M-r-r
کاربر تازه وارد
وحيد ميخواست بره . . . ازش خواستم برگشت . . . واقعا بهم لطف كرد و روم رو زمين نينداخت . . .
نيما178 داشت ميرفت هر چي بهش التماس و خواهش كرديم برنگشت . . . يعني تا الآنش كه من خبر دارم بر نگشته . . .
خودم هم كه ديدين ديروز . . . و حالا دوباره برگشتم . . .
پاست گيرل هم كه تاپيكش امروز زده شده . . .
از گدشته ها و آينده خبري ندارم ولي ميخوام بدونم واقعا چرا بايد همچين اتفاقي بيافته ؟
ديشب خيلي فكر كردم . . . قبلا جاهاي ديگه اي بودم و به سختي همين پي تي ازشون جدا شدم اما كسي حتي . . . نخاريد كه بابا فلاني رفت / اصلا فلاني مردست يا زنده !؟ اونجا هم مثه همينجا خداحافظي كردم . . . يكي دوتا اومدن گفتن موفق باشي . . . همين . . . اما جو اينجا فرق ميكنه . . .
يكي مياد ميگه اهل خداحافظي نيستم . . . آره امير رو ميگم . .. ابراز ناراحتي كرد و گفت متاسفه كه اون اتفاق افتاده . . . هرچند اصلا امير تو اين بحث و موضوع هيچ نقشي نداشت ولي خوب روي خودش گذاشت و اومد و چنين حرفهايي زد . . .
مهريسا با اينكه هنوز پست هاش دو رقمي نشده . . . ميگه با اينكه با هم آشنا نشديم و خيلي وقت نيست عضو انجمنه ناراحته كه يكي داره ميره . . .
دي جي پيمان . . .
و آنا . . . سخت ترين پيامي كه تو عمرم شنيدم . . . . .. و باز هم همديگر رو خواهيم ديد !
و Patientman كه هميشه سر به سرش ميگذاشتم . . . براستي و واقعا خوب تونست جاي خاليم رو پر كنه . . . و با نوشته هاش براي هركس نتونست تبسمي بر لبان اون شخص ايجاد كنه . . . براي من تونست . . .
و همينطور حاجي . . .
و دوباره آنا . ..
و وقتي ديدم بلا بلا با اون ارقام پست هاش اومده و همچين حرفي ميزنه . . .
و Pac_ginobat حرفي زد كه قبلا خودم زده بودم :
"یکی از شاهان از یکی از شعرا و بزرگان خواست که جمله ای برای شاه بنویسه که بتونه به شاه کمک کنه .فرد مقابل هم متنی نوشت و به شاه داد اما از شاه گفت اون متن رو فقط موقع ناراحتی ها و خوشی ها بخونه . . .شاه پس از پیروزی بر دشمنان زیادی یادش به متن افتاد . . .کاغذ رو که باز کرد دید نوشته شده : این نیز بگذرد
پس از مدتی شکست خیلی بزرگی عاید شاه شد . دوباره شاه یادش به متن شاعر افتاد . اون رو باز کرد :این نیز بگذرد . . .
بهار جان / لحظات خوب و خوشی با هم داشتیم . . . امیدوارم که این مرحله از زندگی رو هم بخوبی طی کرده و در تمام مراحل زندگیت موفق باشی .و باز هم :این نیز بگذرد . . ."
.....و .... و.... و......
خدا رو شكر ميكنم كه چنين دوستاني دارم.... از همتون هم متشكرم....
اما ميخوام بدونم چرا آدم بايد چنين تصميمي بگيره و حاضر به ترك جوي به اين صميميت بشه ؟
نيما178 داشت ميرفت هر چي بهش التماس و خواهش كرديم برنگشت . . . يعني تا الآنش كه من خبر دارم بر نگشته . . .
خودم هم كه ديدين ديروز . . . و حالا دوباره برگشتم . . .
پاست گيرل هم كه تاپيكش امروز زده شده . . .
از گدشته ها و آينده خبري ندارم ولي ميخوام بدونم واقعا چرا بايد همچين اتفاقي بيافته ؟
ديشب خيلي فكر كردم . . . قبلا جاهاي ديگه اي بودم و به سختي همين پي تي ازشون جدا شدم اما كسي حتي . . . نخاريد كه بابا فلاني رفت / اصلا فلاني مردست يا زنده !؟ اونجا هم مثه همينجا خداحافظي كردم . . . يكي دوتا اومدن گفتن موفق باشي . . . همين . . . اما جو اينجا فرق ميكنه . . .
يكي مياد ميگه اهل خداحافظي نيستم . . . آره امير رو ميگم . .. ابراز ناراحتي كرد و گفت متاسفه كه اون اتفاق افتاده . . . هرچند اصلا امير تو اين بحث و موضوع هيچ نقشي نداشت ولي خوب روي خودش گذاشت و اومد و چنين حرفهايي زد . . .
مهريسا با اينكه هنوز پست هاش دو رقمي نشده . . . ميگه با اينكه با هم آشنا نشديم و خيلي وقت نيست عضو انجمنه ناراحته كه يكي داره ميره . . .
دي جي پيمان . . .
و آنا . . . سخت ترين پيامي كه تو عمرم شنيدم . . . . .. و باز هم همديگر رو خواهيم ديد !
و Patientman كه هميشه سر به سرش ميگذاشتم . . . براستي و واقعا خوب تونست جاي خاليم رو پر كنه . . . و با نوشته هاش براي هركس نتونست تبسمي بر لبان اون شخص ايجاد كنه . . . براي من تونست . . .
و همينطور حاجي . . .
و دوباره آنا . ..
و وقتي ديدم بلا بلا با اون ارقام پست هاش اومده و همچين حرفي ميزنه . . .
و Pac_ginobat حرفي زد كه قبلا خودم زده بودم :
"یکی از شاهان از یکی از شعرا و بزرگان خواست که جمله ای برای شاه بنویسه که بتونه به شاه کمک کنه .فرد مقابل هم متنی نوشت و به شاه داد اما از شاه گفت اون متن رو فقط موقع ناراحتی ها و خوشی ها بخونه . . .شاه پس از پیروزی بر دشمنان زیادی یادش به متن افتاد . . .کاغذ رو که باز کرد دید نوشته شده : این نیز بگذرد
پس از مدتی شکست خیلی بزرگی عاید شاه شد . دوباره شاه یادش به متن شاعر افتاد . اون رو باز کرد :این نیز بگذرد . . .
بهار جان / لحظات خوب و خوشی با هم داشتیم . . . امیدوارم که این مرحله از زندگی رو هم بخوبی طی کرده و در تمام مراحل زندگیت موفق باشی .و باز هم :این نیز بگذرد . . ."
.....و .... و.... و......
خدا رو شكر ميكنم كه چنين دوستاني دارم.... از همتون هم متشكرم....
اما ميخوام بدونم چرا آدم بايد چنين تصميمي بگيره و حاضر به ترك جوي به اين صميميت بشه ؟