سلام
بچه ها این بحث واقعا جدیه .. پس خواهشا به شوخی نگیرینش ..
یکی از اقوام نزدیک من چند وقت پیش با من درد و دل می کرد .. کمی راهنماییش کردم ولی بهش پیشنهاد دادم توی پی تی یه تاپیک بزنه و نظر 4نفر رو هم بپرسه ولی بعدش خودم پشیمون شدم.. چون بیاد یوزر جدید بسازه همه فکر می کنن سرکاریه(حقم دارن) و مسخره بازی میشه !
قرار شد من تاپیک بزنم.. خودش میاد می خونه !
ماجرا از این قرار این دختر خانوم حدود 20 ساله، چند سال پیش با شخصی دوست بوده در حد ازدواج..
ولی
بعد از مدتی خودش رابطشو بهم می زنه .. به دلایل زیر :
- پسره خیلی فکر کار بوده .. همش کار و تلفن های کاری و .. کلا بیش از اندازه درگیر بوده !
- کمی بد بین بوده مثلا نمیزاشته گهگاهی حتی این دختر با دوستاش یه خرید بره !!
- تند مزاج و پرخاشگر بوده زود از کوره در میرفته و بحث بالا میگرفته که آخر هم دختر کوتاه میومده !
- مادره پسره توی کارای پسرش و زندگیش خیلی دخالت می کرده !
- ...
رابطه تموم میشه تا مدتی پیش که باز هم خانواده ی پسر میان پا پیش میزارن ! (با این ادعا که پسر تغییر کرده)
یه مسافرت چند روزه چاشنی کار میشه ... اما توی مسافرت دختر تغییری نمیبینه .. هنوز همون جوری و حتی دخالت های مادر بیشتر حس میشده !!
حالا نکته ی مثبت این پسر ابنه که وضع مالی خوبی داره !
از طرفی فامیل ما (دختر) با اصرار (اجبار نه) مادر پدر مواجهه که کیس خوبیه و علاقه دوباره ایجاد خواهد شد !!!
ولی دخترک هیج حسی بهش نداره و هیچ جرقه ای رو حس نکرده !
حالا بچه ها، از شما کمک می خواد که شما جای اون بودید چه می کردید ؟ خواهشا بدون فکر جواب ندید.. درک کنید و راهنمایی کنید ..
آیا میرفتید زن طرف می شدید ؟(بدون علاقه)
یا جواب منفی رو بهش می دادید ؟؟
توی مسافرت بهتون ثابت شده تغییر نکرده آیا باز هم باهاش یه قرار می زاشتید ؟؟
یا اصلا قرار هم نمیزاشتید و به کسی میگفتید که جواب رو بهش برسونه ؟!؟
پسر رو تو آب نمک نگه می داشتید فعلا نگهش می داشتید ؟
این رو هم در نظر بگیرید پسره دیگه ای هست که دختر رو خیلی دوست داره و دختر هم اون رو دوست داره !
دختر ، یه دختر احساساتیه !
خواهشا هر نظر کلی راجع به ازدواج و ذات دختر ها و ذات پسر ها دارید بزارید کنار .. و مشاوره بدید..
مرسی ...