ای شمایی که می گید خوزستان زادگاه ملت ایران نیست :
Historically Khuzestan is what historians refer to as ancient Elam, whose capital was in Susa, and in previous ages, Iranians referred to this province as Elam. The Old Persian term for Elam was Hujiyā, which is present in the modern name. Khuzestan is the most ancient Iranian province and is often referred to in Iran as the "birthplace of the nation," as this is the area where Aryan tribes first settled, assimilating the native Elamite population, and thus laying the foundation for the future empires of Persia, Media, and Parthia.
خوزستان را تاریخ نگاران ایلام باستان خوانده اند، جایی که پایتخت آن شوش بوده، در روزگار دور ایرانیان این استان را ایلام می خواندند. در پارسی باستان واژه "اوج" که در نام کنونی آن نیز هست برای ایلام بکار می رفت. خوزستان کهن ترین استان ایران است و گاهی به نام " زادگاه ملت " از آن یاد می شود، برای اینکه آنجا جایی است که اقوام آریایی ، نخستین بار برای زندگی بر گزیدند و با مردم بومی ایلامی ترکیب شدند، و این چنین پایه های امپراتوری های آینده پارس ، ماد و پارت را بنا نهادند.
http://en.wikipedia.org/wiki/Khuzestan
آنجا هایی که عرب ها آمدند را باید سر فرصت بنویسم تا بدانید تنها 560 سال از زندگی کردن عرب ها در خوزستان می گدره
ای کسایی که می گید خوزستان و اهواز نام های عربی هستن نه ایلامی :
In some instances, sugar and sugar cane have been given as the meaning of Khuz.(e.g. Dehkhoda Dictionary) The fertile soil of Khuzestan has a splendid potential for growing this plant, making excellent harvests for sugar cane possible here.
در جاهایی، شکر و نیشکر برای معنی واژه "خوز" نوشته شده اند برای نمونه در واژه نامه دهخدا، خاک حاصلخیز خوزستان توانایی عالی برای رشد این گیاه دارد، در آنجا می توان بهترین کشت نیشکر را داشت. ( خودم : همین الان توی خوزستان 8 برابر اندازه شهر تهران ، زمین زیر کشت نیشکر رفته، فکرشو بکن اگه بشه از بالا یه عکس گرفت چی میشه !!!)
However, most experts believe the name Khuzestan to be derived from Ķūzī, the name of the original non-Semitic people of the province, whose distinctive language reportedly survived until Sassanid times. (see Encyclopedia Iranica, Columbia University, Vol 1, p687-689.)
به هر حال، بیشتر کارشناسان بر این باورند که نام خوزستان از واژه " خوزی" که نام قوم اصلی و غیر عرب این استان (خودم : غربی ها به عرب ها و یهودی ها می گن سامی ) که بر اساس مدارک زبانشان تا زمان ساسانیان زنده مانده بود ، گرفته شده است،
Some scholars believe Ahvaz and Khuzestan are related to the name Ooksin, a city established during the era of the Elamite civilization, and are the altered forms of the words Ooks, Ookz, Hookz, Huz and Khuz. Iraj Afshār in Nigāhī bih Khūzistān : majmū`ah´ī az awzā`-i tārīkhī, jughrāfiyā'ī, ijtimā`i, iqtisādī-i mintaqah (Library of Congress CALL# DS324.K49 A37 1987, p66) states that Uxi was the Greek counterpart of the Elamite word Ūvja.
برخی دانشگاهیان بر این باورند که نام های اهواز و خوزستان با نام اوکسین ( خودم : یادش بخیر سینما اوکسین اهواز، خوبه که هنوز هتل اکسین هستش) که نام شهری است که در زمان آبادانی (تمدن عربیه !) ایلامی ها ساخته شده بود ارتباط دارند و شکل های دگرگون شده واژه های اووکس، اوکز ، هووکز، هوز و خوز هستند. ایرج افشار در کتاب نگاهی به خوزستان : مجموعه هایی از اوضاع تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی منطقه ، نوشته است که اوکسی واژه یونانی برابر با واژه ایلامی اوج است .
According to Jules Oppert, the word Ūvja, was pronounced as Xuz or Khuz in the Elamite language. The word Ūvja appears abundantly in many texts and on Achaemenid inscriptions at Naqsh-e Rustam (seen here), and on Darius's epigraphs at Persepolis and Susa among others (seen here). Ūvja, or its Greek counterpart Uxi, were names used to refer to the land or the peoples inhabiting the land of Khuzestan.
به گفته ژول ( خودم : توی فرانسه این اس خونده نمی شه ) اوپرت، واژه "اوج" در ایلامی به شکل اکوز یا خوز خوانده می شد. واژه " اوج " به فراوانی در بسیاری از نوشته ها و کتیبه های هخامنشی در نقش رستم (خودم: مرو دشت ، نزدیک تخت جمشید ) و در سنگ نبشته های داریوش از جمله در تخت جمشید و شوش دیده می شود. " اوج " یا برابر یونانی آن "اوکسی" نام هایی که برای اشاره به خوزستان و مردم خوزستان به کار برده می شدند.
Ibn Nadeem, in his book al-Fehrest , mentions that all the Median and Persian lands of antiquity spoke one language. In his book, which is the most accredited account of spoken languages of Iran during the early Islamic era, he quotes the great scholar Abdullah Ibn al-Muqaffa:
"The Iranian languages are Fahlavi (Pahlavi), Dari, Khuzi, Persian, and Seryani."
ابن ندیم، در کتاب الفهرست نوشته است که همه سرزمین های ماد ها و پارس ها (خودم : یکی یه " آریا " بذارید کنارشون تا اتوماتیک به همدیگه (ما به کرد ها ، کرد ها به ما ووو) قوم و خویش بودنمون رو یادآوری کنیم) از روزگار باستان به یک زبان سخن می گفتند. در کتابش، که معتبر ترین محاسبه زبان های رایج ایران در آغاز دوره اسلامی است، وی از ادیب بزرگ عبدالله ابن مقفه نقل می کند که :
" زبان های ایران پهلوی ، دری (خودم : زبانی که الان ما داریم) ، خوزی ، پارسی (خودم : پارسی باستان ) و سریانی است."
He then adds that Khuzi is the unofficial language of the royalty and comes from Khuzestan.
In Majma-ul-Tawarikh wa al-Qesas ("The Collection of histories and Tales") written in 1126, Khuzestan appears with such names as Hajuestan, Hobujestan, and Ajar, which seem to be derived from Hobujestan and Hujestan in Pahlavi languge. According to Sir Henry Rawlinson, in Pahlavi, Ūvja is pronounced Hobuj and therefore both the names Ahvaz and Khuzestan derive their names from here.
او پس از آن می افزاید که " خوزی " زبان غیر رسمی خانواده شاهنشاهی می باشد و از خوزستان ریشه می گیرد.
در مجمع التواریخ و القصاص ( گرداوری تاریخ و داستان ها) که در سال 1126 میلادی نوشته شده، خوزستان به نام های هوجستان، هوبوجستان و آجار آمده است که به نظر می آید ( خودم : تاجیک ها می گن "به چشم می آید" ) از هوبوجستان و هوجستان زبان پهلوی گرفته شده اند. به گفته سر هنری راولینسون، در زبان پهلوی ، " اوج " را " هوبوج" می خوانند ، بنابراین هر دو نام اهواز و خوزستان از اینجا گرفته شده اند.
Old Persian: Grammar, Texts, Lexicon by Roland G. Kent of The American Oriental Society, lists the following chains of derivation:
کتاب " پارسی باستان : نگارش، نوشته ها، واژه نامه " نوشته رولند جی کنت از جامعه شرق شناسی امریکا چنین زنجیره های مشتق گیری را بر شمرده است:
Ūvja --> Awaz --> Xuz
Ūvja --> Ux --> Xuz
Ūvja --> Xuz --> Hobuj
Ūvja --> Hobuj --> Xuz --> Hoz
Ūvja --> Hobuj --> Xuz --> Hoz --> Ahvaz
اوج > اواز > خوز
اوج > اوخ > خوز
اوج > خوز > هوبوج
اوج > هوبوج > خوز > هوز
اوج > هوبوج > خوز > هوز > اهواز
To further elucidate these chains, one must observe that as in some other Iranian dialects, such as Luri and Bakhtiari (also based in or near Khuzestan), the sound "h" is sometimes used for pronouncing Kh, the words oo, hoo and Khuz have in the process of time been added to the suffix -estan, and the word oojestan has gradually changed to Hujestan, forming the word Khuzestan. Such conversions are related to the fact that in ancient Persian dialects and in Pahlavi language, the sound "oo" was changeable to "hoo" as in such words like Oormazd --> Hoormazd or Ooshmand --> Hooshmand. And Hoordad has also been pronounced Khordad and Khoortat.
برای شیوایی بیشتر این زنجیره ها، یکی از چیزهایی که باید ملاحظه شود این است که مانند برخی گویش های دیگر ایرانی مانند لری و بختیاری ( که درون یا نزدیک خوزستان هستند) ، صدای ه گاهی برای خواندن حرف " خ " بکار می رود، واژه های اوو، هوو و خوز در گذر زمان به پسوند "ستان" افزوده شدند و نهایتا واژه اووجستان به هوجستان دگرگون و واژه خوزستان به وجود امد. این چنین دگرگونی هایی به این موضوع مرتبط است که در پارسی باستان و پهلوی ، صدای (خودم : البته باید با س بنویسیمش) اوو قابل تغییر به هوو بوده است ، برای نمونه در واژه هایی مانند اورمزد > هورمزد یا اووشمند > هوشمند. و هورداد همچنین خورداد و خوزتات خوانده شده . ( خودم : توی آلمانی هم " خ " اول نداریم و گاهی " ه " و یا " ک "خونده می شه، لازم به گفتن است که آلمانی حتی همین الانم به طور باور نکردنی به زبان ما نزدیک است، ایست می شه است ، نیشت می شه نیست، آخت می شه هشت، توختر می شه دختر، موتر می شه مادر، برودر می شه برادر ، فاتر می شه پدر (که البته پتر پهلوی بید و پیته پارسی باستان بید، نپه هم توی پارسی باستان می شه نوه !)
[
LEFT]
Every author of the early Islamic period, whether Arabic, Persian, or African, referred to the entire region as Ahvaz. This is verified by referring to texts such as those by Tabari, Abolfazl Beyhaghi, Tarikh-i Sistan, and Safar nama of Naser Khosrow, among many others. Hamdollah Mostowfi in his Nozhat ul-Qolub, for example, writes about Ardashir I in Ahvaz. The word "Khuzestan", however, seems to have been widely used to refer to the region by the 9th century.[/LEFT]
هر نویسنده ای در آغاز دوره اسلامی ، چه عرب ، چه پارس ، یا افریقایی به کل منطقه خوزستان ، " اهواز " نام داده است. این موضوع از نوشته های طبری، بیهقی ، تاریخ سیستان، و سفر نامه ناصر خسرو ووو استناد شده است. برای نمونه حمدالله مستوفی در کتاب نضحات ال قلوب ( شاید هم نزهات ، نذحات ، نذحاط ... من چه می دونم کدومشه) در باره اردشیر نخست اهواز نوشته است ( خودم : همون اردشیر پاپگان نخستین شاه ساسانی رو می گه)
به هر حال به چشم می آید که واژه خوزستان به گونه ای گسترده از سده نهم برای اشاره به کل منطقه خوزستان به کار رفته .
پس از اینا در مورد یورش اعراب به خوزستان در سده های 15 و 16 !!! نوشته و نوشته که کی نام آشغال عربستان رو روی اینجا گذاشت ( می گن هر چی می کشیم از این قاجاری هاست !!!!) سال 1441 اومدن اهواز و خرمشهر و دژپل و شوش و هویزه ، زرت و زرت بچه به دنیا آوردن ..... خودتون دیگه بخونید .....البته چند تا نقشه هم هست که ببینید بدک نیست
http://en.wikipedia.org/wiki/Origin_of_the_name_Khuzestan
آقا جان حالا دیدید این غربی های چشم آبی از هفت جد و آباد شما تاریخ ما رو بیشتر می شناسن ! حالا اینا که چیزی نیست ! برید ببینید روش دوختن پرده های تخت جمشید رو هم دارن !!!! این که تنها به خوزستان اشاره داره ، از اینکه خورد و خوراک زمستانی و تابستانی و بهاری شاهان هخامنشی چی بود تا اینکه برای آب طلا دادن به ظروف غذا چند ولت برق تولید می کردن !!! می دونم باورت نمی شه ! 30 - 40 سال پیش که توی ایران ظرف مسی رو کش طلا پیدا کردن، همه باستان شناسا کش اومدن ، تازگیا آلمانیا پیل های الکتریکی و الکترود های شو توی ایران و عراق پیدا کردن ( می دونید بغداد یه واژه پارسی بید؟ بغ یعنی فرشته یا خدایگان هایی که داشتن و داد هم یعنی داد دیگه) پیدا کردن ولی خیلی سداشو در نیاوردن ، نامرداآ !!!
این غربی ها اصل مارمولک هستن ، هیچی به ما نمی گن که ، خودمون باید بریم پیدا کنیم ! مگه همین نقشه های قدیمی خلیج پارس رو از کجا آوردیم ؟؟؟ انگلیسی ها دادن ؟ نه آقا جان توی آرشیو وزارت امور خارجه داشت خاک می خورد ، از زمان شاه ! اومدیم اون نمایشگاه رو راه انداختیم کلی عرب ها شسته شدن ! وگرنه عمراً اگه این چشم آبی ها دلشون به حال من و شما بسوزه ....
بد بختی اینه که مردم ما زبر و زرنگ نیستن که برن مو رو از ماست بکشن بیرون ....