برگزیده های پرشین تولز

خواندني هاي دنياي اينترنت ( جالب جالب )

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
این ماده در سال 1914 در المان توسط شرکت مرک به عنوان کاهنده اشتها تولید شد اما به علت عوار ض ان از رده خارج گردید .بعد از مدتی در دهه 70 در روان درمانی برای کمک به بیان احساسات بیما ران به کار برده شد.با اثبات اثرات این ماده روی مغز حیوانات ازمایشگی مصرف ان ممنوع شد.
در سالهای اخیر مصرف این ماده در مهمانیهای شبانه موسوم به اکس پارتی افزایش یافته است.عامل اصلی رواج این ماده در ایران عدم اگاهی افراد از عوارض ناشی از این قرص هاست به طوری که با یک بار مصرف اسیبهای مغزی شدیدی ایجاد می کند.

اکستاسی به صورت قرص های خوراکی و تزریقی وجود دارد که علامتهای مرسدس بنز ,میتسوبیشی , دلار و گاهی صلیب روی ان حک شده.
این ماده به راحتی قابل سنتز است به طوری که با مصرف این دارو سلولهای تولید کننده سروتونین تخریب شده و ماده ای در مغز ازاد می شود که باعث افزایش خلق, تنظیم خواب, فعالیت جنسی و حساسیت به درد است.این دارو به سلولهای تولید کننده دوپامین نیز اسیب می رساند.اثرات
این قرص 20 تا 90 دقیقه پس از مصرف ظاهر می شود و 2 تا 3 ساعت در یک حد حفظ شده و بعد افت می کند .
این اثرات شامل افزایش شدید خوب بودن, افزایش انرژی, احساس تمایل برای ارتباط با دیگران, افزایش هوشیاری و درک موسیقی , افزایش حس بویایی و چشایی ,احساس روشنایی و تمایل برای در اغوش گرفتن و بوسیدن دیگران است.

به علت افزایش بیش از حد انرژی این افراد تمایل به رقصهای طولانی دارند.دیگر اثرات ان کاهش اشتها ,تاری دید, گشاد شدن مردمکها است که باعث می شود در مهمانیها با وجود نور کم مجبور به استفاده از عینکهای افتابی در شب شوند.
حرکات غیر طبیعی چشم ,افزایش ضربان قلب و فشار خون قفل شدن دندانها که برای جلوگیری از این حالت مجبور به مصرف ادامس هستند و تا ساعتها این حالت فک زدنهای غیر طبیعی وجود دارد نیز از عوارض های دیگر است .
این اثرات 3 تا 24 ساعت باقی می ماند و بعد از ان تمایل شدی برای مصرف مجدد ان وجود دارد.
اعتیاد به این ماده روانی و ترک ان بسیار دشوار است .متاسفانه میزان مصرف این ماده خطر ناک در ایران در حال افزایش است.خطر مرگ با مصرف ان وجود دارد و هیچ پادزهری تا امروز برای مسمومیت با اکس شناسایی نشده.
اعتیاد بیشترین اسیب را به جوامع می زند و چون همیشه پیشگیری راحت تر از درمان است بهترین راه اگاه ساختن افراد وکاهش معتادین جامعه است.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
گزارش روزنامه جمهوري اسلامي از نمايش آزادانه لباسهاي زير زنان در ملاعام




بخش خبري : چشمها را بايد بست بر روي بي حيائي ها كه دل غيرتمندان و دينداران را به درد مي آورد. چشمها را بايد شست از بي شرمي ها كه قلم از نوشتن آن شرم دارد , اما چه كنيم كه بايد اين شرم را كنار بگذاريم و صريح و بي پرده , درد دردمندان را بنويسيم .
خانواده هاي ايراني براي « شرم و حيا » و « عفت و پاكدامني » اهميت زيادي قائلند و به هيچ قيمتي حاضر به خدشه دار شدن آبروي خود نيستند لذا براي حفظ آن هزينه هاي سنگيني نيز مي پردازند و سختي محدوديت ها و محروميت ها را به لذت زودگذر مظاهر فريبنده مادي ترجيح مي دهند.
متاسفانه دامنه مظاهر فساد و بي بند وباري و لاابالي گري روز به روز در جامعه در حال گسترش است و علاوه بر خيابانها و پاركها , بازار و تجارت را نيز آلوده ساخته است . بسيار جاي تاسف دارد كه به خاطر سود و منفعت , بي شرمي در تجارت نيز باب شود , آنهم در بازار كه سابقه درخشاني در مبارزات اسلامي و انقلابي دارد و يا مركز فعاليتهاي مذهبي و اخلاقي و يا شريك در انجام اين فعاليت هاست . لذا در مرحله اول , خود بازاريان و كسبه مسئولند كه ننگ اين بي شرمي و انحراف را از دامن تجارت پاك كنند.
فروشگاههاي بزرگ نظير رفاه , شهروند , اتكا و... مكان تفكيك شده اي براي عرضه و فروش لباسهاي زير زنان اختصاص داده اند كه فروشنده آن خانم و ورود آقايان به اين مكان نيز ممنوع است و زنان براحتي و بدون دغدغه و اضطراب خريد موردنياز خود را انجام مي دهند اما در برخي پاساژهاي شمال شهر , كوچه برلن و بازار تهران حدفاصل بازار حراج و بازار مانتوفروشها , تعدادي از مغازه ها كه اغلب فروشندگان آن مرد هستند با آويزان كردن لباسهاي زير زنان اقدام به فروش اين لباسها مي كنند كه هم از لحاظ شرع و عرف و هم از لحاظ قانون خلاف است و جرم محسوب مي شود اما كسي با اين متخلفان برخورد نمي كند.
در پي تماس تعدادي از مردم با روزنامه و اعتراض آنها به اين وضعيت , خبرنگار و عكاس روزنامه از وضعيت كوچه برلن گزارشي تهيه كرده كه آن را با هم مي خوانيم .
« كوچه برلن » از بازارهاي قديمي تهران است كه مركز خريد و فروش لوازم و پوشاك زنان محسوب مي شود. وجود مغازه هاي بزرگ آينه و شمعدان فروشي و لوازم ضروري اول زندگي موجب شده كه عروس و دامادهاي زيادي , بخشي از خريد خود را از اين بازار انجام دهند.
در اين بازار چند بازارچه و پاساژ وجود دارد كه لوازم اختصاصي زنان همچون لوازم آرايشي و لباسهاي زير زنان را عرضه مي كنند اما هيچ محدوديت و يا مانعي براي ورود آقايان به اين بازارچه ها نيست و جالب اينكه تعدادي از فروشندگان مغازه هاي آن نيز مردان خصوصا جوانان مجرد هستند. لباسهاي زير زنان كه در اين مغازه ها آويخته و به نمايش گذاشته شده , بسيار زننده و تحريك كننده است و اساسا تعدادي از آنها مخصوص زنان كاباره اي و روسپي مي باشد.
شورت و كورست هاي نازك , توري و باريك با رنگ هاي زننده بر ديوارهاي مغازه ها و ويترين آنها در ملا عام به نمايش گذاشته شده كه بدتر از همه نمايش برخي شورت هاي نازك و باريك است كه داخل ميله هاي دايره اي شكل قرار گرفته و به ديوار نصب شده است .
اين در حالي است كه بسياري از خانواده ها از آويزان و يا پهن كردن لباسهاي زير زنان بر روي طناب حياط و يا بالكن خانه ها كه در انظار قرار دارد خودداري مي كنند و حتي آنها را براي خشك شدن در اتاقهاي مخصوص دختران كه از ديد ساير اعضا خانواده به دور باشد , آويزان مي كنند. شرم و حياي خانواده هاي ايراني به اين اندازه است كه متاسفانه برخي بازاريان به خاطر سود بيشتر , بي شرمي را از حد گذرانده اند.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
مغازه دارهاي بازار « كوچه برلن » تا خبرنگار و عكاس ما را مي بينند و متوجه موضوع گزارش مي شوند با هشدار يكي از مغازه دارها كه مي گويد « اماكن آمد » پارچه هائي كه از قبل زير ميز قرار داده بودند را روي لباسهاي زير زنان مي كشند. البته آنها كمي دير دست به كار شدند چرا كه عكاس ما عكسهاي خود را گرفته بود. اين موضوع نشان مي دهد كه از ديد اماكن , نمايش لباسهاي زير زنان در ملاعام ممنوع است اما متاسفانه مانند برخورد ضعيف با ساير مفاسد خياباني و اخلاقي , با اين وضعيت نيز برخورد قاطعي وجود ندارد و سطحي برخورد مي شود.
در اين بازار , برخي دست فروشان نيز بر روي زمين يا ميزي در وسط بازار , اقدام به فروش لباسهاي زير زنان مي كنند كه همگي فروشندگان دستفروش , مرد هستند و جالب اينكه به دليل ارزان بودن اجناس آنها , مشتري بيشتري دارند. تصور كنيد صحنه اي كه فروشنده مرد , لباس زير زنان را با دستان خود بلند كند و به مشتريان نمايش دهد و آنرا جلوي آنها بگذارد , آيا شرم آور نيست ! ما كه با ديدن چنين صحنه اي , عرق شرم بر پيشاني مان نشست .
وقتي با تعدادي از فروشندگان زن و مرد اين بازارچه ها به گفتگو پرداختيم , همگي آنها پيشنهاد دادند كه يكي از بازارچه ها مخصوص فروش لباسهاي زير زنان شود و ورود آقايان هم به آن ممنوع باشد.
يكي از فروشندگان مرد اين بازارچه مدعي شد : ما فروشنده زن داريم كه امروز نيامده است ! و به ناچار خود من اينجا آمده ام . البته ممنوعيتي هم در اين زمينه وجود ندارد! وي افزود : اگر يكي از بازارچه هاي اينجا به زنان اختصاص يابد ما نيز استقبال مي كنيم چرا كه زنان بيشتري خواهند آمد و فروش ما زياد خواهد شد.
وي پذيرفت لباسهائي كه در مغازه خود آويزان كرده , زننده و تحريك آميز و فروش آن توسط يك مرد نيز شرم آور است .
يك فروشنده زن بازارچه مهران نيز به خبرنگار ما گفت : ما بارها از اتحاديه و اماكن نيروي انتظامي درخواست كرده ايم كه محلي را به صورت اختصاصي براي عرضه لباسهاي زير زنان درنظر بگيرند اما آنها توجهي به درخواست ما نكردند.
وي اظهار داشت : مشكل اينجا فقط نمايش لباسهاي زير زنانه نيست بلكه شوخي هاي مسخره و توهين آميز برخي فروشندگان مرد با اين لباسها علاوه بر شرم آوري , رنج آور نيز هست .
وي افزود : زنان به خاطر وضعيت اين بازارچه , تمايل به خريد ندارند و ترجيح مي دهد از اماكن اختصاصي خريد كنند. متاسفانه به دليل كوتاهي هاي نيروي انتظامي در برخورد با مظاهر فساد و جامعه , زمينه سواستفاده برخي افراد از اين وضعيت فراهم شده و علاوه بر اينكه لباسهاي زير زنان آزادانه در معرض ديد عموم قرار مي گيرد , برخي از زنان نيز مانتوهاي بسيار نازك مي پوشند كه لباسهاي زير آنها كاملا مشخص است . متاسفانه شمار اين مانتوها در حال افزايش است و نيروي انتظامي هيچ برنامه اي براي برخورد با آنها ندارد.
كسبه توجه داشته باشند بر اساس آموزه هاي دين مبين اسلام و عرف جامعه , بايد « اخلاق تجارت » را رعايت كنند و براي كسب سود , حيا و شرم را زيرپا نگذارند , چرا كه در غيراينصورت ننگ بدنامي دامن آنها را خواهد گرفت .
در حاليكه بسياري از خانواده ها از پهن كردن لباسهاي شسته شده زير زنان بر روي طناب حياط و يا بالكن منازل خودداري مي كنند متاسفانه برخي كسبه تهران , شرم و حياي جامعه را زير پاگذاشته و آزادانه زننده ترين و تحريك كننده ترين لباسهاي زير زنان را براي فروش در ديد انظار عموم قرار مي دهند
تصور صحنه اي كه فروشنده مرد , لباس زير زنان را با دستان خود بلند كند وبه مشتريان نمايش دهد و او را تشويق به خريد نمايد , آيا شرم آور نيست !
كسبه بازار « كوچه برلن » با انتقاد از نيروي انتظامي و اتحاديه صنفي آنها پيشنهاد دادند كه يكي از بازارچه هاي اين محل , مخصوص فروش لباسهاي زير زنان شود و ورود آقايان هم به آنجا ممنوع باشد
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
زن‌ها كم‌هوش، مبتذل، منفعت‌طلب و حقيرند






متأسفم. اما واقعيت همان چيزي نيست كه بايد باشد، همان چيزي كه گاهي خوش‌خيالانه در رويا تصور مي‌كنيم و همان چيزي كه عده‌اي سعي مي‌كنند به‌زور ـ و حتي اغلب نه با كرشمه(!) ـ به ما تحميل كنند.
زن‌ها، بخصوص آن‌ دسته از زن‌ها كه مي‌كوشند با تأكيد بر جنسيت متفاوتشان خود را موجوداتي لايق و برتر جا بزنند، راه به‌ جايي نمي‌برند. اكثر زن‌ها موجوداتي كم‌هوش، مبتذل، منفعت‌طلب و حقيرند. از بيان اين حقيقت متأسفم، اما تا كي بايد اين حرف‌هاي واقعي را در لعاب دروغين احترام به زنان و با تعارف‌هاي بيهوده نسبت به «خواهران و مادران»مان پنهان كنيم. اينها واقعياتي است كه مردها در خلوت به‌راحتي آن را بر زبان مي‌آورند. حتي روشنفكرترين مردها و كساني كه پز فمينيست بودن هم مي‌دهند، اگر پايش بيفتد ابايي از واگويي حقيقت ندارند. پس من چرا اين ‌كار را بكنم؟ آن هم اينجا. هرچند كه مي‌دانم براي پيشبرد كارها و برقراري ارتباطي مثمرثمر(!) اغلب مردها مجبور مي‌شوند چه ماسك پرلبخند و مضحكي به چهره بزنند؛ اما مگر اين همان كاري نيست كه زن‌ها هم مي‌كنند؟ تفاوتش اين است كه معمولاً مردها مي‌دانند چه مي‌كنند. ديگر به خودشان دروغ نمي‌گويند و وقتي از صحنه پايين آمدند ـ شما بگوييد وقتي خرشان از پل گذشت ـ ماسك را برمي‌دارند. اما زن‌ها چه؟ با همين ماسك به رختخواب مي‌روند. با همين دروغ‌ها مي‌روند و مي‌آيند و دنيا را تبديل به ‌جايي نفرين‌شده مي‌كنند.

متأسفم. راستش من هم خيلي دلم مي‌خواست يكي از آن مدافعان آتشين‌مزاجي باشم كه براي دفاع از حقوق زنان حاضر مي‌شوند همة حقوق طبيعي مردانه و همة حقايق را زير پا بگذارند. مي‌دانم كه چنين نمايش‌هايي در كوتاه‌مدت و در ظاهر قضيه چقدر به نفع يك مرد تمام مي‌شود.
راستش در دوره‌اي از زندگي‌ام خيلي تلاش كردم تا انساني به‌ظاهر آزاده باشم و به‌خاطر ارزش گذاشتن به جايگاه نيمة ديگر بشر از هر حقي بگذرم، اما همين‌ها باعث شد كه بيشتر به كنه وجود آن نيمه پي ببرم: خودخواه و بي‌رحم.
واقعاً چند زن سراغ داريد كه در برابر تواضع و انعطاف‌پذيري مردان قدرشناس باشند و حاضر باشند كمي در ترك‌تازي‌شان كوتاه بيايند؟ برعكس، اين زن‌ها هستند كه با باز شدن هر منفذي و گشايش هر دري سيلي از اميال فروخفته‌شان را آوار مي‌كنند و كسي را كه چنين اشتباهي كرده به چنان عقوبتي دچار مي‌كنند كه فكرش را هم نكرده باشد.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
مردان زن‌ذليل آيا در بطن خود همان كساني نيستند كه نمي‌خواهند يا نمي‌توانند همان زنجيري را به زنان بزنند كه هميشة خدا بر دست و پايشان بوده است؟ اما در ازاي تولد اين آزادي چه سپاسي نصيبشان مي‌شود؟ هيچ. زنان دروغ مي‌گويند؛ زناني كه ادعا مي‌كنند حقوقشان در جامعة بشري پايمال مي‌شود و در پي احقاق آن‌اند؛ زناني كه در پي برابري و شرايط يكسان‌اند. كدام زن را ديده‌ايد كه اگر كمترين امكاني براي استفاده از امتيازات زنانه‌اش داشته باشد از آن چشم‌پوشي كند و به برابري بينديشد؟ زن‌ها هر جا كه مي‌توانند با خصوصيات و توانايي‌هايشان به هر چه كه حق دارند يا ندارند چنگ مي‌اندازند. آنها هميشه از زنانگي‌شان براي پيشبرد كارها استفاده مي‌كنند و انتظار دارند همين زنانگي‌اي كه اين‌طور چون ابزار پيشرفت به‌كار مي‌آيد و به وسط معركه آورده مي‌شود از سوي مردان كاملاً با احترام نگريسته شود. آن ‌وقت، وقتي كه فرياد «وا انصافا» و «وا برابريا(!)»ي زنان به هوا بلند مي‌شود دقيقاً همان وقتي است كه با لطايف‌الحيل و با به‌كارگيري رموز و برجستگي‌هاي زنانه نمي‌توان به اهداف مورد نظر رسيد. اينجاست كه زنان به‌ياد عدالت‌خواهي و برخورد متمدنانه مي‌افتند.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
همة اين كلي‌گويي‌ها براي اين است كه وارد مصاديق نشوم. اميدوارم دوستاني كه از اين برملا كردن رنجيده‌خاطر شده‌اند انتظار نداشته باشند كه من براي اثبات اين مدعاها مستند ارائه كنم و دلايل عيني بياورم. بي‌فايده است. زندگي جلو چشم همة ماست و اينكه من با صد هزار مثال بگويم كه زنان چگونه فقط به دنبال بهره‌كشي از مردان و استفاده از موقعيت خودشان‌اند فقط آتش كينه‌تان را شعله‌ورتر مي‌كند. گفتن اينكه اين فمينيسم‌بازي تا چه حد كار لوس و بيهوده‌اي است و اينكه چطور تنها براي سوء‌استفاده به‌كار مي‌آيد چه فايده‌اي دارد؟ در پشت همة اين سروصداها، آيا فمينيست‌ها كساني نيستند كه فكر مي‌كنند براي درآوردن چشم حريف ناخن‌هايي به‌اندازة كافي تيز و بلند ندارند؟
فمينيست‌ها معمولاً ـ با عرض پوزش ـ زناني‌اند كه از جذابيت‌هاي زنانه كمتر بهره‌ برده‌اند، حيله‌گري‌هاي رايج در ميان زنان را چندان نياموخته‌اند، يا از نظر اجتماعي آن درجه از اهميت را نداشته‌اند كه بتوانند خود را به‌‌خوبي مطرح كنند و اين را يك شيوة مطرح شدن يافته‌اند. زنان زيبارو، مغرور، زناني كه به هر طريق توانسته‌اند گليمشان را از آب بكشند و زناني كه هميشه با فريبكاري، با نقش بازي كردن و با دلربايي توانسته‌اند به خواسته‌هايشان برسند چه نيازي مي‌بينند كه اين‌گونه تظاهر به مظلوميت كنند. آنها ـ كه بيشتر زنان جهان‌اند ـ براي دستيابي به خواسته‌هايشان روش‌هاي بهتري سراغ دارند يا از امكانات بهتري بهره مي‌برند. همين هم هست كه فمينيست‌ها اغلب زناني نازيبا، ازكارافتاده، خارج از فرم، مورد توجه واقع‌نشده و بي‌دست و پا هستند.

اين ادعاهاي آزادي‌خواهي و حق‌طلبي برايم كاملاً شناخته‌شده است و مي‌دانم كه تا چه حد رذيلانه‌ است. زنان بي‌شماري را مي‌شناسم كه در طول زندگي، براي رسيدن به راحتي بيشتر و زندگي آزادتر، از مردان خواسته‌اند تا محدوديت‌هاي كمتري بر آنها اعمال كنند؛ اما هميشه نتيجه همان بوده است. آنها به محض اينكه امكانش را پيدا كرده‌اند مردي را كه به آزادي‌شان احترام گذاشته خفه كرده‌اند! براي شادي و لذت بي‌حد و حصر زير همه‌چيز زده‌اند يا حتي چه‌بسا وضعيتي اسفناك‌تر و خفت‌بارتر برگزيده‌اند.
دست زنان برايم رو شده است. من كه خودم در قسمت عمده‌اي از زندگي تلاش كرده‌ام تا به عظمت اين وجود انساني احترام بگذارم و زنان را جز با لطافت، ظرافت، مناعت طبع، آرامش و بازيگوشي تعبير نكنم، به‌مرور دريافته‌ام كه همة اينها جز پوسته‌اي نيست و نبايد از اين حرف‌ها جز براي ايفاي همان نقش كذايي و رام كردن زنان سود جست.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
زنان بسياري را ديده‌ام كه مدام شعارهاي دلفريب سر مي‌داده‌اند و حتي آزاد‌انديش‌ترين مردان را به لمپن بودن، امل بودن، ستمگر بودن و بي‌فرهنگ بودن متهم كرده‌اند؛ اما همين زنان وقتش كه برسد مي‌دانيد چه مي‌كنند، براي چند ريال بيشتر يا براي امتيازهاي مادي و رفاهي بسيار كوچك همة آن شعارها را فراموش مي‌كنند و به بي‌سوادترين و وحشي‌ترين مردان لبخند مي‌زنند!
عشق از نظر زنان لفظي پرمصرف و بي‌معناست. جز جايي كه به نفعشان باشد رُل عاشق را بازي نمي‌كنند، از اينكه بگويند در آتش عشق مي‌سوزند لذت مي‌برند و معمولاً از بازي كردن در چنين نقشي استقبال مي‌كنند، هر وقت هم گمان كنند كه اين كار برايشان منفعتي ندارد مثل آب خوردن به آن پايان مي‌دهند. مرد خوب يا بهتر است بگويم همسر يا همراه خوب از نظر يك زن يعني كسي كه بتوان در سايه‌اش پناه گرفت و بعد بي‌هيچ اعتراضي هر كار دل‌به‌خواهي را كرد.

متأسفم كه واقعيت بدين‌‌گونه است و كساني كه الان شمشيرهايشان را براي حمله كردن به من تيز مي‌كنند بايد بدانند كه من از قلب واقعيت هيچ نفعي نمي‌برم و چه بسيار دوست‌تر داشتم كه دنيا اين‌گونه كه مي‌بينيم نبود و همان‌طور بود كه دوستان ادعايش را دارند. برايم هيچ هم عجيب نيست كه مرا به داشتن عقدة حقارت يا حسرت يا حس انتقام‌جويي در اثر شكست‌هاي زندگي متهم كنند. اهميتي هم ندارد.
با سابقه‌اي كه برشمردم اينكه كسي با زنان محترمانه و انساني برخورد كرده باشد ولي هزينه‌هايش را پرداخت نكرده باشد عجيب است. حالا مي‌شود داد و فرياد دوباره‌اي راه انداخت و به‌خاطر اينكه مردي جرئت كرده به ساحت مقدس زنان توهين كند آسمان را به زمين دوخت. اما همة اينها هم كه بشود چه چيزي تغيير مي‌كند. زن‌ها همين‌اند كه بودند و هستند و خواهند بود.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
ما خودمان را هم بكُشيم چيزي عوض نمي‌شود. هنوز هم همه‌شان دنبال مردي مي‌گردند كه راحت‌تر بتوانند سرش كلاه بگذارند. به‌راحتي به خود اجازه مي‌دهند شش نفر را توي آب‌نمك بخوابانند براي روز مبادا تا بهترينشان را انتخاب كنند. اگر از يارو واقعاً خوششان بيايد كه هيچي، ولي اگر چندان خوششان نيايد ـ كه معمولاً هم نمي‌آيد ـ چند وقتي با سياست گل و لبخند و عسل طرف را خام مي‌كنند تا همه‌چيز همان‌طور كه بايد پيش برود. آن‌وقت...
باور كنيد خيلي ترجيح مي‌دادم همة اين حرف‌ها ساختگي باشد كه فكر كنم اوضاع خيلي خوب است و جماعت نسوان همان‌طور كه براي خودشان تبليغ مي‌كنند حساس و احساساتي و عاطفي و مهربان و صبور و عميق و باهوش و همه‌چيزاند. اما اينها همه تبليغات است و واقعيت بسي دردناك.

فقط مي‌ماند اينكه متذكر شويم؛ البته هر قانون و هر قاعده‌اي استثناهايي هم دارد. بالاخره در ميان هرچند صد نفر يك آدم متفاوت هم ممكن است پيدا شود. ممكن است، ولي اين چيزي را تغيير نمي‌دهد. قاعده و قانون همان است كه گفتم. كمتر و بيشتر در همه ‌جاي دنيا همان است. فيلم‌هاي هندي و هاليوودي چيز ديگري مي‌گويند. سريال‌هاي آبكي چيز ديگري مي‌گويند. فمينيست‌ها و فعالان اجتماعي هم سعي مي‌كنند واقعيت را به شكل ديگري بزك كنند و به خورد افكار عمومي بدهند. اما همين است. كاري نمي‌شود كرد. كاش مي‌شد كه اين‌طور نباشد. كاش همة آن چيزهايي كه من فكر مي‌كردم از بيخ و بن اشتباه بود. اما دنيا را نمي‌شود زير فرش پنهان كرد. بي‌آنكه بخواهم مردها را تبرئه كنم بايد عرض كنم كه زن‌ها با عرض شرمندگي همان‌قدر خودشيفته، همان‌قدر بي‌رحم و همان‌قدر كوچك‌اند كه مي‌شود ديد.
متأسفم. نمي‌توانم از نقل اين كلام نيچه خودداري كنم، اگرچه آن را به‌تمامي باور ندارم؛ كلامي كه زيركانه آن را از زبان پيرزني به زرتشت بيان مي‌كند. نيچه يا همان پيرزنك مي‌گويد: «به‌سراغ زنان مي‌روي، تازيانه را فراموش مكن.»
و من همچنان متأسفم.■
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
متأسفم. اما واقعيت همان چيزي نيست كه بايد باشد، همان چيزي كه گاهي خوش‌خيالانه در رويا تصور مي‌كنيم و همان چيزي كه عده‌اي سعي مي‌كنند به‌زور ـ و حتي اغلب نه با كرشمه(!) ـ به ما تحميل كنند.
زن‌ها، بخصوص آن‌ دسته از زن‌ها كه مي‌كوشند با تأكيد بر جنسيت متفاوتشان خود را موجوداتي لايق و برتر جا بزنند، راه به‌ جايي نمي‌برند. اكثر زن‌ها موجوداتي كم‌هوش، مبتذل، منفعت‌طلب و حقيرند. از بيان اين حقيقت متأسفم، اما تا كي بايد اين حرف‌هاي واقعي را در لعاب دروغين احترام به زنان و با تعارف‌هاي بيهوده نسبت به «خواهران و مادران»مان پنهان كنيم. اينها واقعياتي است كه مردها در خلوت به‌راحتي آن را بر زبان مي‌آورند. حتي روشنفكرترين مردها و كساني كه پز فمينيست بودن هم مي‌دهند، اگر پايش بيفتد ابايي از واگويي حقيقت ندارند. پس من چرا اين ‌كار را بكنم؟ آن هم اينجا. هرچند كه مي‌دانم براي پيشبرد كارها و برقراري ارتباطي مثمرثمر(!) اغلب مردها مجبور مي‌شوند چه ماسك پرلبخند و مضحكي به چهره بزنند؛ اما مگر اين همان كاري نيست كه زن‌ها هم مي‌كنند؟ تفاوتش اين است كه معمولاً مردها مي‌دانند چه مي‌كنند. ديگر به خودشان دروغ نمي‌گويند و وقتي از صحنه پايين آمدند ـ شما بگوييد وقتي خرشان از پل گذشت ـ ماسك را برمي‌دارند. اما زن‌ها چه؟ با همين ماسك به رختخواب مي‌روند. با همين دروغ‌ها مي‌روند و مي‌آيند و دنيا را تبديل به ‌جايي نفرين‌شده مي‌كنند.

متأسفم. راستش من هم خيلي دلم مي‌خواست يكي از آن مدافعان آتشين‌مزاجي باشم كه براي دفاع از حقوق زنان حاضر مي‌شوند همة حقوق طبيعي مردانه و همة حقايق را زير پا بگذارند. مي‌دانم كه چنين نمايش‌هايي در كوتاه‌مدت و در ظاهر قضيه چقدر به نفع يك مرد تمام مي‌شود.
راستش در دوره‌اي از زندگي‌ام خيلي تلاش كردم تا انساني به‌ظاهر آزاده باشم و به‌خاطر ارزش گذاشتن به جايگاه نيمة ديگر بشر از هر حقي بگذرم، اما همين‌ها باعث شد كه بيشتر به كنه وجود آن نيمه پي ببرم: خودخواه و بي‌رحم.
واقعاً چند زن سراغ داريد كه در برابر تواضع و انعطاف‌پذيري مردان قدرشناس باشند و حاضر باشند كمي در ترك‌تازي‌شان كوتاه بيايند؟ برعكس، اين زن‌ها هستند كه با باز شدن هر منفذي و گشايش هر دري سيلي از اميال فروخفته‌شان را آوار مي‌كنند و كسي را كه چنين اشتباهي كرده به چنان عقوبتي دچار مي‌كنند كه فكرش را هم نكرده باشد.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
مردان زن‌ذليل آيا در بطن خود همان كساني نيستند كه نمي‌خواهند يا نمي‌توانند همان زنجيري را به زنان بزنند كه هميشة خدا بر دست و پايشان بوده است؟ اما در ازاي تولد اين آزادي چه سپاسي نصيبشان مي‌شود؟ هيچ. زنان دروغ مي‌گويند؛ زناني كه ادعا مي‌كنند حقوقشان در جامعة بشري پايمال مي‌شود و در پي احقاق آن‌اند؛ زناني كه در پي برابري و شرايط يكسان‌اند. كدام زن را ديده‌ايد كه اگر كمترين امكاني براي استفاده از امتيازات زنانه‌اش داشته باشد از آن چشم‌پوشي كند و به برابري بينديشد؟ زن‌ها هر جا كه مي‌توانند با خصوصيات و توانايي‌هايشان به هر چه كه حق دارند يا ندارند چنگ مي‌اندازند. آنها هميشه از زنانگي‌شان براي پيشبرد كارها استفاده مي‌كنند و انتظار دارند همين زنانگي‌اي كه اين‌طور چون ابزار پيشرفت به‌كار مي‌آيد و به وسط معركه آورده مي‌شود از سوي مردان كاملاً با احترام نگريسته شود. آن ‌وقت، وقتي كه فرياد «وا انصافا» و «وا برابريا(!)»ي زنان به هوا بلند مي‌شود دقيقاً همان وقتي است كه با لطايف‌الحيل و با به‌كارگيري رموز و برجستگي‌هاي زنانه نمي‌توان به اهداف مورد نظر رسيد. اينجاست كه زنان به‌ياد عدالت‌خواهي و برخورد متمدنانه مي‌افتند.

همة اين كلي‌گويي‌ها براي اين است كه وارد مصاديق نشوم. اميدوارم دوستاني كه از اين برملا كردن رنجيده‌خاطر شده‌اند انتظار نداشته باشند كه من براي اثبات اين مدعاها مستند ارائه كنم و دلايل عيني بياورم. بي‌فايده است. زندگي جلو چشم همة ماست و اينكه من با صد هزار مثال بگويم كه زنان چگونه فقط به دنبال بهره‌كشي از مردان و استفاده از موقعيت خودشان‌اند فقط آتش كينه‌تان را شعله‌ورتر مي‌كند. گفتن اينكه اين فمينيسم‌بازي تا چه حد كار لوس و بيهوده‌اي است و اينكه چطور تنها براي سوء‌استفاده به‌كار مي‌آيد چه فايده‌اي دارد؟ در پشت همة اين سروصداها، آيا فمينيست‌ها كساني نيستند كه فكر مي‌كنند براي درآوردن چشم حريف ناخن‌هايي به‌اندازة كافي تيز و بلند ندارند؟
فمينيست‌ها معمولاً ـ با عرض پوزش ـ زناني‌اند كه از جذابيت‌هاي زنانه كمتر بهره‌ برده‌اند، حيله‌گري‌هاي رايج در ميان زنان را چندان نياموخته‌اند، يا از نظر اجتماعي آن درجه از اهميت را نداشته‌اند كه بتوانند خود را به‌‌خوبي مطرح كنند و اين را يك شيوة مطرح شدن يافته‌اند. زنان زيبارو، مغرور، زناني كه به هر طريق توانسته‌اند گليمشان را از آب بكشند و زناني كه هميشه با فريبكاري، با نقش بازي كردن و با دلربايي توانسته‌اند به خواسته‌هايشان برسند چه نيازي مي‌بينند كه اين‌گونه تظاهر به مظلوميت كنند. آنها ـ كه بيشتر زنان جهان‌اند ـ براي دستيابي به خواسته‌هايشان روش‌هاي بهتري سراغ دارند يا از امكانات بهتري بهره مي‌برند. همين هم هست كه فمينيست‌ها اغلب زناني نازيبا، ازكارافتاده، خارج از فرم، مورد توجه واقع‌نشده و بي‌دست و پا هستند.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
اين ادعاهاي آزادي‌خواهي و حق‌طلبي برايم كاملاً شناخته‌شده است و مي‌دانم كه تا چه حد رذيلانه‌ است. زنان بي‌شماري را مي‌شناسم كه در طول زندگي، براي رسيدن به راحتي بيشتر و زندگي آزادتر، از مردان خواسته‌اند تا محدوديت‌هاي كمتري بر آنها اعمال كنند؛ اما هميشه نتيجه همان بوده است. آنها به محض اينكه امكانش را پيدا كرده‌اند مردي را كه به آزادي‌شان احترام گذاشته خفه كرده‌اند! براي شادي و لذت بي‌حد و حصر زير همه‌چيز زده‌اند يا حتي چه‌بسا وضعيتي اسفناك‌تر و خفت‌بارتر برگزيده‌اند.
دست زنان برايم رو شده است. من كه خودم در قسمت عمده‌اي از زندگي تلاش كرده‌ام تا به عظمت اين وجود انساني احترام بگذارم و زنان را جز با لطافت، ظرافت، مناعت طبع، آرامش و بازيگوشي تعبير نكنم، به‌مرور دريافته‌ام كه همة اينها جز پوسته‌اي نيست و نبايد از اين حرف‌ها جز براي ايفاي همان نقش كذايي و رام كردن زنان سود جست.

زنان بسياري را ديده‌ام كه مدام شعارهاي دلفريب سر مي‌داده‌اند و حتي آزاد‌انديش‌ترين مردان را به لمپن بودن، امل بودن، ستمگر بودن و بي‌فرهنگ بودن متهم كرده‌اند؛ اما همين زنان وقتش كه برسد مي‌دانيد چه مي‌كنند، براي چند ريال بيشتر يا براي امتيازهاي مادي و رفاهي بسيار كوچك همة آن شعارها را فراموش مي‌كنند و به بي‌سوادترين و وحشي‌ترين مردان لبخند مي‌زنند!
عشق از نظر زنان لفظي پرمصرف و بي‌معناست. جز جايي كه به نفعشان باشد رُل عاشق را بازي نمي‌كنند، از اينكه بگويند در آتش عشق مي‌سوزند لذت مي‌برند و معمولاً از بازي كردن در چنين نقشي استقبال مي‌كنند، هر وقت هم گمان كنند كه اين كار برايشان منفعتي ندارد مثل آب خوردن به آن پايان مي‌دهند. مرد خوب يا بهتر است بگويم همسر يا همراه خوب از نظر يك زن يعني كسي كه بتوان در سايه‌اش پناه گرفت و بعد بي‌هيچ اعتراضي هر كار دل‌به‌خواهي را كرد.

متأسفم كه واقعيت بدين‌‌گونه است و كساني كه الان شمشيرهايشان را براي حمله كردن به من تيز مي‌كنند بايد بدانند كه من از قلب واقعيت هيچ نفعي نمي‌برم و چه بسيار دوست‌تر داشتم كه دنيا اين‌گونه كه مي‌بينيم نبود و همان‌طور بود كه دوستان ادعايش را دارند. برايم هيچ هم عجيب نيست كه مرا به داشتن عقدة حقارت يا حسرت يا حس انتقام‌جويي در اثر شكست‌هاي زندگي متهم كنند. اهميتي هم ندارد.
با سابقه‌اي كه برشمردم اينكه كسي با زنان محترمانه و انساني برخورد كرده باشد ولي هزينه‌هايش را پرداخت نكرده باشد عجيب است. حالا مي‌شود داد و فرياد دوباره‌اي راه انداخت و به‌خاطر اينكه مردي جرئت كرده به ساحت مقدس زنان توهين كند آسمان را به زمين دوخت. اما همة اينها هم كه بشود چه چيزي تغيير مي‌كند. زن‌ها همين‌اند كه بودند و هستند و خواهند بود.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
فرماندار بم: مردم بم به جشن و شادي نيازي ندارند




خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس گردشگري
جشن زندگي كه قرار بود در ايام تولد حضرت علي ‌(ع) تا مبعث حضرت رسول اكرم (ص) ـ در شهريورماه جاري ـ برگزار شود، با مخالفت فرماندار اين شهرستان، برگزار نشد.
به گزارش خبرنگار سرويس گردشگري ايسنا در حاليكه كليه‌ي عوامل دست‌اندركار برپايي جشن اعم از گردهمايي هنري، فرهنگي و اكيپ‌هاي خبرنگاران و رسانه‌هاي گروهي در شهرستان بم براي برگزاري جشن زندگي خود را آماده كرده بودند، فرماندار اين شهرستان مخالفت خود را با برگزاري اين جشن در سطح شهر اعلام كرد و دليل آن را نبود روحيه‌ي مناسب در نزد مردم بم و نياز نداشتن آنان به جشن و شادي ذكر كرد.
علي‌محمد رفيع‌زاده در جمع خبرنگاران حاضر در بم گفت: مردم بم بسياري از عزيزان و نزديكان خود را در حادثه‌ي زلزله از دست داده‌اند و در شرايط فعلي آمادگي شادي و خوشحالي كردن را ندارند.
اما مسؤولان انجمن‌هاي غيردولتي دست‌اندركار جشن مدعي‌اند كه فرماندار بم در حالي اين سخنان را عنوان مي‌كند كه دو هفته پيش در جلسه‌ي استاني، در حضور آنان، بر لزوم برپايي هرچه بهتر جشن زندگي در بم تأكيد و آمادگي فرمانداري شهرستان را براي هرگونه همكاري و كمك مادي و معنوي به برپايي اين جشن اعلام كرده بود.
برگزاري جشن زندگي در بم در دستور رييس جمهور و انتصاب وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي به‌عنوان دبير كلي اين جشن اعلام شده بود و طبق اعلام، قرار بود بيش از 200 برنامه‌ي متنوع فرهنگي، هنري، ورزشي با حضور هنرمندان و ورزشكاران بنام كشور توسط بخش خصوصي و شركت‌هاي مستقر در منطقه اقتصادي ارگ جديد بم برگزار شود.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
گذرنامه هنوز به دست تان نرسيده ؟ با اين شماره ها تماس بگيريد




گروه گـــــــــزارش- مرکز اطلاع رساني ناجا در اطلاعيه اي به متقاضياني که گذرنامه خود را ظرف مدت 20 روز دريافت نکرده اند اعلام کرد که مي توانند از طريق چهار شماره تلفن پيگير دريافت گذر نامه و اطلاع يافتن از نواقص احتمالي باشند. در اين اطلاعيه خطاب به متقاضيان گذرنامه آمده است که چنان چه دو هقته پس از تاريخ تحويل مدارک، گذرنامه خود را توسط پست دريافت نکردند ، مي توانند با شماره تلفن هاي 6936777- 6919597- 6919598- 6929658 تماس کرفته و علت را جويا و در صورت وجود نواقص از آنها مطلع شوند. در اين اطلاعيه تاکيد شده که متقاضيان به جاي مراجعه حضوري به اداره کل گذرنامه، فقط با اين شماره تلفن ها تماس گيرند. شايان ذکر است که از مدتي پيش صدور گذرنامه هاي جديد از طريق دفاتر خدمات دولت الکترونيک، که در 35 نقطه از شهر تهران و نيز مراکز استان هاي کشور داير گرديده، انجام مي گيرد و گذرنامه افراد ظرف مدت 20 روز از طريق پست در منازل آنان تحويل مي شود.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
مهربانترين‎ پدر بزرگ‎ دنيا ايراني‎ است‎




تهران‎‎‎ ـ استاد محمود فرشچيـان بـه‎ عنـوان مهربانترين‎ پدر بزرگ‎ دنيا برگزيده‎ شد.
به‎ گزارش‎ واحد مركزي‎ خبر, يك‎‎ ميليون‎ كودك از سراسر جهان‎‎ به‎ ابتكار كودكان زنجاني‎ و به‎ منظور گسترش‎ فرهنگ‎ عطوفت‎ و مهرباني‎ در دنيا در يك‎ نظرسنجي‎ اينترنت‎ از ميـان‎ 100 شخصيت‎ مورد علاقه‎ خود استاد محمود فرشچيان‎ را به‎ عنوان‎‎ مهربانترين پـدر بـزرگ‎ دنيـا انتخاب‎ كردند.
در اين‎‎ نظرسنجي‎ نلسون ماندلا از آفـريقـاي‎ جنوبي‎ دوم‎ شد.
كودكان‎‎ زنجاني‎ قصد دارند همزمان بـا ولادت‎ حضرت‎ مهد" ي‎عج‎" به‎ مهربانترين‎ پـدر بـزرگ‎ دنيا نشان‎ مهرباني‎ اعطا كنند.
نشان‎ مهرباني‎ اثر نفيس‎ مليله‎‎ كاري‎ به شكل‎ سيب‎ است‎ كه‎‎ مليله كــاران‎‎ زنجانــي‎ آن را بافته‎ اند.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
سال گذشته ۳ هزار مورد فرار دختران در كشور گزارش شد( ساعت بعد ازفرار تسليم تباهى مى شوند )




سن دختران فرارى به ۱۳ سال رسيده است.
معضل فرار دختران از جمله آسيب هاى اجتماعى است كه آينده و سرنوشت فرزندان برخى خانواده ها را با تهديد جدى مواجه كرده است و نقطه عطف آنكه، آمار منتشره حاكى از آن است كه سهم دختران فرارى بيش از پسران است.
اغلب كارشناسان آسيب هاى اجتماعى بر اين باورند كه ۹۰ درصد دخترانى كه از خانه فرار مى كنند از خانواده هايى هستند كه در حال طلاق يا نابسامان هستند و فرار دختران را زمينه ساز جرايمى چون فحشا، اعتياد، قاچاق مواد مخدر و سرقت مى دانند.
دكتر سيد حسن علم الهدايى، معاون امور اجتماعى سازمان بهزيستى در گفت وگوى حاضر به علت فرار دختران اشاره كرده وتأكيدمى كند حداكثر ساعتى كه يك دختر فرارى در مقابل دامهاى محيط اطرافش مى تواند مقاومت كند، تنها دوساعت است. او همكارى خانواده ها با ديگر نهادها را در جهت رفع اين آسيب اجتماعى يادآور مى شود. گفت وگو با علم الهدايى را بخوانيد.
\ آمار دختران فرارى ۲۰ درصد افزايش يافته است و اين خودنشان از وضعيت خطر درجامعه دارد. اصولاً چه شرايطى دست به دست هم مى دهد تا دخترى از خانه، دست به فرار بزند؟
> بحث فرار دختران را بايد از منظر يك آسيب اجتماعى تعقيب كرد. شايد ما فرار از خانه را به عنوان يك جرم ببينيم، ولى در واقع فرار دختران يك پديده اجتماعى است كه موجب به وجود آوردن مشكلات بعدى است. از منظر روان پزشكى، وقتى نوجوانى در معرض آسيب و ناراحتى قرار مى گيرد، به هر ترتيب مى خواهد، خودش را از اين معضل نجات دهد و راهى را كه انتخاب مى كند، اغلب دوباره سبب مى شود در معرض آسيب قرار گيرد. اين يك ويژ گى است كه از ۱۲ سالگى به بعد، در بچه ها، به خصوص دخترها، به وجود مى آيد. يعنى اگر ما فرار را در يك كنكاش علمى مورد بررسى قرار دهيم، مى توانيم آن را يكى از جدى ترين آسيب ها به خود تلقى كنيم. هر چند كه از نگاه دخترى كه در سن و سال پايين مرتكب عمل فرار مى شود، شايد اينگونه نباشد. او فكر مى كند خودش را از يك مشكل نجات مى دهد، در حالى كه واقعيت اين است كه «جابه جايى مشكلات» اتفاق مى افتد و البته نه تنها جابه جايى مشكلات، بلكه افزودن به مشكلات.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
فرار يك مكانيسم روانى و ذهنى است كه براى رسيدن به امنيت درونى و رهايى از سلطه والدين صورت مى گيرد. گاهى نيز فرار از فشار اقتصادى يا حتى فشار اخلاقى است. ممكن است دخترى در خانه، مورد سوء استفاده جنسى قرار گرفته باشد و بخواهد با فرار، خودش رااز اين مهلكه نجات دهد. اغلب اوقات نيز نوجوان به دليل بى تجربه بودن، اطلاعات ناكافى و رؤياهاى كاذب فرار از خانه را به عنوان بهترين راه انتخاب مى كند. از منظر پزشكى، اين بچه ها از سنين پايين، مستعد آسيب رساندن به خودشان هستند، ممكن است اين آسيب جسمانى باشد يا روانى و يا جنسى.
\ چه ميزان از اين شرايط به كاركردهاى خانواده بر مى گردد و چقدر متأثر از ضعف كاركردهاى نهاد آموزشى مثل مدرسه است؟
> ما بايد در اينجا، نقش خانواده را در قالب اينكه يك خانواده آشفته باشد يا خانواده پويا، بسيار جدى تلقى كنيم. ببينيد! بچه ها در خانواده، به عنوان اولين كانون اجتماعى، جامعه پذيرى را تجربه مى كنند و ياد مى گيرند كه چطور زندگى كنند، چطور عاطفه خود را بروز داده و در نهايت چطور سازگارى در جامعه پيدا كنند.
نوجوانان در سنين بلوغ داراى انگيزه ها، تمايلات و كنجكاوى هايى هستند كه بسيار وضعيت روانى حساس و شكننده اى را ايجاد مى كنند. لذا ارتباط والدين با فرزندان در اين سن و سال، در سرنوشت آتى آنها و بروز رفتارها و عكس العمل هايشان بسيار مهم است. در بسيارى از خانواده ها كه فضاى خانه، بار عاطفى لازم را ندارد و رابطه ها تعريف شده نيست و اعتماد به فرد مقابل، معنايى ندارد، محيط مناسبى براى رشد هنجارهاى غير اخلاقى و غير اصولى خواهد بود. خانواده هايى هم كه دچار تركيبى از فقر اقتصادى و فقر فرهنگى هستند، كاملاً ناپايدارند، لذا نمى توانند نقش مؤثرى در سلامت فردى و اجتماعى فرزندان خود ايفا نمايند.
طلاق عاطفى ميان بسيارى از زن و شوهرها در جامعه ما، نيز خود عاملى است كه بايد بدان توجه كرد. زن و شوهر هايى كه در زير يك سقف زندگى مى كنند، ولى هيچ رابطه عاطفى و محبت بين آنها نيست، در ظاهر به شكل خانواده هستند ولى در اصل به صورت خانوار زندگى مى كنند. بار عاطفى در اين خانه ها، بسيار شكننده است. لذا فرزندان به خصوص دختران در اين خانواده ها، در جست وجوى عاطفه و امنيت، سر به فرار مى گذارند. گاهى وجود تبعيض و خشونت در خانه، ميان دختر و پسر، و نگرش پسر سالارى درخانواده، بستر اين فرار را مهيا مى كند.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
\ در مورد مدرسه چطور؟
> مدرسه اصولاً و نهادهاى آموزشى، مكمل هاى خانواده هستند. سيستم رسمى آموزش ما در مدارس و حتى دانشگاهها اشكال دارد. در مدارس، تنها به آموزش مواد درسى مى پردازند. غافل از اينكه آموزش مهارتهاى زندگى در مدارس، مى تواند دانش آموزان را در يافتن راهكارهاى مناسب يارى رساند. مدارس ما نبايد مركز تبادل تجربيات منفى و ضد ارزش باشند. ما سيستمى نداريم كه معلم به دانش آموز آنقدر نزديك باشد كه او را حتى در مسائل خصوصى و خانوادگى و مشكلات ناشى از آنها كه اغلب گريبانگير دانش آموز است، يارى رساند. البته به تازگى كار مشتركى ميان آموزش وپرورش و سازمان بهزيستى در زمينه آموزش مهارت هاى زندگى در مدارس، در جريان است كه اميدوارم بتواند مقدارى از بروز آسيب هاى اجتماعى بكاهد.
\ شما فكر نمى كنيد عدم هماهنگى ميان آموزش هاى رسمى در مدارس و آموزش غيررسمى در خانواده ها، خود عاملى در بروز پديده فرار از خانه مى شود؟
> قطعاً. مدرسه بايد بتواند مكمل آموزش هاى خانه باشد. حالا اگر آموزش هاى رسمى و غيررسمى نتوانند همديگر را حمايت كنند، اگر نتوانند يكديگر را تكميل كنند، و در اين دو جايگاه، آموزش هاى متنافرى باشند و همديگر را دفع كنند، بچه ها دچار يك تعارض جدى مى شوند و همين تعارض ها در افراد، به خصوص سنين پايين، موجب فرار آنها از محيط متعارضى مى شود كه برايشان ايجاد شده است.
\ آيا علت فرار در مورد دختران و پسران يكسان است؟
> بله. ببينيد! اگر ما به بحث تفاوت هاى فردى توجه كنيم، هر فرد، در جايگاه خودش، با توجه به ويژگى هاى جنسيتى با ديگرى متفاوت است. دختران نسبت به مسائل عاطفى و هيجانى بسيار آسيب پذيرتر از پسران هستند. تحمل فضاى آشفته عاطفى و نابسامان خانه، وجود خشونت در رفتارها، تحقيرهاى عاطفى و ... براى دختر و پسر، سخت است، ولى براى دخترها، بسيار سخت تر. دختران از نظر رشد جسمانى، عاطفى و عقلانى خيلى زودتر از پسران به رشد يافتگى مى رسند. لذا از منظر بلوغ عاطفى، بسيار آسيب پذيرتر از پسرها هستند.
يك دختر از ۱۳ سالگى، به بعد، دوران بلوغ را پشت سر مى گذارد و روبه كامل شدن پيش مى رود كه دچار احساسات و عواطف شديدى است در مقايسه با يك پسر ۱۳ ساله كه احساسات و عواطفش هنوز خام است. لذا در اين سنين يك گفت وگوى نامناسب يا يك پرخاش، در او تأثير بدى مى گذارد و از آنجا كه آستانه تحمل دختران پايين تر از پسران است، با اين رفتارها، اين آستانه، بيشتر مخدوش شده و منجربه فرار از خانه مى شود.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
\ آيا آمار فرار دختران در استان هاى خاصى در كشور بيشتر از ساير استان هاست؟ بدين معنا كه اصولاً تفاوت معنى دارى از نظر آمار دختران فرارى، ميان استان ها وجود دارد؟
> حتماً همينطور است. از آنجا كه سرزمين ما، از نظر جغرافياى انسانى، سياسى و اجتماعى بسيار متنوع است، فرهنگ هاو آداب و رسوم در آن نيز بسيار متفاوت است. آسيب هاى اجتماعى هم به لحاظ اولويت و خاستگاه بسيار متفاوتند. ممكن است يك مسأله اى در نقطه اى از كشور يك آسيب باشد و در نقطه ديگر، آسيب نباشد.
مثلاً خودكشى در ايلام بالاترين رقم را دارد و در تهران كمترين رقم. فرار دختران هم همينطور است. در تهران و كلانشهرها و اصولاً استان هاى مهاجرپذير، فرار زياد است. استان مركزى بعد از تهران، بالاترين ارقام را از نظر فرار دختران به خود اختصاص داده است. اين استان، داراى يك بافت كاملاً صنعتى است. خانواده ها، در آنجا بومى نيستند. اغلب براى كار، از اقصى نقاط كشور، در آن شهر جمع شده اند. لذا ارتباطات و تعاملات عاطفى و انسانى بسيار كم است. بنابراين فرار از چنين محيط هايى بيشتر از ساير استان ها اتفاق مى افتد. ولى در برخى از استان ها، مثل استان مازندران و زنجان، به علت سنتهاى خانوادگى و حساسيت ها، فرهنگ فرار وجود ندارد.
\ يك دختر فرارى در مقابل آسيب هايى كه در همان لحظه ورود به شهر ديگر او را تهديد مى كند، تا چه زمان مى تواند مقاومت كند؟ اغلب چه اتفاقى بعد از فرار براى اين دختران مى افتد؟
> بيشترين زمانى كه يك دختر فرارى بعد از خانه مى تواند مقاومت كند، حدوداً ۲ ساعت است. معمولاً اغلب آنها بعد از فرار، در پارك پرسه مى زنند، سپس به وسيله افراد فرصت طلب، مانند باندهاى فساد يا قاچاقچيان مواد مخدر، شناسايى مى شوند و بعد هم معلوم است، چه اتفاقى مى افتد. خيلى از اين دختران هم، با پسرهايى آشنا مى شوند كه فقط چند صباحى با آنها بوده و سپس در جامعه رها مى شوند.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
\ سازمان بهزيستى چطور اين دختران را شناسايى مى كند و سپس چه اقدامى براى آنها صورت مى گيرد؟
>ما در سطح شهر، مددكار اجتماعى داريم كه آنها را شناسايى مى كنند، بخش ديگر افراد خيرخواهى هستند كه آنها را به ما معرفى مى كنند، بخش ديگرى از دختران توسط نيروى انتظامى و گروهى نيز توسط قوه قضاييه به ما ارجاع مى شود. مراكزى به نام اورژانس اجتماعى وجود دارد كه دخترانى كه به اين مراكز ارجاع مى شوند، ابتدا مددكاران ما با آنها صحبت مى كنند و خيلى سريع تشخيص مى دهند كه اين دختر آواره است يا نيست. بعد از اين گفت وگوى اوليه در مراكز سلامت كه البته در سطح تهران و شهرهاى بزرگ هم، ما آن را به صورت سيار داريم، از آنها نگهدارى موقت مى شودتا مدتى كه از سلامت جسمى و روانى آنها اطمينان حاصل كنيم و سپس با خانواده هايشان ارتباط برقرار مى كنيم و اگر دو طرف متقاعد شده بودند، اين دختران را به خانواده هايشان برمى گردانيم ولى اغلب اوقات شرايط مساعد نيست، مثلاً در بعضى استان ها، فرار مساوى با كشتن است. مثل غرب كشور و يا برخى استان هاى جنوب. لذا دخترانى را كه از آن استان ها فرار كرده اند تا مدتى تحت پوشش خود مى گيريم، تا وضعيتشان مناسب شود.
\ طبق آمار اعلام شده، حدود ۸۲ درصد دختران فرارى نمى خواهند به خانه هايشان برگردند و اغلب آنها براى دومين يا سومين بار دست به فرار زده اند. علت چيست؟
> البته بستگى دارد. اگر دختر بعد از فرار آسيب ببيند، قضيه خيلى پيچيده و مشكل مى شود، نه خانواده راحت پذيراى اوست و نه دختر روى برگشت به خانه را دارد. حتى اگر خانواده و دختر، هر دو متقاعد شوند، ولى بعد از بازگشت دختر به خانه، چون دوباره همان فضا حاكم است،ممكن است، براى دومين بار، دست به فرار بزند. خوشحالى ما زمانى است كه اگر دختر خيلى خوش شانس باشد، توسط پليس، مددكار اجتماعى و يا نيروى انتظامى، به مراكز سلامت تحويل داده شود تا بر اساس آموزش ها هوشيار شوند. ولى باز تأكيد مى كنم كه مشكل زمانى است كه دختر آسيب ديده باشد، لذا تمايلى براى بازگشت به خانه ندارد.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
\ شايع ترين انگيزه اى كه از طرف يك دختر فرارى براى فرار خود از خانه مطرح مى شود، چيست؟
> بيشترين انگيزه اى كه از طرف خودشان مطرح مى شود، فرار از مشكل است. فرار از فضايى است كه عرصه زندگى را بر او تنگ كرده است. او فكر مى كند فضاى بيرون از خانه، به شكل خودكار مى تواند مشكلش را حل كند. غالباً همچون تصميم فرار بر اساس فشارهاى روانى است كه در خانه بر او تحميل مى شود، فرد بعد ازمدتى، دچار پشيمانى و ناراحتى مى شود.ولى برخى اوقات هم اتفاق مى افتد كه فرار، صرفاً براى تجربه آن چيزى باشد كه از اطراف شنيده اند. دختر خانمى ۱۵ ساله كه اتفاقاً از يك شهر مذهبى به تهران فرار كرده بود، در صحبت با مددكار اجتماعى خود نقل مى كرد كه «من هيچ مشكل خانوادگى نداشتم، تنها در اثر خواندن داستان هاى فرار در مجلات خانوادگى، دست به فرار زدم تا آن را خودم امتحان كنم. وقتى به تهران رسيدم، ابتدا سرگردان بودم و حدوداً بعد از دو ساعت، با جوانى سوار موتور شدم و با او رفتم.» بنابراين مى بينيد كه بعضى اوقات، فرار دختران تنها در اثر گفت و شنودهايى است كه از اطراف شنيده اند و قصد تجربه كردن آن را در خود حس مى كنند.
 
بالا