Reza_A
Registered User
- تاریخ عضویت
- 19 می 2006
- نوشتهها
- 217
- لایکها
- 5
جلب بید....حالا اگه بگم : ""اگر هر عبارتی استثنایی داشته باشد پس این عبارت نیز استثنایی دارد"
اونوقت چی؟؟؟
اونوقت نتیجه می گیریم که فرض غلطه و بعضی عبارات استثنا ندارن.
جلب بید....حالا اگه بگم : ""اگر هر عبارتی استثنایی داشته باشد پس این عبارت نیز استثنایی دارد"
اونوقت چی؟؟؟
خب من خودم به جواب های خودم شک کردم....این حل ریاضی رو در راستای فرمایشات huashan عزیز در نظر بگیرید تا یه جواب فلسفی براش در آرم.
...
فرض کنید در یک مسابقه زنده تلویزیونی هستید که من مجری خوش قلب اون برنامه هستم .در پایان مسابقه شما اجازه میابید از میان 3 دری که به جایزه منتهی میشود یکی را انتخاب کنید. فرض کنید پشت یکی از درها 20 کیلو طلا و پشت دو در دیگر یکی یک لیوان آب انار گذاشتن!
حال فرض کنید که من می دانم پشت هر دری چه چیزی قرار دارد. نوبت انتخاب شما فرا میرسد و فرض کنید شما یک در نوعی مثلا درب اول را انتخاب کردید .در اینجا من طبق قوانین مسابقه یک درب را که پشت آن آب انار است باز میکنم , مثلا درب 3 را.
حالا به شما میگویم که تصمیمی نهایی را بگیرید و بین درب های اول (انتخاب خودتان) و درب دوم (نامعلوم) یکی را انتخاب کنید.
سوال : کدام درب را انتخاب میکنید و چرا؟
:lol: :lol:جلب بید....حالا اگه بگم : ""اگر هر عبارتی استثنایی داشته باشد پس این عبارت نیز استثنایی دارد"
اونوقت چی؟؟؟
اونوقت نتیجه می گیریم که فرض غلطه و بعضی عبارات استثنا ندارن.
پارل پارادوکس :
فرض کنید در یک مسابقه زنده تلویزیونی هستید که من مجری خوش قلب اون برنامه هستم .در پایان مسابقه شما اجازه میابید از میان 3 دری که به جایزه منتهی میشود یکی را انتخاب کنید. فرض کنید پشت یکی از درها 20 کیلو طلا و پشت دو در دیگر یکی یک لیوان آب انار گذاشتن!
حال فرض کنید که من می دانم پشت هر دری چه چیزی قرار دارد. نوبت انتخاب شما فرا میرسد و فرض کنید شما یک در نوعی مثلا درب اول را انتخاب کردید .در اینجا من طبق قوانین مسابقه یک درب را که پشت آن آب انار است باز میکنم , مثلا درب 3 را.
حالا به شما میگویم که تصمیمی نهایی را بگیرید و بین درب های اول (انتخاب خودتان) و درب دوم (نامعلوم) یکی را انتخاب کنید.
سوال : کدام درب را انتخاب میکنید و چرا؟
من تو این موندم , پارادوکسش کجاست
یه توضیح لطف کن برادر
درا شانس مساوی دارن. رندوم یکیو انتخاب می کردم. مثلا صرفا چون مرغ یه پا داره همون دری رو که بار اول انتخاب کرده بودم.
خوش قلبیم به اینه که به قوانین مسابقه عمل میکنم و حتما یک در که پشتش آب اناره رو باز میکنم!!کلید باید در خوش قلب بودن مجری نهفته باش
جواب دوست عزیز Reza-A بودن دلیل است و البته غلط...بیشتر تفکر بفرمایید.
بله...مطمئنی صورت سوالو درست گفتی؟
فرض کنید در یک مسابقه زنده تلویزیونی هستید که من مجری خوش قلب اون برنامه هستم .در پایان مسابقه شما اجازه میابید از میان 3 دری که به جایزه منتهی میشود یکی را انتخاب کنید. فرض کنید پشت یکی از درها 20 کیلو طلا و پشت دو در دیگر یکی یک لیوان آب انار گذاشتن!
حال فرض کنید که من می دانم پشت هر دری چه چیزی قرار دارد. نوبت انتخاب شما فرا میرسد و فرض کنید شما یک در نوعی مثلا درب اول را انتخاب کردید .در اینجا من طبق قوانین مسابقه یک درب را که پشت آن آب انار است باز میکنم , مثلا درب 3 را.
حالا به شما میگویم که تصمیمی نهایی را بگیرید و بین درب های اول (انتخاب خودتان) و درب دوم (نامعلوم) یکی را انتخاب کنید.
سوال : کدام درب را انتخاب میکنید و چرا؟
حسه ششمم می گه که جواب ربطی به درب ها نداره , باید جای دیگه دنبالش گشت , برادر راهنمایی بکن
پارادوکس:
فرض کنید شما با قهرمان دوی جهان میخواهید مسابقه دهید. اما از آنجا که او از شما بسیار سریع تر است , اجازه میدهد که شما زودتر شروع کنید.
بنابراین شما شروع کرده و به نقطه A می رسید , در این لحظه قهرمان نیز شروع به حرکت میکند. وقتی قهرمان به نقطه A برسد شما در نقطه ای مانند B هستید , قهرمان ادامه می دهد و به نقطه B میرسد , ولی در این جا شما به نقطه ای دیگر هر چند با فاصله ای کوچک رفتید. اگر همین روند را ادامه دهیم نتیجه میشود که قهرمان هرگز به شما نمیرسد.لذا شما مسابقه را خواهید برد.
پارادوکس اعدام :
به یک زندانی گفته می شود که تو در هفته آینده بین روزهای شنبه تا پنجشنبه اعدام خواهی شد، ولی او از روز اعدام خود مطلع نخواهد شد. بدیهی است که روز اعدام شخص پنجشنبه نخواهد بود، زیرا اگر تا روز چهارشنبه اعدام نشود و یک روز باقی بماند بر او آشکار می شود که در روز باقی مانده اعدام می شود . روز اعدام او چهارشنبه هم نخواهد بود، زیرا اگر تا روز سه شنبه زنده بماند برپایه همین استدلال بالا می داند که روز پنجشنبه اعدام نمی شود، در می یابد که روز چهارشنبه اعدام خواهد شد ، ولی به او گفته اند از روز اعدام خود اطلاع نخواهد یافت! همینطور تعمیم استدلال به روزهای دیگر هفته، نشان می دهد او هرگز در هیچیک از روزها نمی تواند اعدام بشود.
خب به لحاظ فلسفی این جا دو تا مشکل هست
1) طبق استدلال که فرد کند سرعت مدام از یک نقطه به نقطه بعدی میرود , در خودش این مطلب را مستتر دارد که خط از بی نهایت نقطه تشکیل شده ...بنابراین اصلا هیچ کدام نمیتوانند به قصد برسند چرا که موجود متناهی نمیتواند حرکت نامتناهی انجام دهد.
2)اصولا مشکل بزرگ از آنجا آغاز میشود که ما حرکت این دو را به حرکن روی خط و از آنجا به حرکت رو ی نقطه نسبت میدهیم...درحالیکه اصل حرکت این دو ارتباطی به خط و نقطه هایش ندارد .این قیاس بی پایه است که مشکل را پدید می آورد.
روز اعدام همان شنبه است و ایتدلال زندانی غلط چرا ؟ چون :
زندگی زندانی در حیطه دنیای واقعی است و در دنیای واقعی حرکت ایام به سمت جلو می باشد.اما زندانی در ذهنش با در نظر نگرفتن این واقعیت استدلال رو به عقب میکند..اینجا است که تناقض حاصل میشود...
حالا اگر رو به جلو استدلال کنیم خواهیم دید که شنبه اعدام میشود!
من باز نگرفتم. اول اینکه " سرعت مدام از یک نقطه به نقطه بعدی میرود" یعنی چی؟ شاید منظور اینه که فرد از یک نقطه به نقطه دیگر میره. خوب میره دیگه، مگه نمیره؟
دوم اینکه حرکت نا متناهی یعنی چی؟ یعنی طی مسافت نا متناهی؟ خوب اینجا که مسافت نامتناهی نیست.
سومین مورد اینه که حرکت بین نقاط متوالی درنظر گرفته شده، نه روی نقطه. بهرحال حرکت روی خط انجام میشه. اگرچه در استدلالی که در پارادوکس بهش اشاره شده، اصلا اشاره ای به حرکت روی خط نشده و به حرکت بین نفاط اشاره شده. (البته دوتا نقطه رو میشه با یه خط بهم وصل کرد. ولی چه عیبی داره که حرکت از یه نقطه به نقطه دیگرو، حرکت روی خط واصل اون دو نقطه در نظر بگیریم؟)
اینکه حرکت ایام روبه جلوست تناقضی با نحوه استدلال زندانی ندارد.
پارادوکس مسئله هم همینجا درست میشه , حرکت دونده ها مستقل از خط است ؛ در حالیکه در صورت مسئله حرکت دونده ها رو به حرکت روی نقاط تعبیر کرده است .
اما حرکت نامتناهی یعنی چه ؟ طبق صورت سوال کند رو تر مدام از نقطه ای به نقطه دیگر میرود هر چند با فاصله کم , این یعنی اصولا کند رو تر هم باید به نهایت نقطه طی کند , یعنی حرکت نامتناهی داشته باشد.
در پارادوکس یا یک عبارت به ظاهر صحیح ما به نتیجه غلط میرسیم . اینجا هم همین است .حرکت افراد مستقل از خط و نقاط فرضی ماست .در حالیکه ما این دو را به هم مربوط نموده ایم.
یک نکته دیگر رو هم اشاره کنم و اون اینکه در بررسی حرکت این دو در صورت سوال میگوییم :
A حرکت کرده به نقطه 2 میرود , B حرکت کرده و به نقطه 1 میرسد...انگار که در هر مرحله از استدلال یکی را به طور ضمنی ثابت گرفته ایم.
[
خب مشکل همینجا است دیگه ...حرکت ایام که از استدلال زندانی طبعیت نمی کنه...
ولی من هنوز فکر می کنم که مساله حرکت رو بین نقاط فرض کرده. نه روی نقاط.
زندانی که توی استدلالش حرکت ایام رو روبه عقب فرض نکرده. ترتیب گذر ایام باید با فرضیات استدلال زندانی مطابقت داشته باشه. نه با ترتیب نتیجه گیری درمورد روزها.