اگه واقعی باشه خدایی آخرش بودی:lol:دوم راهنمایی که بودم یه معلم قرآن داشتیم که سنش نسبت به بقیه معلما کم بود (فکر کنم 25 ساله اینا بود)
این معلم با همه بچه ها خوب بود الا من.مثلا یادمه روز معلم تا اومد تو همه دست زدیم و منم خیلی معمولی و بدون شلوغ کاری دست زدم.فقط برای من منفی گذاشت.بگذریم.خاطره رو تعریف کنم:
جلسه آخر قرآن بود که همین آقای x اومد تو کلاس و گفت امروز جلسه آخره و میخوام در مورد بلوغ صحبت کنم.شروع کرد در مورد سیستم جنسی انسان توضیح دادن و گهگاهی صدای خنده های ریز بچه ها به گوش میرسید.بغل دستی منم هی میخندید و چون میز جلو بودیم خیلی ضایع بود و معلمه همش فکر میکرد من دارم میخندم.به بغل دستیم گفتم خفه شو دیگه الان منو میندازه بیرون.اینم که شر ترین بچه کلاس بود گفت آقا این به فحش داد.معلمه گفت الان براش منفی میذارم.پسره باز شروع کرد که نه حرفش خیلی زشت بود و اینا پشت سریم هم شاهده!!!معلمه گفت نیازی نیست خودش میگه چی گفته.منم گفتم بهش گفتم خفه شو.گفت همین؟گفتم آره.به پشت سریم گفت بنویس رو کاغذ چه فحشی داده و بده من.اونم تو کاغذ نوشت "گفته مادرتو...." و دادش دست معلمه.اینم گفت من حرف این دانش آموز قبول دارم و به من گفت بیا اینجا.تا اومدم حرف بزنم گفت خفه شو بیا.منم بلند شدم رفتم بغل دستش.عینکمو ورداشت و با مشت کوبید تو صورتم.بعد یقمو گرفت و عین چی زد.بغل دستیمم صدا کرد گفت بیا بزنش.قشنگ یادم میاد که بعد از کتک خوردن چشمم سیاهی میرفت و نمیتونستم قشنگ ببینم.تمام استخونام درد میکرد تا یک ما و انگشتم برگشت تا مدت طولانی نوشتن برام سخت بود.خلاصه ما عین خر کتک خوردیم و هیچی نگفتیم (خداییش به خاطر احترام به معلم بود.وگرنه زورم به معلمه هم میرسید.کلا من همیشه جثه درشتی داشتم چه از نظر قدی و چه از نظر وزنی.معلمه هم ریزه بود پس...) بعدم پرتم کرد بیرون و زنگ زد پدرم بیاد و گفت این فحش ناموس داده.پدرم که فکر میکرد من اهل فحش و اینا اونم ناموسی نیستم خیلی ناراحت شد و تا مدت طولانی ناراحتیش میکوبید تو مغزم.
همین معلم رو 2 سال بعد تو خیابون دیدم.گفتم سلام آقا خوبین؟خسته نباشید.یکم صحبت کردیم و گفتم یادتونه منو چقدر کتک زدین به خاطر حرفی که نزده بودم.گفت من مطمئنم که اون حرفو زده بودی.گفتم یادتونه فحشه چی بود؟گفت آره گفته بودی مادرتو گا...م.گفتم پس مادرتو گا...م.و دعوامون شد و همونطوری که منو به ناحق زده بود کتکش زدم و خیلی هم خوشحالم که تونستم نامردیشو تلافی کنم.
من کلا تو مدرسه همیشه بچه مثبت بودم
خفن ترین کاری که در کل دوران مدرسم انجام دادم.این بود که چند روز مونده بود به عید.بچه ها باهم تبانی کردن که کلاس نریم تا مدیر مجبور بشه بگه تا عید تعطیلین.همه بچه ها نیومدن کلاس.و منم اونروز نرفتم کلاس.
همین
پ.ن:الان مثل سگ پشیمونم که چرا تو دوران مدرسه.شیطنت نمیکردم و همیشه سر به زیر بودم
من یه روز رفتم مدرسه بعدش برگشتم خونه