معنی کلمه آز در فرهنگ ترکی نوین از اسماعیل هادی (ص. 68)
آز-1: یکی از اقوام عتیق است (کلاو) اولین بار در سنگ نبشته یادواره گل تکین به نام این قوم برمیخوریم.
طبق تحقیقات اخیر ،قوم آز/آس در سرتاسر آسیا پراکنده بوده اند.احتمالا نام قاره آسیا نیز از نام آنان گرفته شده است.
برخی از آس ها آلان نام داشته اند که بخشی از آنان ترک زبان بوده اند و در قفقاز زندگی می کردند و اوستی ها امروز از اخلاف آنانند.
اینان را مغولان آزوت/آز می نامیدند.کلمه آس + ار/آز + ار (انسان آسی) (نگا:ار 3) به صورت آزر (آذر) در کلمه آذربایجان به چشم می خورد.
همان کلمه با جابجایی دو عنصر تشکیل دهنده (ار + آس / ار + آز) به صورت ارس / آراز ، نام رود ارس را تشکیل می دهد
که یاقوت حموی در البلدان آن را ((رود آذربایجان)) می نامد. دو جز تشکیل دهنده دیگر آذربایجان عبارتند از : بای که معنای مشخصی دارد
(نگا : بای) و جان که به صورت های قان / گان نیز در اسامی مناطق آمده است و مفهوم مکان و محل را افاده می کند (بایلاقان ، گوگان ، زنگان / زنجان)
بنابراین : آز / آس (نام قوم) ار (انسان) بای (امیر) - جان (پسوند مکان) در مجموع تشکیل کلمه آذربایجان را داده ، به مفهوم : ((محل زیست آس ها ،
موطن قوم آز ...))
برای آشنایی بیشتر با نام و تاریخ آس ها به ویژه اسامی مناطق بسیار زیادی که از نام آس / آز اخذ شده است و ... به کتاب ((لاچین)) از همین نگارنده
(تهران ، انتشارات فتحی) بخش پایانی آن کتاب مراجعه شود.
ضمنا هر چند کلمه آراز / ارس به توضیحی که داده شد ترکیب ترکی است ولی کلمه ارسبار که نام وسیعی از محال قره داغ است که در کنار ساحل رود
ارس قرار دارد ، مرکب است از : ارس + بار (پسوند فارسی به معنای ساحل و کناره . مثل : رودبار ، دریابار ...)
دوست عزیز این نوع ریشه شناسی از منبع خودی است و نه جهانی و فاقد ارزش علمی میباشد.
اما نخست ريشه اين نام را روشن ميکنم و سپس درباره استدلالهايتان چيزي ميگويم. نخست اينکه آذ+ار نيست بلکه آذر است. قوم آس هم ترک نيستند، بلکه آسيها در قفقاز يک قوم ايراني هستند.
http://www.azargoshnasp.net/history/Scythians/hezaareyehalan.htm
دوم اينکه نام آتورپاتکان در هيچ منبع ترکي نيامده است و زمانيکه اين نام رايج شد، مردم آتورپاتکان از قوم آريايي ماد بودند. سوم اينکه نظر همه محققين بر ايراني بودن اين نام است.
چگونه ميتوان با وجود تصريح استرابون [مورخ يوناني] به گرفته شدن عنوان «آترپاتكان» (آذربايجان) از نام سردار و شهربان آن سرزمين، يعني «آتورپات» ، مدعي شد كه آذربايجان نامي تركي و به معناي «پدر توانگر انسان آذ» است؟؟
1)
استرابون (XI/13.1)؛ شماري از نويسندگان عصر اسلامي نيز به همين موضوع اشاره كردهاند: مقدسي: «احسن التقاسيم»، ص 373؛ ابن فقيه: «مختصر البلدان»، ص 284؛ ياقوت حموي: «معجم البلدان»، ص 2-171.
استرابو(حدود 2000 سال پيش) مينويسد:
«بخش ديگر اين سرزمين، "ماد آتورپاتكان" (به يوناني: Media Atropatene) است، كه نام آن از نام فرماندهاش، Atropates (ايراني: آتورپات)، گرفته شده است، كسي كه مانع شد اين كشور، كه بخشي از ماد بزرگ بود، فرمانبردار و مطيع مقدونيان گردد. وي پس از آن، خود را شاه اعلام كرد، و اين كشور را در چارچوب يك دولت مستقل سازمان داد، و جانشيني و ميراثبري فرزندان وي [در مقام پادشاهي آتورپاتكان] تا امروز بر جاي است. جانشينان او با شاهان ارمنستان و سوريه، و بعدها، با شاهان پارتي عقد ازدواج بستند. »
چنان كه دياكونوف (ص 541) نيز تصريح ميكند، نام Aturpat (به يوناني: Atropates) اشتقاق و معناي صحيح و بيخدشهي ايراني دارد: «حفظ شده توسط آتش مقدس». همچنين: Chaumont, pp. 17-18.
2)
در دوران هخامنشي، «آذربايجان» بخشي از ايالت (شهرباني، Satrapy) «ماد» بود. هنگامي كه امپراتوري هخامنشي فروپاشيد، «آترپات» (Atar-pat؛ به يوناني: Atropates؛ به معناي: حمايت يافته از [ايزد] آتش) شهربان پارسي ماد، در سال 321 پ.م. خود را در شمال غربي اين ناحيه (ماد) مستقل اعلام كرد. پس از آن، نويسندگان يوناني و لاتين، اين قلمرو را Media Atropatene (= مادِ آترپاتان) يا بسيار كمتر، Media Minor (= ماد كوچك) ناميدند (مانند: Strabo 11.13.1; Justin 23.4.13). شكل كهن پارسي ميانهي نام اين ايالت «آتورپاتكان» (Aturpatakan) و شكل نوتر آن، «آدوربادگان» (Adurbadagan) است كه در فارسي نو به «آذربايجان» تبديل شده است. آترپات موفق به حفظ مناسباتي خوب با اسكندر شد.
K. Schippmann, "Azerbaijan III. Pre-Islamic History": Encyclopaedia Iranica, vol. 3, London & NewYork, 1989, pp. 222
3)
در اوستا اين نام نيز در فروردين يشت آمده است:
http://www.avesta.org/ka/yt13sbe.htm
âterepâtahe ashaonô fravashîm ýazamaide
انگليسي:
We worship the Fravashi of the holy Atare-pata;
پارسي:
فروهر ورجاوند آترپات را ميستاييم.
4)
بنگريد به يک کتاب ديگر ريشه شناسي نامهاي اوستايي:
M. Mayrhofer, Iranisches Personenomenbuch I/1 , Vienna, 1977, p. I/29 no. 70
5)
در پهلوي نو:
آدورباد مهرسپندان Adurbad-i Mahrspandan (= آدورباد، پسر مهرسپند) نام يك موبد موبدان زرتشتي، يا يك روحاني بلندپايه در دوران پادشاهي شاپور دوم ساساني (79-309 م.) است
آدورباد ايميدان، نويسندهي كتاب دينكرد آدورباد ايميدان، دومين نويسندهي سدهي نهم ميلادي دانشنامهي زرتشتي «دينكرد» بود. مسعودي (در التنبيه و الاشراف) از موبدي به نام اسفنديار بن آذرباد بن انميد ياد ميكند كه در بغداد به فرمان «راضي» خليفهي عباسي، در 325 ق./ 37-936 م. كشته شد
آذرباد همان فارسي نو آترپات است.
واژه آذر يک واژه ورجاوند در آيين زردشتي است و براي همين اين نام زياد است: آذرگشنسپ، آذربرزين، آذرمهر، آذراناهيد، آذرفرنبغ...
آترپاتکان نيز در ارمني به همين گونه به کار رفته است و همچنين آتورپاتکان در کتيبه هاي ساساني و آتورپات در اسناد نيسا پارثي.
واژن کان/گان هم به چم جايگاه هنوز در جاهاي ديگر ايران ديده ميشود مانند گلپايگان، زنگان، اردکان، ارزنگان (نام ارمني ولي در اصل پارثي). پس آترپاتکان به چم سرزمين آترپات است.
6)
سفارتخانه جمهوري آذربايجان هم بر ايراني بودن ريشه آذربايجان يک نظر است:
http://www.kiffer.us/azeri_info/history_of_azerbaijan-emb.htm
درباره قوم آسي(است) يا همان آلانها ميتوانيد اينجا را بنگريد.
دانشنامه بريتنيکا هم آلانها (اسها) را ايراني تبار ميداند.
The Alani who remained under the rule of the Huns are said to be ancestors of the modern Ossetes of the Caucasus.
http://prana.persianblog.com/1382_12_prana_archive.html#1495138
F. Thordarson, "Asii": Encyclopaedia Iranica, vol. 2, 1987, pp. 764-765
هزاره الان در قفقاز شمالي
http://www.azargoshnasp.net/history/Scythians/hezaareyehalan.htm
آ
پس اين نوع ريشه شناسي نه تنها فاقد علمي است و نام آذربايجان و آترپاتکان در هيچ سندي ترکي نيامده است بلکه بدتر از آن , ماهيت قوم آز/آس/آلان همان ايراني است نه ترکي.
شما بایست بروید نام آتورپاتکان و ارس را در متون کهن ترکی پیدا کنید ولی چنین چیزی وجود ندارد زیرا این دو نام ریشه ترکی ندارد.