برگزیده های پرشین تولز

خواندني هاي دنياي اينترنت ( جالب جالب )

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
\ طبق آخرين آمار چه تعداد دختر فرارى را در مراكز سلامت، ساماندهى كرده ايد؟
> از سه هزار موردى كه در سال ۸۲ از فرار دختران در كشور گزارش شده است، ما يك هزار و ۲۲۹ نفر را در مراكز سلامت بهزيستى (يعنى زمانى كه دخترى فرار كرده و هنوز آسيبى نديده)، ساماندهى كرديم. آمار مربوط به تهران، ۲۴۳ نفر بوده است و در استان مركزى ۱۲۴ نفر. سمنان كه شهر صنعتى نزديك به تهران است ۶۴ مورد و همانطور كه اشاره كردم، مازندران و زنجان، كمترين رقم را دارا بوده است.
\ نگهدارى از هر دختر فرارى در مراكز بهزيستى، ماهانه چقدر هزينه دارد؟
> اين هزينه در استان ها و شهرهاى مختلف، متفاوت است. ولى به طور متوسط براى هر نفر، حداقل ۱۰۰ هزار تومان كه البته ممكن است همين رقم در استان تهران، بالاى ۱۲۰ هزار تومان باشد. در حال حاضر، خانه هاى سلامت ما ۳۲ مركز است و براى همين يك هزار و ۲۲۹ مورد، فقط حدود ۲۳ هزار خدمت ارائه داديم.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
فيل ها از موش ها مي ترسند؟






شايد شنيدن اين مطلب براي شما نيز عجيب باشد كه فيل هاي۶ تني از برخي موجودات مانند موش و خرگوش مي ترسند. البته دليل ترس فيل ها از موش ها با آنچه كه در كارتون هاي ديزني ديده مي شود فرق دارد.
اين فرض كه فيل ها از موش ها چندششان مي شود، چندان واقعي به نظر نمي رسد. اما متخصصان حيات وحش دليل ديگري براي دوري جستن فيل هاي 6 تني از موش ها دارند. به گفته آنان دوري جستن فيل ها از موش ها نه به خاطر وحشتشان از موش ها است، بلكه به خاطر ميدان ديد آنها است. چشم هاي فيل در دو سوي سر پهن او قرار گرفته است و بدين سبب توانايي وضوح كردن فوكوس روي اجسام نزديك به خود را ندارد. به همين دليل است كه به راحتي از موجودات ريزي كه در اطرافش و در لاي پاهايش حركت مي كند و براي او غير قابل تشخيص هستند هراس دارد و از وجود آنها در نزديكي خود احساس خطر مي كند. در چنين مواقعي كه فيل هراسان مي شود ، خرطوم خود را جمع كرده و با پاهاي بلوك سيماني شكل خود سعي مي كند تا موجود كوچولو را بي شرمانه له كند. البته اگر موفق شود. در چنين مواقعي، اگر ديديد فيلي اين چنين مي كند حتما بدانيد كه يكي از همين موجودات ريز و كوچولو موجبات ترس فيل عظيم الجثه را فراهم كرده است البته ترس موش از ضربات سهمگين پاهاي فيل در اطراف او را نبايد ناديده گرفت!
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
تفاوت بين دخترها و پسرها ، عرف يا قانون






در جوامع مختلف با ايدئولوژى هاى متفاوت بعضى از افكار و ديدگاهها مشابه بوده و اين هماهنگى در عين تفاوت مى تواند بحثى مفصل باشد كه ما به ذره اى از آن اكتفا كرديم.
«مادرجون هر وقت ديوار خنديد دخترم مى خنده». يادش بخير، خدابيامرز مادربزرگ را، اين جمله ورد زبانش بود. از همان زمان، از همان دوران دور و زيباى كودكى اولين چيزهايى كه جنسيت را برايمان معنى مى كرد، همين صحبتهاى مادربزرگ و قديمى ها بود. قبل از اينكه بدانيم براى چه اسم من مى شود سارا، ليلا، فاطمه و ديگرى على، محمد، آبتين نام مى گيرد، فهميديم كه «آخر آنها پسرند، اشكالى ندارد اگر...» مادربزرگ عادت داشت شب هنگام، وقتى از هياهوى بازيها و جرزنيهاى روز خلاص مى شديم. بنشيند و درحالى كه بافتنى مى بافت و از بالاى عينك حركاتمان را زير نظر مى گرفت، از زمانى كه همسال ما بوده و چه كارها كه مى كرده و هيچ كار بدى هم از او سر نمى زده، قصه بگويد و هميشه اين سؤال را در ذهنمان بنشاند كه چرا بزرگترها هرگز كار بد نمى كردند و زمانى كه آنها كوچك بودند، چه دنياى تماشايى وجود داشته. «پسرها شيرن مثه شمشيرن، دخترا موشن مثه خرگوشن» سرِ بازى، پسرها عادت داشتند كه اين شعر را بخوانند و فاطمه هر بار با شنيدن اين شعر اشكهاى كودكى اش سرازير و راهى خانه شده و به اين ترتيب بازيمان به هم مى ريخت. از همان روزها اسباب بازيها، عروسكها، فنجان، قورى و خاله بازى بود و پسرها با تفنگهايشان به جنگ مى رفتند. اگر تفنگشان را از روى كنجكاوى به دست مى گرفتيم، صداى پر از محبت و تجربه مادربزرگ به گوش مى رسيد: «مادرجون اونو بذار اون ور، تو بايد با عروسكهاى خودت بازى كنى، براى چى تفنگ مى گيرى دستت كه خشن بشى.» حالا كه به ياد آن روزگار مى افتم، مى خواهم بدانم تفنگ، جنگ و سنگر گرفتن، فقط براى دخترها ترويج خشونت بود؟
با هر سال بزرگتر شدن روابط و حركاتمان رنگ و بو عوض مى كرد و هر سال بيشتر اين تفاوتها را لمس مى كرديم. على پسر مهرى خانوم همسايه، همچنان به كوچه مى آيد و بازى مى كند، ولى فاطمه ديگر صحيح نيست كه در كوچه ها بازى كند. آسيه ديگر هرگز سر دوچرخه با احمد دعوا نمى كند، چون ديگر نخواهد توانست دوچرخه سوارى كند، آن هم در كوچه، ميثم زمانى كه اجازه به كوچه رفتن و فوتبال بازى كردن را از مادر مى گيرد، با يك زبان درازى و شكلك اول حال منصوره را گرفته، بعد به سراغ بازيش مى رود. منصوره مى تواند تابستان را در خانه كنار مادربزرگ و مادر آشپزى ياد بگيرد، خياطى و بافتنى بياموزد و بعضى اوقات هم بازى كند. البته ناگفته نماند كه بعضى از دخترها اين طرز گذراندن اوقات فراغت را دوست دارند، ولى با بعضى ديگر چه كنيم؟
مادربزرگ از روزگار خود مى گويد، زمانى كه بچه بوده، حتى پايش را جلوى بزرگتر دراز نمى كرده، پدر رئيس خانه بوده و پسرها هم كه با پدر به سر كار رفته و خسته مى شدند، هر دستورى كه مى دادند، انجام مى شده. از اسباب بازيهاى آن دوران كه تنها با سنگها يه قل دوقل بازى مى كردند و با پارچه براى خود عروسك مى ساختند، مى گويد و از اين همه تفاوت بين خود و برادرانش به راحتى و صراحت سخن مى گويد، انگار كه اصلاً آنها را عجيب نمى پندارد. خدابيامرزد مادربزرگ را.
سخن صاحبنظران
جامعه شناسان معتقدند كه در اكثر كشورها تفاوت بين دختر و پسر زاده تصورات خود آن ملل و بخصوص خود زنها است. آنها هستند كه در بسيارى از موارد خود را كنار كشيده و راه را براى ديگران باز مى كنند. دكتر آصفى جامعه شناس مى گويد: «شما دقت كنيد در اكثر سمينارها، همايشها و... خانمها به عقب گرايشى دارند و حتى اگر رديف اول خالى هم باشد، آنجا نمى نشينند. يا در بسيارى از موارد جامعه، حق خود نمى داند كه اظهارنظر كند.» از او مى پرسم: اين به خاطر طرز تفكرى است كه در دوران كودكى گرفته اند؟ مى گويد: «مطمئناً يكى از اساسى ترين دلايلش همين است ولى به روحيات افراد هم بستگى دارد مگر خيلى از موارد براى پسرها هم منع نشده؟»
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
مادر تأكيد مى كند كه قبل از تاريكى هوا بايد خانه باشى! كلاس آسيه بيشتر از موعد مقرر طول مى كشد. همين امر باعث شده تا آسيه نيم ساعت ديرتر از هميشه، بعد از تاريكى هوا وارد كوچه شود و با چهره عصبانى، برافروخته و همچنين نگران مادر كه كنار در خانه اين طرف و آن طرف مى رود مواجه شود. آسيه به حدى مى ترسد كه لحظه اى در رفتن به سمت مادر دچار ترديد مى شود. مادر با ديدن آسيه سعى مى كند خود را كنترل كرده و با نگاهى به اطراف لب مى گزد و وارد خانه مى شود. آن شب براى آسيه به سختى يك سال مى گذرد و تا ساعت ?? شب ماجرا ادامه دارد كه ميثم از در وارد شده و با سلام و احوالپرسى به سمت اتاقش مى رود. آسيه ديگر حواسش به نصيحت هاى مهربانانه مادر البته با صداى بلند نيست، او مى انديشد كه چرا ميثم هيچ مؤاخذه اى نشد؟ اگر جامعه گرگ دارد پس ميثم چرا نبايد از جامعه بترسد؟ «ياد دهن كجى ميثم هرگز رهايم نمى كند.» آسيه اين را با آهى بلند برايم چند بار تكرار مى كند.
روانشناسان هميشه پيشگيرى را بهتر و مؤثرتر از درمان مى دانند و معتقدند بهترين راه پيشگيرى آگاهى دادن است.
يكى از صاحبنظران معتقد است: ما آگاهى دادن را نبايد با محدوديت و به ستوه آوردن افراد اشتباه بگيريم. او معتقد است: اگر جامعه خطرناك شده و گرگ دارد، گرگ ها تعليم نديده اند كه فقط براى دختران نقشه بكشند. او از ديدگاه جنسيتى در اين موارد بيزار است و مى گويد: در اينجا حرف از انسان است، بايد اين آگاهى بين همه آنها به طور يكسان تقسيم شود. «خنديدن و شوخى كردن با صداى بلند و ناهنجار در خيابان باعث سلب آسايش ديگر شهروندان شده و اشتباه است حالا چه دختر اين كار را انجام دهد چه پسر، به نظر من هيچ فرقى ندارد.»
دكتر اين را مى گويد و خداحافظى مى كند. به ياد حرف مادربزرگ مى افتم.
مادر راه مادربزرگ را ادامه مى دهد
ما در جامعه خود هر روز شاهد يك دنيا تفاوت و تضاد بين رفتارهاى اين دو جنس هستيم كه فقط مقدارى از آن را مى توان با ساختار جنسيتى آنها توجيه كرد. در خيابان مى توان دخترهاى زيادى را ديد كه به دنبال عوض كردن اين طرز تفكرها و ديدگاه ها هستند ولى نمى دانند به چه صورت بايد خود را به جامعه اثبات كنند. همچنين در دانشگاه ها شاهد رقابت سالم و درست دخترها براى اثبات قابليت هاى خود بوده كه در يك رقابت علمى خود را به جامعه معرفى مى كنند. دخترها مى توانند در وادى خارج از خانه هم موفق باشند. اين درحالى است كه هنوز خانواده هايى هستند كه از ورود دختران خود به دانشگاه اولين مكان علمى مختلط در كشور ما جلوگيرى مى كنند و معتقدند كه دختر بايد مادر خوبى باشد. مادر خوب بودن يكى از موهبت هايى است كه خداوند در وجود و ذات جنس زن به طور بالقوه ايجاد كرده و اين برترى هرگز موجب تبعيض براى زن نخواهد شد. خاطرات كودكيمان پر از حرف هاى مادربزرگ است و بعد از آن هم مادر راه او را ادامه داده كه دخترها بايد ...، نبايد
محدوديت نيست تفاوت است
با اين بايد و نبايدها وارد جامعه اى شديم كه به ما نشان مى دهد خيلى از اين بايد و نبايدها زاده زمان و دوران نسل آنها بوده، نه جامعه به ما ياد مى دهد. اگر مى خواهيد در اين دوران زندگى كنيد بايد بتوانيد خود را با مسائل ديگرى هم وفق دهيد. او طور ديگر قضاوت مى كند. جامعه عرف را پذيرفته، اما قانون را ملاك قرار داده و افراد تا زمانى كه مجرم نباشند مورد خشم و غضب جامعه قرار نخواهند گرفت.
دكتر آصفى در مورد جامعه مى گويد: جامعه چيز غريبى است چون از همان فرد، فردها تشكيل شده ولى زمانى كه فرد تبديل به افراد شد خيلى از بايد و نبايدها، ديدگاه و رسوم تغيير پيدا مى كند. بشر ذاتاً به زندگى جمعى گرايش دارد و به همين دليل با اين تضادهاو ديدگاه ها مى سازد و بعضى اوقات حتى با آن همراه مى شود. تغييراتى كه از زمان مادربزرگ هاى ما تا به حال در جامعه رخ داده را هر كسى به نوعى تفسير مى كند، شايد تأثير فرهنگ غرب به روى فرهنگ ما، شايد تداخل اقوام و ملل، شايد تأثير علم و تكنولوژى و ... به هر حال فكر مى كنم مهم تر از آن اين است كه مردم جامعه تعليم ببينند كه چيزهاى خوب فرهنگ هاى ديگر را به يادگار برداشته و به تأثيرهاى منفى آن پاسخى ندهند و اين نياز به يك بسترسازى اجتماعى دارد كه تنها از دست دولتمردان و مسؤولان ساخته است.
البته نبايد ناديده گرفت كه بيشتر اين تفاوت ها بين رفتار دختر و پسر در تمام دنيا وجود دارد. در كشورهايى كه ما به پيشرفتگى و توسعه يافتگى مى شناسيم هم همچنان بين دختر و پسر و طرز رفتار و منش شان تفاوت هايى وجود دارد. حالا شما اسم آن را مى گذاريد محدوديت، ولى من همچنان از تفاوت صحبت مى كنم زيرا معتقدم اينها تفاوت است و اگر قرار است اتفاقى بيفتد برطرف كردن تفاوت هاست نه برداشتن محدوديت ها.
جامعه چيز ديگر مى گويد
حالا من و تو، خود وارد جامعه مى شويم و اين تفاوت ها را بزرگ تر از قبل مشاهده مى كنيم. طرح آزادسازى دوچرخه سوارى براى بانوان با سختى به تصويب مجلس مى رسد و تازه دختران مى توانند به بازى ها و ورزش هاى دوران كودكى خود ادامه دهند. در مجلس هفتم كلمه عدالت جنسيتى از ماده ?? برنامه چهارم حذف مى شود و صد البته فروختن سربازى هم به تصويب مجلس نمى رسد. پسرها ? سال از زندگى خود را در پادگان مى گذرانند و در حالى كه همان دو سال بهترين سال ها براى رشد و پيشرفت دختران در زمينه علمى محسوب مى شود.
آزاده سربازى رفتن را دوست دارد و مى گويد: «من هم مى توانستم به سربازى بروم و اصلاً دوست دارم كه اين كار را بكنم. اين موضوع جزو محدوديت پسرها به حساب نمى آيد» على مى خندد وحرف آزاده را قطع مى كند: «وقتى رفتى و مجبور بودى دستشويى بشورى و دور حياط را كلاغ پر برى اون وقت حالتو مى پرسم.»
به مرحله بعدى زندگى اين جوانان نگاه كنيم، به مرحله اى كه آنها با همين تفاوت ها بايد كنار هم قرار گرفته تا كامل شوند. در اين مرحله هم خواستگارى رفتن در كشور ما در انحصار جنس مذكر است. اوست كه مورد دلخواه خود را انتخاب كرده و به سراغش مى رود. على در جوابم مى گويد: «خب آنها هم خيلى راحت مى توانند جواب رد داده و همه انتخاب ما را ناديده بگيرند.» اين موضوع در ماهيت كه حق انتخاب با او بوده تغييرى حاصل نمى كند. در بعضى از كشورهاى اروپايى مانند ايتاليا اين رسم دقيقاً برعكس است و اين دختران هستند كه به خواستگارى رفته وحق انتخاب دارند كه البته اين نيز نوعى تفاوت و محدوديت به حساب مى آيد. البته اين بار پسرها قربانى اين تفاوت اند. براى كامل شدن، براى در كنار هم رشد كردن و بالاخره براى عشق ورزيدن نياز به انتخاب دو طرف است كه هر كدام از آنها به مانند تكه هاى پازل نيمى از صفحه را پر خواهند كرد.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
مادرسالاري در خانواده دانشگاهيان رايج تر است




ايسنا: «مادرسالاري» در خانواده هاي جوانان دانشگاهي و«پدر سالاري» در خانواده هاي جوانان حوزوي رواج بيشتري دارد.
نتايج يك تحقيق از جوانان ?? تا ?? ساله استان تهران نشان مي دهد «پدرسالاري» همچنين در خانواده هاي دانش آموزان «مدارس عادي» و «مادرسالاري» در خانواده هاي دانش آموزان «مدارس تيزهوشان» بيشتر است.
اين تحقيق همچنين نشان داده است مقبوليت خانواده در ميان دانش آموزان مدارس «نمونه مردمي» نسبت به ساير مدارس بيشتر بوده و پس از آن به ترتيب مدارس «تيزهوشان»، «غيرانتفاعي»، «عادي» و «هنرستانها» قرار دارند.
دانش آموزان مدارس غيرانتفاعي بيش از دانش آموزان مدارس ديگر احساس امنيت و آرامش كرده و پس از آن دانش آموزان مدارس نمونه مردمي، هنرستان، عادي و تيزهوشان چنين احساسي دارند.
بر پايه نتايج تحقيق فوق، نقش حمايت كنندگي خانواده در مدارس غيرانتفاعي، وابستگي به خانواده در مدارس عادي، ارتباطات مثبت در درون خانواده در مدارس نمونه مردمي بيش از ساير مدارس گزارش شده است.
همين نتايج نشان مي دهد دانش آموزان مدارس «تيزهوشان» داراي بيشترين خانواده هاي حمايت كننده افراطي، آسان گير و يا بي تفاوت و دانش آموزان «هنرستانها» داراي بيشترين خانواده مستبد هستند
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
مهريه ابزار دست زنان شده است




ايسنا: مديركل دفتر آسيب ديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي كشور با اشاره به اين كه هم اكنون مهريه، عامل و ابزار زور و تهديد مردان در كشور شده است، گفت: بايد قانوني تصويب شود تا هر يك از زن و مرد كه مقصر اصلي بر هم خوردن زندگي هستند، مبلغي را به طرف مقابل به عنوان خسارت جدايي بپردازد.
دكتر معتمدي با اظهار تأسف نسبت به اين كه مهريه زماني عامل سوء استفاده مردان بوده و هم اكنون ابزار دست زنان شده است، افزود: با توجه به اين كه در حال حاضر تعداد قابل توجهي از افراد درگير مسأله مهريه هستند و با تاكيد بر اين كه مهريه بر اساس سنت هديه اي است براي زن، بايد حدود آن را تعيين كرد.
وي ادامه داد: بنابراين بايد وضعيت خانوادگي دختر و پسر در تعيين مهريه مشخص و حد و عرفي براي آن تعريف شود. معتمدي تأكيد كرد: در شرايط اقتصادي فعلي جامعه، نبايد گذاشت تا حدود مهريه از 100 تا 200 سكه بالاتر رود؛ چراكه قرار نيست هديه اي كه داماد به عروس مي دهد ?? برابر كل درآمدي باشد كه وي در طول عمرش قصد به دست آوردن آن را دارد. وي با بيان اين كه متاسفانه هم اكنون بسياري از افراد با اجراي مهريه ، همسران خود را تهديد كرده و آنها را به زندان مي فرستند، تصريح كرد: با توجه به اين كه پسران تا ابد نيز توان پرداخت اين مهريه را ندارند، يا بايد در زندان بمانند يا اين كه خرج همسري را دهند كه با وي زندگي نمي كنند.
مديركل دفتر آسيب ديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي كشور با تاكيد بر اين كه پشتوانه هاي زن و مرد با اراده خود آنها و نه بر مبناي مهريه ساخته مي شود، گفت: مهريه پشتوانه زنان نيست؛ پشتوانه آنها ازدواج و به هم نخوردن كانون زندگي است؛ چرا كه در صورت عدم تحقق اين امر آمار محصول طلاق بودن 80 درصد دختران فراري دور از انتظار و واقعيت نيست.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
در مدارس سنگاپور دانش‌آموزان چاق از لاغر‌ها جدا مي‌شوند




مقابله با چاقي در سنگاپور آغاز شده و كودكان چاق در مدارس از همكلاسي‌هايشان جدا شده و به آنها به منظور كاهش وزن، تمرينات بدني بيشتري داده مي‌شود.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) اين كودكان در زنگ‌هاي تفريح به جاي ملحق شدن به دانش‌آموزان ديگر، به تمرينات ورزشي نظير دو و انجام حركات ورزشي ديگر مي‌پردازند.
يكي از اين دانش آموزان چاق مي‌گويد: زماني كه مردم را مي‌بينم كه مي‌توانند بسياري از لباس‌ها را بپوشند و من به دليل وزن زيادم قادر به استفاده از آنها نيستم احساس ناراحتي مي‌كنم.
يكي از اعضاي باشگاه سلامتي در يك مدرسه‌ي ابتدايي سنگاپور اعلام كرد، برنامه‌ي كاهش وزن اجباري است و تمرينات ويژه براي اين كودكان در اولويت برنامه‌ي آموزشي بدني آنهاست.
معلمان وزن و قد دانش آموزان را هر ماهه اندازه گيري مي‌كنند.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
ژاپنىها از کشف محل آرامگاه چنگيزخان مغول خبر دادند




رسانه هاى خبرى ژاپن گزارش کردند : پژوهشگران ژاپنى دانشگاه "نيگاتا" به
همراه پژوهشگران مغولستانى موفق به پيدا کردن محل آرامگاه چنگيز خان
مغول شده اند.
اين رسانه ها امروز سه شنبه افزودند : اين آرامگاه در منطقه باستانى
"آئوراگا" در شرق کشور مغولستان پيدا شده که گفته مىشود اين منطقه يکى از
پايگاه هاى چنگيزخان بوده است .
پژوهشگران گفته اند آنها هنوز موفق به پيدا کردن گور چنگيزخان نشده اند
اما بر اين باورند که گور او جايى در نزديکى اين محل قرار دارد.
اين پژوهشگران افزوده اند : در اطراف اين آرامگاه مقدار زيادى استخوان
سوزانده شده سر و چانه اسب پيدا کرده اند که گفته مىشود براى مغولها بسيار
با اهميت بوده اند زيرا گفته مىشود در دوران کهن هنگامى که امپراتوران
مغول مىمردند، بازماندگان براى آمرزش آنها گوشت اسب مىسوزاندند.
سفالهايى که از اين محل پس از حفارى بيرون آورده شده نيز نشان مىدهد
آنها متعلق به قرون ۱۳ تا۱۵ ميلادى مىباشند.
گفته مىشود چنگيزخان که بنيانگذار امپراتورى مغول در تاريخ است در قرن
۱۲ و يا۱۳ ميلادى مىزيسته است .
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
مسمويت غذايى ۲۵ ميليون ايرانى در سال




ايسنا: يك فوق تخصص بيمارى هاى گوارشى اعلام كرد: سالانه ۲۵ ميليون ايرانى دچار مسموميت غذايى مى شوند كه ۹۰ درصد اين مسموميت ها با عوامل عفونى بسيار خطرناك همراه است كه ۲۰ درصد آن مى تواند كشنده باشد. دكتر حسين خدمت با تاكيد بر اينكه كباب مستعد آلودگى فراوان است، خاطرنشان كرد: برخلاف اين كه به افراد دچار مشكلات گوارشى، خوردن كباب توصيه مى شود در گوشت كبابى به علت پخته نشدن مغز گوشت احتمال آلودگى وجود دارد. وى مسموميت غذايى را يكى از شايع ترين بيمارى ها پس از مصرف مواد غذايى دانست و اظهار داشت: مسموميت غذايى معمولاً بعد از چند ساعت از مصرف غذا با علايمى همچون تهوع، استفراغ، درد شكم، تب و اسهال همراه است.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
خواستگاري از دختر مجازي




شايد هيچ وقت در طول تاريخ آدمها اينقدر تنها نبوده باشند. به خودتان نگاه نکنيد. شما در جايي زندگي مي کنيد که هنوز خانواده ها پابرجا هستند و ارتباطات خانوادگي همچنان برقرار.
هنوز هم مي توانيد کساني را اطراف خودتان پيدا کنيد که براي شما بيش از منافع شخصي خودشان ارزش قائل باشند.
حتي موقعي که احساس مي کنيد تنهاتر از هميشه هستيد بالاخره پدر و مادر، يا خواهر و برادر يا دوست و آشنايي هست که به داد شما برسد؛ اما همه مردم دنيا چنين شانسي را ندارند.
در خيلي از کشورهاي دنيا بخصوص آنهايي که به اصطلاح پيشرفته تر هستند، آدمها تنهاترند. خيلي از خانواده ها قبل از اين که درست و حسابي شکل بگيرند از هم مي پاشند. روابط انساني ضعيف است و آدمها بيش از آن که به فکر هم باشند، به فکر کسب منافع بيشتر هستند. اين است که اکثر مردم در چنين کشورهايي احساس تنهايي مي کنند و از آنجا که ارتباط با ديگران براي آدمها يک نياز است که نمي توانند آن را ناديده بگيرند، سراغ چيزهاي ديگر مي روند تا روابط از دست رفته را جبران کنند.
بعضي ها ساعتها در روز وقت خود را صرف چت کردن مي کنند و بعضي ها ديگر به سگ و گربه روي آوردند. در کشوري مثل امريکا که بالاترين ميزان طلاق را در دنيا دارد و از هر 100 ازدواج چيزي بين 52 تا 62 تا به طلاق منجر مي شود و 26 درصد مردم يعني 73 ميليون نفر تنها زندگي مي کنند، مردم بيش از همه به سگها و گربه ها براي رفع تنهايي خود رجوع مي کنند و چه ثروت عظيمي که هر سال صرف نگهداري از انبوه سگ و گربه هاي خانگي مي شود.
در امريکا 44 ميليون و 874 هزار و 121 نفر صاحب سگ هستند و باتوجه به اين که بعضي از آنها بيش از يک سگ دارند، در مجموع چيزي حدود 62 ميليون و 965 هزار و 7450سگ خانگي در امريکا وجود دارد.
حالا اگر 76 ميليون و 688 هزار و 522 گربه خانگي را هم به اين تعداد اضافه کنيد، مي بينيد که به چه رقم بالايي مي رسيد.
ممکن است فکر کنيد مردم اين سگها را براي حفاظت از خانه هايشان نگه مي دارند، يا موارد ديگري شبيه اين. در بعضي موارد حق با شماست.
آمار نشان مي دهد که 83 درصد مردم امريکا به سگ و گربه خانگي شان به چشم دوست و همنشين نگاه مي کنند. آنها با اين حيوانات زندگي مي کنند و تمام آن عشق و محبتي را که بايد صرف همنوعان خود مي کردند يک جا نثار سگ و گربه خانگي شان مي کنند.
هر سال کريسمس در امريکا حدود 31 ميليون و 500 هزار سگ از طرف صاحبانشان هديه کريسمس دريافت مي کنند و براي 13 ميليون و 400 هزار گربه جشن تولد برگزار مي شود.
39 درصد امريکايي هايي که حيوان خانگي دارند عکس آن را به در و ديوار خانشان مي زنند و 16 درصد آنها عکس کوچک سگ يا گربشان را در کيف پولشان نگه مي دارند. آمار جالبي است ، نه؟ تازه اين که چيزي نيست. در يک نظرسنجي 8 ميليون و 321 هزار امريکايي گفتند سگشان را به اندازه بچه شان دوست دارند و 5 ميليون و 421 هزار نفر گفتند که به سگشان بيش از همسرشان عشق مي ورزند.
حالا اگر سگ و گربه هم نتوانستند آدم را راضي کنند، چي؟ خوب آن وقت هست که يک عده پيدا مي شوند که از تلفن همراه براي مردم همسر مجازي به وجود بياورند؛ آن هم نامزدي که اصلا وجود خارجي ندارد و فقط يک نرم افزار است؛ اما وقتي آدم خيلي تنها باشد شايد ديگر اين چيزها براي او اهميتي نداشته باشد.
توي اين دنياي مجازي آدمها مي توانند با همسر مجازي خودشان ساعتها صحبت کنند. با هم قرار ملاقات بگذارند و سر يک ميز ناهار بخورند. هدف عمده شرکت سازنده اين نرم افزار جلب مشتري در ميان مردهاي بين 15 تا 35 ساله است.
همه چيز هم مثل دنياي واقعي طراحي شده است. براي اين که فرد بتواند توجه همسر مجازي را به خودش جلب کند، بايد حسابي خرج کند و دايم براي او هديه بخرد. البته هديه از نوع مجازي.
تازه اگر سالگرد آشنايي شان را هم فراموش کند، با عکس العمل شديد طرف مقابل روبه رو مي شود. همسر مجازي داراي يکسري عادتها است که مدتها طول مي کشد تا فرد به آنها پي ببرد و همه اينها براي ايجاد جذابيت بيشتر در اين بازي به کار گرفته شوند.
حالا مي بينيد چطور مي شود از تنهايي مردم پول درآورد؟ کساني که اين بازي را ساختند تنها به پول گرفتن از مشتري هايشان اکتفا نمي کنند.
بازي پر است از تبليغات تجاري که با زيرکي خاصي در آن گنجانده شده اند.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
مهاجرت نخبگان ديگر پديده جديدي نيست




نيازي به دليل ندارد. موضوع مهاجرت نخبگان بيش از آن که يک پديده اجتماعي باشد، تبديل به يک معضل اجتماعي شده است. هر بار که المپيادي ها با تاج گل از سفر برمي گردند، هر بار که رتبه هاي اول کنکور اعلام مي شود، اين داغ دوباره تازه مي شود.
مهاجرت آن هم مهاجرت نخبگان ، پديده اي است که هر بار بايد از زاويه هاي مختلفي مورد بحث قرار گيرد و تا زماني که به يک جريان آرام تبديل نشود، نمي شود نسبت به آن بي تفاوت بود.
دوباره رتبه هاي يک رقمي ، تيتر يک روزنامه ها شده اند، تمامشان توي مصاحبه هايشان مي گويند حاضرند تمام مشکلات را به خاطر آباداني وطنشان تحمل کنند، ولي آيا در آينده چنين اتفاقي مي افتد؟
آيا مي توان انتظار داشت که علي رغم تمام انتظاراتي که يک جوان نخبه از جامعه اش دارد، در کنار کمبودها و نارسايي ها بمانند و بسازند؟ راهکار چيست؟ نظر چه کسي را بايد پرسيد؟




يک تعريف ساده
مهاجرت نخبگان همواره يکي از مشکلات کشورهاي در حال توسعه بوده و ايران هم نمي تواند از اين قاعده مستثنا باشد. طبيعي است تا وقتي دلايل مهاجرت از بين نرود، مهاجرت نخبگان همچنان ادامه پيدا کند.
طبق گفته هاي دکتر معين وزير پيشين وزارت علوم ، 220هزار نفر از نخبگان علمي و مديريتي و صاحبان سرمايه در سال 2000 ميلادي فقط به يکي از کشورهاي غربي مهاجرت کرده اند.
براساس گزارش صندوق بين المللي پول در سال 1999، ايران بين 41 کشور جهان بيشترين ميزان خروج مهاجران تحصيلکرده را داشته و اين روند هنوز ادامه دارد.
در طول چند سالي که مهاجرت نخبگان بارها و بارها از سوي مسوولان و رسانه ها به عنوان يکي از مهمترين مشکلات کشور بيان شده است ، هيچ راهکار مناسبي براي جلوگيري از خروج متخصصان يا جذب نخبگان صورت نگرفته است.



ارزش اين همه نخبه چقدر است؟
يکي از مسوولان وزارت علوم ، تحقيقات و فناوري ، خروج سرمايه هاي فکري از کشور را بالغ بر 38 ميليارد دلار اعلام کرده است.
در سال 1999 معادل 11 ميليارد دلار سرمايه فکري از ايران خارج شده است. به نقل از روزنامه ها، در سال 1378، روزانه به طور متوسط 15 کارشناس ارشد و 3 دکتر از کشور خارج شده اند.
تمام اين آمارها کافي است تا مسوولان را به طور جدي به فکر وادارد.



سازمان هاي ويژه نخبگان چه مي گويند؟
باشگاه دانش پژوهان جوان ، يکي از معدود سازمان هايي است که با اکثريت نخبگان از راههاي گوناگون در ارتباط است.
در برنامه هاي سالانه اين باشگاه ، المپيادي هاي سالهاي گوناگون دور هم جمع مي شوند و نظرات و خواسته هايشان را با اين باشگاه درميان مي گذارند.
صولتيان مدير روابط عمومي باشگاه دانش پژوهان جوان مي گويد: «طبق فرمايش مقام معظم رهبري ، اصطلاح فرار مغزها، اصطلاح مناسبي نيست.
آنچه امروز در رسانه هاي مختلف باب شده است و هر بار به صورتهاي مختلف عنوان مي شود و با آمار و ارقام نجومي همراه مي شود، جز بزرگنمايي واقعيت نيست.
مهاجرت نخبگان يک پديده کاملا معمولي است که حتي کشورهاي پيشرفته اي مثل انگلستان و ژاپن هم با اين پديده مواجهند.
طبيعي است که يک نخبه در جستجوي امکانات بهتر تحصيلي و شرايط بهتر به نقطه ديگري از جهان کوچ کند. نبايد اين اتفاق را بي جهت بزرگ کرد.»

طبق گفته مدير روابط عمومي باشگاه دانش پژوهان جوان ، آمارهايي که به نقل از اين باشگاه در اين سو و آن سو منتشر مي شود، آمارهاي بي ربطي است.
او مي گويد: «در بسياري از روزنامه ها نوشته اند 90درصد المپيادي ها مهاجرت کرده اند، در حالي که از 410نفر المپيادي ، فقط 190 نفر در خارج از کشور به سر مي برند که از اين تعداد حدود 170 نفرشان مشغول تحصيل هستند و کمتر از 10 درصدشان درسشان تمام شده و آنجا مانده اند، در حاليکه ماندن در يک کشور پيشرفته ، به قصد تحقيق و کار به معني فرار نيست. اين مساله در کشورهايي مثل فرانسه و انگلستان هم رخ مي دهد.»
او مي گويد باشگاه با المپيادي هايي که درسشان تمام شده است ، مرتب در حال ارتباط است. ما مرتب با آنها از طريق نامه الکترونيکي در ارتباط هستيم. آنها در خارج از کشور انجمني دارند به نام «انجمن ايرانيان نخبه» و از ما مي خواهند برايشان پروژه تعريف کنيم.
آنها مايلند براي آموزش و ايجاد کارگاه هاي آموزشي به ايران بيايند، به شرط آن که شرايط رفت و آمدشان را تسهيل کنيم. وظيفه رسانه ها اين است که به جاي بزرگنمايي مسائل ، توجه شان را به نخبگاني که آمادگي بازگشت به کشور را دارند، معطوف کنند.
صولتيان مي گويد: «اين که يک ايراني در هر کجاي دنيا که باشد به پيشرفت کشورش بينديشد و به ايراني بودنش افتخار کند، دليل بر فرار مغزها نيست. فقط بايد اولويت را در برنامه ريزي هاي توسعه برجواناني بگذاريم که از نبود امکانات خاص نخبگان ، انتقاد مي کنند.
بايد شرايط را برايشان فراهم کرد و براي آينده شان برنامه ريزي کرد».



کمي هم نظر کارشناسي
دکتر محمود غفارمنش ، روان شناس معتقد است عبارت فرار مغزها، عبارت مناسبي نيست ، چرا که نخبگان احساس مي کنند به محض اين که از کشور خارج شوند، خائن هستند و اين حس منفي ، ممکن است از احساس تعلق آنها به گذشته سرزمين مادري شان بکاهد، آنها نبايد فکر کنند رفتنشان يک جور خيانت است.
بايد ضمن آموزش هاي علمي ، براي آنها طي مباحث روان شناسي توضيح داد که مهاجرت يک پديده کاملا معمولي است. آنها مي توانند براي تحصيلات بهتر و امکانات ويژه به هر کجاي دنيا که خواستند بروند، ولي آنچه مهم است بازگشت نخبگان است که بايد روي آن برنامه ريزي و به آن فکر کرد.



نخبگان چه مي گويند؟
يکي از بچه هاي المپيادي مي گويد: تا وقتي در ايران هستيم ، به ما توجه نمي شود، همين که پايمان را روي مرز مي گذاريم ، اسممان مي شود مغز و کارمان مي شود فرار مغزها.
شايد بهتر باشد به جاي اين که همه از رفتنمان بنويسند، به دلايل ماندنمان بپردازند و از ما بپرسند چه امکاناتي لازم داريم و برايمان شرايط ويژه مهيا کنند.



آخر شاهنامه
مهاجرت نخبگان يک پديده جهانشمول و طبيعي است ، ولي آنچه مهم است اين است که آمار مهاجران نبايد با آمار کساني که برمي گردند تفاوت زيادي داشته باشد. اين کار خيلي سختي نيست.
مسوولان با يک مقايسه ساده ، مي توانند به نتيجه اي کاملا معقول برسند. شرايط براي ماندن نخبگان بايد ويژه باشد. بايد اين سرمايه هاي مادي را نثار اين سرمايه هاي معنوي کرد.
ارتباط مداوم با آنها که رفته اند، بهبود شرايط، برگزاري کارگاه هاي آموزشي و دعوت از آنها براي آموزش هزار و يک کار ديگر مي تواند گره گشا باشد. بايد منتظر بمانيم و ببينيم مسوولان چه مي کنند.


مريم نوابي نژاد
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
دفتر كار شهردار يكي از شهرهاي فقير روماني در ماشين او است.




دولت روماني گفته است بودجه اي براي تأمين دفتر وي در اختيار ندارد.
به گزارش آنانوا ، ماشيني كه هم اكنون دفتر شهردار فرونتيسني در شرق روماني در آن واقع شده نيز متعلق به خودش نيست و از طريق دولت در اختيار وي گذاشته شده است.
روزنامه رومانيايي ليبرتاتيا نوشت روزيكه شهر جديد فرونتيسني ساخته مي شد براي آن ساختمان شهرداري درنظر گرفته نشده بود زيرا بودجه اي براي آن از سوي مقامات محلي پيشبيني نشده بود.
در همين حال شهردار منتحب مردم ، ويورل كراسمارو و تيم مشاوران او هيچكدام از لحاظ مالي قادر به اجاره كردن يك دفتر نيستند.
تنها كمكي كه از سوي مقامات محلي به شهردار جديد به عمل آمد اين بود كه يك ماشين متعلق به 12 سال پيش را در اختيار او بگذارند.
شهردار فرونتيسني گفت كار كردن در ماشين محاسن زيادي دارد اما در هنگام بارندگي بسيار سخت مي شود چون مراجعه كنندگان زير باران مي مانند و من مجبورم براي اينكه اسناد و مدارك خيس نشوند به داخل ماشين بروم و در آنجا كاركردن واقعاً سخت است چون جا براي تحرك نيست.
او گفت در روز هاي آفتابي خارج از ماشين چند ميز مي گذارند و همانجا به مسائل شهري مي پردازند.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
كودك يازده ساله هندي سرطان و ايدز را درمان مي كند




يك پسر يازده ساله هندي كه ضريب هوشي وي 162 اعلام شده ادعا كرد ه است مي تواند بيماران مبتلا به ايدز و سرطان را درمان كند.
به گزارش سايت خبري انانوا ضريب هوشي اين پسر روستايي هندي كه آكريت جاسوال نام دارد از آلبرت انيشتين نابغه فيزيك جهان نيز بالاتر است.
بر اساس اين گزارش آكريت از روستاي نورپور هند , به مدت دو ماه با محققان موسسه تحقيقات سرطان تاتا همكاري مي كرده است.
جاسوال مي گويد: «برخي مواقع 300 بيمار و پزشك براي ديدن من صف مي كشند و اين به خاطر تكنيك منحصر به فردي است كه من در مبارزه با ايدز و سرطان كشف كرده ام.»
وي هيچ اشاره اي به تكنيك مورد استفاده خود نكرده است.
به گفته يكي از مسئولين تحقيقات سرطان هند مركز استعدادهاي خدادادي واقع در آمريكا هوش سرشار و نبوغ ذاتي اين پسر يازده ساله را تأييد كرده است. با اينحال هيچ گزارشي از تعداد افرادي كه احتمالاً توسط اين نابغه يازده ساله مداوا شده اند منتشر نشده است.
جاسوال آرزو دارد در رشته هاي دارو سازي و شيمي دكترا بگيرد. به نوشته روزنامه هاي محلي والدين جاسوال تا كنون همه چيز خود را براي وي فروخته اند و هزينه سفرهاي خارجي وي را پرداخته اند.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
جوان ترين مادر دنيا فقط 5 سال داشت




جوان ترين مادر دنيا که نامش در کتاب رکوردها ثبت شده لينا مدينا نام دارد. او سال 1939 در حالي که فقط 5سال و 7 ماه از تولدش مي گذشت صاحب فرزند شد.
جالب اين که فرزند او در شرايطي بزرگ شد که تا 10سالگي فکر مي کرد مادرش خواهر بزرگتر اوست.
اما پيرترين مادر دنيا يک زن امريکايي است که سال 1998بالاخره پس از 63 سال صاحب فرزند شد؛ البته بچه دار شدن چنين سني کار بسيار پرخطري است و براي همين او مجبور شد به دروغ خود را 50 ساله معرفي کند تا پزشکان حاضر به پذيرش او در بيمارستان شوند.
شايد باور اين يکي خيلي سخت باشد. جوان ترين مادر بزرگ دنيا يک زن اهل نيجريه است که هنگام تولد نوه اش تنها 17 سال داشت.
مي پرسيد چطور چنين چيزي ممکن است؟ خب اين زن در حالي که 8 سال و 4 ماهه بود صاحب يک دختر شد. دختر او هم در 8سالگي اولين فرزندش را به دنيا آورد و اما يک رکورد ديگر، رکورد بيشترين تعداد بچه هايي که از يک مادر به دنيا آمده اند 69 بچه است.
در فاصله سالهاي 1725 تا 1765 يک زن روسي موفق شد در 27 نوبت 16 تا دوقلو، 7 تا سه قلو و 4 تا چهارقلو به دنيا بياورد. 67 تا از بچه ها دوران طفوليت را به سلامت پشت سرگذاشتند.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
ماشيني كه انگار شش بار به سفر ماه رفته است!




يك راننده تاكسي يوناني ماشين مرسدس بنز خود را كه با آن 2.8 ميليون مايل مسافت را طي كرده بود به موزه ويژه مرسدس واگذار كرد.
به گزارش آنانوا ، اين بيشترين مسافتي است كه تاكنون يك اتومبيل توانسته است بپيمايد.
به گفته سخنگوي شركت مرسدس مسافتي كه اين راننده يوناني با ماشين مرسدس خود پيموده معادل شش بار رفت و برگشت به كره ماه و 82 بار سفر به دور دنيا است.
مدل مرسدسي كه آقاي گريگوريوس ساشينيدس توانسته با آن چنين مسافت عجيبي را طي كند 240D است و آن را در سال 1981 خريده است.
او در تمام اين 23 سال با ماشين خود در حال رانندگي و جابجايي مسافر بوده است.
وي مي گويد با اين ماشين صدها سفر دور دست دور يونان و كشورهاي حوزه بالكان رفته است.
وي مي گويد در زمان جنگ بالكان نيز صدها بار براي بردن آذوقه و دارو و تجهيزات پزشكي به كشورهاي درگير رفته و بازگشته است.
او علاوه بر تقديم ماشين خود به موزه آلمان نامه تشكر آميزي نيز براي يورگن هوبرت ، رئيس شركت مرسدس ارسال كرده و در آن از او و شركتش به خاطر ساخت چنين ماشين محكم و خوبي تشكر كرده است.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
جوان ترين وپيرترين داماد 83




جوان ترين دامادي که در 6 ماهه نخست امسال به مرکز مشاوره مرکز بهداشت شرق اهواز مراجعه کرده، نوجواني 14ساله بوده و جالب اينجاست که در همين دوره مسن ترين فرد هم يک مرد 83 ساله بوده است.
بنابراعلام مرکز بهداشت شرق اهواز، جوان ترين زن مراجعه کننده 12 سال و مسن ترين زن 58 سال داشته است. به اين ترتيب به نظر مي رسد سراغ جوان ترين و پيرترين عروس و دامادهاي ايراني را بايد در خوزستان گرفت.
گفتني است افراد مراجعه کننده به مراکز بهداشت، از لحاظ ابتلاي ژن ناقل تالاسمي ، اعتياد، بيماري هاي منتقل شده از طريق آميزش و همچنين آگاهي هاي ضروري براي تنظيم خانواده و بهداشت باروري مورد بررسي هاي آزمايشگاهي و مشاوره قرار مي گيرند.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
ماليات خشونت عليه زنان






استكهلم: گروهي از نمايندگان مجلس سوئد پيشنهاد داده اند از مردان اين كشور «ماليات خشونت عليه زنان» دريافت شود.با توجه به اينكه هزينه هاي اجتماعي خشونت مردان عليه زنان بسيار سنگين است، پيشنهاد شده از تمام مردان كشور سوئد، ماليات خشونت دريافت شود تا آنان جرأت نكنند همسرانشان را مورد ضرب و شتم قرار دهند.كشور سوئد صاحب بالاترين نرخ ماليات در ميان كشورهاي اتحاديه اروپاست و برابري حقوق زنان و مردان در اين كشور، زبانزد همگان است.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
يك دقيقه سكوت براي رئيس مافيا




رم: بازيكنان و تماشاگران يك مسابقه فوتبال در يكي از ليگ هاي منطقه اي ايتاليا به دليل مرگ رئيس مافياي منطقه، يك دقيقه سكوت كردند.با توجه به اينكه رئيس مافيا، پسر خاله رئيس يكي از تيم هاي حاضر در اين مسابقه بود، او از داور تقاضاي يك دقيقه سكوت كرد و داور ۱۸ ساله كه از همه جا بي خبر بود درخواست وي را پذيرفت و يك دقيقه سكوت پيش از آغاز بازي اجرا شد.در پي اين واقعه، مطبوعات و مقامات فوتبال كشور ايتاليا به شدت عملكرد رئيس باشگاه را مورد انتقاد قرار داده اند و به طور حتم آنان را مجازات خواهند كرد.
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
از زندگي چي آموختم ؟






در 16 سالگي آموختم که مادران از همه بهتر مي دانند و گاهي اوقات هم پدران از همه بهتر مي دانند

در20 سالگي آموختم که کار خلاف فايده ندارد حتي اگر با مهارت انجام شود

در 25 سالگي آموختم که يک کودک نوزاد، مادر را از داشتن يک روز هشت ساعته و پدر را از داشتن يک شب هشت ساعته محروم مي کند

در 30 سالگي پي بردم که قدرت ، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن

در 35 سالگي متوجه شدم که آينده چيزي نيست که انسان به ارث ببرد بلکه چيزي است که خود ميسازد

در 40 سالگي آموختم که رمز خوشبخت زيستن در آن نيست که کاري که دوست داريم انجام دهيم بلکه در اين است که کاري که انجام مي دهيم دوست داشته باشيم

در 45 سالگي ياد گرفتم که 10 درصد از زندگي چيز هايي است که براي انسان اتفاق مي افتد و 90 درصد آن است که چگونه به آن واکنش نشان مي دهد

در 50 سالگي دانستم که سگ بهترين دوست انسان است و اصول اعتقادي او بد ترين دشمن او مي باشد

در 55 سالگي پي بردم که تصميمات کوچک را بايد با مغز گرفت و تصميمات بزرگ را با قلب

در 60 سالگي متوجه شدم که بدون عشق مي توان ايثار کرد ، اما هرگز بدون ايثار کردن نمي توان عشق داشت

در 65 سالگي آموختم که انسان براي لذت بردن از عمر دراز بايد بعد از خوردن آنچه که لازم است، آنچه را که نيز ميل دارد بخورد

در 70 سالگي ياد گرفتم که زندگي مسئله در اختيار داشتن کارت هاي خوب نيست بلکه خوب بازي کردن با کارت هاي بد است

در 75 سالگي دانستم که انسان تا وقتي که فکر مي کند نارس است به رشد و تکامل خود ادامه مي دهد و به محض آنکه گمان کرد که رسيده شد، دچار آفت مي شود

و در 80 سالگي پي بردم که دوست داشتن و مورد محبت قرار داشتن بزرگترين لذت جهان است
 

shifte shab

Registered User
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,618
لایک‌ها
6
محل سکونت
زير گنبد كبود
پنچ سوالي که بهتره زنها ازمردها نپرسند






بـــــــر اساس يه تحقيق ، 5 سئوال وجود دارد که زنها بهتره از مردها نپرسند ! چون اگر جوابهاشون مبني بر حقيقت داده بشه شر به پا ميشه

: اين 5 سئوال عبارتند از

به چي فکر ميکني ؟ ¤
آيا دوستم داری؟ ¤
آيا من چاقم؟ ¤
به نظر تو ، اون دختره از من خوشگلتره؟ ¤
اگر من بميرم تو چيکار ميکني؟ ¤

: برای مثـــــــــال

به چي فکر ميکني؟

جـــــــواب مورد نظر برای اين سئوال اينه : عزيزم ! از اينکه به فکر فرو رفته بودم متاسفم! داشتم به اين فکر ميکردم که تو چقدر زن خوب و دوست داشتني و متفکر و با شعور و زيبايي هستي و من چقدر خوشبختم که با تو زندگي ميکنم ........ البته اين جواب هيچ ربطي به وضوع مورد فکر مرد نداره! چون مرد داشته به يکي از موارد زير فکر ميکرده

الف) فوتبال
ب) بسکتبال
!ج) چقدر تو چاقي
!د) جقدر اون دختره از تو خوشگلتره
ه) اگه تو بميری پول بيمه ات رو چطوری خرج کنم؟

يه مرد در سال 1973 بهترين جواب رو به اين سوال داده ... اون گفته: اگه مي خواستم تو هم بدوني به جای فکر کردن ، درباره ش حرف ميزدم



آيا دوستم داری؟

جـــــــواب مورد نظر اين سوال "بله" است! و مردهايي که محتاط ترند مي تونن بگن: "بله عزيزم!" .... و جوابهای اشتباه عبارتند از

الف) فکر کنم اينطور باشه
ب) اگه بگم بله ، احساس بهتری پيدا ميکني؟
ج) بستگي داره که منظورت از دوست داشتن چي باشه؟
د) مگه مهمه!؟
ه) کي؟ ... من!؟


آيا من چاقم؟

واکنش صحيح و مردانه نسبت به اين سوال اينه که با اعتماد به نفس و تاکيد بگين " نـــــــه! البته که نه" و به سرعت اتاق رو ترک کنين ! .... جوابهای اشتباه هستند

!الف) نمي تونم بگم چاقي ... اما لاغر هم نيستي
!ب) نسبت به چه کسي؟
!ج) يه کمي اضافه وزن بهت مياد
!د) من چاق تر از تو هم ديدم
!ه) ممکنه سوالت رو تکرارکني؟ داشتم به بيمه ات فکر ميکردم



به نظر تو ، اون دختره از من خوشگلتره؟

اون دختره ، در اينجا ميتونه يه دوست قبلي يا يه عابر که از فرط زل زدن به اون تصادف کردين و يا هنرپيشه ی يه فيلم باشه .... در هر حال جواب درست اينه که : نه! تو خوشگلتری

:جوابهای غلط عبارتند

!الف) خوشگلتر که نه...... اما به نحو ديگه ای خوشگله
!ب) نمي دونم اينجور موارد رو چطوری مي سنجند
!ج) بله! اما مطمئنم تو شخصيت بهتری داری
!د) فقط از اين بابت که اون جوونتر از توست
!ه) ممکنه سوالت رو تکرار کني؟ داشتم راجع به رژيم لاغريت فکر ميکردم



اگه من بميرم تو چيکار ميکني؟

جواب صحيح : " آه عزيزترينم ! در حادثه اجتناب ناپذير فقدان تو ، زندگي برام متوقف ميشه و ترجيح ميدم خودمو زير چرخ اولين کاميوني که رد ميشه بندازم" ..... اين سوال همونطور که توی گفتگوی زير مي بينين ، ممکنه از سوالهای ديگه طوفاني تر باشه

زن: عزيزم .... اگه من بميرم تو چيکار ميکني؟
!مرد: عزيزم! چرا اين سوالو ميپرسي؟ اين سوال منو نگران ميکنه
زن: آيا دوباره ازدواج ميکني؟
!مرد: البته که نه عزيزم
زن: مگه دوست نداری متاهل باشي؟
!مرد: معلومه که دوست دارم
زن: پس چرا دوباره ازدواج نميکني؟
!مرد: خيلي خب! ازداوج ميکنم
زن «با لحن رنجيده»: پس ازدواج ميکني؟
!مرد: بله
زن«بعد از مدتي سکوت»: آيا باهاش توی همين خونه زندگي ميکني؟
!مرد: خب بله! فکر کنم همين کار رو بکنم
زن«با ناراحتي»: بهش اجازه ميدی لباسهای منو بپوشه؟
!مرد: اگه اينطور بخواد خب بله
زن«با سردی»: واقعا"؟ لابد عکسهای منو هم ميکني و عکسهای اونو به ديوار ميزني؟
!مرد: بله اين کار به نظرم کار درستي مياد
!!! زن: حالا چرا من بميرم؟ آمار نشون داده که عمر خانمها از آقايون بيشتره
 
بالا