• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

واقعاً مردم آذربایجان ترک نیستند؟

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
خوب به استثنای صفحه اول مجبور شدم این چند صفحه را نیز بخوبی مطالعه کنم تا ببینم بحث به کجا رسیده!!!:D
دوست نازنینی که دیگران را مداوما مورد تاخت و تاز قرار می دهی...:D ذکر چند نکته مفید ضروری است:
1-من بواقع بسیار به تاریخ علاقمندم و تاریخ را نه از منابع رسمی بلکه از منابع نزدیک به واقع مطالعه می کنم چراکه خود نیک می دانید که همواره تاریخ در هر دوره ای بگونه ای نگاشته می شود که مد نظر همان دوره بوده باشد..و متاسفانه بخورد بنده نیز داده می شود و چقدر مشکل است زدودن اثرات سمی و مهلک آن....
2-بحث مرده باد و زنده باد و سرنگون باد و نابود باد و ننگ باد و.....اینک تاریخ مصرف خود را از دست داده و در کتب تاریخی بوضوح می توان اثرات تخریبی چنین نگرشی را بخوبی دید....
3-شما که به شاهنامه توهین می فرمایید لابد نیک می دانید که همین کلماتی که در رد آرای دیگر فارس دوستان!!!می نگارید در سایه همین شاهنامه فرودسی است.....مفهوم "عجم زنده کردم بدین پارسی"در همین است....
ما جملگی وامدار فردوسی و دیگر بزرگان عرضه ادب و هنر هستیم....در غیر این صورت زبان پارسی که در گذر زمان بدلیل دارا بودن همین پشتوانه غنی فرهنگی خود از تاراج روزگار صدمه کمی دید هم اینک اصلا وجود نمی داشت....
4-آیا می توانید در همین عرصه ادب هماوردی همانند شاهنامه در ادبیات غنی فولکوریک خودمان بیابید که بر اساس آن بتوان استناد نمود؟
5-ببینید با توهین و تحقیر راه به جایی نمی بریم....بنده با وجود آذری بودن و زندگانی سی و اندی ساله ام در تبریز و با آشنا بودن به زیر و بم شهر و بافت کهن و غنی آن هیچگاه به مفاخر ادبی خود فخر نمی فروشم...اسائه ادب به سایر مفاخر ادبی هم کار چندان جالبی نیست...شما حتما دکتر مرتضوی که از مفاخر بنام-مولوی شناس شهیر-حافظ شناس سرشناس-نیز می باشند اسمی شنیده اید..بنده افتخار تلمذ از ایشان را داشته ام....
امیدوارم درک کنید منظورم چه بود...یه آذری برجسته که شاگرد بدیع الزمان فروزانفر بود ولی علامه ای چیره دست در ادبیات پارسی....کجای این امر منافات با آنچه دارد که هم اینک علم شده بر سر نیزه دستان کسانی که بخود زحمت تطبیق و تفحص و تدبیر در آثار سایر ملل را نمی دهند؟!چه رسد به آثار قومیت های مختلف در ایران..
6-در باب آقای پیشه وری صحبت نمودید...نمی دانم تا چه حد به آثار و عواقب کار ایشان در امر خودمختاری آذربایجان در همان زمان و البته خدمات وی در همان دوره آشنایی دارید؟فقط می خواهم به شما بگویم که از همان زمان خود مختاری و برچیده شدن آن در همان زمان پهلوی چنان شد که انواع تبعیض ها در حق این استان روا شد...کوچک ترین پیشرفتی از بودجه عمرانی مملکت در این استان بایکوت شد و فرمانداران این استان جملگی نظامی و تهرانی بر سرکار آمدند....به این مطلب که چرا چنین شد توجه فرمودید؟!
7-اگر بخواهیم کمی عمیق تر به مسئله نگاه کنیم و زوایای تاریک آن را بکاویم به این جمله می رسیم که:"
چون نیک نظر کرد پر خویش در آن دید...گفتا زکه نالیم که از ماست که بر ماست".
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
به نقل از khlhz :
قابل توجه ترکان فارس شده:
پارسي را پاس بداريم تركي را ترك بكنيم!!
1. پارسیرا بعنوان 33مین گویش زبان عربی پاس بداریم ، تورکی را بعنوان سومین زبان قانونمند و توانمند دنیا ترک کنیم!
2. پارسي را با 60 ميليون متكلم پاس بداريم تركي را با 360 ميليون متكلم ترك بكنيم!
3. پارسي را با 2500 سال قدمت پاس بداريم تركي را با 7200 سال قدمت ترك بكنيم!
4. پارسي را با 4000 وا‍‍‍ژه ي اصيل پاس بداريم تركي را با 100000 واژه ي اصيل ترك بكنيم!
5. پارسي را با 60 تا 70 فعل اصلي پاس بداريم تركي را با 3500 فعل اصلي ترك بكنيم!
6. پارسي را با 350 فعل غير اصلي پاس بداريم تركي را با 24000 فعل غير اصلي ترك بكنيم!
7. پارسي را با 11 زمان فعلي پاس بداريم تركي را با 46 زمان فعلي ترك بكنيم!
8. پارسي را كه 7% از كلماتش ريشه دارند پاس بداريم تركي را كه 100% از كلماتش ريشه دارند ترك بكنيم!
9. پارسي را بعنوان زبان اقليت مردم ايران پاس بداريم تركي را بعنوان زبان اكثزيت مردم ايران ترك بكنبم!
10. پارسي را با 6 آوا پاس بداريم تركي را با 9 آوا (كاملترين آواي خلقت)ترك بكنيم!
11. پارسي را بعنوان ربان محلي پاس بداريم تركي را بعنوان زبان بين المللي ترك بكنيم!
12.!پارسي را بعنوان گلچيني از زبانهاي ديگر پاس بداريم تركي را بعنوان شاهكار زبان و ادبيات بشري ترك بكنيم
13. پارسي را بخاطر عدم كارايي كامپيوتري پاس بداريم تركي را بعنوان استاندارد پايه فونتيكي ويندوز ترك !بكنيم
14. پارسي را بعنوان زبان شعر پاس بداريم تركي را بعنوان زبان استاندارد ارسال ديتاي رادارهاي جهان ترك !بكنيم
15. پارسي زبان معدودي افغاني و تاجيك را پاس بداريم تركي زبان استاندارد يونسكو در اروپا و آمريكا را ترك !بكنيم
16. پارسي را با 97000 عنوان كتاب در دنيا پاس بداريم تركي را با 450000 عنوان كتاب در دنيا ترك بكنيم!
17. پارسي را كه هرگز خط نگارش نداشته پاس بداريم تركي صاحب اولين دومين و سومين خط بشري ترك !بكنيم
18. پارسي با 3 درجه صفت را پاس بداريم تركي با 5 درجه صفت را ترك بكنيم!
19. پارسي با شاهنامه اي ملحمه سرا پاس بداريم تركي با دده قورقود حماسه سرا ترك بكنيم!
20. پارسي عاري از قوانين آوايي را پاس بداريم تركي با وقانين ملوديك بين اصوات و حروف را ترك بكنيم!
دهها دليل و برهان ديگر وجود دارد كه براي بقاي زبان پارسي بايد از زبان ديرين شيرين هنرين و شكرین تركي چشم بپوشيم زبان تركي خود ميتواند خويشتن را حفظ كند؛ اين پار سي است كه بايد دست در دست هم آنرا پاس بداريم چرا كه باكوچكترين وزش بادي و كمترين غفلتي براي هميشه آنرا از دست خواهيم داد! :p :lol:

دوست عزیز نمی دونم تا حالا اسم گورگانان هند به گوشت خورده یانه ؟در زمان اونها اینقدر فارسی در هند قدرت بدست آورد که تشبیه قند پارسی از همین زمان باب شد .
ولی شاید به خودت بگی چه ربطی به موضوع داره حالا برات میگم .گورکانان هند از ترکان شمال ایران و از طایفه های اویغور و اغوز بودند و به ترکی تکلم میکردند که زبان اولیه کتاب دده قرقده و نوشته همان قومه -پس به نظر شما عجیب نیست که با اینهمه صفاتی که شما برای زبان ترکی ذکر کردی این قوم بزرگ خود مشوق زبان فارسی گردند در حالی که در همان زمان در ایران پادشاهان صفوی با رفتار خود باعث کوچ گسترده ادیبان زبان فارسی به هند شدند. ( درهمین دوره سبک هندی ایجاد شدند).فکر نمیکنم من و شما از اونها ترکتر باشیم .(آذری از زیر شاخه های زبان اوغوزه)
تمام گورکانان هند با توجه به اینکه خود ترک زبان بودند اینقدر به فارسی بها دادند که تقریبا می رفت که زبان فارسی زبان اول هند گردد که با حمله نادر و تسلط انگلیسیها این امر محقق نشد .
در مورد مطالبی هم که نقل قول و مثال آوردی بهتر است همراه با دلیل باشد در حالی که بسیاری از آنها سندیت تاریخی ندارد.
 

keyvan_itman

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 مارس 2006
نوشته‌ها
122
لایک‌ها
2
من شخصا وقتی میخوام به این جور جریانها با تعصب به فرهنگ و زبانم نگاه کنم میگم ترکی بهتره, ولی وقتی از دید تکنولوژی و کامپیوتر وقتی نگاه میکنم میگم که انگلیسی بهتره چون خیلی راحت تر هستش برای ماشین.
ولی با پیشرفت کامپیوتر آمیختگی بیشتر آن با زبان باعث خواهد شد روز به روز زبان انگلیسی جای بیشتری در بین مردم باز کند.
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
به نقل از khlhz :
قابل توجه ترکان فارس شده:

پارسي را پاس بداريم تركي را ترك بكنيم!!

بپوشيم زبان تركي خود ميتواند خويشتن را حفظ كند؛ اين پار سي است كه بايد دست در دست هم آنرا پاس بداريم چرا كه باكوچكترين وزش بادي و كمترين غفلتي براي هميشه آنرا از دست خواهيم داد! :p :lol:
اینها چرندیاتی هست که پیش از این از سوی پان ترکهای بی سواد گفته شده و بارها و بارها پاسخ های کوبنده ای دریافت کرده اند.
مورد شماره ی 1 بی ارز است. منبعی ندارد. همانند اینکه روز باشد و من بگویم شب است!
2. پارسی زبانهای هم ریشه با پارسی و پارسی گویان جهان 200 میلیون هستند و آذری ها هم ترک نیستند
3. اگر دیرینگی را تنها استخوان و ... بدانیم و فرهنگ را پس ما اشیا 15000 ساله هم داریم اما اگر دیدگاهتان تمدن و شهری گریست که دیرینگی شهری گری ایرانیان و آریایی ها(پارسها و اذری ها و کرد ها و بلوچ و...) به 3000 سال میرسد. در صورتی که ترکها بزرگترین و دیرینه ترین بخش فرهنگشان به چند صد سال میرسد. نه سنگ نبشته ای و نه نسک و نه فرهنگی. وحشی گری تنها فرهنگ ترکهاست(ترکها با آذری های ایرانی و آریایی نژاد اشتباه نشود)
4. این مورد هم سراسر بی ارزش است. همانند مورد شماره ی 1
5. در پیام پسین درباره ی توانایی زبان پارسی یک بازگویی از دکتر حسابی خواهم آورد. بکوشید تنها حرف بی ارزش نزنید و در پی اثبات آن باشید!
6. همچون مورد 5
7. همان
8. همان(بی ارزش و خنده دار)
9. دست کم 99.5 درصد ایرانیان فارسی بلد هستند و به این زبان سخن میگویند و مینویسند. ترکی هم زبان بیشینه نیست. نخست فارسی و در کنار آن ترکی آذری (مخلوطی از واژه های فراسی و عربی و ترکی)کردی و ...
10. برای همین هست که زبان ترکی اینقدر گلو را به درد می آورد!
11. زبان بین المملی(خنده دار و بی ارزش) 5 تن از 10 شاعر بزرگ جهان پارسی گو و ایرانی هستند.
12. بفرمایید شاهکارهای زبان ترکی را بگویید. نکنه شاهنامه و دیوان حافظ و بوستان و گلستان سعدی و چهارلختی های خیام و...
13. خنده دار و بی ارزش
14. دوگانه گویی در نوشته ای خودتان اینجا نمایان میشود. باز هم خنده دار و بدون ارزش پاسخ گویی
15. افغانستان ایران تاجیکستان پاکستان و زبان های هم ریشه و گویش های آن را انگار بشمار نیاوردید!
16. این آمار را حتما از دانشگاه های معتبر مغولستان و ازبکستان و باکو و انکارا آوردید که پشیزی هم ارزش ندارد. هر چند بگمانم آنها هم میکوشند چنین چرندیاتی را اعلام نکنند تا بلکه باعث خنده ی محافل علمی جهان نشوند!
17. نمونه های باستانی را بیاورید که به زبان ترکی هست! نکند میخواهید بگویید آن اسکلت ها ترکی حرف میزدند. میتوانید بروید از خودشان بپرسید. یک سنگ نبشته ای یا نوشته ای بر پوست یا ... که مربوط به پیش از 300 سال پیش در آذرآبادگان باشد را بیاورید و خال همه ی یاوه گو های پان ترک را راحت کنید.
18. این والاییست.
19. دده قور قود را که دوستان گفتند. ربطی به آذری های آریا یی نژاد ندارد. دیرینگی هم ندارد. نویسنده اش هم مشخص نیست.
20. بی ارزش و خنده دار
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
در سال 1370 آمارگيري بسيار مستندي در مورد جمعيت ايران انجام گرفته است كه شرح آن را در مقالات زير مي توان يافت:

http://khabarnameh.gooya.com/society/archives/010245.php

http://asre-nou.net/1383/ordibehesht/20/m-mohsenian.html

"در مرداد 1370، هنگام صدور شناسنامه براي نوزادان، درباره زبان ٤٩ هزار و ٥٥٨ مادر در سطح كشور سوال مطرح شد كه نتيجه حاكي از سهم حضور ٥٣٬٨ درصدي زبان هاى غيرفارسي در ايران بود. بر اساس نمونه گيري مذكور، توزيع سهم هر يك از زبان ها (به درصد) به اين شرح بود: ٤٦٬٢ فارسي؛ ٢٠٬٦ تركي آذربايجاني؛ ١٠ كردي؛ ٨٬٩ لري؛ ٧٬٢ درصد گيلكي و شمالي؛ ٥٬٣ عربي ؛ ٢٬٧ بلوچي؛ ٠٬٦ تركمني؛ ٠٬١ ارمني؛ و ٠٬٢ ساير زبان ها ". پس اگر گويش‌ها و زبان‌هاي هم خانواده با فارسي را با آمار فوق جمع شود٬ زبان‌هايي كه "آريايي (ايراني)" خوانده مي شوند حدود ۷۶٪ ايران را دربرمي گيرند.

در دانشنامه‌ي عمومي بریتانیکا می خوانیم:
"ایران کشوری است چند‌زبانی که در آن نیمی پارسی‌زبان هستند و یک چهارم ديگر به زبان‌های هندوايرانی ديگر تکلم کنند. حدود يک پنجم جمعيت ايران ترکزبان است".

براساس سرشماری کشور در سال 1335 که داده های آن در کتاب : فرهنگ جغرافیای ایران تحت نظارت سرتیبپ حسینعلی رزم آرا تدوین گشت، جمعیت ایران در سال 1335 حدود 14 ملیون نفر بود. از این 14 ملیون تعداد جمعيت مناطق ترکی زبان 2451061 و تعداد مناطق دوزبانه فارسی-ترکی 877627 و تعداد مناطق سه زبان فارسی-ترکی-کردی 187464 نفر و تعداد مناطق ترکمنی 97491 بوده است. اگر دست بالا را بگیریم و تمام مناطق ترکمنی و فارسی-ترکی و فارسی-ترکی-کردی را با تمام مناطق ترکی زبان بنا بر اطلاعات این کتاب جمع بندی کنیم، حدود 23 تا 24% جمعیت ايران ترکی زبان می شوند.

(بنگرید به مقاله: نگاهی دیگر به داده های زبانی و مذهبی ایران معاصر، احسان هوشمند، فصلنامه گفتگو، شماره 43، مهر 1384) http://www.magiran.com/magtoc.asp?mgID=1929&Number=43&Appendix=0

به چند آمار ديگر بنگريم:

دانشنامه بريتنيکا:
Encyclopedia Britannica(Summary: 50% Persian, 25% other Iranian languages, 20% Turkic languages, 5% others).



The people
Iran is a multilingual and diverse cultural society, and the majority of the population is extremely young. Nearly one-half of the people speak Farsi, and another one-fourth speak some other Indo-European language or dialect. These are descendants of the Aryan tribes, whose origins are lost in antiquity. The Kurds, whose language has seen scant modification over the centuries, are a fierce nomadic people dwelling in the western mountains of Iran and in Iraq and Turkey. They constitute a small percentage of Iran's population. They have resisted the Iranian government's efforts, both before and after the revolution of 1979, to assimilate them into the mainstream of national life. Also inhabiting the western mountains are seminomadic Lurs, thought to be the descendants of the aboriginal inhabitants of the country. Closely related are the Bakhtyari tribes, who live in the Zagros Mountains west of Esfahan. Both speak Luri, a language distinct from, but related to, Farsi. The Baluchi are a smaller minority who inhabit Iranian Baluchistan, which borders on Pakistan.

About one-fifth of Iranians speak a variety of Turkic languages.

پس حدود ترکزبانان (ترکمن+آذري+قشقايي..) در دانشنامه بريتنيکا بيست درصد است. حدود زبانهاي ايراني هم هست هفتاد و پنج درصد.

دانشنامه ارينت:

http://i-cias.com/e.o/iran_4.htm
حدود آذري زبانان هست 18%.


دانشنامه انکارتا:


Iran’s population is made up of numerous ethnic groups. Persians migrated to the region from Central Asia beginning in the 7th century bc and established the first Persian empire in 550 bc. They are the largest ethnic group, and include such groups as the Gilaki, who live in Gilān Province, and the Mazandarani, who live in Māzandarān Province. Accounting for about 60 percent of the total population, Persians live in cities throughout the country, as well as in the villages of central and eastern Iran. Two groups closely related to the Persians both ethnically and linguistically are the Kurds and the Lurs.

حدود آذري زبانان هست 20%.
باز همان سازماني که اورديد را بنگريم مازندرانيها را براي نمونه از «فارسها» جدا کرده است در حاليکه در مورد زبان ترکي اين چنين شاخه شاخه نکرده است. در حال در همان آمار شما باز فارسيزبانان و مازندرانيها و گيلکيها و لرها تقريبا 60% است. ما چيزي به عنوان فارسها در ايران نداريم. فارسي زبان داريم. وگرنه کسانسي که فارسيزبان هستند چيز بجز پهلوي زبانان مرکز (دليجان، نطنز،جيرفتي.. .. و شماليها و لرستانيها و تهراني ها (که زبان اصلي انجا رازي بود) نيستند و زبان فارسي دري از خراسان است. پس ما قوم فارس نداريم که ملت فارس داشته باشيم بلکه زبان فارسي داريم که زبان مادري بيشينه مردم ايران امروز است.

آمار سازمان سي-آي-اي:
Persian 51%, Azeri 24%, Gilaki and Mazandarani 8%, Kurd 7%, Arab 3%,
Lur 2%, Baloch 2%, Turkmen 2%, other 1%


آمار من هم ساخته يا جعلي نبود بلکه برپايه دقيقترين آمار ممکن بجز آمار عملي است.. درست با همه اين آمارها که حدود بيست درصد ميگويند يکسان است:

http://www.statoids.com/uir.html

آماري از سرشماري جمعيت ايران در سال 75 كه اين آمار را اداره آمار ايران تهيه کرده است و بر طبق اين آمار جمعيت استانهاي ايران به شرح زير است :
استان ساکن در شهر ساکن در روستا
آذربايجان شرقي 2004484- 1320788
آذربايجان غربي 1315161 1181119
اردبيل 568448 596916
اصفهان 2914874 1007087
ايلام 259687 217634
بوشهر 394489 332884
تهران 9404754- 1771306
چارمحال و بختياري 342905 417005
خراسان 3421937 2622134
خوزستان 2342514 1367945
زنجان 489518 547301
سمنان 342455 158991
سيستان و بلوچستان 794528 908579
فارس 2163119 1598913
قم 777677 75269
کردستان 705715 640668
کرمان 1060075 922883
کرمانشاه 1098282 670459
کهکيلويه و بوير احمد 213563 327685
گيلان 1049980 1191480
لرستان 850016 717059
مازندران 1783218 2237946
مرکزي 701547 527265
هرمزگان 443970 613326
همدان 810640 867115
يزد 564233 186536

مجموع کل جمعيت ايران در سال 75(هجري شمسي) برابر 60055488 نفر بود حال اين آماررا بررسي مي کنيم :
استانهايي که با دقت بالاتر از 95 درصد آذري نشين و آذري زبان هستند عبارتند از :
آذربايجان شرقي ، زنجان ، اردبيل و مجموع جمعيت آنها برابر است با 4698463 نفر ، اگر فرض کنيم 50 درصد جمعيت آذربايجان غربي نيز آذري هستند(که همه ميدانند نيست) اين عدد به 6361099 نفر مي رسد.

اگر چند مليون هم از اين چهار استان به ان اضافه کنيم به زور ممکن است برسد به 12 مليون نفر که ان جمع در جايي هستند که زبان ترکي اقليت است و به احتمال قوي اغلبشان به ان زبان تکلم نميکنند.


يک آمار ديگر:
http://www.joshuaproject.net/countries.php?rog3=IR
حدود 22%.

آماری که پان ترکیستها نیز به ان اشاره میکنند نه تنها انجام نشده است بلکه اشتباهات فاحشی در آن دیده میشود.

شمار واقعي قشقائيها همان سيصد هزار است:
http://behzad180.blogfa.com/post-12.aspx
منبع:
سرشماري اجتماعي _ اقتصادي عشاير کوچنده کشور سال 1377 ص 19 جدول الف

و نه 1.5 مليون!


در همان صفحه اگر فارسي و لهجه مازندراني را جمع کنيد ميشود بالاتر از آمار که اورديد. در ضمن لهجه هاي لري و لکي و بختياري و مازندراني.. همه کم و بيش با فارسي قابل فهم هستند. ما چيزي به نام قوم لري جنوبي و لري شمالي و غيره نداريم! همه اين اقوام زبانشان وابسته يکي است و وابسته به فارسي و ريشه در پهلوي.

حتي زبان لري را در سال 2004 جنوبي و شمالي کرده است و هر دو را از بختياري جدا کرده.. پس چند گويش و زبان هيچ وقت نميتواند نشانگر جدايي قومي باشد. اين کار را با گويش هاي فارسي کرده است. وگرنه در همان آمار فارسي (شرقي) و غربي و سپس مازوني.. جمع کنيد بيشتر از ترکي است. يعني حدود 60%+ زبانها يا فارسي يا وابسته به فارسي يا لهجه فارسي هستند.
زير بختياري براي نمونه:
Farsi dialects in Chaharmahal va Bakhtiari Province are mutually intelligible with Bakhtiari
یعنی زبانهای فارسی در چهار محال و بختیاری با زبان بختیاری هم فهم هستند. میدانیم که زبان لری نیز با زبان بختیاری هم فهم است. پس نتیجه های یاشار تبریزلی از سر تا بن غلط است.


پس نتيجه ميگيريم که بنا بر دو آماري که در واقع انجام شده است و بنا برا آمار دقيقي که از جمعيت مناطق ايران استان گرفته شده است، و تقريبا همه آمارهاي سايتهاي مختلف، شمار هموطنان ترکي زبان حدود بيست در صد است. تعداد بسياري از ترکزبانان هم تالشي و تاتي اصل بودند که در قرن پيش ترکزبان شدند.


یاشار تبریزی سپس میخواهد پیشینه ایرانی بودن زبان آذربایجان را با استدلالهای خنده آور و مسخره جبران کند.


ميبينيد که یاشار بدجوري وامانده است زيرا که سندي براي حرفهاي خودش ندارد و با استدلالهاي غلط ميخواهند گود عظيم بي‌سندي ادعاهاي خودشان را پر کنند. اينها نميتواند يک سند از زبان ترکي پيش از ايلخانيان از آذربايجان نشاني کنند(که مورد تاييد دانشمندان خارج از مثلت باکو-تبريز-آنکارا باشد) و ناچار ادعاهاي بيپايه ميکنند که شايد افکار عمومي را با جعل تاريخ تشويش کنند و ريشه ايراني آذربايجان را کتمان کنند. زيرا نيک ميدانند که کساني که خود را غيرايراني بدانند، غاصب سرزمين ايرانيان ميشوند.


هرچند پاسخ اين بي‌سندي را ميتوان با ده ها اسناد داد، بنگريد:
http://www.azargoshnasp.net/languages/Azari/zabaanpahlavidarazarbaijan.pdf

و
http://www.azargoshnasp.net/languages/Azari/azarimain.htm


برگرفته شده از تارنمای وزین آذرگشنسپ http://www.azargoshnasp.net
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
مقاله‌ي زير، نوشتاري بسيار گويا و شيوا از روان‌شاد دكتر محمود حسابي - دانشمند بزرگ و فقيد ايراني - است (مندرج در ماه‌نامه‌ي «طلايه»، مهر و آبان 1374، ص 11-7) كه توانايي و قدرت بالا و برتر زبان پارسي را در واژه‌سازي، در مقايسه با بسياري ديگر از زبان‌‌هاي جهان، با شرح و بياني علمي و روش‌مند، به نمايش مي‌گذارد و به دشمنان فرهنگ و هويت اصيل ايراني، پاسخي كوبنده و درهم‌شكننده مي‌دهد.

در تاريخ جهان، هر دوره‌اي ويژگي‌هايي داشته است. در آغاز تاريخ، آدميان زندگي قبيله‌اي داشتند و دوران افسانه‌ها بوده است. پس از پيدايش كشاورزي، دوره‌ي ده‌نشيني و شهرنشيني آغاز شده است. سپس دوران كشورگشايي‌ها و تشكيل پادشاهي‌هاي بزرگ مانند پادشاهي‌‌هاي هخامنشيان و اسكندر و امپراتوري رم بوده است. پس از آن، دوره‌ي هجوم اقوام بربري بدين كشورها و فروريختن تمدن آن‌ها بوده است. سپس دوره‌ي رستاخيز تمدن است كه به نام رنسانس شناخته شده است. تا آن دوره ملل مختلف داراي وسايل كار و پيكار يكسان بودند. مي‌گويند كه وسايل جنگي سربازان رومي و بربرهاي ژرمني با هم فرقي نداشته و تفاوت تنها در انضباط و نظم و وظيفه‌شناسي لژيون‌هاي رومي بوده كه ضامن پيروزي آن‌ها بوده است. همچنين وسايل جنگي مهاجمين مغول و ملل متمدن چندان فرقي با هم نداشته است.
از دوران رنسانس به اين طرف، ملل غربي كم‌كم به پيش‌رفت‌هاي صنعتي و ساختن ابزار نوين نايل آمدند و پس از گذشت يكي دو قرن، ابزار كار آن‌ها به اندازه‌اي كامل شد كه ملل ديگر را ياراي ايستادگي در برابر حمله‌ي آن‌ها نبود. هم‌زمان با اين پيش‌رفت صنعتي، تحول بزرگي در فرهنگ و زبان ملل غرب پيدا شد؛ زيرا براي بيان معلومات تازه، ناگزير به داشتن واژه‌هاي نويني بودند و كم‌كم زبان‌هاي اروپايي داراي نيروي بزرگي براي بيان مطالب مختلف گرديدند.
در اوايل قرن بيستم، ملل مشرق پي به عقب‌ماندگي خود بردند و كوشيدند كه اين عقب‌ماندگي را جبران كنند. موانع زيادي سر راه اين كوشش‌ها وجود داشت و يكي از آن‌ها نداشتن زباني بود كه براي بيان مطالب علمي آماده باشد. بعضي ملل چاره را در پذيرفتن يكي از زبان‌هاي خارجي براي بيان مطلب ديدند؛ مانند هندوستان، ولي ملل ديگر به واسطه‌ي داشتن ميراث بزرگ فرهنگي نتوانستند اين راه حل را بپذيرند كه يك مثال آن، كشور ايران است.
براي بعضي زبان‌ها، به علت ساختمان مخصوص آن‌ها، جبراي كم‌بود واژه‌هاي علمي، كاري بس دشوار و شايد نشدني است، مانند زبان‌هاي سامي - كه اشاره‌اي به ساختمان آن‌ها خواهيم كرد.
بايد خاطرنشان كرد كه شمار واژه‌ها در زبان‌هاي خارجي، در هر كدام از رشته‌هاي علمي خيلي زياد است و گاهي در حدود ميليون است. پيدا كردن واژه‌هايي در برابر آن‌ها كاري نيست كه بشود بدون داشتن يك روش علمي مطمئن به انجام رسانيد و نمي‌شود از روي تشابه و استعاره و تقريب و تخمين در اين كار پُردامنه به جايي رسيد و اين كار بايد از روي اصول علمي معيني انجام گيرد تا ضمن عمل، به بن‌بست برنخورد.
براي اين كه بتوان در يك زبان به آساني واژه‌هايي در برابر واژه‌هاي بي‌شمار علمي پيدا كرد، بايد امكان وجود يك چنين اصول علمي‌اي در آن زبان باشد. مي‌خواهيم نشان دهيم كه چنين اصلي در زبان فارسي وجود دارد و از اين جهت، زبان فارسي زباني است توانا، در صورتي كه بعضي زبان‌ها - گو اين كه از جهات ديگر سابقه‌ي درخشان ادبي دارند - ولي در مورد واژه‌هاي علمي ناتوان هستند. اكنون از دو نوع زبان كه در اروپا و خاورنزديك وجود دارد صحبت مي‌كنيم كه عبارت‌اند از: زبان‌هاي هندواروپايي (Indo-European) و زبان‌هاي سامي (Semitic) [= زبان‌هاي: عبري، عربي، اكدي، سرياني، آرامي و…]. زبان فارسي از خانواده‌ي زبان‌هاي هندواروپايي است.
در زبان‌هاي سامي واژه‌ها بر اصل ريشه‌هاي سه حرفي يا چهار حرفي قرار دارند كه به نام ثلاثي و رباعي گفته مي‌شوند و اشتقاق واژه‌هاي مختلف براساس تغيير شكلي است كه به اين ريشه‌ها داده مي‌شود و به نام ابواب خوانده مي‌شود. پس شمار واژه‌هايي كه ممكن است در اين زبان‌ها وجود داشته باشد، نسبت مستقيم دارد با شمار ريشه‌هاي ثلاثي و رباعي. پس بايد بسنجيم كه حداكثر شمار ريشه‌هاي ثلاثي چه قدر است. براي اين كار يك روش رياضي به نام جبر تركيبي (Algebre Combinatoire) به كار مي‌بريم. در اين رشته، قضيه‌اي است به اين ترتيب: هرگاه بخواهيم از ميان تعدادي شئ، تعداد معيني مثلاً K شئ برگزينيم و بخواهيم بدانيم چند جور مي‌شود اين K شئ مختلف را از ميان آن تعدا كل n شئ برگزيد، پاسخ اين پرسش چنين است: اگر تعداد امكانات گزينش را به p نشان دهيم، اين عدد مي‌شود: P = n (n-1) (n-2) …. (n-k+1) مثلاً اگر بخواهيم از ميان پنج حرف، دو حرف را برگزينيم، اين جا n = 5 و k = 2 و P مساوي است با (P = 5*4 = 20). يعني مي‌توان 2 حرف را 20 جور از ميان 5 حرف برگزيد به طوري كه ترتيب قرار دادن 2 حرف نيز رعايت شود.
اكنون مي‌خواهيم ببينيم كه از ميان 28 حرف الفباي سامي، چند تركيب سه حرفي مي‌توان درآورد. اين تعداد ثلاثي‌هاي مجرد مساوي مي‌شود با: P = 28 * 27 * 26 = 19656 يعني حداكثر تعداد ريشه‌هاي ثلاثي مجرد مساوي 19656 (نوزده هزار و ششصد و پنجاه و شش) است و نمي‌توان بيش از اين تعداد ريشه‌ي ثلاثي در اين زبان وجود داشته باشد. درباره‌ي ريشه‌هاي رباعي مي‌دانيم كه تعداد آن‌ها كم است و در حدود پنج درصد تعداد ريشه‌هاي ثلاثي است، يعني تعداد آن‌ها در حدود 1000 است. چون ريشه‌هاي ثلاثي‌اي نيز وجود دارد كه به جاي سه حرف فقط دو حرف وجود دارد كه يكي از آن‌ها تكرار شده است؛ مانند فعل (شَدَّ) كه حرف «د» دوبار به كار رفته است. از اين رو بر تعداد ريشه‌هايي كه در بالا حساب شده است، چندهزار مي‌افزاييم و جمعاً عدد بزرگ‌تر بيست و پنج هزار (25000) ريشه را مي‌پذيريم.
چنان كه گفته شد، در زبان‌هاي سامي از هر فعل ثلاثي مجرد مي‌توان با تغيير شكل آن و يا اضافه [كردن] چند حرف، كلمه‌هاي ديگري از راه اشتقاق گرفت كه عبارت از ده باب متداول مي‌باشد، مانند: فَعّلَ، فاعَلَ، اَفَعلَ، تَفَعّلَ، تَفاعَلَ، اِنفَعَلَ، اِفتَعَلَ، اِفعَلَّ، اِفعالَّ، اِستَفعَلَ … از هر كدام از افعال، اسامي مختلفي اشتقاق مي‌يابد: اول، نام‌هاي مكان و زمان؛ دوم، نام ابزار؛ سوم، نام طرز و شيوه؛ چهارم، نام حرفه؛ پنجم، اسم مصدر؛ ششم، صفت (كه ساختمان آن ده شكل متداول دارد)؛ هفتم، رنگ؛ هشتم، نسبت؛ نهم، اسم معني. با در نظر گرفتن همه‌ي انواع اشتقاق كلمات، نتيجه گرفته مي‌شود كه از هر ريشه‌اي حداكثر هفتاد مشتق مي‌توان به دست آورد. پس هر گاه تعداد ريشه‌ها را كه از 25000 كم‌تر است در هفتاد ضرب كنيم، حداكثر عده‌ي كلمه‌هايي كه به دست مي‌آيد 1750000 = 70 × 25000 (يك ميليون و هفتصد و پنجاه هزار) كلمه است.
البته‌ي همه‌ي هفتاد اشتقاق براي هر ريشه‌اي متداول و معمول نيست و عددي كه محاسبه شد، حداكثر كلمه‌هايي است كه ساختن آن‌ها امكان دارد، نه اين كه همه‌ي كلمه‌هايي كه طبق الگوي زبان ممكن است ساخته شود، واقعاً وجود داشته باشد. با اين همه، باز مقداري به اين عدد حساب شده مي‌افزاييم و آن عدد را به دو ميليون مي‌رسانيم. امكان ساختن كلماتي بيش از اين، در ساختمان اين زبان وجود ندارد.
يك اشكالي كه در فراگرفتن اين نوع زبان است، اين است كه براي تسلط يافت به آن بايد دست‌كم 25000 (بيست و پنج هزار) ريشه را از برداشت و اين كار براي همه مقدور نيست، حتا براي اهل آن زبان، چه رسد به كساني كه با آن زبان بيگانه هستند. اكنون اگر تعداد كلمات لازم آن از دو ميليون عدد بگذرد، ديگر در ساختار اين زبان راهي براي اداي يك معني نوين وجود ندارد مگر اين كه معني تازه را با يك جمله ادا كنند. به اين علت است كه در فرهنگ‌هاي لغت از يك زبان اروپايي به زبان عربي مي‌بينيم كه عده‌ي زيادي كلمات به وسيله‌ي يك جمله بيان شده است، نه به وسيله‌ي يك كلمه! مثلاً كلمه‌ي Confronation كه در فارسي آن را مي‌شود به «روبه‌رويي» ترجمه كرد، در فرهنگ‌هاي فرانسه يا انگليسي به عربي، چنين ترجمه شده است: «جعل الشهود و جاهاً و المقابله بين اقولهم»! كلمه‌ي Permeabtlity كه مي‌توان آن را در فارسي با كلمه‌ي «تراوايي» بيان كرد، در فرهنگ‌هاي عربي چنين ترجمه شده است: «امكان قابلية الترشح»!
اشكال ديگر در اين نوع زبان‌‌ها، اين است كه چون تعداد كلمات كم‌تر از تعداد معاني مورد لزوم است و بايد تعداد زيادتر معاني ميان تعدا كم‌تر كلمات تقسيم شود، پس به هر كلمه‌اي چند معني تحميل مي‌شود در صورتي كه شرط اصلي يك زبان علمي اين است كه هر كلمه‌اي فقط به يك معني دلالت بكند تا هيچ گونه ابهامي در فهميدن مطلب علمي باقي نماند. به طوري كه يكي از استادان دانشمند دانشگاه اظهار مي‌كردند، در يكي از مجله‌هاي خارجي خوانده‌اند كه در برابر كلمات بي‌شمار علمي كه در رشته‌هاي مختلف وجود دارد، آكادمي مصر كه در تنگناي موانع [ياد شدن در] بالا واقع شده است، چنين نظر داده است كه بايد از به كار بردن قواعد زبان عربي در مورد كلمات علمي صرف نظر كرد و از قواعد زبان‌هاي هندواروپايي استفاده كرد. مثلاً در مورد كلمه‌ي Cephalopode كه به جانوران نرم‌تني گفته مي‌شود مانند «اختاپوس» كه سر و پاي آن‌ها به هم متصل‌اند و در فارسي به آن‌ها «سرپاوران» گفته شده است، بالاخره كلمه‌ي «رأس رجلي» را پيش‌نهاد كرده‌اند كه اين تركيب به هيچ وجه عربي نيست. براي خود كلمه‌ي Mollusque كه در فارسي «نرم‌تنان» گفته مي‌شود، در عربي يك جمله به كار مي‌رود: «حيوان عادم الفقار»!
قسمت دوم صحبت ما مربوط به ساختمان زبان‌هاي هندواروپايي است. مي‌خواهيم ببينيم چگونه در اين زبان‌ها مي‌شود تعداد بسيار زيادي واژه‌ي علمي را به آساني ساخت. زبان‌هاي هندواروپايي داراي شمار كمي ريشه در حدود 1500 (هزار و پانصد) عدد مي‌باشند و داراي تقريباً 250 پيشوند (Prefixe) و در حدود 600 پسوند (Suffixe) هستند كه با اضافه كردن آن‌ها به اصل ريشه مي‌توان واژه‌هاي ديگري ساخت. مثلاً از ريشه‌ي «رو» مي‌توان واژه‌هاي «پيشرو» و «پيشرفت» را با پيشوند «پيش»، و واژه‌هاي «روند» و «روال» و «رفتار» و «روش» را با پسوندهاي «اند» و «ار» و «اش» ساخت. در اين مثال، ملاحظه مي‌كنيم كه ريشه‌ي «رو» به دو شكل آمده است: يكي «رو» و ديگري «رف». با فرض اين كه از اين تغيير شكل ريشه‌ها صرف نظر كنيم و تعداد ريشه‌ها را همان 1500 بگيريم، تركيب آن‌ها با 250 پيشوند، تعداد 375000 = 250 × 1500 (سيصد و هفتاد و پنج هزار) واژه را به دست مي‌دهد. اينك هر كدام از واژه‌هايي كه به اين ترتيب به دست آمده است را مي‌توان با يك پسوند تركيب كرد. مثلاً از واژه‌ي «خودگذشته» كه از پيشوند «خود» و ريشه‌ي «گذشت» درست شده است، مي‌توان واژه‌ي «خودگذشتگي» را با افزودن پسوند «گي» به دست آورد و واژه‌ي «پيشگفتار» را از پيشوند «پيش» و ريشه‌ي «گفت» و پسوند «ار» به دست آورد. هرگاه 375000 واژه‌اي را كه از تركيب 1500 ريشه با 250 پيشوند به دست آمده است با 600 پسوند تركيب كنيم، تعداد واژه‌هايي كه به دست مي‌آيد، مي‌شود 225000000 = 600 × 375000 (دويست و بيست و پنج ميليون). بايد واژه‌هايي را كه از تركيب ريشه با پسوند‌هاي تنها به دست مي‌آيد نيز حساب كرد كه مي‌شود 900000 = 600 × 1500 (نهصد هزار). پس جمع واژه‌هايي كه فقط از تركيب ريشه‌ها با پيشوندها و پسوندها به دست مي‌آيد، مي‌شود: 226275000 = 900000 + 375000 + 225000000 يعني دويست و بيست و شش ميليون و دويست و هفتاد و پنج هزار واژه. در اين محاسبه فقط تركيب ريشه‌ها را با پيشوندها و پسوندها در نظر گرفتيم، آن هم فقط با يكي از تلفظ‌هاي هر ريشه. ولي تركيب‌هاي ديگري نيز هست مثل تركيب اسم با فعل (مانند: پياده‌رو) و اسم با اسم (مانند: خردپيشه) و اسم با صفت (مانند: روشن‌دل) و فعل با فعل (مانند: گفتگو) و تركيب‌هاي بسيار ديگر در نظر گرفته شده و اگر همه‌ي تركيب‌هاي ممكن را در زبان‌هاي هندواروپايي بخواهيم به شمار آوريم، تعداد واژه‌هايي كه ممكن است وجود داشته باشد، مرز معيني ندارد و نكته‌ي قابل توجه اين است كه براي فهميدن اين ميليون‌ها واژه فقط نياز به فراگرفتن 1500 ريشه و 850 پيشوند و پسوند داريم، در صورتي كه ديديم در يك زبان سامي براي فهميدن دو ميليون واژه بايد دست‌كم 25000 ريشه را از برداشت و قواعد پيچيده‌ي صرف افعال و اشتقاق را نيز فراگرفت و در ذهن نگاه داشت.
اساس توانايي زبان‌هاي هندواروپايي در يافتن واژه‌هاي علمي و بيان معاني همان است كه شرح داده شد. زبان فارسي يكي از زبان‌هاي هندواروپايي است و داراي همان ريشه‌ها و همان پيشوندها و پسوندها است. تلفظ حروف در زبان‌هاي مختلف هندواروپايي متفاوت است ولي اين تفاوت‌ها طبق يك روالي پيدا شده است. توانايي‌اي كه در هر زبان هندواروپايي وجود دارد، مانند يوناني و لاتين و آلماني و فرانسه و انگليسي، در زبان فارسي هم همان توانايي وجود دارد. روش علمي در اين زبان‌ها مطالعه شده و آماده است و براي زبان فارسي به كار بردن آن‌ها بسيار ساده است. براي برگزيدن يك واژه‌ي علمي در زبان فارسي فقط بايد واژه‌اي را كه در يكي از شاخه‌هاي زبان‌هاي هندواروپايي وجود دارد با شاخه‌ي فارسي مقايسه كنيم و با آن هم‌آهنگ سازيم.

پايان
http://prana.persianblog.com
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
به نقل از khlhz :
امار جمعیتیتان نیز فقط به درد خودتان می خورد. مگر نه این است که آن آمار را کسانی تهیه کرده اند که زبان ما را در کل قدغن کرده اند؟ لااقل همان زبان به قول خودتان آذری؟ شما کسانی را که در ایرانتان فارسی بلند را فارسی زبان می نامید؟
متکلمان به زبان پارسی همان هایی هستند که پارسی را میدانند و در ادارات و ... بکار میبرند.
راستی چنان قدغن قدغن میکندی که هر کس نداند, می انگارد که شما اگر آذری سخن بگویید در ایران زندانی یا اعدام میشوید!!!!!
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
کوروش جان مقاله بسیار زیبایی بود همچنین عدله قشنگی بود.
فقط چون خودم به زبان و گویش بختیاری و لری آشنایی دارم بهتره یک چیز را عرض کنم شاید نزدیگترین گویش در ایران زمین به پهلوی همین زبان و گویش بختیاری باشه .
در ضمن از شما خواهشمندم با توجه به علم و دانایی که در شما سراغ دارم تاکید خاصی بر جدا بودن آذری ها از ترکان ا داشته باشید .چون این قوم از لحاظ نژادآریاییند و از لحاظ زبان قدمت زیادی این زبان ندارد و بیشتر بر اثر نفوذ طوایف شاهسون در در بار صفوی و شدت استعمال این گویش در آذر بایجان باب شد.
مثال آن هم نبود تاریخ مکتوب منصوب به آذریان و همچنین بودن زبان های اصیل تاتی و هرزنی در قبل از گویش آذری ست .
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
به نقل از khlhz :
به یکباره بگو که دیگر حق سخن به زبان مادری در منزلمان را هم نداریم. در ضمن شما که می گویی آذری(البته به خیال خودتان) ترکیبی از فارسی و ترکی و عربی و کردی است یک کلمه کردی را در آن بگو.
اگر شما یک کلمه فارسی در آذری مورد ادعایتان بیاورید در قبال آن 10 کلمه ترکی در همین فارسی شما وارد شده. البته قرار نیست زبانها خالص بمانند و در اثر مجاورت با ملل گوناگون در هم تاثیر می گذارند. ولی همین الان اگر کل کلمات عربی را از فارسیتان بیرون بریزید آیا زبانتان لال نخواهد شد؟ با این حال باید زبانتان را لهجه 33وم که نه حداقل 20وم عربی ننامند؟
اگر راست می گویید یک متن طولانی بدون عربی بنویسید.

پس دیدگاهتان از قدغن چیست؟ تلوزیون یا نشریه یا ... چه چیز را قدغن کرده اند. آیا شما را شهروند درجه دو بشمار می اوردند همانند کردها در ترکیه یا اینکه همه ی جایگاههای بالای دولتی را در دست دارید؟ آیا تبریز قطب صنعتی ایران نیست؟ آیا استانهای فارس و کهکیلویه و خوزستان(درسد بالای 80 را در این استان تیره های غیر عرب تشکیل میدهند) بلوچستان و ... از فقیرترین و تنگدست ترین استانها نیستند؟

خب در این باره از آنجایی که شمار واژگان ترکی در پارسی خیلی کمتر هست شما بفرمایید بگویید چه واژه هایی 50000 یا بیتشر در پارسی رخنه کرده است. اگر نه که یکی از دوستان در این باره پژوهشی ژرف و درخور کرده اند من آن را می اوردم تا این ادعاهای یاوه را رد کنم.!

نخیر زبان پارسی با توجه به توانمندی و هم ریشه بودن با زبان های هندواروپایی هیچ گاه لال و گنگ نمیشود. من هم اکنون برای هر واژه ی عربی که در نظر داشته باشید, یک برابر درخور خواهم آورد. خوب هست؟!!!!!!!
زبانی زنده خواهد بود که پویا باشد و نه ایستا! زبان باید در داد و ستد با زبان های دیگر و همسایه باشد تا زنده بماند.
زبان پارسی هم اینچنین هست. اگر هم من و همچون من در راه تازی زدایی گام بر میداریم, به این انگیزه هست که واژه های تازی از راه درست به زبان پارسی درون نشده اند. هر وام واژه ای نخست باید از دستگاه صرفی زبان میزبان بگذرد و سپس پروانه ی درونشد را دریافت کند. اما این واژه های تازی و دل بهم زن از این دستگاه گذر نکرده اند.
بزبان دیگر زبان پارسی کنونی آلوده به ویروس تازیست. باید این ویروس زدوده شود.
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
به نقل از khlhz :
البته ایرانی ارث پدری فارسها که از جدوآباد خود کوروش خونخوار تمدن کش به ارث برده اند.
بله کوروش در تمدن کشی و خونریزی بسیار بزرگ بوده است و هر کسی آن را قبول دارد.
برای نمونه اینچنین توهین هایی نمیتواند در والایی و بزرگی کورش بزرگ تاثیری بگذارد.
او را جهان میشناسد و میستاید.
چرا که منش و رفتار و کردار و اندیشه را به بالاترین جایگاه رساند.
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
به نقل از khlhz :
با جمله آخر شما من کاملا موافقم که زبان پارسی هم مانند ویروسی است که ترکی ما را گرفتار خود نموده است(اگر زبانها را به مانند شما ویروس بنامند).
نخیر زبان پهلوی آذری به ویروس ترکی آلوده شده. باید آن را از این ویروس زدود!
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
به نقل از khlhz :
.
.
.
پارسي را با 2500 سال قدمت پاس بداريم تركي را با 7200 سال قدمت ترك بكنيم
.
.
.
متون ترجمه شده تمدن سومر نشان از ترک ریشه بودن آنها دارد(بیش از 7000 سال قبل).

اولا شما آذری هستید نه ترک پس خودت را به قوم دیگه نچسبون و ازشون حمایت نکن.

دوما سیر شکل گیری قوم ترک از منطقه اورال در روسیه و مغولستان شروع شده و چه ربطی به اقوام سومر داره .
اگر به تاریخ نویسی استامبولیهاست اونها تاریخی واسه خودشون ساختند که در اون دنیا را به نام خودشون و برای خودشون تحریف کردند پس دنباله روی این قوم نباش .

بعدهم اگر بنا به مقایسه اینگونه هم باشد قومیت ساکن در ایران زمین را می توان قدمتی بیش از این ارقام بر آن نهاد .می توان از کاوشهای باستانی با قدمت بیش از 20هزار سال در ایران نام برد .

جالب شده ترکان اورال آلتایی سر از سرزمین بین النهرین و خاور میانه در آوردند تازه با سومریان برادر خواهر هم شدند .
صرف داشتن چند اشتراک ریشه زبان این دو قوم را به هم منتسب نمیکنه.:blink: :wacko:
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
به نقل از khlhz :
ترک بودنم را خودم بهتر از هر کسی و شما می دانم و آن این است که به ترکی سخن می گویم و اجدادم را هم تا جایی که یادم است بهتر از من هم ترکی حرف میزده اند و این برایم کافی است و مشتی کتاب و چرندیاتی که امثال کسروی بافته اند نمی تواند ساختار ژنهای یک ملت را عوض کرده و به دیگری بچسباند. چطور شده که این قوم فارس با اینکه تمام امکانات آموزشی و رسانه ها در اختیارشان است نتوانسته اند در عرض این دهها سال حکومت پهلوی زبانمان را ریشه کن کنند ولی یک عده ملت دیگر آنهم به تعداد معدودتر از این زمان بدون آن امکانات توانسته اند چنین کاری را انجام دهند؟
اصلا گیرم حرف شما درست و ما مثلا هزار سال قبل فارس بوده ایم. پس آقا ما هزار سال است که ترکی حرف میزنیم و از آن هم خوشمان میاید و نمی خواهیم این زبان قندین شما را که دندانهایمان را کرمو کرده حرف بزنیم.
چرا حداقل این را نمی خواهید قبول کنید؟
چقدر عصبانی میشی عمکتی :eek:
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
به نقل از khlhz :
نقل قول از roje_aria79:
.
.
بعدهم اگر بنا به مقایسه اینگونه هم باشد قومیت ساکن در ایران زمین را می توان قدمتی بیش از این ارقام بر آن نهاد .می توان از کاوشهای باستانی با قدمت بیش از 20هزار سال در ایران نام برد .
.
.
اگر چنین کاوشهایی انجام شوند دلیل بر آن نیست که حتما آنها هم فارس بوده اند. اگر این کاوشها برای یک فارس ثابت کند که تمدن بقولتان 20 هزار ساله ای بوده و آن هم غیر فارس؛ باید زبان خودش را فراموش کرده و به آن زبان برگردد؟
بله کاوشها اگر انجام شوند چنین تمدنهایی یافت خواهند شد که نشان از نابودی تمدنهای زیادی با ورود هخامنشیان متجاوز به سرزمینی که اینک ایران مینامید دارد.

ببین صحبت از این نبود که حتما تمدن پارسی 20 هزار سال قدمت داره بلکه از این گفتم که اگر شما سومریان را از خود میدانید پس من هم اقوام قبل از پارسیان ساکن ایران را هم قوم بنامم.
بعد هم اگر قراره که هر کسی به اصل زبانش برگرده آیا شما می تونی به زبان گئوک تورک برگردی که ریشه اولیه زبان تمام ترکان دنیاست و از منطقه اورال آلتایی اومده.

واقعا یک سوال منا جواب بده خیلی ساده به دور از تمام ظلمهایی که معتقدی در حق آذری ها میشه .
آیا ایران زمین را که محل تولدته و بسیاری از همان بزرگان آذر بایجان از جمله بابک افتخارشون به این سرزمین بوده و در اینجا به دنیا اومدند دوست داری . می خوام خیلی ساده جوابم را بدی که اگر اونی باشه که من فکر میکنم پس دعوایی نداشته و نداریم.
 

AtoorPat

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 ژانویه 2006
نوشته‌ها
100
لایک‌ها
2
به نقل از khlhz :
قابل توجه ترکان فارس شده:

پارسي را پاس بداريم تركي را ترك بكنيم!!

1. پارسیرا بعنوان 33مین گویش زبان عربی پاس بداریم ، تورکی را بعنوان سومین زبان قانونمند و توانمند دنیا ترک کنیم!

2. پارسي را با 60 ميليون متكلم پاس بداريم تركي را با 360 ميليون متكلم ترك بكنيم!

3. پارسي را با 2500 سال قدمت پاس بداريم تركي را با 7200 سال قدمت ترك بكنيم!

4. پارسي را با 4000 وا‍‍‍ژه ي اصيل پاس بداريم تركي را با 100000 واژه ي اصيل ترك بكنيم!

5. پارسي را با 60 تا 70 فعل اصلي پاس بداريم تركي را با 3500 فعل اصلي ترك بكنيم!

6. پارسي را با 350 فعل غير اصلي پاس بداريم تركي را با 24000 فعل غير اصلي ترك بكنيم!

7. پارسي را با 11 زمان فعلي پاس بداريم تركي را با 46 زمان فعلي ترك بكنيم!

8. پارسي را كه 7% از كلماتش ريشه دارند پاس بداريم تركي را كه 100% از كلماتش ريشه دارند ترك بكنيم!

9. پارسي را بعنوان زبان اقليت مردم ايران پاس بداريم تركي را بعنوان زبان اكثزيت مردم ايران ترك بكنبم!

10. پارسي را با 6 آوا پاس بداريم تركي را با 9 آوا (كاملترين آواي خلقت)ترك بكنيم!

11. پارسي را بعنوان ربان محلي پاس بداريم تركي را بعنوان زبان بين المللي ترك بكنيم!

12.!پارسي را بعنوان گلچيني از زبانهاي ديگر پاس بداريم تركي را بعنوان شاهكار زبان و ادبيات بشري ترك بكنيم

13. پارسي را بخاطر عدم كارايي كامپيوتري پاس بداريم تركي را بعنوان استاندارد پايه فونتيكي ويندوز ترك !بكنيم

14. پارسي را بعنوان زبان شعر پاس بداريم تركي را بعنوان زبان استاندارد ارسال ديتاي رادارهاي جهان ترك !بكنيم

15. پارسي زبان معدودي افغاني و تاجيك را پاس بداريم تركي زبان استاندارد يونسكو در اروپا و آمريكا را ترك !بكنيم

16. پارسي را با 97000 عنوان كتاب در دنيا پاس بداريم تركي را با 450000 عنوان كتاب در دنيا ترك بكنيم!

17. پارسي را كه هرگز خط نگارش نداشته پاس بداريم تركي صاحب اولين دومين و سومين خط بشري ترك !بكنيم

18. پارسي با 3 درجه صفت را پاس بداريم تركي با 5 درجه صفت را ترك بكنيم!

19. پارسي با شاهنامه اي ملحمه سرا پاس بداريم تركي با دده قورقود حماسه سرا ترك بكنيم!

20. پارسي عاري از قوانين آوايي را پاس بداريم تركي با وقانين ملوديك بين اصوات و حروف را ترك بكنيم!

اين سخنان سراسر دروغ تنها به درد ريشخند مي‌خورد. چنين سخناني نه در انجمنهاي دانش‌پژوهي، كه تنها در بين چند پانتركيست باكو (رانده شده به ايران) و تارنماهاي «گامح و تريبون و...» كه حتي يكنفر باسواد ندارد گفته مي‌شود و هيچ مدركي براي گفته‌هايشان ارائه نمي‌كنند زيرا كه هيچ مدركي نيست تا بيان شود.

دهها دليل و برهان ديگر وجود دارد...

دليل و برهان يعني چه؟ اگر بنده بگويم ماست سياه است، اين دليل و برهان و گواهي بر سياه بودن ماست است؟! :D
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
به نقل از khlhz :
من هم منظورم این بود که نباید فلسفه بافی کرد که مثلا 1000 سال قبل من آذری بوده ام و چون حالا ترک شده ام پس باید به آذری ( مجعول و بی ریشه از نظر من ) برگردم. من همانی هستم که میبینم الان هستم و دوست دارم به این زبانی که الان دارم درس بخوانم نه زبانی که اجداد من 1000 سال قبل احتمالا به آن صحبت می کرده اند.

هر انسانی که شرف دارد وطن خود را نیز دوست دارد. مرزها یک چیز قراردادی هستند و بسته به میل و اراده ملتهاست که به صورتی واحد مثلا حالت فدرالی گردهم آیند یا نه و مرور زمان آنها را تغییر می دهد. اگر قرار است در داخل این مرزها عدالتی (چه اقتصادی و چه مهمتر از آن فرهنگی) برقرار نباشد من و امثال من و فکر می کنم اکثر ملت (یا بقول بعضیها قوم) ترک(یا ترک شده) آذربایجان حاضر نباشند داخل این مرزهای قراردادی بپوسند.
من دیوانه ام اگر ببینم داخل ایران به حساب نمی آیم و داخل در آن بمانم ولی برادران هم زبان و هم نژاد من در آن سوی رودخانه استقلال تام داشته باشند( بقول بعضی که خار در دوچشمشان باد: جمهوری جعلی).
اگر قرار است داخل در مرزی باشم آن مرز اتحاد دهنده قلبها و ملل باید باشد. آیا این تبعیضات متحدکننده قلوب است؟ من ترجیح می دهم با برادران آذربایجانی خود هموطن باشم تا با دوستان(نمی دانم چطوری دوست بگویم) فارسی که انواع اهانتها و تبعیضات و استثمارها و عقبماندگیها را سبب شده اند.
وطن من آذربایجان است و بس.
وطن من فارس و شمای آذری و دوستان کرد و بلوچ ما ایران هست. همه ی ما آریایی هستیم. اگر کشور جعلی یا ملت جعلی را در نظر دارید میتوانید به بروید به ترکستان. اصلا به ترکیه هم نروید! برگردید به ریشه تان در شمال چین. برگردید به آغوزستان و منگولستان!
آذرآبادگان من جان جانان من است
قیمت خون ارس رگ ایران من است
آذربایجان تا ابد ایرانی خواهد ماند
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
به نقل از khlhz :
مشکل شما و امثال باستان گراها تان این است که در ایران غیرفارس یا وجود ندارد یا اگر وجود دارد باید فارس شود. بیاییم حرفتان را باور کنیم:)lol: ) و بگوییم من آذری(شاخه ای از زبان بسیاربسیار پاک و نجیب آریاییان:lol: ) بوده ام و 1000 سال است که ترک شده ام.
پس حداقل آقا اینو باور کنید که من 1000 سال است که ترکم و از زبانتان متنفر؛ حاضر نیستم آن را به زور یاد بگیرم. آیا باز به من در این مورد حق نمی دهید که بخواهم زبان خودم را خودم انتخاب کنم نه شما و امثالتان؟
1000 نه و 300 سال!
همچنین همان گونه که ما تازی زدایی میکنیم مردم آذربایجان هم باید روزی خودشان با دست خودشان این ویروس ترکی را از زبان خودشان بیرون کنند. و زبانشان را هم همراه با فرهنگشان ایرانی و آریایی کنند و به ریشه ی و هویت خودشان بازگردند.
بزرگانی چون کسروی اینچنین کردند و مشت سنگینی بر دهان پان ترکها زدند!
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
یک چیز بگم خدمت کورش و آتروپات عزیز اونهم اینه که داشتن زبان مادری حق مسلم هر قومیه و من به دوستمون حق میدم که زبانشون را بخواهند دوست داشته باشند و نسبت به اون تعصب داشته باشند .
تصویه وتبدیل این زبان به چیز دیگر هم امری غیر ممکنه.بیایید همانگونه که اصلاف ما در یک وطن و در کنار هم بودند ما هم همانگونه برادر وار در کنار هم و با هم باشیم .عمر ما را فرصت امروز و فردای تو نیست .
دوست باشیم و دوست بداریم .
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
اگر همين را مي گفتيد پس نياز نبود اين همه با هم بحث و جدل كنيم . من هم معتقد هستم كه هر كسي ميتواند به زبان مورد دلخواه خويش سخن بگويد . وقتي يك زبان يا گويش در بين اجتماعي پذيرفته شده باشد بايد ديگر قوم ها هم به آن احترام بگذارند . اين سخن من كلي است و ربطي به آذربايجاني بودن من ندارد . من در مورد همه زبانها و گويش ها عرض مي كنم .
 
بالا