گروه ويژه :ايران حاكميت 50درصدي يكي از مهمترين تنگههاي بينالمللي يعني تنگه هرمز را داراست كه نبص خليج فارس را در دست دارد. جزاير سهگانه تنب بزرگ ، كوچك و ابوموسي سه جزيره از شش جزيره ايراني هستند كه به جزاير قوسي مشهور هستند. اهميت اين جزاير بخاطر موقعيت نظاميشان است كه به عنوان دژ دفاعي تنگه هرمز قلمداد ميشوند. اهميت تنگه هرمز آن را به صورت يك نقطه بحراني درآورده است. ادعاي هميشگي امارات و پشتيباني سران عرب از اين ادعا ،زدوبندهاي سياسي خاصي را در كنار مهمترين تنگه بينالمللي ايجاد كرده است. زمزمه ارجاع اين ادعا به ديوان لاهه و پشتيباني امريكا از آن همگي بر اهميت اين سوؤال ميافزايند كه مالكيت واقعي حقوقي اين جزاير از آن كدام كشور است و امريكا از اين پشتيباني به دنبال چه منافعي است؟
موقعيتها
الف (خليجفارس
اين خليج در جنوب غرب آسيا در جنوب كشور ايران قرار گرفته و به دليل پيشرفت آن در سرزمين ايران ،بيش از كشورهاي ديگر مالكيت آن از قديم الايام از آن ايرانيان بوده و نويسندگان عرب آن را سرزمين پارس دانستهاند طول اين خليج از مصب اروند رود )شطالعرب(تا تنگه هرمز حدود1200 و عرض آن از 185 تا 330 كيلومتر حداكثر عمق 92 متر و در تنگه بيش از 100متر و وسعت آن حدود 222000كيلومتر است.
حاكميت ساحل شمالي از آن ايران و در جنوب كشورهاي عراق، كويت، قطر، عربستان، بحرين و امارات متحده عربي مالكيت دارند. حاكميت شمالي تنگه هرمز از آن ايران و حاكميت جنوبي از آن كشور عمان است.
ب( تنب بزرگ
اين جزيره با وسعت حدود 11 كيلومتر مربع در جنوب جزيره قشم واقع شده كه از جنوب به جزيره ابوموسي از شرق به عمان و از غرب به تنب كوچك ختم ميشود. فاصله اين جزيره تا قشم 31 تا تنب كوچك 12 تا ابوموسي 50 و تا جزيره الحمراءدر راس الخيمه 82 كيلومتر است.
پ( تنب كوچك
اين جزيره با مساحت 2 تا 5\2 كيلومتر در جنوب بندر لنگه و در غرب تنب بزرگ واقع شده است. فاصله اين جزيره تا بندر لنگه 50 كيلومتر تا راس الخيمه 92 كيلومتر و تا تنب بزرگ حدود 13 كيلومتر است.
ت( تنگه هرمز
طول اين تنگه در امتداد خط عمود منصف 187 و براساس تعريف كنوني 310 كيلومتر بوده و عمق آن در مجاورت ساحل ايران 36 متر و در مجاورت ساحل عمان 144 متر است. هلالي شكل بوده ،قسمت برجسته آن به طرف ايران و قسمت فرو رفته آن به سوي عمان است،بنابراين در تنگه بيشترين ساحل را به خود اختصاص داده است.
كنترل اين تنگه براقتصاد و انرژي ، رفت و آمد و حمل ونقل نيروي نظامي در خليج فارس آن را به صورت يك نقطه فشار و كنترل درآورده است.
جغرافياي تاريخي
الف: بحرين
اين جزيره در خليج سالوا بين قطر و عربستان واقع شده و در حقيقت مجمعالجزايري است كه بزرگترين آنها بحرين )ميان دو دريا( نام دارد و مساحت آنها به حدود 691 كيلومتر مربع ميرسد.
در 1514 ميلادي پرتغال آن را در اختيار گرفت.
در 1603 هم شاهعباس آن را ضميمه ايران كرد.
در 1853 به عنوان پايگاه انگليس درآمده و ايران حاكميتش را بر آن از دست داد. در 1861 با امضاي قرارداد ضدراهزني دريايي تحت الحمايه انگليس در آمده در 1970 پس از سفر «گيچياردي» نماينده سازمان ملل اين جزيره به عنوان كشوري مستقل در 14 اوت 1970 م. از سوي سازمان ملل به رسميت شناخته شد.
ب: جزاير ايراني
در 1602 م. صفويان توانستند پرتغاليها را شكست داده و حاكميت ايران را بر خليجفارس و جزايرش برقرار سازند و اين حاكميت تا 1720 ميلادي ادامه داشت. پس از صفويان در مرزهاي ايران و بويژه در خليج فارس تا ظهور كريمخان زند )1757م.( آشفتگي بهوجود آمد و پس از آن تثبيت شد.
ظهور دو ابرقدرت روسيه و انگليس و بعضاص فرانسه در قرون 18 و 19 م. همراه با ضعف و ناتواني حكومت ايران باعث شد كه ايران نتواند از نظر حقوقي حق خود را به مرزهايش ثابت كند . در1904 م. پس از اشغال انگليسي شارجه يي اين جزاير،مالكيت و حاكميت انگليس به اين جزاير مطرح شد و اين ادعا در 1923 ،1926 ، 1927 م. تكرار شد. در 1927 م. نيروهاي ايراني از اين سه جزيره ديدن كرده و يك قايق عربي را در آبهاي ابوموسي توقيف كردند.
در 1949 شايع شد كه ايران موضوع را به ملل متحد خواهدبرد. در 19 مه 1949م. دولت ايران حقوق خود را درپخش قاره اعلام كرد. در 1953 م. در دوره نخستوزيري دكتر مصدق يك رزمناو ايراني گروهي را در ابوموسي پياده كرد و گزارش رسيد كه ايران سرگرم تدارك نيرو جهت اشغال كامل سه جزيره است و نيروي هوايي بريتانيا چند هفته پروازشناسايي انجام داد. در 1961 م. در دوره نخستوزيري علي اميني يك فروند هليكوپتر در تنب بزرگ فرود آمد كه دو نفر امريكايي جزو مسافرانش بودند. در 1962 م. دولت علم موفق شد كه جزيره سيري را پس بگيرد. در همين سال )4 ماه بعد(سفارت انگلستان از سوي شيخراس الخيمه اعتراض كرد. در 5 سپتامبر 1962 م. ايران به اين اعتراض بشدت پاسخ داد و حاكميت خود را مجدداص يادآور شد. در 1968 م.رايت،سفير انگليس در تهران به دربار رفت و گفت:در خصوص بحرين مذاكرات هم اكنون شروع شده با اين هدف كه نظرات دولت ايران تامين شود و جزاير قطعاص به ايران داده خواهدشد و تا 1971 م. ايران سياست دوستانه خود را با اميرنشينها ادامه داد. سرانجام در 9\9\1350 )م1971( پس از هشتاد سال جزاير تنب بزرگ و كوچك و ابوموسي مجدداص تحت سلسله ايران قرار گرفتند و پرچم ا
يران برفراز بلندترين قله ابوموسي به اهتزاز درآمد.
خروج بريتانيا
حكومت بريتانيا در سال 1968 م. اعلام كرد كه نيروهاي خود را از شرق سوئز خارج خواهد ساخت و پس از اين امنيت خليج فارس به عهده دولتهاي منطقه قرارگرفت. در هشتم ماه مه 1971م. يك سخنگوي دولت ايران گفت به كشتيهاي جنگي دستور داده شده كه هر هواپيماي خارجي را بر فراز جزاير بزنند.
بريتانيا اعتراض كرد كه هيچ پرواز تهديدآميزي انجام نشده است.
در همين سال اشغال اين سه جزيره نظر جهانيان و اعتراض اعراب را به خود جلب كرد و حاكم شارجه به اشغال مشترك ابوموسي رضايت داد. در نوامبر 1971 )هفت ماه بعد(يك روز قبل از اينكه بريتانيا اين جزاير را به راس الخيمه بدهد ايرانيها اين جزاير را تصرف كردند.
تفاهم
در 29 نوامبر 1971 م. تفاهم ميان انگليس شارجه از يك سو و ايران از سويي ديگر بدينگونه بود كه نه ايران و نه شارجه از ادعاي خود بر ابوموسي صرفنظر نخواهند كرد و هيچيك ادعاي ديگري را نميپذيرد بدينصورت تفاهم به صورت زير خواهدبود.
1 نيروهاي ايراني وارد ابوموسي خواهند شد و نواحي مورد توافق بر روي نقشه را اشغال خواهندكرد.
2 ايران بر نواحي تحت كنترل خود پرچمش را خواهد افراشت.
3 شارجه بر باقي جزيره صلاحيت كامل خواهدداشت.
4 ايران و شارجه حدود آبهاي سرزميني جزيره را در 12 مايلي مطابق قانون آبهاي سرزميني ايران ميپذيرند.
5 موافقتنامهيي در مورد كمك مالي ايران به شارجه به امضا خواهد رسيد و بدينگونه در 30 نوامبر 1971 نيروهاي ايراني در سه جزيره پياده شده و مورد استقبال نماينده شيخ شارجه قرارگرفتند و در حقيقت اين بيانيه تفاهمي بود ميان ايران و انگليس ولي تعيين حاكميت نشد.
ضد تفاهم
يك هفته پس از تفاهم 7 دسامبر 1971 حاكم شارجه در مصاحبه با نشريه الاهرام گفته شارجه عقيده ندارد كه توافق موقتي بود و وسيلهيي براي رفع بحران و جلوگيري از خونريزي. شوراي امنيت سازمان ملل متحد در نهم دسامبر 1971 ميلادي تشكيل جلسه داده و به شكايت عراق ، ليبي،يمن جنوبي،الجزاير در مورد اشغال اين جزاير توسط ايران رسيدگي خواهد كرد. سرانجام پس از سخنراني شاكيان، ايران اعلام كرد اشغال اين جزاير يك امر داخلي است و شكايت را رد كرد. در نهايت ابيفرح نماينده سومالي پيشنهاد كرد كه بايستي شكايت به كناري نهاده شود تا اوضاع آرام شود و اين ادعا با شكايت تا 1992 همچنان مسكوت ماند.
تاثير و تاثر
عوامل مكملي كه مالكيت بر اين جزاير، قدرت ملي ايران را افزايش داده و يا برعكس در صورت عدم مالكيت ايران، نقش پراهميت اين جزاير از دست ميرود ،به قرار زير است.
1 وسعت و جمعيتي زياد در منطقه
2 طول سواحل بيشتر در بخش شمالي خليج فارس
3 نيروي نظامي و قدرت اقتصادي بيشتر هم از نظر كمي و هم از نظر كيفي
4 توپوگرافي مناسب در سواحل شمالي خليجفارس و تنگه براي گسترش و آرايش نظامي مدافع تنگه
5 داشتن نيروي دريايي پيوسته و منظم
6 داشتن جزاير قوسي منظم و پيوسته و استراتژيك
7 مالكيت 50درصد تنگه هرمز
8 برخورداري از عوامل و عناصر كافي براي حفظ و امنيت تنگه و خليج فارس
حقوق دريايي
الف( حق تاريخي ،ادعاي ايران بر اين جزيره )ابوموسي(براساس ضابطه يي تاريخي است و به اين معني كه اين جزاير را بطور مستمر تا قرن 19 در اختيار داشته است و حتي در زمان قاجاريه در تملك ايران بوده و زير نظر والي بندر لنگه اداره ميشده است.
ب(از نظر حقوق درياها كه آبهاي سرزميني يك كشور را در 5\22 كيلومتر قرار داده اند بين هيچكدام از جزاير جنوبي ايران دو برابر عرض درياي سرزميني فاصله وجود ندارد كه آبهاي آزاد وجود داشته باشد در صورتي كه نزديكترين فاصله جزيره ابوموسي تا شارجه 60 كيلومتر و حداقل فاصله راسالخيمه تا تنب بزرگ 70كيلومتر است . در مقابل فاصله ايران با قشم،قشم با تنب و تنب با ابوموسي بيش از 31 كيلومتر نيست.