برگزیده های پرشین تولز

درد بی پولیرو تجربه کردی!؟

ehsanservat

Registered User
تاریخ عضویت
8 جولای 2013
نوشته‌ها
3,589
لایک‌ها
2,509
محل سکونت
دیار دور درست ها
من الان دانشجوي پزشكي هستم...
هيچوقت ٢٠ سال پيش رو كه در يك زيرزمين اجاره اي توي يوسف اباد مي گذرونديم و پدرم شيراز درحال گذران دوره تخصص پزشكي بود يادم نميره حدود ٧سال خيلي سختي كشيديم البته گذشت و من و برادرم هم واقعا مراعات مي كرديم اخرش تا اينجا رسيد كه
برادرم شد متخصص داروسازي و الان معاون ارشد يك شركت داروسازي معتبر استراليايي هستش.
پدرم عضو هيئت علمي دانشگاه شهيدبهشتي و پزشك معروف و خوشنامي هستند.
خودمم دانشجوي پزشكي شهرستانم كه البته تا اخر تابستون به خاطر امتياز شاگرد اولي ميام تهران.
ولي از وقتي يادم مياد فقط تلاش كردم تو ورودي علامه حلي،براي كنكور،مدرك زبان،شطرنج در سطح حرفه اي،تيم ملي بدمينتون،المپياد شيمي و رياضي،جشنواره خوارزمي،تدريس زبان،بيابان گردي،زندگي در جنگل،كايت سواري،چتربازي و ...
كلا اصلا نمي تونم ي جا بند بشم
البته خيلي مشكلات روهم پشت سرگذاشتم:
يكبار ارنجم و ساق پام شكست شيشه دستمو بريده و...
به نظر من لذت زندگي همينه كه هيييچوقت دست از تلاش برنداري تو هر زمينه اي كه دوست داري فقط به خدا توكل كن و شروع كن و با باور و ديدگاه مثبت برو جلو.

بازم خوبه به جایی رسیدید
ما که همش تو بدبختی بودیم آخرشم هیچ پخی نشدیم , بابامم هم که بعد از 40 سال تونست خونه و ماشین بخره سر مشکلات مالی فروخت همونا رو هم
 

Artimbares

Registered User
تاریخ عضویت
21 نوامبر 2015
نوشته‌ها
92
لایک‌ها
61
والله بی پولی تو این مملکت چند جوره
مثلا یکی واقعا دستش تنگه و توی خرج روزانش مونده
یکی مثا ملک داره ولی فروش نمیره ولی خرج روزانش رو داره ولی از سرمایش هم نمیتونه استفاده کنه!
یک سری هستن پو دارن ولی بی پولن مثلا طرف سوناتا سواره میگه خدایا من چرا اینقدر بدبختم که نمیتونم بنز سوار شم
کلا تو مملکت از بابک زنجانی هم بپرسی بی پولی جوری برات تعریف میکنه که فکر میکنی چقدر این بدبخته
کلا تو بدبخت بودن از هم میخایم جلو بزنیم
معيار بدبختي يكسان نيست درسته ولي خود همين ملت جامعه رو به گند كشيدن.
ي ضرب المثلي هست كه ميگه:
اگر ميخواي اكثريت ملتي رو بشناسي به حكومتش نگاه كن...
تو شهري كه من تا فقط چندماه ديگه تركش مي كنم ٩٩٪‏ بدخواه،دورو و دزد هستند نام هم نمي برم خداي ناكرده توهيني به قوم يا شخصي نباشه ولي يكبار از خودم پرسيدم كه اين افراد با اين بدخواهيشون چي شدن به كجا رسيدن و چه موفقيتي كسب كردن؟
پاسخ: هيچي نشدند جز ي عده خفقان زده متعصب كه هيچي تو زندگيشون ندارن...
 

Artimbares

Registered User
تاریخ عضویت
21 نوامبر 2015
نوشته‌ها
92
لایک‌ها
61
بازم خوبه به جایی رسیدید
ما که همش تو بدبختی بودیم آخرشم هیچ پخی نشدیم , بابامم هم که بعد از 40 سال تونست خونه و ماشین بخره سر مشکلات مالی فروخت همونا رو هم
من از ٨سالگي يك شرط براي خودم گذاشتم:
اونم اين كه فقط خودمم و خودم كه مي تونم به داد خودم برسم و اين ديدگاه خيلي كمكم كرد...
من و برادرم هميشه پشت هم بوديم و از هم حمايت كرديم بخصوص برادرم من سرجمع روزي ٣تا٤ ساعت بيشتر نمي خوابم چون اين جمله رو هر روز تكرار مي كنم:
من فقططط يكبار قراره زندگي كنم وقت خوابيدن ندارم...
من خيلي راحت مي تونستم با سهميه هيأت علمي پدرم از اول بشينم پزشكي تهران بخونم ولي هيچوقت نخواستم در عوض اومدم شهرستان و برحسب لياقت و تلاش و پشتكارم خودمو كشوندم تا تهران
 

Artimbares

Registered User
تاریخ عضویت
21 نوامبر 2015
نوشته‌ها
92
لایک‌ها
61
بازم خوبه به جایی رسیدید
ما که همش تو بدبختی بودیم آخرشم هیچ پخی نشدیم , بابامم هم که بعد از 40 سال تونست خونه و ماشین بخره سر مشکلات مالی فروخت همونا رو هم
دوست گلم من ادعايي هم ندارم ولي فقط يك نصيحت از من به تو:
گذشته وجود نداره و فقط يك توهمه و ساخته ي ذهن همينطور اينده اي هم وجود نداره و فقط يك سرابه
چيزي كه تو الان داري زمان حال،عمر و زندگيت هستش
من دوستي داشتم تا ٨سال پيش پدرش معلم بود و بخور نميري زندگي مي كردند ولي نه تنها پدرش ١سال خوند و حقوق قبول شد بلكه مدرك حقوقشو مدت فقط ٣سال گرفت و بلافاصله وكالتم قبول شد بلكه دوستم با رتبه دورقمي برق شريف درومد الان به جايي رسيده كه شاگرد سوم شريفه و از استنفورد پذيرش گرفته و سال ديگه داره ميره.
پدرش هم شركت وكالت داره و داره پرونده هاي بزرگ مي گيره درحقيقت تو ٨سال اينا دقيقا جايي رسيدن كه خانواده ما تو ٢٠ سال ولي يادم نميره پدرش تو ي انباري اپارتمان ٦٠ متريش ي اتاق درست كرده بود و يكبار به من گفت كه البته هيچوقت فراموش نمي كنم:
پدرم ١٠ روزه برا اينكه وقتش تلف نشه و فقط بخونه داره شير با بيسكوئيت ميخوره اونم از اين شير فله اي ها و بيسكوئيتاي سلامت...
 

ehsanservat

Registered User
تاریخ عضویت
8 جولای 2013
نوشته‌ها
3,589
لایک‌ها
2,509
محل سکونت
دیار دور درست ها
مشکل اینجاست با نگاه خودت و تجربه خودت که از زندگی خودتون داشتی داری به بقیه نگاه میکنی
پدر من کم سواده - خود من تحصیلات آکادمیک دارم هم کار کردم هم درس خوندم , بسته به رشته تحصیلی دانشگاهیم و دانشگاهی که درس خوندم رفتم شهرداری , چند وقت بخاطر اینکه یه مدیر عزیز آشنا خودشو بیاره تو منو انداختن بیرون خیلی راحت و .........
اون بیسکویت ها سلامت که میگی آرزو ماست :p

من خیلی وقته به قانون مورفی یقین پیدا کردم

1921_1_Murphys_law.jpg
 
Last edited:

Artimbares

Registered User
تاریخ عضویت
21 نوامبر 2015
نوشته‌ها
92
لایک‌ها
61
مشکل اینجاست با نگاه خودت و تجربه خودت که از زندگی خودتون داشتی داری به بقیه نگاه مکینی
پدر من کم سواده - خود من تحصیلات آکادمی دارم بسته به رشته تحصیلی دانشگاهیم و دانشگاهی که درس خوندم رفتم شهرداری , چند وقت بخاطر اینکه یه مدیر عزیز آشنا خودشو بیاره تو منو انداختن بیرون خیلی راحت و .........
اون بیسکویت ها سلامت که میگی آرزو ماست :p

من خیلی وقته به قانون مورفی یقین پیدا کردم

1921_1_Murphys_law.jpg
من نمي تونم بگم قبول ندارم اين نسبي هست ولي تعيين كننده نيست...
پدر من در يك روستاي دورافتاده تو شهرستان به دنيا اومده و برا مدرسه با ٣٠ نفر پشت وانت با پشم گوسفند و پهن خشك شده رفته مدرسه كاغذ كاهي و چرك نويس مدرسه و تراش ذغال بوده دفتر و مشقش با كتابايي كه با كارگري خريده ولي همون ادم پزشكي تهران قبول شد و اتفاقا با مادرم كه اعيان زاده هم بود ازدواج كرد و تخصصشم گرفت اونم تو چه شرايطي؟؟؟
وقتي خانوادگي سال ها سيب زميني تخم مرغ و نان و پنير بهترين غذامون بود و سال به سال اطرافيان مادرم با ما هيچ رفت و امد نمي كردن كه ما گدا گشنه ايم ولي الان دارن منت مي كشن كه پدرم مثلا فلان كارو به فلاني بسپره و ...
پدرمم جوابش اينه: من برا پسر خودم همچين كاري نمي كتم شما كه جاي خود داريد و...
مادربزرگ و پدربزرگ مادريم يك اشراف زاده و اصل و نسب داره كه يك ريالم تا حالا ازش كمك نخواستيم تو اين ٢٠ سال و رو پاي خودمون ايستاديم.
مادربزرگ پدري كه خيلي دوستش داشتم فوت كردند و پدربزرگ پدريم مريض احوال هستند كه قبلا كارگر كارخانه روغن نباتي بودند.
حالا چي ميگي دوست عزيز؟؟؟
من همين حالا بالاي ١٥تومن تو همين شهرستان عقب افتاده درامد دارم و دركنارش شاگرد اول هستم.
يك ريالم از پدرم نگرفتم.
هيچوقت نه لب به غذاي بيرون زدم كه بخوام خرج كنم و توقعي داشتم فقط پدرم برحسب سليقش بهم پاداش داده ولي من يك ريالم نخواستم.
من از اول اينجوري تربيت شدم كه به هيچ عنوان خودم رو محتاج كسي ندونم.
از ٥سالگيم تا ٢ساعت شده تو صف نانوايي بودم
و حتي تو همون حالتشم كتاب داستانمو خوندم
ما اينقدر همون موقعش بيچاره بوديم كه نه من نه برادرم كودكستان و مهدكودك نرفتيم فقط نشستيم با اسباب بازي و وسايل كهنه بازي كرديم و استفاده كرديم...
من تحت هيچ شرايطي بهونه نميارم تو سخت ترين شرايطم از كمترين داشته هام بيشترين استفاده رو مي برم...
 

Sarrow

Registered User
تاریخ عضویت
24 فوریه 2013
نوشته‌ها
215
لایک‌ها
75
دوست گلم من ادعايي هم ندارم ولي فقط يك نصيحت از من به تو:
گذشته وجود نداره و فقط يك توهمه و ساخته ي ذهن همينطور اينده اي هم وجود نداره و فقط يك سرابه
چيزي كه تو الان داري زمان حال،عمر و زندگيت هستش
من دوستي داشتم تا ٨سال پيش پدرش معلم بود و بخور نميري زندگي مي كردند ولي نه تنها پدرش ١سال خوند و حقوق قبول شد بلكه مدرك حقوقشو مدت فقط ٣سال گرفت و بلافاصله وكالتم قبول شد بلكه دوستم با رتبه دورقمي برق شريف درومد الان به جايي رسيده كه شاگرد سوم شريفه و از استنفورد پذيرش گرفته و سال ديگه داره ميره.
پدرش هم شركت وكالت داره و داره پرونده هاي بزرگ مي گيره درحقيقت تو ٨سال اينا دقيقا جايي رسيدن كه خانواده ما تو ٢٠ سال ولي يادم نميره پدرش تو ي انباري اپارتمان ٦٠ متريش ي اتاق درست كرده بود و يكبار به من گفت كه البته هيچوقت فراموش نمي كنم:
پدرم ١٠ روزه برا اينكه وقتش تلف نشه و فقط بخونه داره شير با بيسكوئيت ميخوره اونم از اين شير فله اي ها و بيسكوئيتاي سلامت...
دوست عزیز پشتکار و تلاش افرادی همچون پدر شما و پدر دوستتون قابل تحسینه و همچین افرادی هستن که میتونن باعث موفقیت یه جامعه بشن و باید اونها رو الگو قرار داد.
من خودم از راهنمایی توی مدرسه تیزهوشان بودم، بدون اینکه کسی بهم چیزی بگه درسم رو میخوندم توی المپیادهای مختلف مقام اول میاوردم و همیشه شاگرد اول یا دوم بودم در حالی که اتاقی مجزا برای درس خوندن نداشتم و توی حال و با کلی سر و صدا باید درس میخوندم، توی خونه خیلی مواقع دعوا بود و اینا رو هم باید تحمل میکردم. و بعد اواخر دبیرستان یه سری اتفاق برای پدرم افتاد که باعث شد تاثیر بدی توی روحیم بزاره و یه جورایی افسردگی گرفتم و از درس خوندن زده شدم و برای کنکور تلاش نکردم.

الان مدت زیادی از این ماجرا گذشته و خدا رو شکر وضعم بهتره، دوست دارم از اول شروع کنم اما همش احساس میکنم دیر شده و مطمئن نیستم که بخوام تحصیلات دانشگاهی رو ادامه بدم یا اینکه خودم آزادانه برم به اون چیزی که علاقه دارم بپردازم. مسلما انتخاب خیلی سختی هست و امیدوارم هر چه زودتر بتونم در این مورد تصمیم گیری کنم.

پستی که شما گذاشتید تا حدود زیادی بهم روحیه داد، ممنون.
 

Artimbares

Registered User
تاریخ عضویت
21 نوامبر 2015
نوشته‌ها
92
لایک‌ها
61
دوست عزیز پشتکار و تلاش افرادی همچون پدر شما و پدر دوستتون قابل تحسینه و همچین افرادی هستن که میتونن باعث موفقیت یه جامعه بشن و باید اونها رو الگو قرار داد.
من خودم از راهنمایی توی مدرسه تیزهوشان بودم، بدون اینکه کسی بهم چیزی بگه درسم رو میخوندم توی المپیادهای مختلف مقام اول میاوردم و همیشه شاگرد اول یا دوم بودم در حالی که اتاقی مجزا برای درس خوندن نداشتم و توی حال و با کلی سر و صدا باید درس میخوندم، توی خونه خیلی مواقع دعوا بود و اینا رو هم باید تحمل میکردم. و بعد اواخر دبیرستان یه سری اتفاق برای پدرم افتاد که باعث شد تاثیر بدی توی روحیم بزاره و یه جورایی افسردگی گرفتم و از درس خوندن زده شدم و برای کنکور تلاش نکردم.

الان مدت زیادی از این ماجرا گذشته و خدا رو شکر وضعم بهتره، دوست دارم از اول شروع کنم اما همش احساس میکنم دیر شده و مطمئن نیستم که بخوام تحصیلات دانشگاهی رو ادامه بدم یا اینکه خودم آزادانه برم به اون چیزی که علاقه دارم بپردازم. مسلما انتخاب خیلی سختی هست و امیدوارم هر چه زودتر بتونم در این مورد تصمیم گیری کنم.

پستی که شما گذاشتید تا حدود زیادی بهم روحیه داد، ممنون.
خوب تا اينجا خوندم و اتفاقا خيلي از حرفاي شما درس گرفتم ولي
ميخوام حرفامو بزنم و كليد اصلي موفقيتم رو بگم:
من هر روز صبح كه از خوا پا ميشم يعني بين ساعت ٤ تا ٥ صبح ميرم جلوي اينه و اينارو در قالب يك مربي سرخودم داد مي كشم اين باعث شده اصلا شكست برام بي معني باشه يادگرفتم بايد مثل داركوب باشم اينقدر مي كوبم تا در رو باز كنم.
اگر در باز نشه از پنجره پنجره بسته باشه از دودكش اگر دودكشيم نباشه با لودر ميرم ديوار خانه رو مي شكافم اينارو مدام و مدام و مدام تكرار مي كنم...
من هيچ بهونه اي براي تلاش نكردن ندارم من بايد همين امروز از همه امكاناتم حداكثر استفاده رو بكنم شكست و پيروزي مهم نيست من همين الان با هرچي كه دارم بايد تلاش بكنم نتيجه مهم نيست...
اينقدر تكرار مي كنم تا به هدفم مي رسم.
شايد باورت نشه ولي مني كه المپياد شيمي و رياضي نقره داشتم و كنكور علامه حلي منطقه يك بودم و شاگرد دوم كه انتظار تك رقمي داشتم بخاطر مشكل مسموميت سر جلسه ٤٠ دقيقه اخرو نتونستم بشينم و همونجا بود كه رتبم كشوري شد ٢٠٠٠ يعني نتيجه ٨سال درس خواندن و ازمون ازمايشي عملا تبديل به شكست شد فكر كردي نشستم گريه كردم؟؟؟!!! نه به هيچ عنوان...
تهران نموندنم باعث شد شركت كامپيوتري كه راه اندازي كرده بودم با دوستانم ازش كنار بكشم.باعث شد قراري كه با از چندتا از نخبه هاي تهران و شريف براي تحقيقات سطح بالا تو بيوتكنولوژي داشتم از دست بدم و ي جورايي دنيارو رو سرم خراب كرد ولي فقط ٤سال منو از اهدافم دور كرد همون ادم كه دوست منه الان با مقاله هاي isi و پايان نامش كه بدون من انجام شد سال بعد استنفورده حالا بايد بگم ديگه دير شده و من تو شهرستانم و اون اون كجاست؟؟؟
نه به هيچ عنوان من طي اين مدت مدرك ايلتزمو تمديد كردم تو همين شهر تا تيم ملي بدمينتون پيش رفتم البته الان كن و بيش خودمو از ورزش سطح حرفه اي به خاطر ايندم بازنشست كردم دقيقا ٢٦تير يعني حدود ٦ماه ديگه تهرانم مدت باقي مونده پزشكي قطعا شاگرد اول خواهم بود چون از الان برنامشو چيدم با مكاتبه اي كه با يكي از اساتيد دانشگاه مك گيل كانادا كه جز ١٠ دانشگاه برتر جهان در زمينه پزشكيه داشتم با همين روند نمره هام و سوابق و تحقيقاتم و دستاوردام تو دوران دبيرستان اعم از المپياد و ... از همين الان دعوت نامه گرفتم از ٢استاد برجسته مك گيل يكي بهترين جراح چشم كانادا و هفتمين جراح برتر دنياست اون يكي جراح قلب بسيار ماهر و زبردستيه كه تو اروپاهم تو چند كشور مطب داره و صاحب بيمارستانه.
درضمن همون پدر درست من ٤٧سالش بود الان نزديك ٥٦سالشه.
حالا بازم ميخواي دست رو دست بذاري بهونه بياري؟؟؟
فكر مي كني حق دادنيه؟؟؟!!! نه من به تو حق نميدم حق دادني نيست گرفتنيه همين الان پاشو و مسيرتو تغيير بده الان وقت گله و شكايت از نداشتن اتاق و دعواي مانوادگي گذشته نيست گذشته وجود نداره تمام شد رفت الانو بچسب ميخواي دست رو دست بذاري كه چي؟؟؟؟
ي عده مفت خور با رانت و پارتي بيان حقتو بخورن؟؟؟
به خودت بگو يا الان يا هيچوقت...
حرف هيچكس روهم گوش نكن اونايي كه ايه يأس ميخونن ي عده بازنده و بيچاره هستند اينا از بين ميرن اينا فراموش ميشن اينا به هيچ كجا نمي رسن...
مي دونستي من ٦سال پيش انفولانزاي H1N1 گرفتم و نمي توستم نفس بكشم و فقط چرك ريه هامو تخليه مي كردن مي دونستي بارها توسط پسرخاله ها و دايي هام تحقير شدم مي دونستي يكبار حين خريد نان ي پيكان خورد و درد شكستن ساق پام چقدر وحشتناك بود.
مي دوني بچگي چندين بار تو دماي -٢٠ تو سرما موندم چون مادرم يادش نبود من بيرونم و...
زندگي ايده ال نيست اگر فكر كردي هست اشتباه كردي زندگي يعني چالش مثل نيروي اصطكاك مي مونه تو ١٠٠٪‏ زور بزني ٢٠٪‏ تلف ميشه و به هيچ دردي نميخوره ولي تاحالا از خودت پرسيدي اگه اصطكاك نبود كه كلا سطح تماسي وجود نداشت و كلا حركتي انجام نميشد...
اين قانونشه هيچ كجا و هيچ كس و هيچ وقت و شرايطي ايده ال نيست...
اصلا ايده ال ي حالت مجازي و ساخته و پرداخته ي ذهن ماست.ي چي شبيه توهم چون اصلا وجود نداره.
حتي تو بالاترين سطوحم ايده الي وجود نداره...
همين كمپاني اپل تو توليد 6s با كمبود قطعه مواجه شد فروشش اومد پايين كمپاني كه روساي BCG و MK كه بهترين و برترين مشاوران اقتصادي امريكا و دنيان باهاش كار مي كنن كمپاني كه شاگرداي اول هاروارد و MIT برنامه سيستم عامل رو بهينه مي كنن و كمپاني كه درحال ساخت بزرگترين و پيشرفته ترين سازه اداري جهان تا حال حاضره...
ديدي ايده ال نيست حتي اينام تو معادلاتشون اشتباه مي كنند...
هيچ چيز تكميل نيست.
 

owl.city

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
8 ژوئن 2012
نوشته‌ها
1,604
لایک‌ها
545
من نمي تونم بگم قبول ندارم اين نسبي هست ولي تعيين كننده نيست...
پدر من در يك روستاي دورافتاده تو شهرستان به دنيا اومده و برا مدرسه با ٣٠ نفر پشت وانت با پشم گوسفند و پهن خشك شده رفته مدرسه كاغذ كاهي و چرك نويس مدرسه و تراش ذغال بوده دفتر و مشقش با كتابايي كه با كارگري خريده ولي همون ادم پزشكي تهران قبول شد و اتفاقا با مادرم كه اعيان زاده هم بود ازدواج كرد و تخصصشم گرفت اونم تو چه شرايطي؟؟؟
سلام راستش از ابتدا نخوندم ولی این متن شمارو که خوندم به شدت یاد فیلمها افتادم .توهین نباشه ولی بیشتر شبیه داستان تعریف کردن تا زندگی واقعی!
 

Artimbares

Registered User
تاریخ عضویت
21 نوامبر 2015
نوشته‌ها
92
لایک‌ها
61
چیز عجیبی وجود نداره که شما تعجب کردی...
فکر کردی تو روستا 35سال پیش چجوری درس می خوندن?
یا درس خوندن یک روستایی هم تعجب نداره
فکر نمی کنم ثروتمند بودن خاندان مادری یا اجارا نشینی تو زیرزمین تو یوسف اباد یا حتی داشتن تلاش و پشتکار هم عجیب و افسانه ای باشه.
احتمالا شما در سن ورود کامل به اجتماع نیستید چون امثال پدر من کم نیستند حالا خوب یا بد...
 

owl.city

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
8 ژوئن 2012
نوشته‌ها
1,604
لایک‌ها
545
چیز عجیبی وجود نداره که شما تعجب کردی...
فکر کردی تو روستا 35سال پیش چجوری درس می خوندن?
یا درس خوندن یک روستایی هم تعجب نداره
فکر نمی کنم ثروتمند بودن خاندان مادری یا اجارا نشینی تو زیرزمین تو یوسف اباد یا حتی داشتن تلاش و پشتکار هم عجیب و افسانه ای باشه.
احتمالا شما در سن ورود کامل به اجتماع نیستید چون امثال پدر من کم نیستند حالا خوب یا بد...
سن و سال که مهم نیست فقط بعید میدونم از شما کمتر باشه سنم.فقط این داستانا که شما میگی فقط مال فیلماست
 

Artimbares

Registered User
تاریخ عضویت
21 نوامبر 2015
نوشته‌ها
92
لایک‌ها
61
سن و سال که مهم نیست فقط بعید میدونم از شما کمتر باشه سنم.فقط این داستانا که شما میگی فقط مال فیلماست
در مورد من که صدق کرده شکستن ساق پا
ابتلا به انفولانزا و سایر مواردش کاملا طبیعیه کل داستانم در مورد تلاش و پشتکاره
علت اصلی رابطه نامناسب گذشته با خانواده مادری هم این بوده که اساسا با ازدواج پدر و مادرم مخالف بودن و خودشونو برتر می دونستن همین انگیزه ای بوده برای پدر من که خودشو بکشه بالا و من و برادرمم دقیقا به همین شکل تربیت کنه.
تاجایی که من می بینم و می دونم اگر کسی غیر از روابط و رانت و رشوه و فساد سیاسی و اقتصادی و البته ارث و میراث خانوادگی را دیگه ای بخواد برای موفقیت مالی و اجتماعی داشته باشه تنها راهش تلاش به همین شیوه است.
من حداقل 160یا 170 نفر تو اصناف و پزشکان و مهندسی ها و معماری و تاجر و ... می شناسم که راه پدر منو ر
 

Sarrow

Registered User
تاریخ عضویت
24 فوریه 2013
نوشته‌ها
215
لایک‌ها
75
خوب تا اينجا خوندم و اتفاقا خيلي از حرفاي شما درس گرفتم ولي
ميخوام حرفامو بزنم و كليد اصلي موفقيتم رو بگم:
من هر روز صبح كه از خوا پا ميشم يعني بين ساعت ٤ تا ٥ صبح ميرم جلوي اينه و اينارو در قالب يك مربي سرخودم داد مي كشم اين باعث شده اصلا شكست برام بي معني باشه يادگرفتم بايد مثل داركوب باشم اينقدر مي كوبم تا در رو باز كنم.
اگر در باز نشه از پنجره پنجره بسته باشه از دودكش اگر دودكشيم نباشه با لودر ميرم ديوار خانه رو مي شكافم اينارو مدام و مدام و مدام تكرار مي كنم...
من هيچ بهونه اي براي تلاش نكردن ندارم من بايد همين امروز از همه امكاناتم حداكثر استفاده رو بكنم شكست و پيروزي مهم نيست من همين الان با هرچي كه دارم بايد تلاش بكنم نتيجه مهم نيست...
اينقدر تكرار مي كنم تا به هدفم مي رسم.
شايد باورت نشه ولي مني كه المپياد شيمي و رياضي نقره داشتم و كنكور علامه حلي منطقه يك بودم و شاگرد دوم كه انتظار تك رقمي داشتم بخاطر مشكل مسموميت سر جلسه ٤٠ دقيقه اخرو نتونستم بشينم و همونجا بود كه رتبم كشوري شد ٢٠٠٠ يعني نتيجه ٨سال درس خواندن و ازمون ازمايشي عملا تبديل به شكست شد فكر كردي نشستم گريه كردم؟؟؟!!! نه به هيچ عنوان...
تهران نموندنم باعث شد شركت كامپيوتري كه راه اندازي كرده بودم با دوستانم ازش كنار بكشم.باعث شد قراري كه با از چندتا از نخبه هاي تهران و شريف براي تحقيقات سطح بالا تو بيوتكنولوژي داشتم از دست بدم و ي جورايي دنيارو رو سرم خراب كرد ولي فقط ٤سال منو از اهدافم دور كرد همون ادم كه دوست منه الان با مقاله هاي isi و پايان نامش كه بدون من انجام شد سال بعد استنفورده حالا بايد بگم ديگه دير شده و من تو شهرستانم و اون اون كجاست؟؟؟
نه به هيچ عنوان من طي اين مدت مدرك ايلتزمو تمديد كردم تو همين شهر تا تيم ملي بدمينتون پيش رفتم البته الان كن و بيش خودمو از ورزش سطح حرفه اي به خاطر ايندم بازنشست كردم دقيقا ٢٦تير يعني حدود ٦ماه ديگه تهرانم مدت باقي مونده پزشكي قطعا شاگرد اول خواهم بود چون از الان برنامشو چيدم با مكاتبه اي كه با يكي از اساتيد دانشگاه مك گيل كانادا كه جز ١٠ دانشگاه برتر جهان در زمينه پزشكيه داشتم با همين روند نمره هام و سوابق و تحقيقاتم و دستاوردام تو دوران دبيرستان اعم از المپياد و ... از همين الان دعوت نامه گرفتم از ٢استاد برجسته مك گيل يكي بهترين جراح چشم كانادا و هفتمين جراح برتر دنياست اون يكي جراح قلب بسيار ماهر و زبردستيه كه تو اروپاهم تو چند كشور مطب داره و صاحب بيمارستانه.
درضمن همون پدر درست من ٤٧سالش بود الان نزديك ٥٦سالشه.
حالا بازم ميخواي دست رو دست بذاري بهونه بياري؟؟؟
فكر مي كني حق دادنيه؟؟؟!!! نه من به تو حق نميدم حق دادني نيست گرفتنيه همين الان پاشو و مسيرتو تغيير بده الان وقت گله و شكايت از نداشتن اتاق و دعواي مانوادگي گذشته نيست گذشته وجود نداره تمام شد رفت الانو بچسب ميخواي دست رو دست بذاري كه چي؟؟؟؟
ي عده مفت خور با رانت و پارتي بيان حقتو بخورن؟؟؟
به خودت بگو يا الان يا هيچوقت...
حرف هيچكس روهم گوش نكن اونايي كه ايه يأس ميخونن ي عده بازنده و بيچاره هستند اينا از بين ميرن اينا فراموش ميشن اينا به هيچ كجا نمي رسن...
مي دونستي من ٦سال پيش انفولانزاي H1N1 گرفتم و نمي توستم نفس بكشم و فقط چرك ريه هامو تخليه مي كردن مي دونستي بارها توسط پسرخاله ها و دايي هام تحقير شدم مي دونستي يكبار حين خريد نان ي پيكان خورد و درد شكستن ساق پام چقدر وحشتناك بود.
مي دوني بچگي چندين بار تو دماي -٢٠ تو سرما موندم چون مادرم يادش نبود من بيرونم و...
زندگي ايده ال نيست اگر فكر كردي هست اشتباه كردي زندگي يعني چالش مثل نيروي اصطكاك مي مونه تو ١٠٠٪‏ زور بزني ٢٠٪‏ تلف ميشه و به هيچ دردي نميخوره ولي تاحالا از خودت پرسيدي اگه اصطكاك نبود كه كلا سطح تماسي وجود نداشت و كلا حركتي انجام نميشد...
اين قانونشه هيچ كجا و هيچ كس و هيچ وقت و شرايطي ايده ال نيست...
اصلا ايده ال ي حالت مجازي و ساخته و پرداخته ي ذهن ماست.ي چي شبيه توهم چون اصلا وجود نداره.
حتي تو بالاترين سطوحم ايده الي وجود نداره...
همين كمپاني اپل تو توليد 6s با كمبود قطعه مواجه شد فروشش اومد پايين كمپاني كه روساي BCG و MK كه بهترين و برترين مشاوران اقتصادي امريكا و دنيان باهاش كار مي كنن كمپاني كه شاگرداي اول هاروارد و MIT برنامه سيستم عامل رو بهينه مي كنن و كمپاني كه درحال ساخت بزرگترين و پيشرفته ترين سازه اداري جهان تا حال حاضره...
ديدي ايده ال نيست حتي اينام تو معادلاتشون اشتباه مي كنند...
هيچ چيز تكميل نيست.

ممنون دوست عزیز از حرفای گرم و امیدوار کنندتون، راستش آدم افراد با پشتکاری مثل شما رو میبینه به زندگی امیدوار میشه. من هیچ بهونه ای برای تلاش کردن ندارم و فقط سر یه دوراهی برای انتخاب بین تحصیلات آکادمیک و یادگیری و کسب تجربه بصورت مستقل گیر کردم. من رشتم ریاضی هست و اگه بخوام برای کنکور کارشناسی طوری بخونم که به عنوان مثال شریف یا دانشگاه تهران قبول بشم باید حداقل یک و نیم سال وقت و زندگیم رو صرف درس خوندن برای کنکور بکنم این در حالیه که من فوق دیپلم معماری دارم الان و شاگرد اول این رشته بودم توی دانشگاه. بعد باید حداقل 3-4 سال توی تهران درس بخونم بلکه با تلاش زیاد بتونم بورسیه از یه دانشگاه معتبر توی کانادا یا اروپا بگیرم.

این مساله ای نیست و میدونم اگه بخوام میتونم اینکارو انجام بدم ولی مطمئن نیستم این بهترین راه موفقیتم باشه.

از طرف دیگه امکان دیگه ای هم دارم اونم اینه که خودم بشینم بصورت حرفه ای برنامه نویسی و بازیسازی رو یاد بگیرم و سعی کنم اونقدر پیشرفت کنم که بعدا بتونم از طریق ارائه یه رزومه قوی توی یه شرکت معتبر خارج از کشور استخدام بشم یا اینکه تبدیل به یه Developer مستقل بشم و استودیوی خودم رو تشکیل بدم.

مسلما برای شما فرق میکنه و پزشکی نیازمند تحصیلات آکادمیک از دانشگاه های معتبر هست اما توی رشته ای که من میخوام واردش بشم میشه بطریق دیگه ای هم پیشرفت کرد. نمونه واضحش استیو جابز و بیل گیتس هستن که تحصیل دانشگاهی رو ادامه ندادن و از همون ابتدا راه خودشون رو پیش گرفتن و الان ازشون به عنوان موفق ترین افراد عصر تکنولوژی یاد میشه.
 

elco

Registered User
تاریخ عضویت
13 دسامبر 2015
نوشته‌ها
339
لایک‌ها
211
سن
33
محل سکونت
کرج
یکی از بهترین دردهایی هست که باید تو زندگیت زیاد تجربه کنی تا هم قدر داشته هاتو بدونی هم اینکه تلاشتو بیشتر کنی

دوست گلم من ادعايي هم ندارم ولي فقط يك نصيحت از من به تو:
گذشته وجود نداره و فقط يك توهمه و ساخته ي ذهن همينطور اينده اي هم وجود نداره و فقط يك سرابه
چيزي كه تو الان داري زمان حال،عمر و زندگيت هستش
من دوستي داشتم تا ٨سال پيش پدرش معلم بود و بخور نميري زندگي مي كردند ولي نه تنها پدرش ١سال خوند و حقوق قبول شد بلكه مدرك حقوقشو مدت فقط ٣سال گرفت و بلافاصله وكالتم قبول شد بلكه دوستم با رتبه دورقمي برق شريف درومد الان به جايي رسيده كه شاگرد سوم شريفه و از استنفورد پذيرش گرفته و سال ديگه داره ميره.
پدرش هم شركت وكالت داره و داره پرونده هاي بزرگ مي گيره درحقيقت تو ٨سال اينا دقيقا جايي رسيدن كه خانواده ما تو ٢٠ سال ولي يادم نميره پدرش تو ي انباري اپارتمان ٦٠ متريش ي اتاق درست كرده بود و يكبار به من گفت كه البته هيچوقت فراموش نمي كنم:
پدرم ١٠ روزه برا اينكه وقتش تلف نشه و فقط بخونه داره شير با بيسكوئيت ميخوره اونم از اين شير فله اي ها و بيسكوئيتاي سلامت...
یه جمله ای که باعث شد بهترین زندگیو داشته باشم همین بود تقریبا مثل حرف توعه اما یه مدل دیگش اینکه :

گذشته مثل چک برگشتی میمونه که هیچوقت نقد نمیشه
آینده هم که مثل چک نسیه میمونه نمیدونی نقد بشه یا نه
حاله که نقده پس قدر حالو بدون که با ارزشترین چیزه


شما هم انشناالله هر روز به رتبه های بالاتر برسی هرکسی به اندازه تلاش و لیاقتش به دست میاره
 

Artimbares

Registered User
تاریخ عضویت
21 نوامبر 2015
نوشته‌ها
92
لایک‌ها
61
ممنون دوست عزیز از حرفای گرم و امیدوار کنندتون، راستش آدم افراد با پشتکاری مثل شما رو میبینه به زندگی امیدوار میشه. من هیچ بهونه ای برای تلاش کردن ندارم و فقط سر یه دوراهی برای انتخاب بین تحصیلات آکادمیک و یادگیری و کسب تجربه بصورت مستقل گیر کردم. من رشتم ریاضی هست و اگه بخوام برای کنکور کارشناسی طوری بخونم که به عنوان مثال شریف یا دانشگاه تهران قبول بشم باید حداقل یک و نیم سال وقت و زندگیم رو صرف درس خوندن برای کنکور بکنم این در حالیه که من فوق دیپلم معماری دارم الان و شاگرد اول این رشته بودم توی دانشگاه. بعد باید حداقل 3-4 سال توی تهران درس بخونم بلکه با تلاش زیاد بتونم بورسیه از یه دانشگاه معتبر توی کانادا یا اروپا بگیرم.

این مساله ای نیست و میدونم اگه بخوام میتونم اینکارو انجام بدم ولی مطمئن نیستم این بهترین راه موفقیتم باشه.

از طرف دیگه امکان دیگه ای هم دارم اونم اینه که خودم بشینم بصورت حرفه ای برنامه نویسی و بازیسازی رو یاد بگیرم و سعی کنم اونقدر پیشرفت کنم که بعدا بتونم از طریق ارائه یه رزومه قوی توی یه شرکت معتبر خارج از کشور استخدام بشم یا اینکه تبدیل به یه Developer مستقل بشم و استودیوی خودم رو تشکیل بدم.

مسلما برای شما فرق میکنه و پزشکی نیازمند تحصیلات آکادمیک از دانشگاه های معتبر هست اما توی رشته ای که من میخوام واردش بشم میشه بطریق دیگه ای هم پیشرفت کرد. نمونه واضحش استیو جابز و بیل گیتس هستن که تحصیل دانشگاهی رو ادامه ندادن و از همون ابتدا راه خودشون رو پیش گرفتن و الان ازشون به عنوان موفق ترین افراد عصر تکنولوژی یاد میشه.
خوشحالم تونستم روي يك هموطن كه مي دونم مي تونه و لياقتش روهم داره تاثير مثبت بزارم.قطعا خودتون مي تونيد بهترين راه رو انتخاب كنيد ولي من ي چنتا نكته محوري ميگم:
-دوست گلم تا مي توني اطلاعات كسب كن چه افرادي فلان راه رو رفتند با چه شرايطي،چه رزومه اي و...
باهاشون صحبت كن پيداشون كن تو Skype حتي رو در رو.
-با كمپاني ها و دانشگاه هاي معتبر صحبت كن و مصاحبه كن رزومه ات رو محك بزن كامل بدون چي ميخوان و چه چيز نياز دارند حتي شرايط بورس و پذيرش و...
-يك چيز رو بدون شايد ٥٠٠ نفر ديگه همون موقعيت و شرايط و امكانات تورو داشته باشند... نكته اي كه باعث تمايز محوري من با تمام انهاست اينه:
من تو زندگيم(البته نه تنها من كل خانوادمون) تمااام امكانات و داشته هام و حمايتام و تمام فيدبكاي مثبتمو ريختم وسط و باورشون كردم كه با همينا به سطوح بهتر و بالاتري مي رسم.
من كسايي مي شناسم بالاي ١٠٠ ميليون تومن پول كلاس خصوصي با بهترين دبيراي كشورو دادند همون زمان كنكور سراسري با كلاساي جلسه اي ٥٠٠ تومن و مشاوراي برجسته كه جلسه اي همون موقع ٣٠٠تا٤٠٠ هزينه مي گرفتند. كل نتيجه اينا بهترينشون شد رتبش ١٠٠٠ خورده اي چون همش نگران بود كه نكنه فلان امكانو نداره پس از بقيه عقب بمونه و...
كسي كه فقط تو رياضي تجربي ٢٧تومن خرج كرده من بين تجربي ها درصداش رسيد به ٦٠ خوب همينو ي كتاب خوب ٢٥تومنيم انجام ميداد براش.
من برامثال اينقدر وضع رياضيم قوي بود كه تو همون ديفرانسيلش بچه هاي مدرسمونو قورت مي دادم همه هم مي گفتند تو فلاني او نابغه اي و اينا مي گفتم اره مادرزاد رياضيدان به دنيا اومدم:)
ولي هيچكس زحمت نداد به خودش كه بدونه بابا من فقط ٢٠٠٠٠ تا تست رياضي زدم تو ٤سال خوب مشخصه كه تمايز اشكاري داشته باشم با همه...
همين بود اصلا نمي دوني وقتي يك كتاب از يك مولف خوب دستم بود چقدر برام ارزش داشت من كلا كتاب نو رو بدون جلد هزارتيكه مي كردمش...
نبض كلاسم دست من بود يعني اينقدر رو اون مبحث كار مي كردم دبيرامون كه تو مدرسه همگي تاپ بودند با من دعوا مي كردن كه بسه بچه خل شدي!!!
ديگه تا جايي پيش مي رفتم كه تو ازمونام تو يك پنجم وقت ١٠٠ مي زدم...
همه هم فكر مي كردن كه من مثلا چيكار مي كنم همه يا مي پرسيدن چه جزوه اي خوندي كدوم دبير و كلاس و...
البته تو مدرسه ٤يا٥ نفر بوديم كه در راس بوديم البته ٢نفر از منم سرتر بودن البته رياضي بودن اونا.
هيچكس باورش نميشه من ٢ تا مداد فشاري ٤٠ تومني ٥سال پيش خريدم الانم كه الانه جفتشونو مثل روز اول دارم روشون ي نقطه نيست.
يا ٢تا خودكار لامي رو كه ٨ سال پيش گرفتم الان بالاي ٢٠٠ بار مغزي براشون گرفتم...
ياد گرفتم نياز كاذب نداشته باشم...
الان اين همه ساعتاي GPS دار و ضربان قلب سنح و حرفه اي با برنداي polar و suunto و garmin هست ببينم اينا كه بالاي ١٠٠پارامترو اندازه مي گيرن الان ورزشكاراي المپيك ركورداشون چقدر جابه جا شده مگه نسبت به ٢٠ سال پيش؟؟؟
مي بيني كمپاني ها تا پايين ترين سطوح مثل كنكور كارشناسي كارشناسي ارشد و... مدام ميخوان تلقين كنند بدون فلان و بسان و بهمان نميشه كه جيبشون رو پر كنند.
من ي ايفون 5s داشتم ديگه اينقدر پدرشو دراوردم 6s گرفتم والا من تفاوت معناداري جز سايز صفحه و جزييات بيشتر دوربين حس نمي كنم...
همه و همه و همه فقط مغلطه گراي خوبي هستند...
ي چيزي روهم بدون هميشه با بالاتر از خودت معاشرت و رفت و امد كن پاييني يا هم سطح خودت چيز خاصي نداره كه بهت ارائه كنه جز چرنديات حتي ي ضرب المثل روسي هم هست كه ميگه:
اگر ميخواي شطرنج باز خوبي باشي برو با خرفه اي تر از خودت بازي كن...
اگه يكي برگشت گفت روزگار فلانه،فلاني باعث شد من شكست بخورم و تو گذشته سير كرد كلا قيدشو بزن ادماي عادي تورو بالا نميكشن...
كسي كه شكايت مي كنه ادم ضعيفيه ادماي بهانه جوو هم همچنين...
ي نكته اخر: بزرگ ترين سرمايه تو در زندگي عمرته چيزي كه كمتر كسي بهش توجه مي كنه...
برا زمان و وقتت خيلي ارزش قائل باش من اصلا وقتمو صرف كاراي عادي و مردم عادي نمي كنم فكر كن تو كه ظرف غذاي من تو سينك ظرفشويي مي مونه و كپك مي زنه هفته اي يكبار مستخدم مياد برا تميزكاري و...
من هميشه به خودم ميگم: عمر من خيلي با ارزش ترت و وقتم تا بخوام اينكارارو بكنم...
اينو ي ادم معموليم مي تونه بياد انجام بده
من اونقدر خودمو مي كشم بالا تا كلفت داشته باشم عوضش وقتمو الان صرف پيشرفتم مي كنم.
 

قدیمی1111

Registered User
تاریخ عضویت
8 دسامبر 2013
نوشته‌ها
808
لایک‌ها
213
محل سکونت
ایران
خوشحالم تونستم روي يك هموطن كه مي دونم مي تونه و لياقتش روهم داره تاثير مثبت بزارم.قطعا خودتون مي تونيد بهترين راه رو انتخاب كنيد ولي من ي چنتا نكته محوري ميگم:
-دوست گلم تا مي توني اطلاعات كسب كن چه افرادي فلان راه رو رفتند با چه شرايطي،چه رزومه اي و...
باهاشون صحبت كن پيداشون كن تو Skype حتي رو در رو.
-با كمپاني ها و دانشگاه هاي معتبر صحبت كن و مصاحبه كن رزومه ات رو محك بزن كامل بدون چي ميخوان و چه چيز نياز دارند حتي شرايط بورس و پذيرش و...
-يك چيز رو بدون شايد ٥٠٠ نفر ديگه همون موقعيت و شرايط و امكانات تورو داشته باشند... نكته اي كه باعث تمايز محوري من با تمام انهاست اينه:
من تو زندگيم(البته نه تنها من كل خانوادمون) تمااام امكانات و داشته هام و حمايتام و تمام فيدبكاي مثبتمو ريختم وسط و باورشون كردم كه با همينا به سطوح بهتر و بالاتري مي رسم.
من كسايي مي شناسم بالاي ١٠٠ ميليون تومن پول كلاس خصوصي با بهترين دبيراي كشورو دادند همون زمان كنكور سراسري با كلاساي جلسه اي ٥٠٠ تومن و مشاوراي برجسته كه جلسه اي همون موقع ٣٠٠تا٤٠٠ هزينه مي گرفتند. كل نتيجه اينا بهترينشون شد رتبش ١٠٠٠ خورده اي چون همش نگران بود كه نكنه فلان امكانو نداره پس از بقيه عقب بمونه و...
كسي كه فقط تو رياضي تجربي ٢٧تومن خرج كرده من بين تجربي ها درصداش رسيد به ٦٠ خوب همينو ي كتاب خوب ٢٥تومنيم انجام ميداد براش.
من برامثال اينقدر وضع رياضيم قوي بود كه تو همون ديفرانسيلش بچه هاي مدرسمونو قورت مي دادم همه هم مي گفتند تو فلاني او نابغه اي و اينا مي گفتم اره مادرزاد رياضيدان به دنيا اومدم:)
ولي هيچكس زحمت نداد به خودش كه بدونه بابا من فقط ٢٠٠٠٠ تا تست رياضي زدم تو ٤سال خوب مشخصه كه تمايز اشكاري داشته باشم با همه...
همين بود اصلا نمي دوني وقتي يك كتاب از يك مولف خوب دستم بود چقدر برام ارزش داشت من كلا كتاب نو رو بدون جلد هزارتيكه مي كردمش...
نبض كلاسم دست من بود يعني اينقدر رو اون مبحث كار مي كردم دبيرامون كه تو مدرسه همگي تاپ بودند با من دعوا مي كردن كه بسه بچه خل شدي!!!
ديگه تا جايي پيش مي رفتم كه تو ازمونام تو يك پنجم وقت ١٠٠ مي زدم...
همه هم فكر مي كردن كه من مثلا چيكار مي كنم همه يا مي پرسيدن چه جزوه اي خوندي كدوم دبير و كلاس و...
البته تو مدرسه ٤يا٥ نفر بوديم كه در راس بوديم البته ٢نفر از منم سرتر بودن البته رياضي بودن اونا.
هيچكس باورش نميشه من ٢ تا مداد فشاري ٤٠ تومني ٥سال پيش خريدم الانم كه الانه جفتشونو مثل روز اول دارم روشون ي نقطه نيست.
يا ٢تا خودكار لامي رو كه ٨ سال پيش گرفتم الان بالاي ٢٠٠ بار مغزي براشون گرفتم...
ياد گرفتم نياز كاذب نداشته باشم...
الان اين همه ساعتاي GPS دار و ضربان قلب سنح و حرفه اي با برنداي polar و suunto و garmin هست ببينم اينا كه بالاي ١٠٠پارامترو اندازه مي گيرن الان ورزشكاراي المپيك ركورداشون چقدر جابه جا شده مگه نسبت به ٢٠ سال پيش؟؟؟
مي بيني كمپاني ها تا پايين ترين سطوح مثل كنكور كارشناسي كارشناسي ارشد و... مدام ميخوان تلقين كنند بدون فلان و بسان و بهمان نميشه كه جيبشون رو پر كنند.
من ي ايفون 5s داشتم ديگه اينقدر پدرشو دراوردم 6s گرفتم والا من تفاوت معناداري جز سايز صفحه و جزييات بيشتر دوربين حس نمي كنم...
همه و همه و همه فقط مغلطه گراي خوبي هستند...
ي چيزي روهم بدون هميشه با بالاتر از خودت معاشرت و رفت و امد كن پاييني يا هم سطح خودت چيز خاصي نداره كه بهت ارائه كنه جز چرنديات حتي ي ضرب المثل روسي هم هست كه ميگه:
اگر ميخواي شطرنج باز خوبي باشي برو با خرفه اي تر از خودت بازي كن...
اگه يكي برگشت گفت روزگار فلانه،فلاني باعث شد من شكست بخورم و تو گذشته سير كرد كلا قيدشو بزن ادماي عادي تورو بالا نميكشن...
كسي كه شكايت مي كنه ادم ضعيفيه ادماي بهانه جوو هم همچنين...
ي نكته اخر: بزرگ ترين سرمايه تو در زندگي عمرته چيزي كه كمتر كسي بهش توجه مي كنه...
برا زمان و وقتت خيلي ارزش قائل باش من اصلا وقتمو صرف كاراي عادي و مردم عادي نمي كنم فكر كن تو كه ظرف غذاي من تو سينك ظرفشويي مي مونه و كپك مي زنه هفته اي يكبار مستخدم مياد برا تميزكاري و...
من هميشه به خودم ميگم: عمر من خيلي با ارزش ترت و وقتم تا بخوام اينكارارو بكنم...
اينو ي ادم معموليم مي تونه بياد انجام بده
من اونقدر خودمو مي كشم بالا تا كلفت داشته باشم عوضش وقتمو الان صرف پيشرفتم مي كنم.

بعضی حرفاتو دوست داشتم و جالب بود برام.
ولی با بیشتر حرفات مخالفم.
غرور و تکبر داری...کسی که خودش رو از بقیه سرتر میبینه تو زندگی امثال من جایی ندارن.
یه جمله پروفسور سمیغی داره که میگه تو محل ما یه رفتگر هست که هر وقت باهاش سلام میکنم و همدیکه رو میبینیم با روی خوش باهام برخورد میکنه و آدم لذت میبره از معاشرت با اون و یه پزشک هم تو ساختمون ما هست و بسیار کاربلد و موفقه ولی هر موقع توی اسانسور یا...همدیگه رو میبینیم به زور سرشو تکون میده و سلام میکنه.
پرفسور سمیعی میگه شخصا اگه روزی به جایی برسم که برای ادامه زندکی به این دکتر نیاز داشته باشم ترجیح میدم بمیرم و اون رفتگر با جاروش روی قبرم بکشه...
ممکنه موفق شده باشی اما با همین طرز تفکرت واسه بعضیا هیچ ارزشی نداری.
با کمال احترام.
ارادتمندم.
 

Artimbares

Registered User
تاریخ عضویت
21 نوامبر 2015
نوشته‌ها
92
لایک‌ها
61
بعضی حرفاتو دوست داشتم و جالب بود برام.
ولی با بیشتر حرفات مخالفم.
غرور و تکبر داری...کسی که خودش رو از بقیه سرتر میبینه تو زندگی امثال من جایی ندارن.
یه جمله پروفسور سمیغی داره که میگه تو محل ما یه رفتگر هست که هر وقت باهاش سلام میکنم و همدیکه رو میبینیم با روی خوش باهام برخورد میکنه و آدم لذت میبره از معاشرت با اون و یه پزشک هم تو ساختمون ما هست و بسیار کاربلد و موفقه ولی هر موقع توی اسانسور یا...همدیگه رو میبینیم به زور سرشو تکون میده و سلام میکنه.
پرفسور سمیعی میگه شخصا اگه روزی به جایی برسم که برای ادامه زندکی به این دکتر نیاز داشته باشم ترجیح میدم بمیرم و اون رفتگر با جاروش روی قبرم بکشه...
ممکنه موفق شده باشی اما با همین طرز تفکرت واسه بعضیا هیچ ارزشی نداری.
با کمال احترام.
ارادتمندم.
اگر پيروي از خط مشي افرادي مثل دونالد ترامپ،ايلان ماسك و حتي جك ما براي تو غرور محسوب ميشه بله من مغرورم...
انكار نمي كنم چون جاه طلب هستم ولي با حق خوري بالا نيومدم با سعي و تلاش بالا اومدم.
علت تنفر خيلي ها از من و امثال من ورزيدگي بسيار بهتر و بيشتر در زندگي كه معلول تلاش و پشتكار انكارناپذيره و البته دستاوردهاي بسيار بيشترمه.
گفتي:
"كسي كه خودشو از بقيه سرتر مي بينه..."
خوب من نه مدعي باهوش بودنم نه برتر بودن ولي اگر از ديد شما و امثال شما هستم ديدگاه من نسبت به خودم نيست چون وقتي اين حرف رو قبول داشتم كه تو اين ٤سالي كه تو اين شهر بودم ٩تا دانش اموز بي بضاعت ولي باهوش و مستعد و با اخلاق رو با حمايت خودم و دوستانم به پزشكي و دندان پزشكي تهران و شيراز و تبريز و خود همين شهرستان نرسونده باشم.
حرفتو قبول داشتم اگر بيش از ٥٠نفر دانش اموزاي تهران و امل و بم رو كه مستعد پيشرفت هستند به موسسه خيريه خصوصي كه جمعه از پزشكان و صاحبان صنايع من جمله پدرم عضوشون هست معرفي نكرده باشم...
البته كه تو ارتباطم با ديگران محافظه كارم و باهركسي معاشرت نمي كنم...
البته كه از دوستانم انتظار احترام و متقابلش رو دارم...
تمام انسان هاي عادي كه تو زندگي تلاش و دستاوردي نداشتند همين حرف غرور رو به من زدند افرادي كه نه تو ارتباطات من جايي دارند و نه توسط من ديده ميشن...
كسي كه بخواد با تهمت و تحقير ديگران وجدان به خواب رفته خودشو اروم كنه و با تخريب مجازي من در ذهنش كم كاري ها و غفلت هاشو بپوشونه و بيان دستاوردهام براي كسي كه ميگه با اين حرف ها ديدگاه و باورش تغيير كرده رو غرور محسوب كنه،داره ضعف هاي خودشو توجيه مي كنه به جاي اينكه اشتباهشو قبول كنه و پيشرفتشو رو از همون جايي كه هست و با همون شرايطي كه توش هست شروع كنه.
كسي مي تونه من رو نقد كنه كه از من بالاتر باشه نه به لحاظ مادي كه به لحاظ معنوي و تجربيات و دستاوردها.
غرور از ديد من دلخوش بودن و فخر فروختن به جايگاه فعلي اشخاصه.
از قديم گفتند:
درختي كه پربار تره سرشم پايين تره.
اگر حرف هاي من خودنمايي و مطرح كردن خودم محسوب ميشه متقابلا بايد از گذشته خودم خجالت بكشم و به زبون نيازمش كه بيست سال پيش چجوري زندگي مي كردم.بايد خودم رو به كوچه علي چپ مي زدم چون از ديد شما من مغرورم تبعا حكم مي كنه انسان مغرور فقط فخر بفروشه به موقعيت فعليش و خودش رو باهوش و نابغه خداداد معرفي كنه نه اينكه موفقيتش رو به تلاش و پشتكار نسبت بده.
انسان ها من جمله خودم بايد قبول كنند كه هيچوقت همه از هر قشر و طبقه اي كه باشند قرار نيست مثل من فكر يا عمل كنند و حتي قرار نيست لزوما خيرخواه يا بدخواه،دوست يا دشمن من باشند.
من زندگي رو با همه ي تضاد هاش قبول كردم فقط خوب هارو يا صرفا بدهارو نديدم.
هركس بهم خوبي كرد ازش ياد گرفتم و درس گرفتم و برام تجربه شد...
هركسم بدي كرد گذشتم و سپردمش به خدا چون عمر من مجال كينه توزي و دشمني نيست زندگي خيلي با ارزشتر از اينه كه بخواد با دشمني و كينه توزي و اصطلاح عاميانه حرف و نظر مردم بگذره.
من نه براي مردم زندگي مي كنم و نه نظرشون برام اهميت داره ولي هر از چندگاهي به عنوان شخص ثالث به خودم نگاه مي كنم و خودمو نقد مي كنم اجازه ميدم افرادي كه از من با تجربه تر هستند هم من رو نقد كنند.
در مورد پروفسور سميعي صحبت كرديد ايشون خيلي فراتر از اون مقامي هستند كه من بخوام نقد يا قضاوت كنم ايشون همان كسي هستند كه اين جمله رو هم بيان كردند:
بزرگترين هديه اي كه مي توان به كسي داد زمان است.
هنگامي كه براي يك نفر وقت مي گذاري قسمتي از زندگيت را به او داده اي كه باز پس نميگيري.دقت كن براي چه كسي وقت مي گذاري.
 

قدیمی1111

Registered User
تاریخ عضویت
8 دسامبر 2013
نوشته‌ها
808
لایک‌ها
213
محل سکونت
ایران
اگر پيروي از خط مشي افرادي مثل دونالد ترامپ،ايلان ماسك و حتي جك ما براي تو غرور محسوب ميشه بله من مغرورم...
انكار نمي كنم چون جاه طلب هستم ولي با حق خوري بالا نيومدم با سعي و تلاش بالا اومدم.
علت تنفر خيلي ها از من و امثال من ورزيدگي بسيار بهتر و بيشتر در زندگي كه معلول تلاش و پشتكار انكارناپذيره و البته دستاوردهاي بسيار بيشترمه.
گفتي:
"كسي كه خودشو از بقيه سرتر مي بينه..."
خوب من نه مدعي باهوش بودنم نه برتر بودن ولي اگر از ديد شما و امثال شما هستم ديدگاه من نسبت به خودم نيست چون وقتي اين حرف رو قبول داشتم كه تو اين ٤سالي كه تو اين شهر بودم ٩تا دانش اموز بي بضاعت ولي باهوش و مستعد و با اخلاق رو با حمايت خودم و دوستانم به پزشكي و دندان پزشكي تهران و شيراز و تبريز و خود همين شهرستان نرسونده باشم.
حرفتو قبول داشتم اگر بيش از ٥٠نفر دانش اموزاي تهران و امل و بم رو كه مستعد پيشرفت هستند به موسسه خيريه خصوصي كه جمعه از پزشكان و صاحبان صنايع من جمله پدرم عضوشون هست معرفي نكرده باشم...
البته كه تو ارتباطم با ديگران محافظه كارم و باهركسي معاشرت نمي كنم...
البته كه از دوستانم انتظار احترام و متقابلش رو دارم...
تمام انسان هاي عادي كه تو زندگي تلاش و دستاوردي نداشتند همين حرف غرور رو به من زدند افرادي كه نه تو ارتباطات من جايي دارند و نه توسط من ديده ميشن...
كسي كه بخواد با تهمت و تحقير ديگران وجدان به خواب رفته خودشو اروم كنه و با تخريب مجازي من در ذهنش كم كاري ها و غفلت هاشو بپوشونه و بيان دستاوردهام براي كسي كه ميگه با اين حرف ها ديدگاه و باورش تغيير كرده رو غرور محسوب كنه،داره ضعف هاي خودشو توجيه مي كنه به جاي اينكه اشتباهشو قبول كنه و پيشرفتشو رو از همون جايي كه هست و با همون شرايطي كه توش هست شروع كنه.
كسي مي تونه من رو نقد كنه كه از من بالاتر باشه نه به لحاظ مادي كه به لحاظ معنوي و تجربيات و دستاوردها.
غرور از ديد من دلخوش بودن و فخر فروختن به جايگاه فعلي اشخاصه.
از قديم گفتند:
درختي كه پربار تره سرشم پايين تره.
اگر حرف هاي من خودنمايي و مطرح كردن خودم محسوب ميشه متقابلا بايد از گذشته خودم خجالت بكشم و به زبون نيازمش كه بيست سال پيش چجوري زندگي مي كردم.بايد خودم رو به كوچه علي چپ مي زدم چون از ديد شما من مغرورم تبعا حكم مي كنه انسان مغرور فقط فخر بفروشه به موقعيت فعليش و خودش رو باهوش و نابغه خداداد معرفي كنه نه اينكه موفقيتش رو به تلاش و پشتكار نسبت بده.
انسان ها من جمله خودم بايد قبول كنند كه هيچوقت همه از هر قشر و طبقه اي كه باشند قرار نيست مثل من فكر يا عمل كنند و حتي قرار نيست لزوما خيرخواه يا بدخواه،دوست يا دشمن من باشند.
من زندگي رو با همه ي تضاد هاش قبول كردم فقط خوب هارو يا صرفا بدهارو نديدم.
هركس بهم خوبي كرد ازش ياد گرفتم و درس گرفتم و برام تجربه شد...
هركسم بدي كرد گذشتم و سپردمش به خدا چون عمر من مجال كينه توزي و دشمني نيست زندگي خيلي با ارزشتر از اينه كه بخواد با دشمني و كينه توزي و اصطلاح عاميانه حرف و نظر مردم بگذره.
من نه براي مردم زندگي مي كنم و نه نظرشون برام اهميت داره ولي هر از چندگاهي به عنوان شخص ثالث به خودم نگاه مي كنم و خودمو نقد مي كنم اجازه ميدم افرادي كه از من با تجربه تر هستند هم من رو نقد كنند.
در مورد پروفسور سميعي صحبت كرديد ايشون خيلي فراتر از اون مقامي هستند كه من بخوام نقد يا قضاوت كنم ايشون همان كسي هستند كه اين جمله رو هم بيان كردند:
بزرگترين هديه اي كه مي توان به كسي داد زمان است.
هنگامي كه براي يك نفر وقت مي گذاري قسمتي از زندگيت را به او داده اي كه باز پس نميگيري.دقت كن براي چه كسي وقت مي گذاري.

دوست عزیز ورزیدگی(به قول شما)بیشتر در زندگی نسبت به امثال بنده چیزی نیست که خود شما بتونی تشخیص بدی و دیگران باید تشخیص بدند.
شما از کجا میدونی بنده که این حرفا رو به شما میزنم تو زندگی دستاوردی نداشتم یا موفق نبودم که میگید تمام کسانی که موفق نبودن این حرفها رو میزنن؟؟یعنی هر کسی نکات زشت و ناپسند شما رو گوشزد کرد سرخورده و نا موفقه؟؟
بنده به شدت از جایگاه خودم راضی هستم و بر خلاف تصور شما برای اینده خوندم برنامه و هدف دارم و براش تلاش میکنم و یادمه زمانی بود که در روز بیش از13 شاعت کار میکردم که بتونم به هدفم نزدیک تر بشم.
در مورد درخت پربار و سر بزیر...
اگه منظور خودتونید که قطعا اشتباه میکنید.
شما الان فیلسوف،وقتی میگید برای ادمای عادی وقت نمیدارم و با پایین تر از خودم حرف نمیزنم و به کسی که کارهای منزلتون رو انجام میده میگید کلفت!!!شما کجا سر به زیر هستید؟؟برعکس دارید همه رو از بالا نگاه میکنید و گمان میکنید مردم عادی طاعون دارند...
حرفهای شما هیچکدوم رو باور نمیکنم.
میدونید چرا؟؟؟؟چطور کسی که وقت ارزشمندشو نمیتونه صرف ضرف شستن بکنه میتونه این همه زمان صرف بکنه که جواب انسانهای عادی ای مثل ما(از نظر شما)رو بده وحتی این پیام رو ریپلی بکنه؟؟
موفق باشی آقای خاااص.
 

Artimbares

Registered User
تاریخ عضویت
21 نوامبر 2015
نوشته‌ها
92
لایک‌ها
61
دوست عزیز ورزیدگی(به قول شما)بیشتر در زندگی نسبت به امثال بنده چیزی نیست که خود شما بتونی تشخیص بدی و دیگران باید تشخیص بدند.
شما از کجا میدونی بنده که این حرفا رو به شما میزنم تو زندگی دستاوردی نداشتم یا موفق نبودم که میگید تمام کسانی که موفق نبودن این حرفها رو میزنن؟؟یعنی هر کسی نکات زشت و ناپسند شما رو گوشزد کرد سرخورده و نا موفقه؟؟
بنده به شدت از جایگاه خودم راضی هستم و بر خلاف تصور شما برای اینده خوندم برنامه و هدف دارم و براش تلاش میکنم و یادمه زمانی بود که در روز بیش از13 شاعت کار میکردم که بتونم به هدفم نزدیک تر بشم.
در مورد درخت پربار و سر بزیر...
اگه منظور خودتونید که قطعا اشتباه میکنید.
شما الان فیلسوف،وقتی میگید برای ادمای عادی وقت نمیدارم و با پایین تر از خودم حرف نمیزنم و به کسی که کارهای منزلتون رو انجام میده میگید کلفت!!!شما کجا سر به زیر هستید؟؟برعکس دارید همه رو از بالا نگاه میکنید و گمان میکنید مردم عادی طاعون دارند...
حرفهای شما هیچکدوم رو باور نمیکنم.
میدونید چرا؟؟؟؟چطور کسی که وقت ارزشمندشو نمیتونه صرف ضرف شستن بکنه میتونه این همه زمان صرف بکنه که جواب انسانهای عادی ای مثل ما(از نظر شما)رو بده وحتی این پیام رو ریپلی بکنه؟؟
موفق باشی آقای خاااص.
"دوست عزیز ورزیدگی(به قول شما)بیشتر در زندگی نسبت به امثال بنده چیزی نیست که خود شما بتونی تشخیص بدی و دیگران باید تشخیص بدند."
ديگران چه كساني هستند؟؟؟
نقطه ضعف اول شما:براي مردم و ديگران زندگي مي كنيد.
نظر ديگران براي من مهم نيست كسي مي تونه من رو نقد كنه كه از من تجربه بالاتر در زندگي حرفه اي و شخصيش و تبعا دستاوردهاي بيشتري داشته باشه.
نكنه انتظار داريد براي مثال طراح برجسته اي مانند جاني ايو بيفته در خيابان دوره كه چه كسي از طراحي هاش نقد مي كنه؟! حداقل كسي در سطح باتيستاز پينين فارينا بايد در مورد ايشون نقدي ترتيب بده.
شما هم انتظار نداشته باشيد يك انسان عادي من رو نقد كنه تا كسي مثل پروفسور Geoffrey abrams
كه باهاشون از الان دارم رو پايان نامه ام كار مي كنم.
"بنده به شدت از جایگاه خودم راضی هستم و بر خلاف تصور شما برای اینده خوندم برنامه و هدف دارم و براش تلاش میکنم و یادمه زمانی بود که در روز بیش از13 شاعت کار میکردم که بتونم به هدفم نزدیک تر بشم.
در مورد درخت پربار و سر بزیر...
اگه منظور خودتونید که قطعا اشتباه میکنید.
شما به شدت از جايگاه فعلي راضي هستيد يعني به جايگاه فعلي مغرور شده ايد اين مفهوم غرور از ديد من هستش.
قطعا اشتباه:به شما توصيه اكيد مي كنم كه شما چنين اشتباهي مرتكب نشيد.اجازه بديد اشتباه من رو همون نوجوان سخت كوش و پرتلاشي بهم بگه كه قدر فرصتي رو كه در اختيارش قرار گرفته مي دونه عنوان كنه.
از فرانک لوید مارک معمار بزرگ پرسیدند :
از میان کارهای بزرگی که کردی کدام یک را دوست داری؟
گفت:کار بعدی را
همیشه به کاری عظیم تر فکر کنید
زیرا زندگی یک مقصد نیست بلکه سفر است و سفری ست که جریان دارد.

"شما الان فیلسوف،وقتی میگید برای ادمای عادی وقت نمیدارم و با پایین تر از خودم حرف نمیزنم و به کسی که کارهای منزلتون رو انجام میده میگید کلفت!!!شما کجا سر به زیر هستید؟؟برعکس دارید همه رو از بالا نگاه میکنید و گمان میکنید مردم عادی طاعون دارند..."
كامل به حرفاتون توجه كنيد:
فيلسوف:فلسفه خارج از بحث منطقي جهان هستي هستش.هر فرضيه اي كه به شكل تئوريك قصد بيان خاستگاه پديده اي رو داره فلسفي محسوب ميشه قطعا حرف نامربوطي زديد.
پايين تر از خودم:منظور چه كساني هستند؟؟؟
-دانش اموز مستعد و درسخوان به هيچ عنوان از من پايي تر نيست كه شخصيت ممتازي محسوب ميشه.
-كسي كه از راه درست پيشرفت مي كنه به همچنين.
-كسي كه تلاش و پشتكار رو سرلوحه زندگي قرار ميده هم همينطور.
متقابلا...
-كسي كه با رانت و پارتي و رشوه رشد كرده اصلا ارزشي نداره.
-كسي كه صرفا با روابط خودشو بالا كشيده همينطور
-كسي كه براي وقتش ارزش قائل نيست به همچنين.
-كسي كه تلاش و پشتكار نداره هم نيازي به احترام نداره.
-كسي كه شعور نداره هرچقدر كه به لحاظ مادي هم بالا باشه سخص من پشيزي براش ارزش قائل نيستم.
لطفا دركتون رو از حرف هاي طرف مقابل ببريد بالا و بعد قضاوت كنيد.
كلفت:شغل محسوب ميشه.متاسفانه در فرهنگ عاميانه اجتماعي كه درش بزرگ شديد كسي بهتون نگفته:كسي كه اقدام به نظافت منزل يا جاي ديگر مي كنه در زبان فارسي كلفت(خدمت كار) ناميده ميشه.اينم مقصرش شما نيستيد جو حاكم بر اطرافيان و رسانه هاي اجتماعي اين مفهوم بد رو در شما تداعي كرده واگرنه در تمام كشورهاي جهان اول هم چنين شغلي با رده بندي هاي مختلف وجود داره و هيچ كس اين شغل رو با تحقير و طعنه همراه نمي كنه.
مردم عادي مانند طاعون:بله هركس كه از دسته افرادي نباشه كه كم و بيش نام بردم طاعون محسوب ميشه عملا نبايد نزديكش شد.
"حرفهای شما هیچکدوم رو باور نمیکنم.
میدونید چرا؟؟؟؟چطور کسی که وقت ارزشمندشو نمیتونه صرف ضرف شستن بکنه میتونه این همه زمان صرف بکنه که جواب انسانهای عادی ای مثل ما(از نظر شما)رو بده وحتی این پیام رو ریپلی بکنه؟؟
موفق باشی آقای خاااص.
باور:باور شما توسط من تعيين نميشه اتفاقاتي كه از سنين كودكي تا قريب به اكثريت جواني براتون رخ ميده باور شمارو تعيين مي كنه.اين موضوع اصلا اهميتي نداره.من ليدر گروهي از مردم نيستم كه بخوام به باور و اعتقادشون كاري داشته باشم.
وقت ارزشمند:حق با شماست درس خوبي از شما گرفتم چون خودتون احساس مي كنيد يك انسان عادي (انسان هاي عادي اي مثل ما) هستيد و ارزش صرف وقت رو نداريد من به نظرتون احترام مي گذارم.تصور ديگه اي داشتم كه تغيير كرد.
به نقل از همان پروفسور مجيد سميعي كه در اولين پستتون به اين شخصيت بزرگوار اشاره كرديد:
به محض اين‌كه موفق شويم، گرفتاري‌ها هم تمام مي‌شوند.
شايد فرد موفقي باشي، اما خدا كه نيستي. پستي و بلندي‌ها در پيش‌اند. از موفقيت امروزت لذت ببر، فردا روز ديگري است.
موفق:مقوله ي نسبي هستش كه با توجه به شرايط و عملكرد تعيين ميشه.قانون خاصي در رابطه تعريف نشده.اين ريشه در همان باور شما داره.
در ضمن من اين جمله رو براي هيچكس به كار نمي برم.موفق بودن كسي با جمله ي شما به وجود نمياد و اين براي هر حدود ٧ميليارد انسان روي كره خاكي صدق مي كنه.
اقاي خاااص:نشان از موضع گيري شما نسبت به شخص من داره كه با طعنه و كنايه خاصي از طرف شما بيان شده.نوعي استفهام انكاريه كه جهت نشان دادن تضاد موضوع با توجه به مفهوم عاميانه اش به كار ميره
ضمنا،ظرف درسته و نه ضرف.شما با ويرايش مجدد متن بعد نگارش اون احترامتون به طرف مقابل رو نشان ميديد كه متاسفانه عكسش در مورد شما صدق مي كنه.
پايان گفت و گوي من با شخص شما.
.
.
.
 

ehsanservat

Registered User
تاریخ عضویت
8 جولای 2013
نوشته‌ها
3,589
لایک‌ها
2,509
محل سکونت
دیار دور درست ها
متن ها خیلی طولانی شده
آدم قدر میتونه بیکار باشه این همه بشینه فکر کنه و متن به این طولانی اونم بار ها بنویسه
از قدیم گفتن کم‌گوی و گزیده گوی چون دُر -- فیلم سینمایی 5000 هزار قسمتی ترکیه ای که نیست
 
بالا