در پی این نیستم اثبات کنم ما هم شب جمعه حالیمان است ، برای اینکه نشان دهم چقدر بی مایه تحریف میکنید و برای اینکه خوانندگان محترمی هم که به ادبیات قدیم آشنا نیستند اندک آشنایی حاصل شود به نکاتی اشاره میکنم :
" هزوارش Hozvaresh که در پهلوی به شکل اوزوارشن uzvarshen می باشد عبارت است یک رشته لغاتی که سامی بوده و از لهجه آرامی در نوشته های پهلوی وارد شده است. این واژه ها نوشته می شد اما خوانده نمی شد و خواننده هنگام خواندن آن لغات به جایشان معادل های ایرانی را به تلفظ می آورد .... استاد هاشم رضی دانش نامه ایران باستان ص419"
" در این خطوط ( پهلوی ، پارتی ، سغدی و خوارزمی ) تعدادی از کلمات آرامی الاصل همراه با تغییراتی نوشته میشد و لی در تلفظ معادل معنایی آن ها در زبان های ایرانی به کار می رفت این کلمات را در زبان پهلوی هزوارش می نامیدند ..... استاد احمد تفضلی تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام ص 24)"
شما بهتر است یجای غرور اندکی بیشتر مطالعه کنید تا گافهای بزرگ نزنید. .
«
در نوشته های مانوی هزواش به کار نرفته است. »(دکتر محسن ابوالقاسمیوزبان فارسی و سرگذشت آن،انتشارات هیرمند، 1382 ، ص 24، بخش فارسی میانه)
از این واضح تر؟
http://www.sfu.ca/~rastinm/about.html
Manichean Script (مانَوی - preserved in small fragments) was
another complete phonetic script created by the Iranian prophet Mani in the third century, used by the Manicheans in the Sasanid Empire. It is believed that Mani composed his book Shabuhrgan (now lost) using this script. Along with the Manichean Script, Nestorian Script, akin to the Syriac Estrangelo was widely used by the Christian communities throughout Iran.
از این واضح تر؟
برای همین در جمله هایی که اوردید نوشته است: « در نوشته های پهلوی وارد شده است» و ننوشته است در همه نوشته های پهلوی! بلکه اگر بیشتر پژوهش میکردید، میدید که منظورش نوشته های پهلوی مانوی نیست!
به علاوه این میتوان به متون پازند نیز اشاره کردند که انها نیز هزوارش ندارند. شما چون مطالعه کافی در این مورد ندارید فکر میکنید که استاد عالم هستید و هرکسی برخلاف نظر شما فکر میکند، تحریفگر است. در حالیکه با این نوع منش، هم اکنون یک گاف بزرگ زدید. کسی که نداند که متون پهلوی و پارثی مانوی هیچ هزوارش ندارد، و با حقارت به دیگران بنگرند و تاریخ را جعل کند، حالش معلوم است و برای بحث نیامده است.
چون بحث با زبان پهلوی آغاز شد به لغتنامه پهلوی مکنزی مینگریم:
http://webapps.uni-koeln.de/tamil/
man [L < A l-y | M mn, N man] I, me.
پس در این لغتنامه پهلوی، من هم به عنوان I و هم به عنوان me بکار رفته است. این حالت ساده شده پارسی باستان است که واژه آد و منا (نه مانا که شما عمدا نوشتید) با هم دیگر یکی شدند. در حالیکه ترکی هیچ نفوذی بر زبان پهلوی نداشته است و در دوران زبان پهلوی (که متون مانوی ان بر همه روشن است)، هنوز زبان ترکی در ایران وارد نشده بود که بتواند اثری بر بگذارد.
همچنین همانطور که گفتم در ترکی اصیل این واژه من نیست بلکه بن و ین است که در اصل آن هم در ترکی فرضی(پروتوترکیش) *bẹ است!! و این ربطی حتی ظاهری به من ندارد و با این حالت برخلاف شما من میتوانم ادعا کم که «من» ترکی از پارسی میانه (پهلوی) برگرفته شده است ولی آنچه درست هست همینست که این دو واژه تاریخ جدا از هم دارند و وابستگی به هم ندارند.
منبع من هم برخلاف ادعاهای شما سرآمد منابع در این مورد است:
http://starling.rinet.ru/cgi-bin/re...&morpho=0&basename=\data\alt\turcet&first=161
Proto-Turkic:
*bẹ-
Altaic etymology:
Meaning: 1 I 2 (*bi-ŕ) we
Russian meaning: 1 я 2 (*bi-ŕ) мы
Old Turkic: ben 1 (Orkh., Yen., OUygh.), men 1 (OUygh.), biz 2 (Orkh.,
Yen., OUygh.)
Karakhanid: men 1 (MK, KB), biz 2 (MK, KB)
Turkish: ben 1, biz 2
Tatar: min 1, bez 2
Middle Turkic: ben 1 (Abush.), biz 2 (Abush.)
Uzbek: men 1, biz 2
Uighur: män 1, biz 2
Sary-Yughur: men 1, pɨz 2
Azerbaidzhan: män 1, biz 2
Turkmen: men 1, bīz 2
Khakassian: min 1, pǝs 2
Shor: men 1, pis 2
Oyrat: men 1, mis 2
Halaj: män 1, biz 2
Chuvash: e-bǝ 1, e-bǝr 2
Yakut: min 1, bihigi 2 (Poss.)
Dolgan: min 1, bihigi 2
Tuva: men 1, bis 2
Tofalar: men 1, bi's 2
Kirghiz: men 1, miz 2
Kazakh: min 1, biz 2
Noghai: men 1, biz 2
Bashkir: min 1, beđ 2
Balkar: men 1, miz 2
Gagauz: ben 1, bis 2
Karaim: men 1, biz 2
Karakalpak: men 1, biz 2
Salar: mē
1, pise(r) 2 (ССЯ 128)
Kumyk: men 1, biz 2
Comments: EDT 346 (*bẹ-n), 388 (*biŕ), ЭСТЯ 2, 129-130, VEWT 77, 333, Stachowski 60, 179.
ملاحظه میکنید منبعی که معرفی کردم یک منبع ریشه شناسی است و تمام نمونه های ترکی را اورده است. در کهنترین نمونه ترکی هم این واژه ben و yen هست و نه men. (که این کهنترین نمونه ترکی است که انهم مال دوران پس از اسلام است) در حالیکه در لغتنامه پهلوی، ضمیر اول همان «من» است. همچنین در هیچکدام از زبانهای ترکی، مَن بکار نمیرود و یا مِن است یا است یا بن است یا ین است.. (حالا اگر زبان توهین آمیز شما را استفاده کنیم، مگر پدربزرگان شما مرض داشتند که ده ها جور یک واژه را تلفظ کنند)
حالا به یک نمونه دیگر از اشتباه شما مینگریم:
manâ pitâ
یعنی پدر من نه پدر+ام.
بله من اینجا نقش فاعلی ندارد ولی همین نکته برای ریشه واژه من کافی است. زیرا در برخی زمانها در انگلیسی بجای I think به طور عامیانه میگویند me thinks. میبینید که دو فاعل برای ضمیر اول میتواند در زبانها کاربرد داشته باشد هرچند این نمونه در انگلیسی استثنائی است،
http://www.bartleby.com/61/38/M0253800.html
me thinks thou protest too much
shakespear
در انگلیسی میانه
در این لغت me در زبان انگلیسی که همریشه منا پارسی باستان است (بنگرید به سند پایین) به عنوان فاعل استفاده شده است.
اما در انگلیسی کنونی:
you brought me food
برای من غذا اوردی
که در اینجا me همانطور که میبینید مفعول است.
اما گهگاهی بر اساس لهجه های انگلیسی (یعنی نه خود زبان نوشتاری) که لهجه عامیانه داستان پاپای هم براساس ان بوده است:
me spinach
که اینجا me جای my را هم گرفته است.
خلاصه لهجه های یک زبان نیز میتوانند یک دگرگونی را بوجود اوردند که به گون کل زبان نیز راه پیدا کند.
دویم : تلفظ manâ یا man که در اکثر نوشته های باستان در نقش ضمیر ملکی و فاعل متصل و وابسته ظاهر می شود ، می شود " مان " که امروزه هم به عنوان ضمیر ملکی اول شخص جمع کاربری دارد مثل : کتابمان پدر مان مدادمان و ...
سوم: یک با دیگر به متن بالا برگردیم شما manâ (مانآ ) در فارسی باستان و ضمیر ملکی My در انگلیسی و من در فارسی را یکجا معادل سازی کرده اید و ادعای زبان دانی فارسی هم دارید؟
دست کم شما خط فونتیک را درست بنویسید و سپس ادعا کنید! manâ را مانا نمینویسند بلکه منا مینویسند. a یعنی َ و â یعنی آ (با کلاه). پس منا و نه مانا. بنابراین ربطی با لغت مان ندارد. شما که واژه man را مان نمینویسد بلکه من مینویسد. manâ هم مانا نمیشود بلکه میشود منا که همریشه است با اوستایی mana یا مَنَ.
پس شما که حتی این خط فونتیک را درست نمینویسد سپس ادعا میکنید که اینها مربوط میشوند به: کتابمان پدر مان مدادمان .. در حالیکه manâ اینجا میشود کتاب منا، پدر منا، مداد منا (کتاب من، پدر من، مداد من) و دارای جنبه فردی است (من) و نه جمعی (مان)! برای اینکه نکته را ثابت کنم به ترجمه پارسی باستان از استاد بنگریم.
بر اساس ترجمه رولند کنت:
http://www.avesta.org/op/op.htm
Darius the King says:
My father was Hystaspes
Dârayavaush : xshâyathiya : manâ : pitâ : Vishtâspa
درست همان manâ مَنا پارسی باستان و مَنَ اوستایی است که ترجمه اش در انگلیسی my است که یعنی همان «من» ملکی فارسی است.
ترجمه:
داریوش شاه میگوید: پدر من(my) ویشتاسپ است و نمیگوید پدرمان ویشتاسپ است! پس این manâ درست همان من ملکی است همانطور که دهخدا نیز نشان داده است.
این من ملکی و ضمیر اول فاعلی آدم/آد در زبان پارسی میانه (پهلوی) یکی شدند زیرا همه میدانند که زبانها به مرور زمان ساده میشوند. لهجه های گوناگون یک زبان میتوانند تاثیر بگذارند که زبان ساده تر شود.
مانند زبان پارسی باستان که جنسیت در ضمائر دارد و در چیزهای دیگر و غیره، ولی چنین امری در پهلوی نیست و بکلی جنسیت از این زبان حذف شده است. در زبان انگلیسی هم در صفت جنسیت وجود ندارد. برای نمونه به فلانی بگویید فربه (fat) فرقی نمیکند که زبان باشد یا مرد، ولی در زبان اسپانیایی که یک زبان هندواروپایی دیگر است، وجود دارد و gordo برای مرد و gorda برای زن بکار میروند. خلاصه زبان پارسی کنونی ساده شده زبان پارسی باستان است و «من» در زبان کنونی فارسی ریشه در همان manâ پارسی باستان دارد. هرچند زبان پارسی باستان جنسیت ندارد ولی برخی از گویشهای مرکزی جنیست دارند. مانند سمنانی که به he میگویند ژو و به she میگویند ژی.
در پارسی باستان سه جور میتوانست عبارت «پسر من» را نوشت:
mana puça
یعنی: از من پسر
puça mana
پسر من.
puça haya mana
پسری که از من است
در فارسی کنونی puça mana پسر من وجود دارد. واژه دیگری در پارسی باستان است hya که درست همریشه با he انگلیسی است ولی در فارسی کنونی موجود نیست. پس زبان فارسی کنونی ساده شده است. برخی از زبانهای ایرانی دیگر مانند کردی و تالشی هم az را دارند و هم من را. اینکه فارسی هر دو تا را یکی کرده است در زمان اواخر پارسی میانه (پهلوی) انجام شده است و ربطی به ترکی ندارد.
در پارسی باستان چهار نوع ضمیر اول داشتیم:
Nom. sg. adam/ad
Acc. sg. mâm
Abl. sg. ma
Gen. sg. manâ
ادم، مام، مَ، منا که میشدند حالت فاعلی (ادم) یا همان nominative، حالت مفعولی (مام) یا همان accusative، حالت مالکیت (مَنا) یا همان Genitive، و حالت مفعول عنه (ablative) . حتی در پارسی باستان، adam و ad یکی شده بودند و این خود نشانگر ساده شدن این زبان حتی در دوران هخامنشیان بود.
همانطور که میبینید در فارسی کنونی همشان برگرفته شدند از منا که همان من است و این برمیگردد به ساده شدن پارسی باستان که امر عجیبی نیست زیرا زبان پارسی زبان کهنی است و چون در سرزمینهای وسیعی گسترده بوده است (هم پارسی باستان، هم پهلوی، هم پارسی کنونی) ، مردمان گوناگون در آساندن کردن آن نقش دادند.
پس نه تنها حالت مالکیت منا از پارسی باستان به پارسی کنونی رسیده است بلکه حالت مالکیت جایگزین
آلمانی و فرانسوی هم آورده ای که مثلا بگویی در گروه جعلی زبان های هندو اروپایی یک سانند اما فراموش کرده ای که در جدولی که در مطلب قبلی ام آورده ام نشان داده ام که " من " هیچ تشابهی با این به اصطلاح طبقه زبانی ندارد.
درباره این واژه باز من به علاوه کتاب دهخدا، یک منبع دیگر معرفی میکنم که نشان میدهد منا پارسی باستان و مَنَ اوستایی برخلاف نظر شما مان نیست بلکه همان همریشه my/me است:
http://ehl.santafe.edu/cgi-bin/resp...xt_any=pron.+&method_any=substring&sort=proto
Proto-IE: *(e)me-, *(e)me-n-
Nostratic etymology:
Meaning:
pron. pers. 1 sg
Pokorny:
Hittite: ammuk 'mir, mich', -mi 'mein', -mu 'mir, mich', pal. -mu 'mir. mich', luw. -mu id., lyd. amu 'ich, mir', lyk. amu 'ich', emu / e~mu 'mir' (Tischler 23, Friedrich 141, 144)
Old Indian: mƒ encl.; mƒm; me´, me; mama; mahya(m) 'me'
Avestan: mƒ encl., o. ma§m; mŒ, gath. m،i; mana; mƒ- 'mein'
Other Iranian: OPers gen. maiy; manƒ
Old Greek: { eme´, me, eme´ge; moi¸, emo´i¸; emo´- }
Slavic: acc. *me§, gen. *mene, dat. *m–
Vasmer:
Baltic: *me-, *men-, *man-
Baltic etymology:
Germanic: *mi-ki, *m–na-
Germanic etymology:
Latin: mŒ(d), m– (OLat gen. m–s); mihi
Other Italic: Umbr mehe
Celtic: OIr me-sse, mŒ (< *me¢), Cymr mi, Ir -m- inf., suff.; Cymr myn-, meu-
Albanian: mua; im, geg iem 'mein'
Tokharian: *mene- > *mn~„- > n~„-, A n„-s· (m.), n~-uk (f.), B n~-as´ (Adams 265)
References: WP II 236
میبینید first person singular در تمام این زبانهای هندواروپایی همریشه منَ اوستا و منا پارسی باستان و من کنونی فارسی است و هیچ احتمالی وجود ندارد که این واژه از ترکی بن گرفته شود درحالیکه در ترکی اصلی این واژه ben است.
و من یک نمونه از زبانهای هندواروپایی دیگر اوردم که shakespear میگوید:
me thinks thou protest too much
در حالیکه در انگلیسی امروز میگویند:
I think you protest too much
و این me هم درست همریشه منا و من پارسی باستان/پارسی کنونی است.
اینکه من و اد یکی در پارسی میانه (پهلوی) شدند و هر دو تا به حالت فاعلی و ملکی بکار میرودند بر دانشمندان روشن است. هیچ کدام شباهتی به ترکی بِن و یا مِن یا ین ندارند. بنابراین منابعی که من معرفی کردم : رولند کنت، دیوید مکنزی،لغتنامه دهخدا و کتابهای معتبر ریشه شناسی! ولی منبع شما خودتان و تخیلات هستید.
همچنین برای اینکه نفوذ زبان پارسی را در ترکی نشان بدهیم، یادآوری میکنم که «ام» در زبان ترکی از پارسی برگرفته شده است و برای ثابت کردن این امر، به مقاله Iranian Elements in Azeri Turkish در دانشنامه ایرانیکا اشاره میشود. برای نمونه وطنیم که همان وطنم فارسی است.
ریشه شناسی کار زبانشناسان حرفه ای است (نه شما و من) وگرنه میتوانید هر واژه ای را به واژه دیگر ربط داد و انها را از آن یک زبان یا زبان دیگر دانست. زبان/گویش لری و لاری تماسی با ترکی نداشتند که «من» فاعلی را از آنها وام گیرند. تازه متون پهلوی از ترکی کهنترند و کهنترین نوع ترکی هم ین و بن است و نه من.
میتوان به این نمونه کردی کرمانجی و کردی سورانی نگاه کرد):
کرمانجی:
از آو دیفروشیم
سورانی:
مین آو فروشم
فارسی:
من آب فروشم
اگر در همان جدول اول که نگاه کنید، شما زبانی را نام بردید به نام فارسی-کردی. در حالیکه کردی هرچند همریشه با فارسی است ولی نیاکان آن مادی هستند و جزو زبانهای شمال غربی ایرانی حساب میشود. در کردی کرمانجی مانند تالشی در اینجا «از» را به حالت فاعلی بکار میبردند ولی در کردی سورانی که انهم جزو زبانهای شمال غربی است، مین را بکار میبردند. بنابراین جدول اول شما درست نیست.
حالا کردی سورانی/کرمانجی کجا و ترکی که برخاستگاهش از آلتایی و مغولستان هست و کهنترین متشن در مغولستان است و در ان کهنترین متنش (که مال پس از اسلام است) واژه بن و ین بکار رفته است کجا؟
در هیچ کدام از زبانهای ترکی هم مَن نیست و همگی آواهایشان فرق دارد. من به شما پیشنهاد میکنم که ریشه شناسی پهلوی و پارسی باستان و پارسی را واگذارید به استادانشان مانند دیوید مکنزی، رولند کنت و غیره .. خوشبختانه استادان کافی در مورد زبانهای باستان ایرانی تحقیقات کافی کردند و تنها لازم است به لغتنامه های تازه بنگرید. حتی لغتنامه کهن دهخدا هم کافی بود که شما تحقیق میکردید. شما که نمیدانستید متون پهلوی مانوی و پازند پهلوی بدون هزوارش هستند در این موضوع هم اشتباه میکنید و فکر کنم خوانندگان حرفهای استادان امور و علامه دهخدا را بپذیرند.
در اینجا یک یادآوری بایسته از مرحومع اقرار علیوف دانشمندان بزرگ آذری در قفقاز میکنم:
«اين مولفان(که منظورش مولفان پان ترکیست است) نسبت به تمامي قواعد ريشهشناسي تطبيقي بياعتنايي نشان ميدهند. آنها آگاه نيستند كه بدون درنظر گرفتن احاطه تاريخي و وضعيت تاريخي، همچنين تـاريخِ خود كلمهها و تغييراتي كه در طول تـاريخ واژهها از ديدگاه قانونهاي آواشناسي رخ ميدهد، سنجش و مقايسه و برابر نهادن واژهها هيچگونه پايه علمي ندارد. چون كه جاي هيچ باور علمي نيست كه اين بـا آن اصطلاح درست همان معنا را داشته باشد كه در زباني ديگر بـا تلفظي شبيه به آن به كار ميرود! اين مولفان بيخبر از آنند كه بـا شباهت ظاهري واژهها به يكديگر، هيچ چيز را نميتوان اثبات كرد. شباهت تصادفي كلمهها، نامها و غيره در زبانهاي گوناگون، يك چيزي معمولا ناگزير و از ديدگاه قانون احتمالات رياضي حتمي است.
براساس قانون نظري احتمالات در زبانهاي گوناگون ميتوان دهها كلمه شبيه به هم را پيدا كرد. ميتوان به ريخت كلمههاي زيادي اشاره كرد كه نه تنها شبيه هم تلفظ ميشوند بلكه در اين، يا آن زبان، يك معنا را افاده ميكنند ولي هيچ عموميت در پيدايش خود ندارند. همه كوششهايي كه به يگانه پنداشتن واژههاي زبانهاي گوناگون انجام ميگيرد كه تصادفا شباهت ظاهري دارند، كاملا اشتباه است. همان طور كه ذكر گرديد كلمههايي كه همانند يكديگر طنينانداز ميشوند، ممكن است از ديدگاه نژادشناسي زبان يكي نباشند. 17 ميتوان بـا تمامي مسئوليت اظهار نمود كه مولفاني كه ريشه مـردم آذربايجان را تركي ميدانند، تحمل هيچگونه انتقاد را ندارند. چون كه اين عقيده، اساس علمي ندارد! و بـا هيچ اصل علمي نميتوان گفتههاي آنها را تصديق كرد و ممكن نيست كه گفتههايي را كه هيچ پايه و اساس قانونمند ندارند، در رديف كار علمي و تحقيقي جاي داد. آنهايي كه اين را درنظر ميگيرند و ميكوشند، از اصولي واهي در علم استفاده نمايند، هنوز از سده گذشته مورد مسخره و خنده قرار دارند. »
به نظرم همین نکته که منابع دست اول حرف من را قبول دارند کافی است. وگرنه با استدلالهایی که شما میکنید ، میتوان به آسانی گفت که من ترکی از فارسی برگرفته شده است. زیرا زبان پارسی باستان خیلی کهنتر از ترکی است (دست کم یکی از 2500 نوشتار دارد و دیگری از قرن هزار و دویست سال پیش ) و واژه منا را دارد. زبان پهلوی هر دوتا «من» (فاعلی و ملکی) را دارد و در کهنترین نمونه ترکی (که انهم تازه پس از اسلام است) این واژه بن و ین است و تازه این ترکی است که واژگان را سخت دگرگون کند و نه فارسی. برای نمونه واژه ایرانی دیوار را در ترکی میگویند دووار. یا واژگان عربی را سخت دگرگون میکنند در ترکی. اما زبان فارسی کم و بیش واژگان عربی را به همان گونه که هستند میپذیرند و اگر قرار بود از ترکی چیزی وام گرفته میشد همان بن یا ین میبود و نه من و بنابراین احتمالا ترکی از فارسی ان را برگرفته است. می بینید هر کسی میتواند استدلالهایی بتراشد ولی بهتر است که این نوع امور واگذار شود به زبان شناسان حرفه ای. در نهایت مردم عامی در طی قرون با لهجه های گوناگون حالتهای زبانها را دگرگون میکنند و با هم می امیزند و یا از بین میبردند، وگرنه ما امروز به پارسی باستان سخن میرانیدم و نه پارسی کنونی. برای نمونه با همریشه بودن زبان انگلیسی و فارسی، امروز بر دانشمندان ثابت شده است که بد فارسی و bad انگلیسی از یک ریشه نیستند. انها تاریخ این دو واژه را بررسی کردند و به این نکته نظر رسیدند.