من هم مثل برادرمون که اون اولها پست دادن استعداد عجیبی در این امور دارم!!!
یکی از آخرین ش.ش هایی (شوخی شهرستانی هایی ) که کردم رو اینجا می نویسم، باشد که عبرت دیگران گردد...
این شوخی در حدود 8 ساعت پیش توی کلاس دانشگاهمون انجام شده و از هر نظر تست شده و خیلی عالی عمل می کنه ولی نسبت مستقیمی با استعداد و پیشینه شناختی که سایرین از شما دارن میشه...
امروز بعد از یکی از کلاسها مون که ساعت 3 تموم شد اومدیم تو حیاط دانشگاه که یه چیزی به بدن بزنیم و برای کلاس بعدی مون آماده بشیم. چایی گرفتیم و خوردیم و دیدم که هنوز یه 10 دقیقه وقت داریم و همه توی حیاط --چرخ می زدن. منم از بیکاری اطراف و اکناف رو نگاه می کردم (آخه تو دانشکده ما اونقدر دختر زیاده که تو دانشگاه به نام دانشکده نرم تنان و نیز پستان داران معروفه!!) که ناگهان چشم بنده ی حقیر به یک عدد میوه ی کاج افتاد و فکر پلیدی که سالها در مخیله مان خاک خورده بود زنده شد و دوباره به قول معروف "تاریخ تکرار می شود". میوه کاج رو می تونین زیر هر درخت کاجی پیدا کنین! ترجیحا ااز نوع بزرگ باشه. یکی از اون چوبهای کوچیکش رو در می آرین و به ثان یک سوسک تبدیل می کنین. (سوسک 6 پا دارد ولی به دلیل کوچک بودن میوه این درخت به 4 پا رضایت میدهیم.) دو بال نیز از روی چوب آن در می آورین. حال زمان ورود به کلاس فرا میرسد. البته برای ایجاد تمایز و جلب نظر کردن صبر می کنین تا همه به کلاس وارد بشن بعد از 2-3 دقیقه شما وارد می شوید. در هنگام ورود ناگهان به نقطه ای 2-3 ثانیه خیره می شوید و ناگهان به سمت اون نقطه یورش! میبرید و تظاهر به کشتن سوسک می کنین ولی متاسفانه سوسک از زیر پاتون فرار می کنه و در حالیکه میزهای اطراف اون نقطه همگی ملتفت حضور یک جاندار موزی شده اند به میزی ترجیحا میزهای انتهایی کلاس رفته و سکنی می گزینید. و از سوسکی که دیده اید برای دوستان تعریف می کنید. بعد از 3-4 دقیقه که آبها از آسیاب افتاد نوبت به استفاده از آسیاب دست سازتون میافته...
سوسک ساخته شده را در دست راست می گیرید و با زاویه ای زیاد به سمت همون نقطه ی اول که سوسک فرضی حضور داشته پرتاب می کنین. (با زاویه ای تو مایه های 60 درجه که وقتی داره می افته روی دفتر یکی از همون قربانی هامون فکر کنه سوسکه داشته پرواز می کرده... اینطوری خیلی طبیعی تر جلوه میکنه) لحظه ای که آدرنالین در خون شما و سایرین در یک لحظه فوق العاده بالا خواهد رفت... مطمون باشین که از ترس سه چهار نفر هر جوری هست خودشون روسعی میکنن از میز دور کنن. مال من که دو نفر با هم از رو صندلی بلند شدن و خوردن به هم. خیلی تابلو شد. طوری که استاده درس رو بی خیال شد و گفت اگر سوسکی هست باید پیدا بشه (استادمون خانومی محترم! بودن)...
نکته کنکوری: اگر این روش رو خوب پیاده کنین می تونین دو تا سوسک درست کنین و بعد از چند دقیقه از اولی دومی رو هم بندازین.... به دلیل اینکه ناخود آگاهشون تا چند دقیقه ای درگیر فکر کردن به این کاره به محض دیدن دوباره ی سوسک مورد بحث باز هم خواهند ترسید.! تست کنین حتما جواب میده (راستی یادم رفت بگم تمام این کارهایی که مردم رو تو یه کلاس پسرونه انجام دادم. خیر سرشون پسرن...ان شا الله اگه عمری باشه فردا - یعنی همین امروز که 4شنبه باشه- همین کارو تو یه کلاس که حاوی مقداری دختر باشه انجام میدم....)
البته ش.ش. های زیادی بلدم ولی به دلیل کمبود جا و مکان و سختی شرایط تایپ -الان تو تختم دراز کشیدم دارم تایپ میکنم و کیبورد لپ تاپم رو درست نمی بینم- امکان انتقال همه وجود نداره. ان شا الله در فرصت های بعدی ...
راستی یه نکته کنکوری دیگه هم هست که به دلیل همین کار هام اسم من رو رفیقام گذاشتن استیفلر (american pie)