برخي وحشي گري ها كه در آذربايجان رخ داد ، دخالت ها عليف مزدور و دستور اربابان اسراييلي و امريكايي اش ، عامل اصلي بود و البته اوباش هم كه هميشه عمال و حمالان اين حركت ها هستند با آن اغتشاشات و شعار هاي نژاد پرستانه
در مورد درگيري هم بايد بگم ، جمعيت ترك نژاد آذربايجان روحيه ي بسيار متفاوت با ديگر ايرانيان و آذر ي ها دارد. در ميان نخبگان آذري بيشتر ريختار ايراني و آذري اصيل ديده مي شود