برگزیده های پرشین تولز

بدترین خاطره دوران مدرست چی بوده؟

Zokalo

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 آگوست 2009
نوشته‌ها
90
لایک‌ها
8
بدترین خاطره دوران مدرست چی بوده؟
 

منصور قیامت

کاربر ویژه گفتگوی آزاد
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
1 ژوئن 2007
نوشته‌ها
4,707
لایک‌ها
297
محل سکونت
شهر باحال قم
کلاس اول ابتدایی. جثه من حتی ریزتر از بقیه بچه ها بود

اگر خوب درس جواب نمیدادیم معلممون با یه چوب نیم متری کلفت، چند سری محکم میزد روی دستامون. حتی دیگه اون روز مداد هم نمیتونستیم دستمون بگیریم از بس ورم میکرد و قرمز میشد :(

کلاس دوم ابتدایی شکنجه گاه بود. بچه ها رو میزاشتن روی میز معلم. دستگاه فلک رو میاوردن. لنگاشو هوا میکردن و کفش و جوراب رو در میاوردن. و دستگاه فلک رو به پاهاش میبستن و محکم میزدنش. صدای زجه های بچه ها هنوز توی گوشمه. تازه به خاطر موارد انضباطی اصلا نبود. فقط به این دلیل که طرف خنگ بود درس به خوبی توی کله اش نمیرفت.
 

Zokalo

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 آگوست 2009
نوشته‌ها
90
لایک‌ها
8
اینا واقعی بود منصور یا شوخی کردی؟
آخه سال هاست که دیگه تو مدرسه ها فلک نمی کنن
 

MasoudM

Registered User
تاریخ عضویت
8 جولای 2008
نوشته‌ها
1,870
لایک‌ها
651
محل سکونت
in the shadow of the statue
اینا واقعی بود منصور یا شوخی کردی؟
آخه سال هاست که دیگه تو مدرسه ها فلک نمی کنن


الان كه شما درس ميخوني نميزنن. زمان منصور اينا ميزدن :eek:

ما هم كلاس چهارم يه معلم داشتيم ، خودكار ميزاشت لاي انگشت بچه ها تا سيل اشك راه نمينداخت راضي نميشد :eek:
 

shahkey

Registered User
تاریخ عضویت
16 نوامبر 2005
نوشته‌ها
1,235
لایک‌ها
5
الان كه شما درس ميخوني نميزنن. زمان منصور اينا ميزدن :eek:

ما هم كلاس چهارم يه معلم داشتيم ، خودكار ميزاشت لاي انگشت بچه ها تا سيل اشك راه نمينداخت راضي نميشد :eek:
اگه کسی با من این کارو میکرد الان که بزرگ شدم حتما میرفتم خفتش میکردم و یه حال اساسی بهش میدادم!

چه معنی داره!!!
 

MasoudM

Registered User
تاریخ عضویت
8 جولای 2008
نوشته‌ها
1,870
لایک‌ها
651
محل سکونت
in the shadow of the statue
اگه کسی با من این کارو میکرد الان که بزرگ شدم حتما میرفتم خفتش میکردم و یه حال اساسی بهش میدادم!

چه معنی داره!!!


:(

البته واسه خنگ بودن بچه ها نيمزد ، كسايي رو ميزد كه تكليف انجام نميدادن .... منم چون هميشه انجام ميدادم كتك نميخوردم.

يه بار از اول كلاس شروع كرد نگاه كردن تكليف ها ... چون خيلي گفته بود ( 5 شنبه گفته بود 4 بار از رو يه درس طولاني بنويسيد و شنبه بياريد ) خيلي ها انجام نداده بود ... از همون اول شروع كرد به خودكار گذاشتن ... منم 2 تا نصفي نوشته بودم .... اما چون نفرات آخر بودم كه چك ميكرد از زير كتك در رفتم ..... اومد بهم گفت تكليف نوشتي ؟ عرق داشت از سر و روش ميومد از بس بچه ها رو زده بود :D معلوم بود خيلي خستست .... منم گفتم آره ! همون چند برگ كه نوشته بود رو براش ورق زدم ... اونم چون بهم اعتماد داشت چك نكرد ...

يكي دو بار ديگه هم شد كه تكليف نداشتم خطر از بيخ گوشم رد شد ...

بيشعور خيلي مشق ميگفت ... كلاس چهارم دهنمون سرويس شد :hmm:

اول و دوم و سوم معلم هامون زن بودن كتك نميزدن ،‌ اصل كتك ها از 4 ام شروع شد :eek:
 

1408

Registered User
تاریخ عضویت
6 سپتامبر 2008
نوشته‌ها
1,043
لایک‌ها
57
محل سکونت
باغستان نیوز
خانم کبیری-خانم شیرازی ( صالحی ) - خانم زند - آقای علیدوستی - آقای انصاری
 

Reza021

Registered User
تاریخ عضویت
16 می 2007
نوشته‌ها
160
لایک‌ها
19
محل سکونت
UNKONWEN YET
بریم یه پوتیشن درست کنیم برخورد فیزیکی رو در مدرسه ها بن کنیم!
 

منصور قیامت

کاربر ویژه گفتگوی آزاد
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
1 ژوئن 2007
نوشته‌ها
4,707
لایک‌ها
297
محل سکونت
شهر باحال قم
اینا واقعی بود منصور یا شوخی کردی؟
آخه سال هاست که دیگه تو مدرسه ها فلک نمی کنن
سال 69 بله میزدن حسابی. توی کمد دفتر مدرسه پر از انواع و اقسام چوب ها و شلنگ و ادوات شکنجه بود


ضمنا ما معلم زن نداشتیم. از همون اول یه سری قلچماق سیبیل کلفت خشن بودن
 

Reza021

Registered User
تاریخ عضویت
16 می 2007
نوشته‌ها
160
لایک‌ها
19
محل سکونت
UNKONWEN YET
خانم کبیری-خانم شیرازی ( صالحی ) - خانم زند - آقای علیدوستی - آقای انصاری

خانم غلامی -2و3 یادم نمییاد:دی خانم سروش و خانم خورشیدی! دبستان کوثر منطقه 4 کلت خوابید؟:D
 

MD66

Registered User
تاریخ عضویت
13 جولای 2008
نوشته‌ها
2,670
لایک‌ها
208
محل سکونت
400 City
یه بار معلم درس داده بود بعد زنگ خورد ما هم نشستیم مطالب پای تخته رو می نوشتیم بعد ناظمه اومد با شلنگ مارو زد(آخه بعد از زنگ تفریح باید صف میبستیم بعد میرفتیم بچه ها هم دوست نداشتن) فکر کرد واسه همون توی کلاسیم.

آخ یه بار درس خوشنویسی اگه اشتباه نکنم دوات نداشتم شایدم قلمش
همین جوری می اومد هر کی نداشت یه شلنگ میزد
یادم نیست فکر کنم توی شلنگه هم چوب کرده بود
 

Reza021

Registered User
تاریخ عضویت
16 می 2007
نوشته‌ها
160
لایک‌ها
19
محل سکونت
UNKONWEN YET
سال 69 بله میزدن حسابی. توی کمد دفتر مدرسه پر از انواع و اقسام چوب ها و شلنگ و ادوات شکنجه بود


ضمنا ما معلم زن نداشتیم. از همون اول یه سری قلچماق سیبیل کلفت خشن بودن

:( ناراحت شدیم...

ما دوران راهنمایی کتک خوردن شروع شد!

یه بار تو صف داشتیم گپ میزدیم ناظم یه یتا پرنده زد کمرمون و... چند دقیقه بعد معذرت خواست و آبمیوه داد:p:blink:
 

Mehraɴ

Registered User
تاریخ عضویت
3 ژانویه 2009
نوشته‌ها
2,053
لایک‌ها
40
محل سکونت
Tehrun
بدترین خاطرم دعوای فوق شدید تو سوم راهنمایی بود با معلم عربی و بهترین خاطره اینکه 2 ماه بعد از اون کلآ ترک تحصیل کردم :دی
 

Reza021

Registered User
تاریخ عضویت
16 می 2007
نوشته‌ها
160
لایک‌ها
19
محل سکونت
UNKONWEN YET
یه بار معلم درس داده بود بعد زنگ خورد ما هم نشستیم مطالب پای تخته رو می نوشتیم بعد ناظمه اومد با شلنگ مارو زد(آخه بعد از زنگ تفریح باید صف میبستیم بعد میرفتیم بچه ها هم دوست نداشتن) فکر کرد واسه همون توی کلاسیم.

آخ یه بار درس خوشنویسی اگه اشتباه نکنم دوات نداشتم شایدم قلمش
همین جوری می اومد هر کی نداشت یه شلنگ میزد
یادم نیست فکر کنم توی شلنگه هم چوب کرده بود

ما هرکی دیر میمود نگه میداشتن به ردیف رگباری شیلنگ میزدند زمستونها آروم میرفتم کله نکنیم دستها فریز شلنگ:wacko:
خدای زندون بود ما هم مجرمان سیاسی!

اوه یه بار معلم حرفه و فن که خبره بود کله ی یکی از بچه ها رو لای در گذاشت هل میداد:(
با انبردست هم مو میکند:(
یه بار میخواست حال مارو بگیره انقدر از ترس گریه کردیم خندید گفت گمشو!:(

پاک کنید این تاپیک رو:(:(:(:(:(
 

1408

Registered User
تاریخ عضویت
6 سپتامبر 2008
نوشته‌ها
1,043
لایک‌ها
57
محل سکونت
باغستان نیوز
هیچ دورانی مثل دبیرستان نمی شه
چه کارهایی که نمی کردیم
یاد دوستان اون دوران بخیر . البته با خیلی هاشون الان در ارتباط هستم .
 

داش علی

کاربر فعال گرافیک
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 ژوئن 2008
نوشته‌ها
1,996
لایک‌ها
942
محل سکونت
داش علی
من هیکلم درشت بود. سال دوم دبستان بودم. گفتن بچه های کلاس دوم برن سر کلاس باقی بمونن منم رفتم. بعد ناظم جا...ش منو گرفت به چک و لگد خوار...ده . میگفت تو کلاس سومی چرا با دومیا میری.
مادر----ده بعدش که فهمید من دومم حتی عذر خواهی نکرد. منم اون گیر و داد سرم خورده بود به دیوار باد کرده بود.
رفتم خونه گریه زاری . خانواده اول فک کردن دعوا کردم توپیدن. بعدش که گفتم فرداش بابام اومد مدرسه پروندمو گرفت رفتیم یه جا دیگه. در همون حین ناظمه که اومد جلو اومد یه چیزی بگه بابام اونچنان جلو همه با پشت دست زد تو دهنش که خون راه افتاد. یادم نمیره هنوز. هیچکی ت-خ-م نمیکرد بیاد جلو ناظمه رو جمع کنه. منم کلی حال کردم بعد اون خاطره بد.
 

brainsore

Registered User
تاریخ عضویت
1 مارس 2008
نوشته‌ها
5,886
لایک‌ها
3,189
محل سکونت
دور
فکر نکنید من نمی فهمم ها! پست من و فرزان کو؟ ها ها ها؟؟! به این میگن آزادی بیان.
 

Mehraɴ

Registered User
تاریخ عضویت
3 ژانویه 2009
نوشته‌ها
2,053
لایک‌ها
40
محل سکونت
Tehrun
یه بار میخواست حال مارو بگیره انقدر از ترس گریه کردیم خندید گفت گمشو!:(

25r30wi.gif
25r30wi.gif
25r30wi.gif
 
بالا