هنوز هم زمستون به یاد تو بهاره
تو قلبم کسی جز تو جایی نداره
صدای دلم، ساز ناسازگاره
سکوتم بجز تو صدایی نداره
تو خواب و خیالم همش فکر اینم
که دستاتو تو دستام ببینم
ولی حیف از این خواب پریدم
که باز هم با چشمهای کورم به راهت بشینم
سر از کار چشمات، کسی در نیاورد
که هر کی تو رو خواست، یه روی بد آورد
برای دل من، واسه جسم خستم
منی که غرورمو تو چشمات شکستم ...