Second Life
Registered User
- تاریخ عضویت
- 12 اکتبر 2004
- نوشتهها
- 863
- لایکها
- 58
بهنام خداوند جان و خرد
هر كه نامخت از گذشت روزگار / نيز ناموزد ز هيچ آموزگار
همايش «آخرين دستاوردهاي كاوشهاي باستانشناسي تنگ بلاغي» (شنبه سيام ديماه - دانشگاه تربيت مدرس) بهنتايجي فراتر از آنچه انتظار ميرفت منتهي شد. پيش از اين از سوي معاونت سازمان ميراث فرهنگي و صنايع دستي و گردشگري و رييس پژوهشگاه آن، دكتر طه هاشمي عنوان شده بود اين همايش علاوه بر اعلام نتايج كاوشهاي باستانشناسان در تنگ بلاغي قرار بود به اين پرسش پاسخ دهد كه آيا از نظر باستانشناسان كاري در تنگ باقي مانده يا خير، تا با بازتاب آن نظر از سوي سازمان به وزارت نيرو تكليف آبگيري سد سيوند مشخص شود. گفتني است بر پايهي توافقي كه ميان وزارت نيرو و سازمان ميراث فرهنگي بسته شده است، براي نخستينبار در تاريخ ساختوسازهاي عمراني كشور، يكي از كارفرمايان بزرگ دولتي براي گشايش طرحي نيازمند اجازهي مسؤولان سازمان ميراث فرهنگي است. اين فرصت طلايي كه در پي فشار گستردهي افكار عمومي نصيب سازمان مذكور شده، آن سازمان را در موقعيتي سرنوشتساز و خطير قرار داده است. از مدتي پيش، هر چند اين شايعه قوت گرفته بود كه سازمان موافقت خود با آبگيري را به آگاهي وزارت نيرو رسانده است و سخنان غيررسمي مسؤولان بلندپايهي سازمان هم اين نظر را تأييد ميكرد ولي همايش يادشده اين فرصت را به علاقهمندان داد تا در فضايي رسمي و كارشناسي پيگير موضوع باشند. اين همايش براي سازمان نيز اين حُسن را داشت تا توپ اعتراض را به زمين باستانشناسان بيندازد چرا كه اگر در آينده از سازمان انتقادي ميشد مسؤولان به نظر كارشناسي باستانشناسان استناد ميكردند و خود را تبرئه مينمودند. اما:
1. در همايش يادشده برخي از باستانشناسان ايراني - مستقيم و غيرمستقيم - به كارهاي ناتمام اشاره كردند. در اينباره سخن آخر را مطرحترين باستانشناس حاضر در جمع، آقاي رمي بوشارلاي فرانسوي – كه بالطبع درگير تعارفات و محذورات با سازمان ميراث فرهنگي نبود – عنوان كرد كه بسياري از سايتها كاوشنشده باقي مانده و نياز به پژوهش بيشتري است. از اينرو اين سخن مسؤولان سازمان پس از همايش كه بر اتمام كار همهي هيأتهاي باستانشناسي اصرار دارند (آقاي رحيممشايي، رياست سازمان ميراث فرهنگي در برنامهي «نگاه» و آقاي دكتر فاضلي، رييس پژوهشكدهي باستانشناسي سازمان در برنامهي «صبح بهخير ايران» كه در شب شنبه و صبح يكشنبه سيام ديماه و يكم بهمنماه از شبكهي يك سيما پخش شدند)، نميتواند با واقعيات همخوان باشد.
2. حضور گروهي از جوانان مخالف آبگيري سد سيوند، از جمله نمايندگان 47 سازمان مردمنهاد (انجياًًٌٍََُُُِِ) از شهرهاي مختلف ايران، مصداقي بود بر اين سخنان دكتر فاضلي، دبير همايش كه در آغاز همايش بر معيار بودن نظر ملت ايران در تصميمگيري سازمان تأكيد كرده بود. در عرف جهاني، سازمانهاي غيردولتي و مردمنهاد، نمايندگان مردم به شمار ميروند.
3. بر خلاف وعدههاي دادهشده در پيش از برگزاري همايش و حتي در آغاز آن، بخش ميزگرد و اعلام نتيجهگيري از همايش، به سخنان شماري از پيشكسوتان رشتهي باستانشناسي و مسؤولان سازمان محدود شد و دكتر فاضلي با عنوان كردن اينكه گروهي از باستانشناسان در اين همايش غايب هستند (كدام باستانشناسان؟)، نتيجهگيري را به آينده موكول كرد.
4. اما نكتهاي كه بسيار مهم است و از سوي مسؤولان سازمان ناديده گرفته شده و ميشود اين است كه مسألهي كاوشها در تنگ بلاغي تنها يكي از چندين آسيب ناشي از آبگيري سد سيوند است و ديگر آسيبها ناديده گرفته شده، آنهم در شرايطي كه متولي ديگري وجود ندارد. براي نمونه آيا مسؤولان سازمان همانطور كه به فكر وزارت نيرو و رفع مشكل آب هستند و حساب هزينههايي كه براي ساخت سد پرداخت شده را دارند نبايد به فكر نابودي جنگلها، مراتع، گنجینههای ژنتیکی و زمینهای کشاورزی منطقه هم باشند؟ بر اساس نظر گياهشناسان به علت بكر بودن تنگ بلاغى، گياهانى در اين منطقه وجود دارد كه علاوه بر این که یک گنجینهي ژنتیکی غنی هستند در صورت انجام مطالعات كامل بر روى آنها مىتوان به نوع گلها، درختان و پوشش گياهى كه در باغهاى پاسارگاد وجود داشته، پی برد ولی با آبگیری سد سیوند این پوشش گیاهی نادر به زیر آب خواهد رفت. از سوی دیگر بر پایهي نظر کارشناسی دكتر پيمان يوسفي آذري، مديركل دفتر جنگلهاي خارج از شمال سازمان جنگلها و مراتع، با آبگيري سد سيوند حداقل هشت هزار اصله درخت 500 ساله و هزاران هكتار مرتع و زمين مرغوب كشاورزي نابود ميشود. این درختان به دليل واقع شدن در ناحيهي رويش ايراني- توراني از نظر تنوع و ذخيرهگاه ژنتيكي، منحصر بهفرد و داراي اهميت ويژهاي هستند و تخريب این جنگلها به معناي فنا و نابودي كامل طبیعت منطقه است و حتي با صرف ميلياردها دلار هم امكان احياي این جنگلها وجود ندارد، چرا كه خاك منطقه آن قدر فقير و خشك است كه رويشگاه توان بازسازي خود را ندارد، زيرا شكلگيري جنگل در حوزههاي خشك ايران بر اثر يك فرايند تكامليافته چندین هزارساله است و از آنجا كه پديدهي آلودگي هوا اقليمهاي خشك را خشكتر ميكند براي جايگزينی اين درختها چند صد سال زمان نياز است - با اين شرط كه اقليم تغيير نكند.
بر اين اساس حفظ و ارزش جنگلهاي ايراني ـ توراني این منطقه بههمان درجه و حتي شايد مهمتر از جنگلهاي شمال باشد. اما آن چه بيش از هر چيزي مايهي نگراني است آنكه مسئولان استان فارس تلاش ميكنند تا موافقت سازمان جنگلها و مراتع و آبخيزداري كشور را براي قطع هشت هزار اصله درخت موجود در محدودهي آبگيري سد سیوند جلب نمايند؛ موافقتي كه ميتواند سنگ بناي مخربي در كشور گذارده شود كه حتي تصورش براي دلسوزان محيط زيست و منابع طبيعي غيرممكن است. بدعت ناگوار و مخربي كه روند رو به تخريب منابع طبيعي را سرعت خواهد بخشيد، چرا كه از اين پس هر سازمان يا نهادي با استناد به چنين عملكردي، براي اجراي پروژههاي خود درخواست مجوز قطع درخت خواهد كرد و ديگر هيچ سازماني نميتواند مانع از اين روند تخريب شود. حداقل سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري قدرت مقابله با آن را نخواهد داشت.
بر بنیان نظرات کارشناسی و بر خلاف نظر مجریان سد، آبگیری سد سیوند بر کشاورزی منطقه نیز اثرات مخربی دارد و هزاران هكتار مرتع و زمين مرغوب زراعتي و خاك زير آب دفن ميشود، در حالي كه توليد علوفه فقط يكچهارم ارزش مراتع است و سهچهارم ارزش آن مربوط به حفاظت خاك و جلوگيري از فرسايش و ميزان نفوذپذيري آب است. همچنين تنگ بلاغی به دليل عبور عشاير منطقه و مسير تاریخی عبور كاروان از اهميت به سزايى برخوردار است. بسته شدن مسير كوچ عشاير و به زير آب رفتن يكي از استقرارگاههاي كوچنشينان در منطقه، از ديگر نتايج آبگيري سد سیوند است. با آبگیری سد سیوند مراتع عشاير كه يكي از جاذبههاي گردشگري ايران به شمار ميرود نيز نابود ميشود. مهندس مختار نجفي كشكولي، مدير كل امور عشاير استان فارس با تأييد اين مطلب و ضمن تقسيم عشاير به دو دسته مرتعدار و كوچنشين ميافزايد: اين سد براي مرتعداران كه از طايفهي باصري هستند خطر بيشتري دارد چرا كه مراتع و چراگاههاي آنها زير آب ميرود. درست است كه مسؤولان سازمان ميتوانند مدعي شوند كه زيستبوم منطقه ربطي به آنها ندارد و خودش متولي دارد ولي هنگاميكه آنها بارها و بارها در سخنانشان به دفاع از وزارت نيرو برخاستند نميتوان از آنها انتظار توجه به ديگر مسائل را هم داشت؟ كما اينكه اين فرصت تاريخي تنها به سازمان ميراث فرهنگي داده شده كه بتواند آبگيري سد را به تأخير بيندازد و نه هيچ سازمان ديگري.
5. غير از اهميت باستانشناسي تنگ بلاغي آسيبهاي ديگري هم از آبگيري سد سيوند ناشي ميشود كه در رابطهي مستقيم با وظايف سازمان ميراث فرهنگي است، وظايفي كه به شدت نسبت به آنها بيتوجهي ميشود. به واسطهي آبرفتى و سست بودن خاك منطقه با بالا آمدن ميزان آب زیرزمینی، زمينه براى آسيبرسانى به پى سازههاى دشت پاسارگاد (اعم از كاخ بارعام، كاخ دروازه، كاخ اختصاصى، گور كمبوجيه، تل تخت و به ويژه آرامگاه كوروش كه نزديكترين اثر به سد است) آماده خواهد شد. از سوي ديگر، افزايش رطوبت پس از آبگيرى سد و تشكيل درياچهي پشت آن در درازمدت باعث تغيير اقليم و آب و هوا (اكوسيستم) شده و آثار سنگى پاسارگاد را - كه از جنس سنگهاى آهكى و جذبكنندهي رطوبت هستند- از بين خواهد برد. رطوبت، اثر مستقيمى بر اين آثار داشته و مسائلى چون رويش گياهان در لابهلاى سنگها را به دنبال دارد. آثار پاسارگاد فرسودهتر از تختجمشيد هستند و ارتفاعى نسبت به دشت ندارند و به همين دليل آسيبپذيرى آنها بسيار بالا است. پيش از اين تصور مىشد كه بتوان با استفاده از فنآورى از آسیبهای ناشی از رطوبت جلوگیری نمود اما اكنون مشخص شده كه اين امكان وجود ندارد و ضرر ناشى از رطوبت بر روى سازههاى پاسارگاد در درازمدت قطعى است. فراموش نشود در بيشتر مواقع جريان بادى از سمت دره و كوهستان بلاغى به سمت پاسارگاد میوزد و در صورت ایجاد درياچهاى در آنجا بادى كه از آنسو مىوزد رطوبت دره و درياچه را به پاسارگاد منتقل خواهد كرد. با افزايش رطوبت «رو زمینی» و «زیر زمینی» بر ميزان رشد گلسنگها كه يكى از عوامل فرسايشى سازههاى سنگى است، افزوده خواهد شد. فراموش نشود وسعت اين سد و آبگيرى آن به گونهاى است كه آب آن تا ۵۰ سال آينده تخليه نمىشود. همچنين درياچهي ايجادشده به عنوان يك مكان تفريحى محسوب خواهد شد و رفتوآمد ماشينها و افراد سبب آلودگى مىشود. كوهستانى بودن منطقه و بارش باران، آلودگىها را به بسيارى از مناطق ديگر منتقل مىكند كه اين پديده از عوامل تخريب آثار به حساب مىآيد (بلايي كه بر سر سنگنگارهي بيستون آمد و در عرض چند دهه به اندازهي چند هزاره آسيب ديد). البته دكتر فاضلي، رييس پژوهشكدهي باستانشناسي سازمان ميراث فرهنگي در سخنانش در برنامهي «صبح بهخير ايران»، اطمينان داد كه رطوبت هيچ تأثير مستقيمي بر پاسارگاد نخواهد داشت و اگر هم تأثير غيرمستقيم آن افزايش يابد تيم كارشناسي سازمان كه به صورت تخصصي بر روي گلسنگهاي آرامگاه كورش كار ميكند (موردي كه تا امروز خبرش در هيچجا درج نشده بود و خود ايشان هم در روز همايش از آن بياطلاع بود تا منعكسش كند!) با دستگاههاي پيشرفتهي رطوبتسنج (كه گفته ميشود آنها را وزارت نيرو خريداري كرده است؛ وزارتي كه هنوز بر خلاف ادعاهايش هيچ هزينهاي براي كاوشهاي منطقه نپرداخته است) آن را متوجه شده و نسبت به كاهشش اقدام خواهد كرد (چگونهاش را هم بايد از خود ايشان پرسيد ولي تجربه نشان ميدهد كه اگر پس از مدتي خطر رطوبت جدي بود - كه كارشناسان آن را از هماكنون قطعي ميدانند -، درصد امكان تخليهي سد از آب و متوقف كردن فعاليت آن چيزي در حد صفر است. كما اينكه ممكن است تعريف نمايندگان - بهويژه سازمانهاي دولتي - از ميزان جدي بودن خطر براي آثار، بسيار متفاوت از آنچه متخصصان غيردولتي ميانديشند باشد. علاوه بر اينها به گمان ما نميتوان با اثري به مهمي پاسارگاد با آزمون و خطا برخورد كرد). پيش از اين هم دكتر طالبيان، رياست بنياد پژوهشى پارسه و پاسارگاد عنوان كرده بود كه: «با پايين آوردن ميزان آبگيرى، ميتوانيم ميزان رطوبت را كاهش دهيم»، در حاليكه كارشناسان محيط زيست اين راهكار را مفيد نمىدانند و معتقدند كاهش ميزان آب، تأثيرى در اندازهي سطح آب و در نتيجه در ميزان تبخير آن ندارد. به هر رو اكنون در شرايطي قرار داريم كه سازمان ميراث فرهنگي ميتواند به ياري افكار عمومي خواهان عقب انداختن يكسالهي آبگيري باشد تا بتوان در فضايي كارشناسيتر و با رفع همهي نگرانيهاي ناشي از آبگيري (نه فقط اتمام پژوهش در تنگ بلاغي)، دربارهي لزوم آن به سخن گفتن پرداخت. به گمان ما اين، راهي ميانه است كه بارِ اجراي آن اكنون بر دوش سازمان ميراث فرهنگي است و آن سازمان با ارائهي اين درخواست به وزارت نيرو ميتواند خود را همراه با همهي دوستداران ميراث فرهنگي قرار دهد. «پايگاه اطلاعرساني براي نجات يادمانهاي باستاني» به نمايندگي سازمانهاي مردمنهاد زير:
1- كانون گسترش فرهنگ ايران بزرگ (اصفهان)
2- مؤسسهي مهرآيين (رامهرمز)
3- انجمن افراز (تهران)
4- جمعيت سپندارمدان (تهران)
5- كانون پرستوهاي آزاد (تهران)
6- مؤسسهي توفا (شوشتر)
7- كانون جوانان پارس (شيراز)
8- انجمن فرپاد (شيراز)
9- انجمن كهندژ (همدان)
10- انجمن اهورامنش (مرودشت)
11- كانون آريا (دانشگاه علوم پزشكي تهران)
12- كانون ايرانشناسي پاسارگاد (دانشگاه تهران)
13- انجمن علمي باستان¬شناسي (دانشگاه تهران)
14- انجمن يادگار نياكان¬ ما (تهران)
15- انجمن پژواك نو (تهران)
16- جمعيت حاميان زمين (تهران)
17- كانون خورشيد (تهران)، 18- خانه¬ي باد و باران (همدان)
19- جمعيت طبيعت¬ياران (اصفهان)
20- انجمن مثنوي¬پژوهان (اصفهان)
21- انجمن وحدت جوانان ايران¬زمين (اصفهان)
22- كانون پارسفرهنگ (اليگودرز)
23- جمعيت طلايه¬داران انديشه¬هاي نو (فريمان)
24- موسسه¬ي زيست¬محيطي سبزانديشان (اراك)
25- انجمن شهداد (اراك)
26- كانون عرشيان (اراك)
27- جمعيت آريايي¬ها (مرودشت)
28- كانون بارگاه مهر (اصفهان)
29- كانون ايرانشناسي دانشگاه علم و صنعت (تهران)
30- انجمن دوستداران ميراث فرهنگي تاريشا (ايذه)
31- جمعيت جوانان عصر سبز (يزد)
32- جمعيت يادگار يزد (يزد)
33- انجمن دوستداران ميراث فرهنگي افراز (تهران)
34- انجمن طلايهداران فرهنگ (اصفهان)
35- انجمن دوستداران ميراث فرهنگي تيران و كرون (اصفهان)
36- انجمن دوستداران ميراث فرهنگي شوش
37- انجمن انديشهي جوان (اصفهان)
38- مؤسسهي نويدآوران طراوت (اصفهان)
39- كانون آيندهنگري ايران (اهواز)
40- مؤسسهي علمي – فرهنگي آيندهنگر (اهواز)
41- انجمن حمايت از حيوانات (اصفهان)
42- جمعيت گردشگران آرياووش (اصفهان)
43- كانون توتم انديشه (اصفهان)
44- انجمن دوستداران ميراث فرهنگي امرداد (اصفهان)
45- انجمن اسپارترا (اصفهان)
46- كانون ايرانشناسي و گردشگري آريانا (اصفهان)
47- خانهي فرآوران ايران (تهران)
48- انجمن ميراثبانان زندهرود (اصفهان)
49- انجمن هتلداران و گردشگران جوان (اصفهان)
50- مؤسسهي اصفهانپژوهان (اصفهان)
51- انجمن ارتباط سبز (اصفهان)
52- انجمن دوستداران يادمانهاي باستاني آريابوم (تهران)
53- انجمن دوستداران يادگارهاي تاريخي ايزيرتو (بوكان)
54- انجمن ژيار (كرمانشاه)
55- كانون مهر كرمانشاه
56- خانهي دوستي ايرانيان (كرمانشاه)
57- انجمن نگاه تازه (كرمانشاه)
58- انجمن كهژوان (سنندج)
59- جمعيت زنان مبارزه با آلودگيهاي محيط زيست (شاخهي اصفهان)