• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

واقعاً مردم آذربایجان ترک نیستند؟

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
باز هم همان بحث قدیمی بعضی دوستان .چرا بعضی ها می خواهند با موضع گیریهای غیر وطنی خود را جدا از این مرز و بوم بدانند و چنان سخن از خود میگویند گویی که مثلا ما جدا از آنانیم دوستانی که یا طرف بیگانگان دشمن وطن را میگیرند و یا کسانی که موضعی ستیزه جویانه با قومیتهای میهنی میگیرید -سخنی بگویم :
یا ما ایرانی هستیم و جزئی از این وطن یا دشمن وطن حال چه فرقی دارد که به کدام گویش سخن بگوییم.
بیایید باور کنیم که مام وطن بزرگترین کانون و مامن زندگی ماست که با هر ذره ازآن خو گرفته و عجین هستیم .چه انگیزه ایست که بعضی ها کشوران ایران ستیزی را چون عثمانی دوست همخانه میدانید و وطن خویش را دشمن قسم خورده میپندارند.
آیا فقط تکلم به یک زبان متفاوت ما را از هم اینقدر جدا میکند که عار داریم از باور ایرانی خویش.شمایی که صحبت از زبان دیگر و جدایی از ایران میکنید چرا ؟
آیا میدانید که شاید ما هم همزبان شما باشیم ولی واقعیات را و میهنمان را فدای باور های غلط عده ای پان ترکیسم نکرده و نخواهیم کرد.
در مورد اسم قوم آذری من حق میدهم که این اسم زیبا بسیار برآزنده تر از اسم قوم ترک باشد به عنوان فردی که کاملا تاریخ ترکها را مطالعه کرده ام و با بسیاری از گویشهای متفاوت ترک زبانان از نزدیک آشنا هستم مطالبی را به عرض میرسانم:
اولا :اولین کانون ترکهای اولیه منطقه ایست در مغولستان روسیه(منطقه اورال آلتایی)در نزدیکی دریاچه بایکال(بایخاش)که اگر از لحاظ نژاد بخواهیم برسی کنیم آنها دارای نژاد زرد و اقوامی وحشی بودند که در استپهای جنوبی روسیه ساکن بودند.
و از لحاظ گویش هم زبان اولیهء داشتند که به گئوک تورک مشهور است ولی متاسفانه اسناد مکتوبی از خط و زبانشان به طور کامل موجود نیست فقط در زیر شاخه های بعدی اولین کتاب بزرگ ترک زبانان در اقوام (اوقوز)کتاب دده قورقود میباشد که روایتهای داستانی این قوم است .
در مورد نژاد مردم آذر بایجان شاید به جد و تاکید فراوان بشود گفت که کاملانژادی مخالف نژاد زد پوستان آلتایی میباشند و هرکه مخالف این سخن من است کافی است به رنگ پوست و چهره خود بنگرد و خود را با اقوام نزدیک آلتایی مثل قرقیزها مقایسه کند.آنگاه حرفم را تائید خواهد کرد .
اما گویش آذری اگر از نظرترتیب بخواهیم حساب کنیم شاید زیرشاخه سوم یا چهارم گئوک تورک بزرگ است که از زیر شاخه های گویش ترکی اغوزهاست.اما!
اما آنجا که این گویش را از تمام زبانهای ترکی دیگر متمایز میکند گرفتن لهجه محلی این خطه (آذربایجان)به خود است که ترکی اینجا را دارای لهجه زیبایی نموده که به آن آذری می گویند .تمام زبان شناسان ترکی آذری را حد فاصل ترکی ترکمن و استامبولی میدانند در حالی که آن زبانها هم خواصیتهای محلی را جذب نموده اند به نحوی که مثلا در استامبولی حرف (خ)یا تلفظ نمی شود یا بسیار خفیف تلفظ میشود وهمچنین تبدیل او کوتاه به حرف (ی) مثال=اولدوز(ستاره)تبدیل میشود به یولدوز--و .....
نکته جالب اینکه دو گویش بسیار قدیمی ایرانی در همین آذر بایجان وجود داشته یا دارد(تاتی و هرزنی).که نشان میدهد قبل از این زبان مردم این خطه به چه زبانی سخن میگفتند البته اسناد بسیاری برای این موضوع موجود میباشد مثل =سفرنامه های جهانگردانی که در اعصار قبل به آذر بایجان گذر کرده اند.
حال از دوستان خواهش میکنم که از جبهه گیری در برابر هم بپرهیزند و داشتن اسم آذری را بر خود ننگ ندانند .بلکه به پشتوانه شعرایی همچون شهریار که باعث شد با منظومه حیدر بابا این زبان در بین ملتهای ترک زبان سروری یابد به خود ببالند.
یک سخن هم با دوست عزیزم آتروپات که خود ثابت کردند از آذری زبانان هستند و گرنه بدین راحتی ترجمه آن متن را ارئه نمی دادند.من خود میدانم که شما از وطن پرستان غیور هستید ولی به نظر حقیر بهتر است همیشه حقوق قومیتها را محترم بشمریم و بدانیم تصفیه و پالودن زبان فارسی با ریشه کنی فرهنگ اقوام میهنی امکان پذیر نیست که اینکار جز استحاله فرهنگی چیزی بیش در بر ندارد.اما زیاده خواهی که از جهل و تبعیت از بیگانگان باشد را باید پاسخ داد و من نیز برهمین امر اصرار دارم .
در مورد قتل عامهای انجام شده در آذر بایجان به دست عثمانلوها هم کاملا این امر در کتب تاریخ موجود است و یکی از علتها هم همان جدایی مذهب شیعه و سنی بوده است. که ینی چری های عثمانی در حملات به این خطه از قدرت شمشیر برای ریشه کنی تشیع در این مناطق کمک میگرفتند و همچنین دلیل دیگر ایران ستیزی آنها است.جالب اینکه امروزه در ترکیه یک آذری زبان ایرانی به هر صورت یک ایرانی است و دولت و مردم میانه خوبی با او ندارند.
ایران چیزی جز آذری و لر و کرد و بلوچ و ترکمن و....نیست پس اینها همه صاحب خانه این میهنند و خانه بدون آنها طعمه بیگانگان است.
یاحق
 

farshin

Registered User
تاریخ عضویت
17 جولای 2005
نوشته‌ها
370
لایک‌ها
0
محل سکونت
Sweden
به نقل از Xelil :
آتورپات خبیث
تو حتی تحمل آذری بودن من را هم نداری چه برسد به اینکه بخواهم بگویم که ترکم. من فقط و فقط حرفم این بود که چه ترکم بنامید یا آذری؛ مایلم و دوست دارم به این زبانی که دارم درس بخوانم و آنهم در وطنم ولی افسوس که امثال شما در قدرت چنان فاشیست تشریف دارند که این حق را هم برایمان روا نمی دارند؛ پس در این صورت فکر میکنید که باید بنشینیم و شاهد استحاله خودمان در این زبان قاتلتان و فاشیستیتان باشیم؟ هرگز. جواب امثال شما را با فقط و فقط با اسلحه میتوان داد و بس. این آخرین حرف من است و دیگر به این فروم سر نخواهم زد چرا که مرا با اعضایی چون تو فاشیست و دیگر اعضای ترک در خوابی که حقی حتی به عنوان آذری برای خود قایل نیستند کاری نیست. در پایان فقط از افراد دسته دوم می خواهم که به لینکهای زیر نگاهی بیندازند:
http://www.azyurd.com/44.html
http://www.azyurd.com/40.html
ترکها یا آذریهایی که این متون را میبینید؛ فکر کنید که:

شما چرا نباید به زبان مادریتان درس بخوانید و یک فارس بخواند؟
شما چرا نباید رسانه ای به زبان خودتان داشته باشید ولی تمامش فارسی باشد؟
چرا منابع روزمینی و زیرزمینی تان به تاراج رود و منافع حاصله فقط در مناطق فارس نشین خرج گردد؟
و ...
در پایان: من همان Khlhz سابق بودم.
یاشاسین بیتوو آذربایجان
الوم السین فارس فاشیسمینه
یازیقلار السون اریمیشلره (آسیمیله اولانلار)

در این زمینه میتونی هر چقدر دلت خواست کالری هدر بدی اما 100 تا حکومت هم عوض شه هیچ اتفاقی نمیفته

اسلحه:D :D زیاد هیجان زده شدی؟ چند سالته؟

منابع زیر زمینی ..آخه چی دارین که فکر کردی منابع زیرزمینی ایران از اونجاست؟؟ دو تا کوه و برفش؟ خوزستان چی بگه پس با اون همه نفت؟

برو حالا زور بزن جدا شی 1000 سال دیگه هم بگذره مملکت وقت هر نوعی باشه الاف امثال شما ها نیست بخواد برای هر منطقه کشور که یه گویش یا یه زبان متفاوت داره تلویزیون و دانشگاه و مدرسه دولتی بزنه ..

ببین تو تاریخ این مملکت امثال تو زیاد بودن میبینی که نه اتفاقی افتاده نه اسمی ازشون مونده ...یکی دو تا هم برای خودتون یادش مونده کسه دیگه ای نمیشناسه .. اهمیت هم نمیده

برو سر زندگیت بعدا افسوس میخوری زندگیمو الکی هدر دادم سر هیچ.
 

AtoorPat

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 ژانویه 2006
نوشته‌ها
100
لایک‌ها
2
درود بر گراميان

دوست بزرگوارم روژآريا سخنان درخوري فرمودند و خواهش مي‌كنم كه دوستان علاقه‌مند يكبار ديگر نوشته‌ء اين عزيز را بخوانند. اما در سخن خليل جز دشنام و دروغ و تحريف و شعار كه بر خواسته از فرهنگ اصيل تركي است چيز ديگري نديدم. بنابراين نيازي به پاسخ و مدرك و سند دوباره نمي‌بينم. اصلا سخن پانتركيستها را هيچ دانشمندي در جهان تاييد نمي‌كند چرا ما خودمان خسته كنيم!

اما سخني فرشين گرامي دارم كه بداند ديدگاه انديشمندان آذري چيست. دوست عزيز، ما آذربايجانيان عاشق ايران هستيم اگر زبانمان نيمه‌تركي شده است براي اين است كه بيشترين ضربه را از تركان خورده‌ايم البته نه به اندازهء خراسانيان كه تركان همه‌شان را قتل‌عام كردند. در حقيقت خراسانيان ضربهء نخست يورش تركان را گرفتند و از جان خود كه برترين چيز در جهان است گذشتند و ما خود را تا جهان باقي‌ است وامدار آنان مي‌دانيم زيرا كه نياكانمان چنين كردند و با آنكه در گوشه گوشهء‌ سرزمين پهناور ايران زبانها و گويشهاي محلي وجود داشت اما بخاطر ستمي كه بر خراسانيان رفته بود همهء ايرانيان زبان فارسي خراساني را پرورش دادند و زبان ادبيات نخست خود كردند تا هم وحدت ملي خود را حفظ كنند و هم يادي باشد از قتل‌عام خراسانيان كه بدست تركان نيمه‌وحشي صورت گرفت بود. اگر نيك بنگريد زبان ادبيات فارسي زبان استان فارس يا جاي ديگر ايران نيست بلكه دقيقا زبان مردم خراسان بوده است! براي همين است كه شاعر بزرگمان خاقاني شرواني هنگاميكه مي‌خواست از آذربايجان براي ديدن خراسان برود و ببينيد كه آنجا چه گذشته است تركان كه بر ايران مسلط شده بودند در شهر ري اجازه به او ندادند و او با اندوه فراوان شعري سرود كه يكي از بيت‌هاي آن اين است:

چه سبب سوي خراسان شدنم نگذارند؟! ... عندليبم، به گلستان شدنم نگذارند!

در قتل‌عام خراسانيان بويژه كشته ‌شدن مظلومانهء‌ امام يحيي نيشابوري كه فرمان دفاع و جهاد عليه تركان غُز در زمان يورش آنان به خراسان را داده بود (غزان در هنگام قتل‌عام خراسانيان در دهان او آنقدر خاك ريختند تا بمُرد! ) خاقاني از آذربايجان قصيده‌اي بلند در وصف و سوگ او نوشت كه هم اكنون نيز اگر دوباره بخوانيم اشك خواننده را درمي‌آورد.

بنابراين آذربايجانيان پارهء‌ تن ايران هستند و عاشق ايران و اگر مي‌بينيد كه يك پانتركيست آراني(جمهوري جعلي آذربايجان) سخناني مي‌گويد، اين نظر آذربايجانيان نيست. همانگونه كه در پايان زمان فرقه دمكرات اگر يكي از اين فراريان پانتركيست را مردم آذربايجان مي‌ديدند پدر و مادرش را جلوي چشمش مي‌آوردند!

با اين حال، با وجود همهء اين مسائلي كه در تاريخ بر ما گذشته است، هيچگاه زبان تغيير يافته آذري امروزي را تحقير نمي‌كنيم زيرا كه بياري همين مردم آذري، زبان تركي وارداتي با فرهنگ و انديشهء ايراني اجين و دگرگون شده است و ديگر آن ديدگاههاي زشت تركان غز و مغول و تاتار را در خود ندارد.

براي نمونه در همين چند سدهء پيش يكي از شاعران ترك‌زبان بنام «فضولي»‌ هنگاميكه مي‌خواست براي نخستين بار شعر به تركي بگويد نوشته‌ است كه اكثر واژه‌هاي زبان تركي ركيك و زشت است و نمي‌توان در قالب شعر درآورد زيرا شعر را ناهموار و نادرخور و درنده مي‌كند و بايد با واژه‌هاي فارسي مخلوط گردد تا بوي عطر دل‌انگيز و روان‌پرور از آن به مشام رسد نه بوي جنگ و كشتار و دشنام و ددمنشي! و امروزه مي‌بينيم كه كم كم زبان نيمه‌تركي نيمه‌فارسي آذري چنان جايگاه بلندي يافته است كه شاعري چون شهريار را در خود پرورانده است و انبوه كتابها و نشريات و مجله‌ها و روزنامه‌ها وجود دارد كه بزبان آذري امروزي نوشته مي‌شود حتي شبكهء‌ محلي به اين زبان وجود دارد و در دانشگاهها نيز تدريس مي‌گردد درحاليكه در هيچيك از كشورهاي تركزبان براي زبانهاي محلي چنين نكرده‌اند زيرا كه فرهنگشان فرهنگ بومي نشده است و فرهنگ وارداتي است. و اينست فرهنگ غني ايراني!

پيروز و پايدار باشيد
 

farshin

Registered User
تاریخ عضویت
17 جولای 2005
نوشته‌ها
370
لایک‌ها
0
محل سکونت
Sweden
به نقل از AtoorPat :
درود بر گراميان

دوست بزرگوارم روژآريا سخنان درخوري فرمودند و خواهش مي‌كنم كه دوستان علاقه‌مند يكبار ديگر نوشته‌ء اين عزيز را بخوانند. اما در سخن خليل جز دشنام و دروغ و تحريف و شعار كه بر خواسته از فرهنگ اصيل تركي است چيز ديگري نديدم. بنابراين نيازي به پاسخ و مدرك و سند دوباره نمي‌بينم. اصلا سخن پانتركيستها را هيچ دانشمندي در جهان تاييد نمي‌كند چرا ما خودمان خسته كنيم!

اما سخني فرشين گرامي دارم كه بداند ديدگاه انديشمندان آذري چيست. دوست عزيز، ما آذربايجانيان عاشق ايران هستيم اگر زبانمان نيمه‌تركي شده است براي اين است كه بيشترين ضربه را از تركان خورده‌ايم البته نه به اندازهء خراسانيان كه تركان همه‌شان را قتل‌عام كردند. در حقيقت خراسانيان ضربهء نخست يورش تركان را گرفتند و از جان خود كه برترين چيز در جهان است گذشتند و ما خود را تا جهان باقي‌ است وامدار آنان مي‌دانيم زيرا كه نياكانمان چنين كردند و با آنكه در گوشه گوشهء‌ سرزمين پهناور ايران زبانها و گويشهاي محلي وجود داشت اما بخاطر ستمي كه بر خراسانيان رفته بود همهء ايرانيان زبان فارسي خراساني را پرورش دادند و زبان ادبيات نخست خود كردند تا هم وحدت ملي خود را حفظ كنند و هم يادي باشد از قتل‌عام خراسانيان كه بدست تركان نيمه‌وحشي صورت گرفت بود. اگر نيك بنگريد زبان ادبيات فارسي زبان استان فارس يا جاي ديگر ايران نيست بلكه دقيقا زبان مردم خراسان بوده است! براي همين است كه شاعر بزرگمان خاقاني شرواني هنگاميكه مي‌خواست از آذربايجان براي ديدن خراسان برود و ببينيد كه آنجا چه گذشته است تركان كه بر ايران مسلط شده بودند در شهر ري اجازه به او ندادند و او با اندوه فراوان شعري سرود كه يكي از بيت‌هاي آن اين است:

چه سبب سوي خراسان شدنم نگذارند؟! ... عندليبم، به گلستان شدنم نگذارند!

در قتل‌عام خراسانيان بويژه كشته ‌شدن مظلومانهء‌ امام يحيي نيشابوري كه فرمان دفاع و جهاد عليه تركان غُز در زمان يورش آنان به خراسان را داده بود (غزان در هنگام قتل‌عام خراسانيان در دهان او آنقدر خاك ريختند تا بمُرد! ) خاقاني از آذربايجان قصيده‌اي بلند در وصف و سوگ او نوشت كه هم اكنون نيز اگر دوباره بخوانيم اشك خواننده را درمي‌آورد.

بنابراين آذربايجانيان پارهء‌ تن ايران هستند و عاشق ايران و اگر مي‌بينيد كه يك پانتركيست آراني(جمهوري جعلي آذربايجان) سخناني مي‌گويد، اين نظر آذربايجانيان نيست. همانگونه كه در پايان زمان فرقه دمكرات اگر يكي از اين فراريان پانتركيست را مردم آذربايجان مي‌ديدند پدر و مادرش را جلوي چشمش مي‌آوردند!

با اين حال، با وجود همهء اين مسائلي كه در تاريخ بر ما گذشته است، هيچگاه زبان تغيير يافته آذري امروزي را تحقير نمي‌كنيم زيرا كه بياري همين مردم آذري، زبان تركي وارداتي با فرهنگ و انديشهء ايراني اجين و دگرگون شده است و ديگر آن ديدگاههاي زشت تركان غز و مغول و تاتار را در خود ندارد.

براي نمونه در همين چند سدهء پيش يكي از شاعران ترك‌زبان بنام «فضولي»‌ هنگاميكه مي‌خواست براي نخستين بار شعر به تركي بگويد نوشته‌ است كه اكثر واژه‌هاي زبان تركي ركيك و زشت است و نمي‌توان در قالب شعر درآورد زيرا شعر را ناهموار و نادرخور و درنده مي‌كند و بايد با واژه‌هاي فارسي مخلوط گردد تا بوي عطر دل‌انگيز و روان‌پرور از آن به مشام رسد نه بوي جنگ و كشتار و دشنام و ددمنشي! و امروزه مي‌بينيم كه كم كم زبان نيمه‌تركي نيمه‌فارسي آذري چنان جايگاه بلندي يافته است كه شاعري چون شهريار را در خود پرورانده است و انبوه كتابها و نشريات و مجله‌ها و روزنامه‌ها وجود دارد كه بزبان آذري امروزي نوشته مي‌شود حتي شبكهء‌ محلي به اين زبان وجود دارد و در دانشگاهها نيز تدريس مي‌گردد درحاليكه در هيچيك از كشورهاي تركزبان براي زبانهاي محلي چنين نكرده‌اند زيرا كه فرهنگشان فرهنگ بومي نشده است و فرهنگ وارداتي است. و اينست فرهنگ غني ايراني!

پيروز و پايدار باشيد


مطالبی که شما گفتید دیدگاه شما رو نسبت به این موضوع مطرح میکنه .من کلا زیاد وارد بحث این گونه مسائل نمیشم چون تجربه بهم نشون داده به جایی نمیرسه و شما هر چی هم مطلب تاریخی بنویسید که این بوده یا اون بوده بستگی بخود فرد داره که دوست داره چه جوری اون مطلب رو برای خودش تعریف کنه که دلش حالا مثلا خوش شه . برای مثال این رو میگم اصلا ربطی به تاپیک نداره ...شما بیا 1000 تا مدرک به طرف نشون بده که مثلا از وقتی اسلام اومد ایران اینطوری شد اونطوری شد اینجا یه سری هستند که میبینن این مطلب به یه جایی میرسه که ممکنه با اعتقاداتی که دلشونو بهش از بچه گی خوش کردن منافات داشته باشه بنابراین یا فراموشش میکنن یا قبولش نمی کنن

این موضوع هم همینه شما هی به این نشون بده آقا اینطوری بوده برای این زبان اینطوری شده برای این بهش میگن ترکی و از این دست مطالب ..این اینها رو میخونه اما قبولش نمی کنه . یعنی حتی اگر هم ببینه حق هست دوست نداره قبولش کنه. با یه افکاری بزرگ شده که میبینه اگر اینو قبول کنه تمام این افکار رو باید بزاره کنار. افکاری که این همه سال باهاشون زندگی کرده

برعکسش هم صادق هست ها

یه سری افراد معدود هم هستند که وقتی حقیقت رو میبینن نمیترسن که بگن اشتباه میکردن .البته من نمیگم کودوم طرف داره اشتباه میکنه یا درست میگه. بی نتیجه بودن این بحث ها رو میخوام بگم

اما در مورد پست قبلیم فکر میکنم جواب هر کسی رو باید در خور شخصیت خودش داد. اونم دیگه داشت زیاد پرت و پلا میگفت . حالا آذربایجان اصلا میگیم یه ستون اصلی ایران تو خیلی مسائل (ورزشی علمی ...) اما دیگه منابع که میگه آدم دلش برای استان هایی مثل خوزستان میسوزه که این بیچاره ها چی بگن که دارن کل ایران رو تغذیه میکنن تازه با این همه بخور بخور تو این مملکت
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
به نقل از Xelil :
آتورپات خبیث
دوست من...:) تحمل آرای دیگران حال هرچند غلط از اصول بدیهی و شناخته شده هر جامعه ای است...:)
دیگر اینکه من آموخته ام که با سند و مدرک قابل استناد صحبت کنم ..چه در غیر این صورت سخنم ارزشی نخواهد داشت...:happy:
ضمن اینکه هیچگاه نمی توان دیگری را مجبور به پذیرش آرای خود نمود...:)
عقاید شما در مقام خود و بخصوص برای خودتان محترم است ..ولی دلیلی نیست بر اینکه چون دیگری صرفا عقیده شما را نمی پذیرد پس زبون و خوار و خبیث و...بوده و بایستی از صفحه روزگار محو شود...:D
دقت کنید که پایه یک مکان مجازی بر تکثر بنا نهده شده..یعنی در اینجا مطلبی می آموزیم و از همه مهمتر آموزش می دهیم..در این بین افکار و اندیشه های خود نیز صیقل خورده و از رکود و جمود برون می آید....:happy:
ضمن اینکه اگر دقت کنید هرکه در جواب شما پاسخی ارائه داده شما بی محابا بی تحمل ذره ای صبر و مدارا و مماشات به سخیف ترین گونه با وی برخورد نموده اید...این ادبیات تند شما در زمان حال که میزان دانش و آگاهی و فراست بشری کمی بیشتر از گذشته شده مناسب نیست...:)
این محیط آنچنان تحمل پذیر است که پذیرای سخنان شما باشد...
ولی به خاطر خود شما می گویم:"وقتی به اندازه موهای سر هر آدمیزاد فلسفه برای زندگی هست دیگر چگونه می توان سخن از یک عقیده واحد آورد؟!"معیار های مشترکی وجود دارد ولی متغیر در این بین فراوان..:D

به نقل از Xelil :
تو حتی تحمل آذری بودن من را هم نداری چه برسد به اینکه بخواهم بگویم که ترکم. من فقط و فقط حرفم این بود که چه ترکم بنامید یا آذری؛ مایلم و دوست دارم به این زبانی که دارم درس بخوانم و آنهم در وطنم ولی افسوس که امثال شما در قدرت چنان فاشیست تشریف دارند که این حق را هم برایمان روا نمی دارند؛ پس در این صورت فکر میکنید که باید بنشینیم و شاهد استحاله خودمان در این زبان قاتلتان و فاشیستیتان باشیم؟ هرگز.

فعلا شما که در حال سخن سرایی با همین زبان قاتلان هستید...:D تناقض گویی جالبی بود..
در حالیکه نفرت خود را از این زبان بیان می دارید ولی خود ترجیح می دهید برای متفاوت نمودن و مطرح شدن و تبلیغ سخنان خود به همین زبان سخن برانید..خوب می توانستید به زبان بگفته خود ترکی سخن برانید و زحمت دوستان را کم از این که هست نمایید..:D

به نقل از Xelil :
جواب امثال شما را با فقط و فقط با اسلحه میتوان داد و بس
به نقل از Xelil :

جالب است..بازهم پیداست که به تاریخ علاقه ای ندارید...:D
سخن از زور و اسلحه و ...به میان آوردن نه در حد و توان شماست نه من..:D
اگر از این سخن بعنوان تمثیل جهت سخنان خود استفاده می جویید که خوب حدیثی دیگر...وگرنه بگذارید چنین بگویم که ماحصل استفاده از اسلحه تاکنون چیزی بجز افزایش کینه و عداوت و نفرت بیشتری نبوده..:eek:
یادمان باشد که ما تنها به آرامش بیشتری نیاز داریم نه هیجان بیشتر..:D
در بستر آرماش است که فرهنگ و ادبیات بستری مناسب برای رشد خود می یابد..
بگذارید مثالی بزنم...در تاریخ ایران بارها خوانده اید که ایران چونان چهار راهی مورد ترکتازی های بی شماری بوده...خوب در کدامین برهه حافظ و سعدی چنان شاهکارهایی سروده اند که هم اینک ما وامدار آنان هستیم؟!در دوره ای که آرامش نسبی بر فارس حکمفرما بوده و حکمرانی فهیم و ادب دوست بر آن خطه حکم می رانده....ورنه در کدام عهد دیگر و چنین نزدیک می توانید چنان آثار بزرگی را در اندک مدت پیاپی و همردیف هم بیابید؟!:)
و چنین است که در عهد مابعد آن بجز دوره کوتاه کریم خانی آرامشی نبوده...;)

به نقل از Xelil :
این آخرین حرف من است و دیگر به این فروم سر نخواهم زد چرا که مرا با اعضایی چون تو فاشیست و دیگر اعضای ترک در خوابی که حقی حتی به عنوان آذری برای خود قایل نیستند کاری نیست.
این اعضای ترک در خواب نیک می دانند که خواب بر جهل و تعصب ارجحیت نسبی دارد..:D
من کاستی را می پذیرم ولی پستی نه!!!:)

به نقل از Xelil :
در پایان فقط از افراد دسته دوم می خواهم که به لینکهای زیر نگاهی بیندازند:
http://www.azyurd.com/44.html
http://www.azyurd.com/40.html
ترکها یا آذریهایی که این متون را میبینید؛ فکر کنید که:
شما چرا نباید به زبان مادریتان درس بخوانید و یک فارس بخواند؟
شما چرا نباید رسانه ای به زبان خودتان داشته باشید ولی تمامش فارسی باشد؟
چرا منابع روزمینی و زیرزمینی تان به تاراج رود و منافع حاصله فقط در مناطق فارس نشین خرج گردد؟
و ...

منظور شما از فارس منظور شیرازی های عزیزمان است یا تهرانی های عزیز یا غیر ترک؟!:D
دیگر اینکه یک نکته کوچک را یادآوری کنم..
اگر به جمهوری های تازه استقلال یافته شوروی سابق نظر بیفکنید وضع هیچیک را بجز یکی دو مورد مطلوب نظر نمی یابید..
یادتان باشد که مستقل شدن مترادف با کوچک و حقیر شدن است..ضمن اینکه بایستی به عنوان یک کشور ضعیف در صورت استقلال با قدرت های بزرگ به چانه زنی بپردازیم ..بنابراین منابع بقول من استانی و بگفته شما کشوری بیش از پیش به غارت و یغما خواهد رفت چراکه در صحنه جهانی قدرت چانه زنی سیاسی خود را از کف می دهیم..
دو مبحث امنیت ملی و امنیت کشوری و داخلی مطرح است...
اگر چنین بود و تجزیه و کوچک شدن مناسب حال بود مطمئن باشید که در انتخابات اخیر نیوزلاند که مردمش بر عدم استقلال یک جزیره کوچک از خود و بگفته شما سر سپرگی به انگلیس رای دادند به ظن بسیار بر خلاف آن عمل می نمودند...چراکه منافع اقتصادی که زیر بنای سیاست را می سازد خلاف آن نظر می دهد..;)
و یا مطمئن باشید که ایالات متحده آمریکا بفوریت خود اقدام به تجزیه و جداسازی می نمود..در حالیکه حال بر سر مبحث آلاسکا که اجاره بهای فروش آن به آمریکا رو به اتمام است بین روسیه و همین کشور گفتگوهای نه چندان مطلوب دیپلماتیک در جریان است و البته آنهم علت دیگری دارد..;)


به نقل از Xelil :
در پایان: من همان Khlhz سابق بودم.
یاشاسین بیتوو آذربایجان
الوم السین فارس فاشیسمینه
یازیقلار السون اریمیشلره (آسیمیله اولانلار)
حدس می زدم...:D اتفاقا چندی پیش با یکی از دوستان همین احتمال مطرح بود..:D
دو آذری خواب دیده در حال صحبت پیرامون هویت آی دی جدید شما بودیم..:D
فراموش نکنید که اگر ما خواب دیده هستیم..شما گنگ خواب دیده هستید..;)
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
ممنون اسفندیار 2002 عزیزم

سخن که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند .

خیلی خوشحال هستم که هنوز هم هستند دوستانی که بدور از گرفتار شدن به دام این تعصب ها ؛ آزادانه می اندیشند .


اندیشه های ناب شما باعث افتخار این فروم و مخصوصا این انجمن است .

پایدار باشید .
 

rezadignity

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,588
لایک‌ها
6
محل سکونت
Iran
مطالبی که شما گفتید دیدگاه شما رو نسبت به این موضوع مطرح میکنه .من کلا زیاد وارد بحث این گونه مسائل نمیشم چون تجربه بهم نشون داده به جایی نمیرسه و شما هر چی هم مطلب تاریخی بنویسید که این بوده یا اون بوده بستگی بخود فرد داره که دوست داره چه جوری اون مطلب رو برای خودش تعریف کنه که دلش حالا مثلا خوش شه . برای مثال این رو میگم اصلا ربطی به تاپیک نداره ...شما بیا 1000 تا مدرک به طرف نشون بده که مثلا از وقتی اسلام اومد ایران اینطوری شد اونطوری شد اینجا یه سری هستند که میبینن این مطلب به یه جایی میرسه که ممکنه با اعتقاداتی که دلشونو بهش از بچه گی خوش کردن منافات داشته باشه بنابراین یا فراموشش میکنن یا قبولش نمی کنن

این موضوع هم همینه شما هی به این نشون بده آقا اینطوری بوده برای این زبان اینطوری شده برای این بهش میگن ترکی و از این دست مطالب ..این اینها رو میخونه اما قبولش نمی کنه . یعنی حتی اگر هم ببینه حق هست دوست نداره قبولش کنه. با یه افکاری بزرگ شده که میبینه اگر اینو قبول کنه تمام این افکار رو باید بزاره کنار. افکاری که این همه سال باهاشون زندگی کرده
سخنان شما را کاملا قبول دارم.
 

rezadignity

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,588
لایک‌ها
6
محل سکونت
Iran
جواب امثال شما را با فقط و فقط با اسلحه میتوان داد و بس
شما تاریخ زنده اید
پس در این صورت فکر میکنید که باید بنشینیم و شاهد استحاله خودمان در این زبان قاتلتان و فاشیستیتان باشیم؟ هرگز.
قاتلان و فاشیستان چه کسانی هستند؟
 

rezadignity

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,588
لایک‌ها
6
محل سکونت
Iran
ایرانی های اصیلش اینو نگاه کنن و لذت ببرن!
و البته افسوس هم بخورند.
 

AtoorPat

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 ژانویه 2006
نوشته‌ها
100
لایک‌ها
2
http://www.iran-emrooz.net/index.php?/news2/more/8138

دخالت آشكار در امور ايران توسط
قاچاقچي و پانتركيست معروف الهام عليوف رئيس جمهور كشور جعلي آذربايجان

خبرنگار روزنامه تركيه ای تركيه از او پرسيد كه سياست دولتش در قبال منطقه ای كه وی از آن با عنوان "آذربايجان جنوبی" نام برده چيست.
اين خبرنگار شمار ايرانيان آذربايجانی را "بيش از بيست ميليون" قملداد كرد اما آقای علی اف در پاسخ گفت كه بنابر برآورد دولت جمهوری آذربايجان بيش از پنجاه ميليون آذربايجانی در نقاط مختلف جهان ساكنند كه حدود سی ميليون از آنها در ايران زندگی می كنند و سرنوشت آنان برای دولت جمهوری آذربايجان خيلی مهم است و اين دولت می كوشد در برآورد كردن خواسته های آنان به ايشان كمك كند و در عين حال با كشورهايی كه آذربايجانيها در آن زندگی می كنند روابط خوبی برقرار كند تا وضعيت زندگی آذربايجانيها در اين كشورها هم بهتر شود.
الهام علی اف سپس به سفر سال گذشته خود به ايران اشاره كرده كه طی آن كنسولگری جمهوری آذربايجان در شهر تبريز، مركز استان آذربايجان شرقی رسماً گشايش يافت و اين اقدام را گامی بسيار مهم در روابط ايران و جمهوری آذربايجان خوانده است.
او افزوده است: "هر كشوری مراقب احوال مردمان خود كه در جاهای مختلف جهان زندگی می كنند هست و آذربايجان هم از اين قاعده مستثنی نيست، بنابراين، زندگی آذربايجانيهايی كه بيرون از آذربايجان زندگی می كنند يكی از اولويتهای اصلی ماست".

====================

يكي از دوستان بنام داراب پاسخ جالبي به اين رئيس جمهور پانتركيست اران(آذربايجان جعلي) داده است:

نويسنده: داراب پنجشنبه 7 ارديبهشت1385 ساعت: 21:27
آذری وطن پرست عزیز و آذریان وطن پرست عزیز!

نمی دانم بخندیم یا گریه کنیم! مردم تهران قیافه های مات و مبهوت اهالی اران که در حدود ده سال پیش به ایران می آمدند و از دیدن این همه ماشین و خیابان وساختمان و جنب و جوش گیج شده بودند را فراموش نمی کنند! یکی از آنان از صاحب آذری یک سوپرمارکت دو دهنه در تهران با ناباوری می پرسید آیا همه این مغازه مال خودت است و نمی توانست باور کند که یک ایرانی می تواند آنقدر ثروت داشته باشد!

دقیقا در همان سالها به استقبال دوستی رفته بودم در فرودگاه مهرآباد. دو تاجر ایرانی از باکو یا همان بادکوبه خودمان باز می گشتند وقتی پرسیدم از سفر خارج می آیید؟ ناخودگاه با صدای بلند خندیدند و گفتند از دهات می آییم!! وقتی اوضاع رقت بار آن جمهوری مفلوک را توضیح دادند من هم همین تصور را پیدا کردم. حتی می گفتند دوست ارانی آنها که با ایران‌ایر به تهران آمده بود از پذیرایی داخل هواپیما هاج و اج مانده بود!....

از این خاطرات بسیار است...غرض اینکه علیوف، ((قاچاقچی گازوئیل که من اطلاعات دقیقی در این باره دارم))حالا دلش برای آذری های ایران می سوزد که نکند به حقوقشان تجاوز شود! غافل از این که **** حکومت ایران آذری است!! و با توجه به اختیارات و علایق ایشان باید غیر آذری ها دنبال کسی باشند که حقوقشان را از این **** مقتدر بگیرند! واقعا خیلی جالب است.

ثروت آذری تباران در خود تهران به قدری است که می توانند تمام خاک قفقاز جنوبی(اران) را یک جا بخرنند!... و آن وقت علیوف که 49% مردمانش رسما زیر خط فقرند و از ارامنه با نصف جمعیتشان چنان شکستی خورده و هیچ کاری هم نمی توانند بکند دلش به حال آذری ها ایران می سوزد! :D

طفلی آذری های ایران!
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
به نقل از AtoorPat :
[
طفلی آذری های ایران!


شما همواره و در تمام صحبت هایتان با گفتن سخنان تحریک آمیز از این قبیل ( مانند پانترکیست نادان و . . . ) باعث تحریک برخی از کاربران جوان و کم تجربه و کشاندن مطالب به مباحث خارج از موضوع می کنید .


اگر مطلبی دارید بفرمایید . آنکس که باید استفاده کند یقیانا به منظور خود خواهد رسید .

این اولین اخطار جدی است . در صورت تکرار بر خلاف خواست شخصی خودم مجبور خواهم شد برخورد کنم .
 

AtoorPat

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 ژانویه 2006
نوشته‌ها
100
لایک‌ها
2
به نقل از Behrooz :
شما همواره و در تمام صحبت هایتان با گفتن سخنان تحریک آمیز از این قبیل ( مانند پانترکیست نادان و . . . ) باعث تحریک برخی از کاربران جوان و کم تجربه و کشاندن مطالب به مباحث خارج از موضوع می کنید .


اگر مطلبی دارید بفرمایید . آنکس که باید استفاده کند یقیانا به منظور خود خواهد رسید .

این اولین اخطار جدی است . در صورت تکرار بر خلاف خواست شخصی خودم مجبور خواهم شد برخورد کنم .

شما به كسي كه واژهء خبيث را بكار مي‌برد و نامه‌هاي تهديدآميز همچون استفاده از اسلحه و ... مي‌نويسد، هيچ اخطاري نمي‌دهيد و لابد پانتركيست‌ها را دانا هم مي‌دانيد!
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
به نقل از AtoorPat :
شما به كسي كه واژهء خبيث را بكار مي‌برد و نامه‌هاي تهديدآميز همچون استفاده از اسلحه و ... مي‌نويسد، هيچ اخطاري نمي‌دهيد و لابد پانتركيست‌ها را دانا هم مي‌دانيد!
به آنها هم در مورد لزوم اخطار داده شده است و برخورد جدی تری هم صورت گرفته است .

برای من هیچ شخصی بر شخص دیگر برتری ندارد . من نه شما را می شناسم و نه کسان دیگر را . من تنها نوشته ها را می بینم . من نظر و اعتقاد قلبی خود را در مورد هر گونه " پان " قبلا اعلام کرده ام .
با شما هم بحثی ندارم همانطور که با سایر دوستان ندارم . فقط خواستم تذکری داده باشم که در قبال تمام کاربران این تذکر داده می شود .

حالا میل شما است که روش خود را انتخاب نمایید .
 

AtoorPat

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 ژانویه 2006
نوشته‌ها
100
لایک‌ها
2
اگر بحثتان عمومي است كه اشكالي ندارد اما شما روي نامهء من رونوشت زديد و تنها ايرادي كه گرفتند اين بود كه چرا پانتركيست‌ها را نادان مي‌دانم. من دليل اين همه شماتت را متوجه نشدم. اگر در گفتار و اسناد و مداركي كه آورده‌ام نقطه‌نظري داريد خيلي راحت بيان كنيد نه آنكه به در بگوييد تا ديوار بشنود. نظر شما اين است كه هر گونه پان مردود است، خب! اين نظر من هم هست. اما اينكه چرا نامهء‌ من را قرباني نظرات خود كرده‌ايد براي شگفت نمود!

راستي، نظرتان در مورد ديدگاه الهام علي‌اف چيست؟! همچنين درمورد پشتيباني چپيان توده‌اي!
 

AtoorPat

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 ژانویه 2006
نوشته‌ها
100
لایک‌ها
2
نويسنده: رحيم نيكبخت ميركوهي‏

حزب كمونيست توده و تحولات آذربايجان

خبرگزاري فارس: در سايه حمايت‏هاي اتحاد جماهير شوروي، حزب توده آذربايجان فعاليت‏هاي گسترده‏اي كرد. كساني كه به هر نحو در مقابل حزب توده مقاومت كردند توسط ارتش سرخ سركوب شده يا مقدمات تبعيد آن‏ها از آذربايجان فراهم مي‏شد. از رئيس شهرباني تبريز گرفته تا معاون فرماندار و رئيس فرهنگ خوي جزو اين دسته‏ بودند.


چكيده:
در آستانه سالگرد ملي شدن صنعت نفت قرار گرفته‏ايم به بهانه اين مناسبت با توجه به فعاليت‏هاي سازمان يافته بقاياي حزب توده بر آن شديم شكل‏گيري حزب توده را در آذربايجان بر اساس اسناد بررسي نمائيم؛ به ويژه مسئله نفت شمال كه حزب توده سرسختانه تلاش مي‏كرد امتياز آن به شوروي واگذار شود غايله‏اي هم كه پيشه وري از اعضاي قديمي و سرسخت كمونيست، آن را در آذربايجان به دستور استالين راه انداخت بي ارتباط با نفت نبود...

حزب توده و شوروي‏

پيشينه شوروي‏گرايي در ايران به تشكيل حزب كمونيست ايران باز مي‏گردد. هرچند در دوره رضاشاه گروه پنجاه و سه نفر مروج كمونيسم دستگير و زنداني شدند ولي در شهريور 1320 اعضاي گروه آزاد شده با حضور نيروهاي ارتش سرخ در ايران و با حمايت مستقيم دولت شوروي حزب توده تشكيل شد.(1) به رغم ‏ پژوهش‏هاي صورت گرفته در اين زمينه، نقش اين حزب در تاريخ معاصر ايران هنوز جاي پژوهش بسيار دارد.(2) علي‏رغم اهميت حزب توده در پيشبرد سياست‏هاي شوروي در ايران كتاب دكتر حسنلي اطلاعات زيادي در اين مورد نمي‏دهد؛ حتّي در مراحلي چنين تصوري هم ايجاد مي‏كند كه بين حزب توده ايران و اتحاد جماهير شوروي در مورد فرقه دمكرات اختلاف نظر اساسي وجود داشته است. اگرچه در زمان تأسيس فرقه دمكرات، حزب توده غافل‏گير شد و از برآمدن يك تشكيلات رقيب راضي نبود، ولي بدون ترديد براساس همراهي‏هاي بعدي حزب توده به دستور مقامات شوروي و با تكيه بر سازماندهي‏ها و زيرساخت‏هاي اين تشكل فرقه دمكرات سربرآورد.
در سايه حمايت‏هاي اتحاد جماهير شوروي، حزب توده آذربايجان فعاليت‏هاي گسترده‏اي كرد. كساني كه به هر نحو در مقابل حزب توده مقاومت كردند توسط ارتش سرخ سركوب شده يا مقدمات تبعيد آن‏ها از آذربايجان فراهم مي‏شد. از رئيس شهرباني تبريز گرفته(3) تا معاون فرماندار و رئيس فرهنگ خوي(4) جزو اين دسته‏ بودند. حسن وزيري بخشدار سلماس و شاهپور، در پي اقدامات شوروي‏ها، به دلايل سياسي مجبور گرديد «در اسرع وقت به تهران عزيمت» كند. (5) هم‏چنين فرماندار خوي تحت فشار ارتش سرخ، در اواخر آبان 1323 دستور خروج ميرقاسم مويد ماكويي، يداللَّه فتحي، سيدعلي‏اصغر صادقي را از شهر صادر كرد. علت اصلي اخراج اين افراد به روايت اسناد چنين است: «گويا آقاي فرماندار هم احضار شده و احضار سه نفر نامبرده بالا در اثر شكايت يك نفر توزيع‏كننده روزنامه (وطن يولندا) تعبير مي‏نمايد. چون در چندي قبل حسن نامي پيش‏خدمت حزب توده، به واسطه توزيع روزنامه در خيابان صدا مي‏زده، آقاي نواب فرمان‏دار جلو فرمان‏داري بوده و از پسر مؤاخذه و بالاخره منجر به كتك‏كاري مي‏گردد كه چند قطعه روزنامه هم كه در دست او بوده پاره شده است و حسن وزيري و آقاي جوانشير هم حضور داشته‏اند و نظر رئيس شهرباني خوي بر اين است كه اگر چه حسن نامبرده با دلايلي به دادستاني و دادگستري خوي شكايت نموده، از قراين، اين تصور مي‏رود به تهران و مقامات عالي‏تري هم شكايت و با شرح و بستي تقديم داشته‏اند كه سبب احضار آن‏ها شده است.»(6)
رحمت‏اللَّه رياحي خويي نيز به دليل مخالفت با حزب توده از خوي تبعيد شد و در نتيجه تضيقات ارتش سرخ و عوامل داخلي آن‏ها، از هستي ساقط گشته و فرزندش فوت نمود.(7) هم‏چنين در شهرستان سلماس (شاهپور) اقدامي از آن‏ها گزارش شده است؛ بدين ترتيب كه دكتر سعيد، رئيس بهداري؛ لطفي آذر، كارمند دارايي؛ معيني، كارمند شهرباني؛ علي بهنيا، خبرنگار روزنامه اطلاعات و واعظزاده به دليل مخالفت با حزب‏توده به دستور ارتش سرخ از شهر اخراج شدند.(8)

حزب توده و نفت شمال ايران‏

حزب توده، مجري سياست‏هاي شوروي در ايران بود و با مشخص شدن سياست اين كشور درباره نفت شمال ايران (9)، برنامه‏ها و فعّاليت‏هاي خود را در حمايت از اعطاي نفت شمال به شوروي متمركز ساخت.(10) در ادامه، مخالفت با كابينه ساعد مراغه‏اي كه بخشي از سياست اتخاذ شده توسط روس‏ها و حزب توده بود، تحركات حزب از آبان ماه سال 1323 در شهرهاي آذربايجان شروع گرديد. تقي‏زاده، مسئول حزب توده مراغه، در سخنراني 10 آبان ضمن حمله به ساعد، خواستار اعطاي نفت به روس‏ها شد.(11) روز چهاردهم آبان نيز اجتماعي به صحنه‏گرداني حزب توده مراغه و «جمعيت دوستان اتحاد جماهير شوروي»(12) در مخالفت با ساعد و در حمايت از اعطاي امتياز نفت به شوروي ترتيب يافت.(13) در سلماس (شاهپور) نيز حزب توده در 18 آبان‏ مراسم مشابهي (14) برگزار كرد. مشابه همين مراسم در اردبيل، در ميدان‏هاي عالي‏قاپو و پيرعبدالملك (15) و در تبريز، مقابل شهرداري و باغ گلستان برپا شد. در مراسم تبريز، محمد بي‏ريا در «اطراف امتياز نفت شمال و واگذاري آن به دولت شوروي اظهار مخالفت با كابينه جناب آقاي نخست‏وزير {سخنراني‏} نمود و به طور دسته جمعي در خيابان‏هاي شهر با نظم و آرامش نمايش مي‏دادند.» (16) در مراسمي كه روز 6 آبان توسط حزب توده‏ رضائيه (اروميه) برپا شد «از خدمات لنين، رئيس جماهير شوروي» نيز تجليل گرديد.(17) در گزارشي از سلماس‏ (شاهپور) مي‏خوانيم: روز «20 آبان ماه، اهالي شاهپور در حزب توده تجمع و با پرچم‏هاي سفيد و سرخ به ميدان گندم رفته، چند نفر از افراد حزب راجع به واگذاري امتياز نفت به دولت شوروي و تعويض آقاي ساعد سخنراني نمودند.» (18)

گسترش فعّاليّت حزب توده‏

براساس گزارش‏هاي موجود، از اواخر سال 1323 تشكيلات حزب‏توده در آذربايجان گسترش فوق‏العاده‏اي يافت. تلاش‏حزب توده براي رخنه در بازار تبريز و به دست گرفتن مقدرات آن، موضوع گزارش مهمي از ستاد ارتش به نخست‏وزيري در بهمن 1323 است. (19) هم‏چنين حزب توده در 21 دي‏ماه اولين جلسه ايالتي‏حزب‏ توده آذربايجان را با حضور 150 نماينده برگزار كرد. هيأت رئيسه به اين شرح انتخاب گرديد: 1- شبستري 2- صادق پادگان 3- علي اميرخيزي 4- محمد بي‏ريا 5- يكاني 6- چشم‏آذر 7- احمد اصفهاني.(20) به اعتقاد حسنلي‏ فكر تشكيل اين كنفرانس از آن شوروي‏ها بود و با نظارت ماتوييف سركنسول شوروي در تبريز برگزار شد. (21)
در اين زمان سيدجعفر پيشه‏وري به دستور مقامات شوروي از تهران به تبريز عزيمت (22) و پس از استقرار در تبريز، در اوّل اسفندماه اولين سخنراني خود را در پي رد اعتبارنامه‏اش در دبيرستان فردوسي ايراد كرد. وي در قسمتي از سخنراني خود اعلان كرد: «از طرف متفقين، مخصوصاً دولت اتحاد جماهير شوروي، هيچ‏گونه نيت سوءقصد به استقلال و تماميت ايران نخواهد شد.»(23)
پيشه‏وري چند روز بعد راهي اردبيل شد و در سخنراني‏اي كه در سالن دبيرستان صفوي اين شهر ايراد كرد چنين گفت: «من مأموريت دارم در ولايات آذربايجان به تشكيلات جبهه آزادي توسعه داده و [آن را] به طرز مرتب و صحيح درآورده و روشنفكران ملت ايران را براي تشريك مساعي با جبهه آزادي دعوت تا ملت بيچاره از اين فلاكت نجات داده شود و نيز درباره كساني كه بر عليه متفقين انتشار منفي مي‏دهند بايستي مخالفت نمود.»(24)
اين اقدامات در حالي صورت مي‏گرفت كه ارتش سرخ از سربازگيري مأموران در نواحي تحت اشغال خود جلوگيري مي‏كرد،(25) ضمن آن كه جلسات حزب توده در شهرستان‏ها در پناه نيروهاي ارتش سرخ برگزار مي‏شد. براي مثال موقعي كه در سخنراني حزب توده در ميدان مركزي مرند چند نفر اخلال‏گري كردند، توسط سربازان شوروي بازداشت شدند.(26) علاوه بر اين، به گونه‏اي كه در اسناد ملاحظه خواهد شد، فعّاليّت نصراللَّه‏ اسحاقي، **** حزب توده ماكو كش و قوس بسياري يافت؛ سرهنگ زنگنه به وسيله سران حزب توده تبريز درصدد تعيين كس ديگري به عنوان مسئول حزب توده ماكو برآمد. با اين همه احضار اسحاقي به تهران موضوع چند گزارش استانداري آذربايجان غربي شده است.(27) در ارديبهشت سال 1324 شعبه حزب توده در خوي‏ ميتينگي برگزار كرد (28) و شعبه حزب توده گرگر در قهوه‏خانه اجاره‏اي مرتضي مهاجر واقع در ميدان اين قصبه در 16 خرداد داير گرديد كه اين نيز به نوبه خود موضوع گزارش‏هاي ديگري است.(29)
اقدامات محمدقلي نادري كدخداي قصبه گرگر، در جلوگيري از پيشرفت كار حزب توده به شوروي‏ها گزارش شده بود. بدين علت در 28 خرداد، سروان حسين‏اف رئيس دژبان نيروي شوروي مقيم جلفا، راهي علمدار شد و به اتفاق شهردار بخش جلفا در گرگر در منزل حسينقلي اميرفتحي از كدخداي گرگر بازجويي كرده و سپس او را براي تحقيقات بيش‏تر به كمانداني جلفا بردند.(30)
در شانزدهم تير، جلسه حزب توده با سخنراني دكتر جهانشاهلو در زنجان برگزار گرديد. روز بعد جلسه‏اي ديگر در كلوپ اتحاديه كارگران تشكيل شد و دكتر جهانشاهلو در مورد حزب توده و مسايل حزبي سخنراني كرد. بعد از آن، تابلويي مقابل يكي از اتاق‏هاي مسافرخانه سعادت از طرف «جبهه آزادي» نصب گرديد. (31)
عزيمت پنج نفر از قفقاز شوروي براي بررسي وضعيت حزب توده آذربايجان در اواخر تيرماه، موضوع سخنان مجدنژاد فرستاده حزب توده مركز به زنجان بود. طبق اظهارات مجدنژاد، اين فرستادگان به زبان‏هاي روسي، تركي و فارسي آشنايي داشته مسلمان بودند. (32) اعزام اين پنج نفر با تكاپوي جديدي توأم گرديد كه در مسكو و بادكوبه آغاز شده بود. در خرداد سال 1324، كميته مركزي حزب كمونيست اتحاد شوروي، طرح تشكيل جنبش‏هاي جدايي‏خواهانه در آذربايجان و ساير شهرهاي شمالي ايران را جهت اظهارنظر به مولوتف، باقراوف و كافتارادزه فرستاد. علاوه بر اين، در 31 خرداد نيز استالين فرماني «به كلي محرمانه» درباره «كارهاي زمين‏شناسي و اكتشاف مناطق نفت‏خيز شمال ايران» امضا كرد. (33) در تابستان 1324 ميرجعفر باقراوف به منظور ابلاغ فرمان براي اتخاذ تدابير لازم جهت سازماندهي جنبش‏هاي جدايي‏خواهانه در آذربايجان جنوبي و ساير شهرهاي شمال ايران به مسكو احضار شد.(34)
در ادامه اين روند، ميتينگ سياسي بزرگي نيز توسط حزب توده تحت عنوان «تقاضاي كار براي بيكاران و نان براي گرسنگان»(35) برگزار شد. در حالي كه تصميمات قطعي در مورد فرقه در مسكو گرفته مي‏شد، اين اقدام حزب توده جز ترفندي براي انحراف اذهان نبود.

اقدامات مسلحانه حزب توده

هم زمان با اين فعّاليّت‏ها در آذربايجان، مسئله مسلح شدن اعضاي حزب توده مطرح شد؛(36) تحولي كه بدون ترديد با تصميم‏گيري‏هاي مسكو براي برپايي جنبش‏هاي جدايي‏خواهانه بي‏ارتباط نبود. هم زمان با تبريز، در حزب توده زنجان نيز توزيع سلاح بين اعضاي حزب مطرح گرديد.(37) در دستور دفتر سياسي حزب كمونيست‏ شوروي پيش‏بيني شده بود كه گروه‏هاي مسلح جدايي‏خواه آذربايجان و طرفداران اتحاد شوروي با سلاح‏هاي ساخت كشوري غير از شوروي مسلح شوند.(38) در گزارش‏هايي كه از گفتگوهاي اعضاي حزب توده توسط مأموران تهيه شده بود، موضوع توزيع سلاح «از طريق شوروي» (39) ديگر شايعه نبود. با دستورهاي صادر شده‏ از مسكو، «توده‏اي‏ها در تبريز جلسات كميته‏هاي روستا را برگزار كردند و درباره شدت بخشيدن به مبارزه طبقاتي دستوراتي صادر شد. به طور مشخص كميته در اردبيل، براي خلع سلاح مالكين به تشكيل گروه‏هاي مختلف اقدام كرد.(40) اوج خشونت مسلحانه حزب توده قتل حاجي احتشام ليقواني بود.(41) واقعه ليقوان از اهميت زيادي برخوردار بود؛ به طوري كه در پي آن اردشير آوانسيان توسط شوروي‏ها از آذربايجان تبعيد گرديد و واقعيت موضوع هم هيچ‏گاه به روشني بيان نشد. (42) دكتر حسين جودت و قيامي در تاريخ 23 مرداد در حضور نمايندگان حزب توده تبريز به تشريح اين واقعه پرداختند؛(43) در حالي كه از روابط پنهاني مقتول با شوروي‏ها بي‏اطلاع بودند. قدرت‏گيري روزافزون حزب توده - كه با حمايت شوروي‏ها مسلح شده بود - خوانين، ملاكين و مقامات(44) محلي را مرعوب ساخته بود.(45)
هم زمان با گسترش فعّاليّت‏هاي تبليغي، حزب توده ضمن برپايي مراسم و جشن‏ها به مناسبت سالگرد اتحاد جماهير شوروي كه ملاحظه كرديم، در 14 مردادماه مراسمي به مناسبت چهلمين سالگرد انقلاب مشروطه برپا كرد. طبق گزارش شهرباني تبريز، به مناسبت آغاز سومين سال تأسيس جبهه آزادي، مراسم جشني در دبيرستان فردوسي با حضور رؤساي حزب توده برپا گرديد. در اين مراسم «حسينقلي كاتبي، مدير روزنامه فرياد تبريز و شبستري نماينده حزب توده راجع به تاريخچه مشروطيت ايران و فداكاري آزادي‏خواهان و خدمات ستارخان و باقرخان و شيخ‏محمد خياباني در راه تحصيل مشروطيت و آزادي بياناتي نمودند.»(46)
نظير چنين مراسمي در ساير شهرهاي آذربايجان توسط حزب توده برگزار شد؛ در خوي آقاي ابوالقاسم مجتهدي (47) رئيس دادگستري، درباره چگونگي پيدايش قانون در جامعه و اعطاء و قانون اساسي به ملت ايران و هم‏چنين احترام به قانون و وحدت ملي، علي‏رغم ميل اعضاي حزب توده سخنراني كرد. بلافاصله پس از وي نوراللَّه يكاني در تأييد گفته‏هاي وي و مبارزه با ارتجاع مطالبي بيان كرد و مراسم با موسيقي و آتش‏بازي خاتمه يافت.(48)
جلسه سخنراني حزب توده مراغه، 26 مرداد سال 1324 با ضرب و شتم مأموران دولتي و مخالفان حزب خاتمه پيدا كرد. تعدادي از خوانين و مالكين روستاهاي اطراف مراغه نيز توسط حزب دستگير و مدتي زنداني شدند و به آنان اخطار شد كه اگر تا پنج روز ديگر از منطقه خارج نشوند، كشته خواهند شد. در اين دوره دواير و ادارات دولتي اين شهر وضعيت نابهنجاري داشتند.(49) در بستان‏آباد، حزب توده مردم را مجبور به پذيرش عضويت‏ در حزب و پرداخت حق عضويت كرد.(50)
نكته جالب در فعّاليّت‏هاي حزب توده براي تسلط بيش‏تر بر اوضاع، «جلوگيري از روزه‏خواري» در ماه رمضان بود. طبق دستورهاي صادر شده قرار بود «براي تأثير گذاشتن بر روي اهالي، از دين و دين‏مداران استفاده لازم بشود.»(51) از جمله آن كه در آستانه ماه مبارك رمضان دو آگهي درباره بسته شدن قهوه‏خانه‏ها و مشروب‏فروشي‏ها انتشار داد. براي مثال در آذرشهر چند نفر از اعضاي حزب توده در شهر به گردش كرده و روزه‏خواران را مورد ضرب و شتم قرار مي‏دادند.(52)
هم زمان با گسترش فعّاليّت حزب توده در اغلب شهرها و قصبات مهّم و اقدامات مسلحانه آن‏ها، در اولين بند «برنامه ابلاغ شده براي سازماندهي جنبش‏هاي جدايي‏خواهانه» چنين آمده بود: «بخشي از زمين‏هاي دولتي و اراضي متعلق به زمين‏داران بزرگ بين دهقانان تقسيم شده و وام‏هاي درازمدت در اختيار آن‏ها گذاشته شود...».(53) مخالفت با خوانين و ملاكين و تقسيم اراضي بين دهقانان، عدم پرداخت حقوق مالكانه توسط روستائيان... سرفصل فعّاليّت‏هاي جديد حزب توده براي برپايي يك حركت متكي بر روستائيان بي‏زمين بود.(54)
وضعيت ناگوار روستاها و روستائيان و تسلط خوانين بر جان و مال مردم زمينه مساعدي براي همراهي بخشي از روستائيان با اين تحركات بود. (55) فعّاليّت‏هاي منسجم و سازمان‏يافته حزب توده در آذربايجان، قدم‏هاي عملي‏ جهت اجراي تصميم‏هاي گرفته شده در مسكو بود. در آستانه ظهور فرقه، حزب توده اتحاديه كارمندان دولت را در شهرهاي تبريز، اردبيل و مراغه در مرداد 1324 تشكيل داد.(56) در اردبيل پيش از اين نيز بين اتحاديه كارگران و حزب توده ائتلاف وجود داشت و اين اتحاديه شكل گرفت.(57) مأمور ويژه‏اي كه در مهرماه از طرف وزارت كشور راهي‏آذربايجان گرديد، در گزارش خود از فعّاليّت گسترده فرهنگي و تبليغاتي عوامل شوروي خبر مي‏دهد: بازداشت كساني كه نسبت به سربازان ايراني اظهار شعف نمايند در كمانداني شوروي، اجبار مردم به خريد روزنامه‏هاي وطن يولوندا و دوست ايران از آن جمله بودند.(58)
-----------------------------------
1. يرواند آبراهيان، ايران بين دو انقلاب، ترجمه احمد گل‏محمدي، محمد ابراهيم فتاحي، تهران، نشر ني، چاپ سوم 1378، صص 511 - 346.
‏2. اسناد اين جريان هنوز به طور كامل در اختيار محققان قرار نگرفته است به ويژه اسنادي كه در آرشيوهاي اتحاد جماهير شوروي و حزب كمونيست نگهداري مي‏شود. البته در برخي از آرشيوهاي داخلي اسناد زيادي از فعاليت‏هاي حزب توده موجود است از جمله درمركز اسناد انقلاب اسلامي بيش از هزار جلد پرونده انفرادي و موضوعي وجود دارد درضمن اسناد موجود در مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات نيز به گواه مجموعه كتاب‏هاي منتشر شده اين مركز كه تحت عنوان «چپ در ايران» منتشر شده‏اند را نبايد از نظر دور داشت .
3. گزيده اسناد جنگ جهاني دوّم در ايران، پيشين، صص 238-239.
4. همان، صص 329-330.
5. همان، صص 331.
6. همان، ص 330.
7. همان، ص 232.
8. همان، صص 414-415.
9. حسنعلي، پيشين، صص 41-44.
10. حسن نظري (غازياني) گماشتگي‏هاي بدفرجام، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگي رسا، 1376، از صفحه‏ي 87 به بعد.
11. سند شماره 1
12. كه به دستور استالين تشكيل شده بود. حسنلي، فراز و فرود فرقه دمكرات به روايت اسناد محرمانه شوروي، ترجمه همامي، تهران، نشر ني، ص 54، 1383.
13. سند شماره 2 از مجموعه حاضر.
14. سند شماره 3.
15. سند شماره 4.
16. سند شماره 5.
17. سند شماره 6.
18. سند شماره 7.
19. سند شماره 8 . اين تلاش چندان رويه مسالمت‏آميز هم نداشته است. سند شماره حاضر.
20. حسنلي، پيشين، صص 46 و سند شماره 9.
21. حسنلي، پيشين، ص 47.
22. همان، ص 45.
23. سند شماره 10.
24. سند شماره 13. پيشه‏وري از كساني كه او را به اين مأموريت اعزام داشته‏اند سخني نمي‏گويد.
25. گزيده اسناد جنگ جهاني دوّم در ايران، پيشين، صص 381-384.
26. سند شماره 14/1، 14/2، 14/3 .
27. سند شماره 23، 24، 25، 26، 27، 28، 30 29، 31، 32.
28. سند شماره 21.
29. سند شماره 33.
30. سند شماره 35.
31. سند شماره 41.
32. سند شماره 42.
33. حسنلي، پيشين، صص 50-51.
34. همان، ص 52.
35. ‏سند شماره 37 از مجموعه حاضر متن تركي اعلاميه به تركي قفقازي مي‏باشد.
36. ‏سند شماره 44.
37. سند شماره 43.
38. حسنلي، پيشين، ص 53.
39. سند شماره 45 .
40. حسنلي، پيشين، ص 57.
41. همان.
42. براي اطلاع بيشتر رك به: پيوست دو بحران آذربايجان روايت حزب توده و نيز خاطرات اردشير آوانسيان، تهران، مؤسسه فرهنگي انتشاراتي نگره، 1376 از صفحه 329 به بعد.
43. سند شماره 49.
44. سند شماره 58.
45. سند شماره 57.
46. سند شماره 48.
47. برادر آيت‏اللَّه ميرزاعبداللَّه مجتهدي كه علي‏رغم ميل خود پس از تشكيل فرقه اجازه‏ي خروج وي از خوي داده نشد، بعد از اضمحلال فرقه‏ي دمكرات در جلوگيري از اقدامات بي‏رويه‏ي مردم خوي عليه بقاياي فرقه و برقراري نظم در اين شهر نقش مهمي ايفا كرد. (مصاحبه با مرحوم ابوالقاسم مجتهدي، تهران، 1372).
48. سند شماره 47.
49. گزارش رئيس اداره ثبت مراغه به وزير دادگستري و ارسال گزارش فوق از دادگستري به نخست‏وزير، سند شماره 59.
50. گزارش بخشدار بستان‏آباد به استاندار آذربايجان در تاريخ 1324/6/11.
51. حسنلي، پيشين، ص 48.
52. سند شماره 55.
53. حسنلي، پيشين، ص 52.
54. گزارش فعّاليّت حزب توده در اهر، آذرشهر، خوي، مشكين، كلبير و خدآفرين، موضوع گزارش‏هايي با اين محورها از شهريور تا اوايل آبان 1324 مي‏باشد. سند شماره 52، 56، 62، 105.
55. نكته‏اي قابل ذكر در مورد سياست‏هاي حزب توده و فرقه دمكرات در مقابل خوانين و ملاكين اين است كه خوانيني كه اطاعت از حزب توده و فرامين آن قبول مي‏كردند نه تنها مصون بودند بلكه حزب از آن‏ها در مقابل روستائيان حمايت و از تقسيم اراضي آن‏ها بين مردم جلوگيري مي‏كرد. در مقابل خوانيني كه مختصر نافرماني مي‏كردند خود مقتول، اموالشان غارت و زمين‏هايشان بين روستائيان تقسيم مي‏شدند. جالب آن است كه بسياري از روستائيان زمين‏هاي تقسيم شده را چون غصبي مي‏دانستند از قبول آن خودداري مي‏كردند. در منطقه سراب خوانين علايي مستقر در روستاي قلعه جوق با چهل پارچه آبادي از حزب و فرقه اطاعت كردند و اموالشان محفوظ ماند، در مقابل اسكندري‏ها مستقر در روستاي آردالان تمرد كردند و به بدترين نحو مقتول و اموالشان غارت شد. رهبري قتل و غارت اموال اين خان را خود غلام يحيي برعهده داشت. (روايت شاهدان عيني واقعه آردلان، كربلايي اميدعلي نيكبخت و ميرزاعبدالعلي رضازاده).
56. ‏سند شماره 60.
57. سند شماره 61.
58. سند شماره 96.
........................................................................................................................
منبع: سايت مركز اسناد انقلاب اسلامي
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
من یک مورد کلی را گفتم . شما اگر حرف حسابی هم بزنید اما از کلمات تحریک آمیز استفاده کنید هستند کسانی که به جای خواندن مطالب شما ، فقط در پی پاسخ دندان شکن باشند و این نتیجه ای ندارد . این مورد را قبلا همه ما آزموده ایم و میدانیم که نتیجه ندارد . اصرار شما را بر این مساله نمی دانم . این مساله بدیهی است . مثال معروف " بفرما / بنشین / بتمرگ است .

من به در نگفتم که دیوار بشنود . روی سخن من با شما بود بزرگوار .

شما 10 صفحه مطلب حسابی می نویسید و آخرش با یک نادان / احمق / . . . تمام می کنید .

چهل سال نماز شب را با یک شب . . . . باطل کردن منطقی نیست .

هر کس از سخنان شما بخواهد بهره ای ببرد ، می برد و ایمان و اعتقاد هر کس که مطلب می نویسد از روی نوشته هایش معلوم است . نیازی نیست ما هی بیایم و گوشزد نماییم .
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
من اصلا به الهام علی اف یا امثال آنها اهمیتی نمی دهم . چون بسیار شکننده تر از این هستند که بخواهند تاثیر گذار باشند .
 

AtoorPat

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 ژانویه 2006
نوشته‌ها
100
لایک‌ها
2
ببينيد، فرق من و شما در اين است كه شما گمان مي‌كنيد پانتركيست‌ها منطق دارند و درست مي‌گويند اما من پس از نزديك به يك دهه سر و كله زدن با اينان -از قعله بابك و تبريز گرفته تا زنجان و تهران كه با ايشان برخورد داشتم- به اين نتيجه رسيده‌ام كه اينان اصلاح‌پذير نيستند. زيرا كه انديشه‌شان بر پايهء‌ دروغ بنا شده است. كسي كه دروغ مي گويد نمي‌تواند با درستي و راستي و مدرك و سند با شما به گفتگو بنشيند!

اما من بجاي آنكه مانند آنان دشنام دهم و ناسزا گويم و فحاشي و تهديد كنم، تنها مي‌گويم كه شما نادان و ناآگاه و دروغگو هستيد و در ادامه مدرك و سند خود را مي‌آورم. اين كجايش بد است؟ با كسي كه نظامي گنجوي را ترك مي‌نامد و نظامي حتي يك بيت به تركي ندارد شما چگونه برخورد مي‌كنيد؟

دربارهء الهام علي‌اف خوشحالم كه اين نظر را داديد اما دربارهء‌ چپيان نظري نداديد!
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
به نقل از AtoorPat :
اگر بحثتان عمومي است كه اشكالي ندارد اما شما روي نامهء من رونوشت زديد و تنها ايرادي كه گرفتند اين بود كه چرا پانتركيست‌ها را نادان مي‌دانم. من دليل اين همه شماتت را متوجه نشدم. اگر در گفتار و اسناد و مداركي كه آورده‌ام نقطه‌نظري داريد خيلي راحت بيان كنيد نه آنكه به در بگوييد تا ديوار بشنود. نظر شما اين است كه هر گونه پان مردود است، خب! اين نظر من هم هست. اما اينكه چرا نامهء‌ من را قرباني نظرات خود كرده‌ايد براي شگفت نمود!
راستي، نظرتان در مورد ديدگاه الهام علي‌اف چيست؟! همچنين درمورد پشتيباني چپيان توده‌اي!
دوست من..:D لازم می دانم با اجازه مدیر این بخش نکاتی کوچک بازگو کنم::)
1-مدیریت تنها بصورت نظارتی و کنترلی(و نه فیلترینگ که خود گویای فضای باز اینجا و حوصله مدیریت آن هستید)عمل می کند..بدین ترتیب هیچگونه بحث و جهت دادن مطلب در شان مدیریت نبوده و نیست...:)
2-دیگر اینکه مدیریت مجبور به ارائه پاسخ به نظرات کاربران برای شرکت در بحث و ارائه طریق نبوده و نیست...
چراکه نظر مدیریت در هر مورد خواسته و ناخواسته به حساب نظریات کل مجموعه فوروم گذارده خواهد شد ..درحالیکه نیک می دانیم چنین نیست...:)
بدلیل عدم اجازه دارا بودن دو آی دی برای هر کاربر طبق قوانین فوروم حتی مدیران هم نمی توانند از قوانین فوق سرپیچی کنند...فلذا نبایستی خود را درگیر طرفداری و یک جانبه نگری خاص نمایند..بهمان دلیلی که ذکر آن رفت..
3-روی سخن بهروز خان این نبوده که شما مقصر و یا مغرض هستید...بر این بوده که متعادل از گذشته باشید و چنان محرک برخی دوستان دیگر که بیشتر احساساتی برخورد می کنند و در صدد پاسخ گویی های ناشیانه متعاقب قلیان احساسات خویش بر می آیند نگردید...:)
از شما که مطالب پخته تر و سنجیده تر و برجسته تر می نویسید و یا به رشته تحریر در می آورید چنین استنباطی از سخنان بهروز خان بعید بود..:happy:
امید به دیدار مطالب دیگر شما..;)
از مدیریت محترم که به بنده اجازه دادند سطوری بنگارم متشکرم...:D :happy:
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
ممنون از جناب اسنفدیار 2002 که با باز کردن بیشتر نظر من برخی اعتقادات را روشن تر نمود .
بسیار عالی نوشتید و حضور شما در این انجمن برای من دلگرم کننده و نقطه روشن و امیدواری است .


*****************************
دوست عزیز ، من نمی دانم شما چطور از سخنان من در این فروم به این نتیجه رسیدید که " شما گمان مي‌كنيد پانتركيست‌ها منطق دارند و درست مي‌گويند "

من هرگونه تعصبی را در هر مورد رد می کنم و هیچگاه با دیده تعصب به مساله ای نگاه نمی کنم . همانطور که در مطالب قبلی هم با هم به گفتگو نشسته بودیم .
من با تمام پان ها مخالف هستم . حالا می خواهد طرفدار هرگونه مطلبی باشد . چون تعصب ، دیدگان انسان را کور و گوشش را کر می کند و اجازه نمی دهد انسان به قضاوت درست برخیزد . بسیاری از اینگونه افراد هم در تشخیص خود دچار اشتباه گشته اند و میتوان با کلام مناسب آنها را به راه درست رهنمون گشت . من حرفم این بود که شما به کسی که دارد راهی را اشتباه می رود اگر 100000 بار هم بگویید نادان / احمق / . . . راه درست از این سو است هر چند فرض را بر این استوار کنیم که حق با شما است باز هم به سخن شما گوش نخواهد داد . چون حس می کند که شما دارید به او توهین می کنید .


در مورد چپ هم منظور شما را متوجه نشدم . یعنی در اصل زیاد نمی دانم این چپ چی هست که تا در حوزه فرهنگ و ادبیات صحبت می کنی انگ چپ بودن به آدم می چسبانند .
 
بالا