بررسی واژه " من "
قسمت دوم
در بخش نخست این نوشته دیدیم که بر خلاف ادعای برخی از آقایان که مدعی بودند در تمام سنگ نوشته ها و متن اوستا ضمیر معروف به متکلم وحده به صورت " من " و یا " مان " ( با تلفظ الف به صورت کوتاه که نمونه تلفظ شبیه به آن را در شمال ایران شاهد هستیم ) میباشد ، حتی یک مورد هم نمیتوان یافت که در آن ضمیر اول شخص مفرد در حالت فاعلی غیر وابسته به صورت ادعایی آقایان باشد. من توهین آنها را به دل نگرفتم جرا که به روش ها و شیوه های بحث غیر علمی آقایان عادت دارم. در مورد نوشته آزربایجان که تماما مستند نوشته شده است ، حداقل انتظار داشتم کسی که وقت میگذارد و در این وبلاگها دنبال مطلب میگردد با روش علمی ، نوشته مرا نقد کند و کاستی های آنرا به من نشان دهد نه اینکه بی وضو خیز بردارد وسط معرکه و شروع به فحاشی کند. ( این خود نیز به معنی خلع سلاح شدن است).
در هر صورت دیدیم که " من " نه در هیچ یک از کتیبه ها و نه حتی در متن اوستا و نه حتی کوچکترین شباهتی بین این کلمه و ضمیر اول شخص مفرد در یکی از زبان های هندو اروپایی جدید و یا آرامی و سامی و ارمنی باستانی وجود داشت و نه هیچ قانون مشخصی بین ضمایر فاعلی مفرد میتوان پیدا نمود.
در حالیکه دیدیم ضمیر اول شخص فاعلی هم در فارسی باستان و هم در متن اوستا با اندک تغییر فونتیکی به صورت " ادم " و " ازم " موجود بود.و این از خرد برکنار است که فرض کنیم در 2500 سال پیش کوروش و داریوش که با و جود قلت کلمات در فارسی باستان خود به زبان آرامی پناه برده بودند دفعتا برای نامیدن خود دویا چند کلمه ساخته و اجالتا " ادم" را بکار بردند و " من " را در بقچه گذاشتند تا تر و تازه بماند و چهارده قرن بعد استفاده کنند. این اتفاق در زبان محال است مگر اینکه کلمه ای به صورت دخیل از زبان همسایه به دلیل برازندگی و داشتن هجای کمتر و یا تحت سلطه قرار گرفتن و... جایگزین آن گردد.
ضمایر اول شخص در زبان ترکی
ضمایر در ترکی آزربایجان امروزه به اشکال زیر کاربرد دارد.
منMən ) ) سن(Sən ) اول(Ol ) بیز(Biz ) سیز( Siz ) اونلار( Onlar )
ضمیر سوم شخص علاوه بر شکل بالا به اشکال " O " ( عمدتا در محاوره ) و " On " در ترکیب با پسوند های مختلف دیده میشود. مانند Onun Onlar Ondan و ....
کلمات دارای خاصیتی هستند که اگر آنها را مورد دستکاری قرار دهیم یا نمیپذیرند و میمیرند و یا دستکاری را به عنوان یک وصله ناجور همواره به رخ می کشند. از طرفی دیگر در اول مطلبی که تحت عنوان "آزربایجان" در همین انجمن محترم ارائه شد به عرض رساندیم که بر کلیه کلمات ترکی قوانین آهنگینی ( معروف به قوانین هارمونی) حاکم است که این قوانین علاوه بر آهنگدار نمودن کلمات ، نقش به سزایی در محافظت از کلمات درمقابل تحریف شدن و خودی نمودن کلمات دخیل از زبان های دیگر دارند.
یکی از این کلمات که بنا بر ضرورت دچار دگر گونی شده و جای خود را در ادب دیوانی خوش کرده است واژه " Ol" ( هم در معنی " او" و هم در معنی" آن" )می باشد. قبل از اینکه شاهد آن را از تاریخچه زبان پیدا کنیم از خود زبان آن را بررسی میکنیم.
این کلمه به صورت " Ol" فقط به صورت مجرد و تنها یافت میشود و بدین شکل آنرا در هیچ کجا در ترکیب با پسوند های معمول نمی توان یافت و به محض ترکیب " l" از آخر آن حذف و جای خود را به " n " میدهد که این تبدیل آوایی در تمام زبان ها امری رایج می باشد.
اول گون کی سنه خالق ائدر لطف بیر اولاد... ( در معنی آن ) صابر افندی
اول نه سنین دیر نه منیم ... ( در معنی آن و او ) حضرت فضولی
اول دور حامی اسلام... ( در معنی او ) حضرت فضولی
اگر چی بیر شراره اوددور
اول ... ( در معنی او ) حضرت فضولی
گئدرسن
اول گئرو قالا... ( در معنی او ) مولانا جلاالدین رومی بلخی(مولوی)
در صد سال گذشته به تدریج با روی آوردن شاعران به استفاده از اوزان شعری زبان ترکی ( اوزان هجایی) به تدریج شکل امروزی یعنی " O " بیشتر مورد استفاده واقع شد.
او دا سن تک آتار اولدوزلارا شعریله کمندی ... شهریار ملک سخن
او تکجه بیر یئره قویوب گئتسه ده ... کریم مشروطه چی (سونمز)
بیر سس گلیر اوزاقدان ،
او یارمی .... الماس ایلدریم
اما شکل " Ol" همانطوریکه گذشت هیچ وقت در ترکیب با پسوند های گونه گون نمیتواند تمامیت خود را حفظ کند و به شکل " On" در می آید.
مندن آشاغی کیمسه یوخ
اوندان دا یوخاری ... ( اون + دان ) شهریار ملک سخن
اونون دویغوسونو من نئجه قانیم .... ( اون- ون ) کریم مشروطه چی (سونمز)
اونا گوره چکدیگیم درد ... ( اون + ا ) الماس ایلدریم
با بررسی نمونه های متعددی از این دست و در نظر گرفتن قانون هارمونی این فکر پیش می آید که شکل باستانی این واژه می باید به شکل On یا An یا Ən و یا هر سه شکل ( در مقاطع مختلف تاریخی ) بوده باشد. و اتفاقا کتیبه ها و نوشته های ترکی باستان این ایده را تایید میکنند و نمونه های بسیاری در این باب میتوان آورد بدوا به این نمونه دقت کنیم:
تا گوروبدور نظرین وار
اون ایلن قاشی یای
گل اوزین جمع قیلوب غنچه پیکان اولموش مولانا صائب تبریزی
این نمونه نشان میدهد که استنتاج ما از شکل On حداقل تا قرن دهم مصطلح بوده است.
نمونه هایی از کتیبه تونیوقوق در اورخون :
Ança : sakindim :
aNda
Oylece duşundum
ondan
حرفهای
او را اینگونه فهمیدم
aNda : ötrü
Ondan ötürü
بخاطر
او
( در ترکی قدیم حروف بی صدا نقش ستبر و نازک ( در مقاله آزربایجان آورده ایم) دارند و دوره ای است که در آن هنوز پسوند های تک شکلی شکل نگرفته اند بنا بر این aN که در بالا نشان داده ایم تلفظی معادل An یا Ən را خواهد داشت بسته به اینکه از کلمات و یا پسوند های دارای فونم های صدادار ستبر یا نازک استفاده گردد.)
ملاحظه می شود که جهت ضمیرسوم شخص مفرد در ترکی قدیم از شکل An یا Ən و بعد ها از On و بعد از مدت ها با تبدیل " N" به " L " از شکل " Ol " فقط در حال مستقل و بدون پسوند (در تمام حالات جهت ضمیرسوم شخص مفرد در دیوان لغات الترک کاشغری از همین شکل آخر استفاده شده است)و از شکل On در اتصال به پسوند ها و در این اواخر بیشتر از شکل " O " به صورت مستقل و On همراه با پسوندها استفاده شده است.( دوستان عنایت فرمایند که این مطالب به خاطر اثبات ریشه ترکی داشتن " او " پارسی نیست.)
قبل از ادامه لازم است توضیحی در مورد تبدیل فونم های " B" و " M " و "V " به یکدیگر در زبان های اوغوزو قبچاق بیاورم .
در ترکی و در غالب زبانها فونت هایی که مقطع نزدیک به هم دارند در موقعیت هایی ( در ترکی صرفا بر مبنای قانون هارمونی و تبعیت از اصل اقتصادی ترین روش تلفظ ) نسبت به هم تبدیل میشوند.
تبدیل " B" و " M " به همدیگر:
1- تبدیل " M " به " B"
معنی کلمه : این تلفظ در قدیم : Mu در آزری کنونی : Bu
معنی کلمه : گردن تلفظ در قدیم : Moyun در آزری کنونی : Boyun
و...
2- تبدیل " B" به " M "
معنی کلمه : هزار تلفظ در قدیم : Bın در آزری کنونی : Mın
معنی کلمه : سوار شدن تلفظ در قدیم : Binmək در آزری کنونی : Minmək
معنی کلمه : منجوق تلفظ در قدیم : Böncüq در آزری کنونی : Muncuq
و...
3- تبدیل " B" به " V "
معنی کلمه : دادن تلفظ در قدیم : Bermək در آزری کنونی : Vermək
معنی کلمه : سبلان تلفظ در قدیم : Sabaran در آزری کنونی : Savalan
و...
ضمایر فاعلی در ترکی باستان ( برای اختصار و بنا بر ضرورت بحث به ضمایر فاعلی مفرد اکتفا می گردد)
به صورت زیر میباشند با این توضیح که تلفظ فونت " ē " نه به صورت " E " و نه به صورت " Ə " بلکه بینا بین این دو وکمی شبیه به تلفظ کلمه " من " در استان گیلان میباشد.
Bē ( اول شخص) Sē( دوم شخص) ē(سوم شخص)
Ba ( اول شخص) Sa( دوم شخص) a(سوم شخص)
در ترکی باستان این ضمایر به شکل زیر در می آیند:
Bēn- Mēn ( اول شخص) Sēn( دوم شخص) ēn (سوم شخص)
Ban- Man ( اول شخص) San( دوم شخص) an(سوم شخص)
در ترکی میانه این کلمات به صورت زیر در می آیند:
Bən- Mən ( اول شخص) Sən( دوم شخص) ən- On (سوم شخص)
Ban- Man ( اول شخص) San( دوم شخص) On- an (سوم شخص)
درمتون موجود از قرن سوم هجری به اشکال زیر برخورد داریم:
Mən ( اول شخص) Sən( دوم شخص) On-Ol (سوم شخص)
Man ( اول شخص) San( دوم شخص) On-Ol (سوم شخص)
در ترکی آزربایجان از قرن هفتم به بعد هر دو شکل تقریبا در هم ادغام و اشکال زیر را با کاربری هایی که برای سوم شخص در بالا آوردیم شاهد هستیم ( گفتیم تقریبا چه ازلحاظ ادبی و کاربردی گونه های دیگر هم کمابیش کار برد دارند ، مثلا در ترکی عثمانی همه اشکال هنوز هم کاربرد دارند:
Mən ( اول شخص) Sən( دوم شخص) O - On-Ol (سوم شخص)
( ذکر این نکته را لازم میدانم که در لهجه های شرقی و عثمانی حروف بی صدای بکار رفته در موارد بالا به " E " نزدیکتر میشود و شکل Ben امروزه هم در عثمانی کاربرد دارد. )
قبل از ادامه ذکر چند نکته مفید خواهد بود:
دوستان به هماوایی بین هر سه ضمیر دقت فرمایند. این هماوایی که در بین ضمایر ترکی وجود دارد ( به عینه در مورد ضمایر فاعلی جمع و در مورد تمام ضمایر این حالت وجود دارد.) در بین هیچ کدام از زبانهای زنده دنیا وجود ندارد.
دوستانی که به اوزان شعری آشنا باشند ملاحظه میکنند که هر سه ضمیر با استفاده از حرکت ها و اوزان یکسانی بوده و تحت تاثیر هارمونی داخلی زبان آفریده ، بالیده و به لحاظ ارزش بالای موسیقایی اش در زبان های دیگر هم مقبول افتاده است.
به ذکر چند مثال از تاریخ زبان می پردازیم:
Ben : eb : gerü : tüşein
Mən evə gəri dönərim
من به خانه بر میگردم
کتیبه تونیوقوق
دوستانی ادعا می کنند که تنها "Ben " در ترکی قدیم بوده است این هم چند مثالی از هزاران " من " در ترکی قدیم :
Mən : özüm : kagan
Mən özüm xaqan
من خودم خاقان هستم
کتیه گول تکین
Mənin : sabimin : sımadi
Mənim sözümü kəsmədi
حرف مرا قطع نکرد
کتیه گول تکین
Mana : okigla : kelti
Məni çağirmaya gəldi
برای دعوت کردن من آمد
کتیه بیلگه خاقان
Üzik mini qomitti
Saqinç MANA yumitti
Könlüm ana əmitti
Yüzüm mənin sarğarur
ترجمه :
عشق مرا به جوشش واداشت
اندوه به من روی آورد
دلم هوای او کرد
رخسار من به زردی می گراید
در مثال بالا که از دیوان لغات الترک کاشغری آوردیم دوستان دقت نمایند که " mən " در آخرین مصراع در حالت ملکی است و در مثال نمیتوان آن را شاهد ضمیر فاعلی قرار داد.
بارور من آجوبدن ائشیت سن اُوزون
ترجمه = من از دنیا می روم ، تو خود مرا بشنو ( دریاب )
قوتاد قو بیلیک
فکر میکنم که به اندازه کافی روشن شده است که " من " ریشه ترکی داشته و از ترکی وارد ادبیات پهلوی شده است و این یک دلیل بر اینکه ترکها قبل از پارس ها ساکن این منطقه بوده اندو یا حداقل حضورشان قدیمتر از پهلویات است ،( چون همچنانکه گذشت در شکل " من " به عنوان ضمیر فاعلی حداکثردر اواخر دوران ساسانی واوایل دوران اسلامی وارد زبان پارسی شده است و در ادبیات اوستا و دوران باستان کوچکترین کاربردی از این واژه به عنوان ضمیر فاعلی وجود ندارد) . و اگر نیست باید پذیرفت که تمام پهلویات بعد از آمدن ترکها طبق تقویم من درآوردی پان ایرانیست ها یعنی از زمان سلاجقه به بعد نوشته شده اند و این یعنی اینکه نعوذ با ... تمام آنها جعلی است.
معروف است که زبان ترکی به گروه زبان های اورال آلتایی تعلق دارد. ببینیم این ضمیر در زبان های هم ریشه چگونه می باشد.
( در این گروه دو زبان یاقوت و چوواش از بقیه جدا شده و راه تکاملی دیگری پیموده اند)
چنانکه ملاحظه میشود در تمام زبانهای وابسته به این گروه ( برای جلوگیری از اطاله کلام از آوردن همه زبان ها خودداری شد که مشابه با نمونه های بالایی می باشند.) تمام این ضمیر ها شکل آوایی واحدی داشته و از شمال سرزمین چین تا اروپا این مطلب بی توجه به گستردگی جغرافیایی شکل خود را حفظ نموده و یکسان است ، اما چنانکه در بخش اول این مقاله اشاره شد شکل " من " به عنوان ضمیر فاعلی نه در زبان های باستانی پارس و نه در هیچ یک از زبان هایی که به هندو اروپایی معروف هستند و جود ندارد و حتی در نزدیکترین زبان (هندی ) ضمیر اول شخص فاعلی به صورت " Əpe " و با آواهایی قریب المخرج می باشد.
غرض از این مطلب که به درازا هم کشید بر اهل زبان مشخص است که خدای ناکرده ایجاد این شائبه نمی باشد که این زبان بر آن زبان برتری یا سستی دارد. زبان ها در مجاورت همدیگر مدام از هم تاثیر می پذیرندو هر چه این مجاورت تنگتر باشد این بده بستان ها بیشتر است. بارها آورده ام که اگر هزار لغت پیدا کنیم که از ترکی وارد پارسی شده است بر عکس آن هم صادق است. قصدم از ورود به ریشه شناسی لغات ایرانی نمودن این مطلب است که بر خلاف ادعای یهود ها و ارمنی ها ترکها در آذربایجان با تاریخ خود آزر بایجان دیرینه اند و یکی از دلایل آن را هم در این مقاله دیدیم و اتفاقا آن گویشی از " من " وارد زبان پارسی شده است که در آزربایجان رایج است.
بعضی از آقایان مسایل را با حب و بغض دنبال می کنند و این ره به جایی نمی برد. در یکی از مطالبم عنوان کردم که در سنگ نوشته ها و متن اوستا لغات ترکی موجود است ( و انشا الله نشان خواهیم داد ) من نفهمیدم این حرف کجایش بد بود که به لای قبای دوست زاده برخورد؟ اگر زبان اوستا در زمان خود زبان زنده ای بود که بود می باید تاثیر پذیرفته باشد ، یک بار گفتم فقط مرده ها متاثر نمیشوند.
باب بزرگی درزبان شناسی باز است و آن اینکه لغات پارسی و ترکی را در متن قران بررسی میکنند آما به لای قبای کسی برنخورده است و کسی هم نگفته که این کار زشت است ولی ازکجا این حرف در مورد زبان مرده ای مثل اوستا زشت شد ا... اعلم.
دوستان از هیچ چیز معبد نسازید نه از ترک نه از پارس
زرتشت ، کتابش و زبانش هر چقدر هم که محترم باشند ( که هستند ) معبد نیستند. یادمان باشد خود این بزرگوار قبل از فوت وصیت میکند که ناشناس دفنش کنند تا جاهلان از مقبره اش معبد نسازند. شایسته نیست آدم امروزی بیاید و متولی گری معبدی را عهده دار شود که دیری است زایر ندارد.
در مطالب بعدی که از تاثیر لغات زبانهای ترکی و پارسی خواهم نوشت زوایای تاریک متعددی آشکار خواهد شد به شرطیکه بحث را بیهوده به درازا نکشانیم.
در خاتمه از همه دوستان بابت اینکه دیر به دیر میتوانم در خدمتشان باشم پوزش می طلبم.
از دوستان پارس زبان ، از دولتمردان اهل درد درخواست میکنم که اجازه دهند چون قرون گذشته آزری ها زبان فارسی را دوست بدارند و در آن مثل سابق به تولید ادبی بپردازند و جلو سیاست گذاریها و حرف و نقل هایی را که با توطئه های از پیش طراحی شده قصد لطمه زدن به اتحاد اقوام ایرانی را دارند را عشق و احترام به همدیگر خنثی سازند.
ترکان پارسی گو بخشندگان عمرند ...
دیگران را نفی نکنید تا نفی نشوید.
و هوالمعین