برگزیده های پرشین تولز

؟؟؟آیا انسان از نسل میمون و شامپانزه است ؟؟؟!!!

وضعیت
موضوع بسته شده است.

MAHDIGHADIMI

Registered User
تاریخ عضویت
7 آپریل 2013
نوشته‌ها
503
لایک‌ها
385
محل سکونت
BANNED
اصلا نميشه!
يه مورد ساده :
تكامل ميگه كه قبلا زرافه ها گردنشون كوتاه بوده و به علت از بين رفتن درختان كوتاه اونا به علت كشيدن گردن بلند شده و اين مدلي شدن ! حالا اومديدم بازم درختاي اين ارتفاع تموم شد و اينا براي غذا مجبور شدن باز عين قبل گردن بكشن و بلند بشن! اين مدلي پيش بره گردنشون ميشه اندازه برج ايفل !
ولی بعدش یه نضریه ی دیگه اومد به اسم انتخاب طبیعی می گفت که زرافه ها دو نوع بودن یکی اونایی که گردن دراز داشتن یکی هم اونایی که گردن کوتاه داشتم به مرور زمان چون درخت های پایین تموم شد گردن کوتاها تموم شدن و گردن درازا موندن
 

parsifar

Registered User
تاریخ عضویت
20 دسامبر 2011
نوشته‌ها
597
لایک‌ها
474
تکامل یه مسئله ی خیلی ساده ست که کاملا ثابت شده

توی یه مقاله ی علمی خونده بودم که کسانی که در دهه ی 50 میلادی در آمریکا زندگی می کردن میانگین ضریب هوشیشون (IQ) چند نمره از انسانهای امروزی بالاتر بوده.
چرا؟ چون شرایط اون دوره جوری بوده که آدمها مجبور بودن از مغزشون بیشتر از ما بهره بگیرن . این همه دیوایسها و تکنولوژی های پیشرفته ی امروزی که ما رو بی نیاز کردن از حفظ کردن و محاسبه و ... وجود نداشته .

این تغییرها فقط برای 50 یا60 سال بوده حالا ببینید توی چند هزار یا چند صد هزار سال چه تغییرات بزرگی می تونه رخ بده
 

koosharz

Registered User
تاریخ عضویت
28 آگوست 2012
نوشته‌ها
3,623
لایک‌ها
9,542
سن
30
محل سکونت
شمال
نظرمو آخر اعلام میکنم
ولی این دوستمون @koosharz که موافق نظریه تکامل هست
و خدا رو قبول نداره باید بگه که منشا پیدایش انسان چیه؟؟
منشا پیدایش انسان ستارگان هستند من انها را پرستش میکنم
 

MAHDIGHADIMI

Registered User
تاریخ عضویت
7 آپریل 2013
نوشته‌ها
503
لایک‌ها
385
محل سکونت
BANNED
چی رو بگم؟
منشایی واسه بوجود اومدنش نمیبینم
ما طبق اعتقاداتموم می گیم خدا از اول بوده شما طبق اعتقادات داروینی و ستارگانت بگو خدا از چه منشایی به وجود اومده؟
 

فمارا

Registered User
تاریخ عضویت
16 آپریل 2012
نوشته‌ها
1,356
لایک‌ها
1,418
محل سکونت
يا ميم يا ب
انسان‌های امروزی از حدود ۸۰ هزار تا ۶۰ هزار سال پیش شروع به خارج شدن از آفریقا کردند. خاورمیانه نخستین جایی بود که آنها با نئاندرتال‌ها برخورد کردند. مردمان هنرمند ظریف و باهوش آفریقایی از آن پس با مردمانی زمخت و بی هنر و پرزور مواجه بودند. میان آن‌ها جنگ‌های خونینی رخ می‌داد؛ گرچه همزیستی چند ۱۰ هزار ساله آن‌ها نشان می‌دهد که هر دو طرف به نوعی گروه مقابل را تحمل می‌کردند؛ مثلاً شواهدی وجود دارد که قبایل انسان‌ها و نئاندرتال‌ها به طور متناوب زمستان‌ها و تابستان‌ها جابه جا می‌شدند و در بسیاری از مناطق هم‌زمان زندگی نمی‌کردند. شواهد جدیدتری هم وجود دارد که نشان می‌دهد انسان‌ها، نئاندرتال‌ها را شکار می‌کردند و می‌خوردند. نئاندرتال‌ها هم بدشان نمی‌آمد چنین کاری کنند. آن‌ها حتی در برخی جاها با هم آمیخته‌اند وا فرادی دورگه میان هر دو گروه پیدا شده‌اند. احتمالاً هر دو گروه از طرف مقابل، زنان را می‌دزدیدند. بررسی‌های ژنتیک نشان می‌دهد که همهٔ مردمان امروزی، گرچه از نسل همان بشر سیاهپوست آفریقایی هستند، اما میزان اندکی ناخالصی به جامانده از آمیزش با نئاندرتال‌ها نیز در خون خود دارند. به هر حال، انسان‌ها فناوری‌هایی بهتر از نئاندرتال‌ها داشتند. آن‌ها لباس‌های خود را با سوزن‌هایی از جنس استخوان می‌دوختند، بنابراین لباس‌های بهتری داشتند که آن‌ها را گرمتر می‌کرد و نیازشان به غذا را کاهش می‌داد. همین بهینه بودن اوضاع فناوری، بخت بقای بچه‌های انسان هارا بیشتر می‌کرد. انسان‌ها بسیار زودتر بالغ می‌شدند و جمعیت فزاینده‌ای داشتند. به علاوه انسان‌ها بیش از نئاندرتال هادر جمع‌آوری گیاهان و دانه‌ها مهارت داشتند، مهارتی که به تبار آفریقایی آن‌ها و زندگی در قحطی و کمبود شکار باز می‌گشت. زنان و کودکان انسان به جای کمک در شکار حیوانات وحشی، به جمع‌آوری میوه و دانه می‌پرداختند، درحالی که نئاندرتال‌ها با تمام قوا روی شکار تمرکز داشتند و کمتر به مواد غذایی گیاهی توجه می‌کردند. همین فراغت زنان انسان‌ها از شکار، توانایی تولید مثلی آن‌ها را هم بالاتر برد. بنابراین شاید فرهنگ مردسالار نیاکان ما، یکی از مهمترین دلایل غلبهٔ ما بر شرایط سخت زندگی در هزاران سال پیش بوده باشد. به علاوه دور ماندن زن‌ها از شکار، فرصت بیشتری به آن‌ها داد تا بتوانند شبکهٔ غذایی پیچیده تر و متنوع تری ایجاد کنند. همهٔ این‌ها باعث برتری یافتن انسان‌ها بر نئاندرتال‌ها می‌شد.
 

فمارا

Registered User
تاریخ عضویت
16 آپریل 2012
نوشته‌ها
1,356
لایک‌ها
1,418
محل سکونت
يا ميم يا ب
انسان امروزی از شرق آفریقا شروع به گسترش در بقیه زمین کرد. یک سیاهپوست لاغر و قد دراز باتوانایی خوب دویدن را در نظر بگیرید. بدن این مرد سیاهپوست موهای کمی دارد و پس از چند متر دویدن عرق می‌کندصبرمیکند تا خنک شود. او از سرزمینی خشک و گرم می‌آید که گاهی پیداکردن سایه هم دشوار بوده و گاهی ناچار است ساعت‌ها منتظر شکار بنشیند یا ماه‌ها در انتظار باران به سر ببرد. بنابراین وقت زیادی برای اندیشیدن دارد و این توانایی اخیر، یعنی اندیشیدن به او کمک می‌کند که ابزارهای بهتری برای شکار بسازد و فکری به حال روزهای کم آبی بکند. بنابراین اختراعات او شروع می‌شوند. یکی از مهمترین اختراعات او ذخیرهٔ آب در پوست تخم شترمرغ و دفن آن زیر خاک است. آنها از ۱۰۰ هزار سال پیش این کار را انجام می‌دادند و برای این که مالکیت خود نسبت به تخم‌های پر از آب را ثابت کنند، روی آنهارا «علامت گذاری» می‌کردند. همین علامت گذاری، چند هزار سال بعد به «نوشتن» تبدیل شد. آن‌ها شاید به خاطر انتظار کشیدن‌های طولانی، به هنر هم روی آوردند و شروع به ساختن جواهرات و تزئین بدن و لباس هایشان از حدود ۱۰۰ هزار سال پیش کردند. روی دیوار غارها نقاشی می‌کشیدند و از استخوان جانوران نی می‌ساختند و می‌نواختند. این مردمان سیاهپوست، نیاکان تمام انسان‌های امروزی هستند. اما از چندصد هزار سال پیشتر از آن‌ها، موجوداتی با موهای قرمز و پوست روشن و چشمان آبی در اروپازندگی می‌کردند که هیچ مشکلی برای پیدا کردن آب و غذا نداشتند. این موجودات همان نئاندرتال‌ها بودند. آن‌ها در بهشتی پهناور و غنی زندگی می‌کردند که هر چه نیاز داشتند، به آن‌ها می‌داد. بدن‌های آن‌ها بسیار قوی تر و زورمندتر از انسا ن‌های لاغر آفریقایی بود، اما شاید «فکر» آنها به خوبی آفریقایی‌ها توسعه پیدا نکرده بود، چون بسیاری به آن نیاز نداشتند! ابزارهای آن‌ها خوب بود، ولی ظرافت این ابزارها بسیار کمتر از ابزارهای انسان‌ها بود. مردمان نئاندرتال زبان هم داشتند و از پوست شکارهایشان لباس و کفش می‌دوختند و البته شیوهٔ این کار را به نسل‌های بعدی می‌آموختند اما طی چند صدهزار سال، این فناوری‌های ساده، توسعه‌ای بسیار اندک پیدا کرد. دقیقاً به این دلیل که آن‌ها «نیاز» به توسعهٔ فناوری‌های خود نداشتند، چیزی را انبار نمی‌کردند و برای یافتن آب، هیچ زحمتی نمی‌کشیدند. حتی بدن‌های قوی بنیهٔ آن‌ها هم کمتر از سیاهپوست‌های لاغر آفریقایی، آسیب دیدگی‌های جدی پیدا می‌کرد. البته میزان غذایی که می‌خوردند هم نسبت به ما بسیار بیشتر بود. ما به روزی ۲۲۰۰ کالری انرژی نیاز داریم، درحالی که نئاندرتال‌ها دست کم دو برابر این میزان انرژی نیاز داشتند. رشد سریع بدن و بلوغ جنسی دیررس نشان می‌دهد مردم نئاندرتال برای شکارچی شدن، بیشتر عجله داشتند تا برای پدر و مادر شدن؛ شاید چون **** اجتماعی آن‌ها بر پایهٔ قبیله‌های پدر سالار بوده‌است، نه خانواده‌های دو نفره. به هرحال آن‌ها مردمان دیگری بودند که ۲۸۰۰۰ سال پیش منقرض شدند و هیچ کدام از نژادهای امروزی بشر بازمانده آن‌ها نیست.

--------------------------

برگرفته از ویکی پدیا
 

واشنگتن

Registered User
تاریخ عضویت
11 فوریه 2013
نوشته‌ها
221
لایک‌ها
154
انسان امروزی از شرق آفریقا شروع به گسترش در بقیه زمین کرد. یک سیاهپوست لاغر و قد دراز باتوانایی خوب دویدن را در نظر بگیرید. بدن این مرد سیاهپوست موهای کمی دارد و پس از چند متر دویدن عرق می‌کندصبرمیکند تا خنک شود. او از سرزمینی خشک و گرم می‌آید که گاهی پیداکردن سایه هم دشوار بوده و گاهی ناچار است ساعت‌ها منتظر شکار بنشیند یا ماه‌ها در انتظار باران به سر ببرد. بنابراین وقت زیادی برای اندیشیدن دارد و این توانایی اخیر، یعنی اندیشیدن به او کمک می‌کند که ابزارهای بهتری برای شکار بسازد و فکری به حال روزهای کم آبی بکند. بنابراین اختراعات او شروع می‌شوند. یکی از مهمترین اختراعات او ذخیرهٔ آب در پوست تخم شترمرغ و دفن آن زیر خاک است. آنها از ۱۰۰ هزار سال پیش این کار را انجام می‌دادند و برای این که مالکیت خود نسبت به تخم‌های پر از آب را ثابت کنند، روی آنهارا «علامت گذاری» می‌کردند. همین علامت گذاری، چند هزار سال بعد به «نوشتن» تبدیل شد. آن‌ها شاید به خاطر انتظار کشیدن‌های طولانی، به هنر هم روی آوردند و شروع به ساختن جواهرات و تزئین بدن و لباس هایشان از حدود ۱۰۰ هزار سال پیش کردند. روی دیوار غارها نقاشی می‌کشیدند و از استخوان جانوران نی می‌ساختند و می‌نواختند. این مردمان سیاهپوست، نیاکان تمام انسان‌های امروزی هستند. اما از چندصد هزار سال پیشتر از آن‌ها، موجوداتی با موهای قرمز و پوست روشن و چشمان آبی در اروپازندگی می‌کردند که هیچ مشکلی برای پیدا کردن آب و غذا نداشتند. این موجودات همان نئاندرتال‌ها بودند. آن‌ها در بهشتی پهناور و غنی زندگی می‌کردند که هر چه نیاز داشتند، به آن‌ها می‌داد. بدن‌های آن‌ها بسیار قوی تر و زورمندتر از انسا ن‌های لاغر آفریقایی بود، اما شاید «فکر» آنها به خوبی آفریقایی‌ها توسعه پیدا نکرده بود، چون بسیاری به آن نیاز نداشتند! ابزارهای آن‌ها خوب بود، ولی ظرافت این ابزارها بسیار کمتر از ابزارهای انسان‌ها بود. مردمان نئاندرتال زبان هم داشتند و از پوست شکارهایشان لباس و کفش می‌دوختند و البته شیوهٔ این کار را به نسل‌های بعدی می‌آموختند اما طی چند صدهزار سال، این فناوری‌های ساده، توسعه‌ای بسیار اندک پیدا کرد. دقیقاً به این دلیل که آن‌ها «نیاز» به توسعهٔ فناوری‌های خود نداشتند، چیزی را انبار نمی‌کردند و برای یافتن آب، هیچ زحمتی نمی‌کشیدند. حتی بدن‌های قوی بنیهٔ آن‌ها هم کمتر از سیاهپوست‌های لاغر آفریقایی، آسیب دیدگی‌های جدی پیدا می‌کرد. البته میزان غذایی که می‌خوردند هم نسبت به ما بسیار بیشتر بود. ما به روزی ۲۲۰۰ کالری انرژی نیاز داریم، درحالی که نئاندرتال‌ها دست کم دو برابر این میزان انرژی نیاز داشتند. رشد سریع بدن و بلوغ جنسی دیررس نشان می‌دهد مردم نئاندرتال برای شکارچی شدن، بیشتر عجله داشتند تا برای پدر و مادر شدن؛ شاید چون **** اجتماعی آن‌ها بر پایهٔ قبیله‌های پدر سالار بوده‌است، نه خانواده‌های دو نفره. به هرحال آن‌ها مردمان دیگری بودند که ۲۸۰۰۰ سال پیش منقرض شدند و هیچ کدام از نژادهای امروزی بشر بازمانده آن‌ها نیست.

--------------------------

برگرفته از ویکی پدیا

خصیصیت اومد بقیش رو بنویسی
بقیش اینِ

هیچ کدام از نژادهای امروزی بشر بازمانده آن‌ها نیست , شاید درست نباشد که آنها را «انسان» ندانیم؛ آنها عموزاده‌های دور ما بودند که آخرین نیاکان مشترکمان، حدود یک میلیون سال پیش از هم جداشده بودند و بسیاری از ویژگی‌های جالب آنها که باعث می‌شود نئاندرتال‌ها را شبیه خودمان تصور کنیم، طی همین یک میلیون سال به صورت جداگانه در هر دو گونه پیدا شد. آنها گونهٔ دیگری بودند و ما گونهٔ دیگری هستیم.
 

koosharz

Registered User
تاریخ عضویت
28 آگوست 2012
نوشته‌ها
3,623
لایک‌ها
9,542
سن
30
محل سکونت
شمال
خصیصیت اومد بقیش رو بنویسی یا ترسیدی موضو برملا بشه
بقیش اینِ

هیچ کدام از نژادهای امروزی بشر بازمانده آن‌ها نیست , شاید درست نباشد که آنها را «انسان» ندانیم؛ آنها عموزاده‌های دور ما بودند که آخرین نیاکان مشترکمان، حدود یک میلیون سال پیش از هم جداشده بودند و بسیاری از ویژگی‌های جالب آنها که باعث می‌شود نئاندرتال‌ها را شبیه خودمان تصور کنیم، طی همین یک میلیون سال به صورت جداگانه در هر دو گونه پیدا شد. آنها گونهٔ دیگری بودند و ما گونهٔ دیگری هستیم.
ینی خدا نمیدونست که اونا قراره از بین برن که انداختشون رو زمین؟
 

Benchmarker

کاربر فعال پرشین تولز
کاربر فعال
تاریخ عضویت
25 آگوست 2011
نوشته‌ها
5,573
لایک‌ها
31,827
محل سکونت
Sin City
اگه انسان از تکامل میمون بوده چرا این تکامل اینقدر سریع اتفاق افتاده ؟
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا