• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

واقعاً مردم آذربایجان ترک نیستند؟

sia_torkeh

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 جولای 2006
نوشته‌ها
106
لایک‌ها
0
محل سکونت
حلبی آباد
نکات مهمي براي بر ملا کردن ياوه گوييها و دروغ هاي شاخدار باعنوان زبان آذري که هيچ ربطي به زبان آذربايجان امروزي ندارد

اللحساب اين لغات که مشابه فارسي برايشان وجود ندارد يا به ندرت اگر هم داشته باشند هيچ استقلالي ندارند
يايخالاماق-يودورتماق-يوئوندورماق-شيشمه ک-جؤنگه-قيسير-ياپالاق-چالخالاماق-قاريشديرماق-سيلکه له مک-
ايمرنمک-قيمسانماق-نيسگيل-
در اين باب امير عليشير نوائي در حدود 500سال قبل در کتاب محاکمة اللغتين بحث قابل توجهي نموده و
بعنوان مثال يکصد لغت تورکي را که معادل آنها در فارسي نيست مطرح نموده است ،همچنين تعداد زيادي از
افعال تورکي را که فارسي ندارد برشمرده است.
نوائي مي گويد معادل اين کلمات که صد تاي آن بعنوان نمونه ذکر شد در فارسي وجود ندارد،بنابراين اگر
بخواهيم معاني اين کلمات را به فارسي زبانها بفهمانيم ناچار بايد به کمک جمله هايي با کمک گرفتن از
کلمات عربي متوسل شويم.
در اين رساله در حدود 1700 کلمه تورکي آذربايجاني درج شده که در فارسي کلمه مستقلي براي آنها بکار
نمي رود. ضمنا" بعنوان نمونه در حدود 350 کلمه تورکي نقل شده که عينا" در فارسي بکار ميرود

در مقايسه ديکسيونرهاي تورکي آذربايجاني تورکي ترکيه مشاهده ميشود لغاتي که معادلشان در فارسي
موجود نيست در دو لهجه تورکي يکي نبوده و در بيش از 30%لغات با هم متفاوتند.از طرفي از هر ريشه لغتي
1- 4 کلمه ذکر شده،در صورتيکه در تورکي از يک ريشه تعداد زيادي کلمات ساخته ميشود و هر کدام معني
بخصوصي دارند.ضمنا" بايد خلطر نشان نمود که در حال حاضر 28 زبان يا لهجه مستقل تورکي وجود دارد که
20 لهجه آن داراي کتابت و ادبيات ميباشند و هر کدام داراي لغات مترادف بيش از يک هزار لغت تورکي
آذربايجاني مي باشند.با اين ترتيب معلوم ميشود که هزاران کلمه در تورکي موجود است که معادل آنها
در زبان فارسي موجود نيست.

در زبان تورکي کلماتي با اختلاف جزئي(نوآنس)در معاني موجود است که در فارسي نيست.مثلا"براي انواع دردها کلمات:

آغري/ آجي/ سيزي/ يانقي/ زوققو/ سانجي/ گؤينه مک/ گيزيلده مک اينجمک، بکار مي رود که هر کدام درد بخصوص را بيان مي کنند.

آغري معادل درد فارسي است(درد عضوي).

سانجي به درد کوليک احشاء تو خالي گفته ميشود مانند قولنج روده،

آجي به درد پرووکه گفته ميشود مانند درد در موقع کشيدن دندان.

سيزي به درد خفيف سوزش دار گفته ميشود.

يانغي معادل سوزش ميباشد.

زوققو درد همراه ضربان است مانند درد آبسه ودرد عقربک انگشتان و امثال آنها.

گؤينه مک شبيه سوختن است و در دقايق اول سوختگي ديده ميشود.

اينجيمک دردر موقع پيچ خوردگي مفاصل و يا درد حاصل از ضربه و سقوط ميباشد.

گيزيلده مک درد شبيه گزگز کردن دردناک مي باشد.

در فارسي براي تمام حالات فوق لغت درد و يا سوزش بکار مي رود.



براي دعوا کردن کلمات متعددي بکار مي رود که هر کدام شکل و حالت ويژه اي را از دعوا بيان مي کنند مانند:

دؤيوشمک:همديگر را کتک زدن

ووُروشماق:همديگر را زدن

ساواشماق:با يکديگر دعوا و جنگ کردن و گلاويز شدن

ديديشمک:دعوا همراه چنگ زدن همديگر

چارپيشماق:دعوا و برخورد به يکديگر،تصادم

دالاشماق:با هم دعواي لفظي کردن

دارتيشماق:با هم مشاجره کردن

چاخناشماق:با هم سر شاخ شدن

تؤتوشماق:دعوا با گرقتن همديگر

بؤغوشماق:دعوا همراه يقه ي همديگر را گرفتن و خفه کردن

تيپشمک و تيپکلشمک:دعوا همراه لگد انداختن به هم

خيرتدکلشمک يا فيرتيلاقلاشماق:دعوا همراه گلوي همديگر را گرفتن

سؤيوشمک:همديگر را دشنام دادن

ديرشمک:دعوا کردن،رو در روي هم ايستادن

بؤغازلاشماق:گلوي همديگر را گرفتن،رو در روي هم قرار گرفتن،دعوا کردن

چيرپيشماق:زدوخورد

دُروشماق:مناقشه،مجادله،رو در رو شدن

سؤپورلشمک:گلاويز شدن،در هم آويختن


نتيجه:
زبان تورکي يکي از با قاعده ترين زبانهاست و از نظر لغات،مخصوصا" افعال بسيار غني است.وجود
قانون هم آهنگي اصوات،کلمات تورکي را موزون و آهنگدار نموده و به آنها نظم و ترتيب خاص داده
است.در تورکي علاوه بر اسامي ذات لغات زيادي براي مفاهيم مجرد وجود دارد.بعلاوه لغات
مترادفي با اختلاف جزئي در معني موجود است که ميدان قلمفرسائي را وسيعتر و قلم نويسنده
را تيزتر و دقيقتر ميسازد.
افعال تورکي به قدري وسيع و متنوع اند که در کمتر زباني نظير آنها را ميتوان يافت.گاهي با يک
فعل تورکي انديشه و مفهومي را ميتوان بيان نمود که در زبان فارسي و زبانهاي ديگر نياز به جمله
و يا جملاتي پيدا مي کند.از طرفي وجود پسوندهاي سازنده سبب شده که قابليت لغت سازي براي
بيان مفاهيم مختلف و تعبيرات فعلي بسيار زياد است.
نحو و ترکيب کلام در تورکي با زبانهاي هند و اروپائي متفاوت است. در تورکي عنصر اصلي جمله
يعني فعل اصلي در آخر جمله قرار دارد. زبانهاي هند و اروپائي عنصر اصلي جمله در ابتدا قرار مي
گيرد و عناصر بعدي با ادات ربط بشکل حلقه هاي زنجير به يکديگر مربوط ميشوند و اگر عناصر
بعدي قطع شوند سازمان جمله ناقص ميشود، ولي در تورکي ترتيب عناصر جمله کاملا" بر عکس
است يعني ابتدا بايد عناصر ثانوي و فرعي تنظيم و گفته شود و قسمت اصلي در آخر قرار گيرد و از
همينجاست که هر نويسنده و يا گوينده تورک زبان نمايان ميشود.

حالا بفرماييد که به چي فارسي افتخار کنم و ترکي حرف نزنم
خدا را صد هزار مرتبه شکر که آذري از بين رفته و حتي يک روستا به زبان آذري هم نمونده
اين ديگه واقعا مسخره است در تعجبم کدام نفهمي فارسي رو زبان دونسته
اين زبان ملي نه زبان فارسي با هزاران هزار تناقص
حالا اين فارسي ببينيد آذري که يه تيره اي از اين بوده ببينيد تا چه حد اين آذري که با افتخار تکرارش مي کنن افتضاح بوده
والا اگه من بودم هيچ وقت اين آبرو ريزي رو تکرار هم نميکردم چه برسه بهش افتخار هم بکنم بدترين نوع آبروريزي در زير آمده

واژه ترکي=سئوييشدير مه ليک
معني فارسي=آنها را بايد وادار کنيم که همديگر را دوست داشته باشند
معني يک کلمه ترکي دو جمله فارسي ميشه واقعا خنده آوره
واقعا براي يک ترک آذربايجاني افت فرهنگي داره که بياد و اينجا عربي تايپ کنه

هزاران واژه ترکي در فارسي مصطلح است که از اين واژه ها بيش از 600 لغت جزو مصطلحات روزمره هستند
مانند، آقا، خانم ،سراغ ،بشقاب، قابلمه ،دولمه، سنجاق، اتاق ،من، تخم ،دوقلو، باتلاق، اجاق، آچار، اردک، آرزو ،سنجاق، دگمه، تشک
سرمه، فشنگ، توپ، تپانچه، قاچاق، گمرک، اتو ،آذوقه ،اردو، سوغات، اوستا، الک ،النگو، آماج، ايل، بيزار ،تپه ،چکش چماق، چوپان
چنگال، چپاول، چادر ،باجه ،بشگه، بقچه، چروک، قشرق، بيرق ،سرنگ:wacko:

این ها رو می خواهید چه کار کنید

یه چیزهایی هم هست که باید بگم تا عده ای نگن که فلانی خوب خر بود

جناب رادکیش یک چیزی رو خوب بدونید که شما براي نابودي فرهنگ آمده ايد نه گسترش آن
ما مي خواهيم معدودي از آذربايجاني هاي گمراه رو درست کنيم نه شما که تا زير چانه در گل فرو رفته ايد
مهمتر از همه ممکنه يه کلمه آذري بگين بفهميم چه بوده اين ابر زبان


در آخر باید بگم که منظورم برتری ترک بر فارس نیست
مطمئن باشید
 

sia_torkeh

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 جولای 2006
نوشته‌ها
106
لایک‌ها
0
محل سکونت
حلبی آباد
-----------------------------------------------------------------------------------
دو سه کلمه ای با روشن فکران فارس

تصورش را بکنيد:
سال 1385 حکومت در دست ترکان هست و زبان رسمي ايران ترکي آذربايجاني است
حکومت بر پايه دروغ بيايد و براي تمامي قوميت ها هويت تراشي بکند
تا برسد به قوم پارس و نتواند براي اون هويت تراشي کند
يک مورخ بزرگ از استان اصفهان به اسم مثلا حجت احمدي بيايد و ريشه فارس رو به ترکان عثماني برساند
خنده داره نه
حکومت هم از اون حمايت کند و بودجه هاي کلاني به خاطر مذخرفاتش خرج کند
در رسانه هاي ملي به جاي مردم فارس از واژه مردم عثماني استفاده کند و لهجه فارسي را به باد مسخرگي بگيرد
اجازه ندهد که مردم فارس به زبان مادري در مدارس تدريس کند تا زماني که خود بگويند که ما عثماني هستيم
و به زبان ترکي عثماني تدريس کنند
خليج هميشه فارس رو خليج ترک يا عرب بنامند
اگر مردم فارس تظاهرات يا تحصني کردند در صدد ***** آن بر آيد
در بزرگترين روزنامه ملي بيايد و دور از جون عکس سگي رو بکشد و اين را برساند که زنگيش وابسته به ملت ترک است
و رکيک ترين واژه ها را در بغل کاريکاتر به کار برد
زندانيان سياسي فارس را اعدام کند يا آنها را گور به گور کند
نامهاي آثار تاريخي را از فارسي به ترکي تغيير دهد
شاهنامه را کتابي معرفي کند که قتل و غارت را بر دوستي و انسانيت ترجيح مي دهد
و اجازه براي چاپ آن صادر نکند
کتابهايي که به زبان فارسي نوشته شده اند را بسوزاند و به آنها اجازه چاپ ندهد
در کتابهاي درسي و تاريخي از واژه غلامان فارس استفاده کند
وبلاگها و سايتهايي را که عليه فارس جوک گفته اند را فيلتر نکرده بلکه براي ترويج آن بودجه اختصاص بدهند
و از واژه رکيک فارس سگ استفاده کنند همانند واژه ترک خر
وبلاگها و سايت هاي آموزش زبان فارسي و يا مطالب علمي که به زبان فارسي نوشته شده اند را فيلتر کند
به صدا و سيما هاي مراکز استانها بخشنامه نوشته و بگويد که بايد 75 درصد برنامه هاي شبکه شما ترکي
و 25 درصد زبان خودي باشد
در پايان هر سال 60 در صد از بودجه هاي مملکتي غيب شود
بودجه تبريز از کليه بودجه هاي شهرهاي اصفهان،شيراز،کرمان،سمنان،بيشتر باشد
و...
آيا در اين صورت شما چه کار مي کرديد؟
لطفا جوابهاي به درد بخور ارايه دهيد
 

sia_torkeh

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 جولای 2006
نوشته‌ها
106
لایک‌ها
0
محل سکونت
حلبی آباد
این هم یک سری اسناد تاریخی

رسومي که در اواسط هزاره دوم قبل از ميلاد در آذربايجان( آذربايجان ايران و حکاري) پديدار شده در طول هزاران سال بدون فراموشي تا آسياي ميانه گسترش يافته است. در عين وجود فاصله نسبتاً طولاني، توازي اسرارآميز بين دو منطقه مذکور واقعاً خيلي شگفت­انگيز است.
لکن بايد پذيرفت براي کوچروهائي که از اسب به خوبي بهره ­مي­بردند فواصل در استپ­ها چندان مشکل­زا نبود.
پروفسور دکتر ولي سئوين
سرزمين مادري تورک­ها، حوالي کوههاي تانري و کوههاي آلتاي ميباشد. آثار اوليه فرهنگ پروتوتورک­هاي کوچرو نيز، چهار تا پنج هزار سال پيش در همين منطقه بروز نموده است. باور عمومي در خصوص تورک­ها بر اين است که تورکها بعدها در نتيجه تغييرات اقليمي و محيطي از اين وطن مادري به سوي غرب کوچيده­اند. به همين دليل عسگر آقايف، رئيس جمهور قرقيزستان سالها پيش رئيس جمهور ]ترکيه[ تورقوت اوزال را در بيشکک با اين عبارت استقبال نموده بود: "با چشمان کشيده بر روي اسب رفتيد و با چشمان آبي با هواپيما برگشته­ايد."
آيا واقعيت بر اين قرار بوده است؟ جغرافيا ميتوانست در طول 4 الي 5 هزار سال ساخت فيزيکي انسان را تا اين اندازه تغيير دهد؟ يا سرزمين مادري تورک­ها ،غربي­تر بوده است؟
به نظر Gyula Nemethe تورکولوگ مشهور مجار : [1] " تعيين قطعي و صريح سرزمين مادري تورک هنوز مقدور نيست . . . قابل بيان اينكه سرزمين مادري در صحراي بين آلتاي و اورال بوده است. " بعدها علماي زيادي با اين نظر موافق شدند و در خصوص استقرار موطن مادري در سرزمينهاي غرب حتي در محل آسياي نزديك اظهار نظر شد.[2]
سنگهاي ايستاده کشف شده در حکاري در سال 1998 براهيني در پشتيباني اين نقطه نظرات فراهم نمود. اين سنگها که برحسب اتفاق كشف شده­اند وضعيت اوليه خود را حفظ نموده­اند. قدشان بين 3.10 الي 0.70 متغير است و در حالت رو به غرب و به صورت ايستاده بر زمين نهاده شده اند. بر روي سنگهاي صيقل يافته نگاره انسان با تکنيکهاي برجسته کاري و خط کشي ترسيم شده است. 11 قطعه از اين نگا­ره­ها که از مقابل نشان داده شده­اند به مرد و 2 قطعه­ي آنها به زن متعلق است. در عين فقدان هرگونه نوشته بر رويشان، سنگها به منزله کتابهاي تاريخي هستند. [3]
بر روي 11 قطعه از سنگهاي ايستاده، بالاتنه مرد لخت ترسيم شده است. آلت جنسي با حفاظي بسته شده به کمر پوشانده شده است. بر دور کمر هر 11 قطعه کمربند و خنجري بسته شده است. در کنار اينها سلاحها، اشياء و مجسمه­هاي کوچک انسان يافته شده است. چادرهاي استپي جالبترين نمونه آنهاست. اينها آثار فراموش شده روساي عشاير گله­داري است که هزاران سال پيش در حوالي حکاري زندگي کرده­اند. مهمترين ويژگي جنگجويان لخت در نگاره­ها، ظرف آبي است که با دو دست در مقابل سينه گرفته­اند. اين ظرف که ظاهر مشك دارد در طول زمان ساده سازي شده و نهايتاً به شکل گودي کوچکي که بر دست راست قرار گرفته، درآمده است. اين تكامل سبكي گمان ميرود در نتيجه ساخته شدن سنگها در طول زمانهاي متفاوت و از سوي اقوام مختلف حاصل شده است. اهميت سمبليک اين ظرف مشك مانند که واجد موقعيتي مرکزي ميباشد کاملاً آشکار است. زيرا به آن جلوه و چشم­انداز بيشتري از سلاح و نشانهاي جنگجوئي که قدرت و اقتدار آن مورد تاکيد ميباشد، داده شده است.
تاريخ ساخته شدن سنگها، فعلاً با اتکاء به نوع سلاحهائي همچون خنجر، تبر و نيزه که بر روي آنها تصوير شده تخمين زده ميشود. نوع سلاحها: در خنجرها با جنوب غربي درياي خزر يعني آذربايجان و آذربايجان ايران کنوني؛ در تبرها با بين­النهرين شمالي، سوريه شمالي و تا حدودي آناتولي مرکزي مرتبط است. بر اين اساس سنگها در قرون 11 الي 15 قبل از ميلاد ساخته شده­اند. يعني در قروني که آناتولي تحت حاکميت امپراتور هيتيت مستقر در هاتتوشا (بوغازکوي) بوده ييلاق­هاي حکاري تحت کنترل خاندان عشيره­اي کوچ­نشيني اداره ميشده است.
اين خاندان کيستند؟ خاستگاهشان کجا بوده است؟ با وجود بيگانگي آناتولي و حتي آسياي نزديك به رسم سنگهاي ايستاده علت وجود آنها در حکاري چه بوده است؟ پاسخ دهي صريح به اين سوالات هنوز مقدور نيست. قابل طرح اينكه، وجود اين نوع سنگها به حکاري محدود نميشود. در عين وجود تفاوت در نوع سلاح و کار ناشيانه به برخي نمونه­هاي مشابه در آذربايجان، دوبنده و آشخانه­کران( Askhanekeran) واقع در سواحل غربي درياي خزر، مقداري غربي تر، در اراضي مشکين شهر(خياو) برخورد شده است. بعلاوه در آناتولي جنوب شرقي، اراضي باتمان، تپه گيرناواس در حوالي نوسايبين، تل آچانا ( Tell Açana) در طبقه پنجم، و اخيراً در باروهاي دياربکر سنگهاي مشابه مشاهده شده است. حتي اگر زمان ساخته شدنشان با سنگهاي حکاري يکسان باشد، در هيچ يک از اينها در دست هيچ کدام از نگاره­ها ظرفي ديده نمي شود.
سرزمين مادري اين سنگهاي ايستاده انسان­گونه كه مجسمه را در خاطر متبادر مينمايند، استپهاي آوراسيا
است. به مشابهات اين سنگها در ميان خلق هاي کوچرو ساکن زنجيره 10 هزار کيلومتري استپ آوراسياي واسط بين چين تا مجارستان زياد برخورد ميشود. قديمي­ترين نمونه هاي سواحل شمالي درياي سياه و اوکراين به اواسط هزاره چهارم تا اوايل هزاره سوم قبل از ميلاد متعلق است. اين سنگها که به صورت ناشيانه اي نگاره انسان بر آنها ترسيم شده از نوع مجسمه- منهير (heykel-menhir) هستند[4] . بر روي­شان تصوير جنگجوي لختي به همراه سلاح و به ندرت تصوير زن مشاهده ميشود. اولين خاستگاه اين تفکر که به 1500 سال قبل از سنگهاي حکاري برميگردد همين حوالي است[5] . باور کلي بر اين است که اين سنگها اولين آثار خلقهاي پروتو هند - اروپائي زبان باشد و اين رسم به واسطه کوچ­هاي متعدد تا ايتالياي شمالي، فرانسه، آلمان و شبه جزيره اسپانيا، به کل اروپاي غربي گسترش يافته است [6].
سنگهاي ايستاده انسان­گونه در آسياي ميانه صاحب سنت ريشه داري است. گذشته اينجا حداقل به اوايل هزاره دوم قبل از ميلاد، به فرهنگ اوکونئو (Okunev) پديدار شده در سواحل يئني سئي مياني امتداد مييابد. اين مجسمه­هاي(Stela) ابتدائي مشاهده شده در حوالي کوههاي سايان خاصه مينوسينسک (Minusinsk) اجزاء انساني و حيواني را همزمان شامل است. گروه ديگري از مجسمه­هاي ابتدائي آسياي ميانه با قبرهاي نواحي آلتاي مرز غربي چين مرتبط است. اغلب اينها به جنگجويان مسلح که بعضاً آلت جنسي­شان معلوم است مربوط است. تحقيقات اخير تعلق آنها به قرون 13 الي 11 قبل از ميلاد، يعني 3000 الي 3300 سال قبل از اين را نشان داده بود. گمان ميرود اين­ نمونه­ها که واجد شباهتهائي با سنگهاي حکاري هستند تحت تاثير غرب تكامل يافته­اند[7] . در عين حال، وجود مجسمه­هائي در مغولستان نيز که تا عصر برنز امتداد مييابند معلوم شده است[8] . مشاهده ميشود رسم ساختن مجسمه- منهير از سنگ انسان­گونه در بين خلقهاي کوچرو اسب سوار و گله دار آوراسيا و خلقهاي نيمه کوچرو، پيشينه ريشه­داري دارد. سنگهاي حکاري نيز اساسا محصول اين اعتقاد استپهاي شمالي است. لکن اين رسم نميتواند صرفا به يک گروه قومي معين نسبت داده شود.
قبلاً، اصلي ترين مشخصه سنگهاي حکاري را وجود نوعي ظرف آب در دست نگاره­ها که با دو دست در مقابل سينه گرفته شده عنوان نموديم. در نمونه هاي اوليه اروپا، نقشها هيچ وقت در اين قالب نيستند. اين سنگهاي منقش که تصور ميشود الهي باشند در مکانهاي خيلي مقدس نهاده شده­اند. برعکس اين، در مجسمه­هاي مربوط به تابوي مرده- پدر (kültü ?lü-ata) آسياي ميانه در دست داشتن ظرف آب به صورت مشخصه­اي اجتناب ناپذير ظاهر ميشود. در عين حال که تثبيت قطعي ميزان ديرينگي اين رسم هنوز مقدور نيست شيوع جدي آن در بين گوک­تورک­ها معلوم است. زنده ماندن اين رسم تا اواسط قرن 13 به واسطه قبچاق- کومان­هاي تورک نژاد (در روسي polovest) که در قرن 11 از آسيا به اوکراين کوچ نموده­اند معلوم شده است. به طوري که تصاوير نقش شده بر صدها سنگ­مزار انسان­گونه آسياي ميانه و سواحل شمالي درياي سياه همه در اين حالت هستند]- ظرف آب در دست دارند[. نگارنده در سفري که با کمک فرهنگستان تاريخ تورک (Türk Târih Kurumu ) و نشريه اطلس ( Atlas Dergisi ) در سال 2001 به قرقيزستان و قزاقستان نموده راساً موفق به مشاهده حدود هزار سنگ با اين مشخصات شده است. رسم ظرف در دست داشتن که تصور ميرود به تورک­هاي کوچرو و خويشاوندان آنها متعلق باشد احتمالا با شامانيزم نيز مرتبط باشد[9] . چنانکه به مجسمه- منهيرهاي آسياي ميانه و آسياي شرقي مصور به نقشهائي که ظرف در دست دارند اغلب عنوان "مجسمه­هاي سنگي تورک" نسبت دادشده است.
در اينصورت، وطن مادري اين رسم در دست داشتن ظرف که مکان و زمان نميشناسد کجاست؟ قديمي­ترين نمونه­هاي مجسمه­هاي مرد و زني كه ظرف در دست دارند متعلق به سواحل جنوب غربي درياي خزر يعني آذربايجان ايران ميباشد. در اين منطقه، در قبرستانهاي عشيره­هاي کوچرو متعلق به سالهاي 1400 قبل از ميلاد، به کرات مجسمه­هاي مرد و زني يافته شده است كه ظرف در دست دارند.
مشهورترين اين قبرستانها در سال 1961 از سوي باستانشناسان ايراني در مارليک کشف شده است.
کليه مجسمه­هاي مارليک به صورت برجسته­کاري نقش جنگجوهاي مرد داراي کمربند و خنجر و زنان لخت را به تصوير کشيده است. از گذاشته شدنشان در قبرستان حدس زده ميشود که از کارکردي در ارتباط با تابوي مرده – پدر / اعتقادات دنياي آخرت برخوردار باشند. بدين ترتيب، وجود ارتباطي بين مجسمه­هاي حکاري و منسوبين به عشاير کوچرو خوابيده در قبرستانهاي متعلق به همان دوره آذربايجان متصور است. خاصه اينکه در بين دو منطقه، فاصله­اي در حد چند صد کيلومتر وجود دارد.
رسمي که در اواسط هزاره دوم قبل از ميلاد در آذربايجان، آذربايجان ايران و حکاري پديدار شده در طول هزاران سال بدون فراموشي تا آسياي ميانه گسترش يافته است. در عين وجود فاصله نسبتاً طولاني، توازي اسرارآميز بين دو منطقه واقعاً خيلي شگفت­انگيز است. لکن بايد پذيرفت براي کوچروهائي که از اسب به خوبي بهره ­مي­بردند فواصل در استپ­ها چندان مشکل­زا نبود.
در اينصورت، وجود اين رسم در مناطقي خيلي دور از هم همچون حكاري- آذربايجان و آسياي ميانه صرفا يك تصادف است؟
گمان نميكنيم!
چرا كه بازتاب اين جهان بيني و فلسفه ريشه دار و شايع به صورت نوعي زبان سمبليك، واجد معناي عميق است. نتيجتاً تفسير آن صرفا بر اساس تصادفات غيرممكن مينمايد. به نظر، اين شباهت شگفت انگيز، نشاني از ارتباطي خيلي ديرينه بين منطقه حكاري - آذربايجان و آسياي ميانه ميباشد.
اگر چنين باشد به اين نتيجه خواهيم رسيد كه :
سرزمين مادري تورك­ها آذربايجان است.
لكن نتيجه گيري سريع صرفاً بر اساس اين داده مبني بر اينكه زماني دشتهاي آذربايجان – حكاري جولانگاه پروتوتورك­ها بوده عجولانه است.
جهت يافتن اسناد جديد به منظور حل مسئله،‌ بايستي مناطق حكاري، جمهوري آذربايجان و آذربايجان ايران به دقت جستجو شده و در محلهاي وجود سنگهاي ايستاده، حفريات باستانشناسي منظم و سيستماتيك به انجام برسد و كوچكترين آثار مرتبط با فرهنگ مادي جمع­آوري گردد. . . .
 

sia_torkeh

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 جولای 2006
نوشته‌ها
106
لایک‌ها
0
محل سکونت
حلبی آباد
سخنی از حضرت حافظ که واقعا چاکر خودش و این جملش هستم

حدیث عشق بیان کن به هر زبانی که تو دانی

وقتی تصاویر مقبره این بزرگوار را میدیدم واقعا گریم گرفت

مقبره انسان شریفی چون حافظ هر روز وضعش خرابتر می شود
مقبره سعدی از اون هم بدتر است
ببینید چه وارثانی دارند این حافظ و سعدی و فردوسی که بلدند فقط حرف بزنند و به این و اون بتازند
واقعا متاسفم



يك قسمت از اين پست به دليل مطرح شدن مسئله سياسي روز جامعه كه مغاير با قوانين فروم است اديت شد .
 

sia_torkeh

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 جولای 2006
نوشته‌ها
106
لایک‌ها
0
محل سکونت
حلبی آباد
یه مطلب جالب دیدم گفتم اینجا بزارم

هجوم گاه و بی گاه برخی از هم وطنانمان به آذربایجانیان ، موضوعی نیست که برای ما تازگی داشته باشد بلکه در هر نوبت با روش جدیدی از این اقدامات آشنا می گردیم که در اصل موضوع تفاوتی با دیگر روشها ندارد. حال این روش چه به طریقه آقای فاروق صفی زاده باشد که اساساً منکر وجود زبان تورکی است یا به مانند آن مقاله مضحک روزنامه ایران باشد که در قالبی دیگر همان سخنان را به صورت تطهیر شده ای ارائه داد باشد و یا اینکه به مانند ، مورد اخیر در قالب نقد یک کتاب باشد ، آری همگی این موارد فقط و فقط یک هدف را دنبال می کنند که همانا ایجاد شک و شبهه در باورهای مردمان پاک دل و بی ریای آذربایجان است.

اخیراً آقای «مصطفی ذاکری» در مقاله ای تحت عنوان «ظهور پان ترکیسم در ترجمه جدید دیوان لغات الترک» به مواردی اشاره نموده اند که باز ما را بر آن داشت تا پاسخی بر این گونه نوشته ها بنویسیم. کاش این دوستان هم وطن ستیز دست از این گونه سخنان بردارند و به صورت علمی و آکادمیک در فکر اعتلای فرهنگ ملل ایران زمین باشند تا آیندگان نیز بتوانند از آنها به نیکی یاد برند.

در این گفتار سعی خواهد شد به نکاتی از نوشته های ایشان نظری انداخته شود تا بر خوانندگان عزیز میزان راستی سخنان ایشان مشخص گردد.

ایشان معتقدند که «چون آقای دبیر سیاقی قبل از آقای صدیق به امر ترجمه کتاب دیوان لغات الترک کاشغری پرداخته است پس بر ایشان تقدم فضل دارند» حال ما از ایشان می پرسیم اگر بنده برای اولین بار یک کتابی پر از اشتباه و دروغ و … را تحت عنوان ترجمه یک کتاب بنویسم آیا این کار بنده برای من نسبت به دیگران تقدم فضلی را ایجاد می کند؟ آیا نوشته آقای دبیر سیاقی که متضمن توهین هایی به ملت تورک و تحریف ادبیات آنهاست نیازی به واکاوی ندارد؟ آیا شما این قدر از بازگو شدن واقعیت ها هراسانید که کوچکترین نقدی را مورد آماج حملات خود قرار می دهید؟

ایشان می فرمایند: «آقای دبیر سیاقی دانشمند است ادیب است شاعر است لغت شناس است صاحب تالیفات بسیار است و در جامعه اهل ادب شناخته شده است گمان نمی رود آقای صدیق این فضائل را دارا باشند» حال باید پرسید دوست عزیز شما از کجا می دانید که آقای صدیق این فضائل را دارا نمی باشند؟ این گفته شما این را می رساند که شما هیچ آشنایی از آقای صدیق و نوشته های ایشان و زحماتی را که ایشان در این راه متحمل شده اند ندارید. شما که از مقام و منزلت آقای صدیق در میان فرهنگ دوستان و فعالین فرهنگی آذربایجان خبر ندارید چرا این به قضاوت می نشینید؟ آیا ذره ای از آن مقام و منزلتی را که آقای صدیق در بین آذربایجانیان و سایر ملل ایران زمین دارند آقای دبیر سیاقی هم نزد فارس زبانان و سایر ملل فارس زبان دارند؟

دوست عزیز ، آقای ذاکری اگر شما نوشته های آقای دبیر سیاقی را نوعی سرقت ادبی از زحمات علمی کارل بروکلمان نمی دانید خوب چرا این عمل مراد خود را به آقای صدیق نسبت می دهید؟ اگر واقعاً بر گفته خود اعتقاد دارید و بر راستی آن اصرار می ورزید می توانید با ارائه دلائل علمی و مصادیق بارز این گفته آقای صدیق را رد نمایید آیا شما چنین کردید؟ یا با تجاهل آن عمل مراد خود را به آقای صدیق در آینده نسبت دادید؟

دوست عزیز اگر شما با یک کلمه لگداندازی این گونه برآشفته می شوید و به فکر سجایای نیک قابل ستایش می افتید پس چرا در برابر آماج حملات اندیشه های شوم آریاپرستان که بیش از نیمی از هم وطنان شما را مورد هجمه قرار داده اند سکوت اختیار می فرمایید؟ پس چرا در برابر اشخاصی که به فراوانی هم یافت می شوند و به فرهنگ های ملل ایران زمین ، خرده فرهنگ می گویند موضع گیری نمی فرمایید؟ آیا رسم عدالت این گونه است؟

دوست عزیز که می فرمایید «تورکی زبان بومی ایران نبوده است» لطف نمایید و بفرمایید که زبان مردم ایران زمین قبل از ورود آریاییان به این سرزمین چه بوده است؟ آیا شما از وجود تمدن های ماننایی ، اورارتویی ، هیتی ، کاسسی ، لوللوبی و … در این سرزمین قبل از ورود آریاییان خبر دارید؟ آیا می دانید که این مردمان به چه زبانهایی تکلم می نمودند؟ آیا تا به حال با کلماتی مانند زبانهای التصاقی و پروتورک و… روبرو گشته اید؟ فکر نمی کنم که تا به حال شما و هم فکران شما با چنین واژه هایی روبرو گشته باشید. چرا که شما نیز به مانند هزاران هزار کودک دیگر این سرزمین چیزی جز تاریخ تحریف شده تدریسی در مدارس را مطالعه نفرموده اید. لذا از شما دعوت به مطالعه کتابهای تاریخی می نمایم تا دیگر نفرمایید زبان بومی ایران تورکی نبوده است.

دوست عزیز زبان انگلیسی بیش از سه سده است که به عنوان یک زبان غالب در اروپا و دیگر نقاط جهان مطرح گردیده است/ آیا این زبان تا به حال توانسته است یکی از زبانهای بومی این مناطق را از بین ببرد؟ اگر توانسته است لطف نموده و آن زبان را به ما هم معرفی نمایید. چگونه است که امروزه با این همه تکنولوژی و پیشرفت علم ارتباطات زبان انگلیسی نتوانسته است دیگر زبانها را از بین ببرد ولی زبان تورکی (به زعم شما تحمیلی) توانسته است در آن دوره که چنین امکاناتی هم در دست نبود به آن دست یازد. ضمناً دوست عزیز زبان تورکی چرا فقط زبان مردمان آذربایجان را تغییر داد و کاری به دیگر مناطق این کشور نداشت؟ مگر سلطه تورکان فقط بر آذربایجان بوده است؟ مگر شما نمی دانید که کوردستان ، مازندران(طبرستان) ، سیستان ، کرمان و… نیز به همان اندازه آذربایجان زیر سلطه حکومت تورکان بوده است پس چرا زبان مردمان آن مناطق تغییر ننموده است؟ آیا وقت آن نشده است که به بازگویی واقعیتها بپردازیم؟

آقای ذاکری چرا شما این همه اصرار بر تحمیلی بودن زبان تورکی دارید؟ چه نیتی را پشت این اصرار دنبال می کنید؟ حتی اگر به فرض محال قبول کنیم که زبان مردمان آذربایجان در گذشته های دور تورکی نبوده است آیا این دلیلی می گردد بر هجوم بی رحمانه به زبان مورد تکلم میلیونها آذربایجانی در عصر حاضر؟ آیا این همان عدالت و سجایای مورد ستایش شماست؟

آقای ذاکری در قسمتی دیگر از نوشته شان خواسته اند تا آقای دبیرسیاقی را یک تورک معرفی نمایند به مانند تورک بودن کسروی و… . غافل از اینکه ملت تاریخ شناس آذربایجان دیگر پی به هویت واقعی کسروی ها برده است و خیانت را در اعمال و رفتار کسروی ها عیان نموده است. دیگر نمی توان از این راه به اغفال آذربایجانیان پرداخت. کسروی ها و امثال وی فرزندان ناخلف آذربایجان بوده اند که با خیانت به آرمانهای ملت خود ، لکه ننگینی را از خود به یادگار گذاردند این خودفروشهای تاریخ دیگر از صفحه تاریخ آذربایجان پاک گردیده اند آنها و نوشته هایشان ارزانی شونیستهای آریاپرست ، باشد تا این آریاپرستان بی هویت دل خود را به اینان خوش کنند.

آقای ذاکری ما نیز با هر گونه تفکر پان مخالفیم و این را به هر زبانی که بلد بودیم گفته ایم ولی حیف که شماها گوش شنوایی برای شنیدن حقیقت ندارد. دوست عزیز در این کشور پهناور پان تورکیسم فعال است یا پان فارسیسم؟ کدام اندیشه باعث گردیده است که فرهنگ های غیر فارسی به خرده فرهنگ تغییر نام دهند؟ آیا حقوق اولیه تورکها ، کوردها ، عربها ، لرها ، لکها ، گیلکها ، مازنی ها ، بلوچها ، و تورکمنها در این سرزمین رعایت می گردد؟ آیا این رویه نشانه ای بارز از وجود و فعالیت بی شرمانه پان فارسیسم معتقد به یکسان سازی فرهنگها نیست؟ دوست عزیز کدام اندیشه باعث می گردد که با گذشت بیش از بیست و هفت سال از انقلاب اسلامی ، هنوز اصول پانزدهم و نوزدهم قانون اساسی عملی و اجرایی نگردند؟

آقای ذاکری این سایتهای اینترنتی را که به پراکندن جوکهای رکیک بر ضد تورکان اقدام می نمایند را مگر نمی توان کنترل نمود؟ چگونه است که سایتهای تورکی زبان یکی بعد از دیگری زیر تیغ فیلترینگ می روند ولی این سایتهای غیر اخلاقی از این امر مصون هستند؟ دوست عزیز کدام اندیشه حامی بقای این سایتهای ضد تورک است؟

آقای ذاکری که منکر وجود تمدن های پیشرفته تورک در این سرزمین هستند لطف نمایند و سری به تاریخ بزنند تا متوجه گردند که امپراطوری سلجوقیان که این همه لطف در قبال زبان فارسی اینها نموده است از تورکان بوده است یا نه؟ ایشان مسلماً منکر این نخواهند بود که این سلجوقیان بوده اند که زبان فارسی را (بنا به دلائل سیاسی) احیا نمودند. حال جالب است تشکر و تقدیر این فارس زبانان از احیا کنندگان زبان فارسی. این دوست عزیز که با حکومت هزار ساله تورکان بر این سرزمین آشنایی ندارند چگونه به خود اجازه می دهد که این گونه منکر تمدن انها باشد خدا می داند؟

آقای ذاکری ما نیز به کتابهای این عزیزان به خاطر نفع بردن از داده های آنها مراجعه می کنیم همانطور که به کتابهای غیر تورک های نیز مراجعه می کنیم و از آنها نیز استفاده می نماییم. ولی این هیچ ربطی به دفاع از تورک بودن این ها ندارد چرا که اصرار به تورک بودن آنها اقدامی در جهت مقابله با تحریف تاریخ است. با اندیشه شما به احتمال زیاد فردا پس فردا خواهید نوشت که از خواندن تاریخ و پرداختن به آن چه استفاده ای می برید؟ پس لطف کنید و بین تاریخ و شعر و ادبیات تفاوت قائل گردید.

آقای ذاکری به نظر می رسد جنابعالی سر رشته ای از فرهنگ و باورهای تورکها ندارید چرا که اگر داشتید نمی فرمودید: «گمان نکنم [گرگ] در ترکی هم چندان حیوان محبوبی باشد» چرا که گرگ نماد و سمبل تورک ها است و هیچ کس به سمبل تبار خود به دیده ناصواب نمی نگرد. همانگونه که مزدیسنان به آتش به چشم احترام می نگریسته اند آیا جایز است که بگوییم آتش نزد زرتشتیان چندان محبوب نیست؟

آقای ذاکری بهتر است شما نیز بدانید که زبان هر قوم و ملتی برای آنها مقدس و محترم شمرده می شود ما تورکها به این قاعده همیشه پایبند بوده و هستیم حال اگر شما به این امر معتقد نیستید میزان پایبندی خودتان را به فرهنگ خودتان نشان می دهد ولی لطف نمایید و اندیشه خودتان را معیار قرار ندهید چرا که عقیده هر کس برای خودش محترم است.

آقای ذاکری دیدگاه و نظر شما راجع به اهانت هایی که فردوسی در شاهنامه به تورک ها و عرب ها نموده است چیست؟ مسلماً با افسانه خواندن اینها نمی توانید از زیر پاسخ گویی فرار نمایید. چرا سایر اوقات به فکر افسانه بودن آن نمی افتید ولی به موقع نقد و بازکاوی آن به این فکر می افتید؟

در پایان بایستی متذکر شویم که ما نیز معتقدیم که باید به دور از تعصبات قومی به کسب علم وادب پرداخت. ولی آیا اندیشه های شوم ونحسی که اساس و بنیان قومیت ها را منکر می شوند و موجبات نابودی تاریخ آنها می گردند نیز به دوری از تعصبات قومی پایبندند؟ کدام تفکر تا به حال توانسته است با تحمیا خود سایر فرهنگها را تحت الشعاع خود قرار دهد؟ آقای ذاکری واقعیت تلخ است ولی باید پذیرفت که تورکها نیز بخشی از هموطنان شما هستند و باید به آنها احترام بگذارید آنگونه که آنها به شما احترام می گذارند. انکار وجود آنها و یا انکار تاریخ و پیشینه آنها را درستی نیست که در پیش گرفته اید. به امید روزی که همه به رعایت اخلاقیات به یکدیگر احترام بگذارند.
 

sia_torkeh

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 جولای 2006
نوشته‌ها
106
لایک‌ها
0
محل سکونت
حلبی آباد
جايگاه زبان توركي و بررسي آن در مقايسه با ساير زبانها

كليه ي اطلاعات زيراز موسسه ي ائي. ام. تي و آ. ام. تي كه در اروپا و آمريكا واقع شده و تحت مديريت برجسته ترين زبان شناسان اداره مي شود، گرفته شده است و همه ساله گزارشهاي زيادي را درباره ي زبانها منتشر مي كنند و كليه ي استانداردهاي زبان شناسي از اين ادارات كه دولتي هستند،اعلام مي شود. به اطلاعات استخراجي از اين موسسات توجه كنيد:

- 19% كلمات انگليسي از زبان تركي گرفته شده است.

- 92% كلمات فارسي از عربي و تركي گرفته شده و مابقي بدون هيچ فرمولي توليد شده اند.

- 2% كلمات تركي از ايتاليايي، فرانسوي و انگليسي گرفته شده است.

- در هيچ يك از زبانهاي بين المللي لغتي از زبان فارسي وجود ندارد.

- 39% كلمات ايتاليايي، 17% كلمات آلماني و 9% كلمات فرانسوي از زبان تركي گرفته شده است.

- 100% كلمات تركي ريشه ي اصلي دارند.

- 100% كلمات انگليسي، آلماني ، فرانسوي و تركي داراي عمق ريخت شناسي هستند.

- 83% كلمات انگليسي ريشه ي اصلي دارند.

- جملات تركي 2% ابهام جمله اي ايجاد مي كنند.(يعني اگر يك خارجي زبان تركي را از روي كتاب ياد بگيرد، پس از ورود به يك كشور ترك زبان مشكلي نخواهد داشت.)

- جملات انگليسي نيم درصد و جملات فرانسوي تقريبا 1% ابهام توليد مي كنند.

- جملات فارسي 67% ابهام توليد مي كنند.(يعني يك خارجي كه فارسي را ياد گرفته، به سختي مي تواند در ايران صحبت كرده و يا جملات فارسي را درك كند مگر آنكه مدت زيادي در همان جامعه مانده و به صورت تجربي ياد بگيرد ) كه اين براي يك زبان ضعف نسبتا بزرگي است.

- جملات عربي 8 تا 9% ابهام توليد مي كنند.

- معكوس پذيري(ترجمه ي كامپيوتري) كليه ي زبانها به جز زبانهاي عربي و فارسي امكان پذير بوده و براي عربي خطاي موردي 45% و براي فارسي 100% است. يعني زبان فارسي را نمي توان با فرمولهاي زبان شناسي به زبان ديگري تبديل كرد.

زبان تركي را شاهكار زبان معرفي كرده اند كه براي ساخت آن از فرمولهاي بسيار پيچيده اي استفاده شده است. خانم "نيكيتا هايدن" متخصص و زبان شناس مشهور آلماني در موسسه ي اروپايي ((يورو توم)) گفته است: " انسان در آن زمان قادر به توليد اين زبان نبوده و موجودات فضايي اين زبانم را خلق كرده و يا خداوند به پيامبران خود عاليترين كلام ارتباطي را داده است.

هم اينك زبان تركي در بيشتر پروژه هاي بين المللي جا باز كرده است. به مطالب زير كه برگرفته از مجله ي New science چاپ آمريكا و مجله ي International Languages

چاپ آلمان است، توجه نماييد:

- كليه ي ماهواره هاي هواشناسي و نظامي اطلاعات خود را به زبانهاي انگليسي، فرانسوي و تركي به پايگاههاي زميني ارسال مي كنند.

- پيچيده ترين سيستم عامل كامپيوتري os2/8 و معمولي ترينwindows زبان تركي را به عنوان استاندارد پايه ي فنوتيكي قرار داده اند.

- كليه ي اطلاعات ارسالي از رادارهاي جهان به 3 زبان انگليسي، فرانسوي و تركي علايم پخش مي كنند.

- كليه ي سيسستم هاي ايونيكي و الكترونيكي هواپيماهاي تجاري از سال 1996 به 3 زبان انگليسي، فرانسوي و تركي در كارخانه ي بوئينگ آمريكا مجهز مي شوند.

- كليه ي سيستم ها و سامانه هاي جنگنده ي قرن 21 "جي- اس- اف" كه به تعداد هفت هزار فروند در حال توليد است، به 2 زبان انگليسي و تركي طراحي شده اند.

همه ي اين مطالب نشان دهنده ي استاندارد بودن و بين المللي شدن و اهميت ژئوپوليتيكي زبان تركي است. متاسفانه زبان رسمي ما(فارسي) از هيچ قاعده ي فنولوجيكال نيز پيروي نمي كند و داراي ساختار تك ديناميكي است. اما زبان تركي با در نظر گرفتن تمام وجوه به عنوان سومين زبان زنده ي دنيا شناخته شده است، طي يك دستورالعمل اجرايي در تاريخ مه 1992 رسما از طريق همين موسسات به سازمان بين المللي يونسكو اعلام شده كه زبان تركي در كليه ي دانشگاهها و دبيرستانهاي اروپا و آمريكا جزو درسهاي رسمي شود و اين مسئله هم اكنون در كليه ي دانشگاههاي اروپا و دانشگاههاي مطرح آمريكا اجرا شده و دومين زباني است كه در حال تهيه ي تافل مهندسي دانشگاهي براي آن هستند. اما زبان فارسي رتبه ي 261 را به خود اختصاص داده است آن هم نه به عنوان زبان، بلكه به عنوان لهجه كه اين زبان را با ساختاري كه بتوان جمله سازي مفهومي ايجاد كند، شناخته اندو و اگر روي اين مسئله كار جدي نشود، در يادگيري مثلا زبان انگليسي، تركي يا فرانسوي مشكل عمده اي ايجاد كرده و مي كند و مي بينيم كه فارسي زبانان براي يادگيري زبان انگليسي با مشكل عمده اي مواجه هستند، ولي ترك زبانان با مشكل يادگيري و تلفظ مواجه نيستند. اين مسئله به رفتارهاي مغز انسان برمي گردد كه خود داراي بحثهاي دامنه داري است و اينكه بسياري از جملات فارسي بر اساس عادت شكل گرفته اند نه براساس فرمول ساخت و با اين وضعيت فرمول پذيري آن امكان ندارد.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
دوستان عزيز

اين براي چندمين بار است كه تذكر مي دهم

اگر در مورد اين تاپيم مطلبي را داريد عنوان نماييد . اگر مطلبي نداريد به حاشيه ها نپردازيد و در صورت اصرار ميتوانيد در گفتگوي آزاد در مورد حاشيه ها آنقدر بنويسيد كه خودتان خسته شويد .

چند پست بي ارتباط را هم پاك نمودم .


جناب siroos1
اين را هم به خاطر داشته باشيد كه اينجا قوانيني دارد و همه ما به عنوان كاربر موظف به رعايت آن هستيم .
از اينكه با ما همراه هستيد سپاسگزارم

جناب sia_torkeh
از شما هم خواهش مي كنم كه به حاشيه ها اهميت ندهيد .
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
هنوز هم منتظر پاسخ اين 2 بزرگوار در مورد سوال مطرح شده هستم .


اگر ميدانستم اين سوال باعث نيامدن اين 2 عزيز خواهد شد اصلا نمي پرسيدم :lol: :lol:

كاربر آتاباي كه كلا خيلي كم به فروم مي آيند اما از جناب آتورپات خبري نيست :happy: :happy:
لاقل چيزي كه از دست من بر مي آيد كه براي هر 2 كاربر آروزي سلامتي بكنم :) :)
 

sia_torkeh

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 جولای 2006
نوشته‌ها
106
لایک‌ها
0
محل سکونت
حلبی آباد
جناب مدیر اگر میبینید که من مطالبی به درد نخور می نویسم حتما به من تذکر جدی دهید
خودتون که بهتر می دونید افرادی هستند که به دنبال فرصتی می گردند تا شما را مورد باز خواست قرار دهند
در ضمن من یک پستی داده بودم که به اینجا ربطی نداشت ولی جای دیگری برای مطرح کردنش پیدا نکردم
اون هم مشکل در وصل شدن به پی. تی با آی دی قبلیم بود "siavach"
ممنون می شم اگر با مدیر سایت در میان بزارید
چون یک جورایی خودم هم از این آی دی sia_torkeh خوشم نمیاد
ممنون
 

sia_torkeh

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 جولای 2006
نوشته‌ها
106
لایک‌ها
0
محل سکونت
حلبی آباد
در ضمن جناب مدیر یک موضوع مشخصی را بگویید تا ما پیرامون اون بحث کنیم
و اگر کسی بحث رو به بیراهه کشوند پستش را پاک کنید
چون خود من هم گیج شدم از همه چی می نویسم
ممنون
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
به نقل از sia_torkeh :
در ضمن جناب مدیر یک موضوع مشخصی را بگویید تا ما پیرامون اون بحث کنیم
و اگر کسی بحث رو به بیراهه کشوند پستش را پاک کنید
چون خود من هم گیج شدم از همه چی می نویسم
ممنون
دوست عزيزم
ممنون از شما و توجهي كه به پايداري مطالب داريد .


در حال حاضر منتظر هستيم كه دوستان در مورد سوالي كه مطرح شده بود پاسخ هاي خود را بفرمايند . اما تا اين لحظه كه خبري از اين 2 بزرگوار نيست .
اگر اين سوال جوابي نداشت بحث ديگري را پيش مي كشيم . اما دوستان دقت كنند كه اگر ادعايي را مطرح مي كنند بايد بتوانند آنرا ثابت كنند آنهم با دلايل تاريخي و زبانشناسي . نه با ايجاد توهين و تهمت به ديگران به منظور دور كردن ذهن ديگر كاربران از مساله اصلي
 

mehrdad1125

Registered User
تاریخ عضویت
26 جولای 2006
نوشته‌ها
15
لایک‌ها
0
به نقل از sia_torkeh :
جايگاه زبان توركي و بررسي آن در مقايسه با ساير زبانها

كليه ي اطلاعات زيراز موسسه ي ائي. ام. تي و آ. ام. تي كه در اروپا و آمريكا واقع شده و تحت مديريت برجسته ترين زبان شناسان اداره مي شود، گرفته شده است و همه ساله گزارشهاي زيادي را درباره ي زبانها منتشر مي كنند و كليه ي استانداردهاي زبان شناسي از اين ادارات كه دولتي هستند،اعلام مي شود. به اطلاعات استخراجي از اين موسسات توجه كنيد:

- 19% كلمات انگليسي از زبان تركي گرفته شده است.

- 92% كلمات فارسي از عربي و تركي گرفته شده و مابقي بدون هيچ فرمولي توليد شده اند.

- 2% كلمات تركي از ايتاليايي، فرانسوي و انگليسي گرفته شده است.

- در هيچ يك از زبانهاي بين المللي لغتي از زبان فارسي وجود ندارد.

- 39% كلمات ايتاليايي، 17% كلمات آلماني و 9% كلمات فرانسوي از زبان تركي گرفته شده است.

- 100% كلمات تركي ريشه ي اصلي دارند.

- 100% كلمات انگليسي، آلماني ، فرانسوي و تركي داراي عمق ريخت شناسي هستند.

- 83% كلمات انگليسي ريشه ي اصلي دارند.

- جملات تركي 2% ابهام جمله اي ايجاد مي كنند.(يعني اگر يك خارجي زبان تركي را از روي كتاب ياد بگيرد، پس از ورود به يك كشور ترك زبان مشكلي نخواهد داشت.)

- جملات انگليسي نيم درصد و جملات فرانسوي تقريبا 1% ابهام توليد مي كنند.

- جملات فارسي 67% ابهام توليد مي كنند.(يعني يك خارجي كه فارسي را ياد گرفته، به سختي مي تواند در ايران صحبت كرده و يا جملات فارسي را درك كند مگر آنكه مدت زيادي در همان جامعه مانده و به صورت تجربي ياد بگيرد ) كه اين براي يك زبان ضعف نسبتا بزرگي است.

- جملات عربي 8 تا 9% ابهام توليد مي كنند.

- معكوس پذيري(ترجمه ي كامپيوتري) كليه ي زبانها به جز زبانهاي عربي و فارسي امكان پذير بوده و براي عربي خطاي موردي 45% و براي فارسي 100% است. يعني زبان فارسي را نمي توان با فرمولهاي زبان شناسي به زبان ديگري تبديل كرد.

زبان تركي را شاهكار زبان معرفي كرده اند كه براي ساخت آن از فرمولهاي بسيار پيچيده اي استفاده شده است. خانم "نيكيتا هايدن" متخصص و زبان شناس مشهور آلماني در موسسه ي اروپايي ((يورو توم)) گفته است: " انسان در آن زمان قادر به توليد اين زبان نبوده و موجودات فضايي اين زبانم را خلق كرده و يا خداوند به پيامبران خود عاليترين كلام ارتباطي را داده است.

هم اينك زبان تركي در بيشتر پروژه هاي بين المللي جا باز كرده است. به مطالب زير كه برگرفته از مجله ي New science چاپ آمريكا و مجله ي International Languages

چاپ آلمان است، توجه نماييد:

- كليه ي ماهواره هاي هواشناسي و نظامي اطلاعات خود را به زبانهاي انگليسي، فرانسوي و تركي به پايگاههاي زميني ارسال مي كنند.

- پيچيده ترين سيستم عامل كامپيوتري os2/8 و معمولي ترينwindows زبان تركي را به عنوان استاندارد پايه ي فنوتيكي قرار داده اند.

- كليه ي اطلاعات ارسالي از رادارهاي جهان به 3 زبان انگليسي، فرانسوي و تركي علايم پخش مي كنند.

- كليه ي سيسستم هاي ايونيكي و الكترونيكي هواپيماهاي تجاري از سال 1996 به 3 زبان انگليسي، فرانسوي و تركي در كارخانه ي بوئينگ آمريكا مجهز مي شوند.

- كليه ي سيستم ها و سامانه هاي جنگنده ي قرن 21 "جي- اس- اف" كه به تعداد هفت هزار فروند در حال توليد است، به 2 زبان انگليسي و تركي طراحي شده اند.

همه ي اين مطالب نشان دهنده ي استاندارد بودن و بين المللي شدن و اهميت ژئوپوليتيكي زبان تركي است. متاسفانه زبان رسمي ما(فارسي) از هيچ قاعده ي فنولوجيكال نيز پيروي نمي كند و داراي ساختار تك ديناميكي است. اما زبان تركي با در نظر گرفتن تمام وجوه به عنوان سومين زبان زنده ي دنيا شناخته شده است، طي يك دستورالعمل اجرايي در تاريخ مه 1992 رسما از طريق همين موسسات به سازمان بين المللي يونسكو اعلام شده كه زبان تركي در كليه ي دانشگاهها و دبيرستانهاي اروپا و آمريكا جزو درسهاي رسمي شود و اين مسئله هم اكنون در كليه ي دانشگاههاي اروپا و دانشگاههاي مطرح آمريكا اجرا شده و دومين زباني است كه در حال تهيه ي تافل مهندسي دانشگاهي براي آن هستند. اما زبان فارسي رتبه ي 261 را به خود اختصاص داده است آن هم نه به عنوان زبان، بلكه به عنوان لهجه كه اين زبان را با ساختاري كه بتوان جمله سازي مفهومي ايجاد كند، شناخته اندو و اگر روي اين مسئله كار جدي نشود، در يادگيري مثلا زبان انگليسي، تركي يا فرانسوي مشكل عمده اي ايجاد كرده و مي كند و مي بينيم كه فارسي زبانان براي يادگيري زبان انگليسي با مشكل عمده اي مواجه هستند، ولي ترك زبانان با مشكل يادگيري و تلفظ مواجه نيستند. اين مسئله به رفتارهاي مغز انسان برمي گردد كه خود داراي بحثهاي دامنه داري است و اينكه بسياري از جملات فارسي بر اساس عادت شكل گرفته اند نه براساس فرمول ساخت و با اين وضعيت فرمول پذيري آن امكان ندارد.

لطفا برای تمام مطالبه ارایه شده فوق آدرس یا لینک ارایه دهید. ( لطفا لینک های اصلی وبه زبان اصلی باشد نه نقل قول از جایی)

به نقل از sia_torkeh :
این ها باستان گرایانی بیش نیستند که فقط دنبال بهانه می گردند
آیا ارایه مدارک تاریخی از جانب شما هم باید باستان گرایی محسوب شود؟

به نقل از sia_torkeh :
اولیش این بود که دو سال آزگار تلاش کردم تا لهجه ترکی خودم رو کنار بزارم
و به فارسی خالص تکلم کنم
اگر کسی زبانی غیر از زبان مادری را بدون لهجه صحبت کند نشان دهنده توانایی آن فرد است. به عنوان نمونه، صحبت کردن به زبان انگلیسی بدون لهجه.

به نقل از sia_torkeh :
دومیش هم این بود که به یاوه گویی همچون رادکیش اعتماد کردم و فکر کردم که
اگه در چیزی شک داشته باشم از افراد با فهمی همچون ایشان خواهم آموخت
به نظر من اکثر مطالب ایشان مستدل است هر چند که بعضی جا ها زیاده روی کرده اند.

به نقل از sia_torkeh :
لعنت به من نامرد که چه پولهایی برای این که نام خلیج فارس عربی نشود خرج کردم
واقعا گریم میگیره که چه هموطنانی دارم
اما هموطنان عزیزتر از جانمون چه کردند
نام دریای خزر رو برای این که معلوم نشود که اینجا خواستگاه قدیمی ترین اقوام ترک بوده را
دریای مازندران نامیدند
شخصا به خاطر تلاش شما در این زمینه ممنونم و به شما افتخار می کنم.
من شخصا از نام "خزر" خیلی خوشم میاد و برایم عجیب بود که برخی کتاب ها نام مازندران را برای این دریاچه آورده اند. البته بارها در اخبار رادیو وتلویزیون شنیدم که از نام "خزر" استفاده شده است. خیلی از تولیدات کارخانجات نیز از این نام بهره می برند مانند پارس خزر، خزر فن و ...

به نقل از sia_torkeh :
نام ترکی شهرهای آذربایجان رو به نامهای علیل فارسی تغییر دادند
این کار هم کاملا غیر قابل قبول است و حق با شماست. البته این کار توسط حکومت انجام شده است نه توسط فارسها.

به نقل از sia_torkeh :
خوب چهارصد سال پیش ما آذری بودیم به خاطر همین نباید به زبان مادری تدریس کنیم؟
نقض قانون اساسی در مورد تدریس زبان های محلی و سایر موارد توسط حکومت انجام شده است نه توسط ما یا فارسها. در واقع کرم از خود درخت است نه از شاخه ها؟ (خودتان بهتر می دانید که در ساختار حکومت، ترک ها یا آذری ها کاملا حضور دارند). بنابراین حساب مردم را از حکومت جدا کنید.

به نقل از sia_torkeh :
ما رو ترک خر نامیدند تا خودمون رو آذری بنامیم
این کار کاملا دور از انصاف و غیر قابل قبول است اما دوست عزیز ساختن جوک در جوامع مختلف رایج است مثلا انگلیسی ها برای اسکاتلندی ها جوک می سازند و ... اما متاسفانه در جامعه ما (به خصوص در تهران که مثل بازار شام شده است) این مساله خیلی شدید است، جوک هایی که در مورد لرها گفته می شود صد برابر بدتر از جوک های مربوط به ترکهاست، در مورد رشتی ها، اصفهانی ها، مشهدی ها، کردها و ... که بماند بنابراین ایراد مربوط به فارسها نیست بلکه مربوط به فرهنگ است، آیا در میان شما برای مردم نقاط مختلف جوک گفته نمی شود؟ بنابراین ابتدا باید از خودمان شروع کنیم.

به نقل از sia_torkeh :
در ضمن اون لینک های نژاد پرستی که دادی قبلا هم دیده ایم پس خودت رو خسته نکن
چرا لینک های بعضی ها را نژادپرستی می دانید ولی بعضی ها را نه؟ به عنوان مثال لینک www.turan.info، توضیحات کامل در مورد این لینک توسط Radkish ارایه شده است.

به نقل از sia_torkeh :
چرا شهرهای اردبیل و تبریز و قسمتی از ارومی در نقشه خیالی ارمنستان باشه
و هموطن فارسمون آتورپات از واژه ارامنه بیچاره استفاده کنه
شما سری به سایتهای پانترک بزنید می بیند که کل استانهای مرکزی، همدان، قزوین، آذربایجان غربی و بخشی از گیلان را جزء آذربایجان بزرگ آورده اند. آیا این ظلم نیست؟ این در حالی است که بخش کوچکی از استان های همدان و مرکزی و دوسوم استان قزوین ترک یا آذری نشین، دو سوم آذربایجان شرقی کردنشین است و در استان گیلان هم که یا تالشی هستند یا گیلکی. بنابراین تفکرات فاشیستی در همه جا وجود دارد چه میان فارسها، چه میان ارمنی ها و چه میان ترک ها یا آذری ها و ... .

به نقل از sia_torkeh :
شما از کسانی که زبان مارو آذری می پندارند و از گفتن کلمه ترکی آبا دارند چه انتظاری دارید
نه من ونه هیچ کس دیگر حق ندارد شما را ترک یا غیر ترک بنامد واین به خود شما مربوط است همچانان که برخی از آذری ها خود را ترک می دانند و برخی دیگر غیرترک.

درست نیست که زبان فارسی که توسط شاعران و نویسندگان زیادی در این منطقه (فلات ایران) مورد استفاده قرار گرفته است را به تمسخر بگیرید پس لابد آن شاعران و نویسندگان هم نادان بودند که از زبان فارسی استفاده کرده اند. از جمله مولانا، نظامی، مرحوم شهریار و ... .

اگر ممکن است به این دو سوال Radkish نیز پاسخ دهید زیرا تاکنون به غیر از خود او کسی به این سوالات پاسخ نداده است.
1- آیا ترک ها از ابتدا ساکنان اصلی این منطقه بوده اند (قبل از اسلام وقبل از میلاد)؟
2- اگر مهاجرت کرده اند، در چه زمانی و از کجا؟ آیا غالب جمعیتی آن منطقه تشکیل داده اند یا با مردم ساکن آنجا ترکیب شده اند و ... ؟

در ضمن گرچه زبان عنصر مهمی در جوامع بشری محسوب می گردد ولی تمام مباحثی که در مورد زبان ترکی آذربایجانی بیان کرده اید به صورت کاملا متفاوتی توسط مخالفان نظریه شما مورد استفاده قرار می گیرد که انسان را گیج می کند که کدام را بپذیرد. سری به سایتهای زیر بزنید
http://shamstabriz.blogfa.com
اگر مدارکی مانند کتیبه، لوح، نوشته یا اثری به زبان ترکی که در منطقه آذربایجان به دست آمده باشد، ارایه کنید قابل قبول تر می نماید.

در آخر هم جمله atabay danyeli کاملا تایید می کنم:
نه زبان ، نه نژاد و نه مذهب مشترک هیچکدام نمیتوانند عامل بوجود آمدن یک ملت باشند، سرنوشت و تاریخ مشترک است که یک ملت را می سازد.

می بخشید اگر به حاشیه رفتم.
 

mehrdad1125

Registered User
تاریخ عضویت
26 جولای 2006
نوشته‌ها
15
لایک‌ها
0
این مطلب را حدود یک ماه پیش در سایت بی بی سی دیدم:

بابک چه ترک باشد و چه نباشد، نام او و ويرانه های قلعه اش هم اکنون با رويدادهايی پيونده خورده که از روند روزافزون شدت گرفتن احساسات قومی در ايران حکايت می کند
نام بابک خرمدين برای هر ايرانی که دست کم تا سال دوم راهنمايی، يعنی حدود دوازده سالگی در اين کشور درس خوانده باشد آشناست.

در کتاب تاريخ مدارس ايران از بابک خرمدين به عنوان فردی "مدعی پيامبری" در آذربايجان نام برده شده که دينی تازه ابداع کرد که پيروانش خود را خرمدين می ناميدند و به سرخ جامگان مشهور بودند، مردی که در برابر نفوذ و گسترش اسلام در ايران قدبرافراشت و سرانجام جان بر سر اين قيام نهاد.

بخشی از ايرانيان، قيام بابک خرمدين در برابر نفوذ و گسترش اسلام را تعبير به قيام او در برابر اعراب می کنند که از ديد آنان اشغالگرانی بوده اند که شاهنشاهی ساسانی را فروپاشاندند و باعث شدند کشورشان تا نهصد سال از داشتن دولت مرکزی ايرانی محروم بماند.

از اين نگاه، بابک به جای اينکه مدعی پيامبری خوانده شود در مقام قهرمان ملی جای می گيرد و ارج نهاده می شود.

اما بابک خرمدين طی سالهای اخير جايگاه تازه ای در ايران يافته و پس از حدود دوازده قرن دوباره پا در ميدان جدلهای سياسی کشورش گذاشته است.

در شهرستان کليبر در استان آذربايجان شرقی، در کوهستانی که از دورافتاده ترين نقاط ايران به شمار می رود بازمانده های دژی باستانی به نام قلعه بذ وجود دارد که بنابر متون مختلف تاريخی، بابک خرمدين از آنجا قيام کرد و امروزه نيز اين قلعه به نام بابک مشهور است.

کوهستانی که قلعه بذ در آن جای دارد به دليل طبيعت زيبا و آب و هوای ييلاقی اش از ديرباز تفريحگاه تابستانی مردم شهرهای اطراف بوده، اما طی سالهای اخير، شمار مردمی که برای گذراندن روزی تعطيل به اين کوهستان می روند بيشتر و دامنه مسافران آن گسترده تر شده است.

در گوشه و کنار جمعيت انبوه مسافران قلعه بابک، طی سالهای اخير تجمعهايی ديده شده از افرادی که به تبليغ برای برخورداری آذربايجانيان از حقوقی پرداخته اند که قانون اساسی ايران برای قوميتها درنظر گرفته، همچون تحصيل به زبان ترکی در مدارس.

اما برخی از شرکت کنندگان اين اجتماعات از اين هم فراتر رفته و خواسته های مهمتری مطرح کرده اند تا آنجا که حتی از جدايی آذربايجان از ايران و تشکيل کشوری يکپارچه با جمهوری آذربايجان سخن گفته و پرچم اين جمهوری را برافراشته اند.

اين قبيل اقدامات بوده که حساسيت روزافزون حکومت ايران را برانگيخته و باعث شده است قلعه بابک پس از قرنها بار ديگر در تاريخ ايران تحت نظارت امنيتی قرار گيرد.

اين حساسيتهای امنيتی در يکی دو سال اخير رسماً از زبان مقامات ايرانی و مراجع مذهبی مطرح شده، به طوری که اين حساسيتها متوجه شخص بابک خرمدين نيز شده است.

آيت الله موسوی اردبيلی، رئيس اسبق دستگاه قضائی ايران از اينکه بابک خرمدين به عنوان يکی از مفاخر آذربايجان مطرح شود ابراز تأسف کرده و گفته: "بابک کسی بود که اردبيل را تاراج کرد و در منطقه عرشه اردبيل به قدر موی سر به کشتار مردم اقدام کرد".

آيت الله صافی گلپايگانی، از مراجع تقليد قم نيز رسماً فتوا داده که ترويج افکار بابک خرمدين و دفاع از مواضع او، معارضه با اسلام و باعث تضعيف هويت اسلامی جامعه است و مسئولان بايد جداً از اين گرايشها جلوگيری کنند.

اما حکومت ايران بيش از آنکه نگران خطری باشد که تبليغ بابک خرمدين ممکن است متوجه اسلام و "هويت اسلامی جامعه" کند، ناخشنود از اين است که به نام بابک خرمدين، تماميت ارضی کشور زير سؤال برود.


بابک و تهديد تماميت ارضی

فعالان آذربايجانی می گويند گردهمايی در قلعه بابک برای گراميداشت او به عنوان قهرمان ملی آذربايجان را محمد تقی زهتابی، استاد زبان و ادبيات ترکی در همين يکی دو دهه اخير ابداع کرد و پيشنهاد داد آذربايجانيان هرساله در نخستين تعطيلات آخر هفته تابستان در قلعه بابک گردهم بيايند و به نام او، فرهنگ آذربايجانی را گرامی بدارند، فرهنگی که وجه تمايز آن در ميان فرهنگهای ايرانی، زبان ترکی است.

بسياری از علاقمندان فرهنگ و زبان ترکی و همچنين آنانی که نگاهی ايدئولوژيک به اين زبان و فرهنگ دارند و به پان ترکيست مشهورند، بابک را از قهرمانان ملی ترک معرفی می کنند و بدين ترتيب او را از ديگر شخصيتهای تاريخی ايرانی متمايز می سازند.


بابک و اسناد تاريخی

در کتاب فهرست ابن نديم که در قرن چهارم هجری (دهم ميلادی) يعنی کمتر از دو قرن پس از دوران بابک نوشته شده آمده که پدر بابک روغن فروشی از مردم مدائن يا همان تيسفون، پايتخت شاهنشاهی ساسانی بوده که جلای وطن کرده و در آذربايجان با مادر او ازدواج کرده است.

حکايت زندگی و قيام بابک به طور مفصل و با ذکر جزئيات در کتابهايی همچون فهرست ابن نديم، تاريخ مقدسی، الفرق بين الفرق بغدادی، جوامع الحکايات محمد عوفی، تاريخ گزيده حمدالله مستوفی، تاريخ ابن خلدون، کتاب الانساب سمعانی، مختصر الدول ابن عبری، سياستنامه خواجه **** الملک و بسياری کتب ديگر که از منابع اصلی پژوهشگران تاريخ به شمار می روند آمده اما در هيچ يک از اين منابع و حتی در کتاب اخبار الطوال ابوحنيفه دينوری که تقريباً همعصر بابک بوده، کوچکترين اشاره ای به اينکه بابک ترک يا ترک تبار بوده باشد به چشم نمی خورد.

در مقابل در همين متون تاريخی آمده که بخشی از سپاهی را که معتصم، خليفه عباسی به جنگ بابک فرستاد، لشکريان ترک تشکيل می دادند که سردارانشان از زمان مأمون در دربار عباسی منزلتی يافته بودند.

جستجوی نگارنده در مرکز اسناد خطی آکادمی ملی جمهوری آذربايجان و دانشگاه سلجوق در شهر قونيه ترکيه و همچنين ساير متون تاريخی ترکی تاکنون به يافتن هيچ سندی که از ترک بودن بابک خرمدين حکايت کند نينجامده است.

استدلال کسانی که بابک را ترک می دانند عمدتاً بر اين استوار است که زادگاه وی هم اکنون منطقه ای ترک نشين است.

دسته ای از مورخان اعتقاد دارند که تا پيش از آنکه نخستين دولت ترک در زمان سلجوقيان، يعنی قرن يازدهم ميلادی بر آذربايجان حاکم شود، شمار ترکان در آذربايجان در اقليت بوده و نمی توان بابک را به طور قاطع ترک دانست.

در مقابل، دسته ديگری از مورخان اعتقاد دارند که ترکان از پيش از کوچ اقوام آريايی به ايران در هزاران سال پيش در آذربايجان و حتی بخش عمده ای از خاک ايران اکثريت داشته اند.

با اين حال، هنوز سندی که باور اين دسته از مورخان را تأييد کند به دست نيامده و در حالی که کتيبه ها و دست نوشته های متعددی به زبانهای فارسی ميانه در نقاط مختلف آذربايجان به دست آمده، تاکنون کشف اسنادی از اين دست که به زبان ترکی باشد در آذربايجان گزارش نشده است.

اساساً قديمی ترين دست نوشته به زبان ترکی که در جهان يافت شده، کتيبه گول تيکين است که در اورخان چای در شمال مغولستان کشف شده و قدمت آن به قرن ششم ميلادی باز می گردد.

بابک چه ترک باشد و چه نباشد، نام او و ويرانه های قلعه اش هم اکنون با رويدادهايی پيونده خورده که از روند روزافزون شدت گرفتن احساسات قومی در ايران حکايت می کند و نا آراميهايی که ريشه در احساسات قومی دارد علاوه بر خوزستان و کردستان و بلوچستان، در آذربايجان که از پايگاههای قدرت جمهوری اسلامی به شمار می رود نيز بروز کرده و قربانيانی نيز گرفته است.

استفاده از شخصيتهای تاريخی و اسطوره ای در جنبشهای سياسی و اجتماعی ايران همواره مرسوم بوده و در جنبشهای قومی که در ايران به راه افتاده نيز، آذربايجانيان علاوه بر ويژگيهای متعددی که آنان را از ديگر قوميتهای ايران متمايز می سازد، بابک را نيز دارند، اسطوره ای که معادلی در ميان کردها و عربها و بلوچها نمی توان برای او يافت.
 

radkish

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 آپریل 2006
نوشته‌ها
27
لایک‌ها
0
محل سکونت
tehran
به نقل از sia_torkeh :
جايگاه زبان توركي و بررسي آن در مقايسه با ساير زبانها

كليه ي اطلاعات زيراز موسسه ي ائي. ام. تي و آ. ام. تي كه در اروپا و آمريكا واقع شده و تحت مديريت برجسته ترين زبان شناسان اداره مي شود، گرفته شده است و همه ساله گزارشهاي زيادي را درباره ي زبانها منتشر مي كنند و كليه ي استانداردهاي زبان شناسي از اين ادارات كه دولتي هستند،اعلام مي شود. به اطلاعات استخراجي از اين موسسات توجه كنيد:

- 19% كلمات انگليسي از زبان تركي گرفته شده است.

- 92% كلمات فارسي از عربي و تركي گرفته شده و مابقي بدون هيچ فرمولي توليد شده اند.

- 2% كلمات تركي از ايتاليايي، فرانسوي و انگليسي گرفته شده است.

- در هيچ يك از زبانهاي بين المللي لغتي از زبان فارسي وجود ندارد.

- 39% كلمات ايتاليايي، 17% كلمات آلماني و 9% كلمات فرانسوي از زبان تركي گرفته شده است.

- 100% كلمات تركي ريشه ي اصلي دارند.

- 100% كلمات انگليسي، آلماني ، فرانسوي و تركي داراي عمق ريخت شناسي هستند.

- 83% كلمات انگليسي ريشه ي اصلي دارند.

- جملات تركي 2% ابهام جمله اي ايجاد مي كنند.(يعني اگر يك خارجي زبان تركي را از روي كتاب ياد بگيرد، پس از ورود به يك كشور ترك زبان مشكلي نخواهد داشت.)

- جملات انگليسي نيم درصد و جملات فرانسوي تقريبا 1% ابهام توليد مي كنند.

- جملات فارسي 67% ابهام توليد مي كنند.(يعني يك خارجي كه فارسي را ياد گرفته، به سختي مي تواند در ايران صحبت كرده و يا جملات فارسي را درك كند مگر آنكه مدت زيادي در همان جامعه مانده و به صورت تجربي ياد بگيرد ) كه اين براي يك زبان ضعف نسبتا بزرگي است.

- جملات عربي 8 تا 9% ابهام توليد مي كنند.

سيا تركه مي فرمايند كه مطالب فوق به نقل از دو موسسه ي علمي است اما اين ياوه ها آنچنان بي سوادانه است كه به قطع بايستي مطلبي باشد كه از سايت هاي پان توركيستها و تجزيه طلب ها ي ياوه گو و بي سواد نقل شده باشد. اگر خلاف اين است،سياتركه! لينك مقالات مورد استناد خود را اعلام كن . ما منتظريم. اما مطمئنم هيچ مركز علمي در اروپا چنين حرف هاي احمقانه اي نزده است و اين چرنديات تنها از توان پان توركيست هاي تركيه و اران و تجزيه طلب تركزده بر مي آيد.

دانشمند!! اگر زبان عربي تاثير فراواني بر زبان فارسي و تركي و ... گذاشته و زبان لاتين نيز تاثير زيادي بر زبان هاي اروپايي گذاشته ، به خاطر وجود منابع ديني اسلام و مسيحيت به دو زبان عربي و لاتين است و اين دو زبان در مناطق خود به مدت هزار سال زبان رسمي و علمي بوده اند. اما زبان توركي كه نه منبع ديني با آن نوشته شده و نه زبان علمي و رسمي بوده چگونه اين همه تاثير را بر زبان هاي اروپايي دارد؟


- 92% كلمات فارسي از عربي و تركي گرفته شده و مابقي بدون هيچ فرمولي توليد شده اند.
اين جمله ات نمايانگر اوج جاهليت ياوه گوهايي است كه تو از سايت هايشان كپي پيس مي كني.
خيال مي كني در اين تاپيك همه مثل تو هستند كه اين ياوه ها را در آن مي نويسي

خانم "نيكيتا هايدن" متخصص و زبان شناس مشهور آلماني در موسسه ي اروپايي ((يورو توم)) گفته است: " انسان در آن زمان قادر به توليد اين زبان نبوده و موجودات فضايي اين زبانم را خلق كرده و يا خداوند به پيامبران خود عاليترين كلام ارتباطي را داده است.

اين نظر بسيار عالي است و پان توركيست ها بايد از خانم نيكيتا هايدن بسيار ممنون باشند به خاطر اين نظريه ي بسيار علمي!!!! به گمانم پيامبران بني اسراييل( اكثر پيامبراني كه در قران نامشان آمده مربوط به بني اسراييل هستند) همه ترك زبان بودند و يهوديان همانطور كه تاريخ ما و جهان را جعل كردند ، هويت و زبان اين پيامبران را نيز جعل كردند . البته شايد آتيلا و اغوزها و هون ها همه پيامبران آسماني بودند . البته اينكه زبان توركي زبان فضايي ها نيز بوده ،نبايد شكي داشت!!!!

من اين نقل قول را در سايت يك پان توركيست قبلا خواند بودم و اين دومين باري است كه مستفيض مي شوم اما آنچه برايم بسيار تعجب آور است اين است كه چگونه عده اي جمله اي را كه يك اروپايي براي تمسخر به كار برده ، بعنوان يك مطلب علمي و با افتخار بيان مي كنند
 

sia_torkeh

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 جولای 2006
نوشته‌ها
106
لایک‌ها
0
محل سکونت
حلبی آباد
ممنونم جناب مهرداد 1125واقعا خوشحالم کرديد
قبول مي کنم واقعا زياده روي کردم
اما شما واقعا به من اميد داديد من هم هيچوقت نمي خواستم بحث به اينجا ها بکشه
من در پست هاي قبليم هم گفتم که مي خواهم ترک ايراني باشم تا آذري پارسي آيا اين رو قبول مي کنيد؟
بله اگر کسي در تاريخ زندگي کند حتما باستان گرا است تمامي اين نکبتهايي که مي کشيم از خودمون است
که نشستيم و ميگيم ايران داريوش داشت، ايران کوروش داشت، ايران ابن سينا داشت در صورتي که اگر چنين چيزهايي را کنار بگزاريم و يه ذره به خودمون بياييم
هزار بار بهتر از کوروش و داريوش و... خواهيم بود آيا اين سخن من رو قبول مي کنيد؟
ببينيد جناب مهرداد من هم نگفتم که فارسي بد است و ترکي خوب است من اين رو ميگم که زبان هر کسي برايش دوست داشتني است
اما خيلي ها اين رو زير پا ميزارند و ميگن که بايد ميکروبي به اسم ترکي رو از خودتون دور کنيد و به آذري خالص سخن بگوييد
آيا بودجه دگر گشتي زبان کمتر از بودجه تحصيل به زبان مادري است؟
در مورد تغيير نام بنا هاي تاريخي و غيره هم بايد بگم که منظورم فارس نبود منظورم حمايت اشخاص کثيري از اين عمل زشت بود
در مورد کرم و درخت هم بايد بگم که منظورم فارس نبود منظورم اشخاصي بود که يه بار کوروش کبير از دهنشون نمي افته و در بسياري از تاپيک ها گفته بودند
حق تدريس به زبان مادري را بايد خود مردم آذربايجان بپردازند آيا به نظر شما ما از اعراب فلسطين و لبنان بدتر و رذل تريم
در مورد جک ساختن بايد بگم که توي اردبيل شهري است به اسم مغان که از کوچک و بزرگ براش جک مي سازن
من خودم هم براش جوک مي گفتم اما بعد از آشنايي با اينترنت فهميدم که افرادي هم هستند که جکهايي براي ما ميسازند که هزار بار بدتر از جک هاي ماست
من ديگه از اون موقع جوک به اين برادراي عزيزمون نمي گم از جک گفتن ديگران هم جلوگيري مي کنم
در مورد اين لينک واقعا باستان گرايي رو به حد اعلاش رسونده اگه در گذشته مناطقي بودند که آذربايجان ناميده مي شدند
الان ممکن اقوام ديگري توش سکني گزيده اند اما اين دليل نمي شه که بگيم چون نصف ارومي مال کردهاست
پس اونجا رو کردستان بناميم نه اين دليل نميشه کرد ها به دليل اين به ارومي رفتند چون ساکنان ارومي در اثر کشتار مردم ارومي
در جنگ جهاني اول به وسيله ارمني ها و انگليسي ها وآشوري ها اندک شد
يا مثلا شهر تهران 80 در صد ترک نشين است دليل نميشه که بگيم اينجا از آذربايجان باشه
اينجا شهري پارس نشين بود ولي با آمدن آقا محمد خان قاجار و کشتار مردم اينجا وضع فرق کرد
اقوام ساکن در آذربايجان از حقوق مساوي بايد برخوردار باشند شبکه استاني داشته باشند و نماينده به مجلس بفرستند و غيره
آذربايجان بزرگ خيالاتي هستند که از ذهن تجزيه طلبان بيرون مي آيد
آذربايجان بزرگ يا کردستان بزرگي در کار نيست اينجا يک نقشه است به اسم ايران بزرگ و شعاري است با عنوان ايران براي ايرانيان
: اگر در تظاهرات تبريز شعاري با عنوان
آذربايجان بير اولا مرکزي تبريز اولا
آذربايجان يکي بشه مرکزش تبريز بشه : ترجمه
مفهومش جدايي طلبي نبود مفهومش پيوستن مسلمانان جمهوري آران به آغوش ايران بود
واقعا من رو ببخشيد اگر به زبان ملي توهين کردم اين کار رو به حساب ناشي گري و سن کم من بگزاريد
من تمامي شاعران رو ايراني ميدونم نه ترک و فارس و غيره
و شاعر مورد علاقه من حافظ و بعد از اون شهريار واقعا از فرهنگيان اين تاپيک پوزش مي طلبم
حساب شونيزم ها جداست
در مورد سوال جناب رادکيش بايد بگم که من به مانند ايشان اطلاعات ژنتيکي و تاريخي خوبي ندارم پس بهتره خودشون جواب بدن و ما ياد بگيريم
اما تا حدي که آلوده اعمال شونيزمي و فاشيسمي نشوند چون در بسياري جاها زياده روي کردند
من هم واقعا از تاريخ متنفرم حتا دوست ندارم تاريخ افرادي مثل بابک خرمدين را که جزو شخصيت هاي آذربايجان هستند مطالعه کنم
اما در مورد کتيبه و اسناد و مدارک نيز هيچ نمي دانم چون دنبال چنين چيزهايي نرفتم اما اگر چيزي ديدم حتما ميزارم

" نه زبان ، نه نژاد و نه مذهب مشترک هيچکدام نميتوانند عامل بوجود آمدن يک ملت باشند، سرنوشت و تاريخ مشترک است که يک ملت را مي سازد"

من هم اين رو تاييد ميکنم اما افراد ديگري هستند که با اين نظريه مخالفند و مي خواهند به منظوره رسيدن به ايران يک پارچه به فرهنگ و اعتقادات
مردم آذربايجان دست يازيده و نتيجه را به نفع خود تغيير دهند
من هم با وصله کردن خود به ترکان مخالفم اما شما مي گوييد که از بين آذري و ترک بايد يکي را انتخاب کني
اگه بگم که ايراني هستم مي گويند که اول بايد اسم را انتخاب کرد بعد اسم فاميلي را من هم از اجبار ترک را انتخاب مي کنم
پس من ترک هستم چون چاره اي غير از اين ندارم
اميدوارم افراد با فهمي مثل شما وقتي را براي اين که منو درک کنيد به خرج دهيد
ممنون
در جواب رادکیش هم باید بگم که تمسخر مختص شونیزم پارس است نه اسانهای پیشرفته ای همچون اروپاییان
در ضمن دلیل بیاورید که کدام قسمت از مطالبم نادرست بود
 

atabay danyeli

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
12 می 2006
نوشته‌ها
32
لایک‌ها
0
در حال حاضر منتظر هستيم كه دوستان در مورد سوالي كه مطرح شده بود پاسخ هاي خود را بفرمايند . اما تا اين لحظه كه خبري از اين 2 بزرگوار نيست .

جناب آقای مدیر

با سلام ، در زندگی تکنسینی ام همواره با مدیرانی برخورد داشته ام که اگر چیزی الان به ذهنشان خطور میکرد چند لحظه بعد جواب آن را حاضر و آماده طلب میکردند.(حکایت خمره رنگ رزی)
شما از من سوالی فرموده و جواب مستندی هم انتظار دارید. اجازه بدهید بپزم ، برشته اش هم بکنم ، به موقع ارایه خواهم کرد .

از دوستان وطن پرستم آقای رادکیش و سیاترکه خواهش میکنم هر نوع مطلب فرهنگی در مورد آزر بایجان میخواهند بنویسند اما نه به فارس و نه به ترک اهانت نکنند.
آقای راد کیش متانت و بزرگواری را از حضرت حافظ و آقای سیاترکه از حضرت فضولی الگو بردارند که در دیوان این بزرگان بارها کلمات ترک و فارس بکار رفته اما حتی یکبار هم کوچکترین اهانتی روانداشته اند.

سوالاتی مطرح کرده ام. این قدر ره به مهمات برده ایم که شب جمعه را گم نکنیم.
سوالات در مورد مسایل مطرح میباشند. خواهش کردیم بیندیشید و اگر خواستید جواب بدهید. به موقع خواهم پرداخت که این سوالها برای چیست.
 

sia_torkeh

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 جولای 2006
نوشته‌ها
106
لایک‌ها
0
محل سکونت
حلبی آباد
چاکر جناب آتابای هم هستیم هرچه شما بگید
امر امر شماست و مدیر سایت
ممنون
 

sia_torkeh

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 جولای 2006
نوشته‌ها
106
لایک‌ها
0
محل سکونت
حلبی آباد
اينا همشون سرو ته يه چيزن
مثلا همين کوروش بزرگ
تاپيکي بود به اسم "اينجا فقط ترکي صحبت کنيم
اينم آدرسش
http://forum.persiantools.com/showthread.php?t=42797&page=1
نميدونم چه طوري ايشون تو اين تاپيک بحث رو به پان ترک و اين جور چيز ها کشيدن
اگه مي تونيد حتما به اينجا مراجعه کنيد تا بفهميد اين گونه افراد تا چه حد نژاد پرست و کوته نظر هستند
يا تاپيکي بود با عنوان"ما تجزيه طلب نيستيم
در اينجا هم گفته بودند که حق الزحمه تدريس به زبان مادري در مدارس را بايد خود مردم آذربايجان بپردازند
و چنين چيزهايي به دولت ربطي نداره
اگه اين جوري است چرا در قانون اساسي قيد شده که در کنار پارسي ميتونيم به زبان محلي تدريس کنيم
يا چرا ارامنه حق دارند با هزينه دولتي تدريس کنند
تاپيکي هم ديدم که حمله اسراييل به لبنان را محکوم کرده بود
ايشون باستان گرايي را به حدي رسانده اند که مي گفتند اگر اسراييل به ايران حمله کند
به احترام تخت جمشيد و مقبره کوروش با مردم ايران کاري نخواهند داشت
چون يهوديان و کوروش با هم رابطه خوبي داشته اند
اون هم سگ هاري همچون اسراييل
کوته نظري را مي بينيد
و اين تنها گوشه اي از خيانت هاي چنين افرادي به خاک وطن است
آيا از چنين افرادي انتظار داريد که براي استقلال کشورشون بجنگند و در مقابل دشمن بايستند
سرنوشت افراد بدبختي چون ما اين است که بياييم و اينجا جلوي اينها بايستيم
اگر جنگي هم شد بريم بميريم تا ميدون براي چنين افرادي باز بشه
بله همشهريان و هموطنان عزيز ايران عزيزمون هميشه با چنين مشکلات بزرگي روبرو بوده
و مشکل اين است که نه فارس و نه ترک و نه بلوچ و... هيچ کدوم نميتونيم دشمنان واقعي خودمون رو تشخيص بديم
از يک چيزي هم کاملا مطمئن هستم
اون هم اين است که دشمن واقعي ما آمريکا نيست دشمن واقعي ما داخل مرزهاي ايران است و تشخيصش کار هر کسي نيست
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
به نقل از atabay danyeli :
جناب آقای مدیر

با سلام ، در زندگی تکنسینی ام همواره با مدیرانی برخورد داشته ام که اگر چیزی الان به ذهنشان خطور میکرد چند لحظه بعد جواب آن را حاضر و آماده طلب میکردند.(حکایت خمره رنگ رزی)
شما از من سوالی فرموده و جواب مستندی هم انتظار دارید. اجازه بدهید بپزم ، برشته اش هم بکنم ، به موقع ارایه خواهم کرد .

از دوستان وطن پرستم آقای رادکیش و سیاترکه خواهش میکنم هر نوع مطلب فرهنگی در مورد آزر بایجان میخواهند بنویسند اما نه به فارس و نه به ترک اهانت نکنند.
آقای راد کیش متانت و بزرگواری را از حضرت حافظ و آقای سیاترکه از حضرت فضولی الگو بردارند که در دیوان این بزرگان بارها کلمات ترک و فارس بکار رفته اما حتی یکبار هم کوچکترین اهانتی روانداشته اند.

سوالاتی مطرح کرده ام. این قدر ره به مهمات برده ایم که شب جمعه را گم نکنیم.
سوالات در مورد مسایل مطرح میباشند. خواهش کردیم بیندیشید و اگر خواستید جواب بدهید. به موقع خواهم پرداخت که این سوالها برای چیست.
جناب آتاباي
ممنون كه پاسخ داديد و اين پيگيري مطالب براي تحقيق در مورد موضوعات مطرح شده بسيار نويد بخش است . سپاس از شما .
ما بيصبرانه منتظر پاسخ و دلايل شما هستيم .
 
بالا