tanhai
Registered User
- تاریخ عضویت
- 18 می 2009
- نوشتهها
- 456
- لایکها
- 16
ما امروز در جهانی زندگی میکنیم که سراسر پر از اتفاقات و وقایع عجیب است
نمونه های از آنها آزمایشهایی است که افراد به طور آماتور یا حرفه ای در آزمایشگاهای مختلف دنیا به صورت علنی و مخفی انجام میشود و هرزگاهی اخباری از آن منتشر می شود
همه شاید برای پیشرفت علم ودانش باشد ولی در اصل به یک چیز خلاصه میشود برای جاودانگی انسان
=========
بقیه دوستان هم لطف کنند اگراز این جور مطالب دارند برای آگاهی بیشتر بقیه دوستان بگذارنند
===================
زنده شدن پس از مرگ
به دنبال بحثهاي بسيار درباره راز هميشگي مرگ انسان، يك محقق كاليفرنيايي به نام رابرت كورنيش تصميم به تلاش براي زنده كردن يك جسد گرفت. كورنيش جسدي را بر روي يك تاب قرار داد تا خون درون آن دوباره جريان پيدا كند. پس از آن مقداري آدرنالين و رقيقكننده خون به جسد تزريق كرد اما آزمايش هاي جنجالي وي موجب شد كورنيش را از دانشگاه تبعيد كنند. كورنيش پس از آن تحقيقاتش را در منزل و در آزمايشگاه خانگي خود انجام داد، او به وسيله يك جاروبرقي و لولههاي بخاري توانست يك دستگاه قلب و يك دستگاه ريه بسازد. درهمين حال توماس مك مونيگل جنايتكاري كه حكم اعدامش صادر شده بود آمادگي خود را براي استفاده از جسدش پس از مرگ از سوي كورنيش اعلام كرد. اما مقامات قضايي از ترس آنكه مونيگل بتواند با آزمايشهاي كورنيش زنده شده و فرار كند با اين كار مخالفت كردند.
در دهه ۳۰ پروفسور «رابرت کورنیش» از دانشگاه برکلی تلاش کرد زندگی را به تعدادی سگ مرده که در اثر جذام مرده بودند، بازگرداند. درحالی که آنها را به بالا و پایین تکان می داد و به آنها آدرنالین و داروهای ضدلختگی تزریق می کرد. نتیجه: برخی از این سگ های اهلی به زندگی بازگشتند اما بینایی خود را از دست داده و به مغز آنها به شدت آسیب رسیده بود. این سگ ها چند ماه زنده ماندند.
====================
سگهای دوسر
ولادیمیر دمیخوف - جراح روس - در سال1954 شاهکار خودش را رو کرد؛ سگ دوسر. او سر، شانهها و یک پای یک توله سگ را به گردن یک سگ گله آلمانی بالغ پیوند زد. جالب بود که سر دوم شیر میخورد، بدون اینکه مریاش به جایی وصل باشد. هر دو حیوان به علت پس زدن عضو ، بعد از 6روز جانشان را از دست دادند اما دمیخوف مایوس نشد و در عرض 15سال بعد، آزمایش خود را 19بار دیگر تکرار کرد و توانست عمر موجودات عجیبش را تا یک ماه هم برساند.
===========
نقدی برای بررسی سفر به زمان
سه روش برای سفر در زمان
سیاهچاله ماشینی برای سفر به زمان:
یک نوع دیگر سیاهچاله نوعی است که در حال دوران است و برای همین ته قیف یک قاعده داره که به شکل حلقه است. مثل یک قیف واقعی است که ته آن باز است. همین نوع سیاهچاله است که می تواند سکوی پرتاب به آینده یا گذشته باشد. انتهای قیف به یک قیف دیگر به اسم سفیدچاله میرسد که درست عکس آن عمل میکند. یعنی هر جسمی را به شدت به بیرون پرتاب میکند. از همین جاست که میتوانیم پا به زمانها و جهانهای دیگر بگذاریم.
کرم چاله ماشینی برای سفر به زمان
یک سکوی دیگر گذر از زمان است که میتواند در عرض چند ساعت ما را چندین سال نوری جابجا کند. فرض کنید دو نفر دو طرف یک ملافه رو گرفتهاند و میکشند. اگر یک توپ تنیس بر روی ملافه قرار دهیم یک انحنا در سطح ملافه به سمت توپ ایجاد میشود. اگر یک تیله به روی این ملافه قرار دهیم به سمت چالهای که آن توپ ایجاد کرده است میرود. این نظر انیشتین است که کرات آسمانی در فضا و زمان انحنا ایجاد میکنند؛ درست مثل همان توپ روی ملافه. حالا اگر فرض کنیم فضا به صورت یک لایه دوبعدی روی یک محور تا شده باشد و بین نیمه بالا و پایین آن خالی باشد و دو جرم هم اندازه در قسمت بالا و پایین مقابل هم قرار گیرند، آن وقت حفره ای که هر دو ایجاد می کنند می تواند به همدیگر رسیده و ایجاد یک تونل کند. مثل این که یک میانبر در زمان و مکان ایجاد شده باشد. به این تونل میگویند کرم چاله. این امید است که یک کهکشانی که ظاهرا میلیونها سال نوری دور از ماست، از راه یک همچین تونلی بیش از چند هزار کیلومتر دور از ما نباشد. در اصل میشود گفت کرمچاله تونل ارتباطی بین یک سیاهچاله و یک سفیدچاله است و میتواند بین جهانهای موازی ارتباط برقرار کند و در نتیجه به همان ترتیب میتواند ما را در زمان جابجا کند.
ریسمان های کیهانی ماشینی برای گذر به زمان
آخرین راه سفر در زمان ریسمانهای کیهانی است. طبق این نظریه یک سری رشته هایی به ضخامت یک اتم در فضا وجود دارند که کل جهان را پوشش میدهند و تحت فشار خیلی زیادی هستند. اینها هم یک نیروی جاذبه خیلی قوی دارند که هر جسمی را سرعت میدهند و چون مرزهای فضا - زمان را مغشوش میکند، لذا میشود از آنها برای گذر از زمان استفاده کرد.
پارادکس سفر در زمان
چند اشکال در این کار است، اول اینکه اصلا نفس تئوری سفر در زمان یک پارادوکس است. پارادوکس یا محال نما یعنی چیزی که نقض کننده (نقیض) خودش در درونش است. یک مثال دیگر این است که اگر من در زمان به عقب برگردم، به تاریخی که هنوز بدنیا نیامده بودم، پس چطور میتوانم آنجا باشم. یا مثلا اگر برگردم و پدربزرگ خودم را بکشم پس من چطور بوجود آمدهام؟ یک راه حلی که برای این مشکل پیدا شده است، نظریه جهانهای موازی است. طبق این نظریه امکان دارد چندین جهان وجود داشته باشد که مشابه جهان ماست، اما ترتیب وقایع در آنها فرق میکند. پس وقتی که به عقب بر میگردیم در یک جهان دیگر وجود داریم نه در جهانی که در آن هستیم. طبق این نظریه بینهایت جهان موازی وجود دارد و ما هر دست کاری که در گذشته انجام بدهیم یک جهان جدید پدید میآید.
========
گزارشی در سال ۲۰۰۴ به نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا، دکتر اریک دیویس (به انگلیسی: Eric W. Davis, Ph.D) به این سازمان نظامی توصیه کرد که نظریهٔ p-Teleportation را بررسی کنند. در تعریف این پدیده نوشته شده:
انتقال انسان یا اشیا بی جان با توسل به نیروهای ذهنی
the conveyance of persons or inanimate objects by psychic means"
نمونه های از آنها آزمایشهایی است که افراد به طور آماتور یا حرفه ای در آزمایشگاهای مختلف دنیا به صورت علنی و مخفی انجام میشود و هرزگاهی اخباری از آن منتشر می شود
همه شاید برای پیشرفت علم ودانش باشد ولی در اصل به یک چیز خلاصه میشود برای جاودانگی انسان
=========
بقیه دوستان هم لطف کنند اگراز این جور مطالب دارند برای آگاهی بیشتر بقیه دوستان بگذارنند
===================
زنده شدن پس از مرگ
به دنبال بحثهاي بسيار درباره راز هميشگي مرگ انسان، يك محقق كاليفرنيايي به نام رابرت كورنيش تصميم به تلاش براي زنده كردن يك جسد گرفت. كورنيش جسدي را بر روي يك تاب قرار داد تا خون درون آن دوباره جريان پيدا كند. پس از آن مقداري آدرنالين و رقيقكننده خون به جسد تزريق كرد اما آزمايش هاي جنجالي وي موجب شد كورنيش را از دانشگاه تبعيد كنند. كورنيش پس از آن تحقيقاتش را در منزل و در آزمايشگاه خانگي خود انجام داد، او به وسيله يك جاروبرقي و لولههاي بخاري توانست يك دستگاه قلب و يك دستگاه ريه بسازد. درهمين حال توماس مك مونيگل جنايتكاري كه حكم اعدامش صادر شده بود آمادگي خود را براي استفاده از جسدش پس از مرگ از سوي كورنيش اعلام كرد. اما مقامات قضايي از ترس آنكه مونيگل بتواند با آزمايشهاي كورنيش زنده شده و فرار كند با اين كار مخالفت كردند.
در دهه ۳۰ پروفسور «رابرت کورنیش» از دانشگاه برکلی تلاش کرد زندگی را به تعدادی سگ مرده که در اثر جذام مرده بودند، بازگرداند. درحالی که آنها را به بالا و پایین تکان می داد و به آنها آدرنالین و داروهای ضدلختگی تزریق می کرد. نتیجه: برخی از این سگ های اهلی به زندگی بازگشتند اما بینایی خود را از دست داده و به مغز آنها به شدت آسیب رسیده بود. این سگ ها چند ماه زنده ماندند.
====================
سگهای دوسر
ولادیمیر دمیخوف - جراح روس - در سال1954 شاهکار خودش را رو کرد؛ سگ دوسر. او سر، شانهها و یک پای یک توله سگ را به گردن یک سگ گله آلمانی بالغ پیوند زد. جالب بود که سر دوم شیر میخورد، بدون اینکه مریاش به جایی وصل باشد. هر دو حیوان به علت پس زدن عضو ، بعد از 6روز جانشان را از دست دادند اما دمیخوف مایوس نشد و در عرض 15سال بعد، آزمایش خود را 19بار دیگر تکرار کرد و توانست عمر موجودات عجیبش را تا یک ماه هم برساند.
===========
نقدی برای بررسی سفر به زمان
سه روش برای سفر در زمان
سیاهچاله ماشینی برای سفر به زمان:
یک نوع دیگر سیاهچاله نوعی است که در حال دوران است و برای همین ته قیف یک قاعده داره که به شکل حلقه است. مثل یک قیف واقعی است که ته آن باز است. همین نوع سیاهچاله است که می تواند سکوی پرتاب به آینده یا گذشته باشد. انتهای قیف به یک قیف دیگر به اسم سفیدچاله میرسد که درست عکس آن عمل میکند. یعنی هر جسمی را به شدت به بیرون پرتاب میکند. از همین جاست که میتوانیم پا به زمانها و جهانهای دیگر بگذاریم.
کرم چاله ماشینی برای سفر به زمان
یک سکوی دیگر گذر از زمان است که میتواند در عرض چند ساعت ما را چندین سال نوری جابجا کند. فرض کنید دو نفر دو طرف یک ملافه رو گرفتهاند و میکشند. اگر یک توپ تنیس بر روی ملافه قرار دهیم یک انحنا در سطح ملافه به سمت توپ ایجاد میشود. اگر یک تیله به روی این ملافه قرار دهیم به سمت چالهای که آن توپ ایجاد کرده است میرود. این نظر انیشتین است که کرات آسمانی در فضا و زمان انحنا ایجاد میکنند؛ درست مثل همان توپ روی ملافه. حالا اگر فرض کنیم فضا به صورت یک لایه دوبعدی روی یک محور تا شده باشد و بین نیمه بالا و پایین آن خالی باشد و دو جرم هم اندازه در قسمت بالا و پایین مقابل هم قرار گیرند، آن وقت حفره ای که هر دو ایجاد می کنند می تواند به همدیگر رسیده و ایجاد یک تونل کند. مثل این که یک میانبر در زمان و مکان ایجاد شده باشد. به این تونل میگویند کرم چاله. این امید است که یک کهکشانی که ظاهرا میلیونها سال نوری دور از ماست، از راه یک همچین تونلی بیش از چند هزار کیلومتر دور از ما نباشد. در اصل میشود گفت کرمچاله تونل ارتباطی بین یک سیاهچاله و یک سفیدچاله است و میتواند بین جهانهای موازی ارتباط برقرار کند و در نتیجه به همان ترتیب میتواند ما را در زمان جابجا کند.
ریسمان های کیهانی ماشینی برای گذر به زمان
آخرین راه سفر در زمان ریسمانهای کیهانی است. طبق این نظریه یک سری رشته هایی به ضخامت یک اتم در فضا وجود دارند که کل جهان را پوشش میدهند و تحت فشار خیلی زیادی هستند. اینها هم یک نیروی جاذبه خیلی قوی دارند که هر جسمی را سرعت میدهند و چون مرزهای فضا - زمان را مغشوش میکند، لذا میشود از آنها برای گذر از زمان استفاده کرد.
پارادکس سفر در زمان
چند اشکال در این کار است، اول اینکه اصلا نفس تئوری سفر در زمان یک پارادوکس است. پارادوکس یا محال نما یعنی چیزی که نقض کننده (نقیض) خودش در درونش است. یک مثال دیگر این است که اگر من در زمان به عقب برگردم، به تاریخی که هنوز بدنیا نیامده بودم، پس چطور میتوانم آنجا باشم. یا مثلا اگر برگردم و پدربزرگ خودم را بکشم پس من چطور بوجود آمدهام؟ یک راه حلی که برای این مشکل پیدا شده است، نظریه جهانهای موازی است. طبق این نظریه امکان دارد چندین جهان وجود داشته باشد که مشابه جهان ماست، اما ترتیب وقایع در آنها فرق میکند. پس وقتی که به عقب بر میگردیم در یک جهان دیگر وجود داریم نه در جهانی که در آن هستیم. طبق این نظریه بینهایت جهان موازی وجود دارد و ما هر دست کاری که در گذشته انجام بدهیم یک جهان جدید پدید میآید.
========
گزارشی در سال ۲۰۰۴ به نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا، دکتر اریک دیویس (به انگلیسی: Eric W. Davis, Ph.D) به این سازمان نظامی توصیه کرد که نظریهٔ p-Teleportation را بررسی کنند. در تعریف این پدیده نوشته شده:
انتقال انسان یا اشیا بی جان با توسل به نیروهای ذهنی
the conveyance of persons or inanimate objects by psychic means"