برگزیده های پرشین تولز

خاطرات تاکسی سواری

MD66

Registered User
تاریخ عضویت
13 جولای 2008
نوشته‌ها
2,670
لایک‌ها
208
محل سکونت
400 City
واقعاً این ملت ما اعجوبه ـن.....!!! فکر کن...... پولو بزاری لای گیره لباس بدی راننده...... :lol:

TAEL_SmileyCenter_Misc%20(115).gif

بابا این جکه.. چه زود باور کردی
 

farzan.B

همکار بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2009
نوشته‌ها
2,662
لایک‌ها
1,244
یه بار سوار تاکسی شدم یک خانم به شدت محجبه هم نشسته بود . خلاصه موقع حساب کردن کرایه پولش رو گذاشت لای یک گیره لباس و گرفت طرف راننده ( کخ مثلا دستش برخوردی نکنه ) راننده هم بعد از چند دقیقه یک انبردست از داشبورد کشید بیرون باقی پول رو گذاشت لای انبر دست و گرفت طرف زنه . بعدم زنه کلی جیغ و داد کرد منم از خنده داشتم میمردم

smilie_girl_101.gif
smilie_girl_101.gif
smilie_girl_101.gif
smilie_girl_101.gif
smilie_girl_101.gif
smilie_girl_101.gif
smilie_girl_101.gif
smilie_girl_101.gif
smilie_girl_101.gif
smilie_girl_101.gif
smilie_girl_101.gif
smilie_girl_101.gif
smilie_girl_101.gif

خیلی باحااااااااال بود !
 

mohammad.kaveh

Registered User
تاریخ عضویت
7 مارس 2009
نوشته‌ها
97
لایک‌ها
4
محل سکونت
تهران
یه بار سوار تاکسی شدم یک خانم به شدت محجبه هم نشسته بود . خلاصه موقع حساب کردن کرایه پولش رو گذاشت لای یک گیره لباس و گرفت طرف راننده ( کخ مثلا دستش برخوردی نکنه ) راننده هم بعد از چند دقیقه یک انبردست از داشبورد کشید بیرون باقی پول رو گذاشت لای انبر دست و گرفت طرف زنه . بعدم زنه کلی جیغ و داد کرد منم از خنده داشتم میمردم


واقعا اگه این قضیه پیش اومده دمه تاکسی گرم خیلی مرد بود :)


حالا یه داستان
نزدیک میدان هفت حوض تهران یه حوزه علمیه است یکبار از اونجا رد میشدیم یه ملا جوون توپول داش رد میشد چند تا پسر گیر دادند مارمولک مارمولک آقا ملا نامردی نکرد برگشت بلند گفت جووووووووووووووووون مارمولک دوست داری دوید طرف اینها آقا اینا مثله سگ ترسیده بودند حاج آقا غلط کردم حاج آقا گوه خوردم آقا منو میگی همون وسط خیابون ولو شدم از خنده
نکته انحرافیش این بود که به تاکسی هیچ ربطی نداشت – خوب حالاهر کی تونست این داستان رو یکبار با تاکسی باز سازی کنه جایزه داره پیش من
 

pany

Registered User
تاریخ عضویت
4 آپریل 2008
نوشته‌ها
677
لایک‌ها
19
زمان دبيرستان بود و تو اوج بوديم:D

چله تابستون بود ، زير پل سيدخندان يه مرد داشت جوجه ميفروخت ، منم حس پدرانم گل كرد 2 تا خريدم انداختم تو پاكت

( تابستون بود ديگه :D ) اومدم تاكسي سوار شدم بيام پائين . جلدي رفتم صندلي جلو نشستم چون به جز پاكت جوجه ها چنتا چيز ديگه هم دستم بود . تاكسي پر شد كه حركت كنه ديدم راننده يه چيزي به من گفت ، راستش نفهميدم چي گفت ولي در باز شد و يه دختر خانم محترم گفت ببخشيد و نذاشت من جا به جا شم اومد نشست كنارم . حالا فكر كن يه پيكان قراضه . هيچي آقا ماشين حركت كرد ، منم بچه مثبت هي ميومدم خودم بكشم اونور ميخوردم به دنده و دست راننده . ماشاالله دختره تقريبا هم سن خودم بود ولي يه نموره هيكل داشت . هيچي تو اين گير و دار بودم كه صداي جوجه هام در اومد
1041.gif
. همزمان راننده و دختره سرشون رو كردن به طرف صدا ، آقا منو ميگي سرخ و سفيد و قهوه اي شدم . حس كردم الان به چشم يه بچه 5 ساله دارن بهم نيگا ميكنن

اخی جوجه :happy:
 

balabala

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
22 می 2005
نوشته‌ها
8,362
لایک‌ها
5,745
سن
41
محل سکونت
یه خورده اونورتر
چند وقت پیش بلوار سوار شدم برم هفت تیر. 2 تا جوون دیگه هم سوار شدن نشستن کنارم تا خود هفت تیر چیزشعر می گفتن. یکم زودتر از من پیاده شدن، راننده گفت 600 تومن. منم یکمی رفتم توی فکر چرا زیاد حساب کرد از منم میخواد 300 بگیره باز باید دعوا کنم یعنی.
10i8gfa.gif
تو همین فکر بودم دیدم هی نگاه میندازه به من راه نمیوفته
1468.gif
گفتم لابد ذهنم رو خوند
برگشت گفت شما با اونا نبودی مگه
glasses.gif
گفتم نه والا!
هیچی دیگه یکم جلوتر پیاده شدم، پولم ازم نگرفت
crazy.gif
خاطره بسیار شیرین و پر سودی بود
watermelonsmileyf.gif
 

rezidentevil

Registered User
تاریخ عضویت
14 دسامبر 2009
نوشته‌ها
7,063
لایک‌ها
832
بحث این محجبه اینا افتاد !

یه بار با مامانم سوار تاکسی شدیم... عقب نشستیم.. چون دیدم یه نفر دیگه هم نشسته اول من نشستم بعد مامانم هم نشست.. ما گرم تعریف بودیم یه بار دیدم مامانم اشاره می زنه می گه نیگا کن دختره بغل دستت چه رویی گرفته ازت !!! نگا کردم دیدم آره دختره چنان چادرش رو با دست کرده دیوار هائر بین منو و خودش که انگار من آلت بدست منتظرم فرو کنم توش !!!.. یه نگا به مامانم کردم ok رو گرفتم ! به بهانه پول در آوردن دست کردم جیبم بعد ولو شدم رو دختره ! :lol: !! مامانمم که می دونه من کرم دارم مدلمه ! اون پشت اینطوری شده بود = :lol: دختره دیگه چسبید به در 50% توی ماشین بود 20 % تو در ماشین 30 % ش هم بیرون ماشین بود ! :lol: حیف باشه.. مسیر کوتا بود زود رسیدیم ! وگرنه بیشتر می خندیدیم ! :lol:

واقعا بعضیا بیماری روانی دارند !!!
 

mohammad.kaveh

Registered User
تاریخ عضویت
7 مارس 2009
نوشته‌ها
97
لایک‌ها
4
محل سکونت
تهران
منظورت خودتی که کرم ریختی به دختره :D
نکن بابا خوب معذب بوده اعتقادش اینجوری بوده دیگه شما که آزادی فکر و اندیشه تون گوش فلک رو کر کرده که دیگه چرا :blink:
 

rezidentevil

Registered User
تاریخ عضویت
14 دسامبر 2009
نوشته‌ها
7,063
لایک‌ها
832
منظورت خودتی که کرم ریختی به دختره :D
نکن بابا خوب معذب بوده اعتقادش اینجوری بوده دیگه شما که آزادی فکر و اندیشه تون گوش فلک رو کر کرده که دیگه چرا :blink:

آره دیگه خودمو گفتم! :D

آزادی با فرهنگ شهر نشینی فرق می کنه ! من با شرط 7 تی برم خیابون بگم آزادیه که نمی شه ! پس فرهنگ شهر نشینی کجا رفته !:D

این مدل افراد رو باید به نظر من بفرستند نقاط دور افتاده :rolleyes:
 

mohammad.kaveh

Registered User
تاریخ عضویت
7 مارس 2009
نوشته‌ها
97
لایک‌ها
4
محل سکونت
تهران
آره دیگه خودمو گفتم! :D

آزادی با فرهنگ شهر نشینی فرق می کنه ! من با شرط 7 تی برم خیابون بگم آزادیه که نمی شه ! پس فرهنگ شهر نشینی کجا رفته !:D

این مدل افراد رو باید به نظر من بفرستند نقاط دور افتاده :rolleyes:

خوب شد حالا یه مسئولیت نداری تو مملکت وگرنه به غیر چه های پی تی همه رو تبعید میکردی کویر لوت :D
 

مارمولک

Registered User
تاریخ عضویت
15 مارس 2010
نوشته‌ها
35
لایک‌ها
3
محل سکونت
حوزه هنری
.... یکبار از اونجا رد میشدیم یه ملا جوون توپول داش رد میشد چند تا
پسر گیر دادند مارمولک مارمولک آقا ملا نامردی نکرد برگشت بلند گفت جووووووووووووووووون
مارمولک دوست داری دوید طرف اینها آقا اینا مثله سگ ترسیده بودند حاج آقا غلط کردم حاج آقا گوه خوردم آقا منو
میگی همون وسط خیابون ولو شدم از خنده ...

..... :blink:
 

graphiator

Registered User
تاریخ عضویت
16 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
465
لایک‌ها
6
سن
38
محل سکونت
طهروون
راننده تاكسي هي ميخواست يه حرفي بزنه ولي نميگفت...مسافرم نميزد..من گفتم اين يارو بچه بازه احتمالا :f34r:رسيديم به يه جاي خلوت گفت ميبخشيد يه زره شاش داري بهم بدي..!!!!! :blink: من كه از خنده مرده بودم گفتم ميخواي چيكار؟؟؟
گفت معتادم فردا ميخوان ازم آزمايش بگيرن
منم از صبحش دستشويي نرفته بودم يه 4 ليتري واسش پر كردم :D
 

farzan.B

همکار بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2009
نوشته‌ها
2,662
لایک‌ها
1,244
راننده تاكسي هي ميخواست يه حرفي بزنه ولي نميگفت...مسافرم نميزد..من گفتم اين يارو بچه بازه احتمالا :f34r:رسيديم به يه جاي خلوت گفت ميبخشيد يه زره شاش داري بهم بدي..!!!!! :blink: من كه از خنده مرده بودم گفتم ميخواي چيكار؟؟؟
گفت معتادم فردا ميخوان ازم آزمايش بگيرن
منم از صبحش دستشويي نرفته بودم يه 4 ليتري واسش پر كردم :D

:happy:

برو خدا رو شکر کن آزماشی مدفوع نداشته !:eek:
 

Cleeev

Registered User
تاریخ عضویت
6 ژانویه 2010
نوشته‌ها
1,271
لایک‌ها
794
محل سکونت
on the edge of a super-massive black-hole
راننده تاكسي هي ميخواست يه حرفي بزنه ولي نميگفت...مسافرم نميزد..من گفتم اين يارو بچه بازه احتمالا :f34r:رسيديم به يه جاي خلوت گفت ميبخشيد يه زره شاش داري بهم بدي..!!!!! :blink: من كه از خنده مرده بودم گفتم ميخواي چيكار؟؟؟
گفت معتادم فردا ميخوان ازم آزمايش بگيرن
منم از صبحش دستشويي نرفته بودم يه 4 ليتري واسش پر كردم :D

ای کاش علاوه بر آزمایش ادرار، یه نمونه DNA هم میگرفتن (یه ذره آب دهن یا پوست یا خون یا هر چیز دیگه ای که وصل به تن طرف باشه کافیه) و تطابق میدادن تا ملت نتونن به این راحتی با جعل ادرار، قانونو دور بزنن... :hmm:

البته قبل از ورود به این جاها (اگه انتظامی باشه) طرفو میگردن که نمونه نیاورده باشه... ولی دیگه تو شرتشو نمیتونن بگردن که...!!!

میگن توی نمونه گیری های بسیار جدی و زندونا و نیروی انتظامی، برای جلوگیری از جعل ادرار، یه مأمور باهات میاد تو تؤالت باید همون جلوی مأمور بکشی بیرون و یه شاش ملس بزنی تو شیشه...

حالا شانست بزنه یارو تابلو بازی دربیاره و ییهو برادران به فکر تطابق DNA بیفتن... بیچاره...! DNA ـت سابقه دار شد رفت... پس فردا بری زندان ازت نمونه DNA بگیرن میزنن تو کامپیوتر و این سابقه ـت میاد و به جرم اقدام علیه امنیت عمومی و قصد محاربه و جعل اسناد دولتی اعدامت میکنن... :p
 
Last edited:

Mehraɴ

Registered User
تاریخ عضویت
3 ژانویه 2009
نوشته‌ها
2,053
لایک‌ها
40
محل سکونت
Tehrun
راننده تاكسي هي ميخواست يه حرفي بزنه ولي نميگفت...مسافرم نميزد..من گفتم اين يارو بچه بازه احتمالا :f34r:رسيديم به يه جاي خلوت گفت ميبخشيد يه زره شاش داري بهم بدي..!!!!! :blink: من كه از خنده مرده بودم گفتم ميخواي چيكار؟؟؟
گفت معتادم فردا ميخوان ازم آزمايش بگيرن
منم از صبحش دستشويي نرفته بودم يه 4 ليتري واسش پر كردم :D
:lol::lol::lol::lol::lol::lol::lol::lol:
ته ِ خنده بود ! دمت گرم !

چه حالی میده فردا ببره آزمایش بعدش مثبت در بیاد :D :lol: :دی
 

mohammad.kaveh

Registered User
تاریخ عضویت
7 مارس 2009
نوشته‌ها
97
لایک‌ها
4
محل سکونت
تهران
ای کاش علاوه بر آزمایش ادرار، یه نمونه DNA هم میگرفتن (یه ذره آب دهن یا پوست یا خون یا هر چیز دیگه ای که وصل به تن طرف باشه کافیه) و تطابق میدادن تا ملت نتونن به این راحتی با جعل ادرار، قانونو دور بزنن... :hmm:

البته قبل از ورود به این جاها (اگه انتظامی باشه) طرفو میگردن که نمونه نیاورده باشه... ولی دیگه تو شرتشو نمیتونن بگردن که...!!!

میگن توی نمونه گیری های بسیار جدی و زندونا و نیروی انتظامی، برای جلوگیری از جعل ادرار، یه مأمور باهات میاد تو تؤالت باید همون جلوی مأمور بکشی بیرون و یه شاش ملس بزنی تو شیشه...

حالا شانست بزنه یارو تابلو بازی دربیاره و ییهو برادران به فکر تطابق DNA بیفتن... بیچاره...! DNA ـت سابقه دار شد رفت... پس فردا بری زندان ازت نمونه DNA بگیرن میزنن تو کامپیوتر و این سابقه ـت میاد و به جرم اقدام علیه امنیت عمومی و قصد محاربه و جعل اسناد دولتی اعدامت میکنن... :p

بنده خدا تا 2- 3 سال پیش واسه ازدواج هم همینجوری بود یه سربازه میامد وای میستاد الان پیشرفته کردند بیشتر جاها دوربین میزارند به جا سرباز

حالا این که خوبه اینهایی که استخدام نظامی میخواهند بشند میرن اونجا یارو 10 تا 10 تا میگه لخت بشین بیایین تو یکی یکی معامله ها رو دست میزنه وارسی میکنه مشکلی نداشته باشید .

حالا فکرکن یهو بلند بشه عجب ضایع بازی میشه ها:lol:
 

ramtin_azari

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
8 ژوئن 2009
نوشته‌ها
73
لایک‌ها
0
تو یه شهر کوچیک تو یکی از استانها محروم کشور بودم . سر ظهر بود و گرما شدید . تاکسی گرفتم . تو راه داشتن یه ساختمون فک کنم 5- 6 طبقه می ساختن . راننده تاکسی گفت : نگاه کن ترو خدا ... این همه مصالح ساختمانی ، این همه اجر و سیمان و سنگ و بتن و... رو روی هم می ذارن . می دونی چه وزنی این ساختمون پیدا می کنه ؟ می دونی چقدر سنگین میشه ؟ بخدا همین کارارو می کنن که داریم به آخرالزمان نزدیک میشیم !
گفتم : چطور؟ چه ربطی داره؟
گفت : اخه می دونی کره زمین رو چقدر دارن با این ساختمون های سنگین می کنن ؟ کره زمین که به هیچ جا بند نیست ! تو آسمون معلقه ! اینقدر سنگینش می کنن می افته خوب ! سبحان الله !!
آقا این رو که گفت چهار چشمی بهش نگاه کردم ! اینقدر جدی حرف میزد که نمی شد گفت داره شوخی می کنه !
متوجه نگاه متعجب من به خودش شد و گفت شما که خودت مهندسی قبول داری حرفم رو که ؟
- من کت شلوار و کیف سامسونت داشتم که به چشمش مهندس شدم ! -
گفتم دارین شوخی می کننین؟ مگه نه؟
دیدم عصبانی شد . گفت مگه با تو شوخی دارم بچه ؟
 

Love_life

Registered User
تاریخ عضویت
10 فوریه 2010
نوشته‌ها
3,813
لایک‌ها
975
محل سکونت
دور نیست
تو یه شهر کوچیک تو یکی از استانها محروم کشور بودم . سر ظهر بود و گرما شدید . تاکسی گرفتم . تو راه داشتن یه ساختمون فک کنم 5- 6 طبقه می ساختن . راننده تاکسی گفت : نگاه کن ترو خدا ... این همه مصالح ساختمانی ، این همه اجر و سیمان و سنگ و بتن و... رو روی هم می ذارن . می دونی چه وزنی این ساختمون پیدا می کنه ؟ می دونی چقدر سنگین میشه ؟ بخدا همین کارارو می کنن که داریم به آخرالزمان نزدیک میشیم !
گفتم : چطور؟ چه ربطی داره؟
گفت : اخه می دونی کره زمین رو چقدر دارن با این ساختمون های سنگین می کنن ؟ کره زمین که به هیچ جا بند نیست ! تو آسمون معلقه ! اینقدر سنگینش می کنن می افته خوب ! سبحان الله !!
آقا این رو که گفت چهار چشمی بهش نگاه کردم ! اینقدر جدی حرف میزد که نمی شد گفت داره شوخی می کنه !
متوجه نگاه متعجب من به خودش شد و گفت شما که خودت مهندسی قبول داری حرفم رو که ؟
- من کت شلوار و کیف سامسونت داشتم که به چشمش مهندس شدم ! -
گفتم دارین شوخی می کننین؟ مگه نه؟
دیدم عصبانی شد . گفت مگه با تو شوخی دارم بچه ؟

مگه باهات شوخی داره ؟
برای سطح علمی کمتون متاسفم
 

farzan.B

همکار بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2009
نوشته‌ها
2,662
لایک‌ها
1,244
تو یه شهر کوچیک تو یکی از استانها محروم کشور بودم . سر ظهر بود و گرما شدید . تاکسی گرفتم . تو راه داشتن یه ساختمون فک کنم 5- 6 طبقه می ساختن . راننده تاکسی گفت : نگاه کن ترو خدا ... این همه مصالح ساختمانی ، این همه اجر و سیمان و سنگ و بتن و... رو روی هم می ذارن . می دونی چه وزنی این ساختمون پیدا می کنه ؟ می دونی چقدر سنگین میشه ؟ بخدا همین کارارو می کنن که داریم به آخرالزمان نزدیک میشیم !
گفتم : چطور؟ چه ربطی داره؟
گفت : اخه می دونی کره زمین رو چقدر دارن با این ساختمون های سنگین می کنن ؟ کره زمین که به هیچ جا بند نیست ! تو آسمون معلقه ! اینقدر سنگینش می کنن می افته خوب ! سبحان الله !!
آقا این رو که گفت چهار چشمی بهش نگاه کردم ! اینقدر جدی حرف میزد که نمی شد گفت داره شوخی می کنه !
متوجه نگاه متعجب من به خودش شد و گفت شما که خودت مهندسی قبول داری حرفم رو که ؟
- من کت شلوار و کیف سامسونت داشتم که به چشمش مهندس شدم ! -
گفتم دارین شوخی می کننین؟ مگه نه؟
دیدم عصبانی شد . گفت مگه با تو شوخی دارم بچه ؟

:hmm: کجاش خنده داره ؟
ولی جدی خیلی سنگین میشه ها ...:(
 
بالا