برگزیده های پرشین تولز

بدترین خاطره از ضایه شدن!

وضعیت
موضوع بسته شده است.

new24-2

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 ژوئن 2013
نوشته‌ها
302
لایک‌ها
106
محل سکونت
مشد
راهنمایی بودم که رفته بودیم مهمونی حاجی خورون . شب دیگه حوصله همه سر رفته بود و با بچه ها تصمیم گرفتیم بریم فوتبال بزنیم , یه تیم ما یه تیم دخترا. چند دقیقه بود که بازی شروع شده بود که یکی از دخترای چپول دروازه رو هدف گرفت زد تو باقالیا و منو یکی دیگه بدو بدو با سرعت نور رفتیم تا توپو بیاریم. چشتون روز بد نبینه !!! در حین دویدن بودم که دیدم از زمین فاصله پیدا کردم و دارم پرواز میکنم . اصن یه وضی بود . هرچیم فکر میکردم که چرا من دارم پرت میشم هیچی به ذهنم نرسید که یهو با صورت رفتم زمین . برگشتم دیدم ملت دارن هار هار میخندن . دونفرشون از رو زمین بلندم کردو و لنگون لنگون داشم میرفتم که تو راه دیدم نگهبان پارک زنجیر ورودیو یا خرخره کشیده و بالا و منم گیر کردم به اون. دلم میخواست دختررو چکی کنم :|||

خخخخخخ
اگه من جات بودم یکیو تو همین وضعیت جور میکردم!!!:دی
باید تذجم طرفو ....... و در نهایت ..... یادت باشه....بزنی
افتاد عایا؟
 

disturb

Registered User
تاریخ عضویت
20 می 2013
نوشته‌ها
625
لایک‌ها
410
محل سکونت
Tehran
دوران پیش دانشگاهی کل عید رو تو هتل المپیک اقامت داشتیم تا درس بخونیم ...
یه روز صبح که داشتیم میرفتیم صبحونه ، یه مرد خارجکی رو دیدیم که تو لابی نشسته ، آقا ما رفتیم پیشش گفتیم هو آر یو ؟ طرف خندید و جوابمون و داد به انگلیسی ... بعد گفتیم عمت چطوره ؟ خواهرت چطوره؟ ... دیدیم هرچی میگیم خوشش میادو میخنده ... خلاصه شروع کردیم یه سری چیزا گفتیم که نباید میگفتیم ... یهو دیدیم طرف قاتی کرد بلند شد ... آقا ما سریع پیچیدیم رفتیم ، یه ساعت بعد اومدیم از رزوشن پرسیدیم این یارو کی بود ؟ گفت داوره بین المللی تنیسه که از آلمان اومده ولی ایرانی الاصله و ایرانی بلده ! ...
 
Last edited:

new24-2

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 ژوئن 2013
نوشته‌ها
302
لایک‌ها
106
محل سکونت
مشد
دوران پیش دانشگاهی کل عید رو تو هتل المپیک اقامت داشتیم تا درس بخونیم ...
یه روز صبح که داشتیم میرفتیم صبحونه ، یه مرد خارجکی رو دیدیم که تو لابی نشسته ، آقا ما رفتیم پیشش گفتیم هو آر یو ؟ طرف خندید و جوابمون و داد به انگلیسی ... بعد گفتیم عمت چطوره ؟ خواهرت چطوره؟ ... دیدیم هرچی میگیم خوشش میادو میخنده ... خلاصه شروع کردیم یه سری چیزا گفتیم که نباید میگفتیم ... یهو دیدیم طرف قاتی کرد بلند شد ... آقا ما سریع پیچیدیم رفتیم ، یه ساعت بعد اومدیم از رزوشن پرسیدیم این یارو کی بود ؟ گفت داوره بین المللی تنیسه که از آلمان اومده ولی ایرانی الاصله و ایرانی بلده ! ...

خخخخخخخخخخخخ
واقعا لایک داشت!
 

new24-2

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 ژوئن 2013
نوشته‌ها
302
لایک‌ها
106
محل سکونت
مشد
پاک بشه
پاک بشه
پاک بشه

حالم خوش نیست،نپرسید چرا
 
Last edited:

fa_herman

Registered User
تاریخ عضویت
4 جولای 2010
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
33
دانشگاه سر کلاس ریاضی بودیم
چند روز بعد از روز زن که کلاس داشتیم. بحث شد بین دخرا و پسرا و هی به هم تیکه مینداختن. استاد هم جواب میداد. آقا یکی از دخترا هر از چند گاهی بین صحبت پسرا پارازیت مینداخت که "بهشت زیر پای مادران هست"
بار چهارم که گفت یکی از پسرا گفت چی هی میگی بهشت زیر پای مادران است، بهشت زیر پای مادران است!!! خب کلیدش دست ماست چی مخواید کنید؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
کلاس منفجر شد!!!!/دیگه حرف نزد!!!!/از اون روز به بعد استاده که ما رو میدید میگفت چطورید کلید دارای بهشت!!!!!!!!!!!!!!!!
 

galaxysky

Registered User
تاریخ عضویت
2 مارس 2011
نوشته‌ها
3,319
لایک‌ها
644
محل سکونت
Tehran
ضایع شدناتون هم به درد نمیخوره
ضایع هم میشید مثل خودم بشید که صد سال سیاه نمیتونم جایی بگم :دی
 

differentboy1994

کاربر فعال موبایل و اسمارت فون ها
کاربر فعال
تاریخ عضویت
16 سپتامبر 2012
نوشته‌ها
4,184
لایک‌ها
2,260
محل سکونت
اصفهان
اصلا نمیتونم جزئیاتو بگم(خیلی ضایس) ولی جلو کسی که عاشقشم به بدترین شکل ضایع شدم(خدا نصیب گرگ بیابون نکنه)
 

Tragzes

Registered User
تاریخ عضویت
20 فوریه 2013
نوشته‌ها
619
لایک‌ها
253
محل سکونت
سیرجان
ضایع شدن ... آدم خیلی محکمی هستم اطرافیان اصن میترسن بهم بخندن .. خیلی هم جرعت نکردن بخندن ... فکر کنم ترم دوم دانشگاه بود " لای در شیشه اتوماتیک گیر کردم "کثافت منو ندید
خودم بهش فکر میکنم خندم میگیره وقتی سرم گیر کرده بود بین دو شیشه نه راه پس داشتم نه پیش !!!!
 
Last edited:

mha1368

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژوئن 2009
نوشته‌ها
2,442
لایک‌ها
1,033
اینو تو نت یه جایی خوندم


دم دانشگاه با دوستم وایساده بودیم
دو تا دختر میومدن بیرون
به دوستم گفتم اووووف اینو ببین
برگشت گفت سمت راستی زنمه
دیدم تابلو شد،بهش گفتم وان یکی رو میگم
گفت اونم خواهرمه



من جای طرف بودم بخار میشدم :lol:
 

k-boy

Registered User
تاریخ عضویت
7 فوریه 2012
نوشته‌ها
5,614
لایک‌ها
7,060
محل سکونت
جنگل آسفالت
اینو تو نت یه جایی خوندم


دم دانشگاه با دوستم وایساده بودیم
دو تا دختر میومدن بیرون
به دوستم گفتم اووووف اینو ببین
برگشت گفت سمت راستی زنمه
دیدم تابلو شد،بهش گفتم وان یکی رو میگم
گفت اونم خواهرمه



من جای طرف بودم بخار میشدم :lol:
اتفقا عین همین واسه خودم اتفاق افتاد :D
دم دبیرستانمون یه آرایشگاه زنونه بود , با رفیقام داشتم میرفتم که یهو گفتم , نمیدونی چه جیزایی از این تو درمیاد ! اد همون موقع خواهر رفیقم که بقل دستم بود از آرایشگاه درومد بیرونمشاهده پیوست 407159
 

wi-fi

Registered User
تاریخ عضویت
25 نوامبر 2012
نوشته‌ها
327
لایک‌ها
125
سن
33
محل سکونت
شیراز
ترم دو دانشگاه بودم اولین دختری بود که باش دوست میشدم دوختره خر پول خوشکل رو حساب بچه مثبتیه من باهام شد (یعنی هیچ دلیله دیگهای نمیبینم) بعد یه هفته که اس ام اس میدادیم گفتم بزار ازیت یکی از رفیقام کنم که مغازه داشت اس ام اس دادم:سلام حامد بالای مغازت خالیه؟ بهار رو راضی کردم بیارم؟ با اجازتون اس ام اس رو فرستادم واسه خوده دختره ما جلو دوختره تیریپ بچه مثبت بودیم(خداییش مثبت بودم) تاحالا خر جلوش نگفته بودم چه برسه به این اس ام اس اونم اس ام اس داد فک کنم اشتباه اس ام اس دادید در ضمن خیلی بیشورید ....
بقیه داستانم اگه خاستید پ خ بدید تا واستون بگم

میخوام ببینم از من بیشتر کسی ضایع شده خدا وکیلییی؟؟؟؟ فقط 10 ثانیه خودتون بزارید جای من
 

Tragzes

Registered User
تاریخ عضویت
20 فوریه 2013
نوشته‌ها
619
لایک‌ها
253
محل سکونت
سیرجان
این که عمدی بود قسمت ضایع شدندش فکر کنم تو ادامه مطلبه دیگه نه؟؟


ترم دو دانشگاه بودم اولین دختری بود که باش دوست میشدم دوختره خر پول خوشکل رو حساب بچه مثبتیه من باهام شد (یعنی هیچ دلیله دیگهای نمیبینم) بعد یه هفته که اس ام اس میدادیم گفتم بزار ازیت یکی از رفیقام کنم که مغازه داشت اس ام اس دادم:سلام حامد بالای مغازت خالیه؟ بهار رو راضی کردم بیارم؟ با اجازتون اس ام اس رو فرستادم واسه خوده دختره ما جلو دوختره تیریپ بچه مثبت بودیم(خداییش مثبت بودم) تاحالا خر جلوش نگفته بودم چه برسه به این اس ام اس اونم اس ام اس داد فک کنم اشتباه اس ام اس دادید در ضمن خیلی بیشورید ....
بقیه داستانم اگه خاستید پ خ بدید تا واستون بگم

میخوام ببینم از من بیشتر کسی ضایع شده خدا وکیلییی؟؟؟؟ فقط 10 ثانیه خودتون بزارید جای من
 

wi-fi

Registered User
تاریخ عضویت
25 نوامبر 2012
نوشته‌ها
327
لایک‌ها
125
سن
33
محل سکونت
شیراز
این که عمدی بود قسمت ضایع شدندش فکر کنم تو ادامه مطلبه دیگه نه؟؟
کجاش عمدی بود مگه دیوانم این اس ام اس عمدی بدم دختره؟؟؟؟؟؟؟؟ میخواستم بدم رفیقم خیر سرم
 

saeed85

Registered User
تاریخ عضویت
14 می 2013
نوشته‌ها
147
لایک‌ها
68
محل سکونت
Tehran
چند سال پیش رفته بودم کا ن د و م تاخیری از داروخانه بگیرم ولی اونی که میخواستم نداشتن بعد از 2 - 3 جا رفتم تو یه داروخانه که یه دختره هم فروشنده ی قسمت لوازم آرایشی بود به یارو مسئول داروخانه گفتم که این کا ن د و م رو دارید یارو یه نگاه کرد بهم و گفت عزیزم داریم ولی این برای سن شما مناسب نیستا.
من که رنگم به شکلاتی تبدیل شده بود و دختره هم فکر کنم داشت تو دلش داشت میمرد از خنده کم نیاوردم و به یارو گفتم اصن میدونی لشکر 23 تکاور کجاست من 2 سال پیش اونجا خدمت میکردم (مثلا اینو گفتم که یارو بفهمه من بزرگ شدم) بعدش با سرعت نور به توان 2 از داروخانه زدم بیرون و دنبال گونی میگشتم که چطوری هیکلمو از رنگ قهوه ایی پاک کنم و به رنگ عادی برگردونم . تا حالا اینو برای کسی تعریف نکرده بودم.
 
Last edited:

ah60008

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
4 آگوست 2012
نوشته‌ها
366
لایک‌ها
133
واقعا شما به اینا میگین ضایع شدن دو سه سال پیش بود یه روز خاصی رو تعیین کردم که کارای بانکیو اداریو کل کارایی که داشتمو ok کنم پیش بیشتر کسایی هم که میخواستم برم اشنا بودن و تعداد کثیری هم خانم بودن اقا ما پیش هر بنده خدایی که رفتیم با یه لبخند خاصی با ما حرف میزدو جواب میداد منم با خودم میگفتم چه باحاله امروز همه سر حالن کارارو را میندازن فکر کنین از ساعت 7.30 صبح تا ساعت 2 من یه شهرو گشته بودم اومدم خونه دیدم خشتک شلوارم تا کمر پارست, هنوزم که هنوزه همشون با همون لبخند باهام حرف میزنن

Sent from my LG-P768 using Tapatalk 2
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا